eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا امام رضا(ع) مرغ دل عاشقان در پی بام رضاست بر لب عشاق او، زمزمه نام رضاست جام می عشق او هرکه به لب برده است تا به ابد بیخود ومست زجام رضاست دام محبت نهد در ره بیچارگان آهوی دلهای ما،صید به دام رضاست پادشهان جهان سائل درگاه او هر ملکی بی گمان عبد غلام رضاست مامن درماندگان مشهد زیبای او رأفت بر زائرین اصل مرام رضاست پنجره فولاد او درگه لطف وشفاست این ز بلندایی قدر ومقام رضاست باز بود روز وشب درگه سلطانیش روز وشب مرقدش مجلس عام رضاست عالم آل علی(ع) حجت ثامن بود باعث قدر علوم سحر کلام رضاست گریه برای حسین(ع) علت آمرزش است این به همه شیعیان قول وپیام رضاست شعر :اسماعیل تقوایی
آخرماه صفر آخر ماه صفر دل را پریشان می کند اشک ریزان مرغ دل قصد خراسان می کند آخر ماه صفر سوگ علی موسی الرضاست این مصیبت دیده ی هر شیعه گریان می کند مشهد او می شود میعادگاه عاشقان کفتر بام رضا(ع)سر در گریبان می کند آخر ماه صفر زهرا (س)به جنت بیقرار گریه ها از بهر سلطان خراسان می کند آخر ماه صفر قم غرق ماتم می شود خواهرش معصومه قصد کوی جانان می کند آخر ماه صفر مامون به زهر کینه اش دشمنی با آل حق،خدمت به شیطان می کند قلب مولامان رضا با زهر پرخون می شود او خودش در حجره ی دربسته پنهان می کند آخر ماه صفر هشتم امام شیعیان ناله ها از دل بر آرد ذکر قرآن می کند پشت در آید اباصلت وقرار از کف دهد دیده دریا بهر آن دریای ایمان می کند از مدینه یک پسر آید به دیدار پدر گوییا یوسف دوباره قصد کنعان می کند می رود مولا رضا گریان در آغوش جواد درد خود با بوی نور دیده درمان می کند صحنه دیدار بابا با پسر بس دیدنی ست کربلا یاد آور خلق مسلمان می کند خوش به حال آنکه مشهد رفته پایان صفر اشک ریزان نوکری از بهر سلطان می کند شعر:اسماعیل تقوایی
سلطانی وما جمله گدایان توئیم ارباب توئی بی سر وسامان توئیم دریای کرم امام هشتم هستی محتاج به یک قطره احسان توئیم بر ما نظری کن غریبیم غریب خوان کرمت گشا که مهمان توئیم مارا بپذیر در حریمت آقا مشتاق به دیدن شبستان توئیم دل گشته دخیل پنجره فولادت مولا ،تو طبیب مامریضان توئیم خوش منظره است گنبد وبارگهت با هر نظری بر آن پریشان تو ئیم آبی ست عجیب آب سقا خانت خوردیم ،میان خیل مستان توئیم نقاره زنان تو چه زیبا بزنند با صوت حزینشان گریان توئیم الحق که غذای حرمت مائده است خوش لحظه که سفره خانه مهمان توئیم ما در پی ضامنی به محشر هستیم جانا،همه آهوی بیابان توئیم گفتی که به زائران خود سر یزنی هنگام ممات فکر پیمان توئیم گر سر بزنی خوشا وگر سر نزنی دنبال شفیع بهر جبران توئیم زهراست شفیع ما قسم بر زهرا(س) لطفی که نیازمند احسان توئیم شاعر : اسماعیل تقوایی
پدری محتضر به بستر خویش دخترش زار ودیده گریان است مادر این پدر بود دختر بهر او یار بهتر از جان است سالیانی است باغ زندگیش با گل فاطمه (س)گلستان است سخت باشد به باور زهرا(س عمر بابای او به پایان است ذکر امن یجیب می خواند اشک می ریزد وپریشان است بر شفای پدر دو دست دعاش رو به عرش خدای سبحان است لیک تقدیر رفتن باباست این زاوضاع او نمایان است زین جهان میرود رسولی که صاحب مصحفی چو قرآن است می رود آن پیمبری که به حق رحمت بی بدیل دوران است آن رسولی که آخر رسل است بر مسلمان همیشه میزان است آخرین لحظه باشد وسر او روی زانوی شاه مردان است شاه مردان علی چو ن هارون و پیمبر چو پور عمران است گرم نجوا شدند در آندم دیده ی هر دو اشکباران است دید پیغمبر خدا،زهرا(س سخت بر سر زنان ونالان است گفت با دخترش ،نزدیک آی موردی گویمت که پنهان است گوش دختر پدر چه می گوید ای عجب فاطمه چه خندان است گفت زاری تو کم نما جانا زود هجران ما به پایان است بعد من بر تو سخت می گیرند دشمن تو جنود شیطان است در بیت تو را زنند آتش جمله بشکسته هر نمکدان است پهلویت زخم ضرب در گردد نخل عمرت اسیر طوفان است پیش من آیی وزبعد تو مرتضی بیقرار وحیران است شاعر : اسماعیل تقوایی
عزای پیغمبر(ص) ساعات آخرست و،در خانه ی پیمبر زهرا،حسن،حسین و،حیدر کنار بستر دست علی به دست، پیغمبرست وایشان گوید نگفته ها را، بر گوش جان حیدر باشد نگاه زهرا، خیره به روی بابا زاری کنان بخواند، امن یجیبُ مضطر بر سینه ی پیمبر باشد دو گوهر ناب آرامش دل او، در لحظه های آخر جمعی میان خانه، دل ناگران طاها اندر سقیفه جمعی، سرگرم کار دیگر دیری نپاید اینان، بعد فراق بابا بس ظلمها نمایند بر بازمانده دختر ای وای از مغیره،آتش بگیرد آن دست زد پیش چشم کودک، سیلی بروی مادر وای از لهیب آتش، درپشت درب خانه زهرا فتاده برخاک، نالان بسوی دیگر روح رسول چونکه، از پیکرش جدا شد گریان علی کنارش،از هوش رفته کوثر عالم همه عزادار عرش خدا سیه پوش داده زدست گنج، خلقت یگانه گوهر شعر:اسماعیل تقوایی
‍ 🍃🍂روضه شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین_حاج حسین سیب سرخی_93🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد در عزای پدرش بود که سیلی را خورد سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در ┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━ ┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛ ای عزیزِ تا سحر بیدار بس کن کشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن رویت ندارد طاقت این اشک ها را طاقت ندارد این همه آزار بس کن باید ببینی روزهای بعد از این را باید بمانی با غمی دشوار بس کن باید بگویم روضه های بعد خود را باید بسوزی بعد از این دیدار بس کن ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید با آتش و با هیزم و دیوار بس کن ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد ای کاش میگفتند با مسمار بس کن در کوچه می افتی کسی غیر از حسن نیست باگریه میگوید در انظار بس کن در کوچه می افتی و میگویم به قنفذ افتاد دست مادرم از کار بس کن دست مغیره بشکند حالا که افتاد از چادر او پای خود بردار بس کن بگذار یک جمله هم از گودال گویم خون گریه ات را کربلا بگذار بس کن وقت هزارونهصدوپنجاه زخم است ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کن این ناله های دشمنت پیش حرامی با شمر میگوید نزن، نشمار بس کن مقتل نوشت روی تنش پا گذاشتند... *منم اینطور رهات نمیکنم...میخوام روضه ی امام حسن بخونم...* ┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓ ┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛ از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکست تنهاترین سردار بی لشگر شکسته سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش او دستگیری می کند از هر شکسته تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست اما غرورم را کسی دیگر شکسته یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت می خواست من باشم ولیکن سر شکسته گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را من میزدم بال و پَر و او پر شکسته از رویِ چادر پایِ خود را برنمیداشت پایی که قبل از این جسارت،در شکسته در زیر پاها گوشواره خوردتر شد خندید وقتی دید نیلوفر شکسته خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم انگشت را دنبال انگشتر شکسته "شاعر هر سه شعر:حسن لطفی" *گفت:بدجور زد تو گوش مادرم؛خوردیم رو زمین؛تا چشامو باز کردم دیدم مادرم خورده رو زمین،رو خاکا دنبال یه چیزی میگرده؛حسنم...حسنم...چشاش نمیبینه...عجب دستی داشت نامرد...چی شده مادر؟حسنم! ببینم گوشواره هامو ندیدی؟آی مادرم...آی مادرم..
به یاد غریب مدینه امام حسن علیه السلام👇👇ای مدینه آمدم من تا عزاداری کنم//....بهر مولای غریبم ناله و زاری کنم..//. ...آن امامی که غریب در خانه است..// ..نور چشمان پیمبر، اختر دردانه است/// ...در میان خانه جعده قاتل جانش شد است // ... سهم مهلک جرعه آبش شد است //....من بمیرم از برای قبر بی شمعت حسن //....آن مزاری که ندارد قبه ای اندر وطن //....تو کریمی و کریمان ریزه خوار سفره ات..//...تو طبیبی دردمندان را زلطفت مرحمت//.....من بمیرم از برای لخته های جگرت// ...از برای غصه های خواهر غم پرورت //... با چه حالی امده بالین تو ..//..کو چه دیده تشت پر از خون تو..//. ناله ها میزد خواهر در عزایت، یا حسن // ...تشت پر خون تو رامیدید زینب، یا حسن//......بعد مادر غم گریبانش شده .//..بعد بابا غصه ها یارش شده ..//..چون تو را میدید خونین رو بروی دیده اش.//..طاقتش از کف برفت و زارو حیرانت شده .//...من چه گویم بعد تو زینب چه دید ؟؟//در میان قتلگاه او پیکر بی سر بدید .//.... او دوجا تشت پر از خونابه دید .//... تشت اول قلب زینب خسته بود// تشت دوم دست زینب بسته بود...//...ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Moghadam-Sham29Safar1398[04].mp3
5.95M
▪️اونی که سرمایه ی عمر نوکریمه▪️ 🎤 سبـک : واحـد 🗓مراسم : شام 29 صفرالمظفر 1398
اونی که سرمایه ی عمر نوکریمه عشق دل من به خدا از اون قدیمه اون کسی نیست جز یه نفر خیلی گداشم میگم آقام امام حسن خیلی کریمه با تو کریم اهل بیت عبد و گدا میمونم پشت در خونه ی تو دست به دعا میمونم پشت در خونه ی تو عشقه همین گدایی من حسنی بودم و هستم به خدا میمونم تو شاه کرم و من یه فقیر امیری حسنٌ نعم الامیر ... حسن جان ، یا حسن جانم حسن ... دلی که پای غم تو غرق محن شد دم حسن حسن گرفت تا سینه زن شد این اثر عشق تو بود پس میگم اینو دلم مسلمان شده ی دست حسن شد با تو آقا مفتخرم چه عشق نابی دارم یه عمریه تو مِیخونت حال خرابی دارم مستیِ من با تو آقا دیگه گذشته از حد با این حساب با تو عجب مِی و شرابی دارم میخونم من یه ذکر بی نظیر امیری حسنٌ نعم الامیر ... حسن جان ، یا حسن جانم حسن ... ما همه مجنون توایم فرزند زهرا آقا حساب کن تو روی ما سینه زن ها از حرم تو یا حسن تا صحن مادر یه دونه بین الحرمین میسازیم آقا روزی که میبینیم حرم جنت رو زمینه دیدن ایوون طلا آخ که چه دلنشینه با مدد از مادر تو آقا یه روز ان شاءالله پای پیاده اربعینِ تو میایم مدینه میخونیم همگی تو این مسیر امیری حسنٌ نعم الامیر ... حسن جان ، یا حسن جانم حسن ...
. سبـڪـ شعر: متـن شعـر: ... (ع) مـداح: هیئـت مکتـب ‌الرضـا(ع)فریـدونکنـار 🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸 (بنـد اول) نمــک سفـره و زنـدگیـــمی عشق نوکرت از اون قدیمی من نیـازی بـه کسـی نـدارم تا تو رو دارم تو کـه کریمی اسمتو مثل همون نقل که تو دهن میذارم تربـت حسـین رو بـا حِـرز تو کفن میذارم کوری آل سعــود و هـر کسی که دشــمنته روی اولادم فقـط اسـم امیرحسن میذارم سِــراج من حسنه احتیاج من حسنه منـم مریـض گناهـو علاج من حسنه غلام دَرگَهِشم حک رو تاج من حسنه حسـن مـولا حسـن مـولا °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° (بنـد دوم) تو کـه جــز بـدی اَزم ندیدی ولی باز غلام سیــاه خریدی من هنوز هیچی بهت نگفتم دونه دونه حاجتامـــو میدی هرجا رفتم و دیدم هیچ‌کسی چون شما نمیشه تـو نظــر کنــی گــدا از در تــو جُـــــــدا نمیشه پـسرای حضـــرت فاطــمه شـــاهَمن به خـــــدا ولـی هیـچ‌کی واســه مـن امام مجـتبیٰ نمیشه رفیـــــق مـن حسنه هم شفیق من حسنه به بهر روز جـزا هم غریغ من حسنه به لوح دل نقشِ بر عقیق من حسنه حسـن مـولا حسـن مـولا °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° (بنـد سوم) مــعنی واژه‌ی یـل رسیده واسه‌ی عدو اَجـل رسیده کابوس شبای اون زنی که شــده بانی جَمــل رسیده مثـل یک باز شـــکاری که پَر از قفس میزنه به سوی شتر میره و دشمنش رو پس میزنه علی فریـاد میزنه حســن برو یه ذرّه یـواش عزرائیـل پشت سرت داره نفس نفس میزنه صوت جلی حسنه تیـغ سیقلی حسنه برگ برنده‌ی پیکار واسه علی حسنه بعــد علی به خدا دومین ولی حسنه حسـن مـولا حسـن مـولا 🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸 .👇
1_115548295.mp3
2.66M
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده در ماهِ صفر سال 1398 •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @majmaozakerine
|⇦• روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمود کریمی اجرا شده در ماهِ صفر سال 1398 •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• شرار آه به سینه،نفس بریده بریده برون زخانۀ مأمون شدم،خمیده خمیده گهی نشستم و برخواستم زجای به سختی جگر شرارۀ آتش،عبا به چهره کشیده *اِی مادر،اِی مادر...یه خوده نفس کشیدن امام رضا سخت تر شد، شاید اینجوری گفته باشه : وای مادر،وای مادر...اون لحظه های آخر نفس دیگه بالا نمی اومد،می گفت:آی مادر....* میان حجره فتادم در انتظارِ جواد جوادِ من نرسید و اَجل ز راه رسیده چو شمعِ سوخته در حجره قطره قطره شدم آب صدایِ ناله و آهِ مرا کسی نشنیده خدا گواست که بعد از حسین،جَدِّ غریبم غریب تر زمنِ خسته دل، زمانه ندیده *غریب کیِ؟ اونیِ که لحظه آخرِ عمرش،مادری،پدری،فرزندی بالا سرش نباشه...هی مثل مار گزیده به خودش می پیچید،نگاه به دَرِ حجره می کرد،جوادم!بابا!...دستور داد،فرش حجره رو اباصلت جمع کرد،رویِ خاکِ حجره اول پا کشید،هی پا کشید،پاشنه ی پایِ مبارک رو رویِ زمین می کشید...وقتی امام جواد رسید،اون ساعتی رسید که مثل مرغِ بسمل،مرغ بسمل چیه؟ کارد رو کشیدن رویِ گلوی مرغ،یهو یه نصفی از گردن بریده شده،مرغ از زیر کارد در اومده،حالا باید بگیرنش...هی امام رضا دست و پا می زد،ماهی دیدی از آب بیرون می اُفته؟ امام رضا همین طوری به خودش می پیچید،امام جواد با همچین صحنه ای مواجه شد...این غریبِ...اون وقت چه زهری...همچین که زهر رفت پایین جگر رو آب کرد... * شرار زهرِ ستم از دلم قرار گرفته به خود هماره بپیچم شبیهِ مار گزیده به وقتِ مرگ بُوَد یا حسین وِردِ زبانم حسین گویم و اشکم روان بُوَد ز دو دیده به غیرِ رأسِ مُنیرِ حسین، جَدِّ غریبم گلویِ تشنه سری از قفا که بریده؟ *ساعتی نگذشت،امام رضا علیه السلام بدن مبارکشون از تحرک و دست و پا زدن ایستاد...اما...* ظهر رفته است شمر در گودال سر بریدن چقدر طول کشیده *صدایِ مادرش داره میاد" بُنَیَّ! بُنَیَّ!..." ای حسین.....* @majmaozakerine ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 💠 سینه زنی شور زیبا 💠 ویژۀ وداع با ماه صفر الهی جونم فدات ، حلالم کن حسین کم گریه کردم برات ، حلالم کن حسین مثه یه خواب شیرین بودی شبایِ محرم که سر شد چه زود عمرمون میگذره وقتِ وداع با ماهِ صفر شد ... اگه نبودم سال بعد ، تو روضه ها ، یادم کنید اگه نبودم اربعین ، تو کربلا ، یادم کنید _____ فدایِ شال عزات ، حلالم کن حسین نشد بمیرم برات ، حلالم کن حسین حالا یه سال منو دلشوره یه سال حسرت و غصه خوردن عجب حکایتِ شیرینی تو هیات برایِ تو مردن اگه نبودم سال بعد ، تو رو خدا ، یادم کنید اگه رسیدی کربلا ، پایینِ پا ، یادم کنید @majmaozakerine کانال نوحه وروضه مجمع الذاکرین
Taheri babollharam.mp3
7.06M
❤️ سینه زنی شور زیب 👌 ویژۀ وداع با ماه صفر 🎤🎤 کربلایی حسین طاهری @majmaozakerine
روضه ی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام و گریز به روضه ی حضرت رقیه سلام الله علیها و دعاهای پایان جلسه_حاج حسن خلج_94.mp3
1.89M
دور بستر امام حسن نشستن ... خواهرا و برادرا ... با اشاره زینب رو صدا زد . زینب جان بیا جلو . سرش توی دامن امام حسینه ... فرمود زینب جان بچه هامو بگو بیان ، میخوام وداع کنم باهاشون . با یکی یکی بچه ها پسرا دخترا وداع کرد ... قاسم خیلی گریه میکرد ... قاسم سه سالشه اما سایه حسین بالاسرشه .. سایه عباس بالاسرشه . سایه عموها ، عمه جانی مثل زینب ، سایه مادرش بالاسرشه ... میخوام ببرمتون گوشه خرابه شام ... دلها بسوزه برای اون سه ساله ای که نه بابا داره ، نه عمو داره ، برادراشو کشتن ، یه عمه کتک خورده داره ... لحظه های نهایی و پایانی امام حسن ، عباس قاسم رو بقل کرد برد از حجره بیرون . گفت لحظه جان دادن برادرم ، بچه برادرم جون دادن باباشو نبینه ...  اما گوشه خرابه یه سر بریده آوردن گذاشتن جلوش ... أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ! ... حسین خون همه جارو گرفت ... نگاه کن ببین صورتها همه سرخه ... (صورتهای شما با نور چراغهای سرخ ، سرخ شده) ... این نازدانه یه نگاه به صورت بابا کرد ... کی پیشونیتو شکسته !؟!! ... همه روضه خوان بشن ...* ای پدر کاش به جای سر تو می بریدند سر دختر تو این به دلداری و آن ، گرم دل آرایی بود گفتگوهای دو دلداده تماشایی بود *خدایا به حق این سه ساله ریشه داعشو بکَن.ای خدا . این دعارو بکنیم . اللهم اشغل الظالمین بالظالمین،خدایا خودشونو باعث ریشه کنی خودشون قرار بده. کوتاه امام حسن مجتبی ع و گریز به خرابه شام حسن خلج ┅═══••☘️🏴☘️••═══┅┄ @majmaozakerine
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت هفته آخر ماه صفر شهادت حضرت رسول امام حسن و امام حسین علیهم السلام سفره‌یِ روضه‌یِ این هفته نمکدارتَر است قصّه‌یِ غصّه‌یِ زهراست که دشوارتر است قدکمانی که دَهد رزقِ دو چشمِ ما را گوئیا از همه‌یِ سال عزادارتر است شالِ غم می‌دهد و زمزمه‌اش واویلاست چشمش از چشمه‌یِ چشمِ همه پُربارتر است یک نفس وای پدر گوید و یک دَم حسنم یارضا مادرِ تو از همه تب‌دارتر است روضه‌یِ تشنه اگر ختم شود در کوچه بی‌گمان از نظرِ یار سزاوارتر است هر کسی نسل به نسلَش شده نذرِ ارباب روزِ محشر پیش حیدر آبرودارتر است سرنوشتم با خداوند بهشتم اینجاست حُرتر آنکه درِ این خانه گرفتارتر است زاهدی که به دلَش نیست ولایت خواب است هر که پابندِ ولایت شود هشیارتر است آبرومندِ غلامیِ علی این عاشق گر چه آلوده به عصیان و گنهکارتر است
الهي با تو آن عهدي كه راندم بحمدالله به سرمنزل رساندم هر آن دري كه در گنجينه ام بود صبا از من برو سوي مدينه بگو با مادرم كي بی قرينه بيا يكدم به بالين حسينت تسلي ده به كلثوم و سكينه الهي اكبر از تو اصغر از تو به خون آعشته گانم يكسر از تو شاعر: حجت الاسلام نير تبريزي آمد کنار زینب این دیدار آخر است.می روم خداحافظ.سفارش طفلان رو.سفارش زین العابدین رو به زینب کرد.شاید جریان اسارتش رو از کوفه تا شام گفت.به سوی میدان حرکت کرد.ولی از گوشه ی چشم نگاهش رو از خیمه ها بر نمی داشت.می رفت به سوی میدان ولی به فکر طفلان در حرم است.به فکر خواهرش زینب است که چه مصیبت ها خواهند کشید.می رفت و ناگهان صدای جانسوزی شنید: مهلاً مهلا یابن الزهرا. مهلاً مهلا یابن الزهرا.برگشت دید خواهرش زینب است.برادرم حسین صبر کن. ماه شب از غبار غم زینبم گرفت اجرت با زهرا ماه شب از غبار غم زینبم گرفت این زبانحال حسین است التماس دعا خصوصاً برای رزمندگان عزیز. ماه شب از غبار غم زینبم گرفت از داغم آفتاب چو ماه شبم گرفت چسبید کام من ز عطش بر زبان من راه سخن به گفتن هر مطلبم گرفت مجروح و خسته چون که به میدان روان شدم با اشک و آه دست مرا زینبم گرفت اول به یک نگاه توانائیم فزود یکباره از دلم همه تاب و تبم گرفت امابه یک نگاه دگر سوخت جان من بر چهره نقشه ی حسرت ام و ابم گرفت مشکل چو دید پای به مرکب نهادنم آمد جلو رکاب من و مرکبم گرفت حسین کجا می روی مادرم وصیتی کرده با چادرش که فاطمه را بود یادگار او مادرانه، لخته‌ی خون از لبم گرفت شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان) حسینم.حسین از اسب پیاده شد مادرم وصیتی کرده.فرموده: ظهر عاشورا در کربلا نیستم گلوی حسینم رو ببوسم.دخترم زینب تو در کربلایی.به جای مادرت زهرا گلوی حسینم رو ببوس.زینب وصیت مادر خود را بجا آورد.گلوی حسین رو بوسید.خداحافظی کرد حسین به طرف میدان حرکت کرد.جنگ نمایانی کرد.بعد از هر عملیاتی بر می گشت به یک نقطه ای که نزدیک خیمه ها بود.صدا می زد لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.یعنی ای اهل خیمه ها ای عزیزانی که منتظر آمدن حسینید.بدانید حسین هنوز زنده است.برمی گشت به میدان وارد معرکه می شد دوباره برمی گشت به همان نقطه.صدا می زد زد لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم اهل خیمه ها با شنیدن صدای نازنین حسین آرام می گرفتند.ولی لحظاتی رسید دیگر صدای حسین به گوش اهل خیمه ها نرسید.همه دل نگرانند چرا صدای حسین نمی آید.کودکان بهانه ی بابا رو گرفته اند.زینب چشم به راه چرا حسین نیامد.انتظار خیلی سخت است.خصوصاٌ کسی به جبهه رود.در عملیات رود.منتظر بودند که ناگهان صدای شیهه ی اسب به گوش رسید.ذوالجناح است.آمده دیگر اهل خیمه ها نفهمیدند چه کار می می کند.همه از خیمه ها بیرون دویدند.همه دور اسب ذوالجناح رو گرفتند.یکی می گفت بابایم کجاست.چرا زینت واژگون گشته.چرا یالت غرق در خون است؟ بگو آیا بابای مرو آب دادند یا تشنه شهید کردند.عجبم لحلم الله جل جلاله کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم در این هنگام تنهایی در این هنگام تنهایی نمودی ترک دیدارم نمودی ترک دیدارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم برادر یادگارم از علی شیر خدا بودی به فرمان امام خود عزیزم آشنا بودی زمانی در لب آب و گهی در خیمه ها بودی ایا سقای اطفال و ایا سقای اطفال و عیال بی پرستارم عیال بی پرستارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم برادر جان تو غم خوار و نگهبان حسین بودی معین و سرپرست نو نهالان حسین بودی تسلی بخش دل های عزیزان حسین بودی به خیمه بر نمی گردی به خیمه بر نمی گردی چرا ای ماه رخسارم چرا ای ماه رخسارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم چه شد ای وارث شیر خدا آن زور و بازویت چه شد آن صولت و شوکت و آن عزم و نیرویت چه شد آن پرتو روی و چه شد آن خلق نیکویت همانند تو سرداری همانند تو سرداری در این دوران کجا آرم در این دوران کجا آرم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم رود کی این حکایت را به مولی المتقین گوید ز قتل ناگهانت با امیرالمؤمنین گوید خبر مرگ تو را با مادرت ام البنین گوید مرا بگذاشته ای تنها مرا بگذاشته ای تنها در این غربت عزادارم در این غربت عزادارم کجایی ای علمدارم کجایی ای علمدارم ابالفضل علمدارم ابالفضل علمدارم شاعر: حاج حبیب الله معلمی
صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری.. خبر ز گریه عشاق در سحر داری به گردن تو فتاده همیشه زحمت من ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجنون الحسین ❤️نـوشـــت: حـسـین ❤️جـان دل شکسته ی ما گـرم ربنای حسین گرفته پر به هواخواهیِ هوای حسین شبم گذشته به فکر و خیال شش گوشه سلام صبح ِ دل انگیزِ کـــربلای صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️ سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام ارباب بی کفن
4_5938346857192227162.mp3
541.2K
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🖤حضرت علـــــے علیه السلام 🖤حضـرت زهــرا سلام الله علیها 🎤استاد_فرهمند دعا 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 💚اول و آخر منی، سایه‌ی بر سر منی 💫بی تو غروب میشوم، با تو طلوع میڪنم 💚شب به هوای حرمٺ، باز به خواب میروم 💫 دوباره عشق را، با تو شروع میڪنم
✨🌸 یکشنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا ذالجلال والاکرام 👈100مرتبه 🔶 یا فتاح 👈489مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک " الرحمن " این سوره در دلمنافقین جای نمی گیرد.در روز قیامت از الرحمن میپرسند چی کسی را شفاعت میکنی واو شفاعت گر کسی است که ان را خوانده باشد و وی را وارد بهشت می کند. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز یکشنبه 2/ زیارت عاشورا 3/ دعای یستشیر 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز یکشنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و ملک بخواند،خداوند او را در بهشت در هر جا که بخواهد ساکن میکند.   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ الَذى‏ لااِلهَ‏اِلاَّ هُوَ، الْمَلِک الْحَقُّ الْمُبينُ، الْمُدَبِرُّ بِلا وَزيرٍ، وَلا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ يسْتَشيرُ، الْأَوَّلُ غَيرُ مَوْصُوفٍ، وَالْباقى‏ بَعْدَ فَنآءِ الْخَلْقِ، الْعَظيمُ الرُّبُوبِيةِ، نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرَضينَ، وَفاطِرُهُما وَمُبْتَدِعُهُما، بِغَيرِ عَمَدٍ خَلَقَهُما، وَفَتَقَهُما فَتْقاً، فَقامَتِ السَّمواتُ طآئِعاتٍ بِاَمْرِهِ، وَاسْتَقَرَّتِ‏ الْأَرضَوُنَ بِاَوْتادِها فَوْقَ الْمآءِ، ثُمَّ عَلا رَبُّنا فِى السَمواتِ الْعُلى‏، اَلرَّحْمنُ‏ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏، لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الْأَرْضِ وَما بَينَهُما وَما تَحْتَ الثَّرى‏، فَاَنَا اَشْهَدُ بِاَنَّک اَنْتَ اللَّهُ لا رافِعَ لِما وَضَعْتَ، وَلا واضِعَ لِما رَفَعْتَ، وَلا مُعِزَّ لِمَنْ اَذْلَلْتَ، وَلا مُذِلَّ لِمَنْ‏ اَعْزَزْتَ، وَلا مانِعَ لِما اَعْطَيتَ، وَلا مُعْطِىَ لِما مَنَعْتَ، وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، کنْتَ اِذْ لَمْ تَکنْ سَمآءٌ مَبْنِيةٌ، وَلا اَرْضٌ مَدْحِيةٌ، وَلا شَمْسٌ مُضيئَةٌ، وَلا لَيلٌ مُظْلِمٌ، وَلا نَهارٌ مُضيئُ، وَلا بَحْرٌ لُجِّىٌّ، وَلا جَبَلٌ راسٍ، وَلا نَجْمٌ‏ سارٍ، وَلا قَمَرٌ، مُنيرٌ وَلا ريحٌ تَهُبُّ، وَلا سَحابٌ يسْکبُ، وَلا بَرْقٌ يلْمَعُ، وَلا رَعْدٌ يسَبِّحُ، وَلا رُوحٌ تَنَفَّسُ، وَلا طآئِرٌ يطيرُ، وَلا نارٌ تَتَوَقَّدُ، وَلا مآءٌ يطَّرِدُ، کنْتَ قَبْلَ کلِّشَىْ‏ءٍ، وَکوَّنْتَ کلَّشَىْ‏ءٍ، وَقَدَرْتَ عَلى‏ کلِّشَىْ‏ءٍ، وَابْتَدَعْتَ کلَّشَىْ‏ءٍ، وَاَغْنَيتَ وَاَفْقَرْتَ، وَ اَمَتَّ وَاَحْييتَ، وَاَضْحَکتَ‏ وَاَبْکيتَ، وَعَلَى الْعَرشِ اسْتَوَيتَ، 1 فَتَبارَکتَ يا اَللَّهُ وَ تَعالَيتَ اَنْتَ اللَّهُ الَّذى‏ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ الْخَلاَّقُ الْمُعينُ، اَمْرُک غالِبٌ، وَعِلْمُک نافِذٌ، وَکيدُک غَريبٌ، وَوَعْدُک صادِقٌ، وَقَوْلُک حَقٌّ، وَحُکمُک عَدْلٌ، وَکلامُک هُدىً، وَوَحْيک‏ نوُرٌ، وَرَحْمَتُک واسِعَةٌ، وَعَفْوُک عَظيمٌ، وَفَضْلُک کثيرٌ، وَعَطاؤُک جَزيلٌ، وَحَبْلُک مَتينٌ، وَاِمْکانُک عَتيدٌ، وَجارُک عَزيزٌ، وَبَاْسُک شَديدٌ، وَمَکرُک مَکيدٌ، اَنْتَ يا رَبِّ مَوْضِعُ کلِّ شَکوى‏، حاضِرُ کلِّ مَلَاءٍ، وَشاهِدُ کلِّ نَجْوى‏، مُنْتَهى‏ کلِّ حاجَةٍ، مُفَرِّجُ کلِّ حُزْنٍ، غِنى‏ کلِّ مِسْکينٍ، حِصْنُ کلِ‏ هارِبٍ، اَمانُ کلِّ خآئِفٍ، حْرِزُ الضُّعَفآءِ، کنْزُ الْفُقَرآءِ، مُفَرِّجُ الْغَمَّآءِ، مُعينُ الصَّالِحينَ، ذلِک اللَّهُ رَبُّنا، لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، تَکفى‏ مِنْ عِبادِک مَنْ تَوَکلَ‏ عَلَيک، وَاَنْتَ جارُ مَنْ لاذَ بِک، وَتَضَرَّعَ اِلَيک عِصْمَةُ مَنِ اعْتَصَمَ بِک ناصِرُ مَنِ انْتَصَرَ بِک تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَک جَبَّارُ الْجَبابِرَةِ، عَظيمُ‏ الْعُظَمآءِ، کبيرُ الْکبَرآءِ، سَيدُ السَّاداتِ، مَوْلَى الْمَوالى‏، صَريخُ‏ الْمُسْتَصْرِخينَ، مُنَفِّسٌ عَنِ الْمَکروُبينَ، مُجيبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرينَ، اَسْمَعُ‏ السَّامِعينَ اَبْصَرُ النَّاظِرينَ، اَحْکمُ الْحاکمينَ، اَسْرَعُ الْحاسِبينَ، اَرْحَمُ‏ الرَّاحِمينَ، خَيرُ الغافِرينَ، قاضى‏ حَوآئِج الْمُؤْمِنينَ، مُغيثُ الصَّالِحينَ، 2 اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، رَبُّ الْعالَمينَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَنَا الْمَخْلوُقُ، وَاَنْتَ‏ الْمالِک وَاَنَا الْمَمْلوُک، وَاَنْتَ الرَّبُّ وَاَنَا الْعَبْدُ، وَاَنْتَ الرَّازِقُ وَاَنَا الْمَرْزُوقُ، وَاَنْتَ الْمُعْطى‏ وَاَنَا السَّآئِلُ، وَاَنْتَ الْجَوادُ وَاَنَا الْبَخيلُ، وَاَنْتَ‏ الْقَوِىُّ وَاَنَا الضَّعيفُ، وَاَنْتَ الْعَزيزُ وَاَنَا الذَّليلُ، وَاَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَنَا الْفَقيرُ، وَاَنْتَ السَّيدُ وَاَنَا الْعَبْدُ، وَاَنْتَ الْغافِرُ وَاَنَا الْمُسيئُ، وَاَنْتَ الْعالِمُ وَاَنَا الْجاهِلُ، وَاَنْتَ الْحَليمُ وَاَنَا الْعَجُولُ، وَاَنْتَ الرَّحْمنُ وَاَنَا الْمَرْحُومُ، وَاَنْتَ‏ الْمُعافى‏ وَاَنَا الْمُبْتَلى‏، وَاَنْتَ الْمُجيبُ وَاَنَا الْمُضْطَرُّ، وَاَنَا اَشْهَدُ بِأنَّک أَنْتِ‏ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْمُعْطى‏ عِبادَک بِلا سُؤالٍ، وَاَشْهَدُ بِاَنَّک اَنْتَ اللَّهُ الْواحِدُ الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ، وَاِلَيک الْمَصيرُ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيتِهِ‏ الطَّيبينَ الطَّاهِرينَ، وَاغْفِرْلى‏ ذُنُوبى‏، وَاسْتُرْ عَلَىَّ عيوُبى‏، وَافْتَحْ لى‏ مِنْ لَدُنْک‏ رَحْمَةً، وَرِزْقاً واسِعاً، يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنْعِمَ الْوَکيلُ، وَلا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ. 3
زمزمه ونوحه شهادت امام رضا(ع) مهرت مولا باشد بر دل کی دیدارت گردد حاصل دل تنگ طوف آن حرم باشد،محتاج قطره ای کرم باشد،محتاج قطره ای کرم باشد مولا مولا رضا رضا جانم،مولا مولا رضا رضا جانم، مولا مولا رضا رضا جانم ۲ _________________ در سوگ تو شیعه نالان سوزد جانش دیده گریان مسموم آخر صفر هستی،با زهر کین پاره جگر هستی،با زهر کین پاره جگر هستی مولامولا رضا رضا جانم.... ____________________ تنها بودی تو در غربت زهر مامون کردت راحت دلخون بودی شدی تو دلخون تر،مثل حسین شدی تو بی یاور،مثل حسین شدی تو بی باور مولامولا رضارضا جانم.... ____________________ تنها بودی با درد وغم بوده زخم تو بی مرهم نور چشمان تو جواد آمد،در آخرین دمت مراد آمد، درآخرین دمت مراد آمد مولا مولا رضا رضا جانم.... شعر:اسماعیل تقوایی