هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
نزن که مادرم جوانِ..
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@majmaozakerine
نزن که مادرم جوانِ
نزن که بی گناهِ
خالی نکن دقّ و دلیتُ
نزن که غرق اشک و آهِ
رفت آبروم ببین چشای ترمُ
بگو چطور بلند کنم من سرمُ
بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ
«وای مادرم .. وای مادرم ..»
به کی بگم که چی کشیدم
از همه ناسزا شنیدم
به کی بگم که توی مسجد
زیر عبا زره پوشیدم
میخوام که جام زهرمُ سر بکشم
از سرزمین مادری پر بکشم
آخه چقدر از داغ مادری بکشم
«ای وایِ من .. ای وایِ من ..»
از من به جز کرم ندیدن
ولی همه ازم بریدن
این نانجیبا جانمازُ
از زیر پایِ من کشیدن
موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین
به کی بگم که کار دنیا رُ ببین
به من میگن سلام مضلَّ المومنین
*نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! *
یه عمر غریب بودم تو این شهر
خیلی به من سخت گذشته
خونِ دلایی رو که خوردم
حالا دیگه میون طشتِ
رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم
*یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟!
خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره... امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..*
رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم
قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم
از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم
یادم نرفته....
*فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون :
دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد .. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد..
اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه:
یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک.."*
ذستِ داییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#فاطمیه
#ویژه_ایام_صفر
.
سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ آخر ماه صفر شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام و امام رضا علیه السلام _کربلایی حسین #طاهری ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
زائر اربعینم ، زائر موکبایِ بین راهم
خیلی دلم گرفته ، مونده میونِ سینه بغض آهم
یه لشگر سر سپرده ، یه سیل با شکوه دیدم
ولی سئوال من اینه یه چیز و من نفهمیدم
چرا حسن اینقد غریبه ؟
چرا یه ضریحم نداره ؟
اگه یکی خواست زائرش شه
آخه کجا پس سر بزاره ؟
الهی بمیرم حسن جان .....
وقتی دلم میگیره ، میرم با پایِ دل به سمت مشهد
سلام میدم همیشه ، میون صحن انقلاب به گنبد
امام رضا در خونت ، همش برو بیا دیدم
آقا سئوال من اینه یه چیز و من نفهیدم
چرا حسن اینقد غریبه ؟
یه شب زیارت نداره ؟
چی میشه یه شمع و چراغی
یکی روی خاکش بزاره ؟
الهی بمیرم حسن جان .....
غصه یکی دوتا نیست ، غریبی از امام حسن جدا نیست
روضه همیشه سخته ، اگر که کوچه باشه کار ما نیست
سربسته میگم یه روزی ، تو کوچه راهشو سد کرد
این روزگار بی غیرت ، با آلِ مصطفی بد کرد
چادر یه مادر رو خاکا
یه پسری حیرون تو کوچه
دروغ ایشاالله تمومش
که دیده حسن خون تو کوچه
الهی بمیرم حسن جان ....
___
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
@majmaozakerine
#اربعین
#کربلا
#بحر_طویل
🔹یا لَیتَنا کُنّا مَعَک🔹
چه سِرّیست؟
چه رازیست؟
چه ناز و چه نیازیست؟
غم هجر
عجب قصۀ پر سوز و گدازیست
ببینید که این دهر
عجب شعبدهبازیست
که در روز و شب هر دل آشفته
فرودی و فرازیست
یکی با من دلسوخته
از صبر غریبانۀ ایوب سخن گفت
یکی پیرهن صبر به تن داشت و
از غربت و دلتنگی یعقوب به من گفت
یکی بر لب او نام اویس آمد و
از رایحۀ روشنی از سمت قَرَن گفت
یکی محو علامات ظهور و...
سخن از شام و یمن گفت
یکی از غم آوارگی و داغ وطن گفت
ولی هر چه که گفتند
فقط تازه شده داغ من و
این دل مشتاق من و
این دل جا ماندهام از قافلۀ عشق
چه شد آه دل از قافله جا ماند؟
از آن سیل خروشان
چه شد این قطرۀ دلتنگ جدا ماند؟
دلم تشنۀ یک جرعه از آن آب بقا ماند
چرا ماند؟
کجا ماند؟
اسیرانه ز پرواز رها ماند
در این برزخ تردید چرا ماند؟
چه دلگیر شده لحظه به لحظه همۀ عمر برایم
چه شد سعیِ صفایم؟
چه شد هرولههایم؟
بلند است به فریاد صدایم
که من تشنۀ یک بوسه بر آن خاک
بر آن حسرت افلاک
بر آن تربتِ پاکِ حرم کربوبلایم
یکی با جگر سوخته از آتش هجران
به من گفت بیا سر بگذاریم به صحرا و بیابان
بگو راه کدام است؟
یکی با دل آشفته و با حسرت بسیار
به من گفت دلم تشنۀ دیدار
دلم تشنۀ دیدار امام است
یکی گفت بیا عاشق مهجور
از این فاصلۀ دور
فقط مرهم زخم دل مجروح
سلام است
یکی گفت بیایید
که موجیم
که آسودگی ما عدم ماست
که این حسرت جانکاه
که این غربت ناگاه
برای من و تو فیض مدام است
بیایید که این شوق مضاعف
قعودی است که ماقبل قیام است
یکی گفت خدایا چه کنم چاره؟
که این داغ عظیم است
یکی گفت بیا ای دل جا مانده
خدای من و تو نیز کریم است
بیا، بال سفر بال نسیم است
بیا، بال و پری هست
امید سفری هست
که پرواز در این راه
اگر چه شده دشوار
ولی باز
اگر عاشق و دلباخته باشی
اگر از عطش و داغ دلت
از نم اشکت
پر پرواز و سفر ساخته باشی
شود روزی تو لحظۀ دیدار
شود رزق تو اینبار
طواف حرم یار
طواف حرم سیدالاحرار
همان صحن خدایی
همان پنجرۀ صبح رهایی
::
بیا همسفرِ عشق
بیا دل بسپاریم به جاده
بیا پای پیاده
اگر شعله آهِ دل سوزان خود افروخته باشیم
امید است که توفیق، رفیق دل ما باشد و
این مرتبه ما همسفر جابر دلسوخته باشیم
بیا زائر دلسوخته باشیم
بیا، عشق در این جاده چراغ است
«چراغی که فروزندۀ شبهای فراق است»
بیا دل بسپاریم به این راه
به این سیر الیالله
که یکروز از این جاده به سرمنزل عشاق رسیدند
همانها که دل از خویش بریدند
همانها که به جز دوست ندیدند
همانها که شنیدند در این راه
صدای دل خود را
بیا دل بسپاریم به این راه
به این زمزمههایی که به ناگاه
به گوش دلمان میرسد از دور
بیا گوش کن این زمزمه را
زمزم جاریست
پر از عطر بهاریست
صدای سخن جابر انصاری اگر نیست
صدای سخن کیست؟
که در حال سلام است
به سالار شهیدان و به یاران شهیدش
ببین دشت لبالب شده از عطر نویدش
شده زنده دل هر کسی از گفت و شنیدش:
«عطیه!
عجب عطر نجیبی
عجب رایحۀ روحفریبی
عجب نفحۀ سیبی...
رسیدیم به سرمنزل عشاق
رسیدم به خاک حرم عشق
به آن قبلۀ آفاق
بیا دل بسپاریم به جاری فرات و
بشوییم دل از غربت راه و بشتابیم
به پابوسی خورشید نجات و
شفیع عرصات و
قتیل العبرات و
بمیریم به پایش
بگردیم فدایش
که باشیم یکی از شُهدایش
که ما نیز در این مقتل عشاق
دگر همقدم مسلم و جونیم
دگر همنفس حرّ و حبیبیم
که ما نیز شهید غم مولای غریبیم
شهید حرم کربوبلایی»
::
به او همسفرش گفت:
«اگر چه که پر از شوق و امیدیم
ولی دیر رسیدیم
در این معرکه تیغی نکشیدیم
در این واقعه داغی نچشیدیم
نه رزمی نه نبردی
نه بر چهره نشستهست غبار غم و دردی
مگر میشود آخر
که ما همدم این قافله باشیم؟»
ولی جابر دلسوخته ناگاه
به او داد جوابی
که چنان تشنهلبی را برسانند
به سرچشمۀ آبی
به او گفت:
«شنیدم
که فرمود: حبیبم،
رسول دوسرا حضرت خاتم
اگر از عمل خیر گروهی
دل تو شده مسرور
همان اَجر
برای تو هم ای عاشق صادق
شده منظور
تو دلدادۀ هر قوم که باشی
شوی روز حساب از پی آن قافله محشور
تو هم همدم آن طایفه در روز جزایی»
::
عجب حُسن ختامی
عجب لطف تمامی
عجب فیض مدامی
چه زیبا سخن و نیک کلامی
عجب فوز عظیمی!
چه مولای کریمی!
بیا ای دل بیتاب
که از کعبۀ احباب
رسیدهست شمیمی
که از سوی جنان باز وزیدهست نسیمی
تو ای دل چه نشستی!
اگر چون صدف اشک شکستی
ولی لحظهای از پا ننشستی
که گفتهست که از قافلۀ عشق جدایی؟
تو اینجایی و در شور و نوایی
تو از خاک جدایی
تو در عرش رهایی
کجایی مگر آخر تو کجایی؟
بیا چشم دلت را بگشا
خوب نظر کن
تو در کربوبلایی
تو لبریز صفایی
تو همراه تمام شُهدایی
تو در حال طواف حرم خون خدایی
📝 #یوسف_رحیمی
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#اربعین
#غزل
🔹اندوه چهل سال🔹
شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم...
تمام ابرها بر شانۀ من گریه میکردند
گرفتم آسمان خسته را زیر پر و بالم
نمیدانی چطور آرام کردم کودکانت را
گرفتم قطرههای اشک را با گوشۀ شالم
ببین بر چهرۀ من ردّ پای باد و باران را
ببین بیعمر نوح امروز، بانویی کهنسالم!
نشد لبریز در طوفان غمها کاسۀ صبرم
به آن پروردگاری که خبر دارد از احوالم
اگر عمری بماند تا کنارت سیر بنشینم
برایت شرح خواهم داد از اندوه چهل سالم
میان رفت و آمدهای قایقهای سرگردان
به غیر از کشتیات راه نجاتی نیست در عالم
📝 #اعظم_سعادتمند
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائرشدن ، پیاده یقینا سعادت است
ویزا، بلیط، #کرب_و_بلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک “هستم به یادت” است
یک اربعین غزل به امید عنایتی
این بغض من اگر چه خودش هم عنایت است
چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش
یعنی غزل، نشانه ی عرض ارادت است
ما هیچ، ما گناه… فقط جان مادرت
امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است
باشد #حسین، کرب و بلا مال خوب ها
یک مهر تربت از تو برایم کفایت است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اربعین_حسینی
4_5999284746541072925.mp3
3.57M
واحد اربعین
عبد الرضا هلالی
🏴 اربعین
🏴 سبک واحد:ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت
🎤مداح :حاج عبدالرضا هلالی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای غایب از نظر نظری کن به خواهرت
زینب نشسته بر سر قبر مطهرت
یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز
قامت خمیده آمده سرو صنوبرت
نشناختی مرا ز پس این چروکها
من زینب توام ز چه رو نیست باورت
لیلاست این که خیمه زده زیر پای تو
بار دگر بگو که اذان گوید اکبرت
این زن که لطمه میزند این گونه بر خودش
او کیست؟نجمه عروس برادرت
در کربلا هنوز زنی گریه میکند
زینب کش است ناله محزون مادرت
پیغمبری نما و دو دستت برون بیار
از دست من بگیر بقایای دخترت
علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت
باید اسمت رو فقط به روی تربت نوشت
تو دل آرام من تب ایام من
نفس راحته منو چی میتونم بگم
مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو
به نگاه کرم برسون به حرم دل بی طاقت منو
تو عوض میکنی جات دنیای آدمو
واسه تو می زنم من قید دو عالمو
تو به چشم مرامو بی رنگ پرچمو
که به چشمم نبینم رنگ جهنمو
دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله
به تو آقا جان درود به تو آقا جان سلام
خوبه حال و روز من شبی که هیأت میام
خوبه حالم آقا ولی خب کربلا میتونه بهترش کنه
تویی باب المراد داری نوکر زیاد خدا باز بیشترش کنه
یه آقایی دارم که دل من میخواد همه رو نوکرش کنه
نور تو بوده قبل از صبح ازل حسین
روی ماه تو قبل از ماه و زحل حسین
بیا بالا سر من قبل از اجل حسین
دم مرگم بخونم صلی علی الحسین
صلی علی الحسین ....
دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله
به خدا به گردنم داری خیلی حق حسین
نوکریتو می کنم به همین بیرق حسین
همیشه تکیه گام عشق تو یک نگاه چه طور از تو بشم جدا
آقا یا للعجب که ندیده وهب به تو دل بست تو کربلا
هنر این علم اینه طیب رو هم بکشونه به روضه ها
همه روزی میگیرن از خوان کربلا همه منظومه ها تو کیهان کربلا
وقتی رو میکنم به ایوان کربلا دلمو می سپرم به سلطان کربلا
سلطان کربلا سلطان کربلا سلطان کربلا
دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله
علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت
باید اسمت رو فقط به روی تربت نوشت
تو دل آرام من تب ایام من
نفس راحته منو چی میتونم بگم
مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو
به نگاه کرم برسون به حرم دل بی طاقت منو
خوبه حالم آقا ولی خب کربلا میتونه بهترش کنه
تویی باب المراد داری نوکر زیاد خدا باز بیشترش کنه
یه آقایی دارم که دل من میخواد همه رو نوکرش کنه
همیشه تکیه گام عشق تو یک نگاه چه طور از تو بشم جدا
آقا یا للعجب که ندیده وهب به تو دل بست تو کربلا
هنر این علم اینه طیب رو هم بکشونه به روضه ها
تو دل آرام من تب ایام من
نفس راحته منو چی میتونم بگم
مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو
به نگاه کرم برسون به حرم دل بی طاقت منو
تو عوض میکنی جات دنیای آدمو
واسه تو می زنم من قید دو عالمو
تو به چشم مرامو بی رنگ پرچمو
که به چشمم نبینم رنگ جهنمو
نور تو بوده قبل از صبح ازل حسین
روی ماه تو قبل از ماه و زحل حسین
بیا بالا سر من قبل از اجل حسین
دم مرگم بخونم صلی علی الحسین
صلی علی الحسین ....
دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله
alamet-yani-panah.mp3
9.54M
جوادمقدم
#شور
4_5940366071641934144.mp3
1.83M
❣﷽❣
🌹#سینه_زنی_شهدا
🌹#آقای_رمضانی
🌹#رهبری
دلم گرفته رفقا دوباره هوای صحبت با شما دارم
هوای گریه کنار مرقد پاک و شریف شهدا دارم
می خوام امشب براتون از رهبرم دم بزنم
از غریبیش بگم و عالمو بر هم بزنم
پدری که زندگیش ساده مثل فقراست
فرش زیر پاش مثل فرش اتاق ضعفاست
همون که همیشه در خونه ی شهدا رو در می زنه
همونی که روحش برای پیر جماران پر می زنه
همون که بی خبر میره مسجد جمکران سر می زنه
🌹سلم ٌ لمن سالَمکم آقاحربٌ لمن حاربکم آقا
وقتی خمینی رو لبش جام زهر و تو دلش غصه و ماتم بود
سید ما تو جبهه ها زیر آتیشا توی خط مقدم بود
ما باید درد دلا و غصه هاشو بدونیم
قصه ی زندان و سیلی خوردناشو بدونیم
غافل از عبادت نیمه شب اون نمونیم
ما باید ارزش نعمت خدا رو بدونیم
به جان حسینی که همه عالم می دونن جان منه
وای اگه یه روزی کسی بخواد دل آقا رو بشکنه
میگیم یا ابوالفضل می ریزیم خون از سر هر چی حرمله
🌹سلم ٌ لمن سالَمکم آقاحربٌ لمن حاربکم آقا
کوری چشم دشمنا ما به سر مهر ولایت علی داریم
دست خدا بر سر ماست که علمداری مثل سید علی داریم
رهبر مملکت و سفره ساده مرحبا
توی کوچه های بم پای پیاده مرحبا
دل به لطف مهدی فاطمه داده مرحبا
سر تسلیم به الله نهاده مرحبا
یه روزی می فهمیم دست نوازش آقا بر سر نداریم
تو غفلت اسیرو یه روز می فهمیم که دیگه یاور نداریم
پس بیا قول بدیم که دیگه دست از دامنش بر نداریم
🌹سلم ٌ لمن سالَمکم آقاحربٌ لمن حاربکم آقا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈