eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. به نفس حاج حسین سازور ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ،  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" هر کس که خاکِ تو نشد عزت ندارد بی روضه دنیا ذره ای لذت ندارد بیچاره آنکه حسرتِ تربت ندارد عُمرِ بدونِ نوکری برکت ندارد *اي حسين! جامونده هاي اربعين رو يه نگاهي كن...* نوکر پُر از حرف است اشکِ روضه هایش شیعه به قنبرهاش هست و فضه هایش دینِ خدا، دین نیست وقتی حوزه هایش قاضی و شاه آبادی و بهجت ندارد اسلام ما مدیون اسلام حسین است مرغ دلم عُمری ست در دام حسین است ذکر شب قبرم فقط نام حسین است نوکر میان قبر خود وحشت ندارد جامانده های کاروانِ کربلاییم دلتنگِ شبهای قشنگ نینواییم ما روز و شب دربدرِ این روضه هاییم دیوانگی روز و شب و ساعت ندارد یادش بخیر این روزها مَشایه بودیم با دوستانِ تو رفیقِ پایه بودیم بالاتر از این، با خودت همسایه بودیم امسال انگار این گدا قیمت ندارد آموختیم از لشکرِ در قِلَّتِ تو باشیم با هیهات منا الذلت تو تو رهبر ما هستی و ما ملت تو مثل تو آقا کشوری ملت ندارد این درد جز با گریه راهِ حل ندارد غم مرهمی جز خواندن مقتل ندارد پایِ رقیه طاقت تاول ندارد اما به غیر از دیدنت حاجت ندارد یادم می آید سمت تو لشکر کشیدند کاری ندارم هر چه دیدند و شنیدند اما خودم دیدم سرت را می بریدند داغی شبیه داغ تو وسعت ندارد مظاهر کثیری نژاد *حالا گريه كن ها گريه كنن، از زبانِ زينب سلام الله عليها ميخونم...* یادت که نرفته پَرِ من سالم بود هنگام وداع سَرِ من سالم بود تا رفتن تو پیکر من سالم بود هم چادر و هم معجر من سالم بود گودال که رفتی جگرم ریخت به هم در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین یک شهر، نگاه بی حیا دید حسین هر کوچه که رفت آشنا دید حسین همسایه ی سابقم مرا دید حسین با خونِ سرم وضو گرفتم فهمید از اُمِ حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار،گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهرِ علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیریم امیری کردم از درد شدید جان به سر بودم من معطل به میان هرگذر بودم من زخمی هجومِ صد نفر بودم من آزرده ی قوم بد نظر بودم من یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم قصری که خودت هم آمدی رفت حرم دیدی چقدر جای بدی رفت حرم شد در دلت آشوب بمیرد زینب دندان تو و چوب بمیرد زینب از شام نگو نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره دروازه ي ساعاتش را باید برسی حسابِ الواتش را در پیشِ نگاه اشکبارِ تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند.. سید پوریا هاشمی *عمه ي سادات، افتاد رويِ قبرِ ابي عبدالله، ديدن هي خاك بر ميداره به سر ميريزه، از اين خيلِ زن و بچه، دو تا خانوم كنار كشيدن، اولين كسي كه كنار رفت بود، يه نگاه كرد گفت: رباب كجاست؟ من رباب رو نمي بينم، ديدن صدايِ گريه اش از دور مياد، اومد ديد صورت رويِ خاك گذاشته، هي ميگه: علي لاي لاي...خانوم! همين جا بود ديدم دفنش كردن...يه خانوم هم سكينه، ديدن يه ظرف آبي رو برداشته، داره ميره علقمه، كنارِ قبرِ عباس..عموجانم!...* حتماً خبر داري مرا بازار بردن ما را ميانِ مجلسِ اغيار بردن.... حسين.... ــــــــــــــــــ
🌕🌑روضه اربعین کنگرۀ عظیم اربعین به نفس حاج محمدرضا طاهری ●•┄༻↷◈↶༺┄•● از دلِ خسته سلام اربعین اومد و خوردم به دَرِ بسته سلام از دلِ خسته سلام از همین دور به اون گنبد و گلدسته سلام از یه بیچاره سلام از یه دلشکسته که خیلی دوست داره سلام ندارم چاره سلام هم شدم خونه نشین هم شدم آواره سلام سال قبل کجا بودم تو همین لحظه ها آواره تو کربلا بودم سال قبل کجا بودم روز اربعین تو اون حریم با صفا بودم من که هر سال اومدم میرسیدم از نجف به کربلا به مقصدم به تو صدبار سلام به علی اکبر تو از همه انصار سلام به تو ای یار سلام به تو و علقمه و صحن علمدار سلام به تو از نوح سلام به تو از کل ملائک به تو از روح سلام به تو مذبوح سلام به سر زخمی و اون پیکر مجروح سلام السلام علی الشیب الخضیب ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نزن که مادرم جوانِ.. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @majmaozakerine نزن که مادرم جوانِ نزن که بی گناهِ خالی نکن دقّ و دلیتُ نزن که غرق اشک و آهِ رفت آبروم ببین چشای ترمُ بگو چطور بلند کنم من سرمُ بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ «وای مادرم .. وای مادرم ..» به کی بگم که چی کشیدم از همه ناسزا شنیدم به کی بگم که توی مسجد زیر عبا زره پوشیدم میخوام که جام زهرمُ سر بکشم از سرزمین مادری پر بکشم آخه چقدر از داغ مادری بکشم «ای وایِ من .. ای وایِ من ..» از من به جز کرم ندیدن ولی همه ازم بریدن این نانجیبا جانمازُ از زیر پایِ من کشیدن موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین به کی بگم که کار دنیا رُ ببین به من میگن سلام مضلَّ المومنین *نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! * یه عمر غریب بودم تو این شهر خیلی به من سخت گذشته خونِ دلایی رو که خوردم حالا دیگه میون طشتِ رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم *یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟! خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره... امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..* رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم یادم نرفته.... *فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون : دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌ .‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد.. اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* ذستِ داییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..
. سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ آخر ماه صفر شهادت کریم آل الله مجتبی علیه السلام و امام رضا علیه السلام _کربلایی حسین ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ زائر اربعینم ، زائر موکبایِ بین راهم خیلی دلم گرفته ، مونده میونِ سینه بغض آهم یه لشگر سر سپرده ، یه سیل با شکوه دیدم ولی سئوال من اینه یه چیز و من نفهمیدم چرا حسن اینقد غریبه ؟ چرا یه ضریحم نداره ؟ اگه یکی خواست زائرش شه آخه کجا پس سر بزاره ؟ الهی بمیرم حسن جان ..... وقتی دلم میگیره ، میرم با پایِ دل به سمت مشهد سلام میدم همیشه ، میون صحن انقلاب به گنبد امام رضا در خونت ، همش برو بیا دیدم آقا سئوال من اینه یه چیز و من نفهیدم چرا حسن اینقد غریبه ؟ یه شب زیارت نداره ؟ چی میشه یه شمع و چراغی یکی روی خاکش بزاره ؟ الهی بمیرم حسن جان ..... غصه یکی دوتا نیست ، غریبی از امام حسن جدا نیست روضه همیشه سخته ، اگر که کوچه باشه کار ما نیست سربسته میگم یه روزی ، تو کوچه راهشو سد کرد این روزگار بی غیرت ، با آلِ مصطفی بد کرد چادر یه مادر رو خاکا یه پسری حیرون تو کوچه دروغ ایشاالله تمومش که دیده حسن خون تو کوچه الهی بمیرم حسن جان .... ___ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ @majmaozakerine
🔹یا لَیتَنا کُنّا مَعَک🔹 چه سِرّی‌ست؟ چه رازی‌ست؟ چه ناز و چه نیازی‌ست؟ غم هجر عجب قصۀ پر سوز و گدازی‌ست ببینید که این دهر عجب شعبده‌بازی‌ست که در روز و شب هر دل آشفته فرودی و فرازی‌ست یکی با من دلسوخته از صبر غریبانۀ ایوب سخن گفت یکی پیرهن صبر به تن داشت و از غربت و دلتنگی یعقوب به من گفت یکی بر لب او نام اویس آمد و از رایحۀ روشنی از سمت قَرَن گفت یکی محو علامات ظهور و... سخن از شام و یمن گفت یکی از غم آوارگی و داغ وطن گفت ولی هر چه که گفتند فقط تازه شده داغ من و این دل مشتاق من و این دل جا مانده‌ام از قافلۀ عشق چه شد آه دل از قافله جا ماند؟ از آن سیل خروشان چه شد این قطرۀ دلتنگ جدا ماند؟ دلم تشنۀ یک جرعه از آن آب بقا ماند چرا ماند؟ کجا ماند؟ اسیرانه ز پرواز رها ماند در این برزخ تردید چرا ماند؟ چه دلگیر شده لحظه به لحظه همۀ عمر برایم چه شد سعیِ صفایم؟ چه شد هروله‌هایم؟ بلند است به فریاد صدایم که من تشنۀ یک بوسه بر آن خاک بر آن حسرت افلاک بر آن تربتِ پاکِ حرم کرب‌وبلایم یکی با جگر سوخته از آتش هجران به من گفت بیا سر بگذاریم به صحرا و بیابان بگو راه کدام است؟ یکی با دل آشفته و با حسرت بسیار به من گفت دلم تشنۀ دیدار دلم تشنۀ دیدار امام است یکی گفت بیا عاشق مهجور از این فاصلۀ دور فقط مرهم زخم دل مجروح سلام است یکی گفت بیایید که موجیم که آسودگی ما عدم ماست که این حسرت جانکاه که این غربت ناگاه برای من و تو فیض مدام است بیایید که این شوق مضاعف قعودی است که ماقبل قیام است یکی گفت خدایا چه کنم چاره؟ که این داغ عظیم است یکی گفت بیا ای دل جا مانده خدای من و تو نیز کریم است بیا، بال سفر بال نسیم است بیا، بال و پری هست امید سفری هست که پرواز در این راه اگر چه شده دشوار ولی باز اگر عاشق و دلباخته باشی اگر از عطش و داغ دلت از نم اشکت پر پرواز و سفر ساخته باشی شود روزی تو لحظۀ دیدار شود رزق تو این‌بار طواف حرم یار طواف حرم سیدالاحرار همان صحن خدایی همان پنجرۀ صبح رهایی :: بیا همسفرِ عشق بیا دل بسپاریم به جاده بیا پای پیاده اگر شعله آهِ دل سوزان خود افروخته باشیم امید است که توفیق، رفیق دل ما باشد و این مرتبه ما همسفر جابر دلسوخته باشیم بیا زائر دلسوخته باشیم بیا، عشق در این جاده چراغ است «چراغی که فروزندۀ شب‌های فراق است» بیا دل بسپاریم به این راه به این سیر الی‌الله که یک‌روز از این جاده به سرمنزل عشاق رسیدند همان‌ها که دل از خویش بریدند همان‌ها که به جز دوست ندیدند همان‌ها که شنیدند در این راه صدای دل خود را بیا دل بسپاریم به این راه به این زمزمه‌هایی که به ناگاه به گوش دلمان می‌رسد از دور بیا گوش کن این زمزمه را زمزم جاری‌ست پر از عطر بهاری‌ست صدای سخن جابر انصاری اگر نیست صدای سخن کیست؟ که در حال سلام است به سالار شهیدان و به یاران شهیدش ببین دشت لبالب شده از عطر نویدش شده زنده دل هر کسی از گفت و شنیدش: «عطیه! عجب عطر نجیبی عجب رایحۀ روح‌فریبی عجب نفحۀ سیبی... رسیدیم به سرمنزل عشاق رسیدم به خاک حرم عشق به آن قبلۀ آفاق بیا دل بسپاریم به جاری فرات و بشوییم دل از غربت راه و بشتابیم به پابوسی خورشید نجات و شفیع عرصات و قتیل العبرات و بمیریم به پایش بگردیم فدایش که باشیم یکی از شُهدایش که ما نیز در این مقتل عشاق دگر هم‌قدم مسلم و جونیم دگر هم‌نفس حرّ و حبیبیم که ما نیز شهید غم مولای غریبیم شهید حرم کرب‌وبلایی» :: به او همسفرش گفت: «اگر چه که پر از شوق و امیدیم ولی دیر رسیدیم در این معرکه تیغی نکشیدیم در این واقعه داغی نچشیدیم نه رزمی نه نبردی نه بر چهره نشسته‌ست غبار غم و دردی مگر می‌شود آخر که ما همدم این قافله باشیم؟» ولی جابر دلسوخته ناگاه به او داد جوابی که چنان تشنه‌لبی را برسانند به سرچشمۀ آبی به او گفت: «شنیدم که فرمود: حبیبم، رسول دوسرا حضرت خاتم اگر از عمل خیر گروهی دل تو شده مسرور همان اَجر برای تو هم ای عاشق صادق شده منظور تو دلدادۀ هر قوم که باشی شوی روز حساب از پی آن قافله محشور تو هم همدم آن طایفه در روز جزایی» :: عجب حُسن ختامی عجب لطف تمامی عجب فیض مدامی چه زیبا سخن و نیک کلامی عجب فوز عظیمی! چه مولای کریمی! بیا ای دل بی‌تاب که از کعبۀ احباب رسیده‌ست شمیمی که از سوی جنان باز وزیده‌ست نسیمی تو ای دل چه نشستی! اگر چون صدف اشک شکستی ولی لحظه‌ای از پا ننشستی که گفته‌ست که از قافلۀ عشق جدایی؟ تو اینجایی و در شور و نوایی تو از خاک جدایی تو در عرش رهایی کجایی مگر آخر تو کجایی؟ بیا چشم دلت را بگشا خوب نظر کن تو در کرب‌وبلایی تو لبریز صفایی تو همراه تمام شُهدایی تو در حال طواف حرم خون خدایی 📝
علیهاالسلام 🔹اندوه چهل سال🔹 شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم به سویت می‌دوم با کودکانی که به دنبالم... تمام ابرها بر شانۀ من گریه می‌کردند گرفتم آسمان خسته را زیر پر و بالم نمی‌دانی چطور آرام کردم کودکانت را گرفتم قطره‌های اشک را با گوشۀ شالم ببین بر چهرۀ من ردّ پای باد و باران را ببین بی‌عمر نوح امروز، بانویی کهن‌سالم! نشد لبریز در طوفان غم‌ها کاسۀ صبرم به آن پروردگاری که خبر دارد از احوالم اگر عمری بماند تا کنارت سیر بنشینم برایت شرح خواهم داد از اندوه چهل سالم میان رفت و آمدهای قایق‌های سرگردان به غیر از کشتی‌ات راه نجاتی نیست در عالم 📝
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است زائرشدن ، پیاده یقینا سعادت است ویزا، بلیط، مال خوب هاست سهم چو من پیامک “هستم به یادت” است یک اربعین غزل به امید عنایتی این بغض من اگر چه خودش هم عنایت است چیزی برای عرضه ندارم مرا ببخش یعنی غزل، نشانه ی عرض ارادت است ما هیچ، ما گناه… فقط جان مادرت امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است باشد ، کرب و بلا مال خوب ها یک مهر تربت از تو برایم کفایت است
🏴 اربعین 🏴 سبک واحد:ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت 🎤مداح :حاج عبدالرضا هلالی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای غایب از نظر نظری کن به خواهرت زینب نشسته بر سر قبر مطهرت یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز قامت خمیده آمده سرو صنوبرت نشناختی مرا ز پس این چروکها من زینب توام ز چه رو نیست باورت لیلاست این که خیمه زده زیر پای تو بار دگر بگو که اذان گوید اکبرت این زن که لطمه میزند این گونه بر خودش او کیست؟نجمه عروس برادرت در کربلا هنوز زنی گریه میکند زینب کش است ناله محزون مادرت پیغمبری نما و دو دستت برون بیار از دست من بگیر بقایای دخترت
علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت باید اسمت رو فقط به روی تربت نوشت تو دل آرام من تب ایام من نفس راحته منو چی میتونم بگم مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو به نگاه کرم برسون به حرم دل بی طاقت منو تو عوض میکنی جات دنیای آدمو واسه تو می زنم من قید دو عالمو تو به چشم مرامو بی رنگ پرچمو که به چشمم نبینم رنگ جهنمو دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله به تو آقا جان درود به تو آقا جان سلام خوبه حال و روز من شبی که هیأت میام خوبه حالم آقا ولی خب کربلا میتونه بهترش کنه تویی باب المراد داری نوکر زیاد خدا باز بیشترش کنه یه آقایی دارم که دل من میخواد همه رو نوکرش کنه نور تو بوده قبل از صبح ازل حسین روی ماه تو قبل از ماه و زحل حسین بیا بالا سر من قبل از اجل حسین دم مرگم بخونم صلی علی الحسین صلی علی الحسین .... دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله به خدا به گردنم داری خیلی حق حسین نوکریتو می کنم به همین بیرق حسین همیشه تکیه گام عشق تو یک نگاه چه طور از تو بشم جدا آقا یا للعجب که ندیده وهب به تو دل بست تو کربلا هنر این علم اینه طیب رو هم بکشونه به روضه ها همه روزی میگیرن از خوان کربلا همه منظومه ها تو کیهان کربلا وقتی رو میکنم به ایوان کربلا دلمو می سپرم به سلطان کربلا سلطان کربلا سلطان کربلا سلطان کربلا دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت باید اسمت رو فقط به روی تربت نوشت تو دل آرام من تب ایام من نفس راحته منو چی میتونم بگم مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو به نگاه کرم برسون به حرم دل بی طاقت منو خوبه حالم آقا ولی خب کربلا میتونه بهترش کنه تویی باب المراد داری نوکر زیاد خدا باز بیشترش کنه یه آقایی دارم که دل من میخواد همه رو نوکرش کنه همیشه تکیه گام عشق تو یک نگاه چه طور از تو بشم جدا آقا یا للعجب که ندیده وهب به تو دل بست تو کربلا هنر این علم اینه طیب رو هم بکشونه به روضه ها تو دل آرام من تب ایام من نفس راحته منو چی میتونم بگم مگه آقا تو کم کشیدی زحمت منو به نگاه کرم برسون به حرم دل بی طاقت منو تو عوض میکنی جات دنیای آدمو واسه تو می زنم من قید دو عالمو تو به چشم مرامو بی رنگ پرچمو که به چشمم نبینم رنگ جهنمو نور تو بوده قبل از صبح ازل حسین روی ماه تو قبل از ماه و زحل حسین بیا بالا سر من قبل از اجل حسین دم مرگم بخونم صلی علی الحسین صلی علی الحسین .... دل آرامم دل آرامم یا اباعبدالله
4_5940366071641934144.mp3
1.83M
‍ ❣﷽❣ 🌹 🌹 🌹 دلم گرفته رفقا دوباره هوای صحبت با شما دارم هوای گریه کنار مرقد پاک و شریف شهدا دارم  می خوام امشب براتون از رهبرم دم بزنم از غریبیش بگم و عالمو بر هم بزنم پدری که زندگیش ساده مثل فقراست فرش زیر پاش مثل فرش اتاق ضعفاست همون که همیشه در خونه ی شهدا رو در می زنه همونی که روحش برای پیر جماران پر می زنه همون که بی خبر میره مسجد جمکران سر می زنه 🌹سلم ٌ لمن سالَمکم آقاحربٌ لمن حاربکم آقا وقتی خمینی رو لبش جام زهر و تو دلش غصه و ماتم بود سید ما تو جبهه ها زیر آتیشا توی خط مقدم بود ما باید درد دلا و غصه هاشو بدونیم قصه ی زندان و سیلی خوردناشو بدونیم غافل از عبادت نیمه شب اون نمونیم ما باید ارزش نعمت خدا رو بدونیم به جان حسینی که همه عالم می دونن جان منه وای اگه یه روزی کسی بخواد دل آقا رو بشکنه میگیم یا ابوالفضل می ریزیم خون از سر هر چی حرمله 🌹سلم ٌ لمن سالَمکم آقاحربٌ لمن حاربکم آقا کوری چشم دشمنا ما به سر مهر ولایت علی داریم دست خدا بر سر ماست که علمداری مثل سید علی داریم رهبر مملکت و سفره ساده مرحبا توی کوچه های بم پای پیاده مرحبا دل به لطف مهدی فاطمه داده مرحبا سر تسلیم به الله نهاده مرحبا یه روزی می فهمیم دست نوازش آقا بر سر نداریم تو غفلت اسیرو یه روز می فهمیم که دیگه یاور نداریم پس بیا قول بدیم که دیگه دست از دامنش بر نداریم 🌹سلم ٌ لمن سالَمکم آقاحربٌ لمن حاربکم آقا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
مرزهای زمینی عراق بسته است 🔹فرمانده انتظامی استان خوزستان: صبح امروز طی توافقات انجام شده با کشور عراق، ۵ هزار ‌زائر به عراق اعزام شدند. با توجه به تکمیل ظرفیت اعلام شده در حال حاضر مرز‌ها بسته است. 🔹فرماندار خرمشهر: مرزهای زمینی از جمله شلمچه مسدود هستند و به مسافران و زائران اربعین اجازه تردد داده نمی‌شود. 🔹سخنگوی نیروی انتظامی: مردم به شایعات در این خصوص توجهی نکرده و اخبار مربوط به اعزام زائران به عراق را از رسانه ملی و خبرگزاری‌های رسمی پیگیری کنند. 🔹بیانیه ستاد مرکزی اربعین: با توجه به سیاست‌های دولت عراق، همچنان مرزهای زمینی بسته است. @Farsna
مژده اردبیلی . ای امام ابن امام یابن زهرا السّلام یابن زهرا السّلام السّلام السّلام یابن الزهرا السّلام یابن الزهرا السّلام . . خامس آل عبا شهریار نینوا منبع جود و سخا بر خلایق مقتدا کشتۀ دست جفا خفته در خاک شفا زادۀ خیرالانم یابن زهرا السّلام . . ما بگلزار جهان سرخوش از بوی توایم عاشق روی تو و زایر کوی توایم ما برسم عاشقی تشنۀ کوی توایم زین سبب ای خوش مرام یابن الزهرا السّلام . . ای شهید تشنه لب جان اولا قربان سنه وار یری قربان اولا هر دل و هر جان سنه دیلده ذکر یاحسین گلمیشوک مهمان سنه ای شهید تشنه کام یابن الزهرا السّلام . . لطف ایدوبسن چون بیزه فوق العاده گلمیشوک بی ریا عاشق کیمی صاف و ساده گلمیشوک زینب مظلومه تک پا پیاده گلمیشوک عبدحی ذوالکرام یابن الزهرا السّلام . . چون حریم عشقدیر کربلای پربلا همدم و هم ناله با زایران کربلا گلمیشوک صبح و مسا باشلییاق شور و نوا یعنی ای میرهمام بابن الزهرا السّلام . . اربعینونده سنون زینبون قان آغلیوب وای حسینیم وای دیوب زار و نالان آغلیوب قبرین اوسته بی گمان سینه سوزان آغلیوب کیم دیوب جان کلام یابن الزهرالسّلام . . قتل و غارتدن صورا قوی دیوم که نیله دیم سندن اذن آلدیم حسین نفس شومی پیله دیم هر یره قویدو قدم خصمی رسوا ایلدیم اولدی گفتاریم مدام یابن زهرا السّلام . . یوللار اوسته یا حسین آخ نلر چکدی باشیم شدّت اندوهیدن قانه دوندی گوزیاشیم نیزه ده گوردوم سنی آی یارالی قارداشیم صبح روشن اولدی شام یابن الزهرا السّلام . . کوفه ده گوردون حسین حیدرآسا نیله دیم توسن بد منظر اهل ظلمی پیله دیم کاخ استبدادیده دشمنی خوار ایلدیم اولدی سرمشق قیام یابن زهرا السّلام . . عیسوی مذهب حسین ساخلادی مهمان سنی گوردی بیر نیکوعمل قویدی حیران دشمنی لعن نفرین ایلدی بی حیا اهریمنی هی دیدی عیسامرام یابن الزهرالسّلام . . قالدی حیران نیله سین سرسپاه قافله آزقالیر یخسین ایوین اشک و آه قافله دمبدم فریاد ایدیر عز و جاه و قافله ای شه والامقام یابن الزهرا السّلام . . پوزدی پوزقون حالیمی شام ویران یاحسین گوردی بیر ایش خصم دون آغلادیم قان یاحسین اولدی زینب تازه دن غرق بحران یاحسین اولدی تفسیر پیام یابن الزهرالسّلام . . شام ویرانین حسین هانسی آلامین دیوم دشمن بدمنظرین نیت خامین دیوم اولیندن باشلیوم یا سرانجامین دیوم باشلاسین مشتی عوام یابن الزهرا السّلام . . مجلس عامین سنه هانسی جریانین دیوم طشت زرده باشوون قانلی طوفانین دیوم یاکه دگدی خیزران سیندی دندانین دیوم یاسوزوم اولسون تمام یابن الزهرا السّلام . . زینب مظلوه نین چون کمان قدین دیوم قوللاریندا قیزلارین قمچیلر ردین دیوم یاخرابه منزلین رنج بی حددین دیوم ای امیر انتظام یابن الزهرا السّلام . . اولمادی الدن دوتا عبد صالح قارداشون واقفم که غصه دن قانه دوندی گوزیاشون منزل ویرانیه گلدی که قانلی باشون سسلدی یورقون بالام یابن الزهرا اسلام . . آلدی آغوشه قیزون قانه باتمیش باشووی آچدی قاره معجرین سیلدی که گوزیاشووی بانگ واویلا ایله سسلدی قارداشووی اولدی لفظ احترام یابن الزهرا السّلام . . منزل ویرانه نی ایلدی بیت الحزن جان ویرن ساعت قیزون اولدی کیم غرق محن آند اولا گوزیاشووه اولدی زینب غصه دن ایندی ای میرعظام یابن الزهرا السّلام . . گرچه قارداش گلمیشم شهرعشق و ماتمه اذن ویر ویرسین باجون بو کلامه خاتمه کثرت محنت سوزی قالسین آیری عالمه ای امام ابن امام یابن الزهرا السّلام
اربعین عطریوی آلدیم حسین ئولمدیم قالدیم حسین یول طریق عشقیله قبریوه سالدیم حسین (رتبه والاسی وار منظر زیباسی وار) (2) زینبون ای جان جانان قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان ای فروغ بی زوال اسوه فضل و کمال وار بو یرده جلوه نور حی ذوالجلال (زینبه ای نور عین بو تجلانی حسین) (2) گورمیوب موسی بن عمران قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان خالقه ممدوحدور تکیه گاه نوردور کعبه بی کربلا قالب بی روح دور (خلقته روح حیات کشتی نوحه نجات) (2) یا حسیندن اولدی احسان قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان نور مطلق بوردادی نقش هو حق بوردادی اسم اعظمدن اولان اسمی مشتق بوردادی (بو آدی گتدی خلیل ایلدی رب جلیل) (2) نار سوزانی گلستان قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان خالق هفت آسمان هم زمین و هم زمان گوییا خلق ایتمیوب بو شرافتده مکان (منبع نور و صفا تپراقی خاک شفا) (2) قبله گاه دردمندان قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان نه گوزل گل لر دوشوب گللرون پرپر دوشوب انجم افلاک دین گوئیا شش پر دوشوب (اهل عشقه توشه دور نه گوزل شش گوشه دور) (2) اولموشام مبهوت و حیران قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان ای عزیز مصطفی من گیدنده یا اخا پیکر شان شانوی بوردا گوردوم بر ملا (گوردوقوم پیکر هانی او گوزل گوللر هانی) (2) خانه صبریمدی ویران قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان کربلا طوفانیدی سر به سر ویرانیدی من گیدنده غنچه گل ظلمیله خندانیدی (شیونیم عرشه چاتوب سود امر هرادا یاتوب) (2) اولموشام زار و پریشان قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان قلبیمی ایلور کباب درد جانسوز رباب خانمان صبریمی شیونی ایلور خراب (گلمیشم ایوای دیئم اصغره لای لای دئیم) (2) یوخلاسین اول قانه غلطان قبریوه قربان تربتون مین درده درمان قبریوه قربان
اربعین ای منی درده سالان نعشی قالان بلالی چوللرده اشکیمی قانه قاتان خسته یاتان یارالی چوللرده ئوزون مناده حسین باشون جداده حسین تفاقیمیز داغیلوب بو کربلاده حسین وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان قرخ گوندی باش قاراسی دیل یاراسی سالوب بیزی دیلدن هر گون هر لحظه هر آن اولدی گران بو قرخ گونی ایلدن ای شاه تشنه جگر آلما خبر خرابه منزلدن نه نوعی یاده سالام سارالدی سولدی لالام رقیه دن نه دیوم آجیندان ئولدی بالام وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان قرخ گوندی دربدرم خونجگرم اسیر عدوانم قول باغلی شام و سحر دیده سی تر غمونده گریانم سینان بوداغی گولم گورونمیوبدی گولم قوجالموشام منه باخ او سن گورن دگولم وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان قرخ گوندی فرصتمیز اولمادی بیز دوتاق سنون یاسون قارداش یوللاردا سولوب پرپر اولوب نچه گل یاسون گلمدوز دادیمیزه دادیمیزه نه سن نه عباسون ئوزون مناده حسین باشون جداده حسین تفاقیمیز داغیلوب بو کربلاده حسین وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان
اربعین ای منی درده سالان نعشی قالان بلالی چوللرده اشکیمی قانه قاتان خسته یاتان یارالی چوللرده ئوزون مناده حسین باشون جداده حسین تفاقیمیز داغیلوب بو کربلاده حسین وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان قرخ گوندی باش قاراسی دیل یاراسی سالوب بیزی دیلدن هر گون هر لحظه هر آن اولدی گران بو قرخ گونی ایلدن ای شاه تشنه جگر آلما خبر خرابه منزلدن نه نوعی یاده سالام سارالدی سولدی لالام رقیه دن نه دیوم آجیندان ئولدی بالام وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان قرخ گوندی دربدرم خونجگرم اسیر عدوانم قول باغلی شام و سحر دیده سی تر غمونده گریانم سینان بوداغی گولم گورونمیوبدی گولم قوجالموشام منه باخ او سن گورن دگولم وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان قرخ گوندی فرصتمیز اولمادی بیز دوتاق سنون یاسون قارداش یوللاردا سولوب پرپر اولوب نچه گل یاسون گلمدوز دادیمیزه دادیمیزه نه سن نه عباسون ئوزون مناده حسین باشون جداده حسین تفاقیمیز داغیلوب بو کربلاده حسین وفالی قارداش اویان یارالی قارداش اویان
_حسینی علیهم_السلام یک اربعین همین نه برای تو سوختم عمری بود که من به هوای تو سوختم برادر خوبم... حسین جان... قربانیان عشق همه کشته می شوند جز من که بارها به هوای تو سوختم ای همه دار و ندارم... زینب به فدات حسین... هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت اما من ای حسین بپای تو سوختم داداش حسین... خیلی برام سخت بود لحظه ای که دیدم... تو در میان مطبخ و من در میان حبس شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم اومد کنار قبر برادر نشست... صدا زد آی حسین نبودی... ای پاره پاره تن بنگر کاروان رسید زینب برای دیدن تو، قد کمان رسید برادر بلند شو ببین قدم خمیده... موهام سفید شده... یک اربعین برای تو سینه زدم حسین دم بوده وا حسینم و هر بازدم حسین خم گشته قدِ من چو قدِ مادرم حسین حالا ببین که خواهر تو نوحه خوان رسید از کربلا به کوفه و شام غصه خورده ام هرشب شمار زخم تنت را شمرده ام بگذر اگر که در غم تو من نمرده ام برخیز و بین که زینب تو ناتوان رسید یادم نمیرود که صدا میزدی تو آب یادم نمیرود که زخون کرده ای خضاب (نقطه گریز به روضه روز عاشورا: اینجا میتواند نقطه اتصال برای وارد شدن به یکی از روضه های روز عاشورا باشد.) هیچ وقت یادم نمیره اون لحظه ای رو که... شمر نانجیب با خنجر برهنه وارد قتلگاه شد... آندم بریدم از زندگی دل که آمد به مسلخ شمر سیه دل او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل او می کشید و من می کشیدم او از کمر تیغ من آه باطل سادات منو ببخشید.. امام زمان منو ببخشید... او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج 🥀🥀🥀