eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم اهل بیت 🌺: ای مادر ابالفضل بی بی ، بی قرینه هستی من فدای حضرت ام البنینه ام الأدب هستی و آرامش دریایی ای تکیه گاه حیدر تو مادر سقایی نذر اباعبدالله دادی پسرهایت را دستان عباس خود گل هایت زیبایت را میخونم با شور و احساس نوکرتم بی بی به حضرت عباس یااباالفضل ، یااباالفضل ، یااباالفضل از دست تو میگیرم امضای کربلام رو ممنونتم که داری بی بی هوای ما رو مادر گرفتار لطف و دعایم من دلتنگ دیدار کرببلایم من از عشق عباست دیوانه و مستم تا آخر عمرم پای شما هستم ام الأدب ، ام العباس نوکرتم بی بی به حضرت عباس میخونم با شور و احساس نوکرتم بی بی به حضرت عباس یااباالفضل ، یااباالفضل ، یااباالفضل از غربت تو مادر دارم غمی به سینه سینه زنان ایشالا یک شب بیایم مدینه ما بر گدایی تو بی بی قسم مینازیم صحن و سراتو مثل صحن نجف میسازیم ای صاحب عشق و احساس نوکرتم بی بی به حضرت عباس میخونم با شور و احساس نوکرتم بی بی به حضرت عباس یااباالفضل ، یااباالفضل ، یااباالفضل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت ام البنین (سلام الله علیها).mp3
5.06M
سوزناک حضرت ام البنین *سلام الله علیها* با نوای زیبای:(سید مجید بنی فاطمه) عالی
4_5978984381753067032.mp3
7.22M
حاج 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ برکات این زمین زهراست دم و روح اهل دین زهراست ولی الَه است مولایَم ولی اُم مؤمنین زهراست پسرم اگر که چون ماه است مامِ ماه آفرین زهراست سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله پسرم که خیلی آقا بود چشماش شبیه دریا بود شرفش به نوکریش بود و شب و روز به فکر مولا بود سرِ سفرش آسمون مهمون روزی خودش با زهرا بود سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءً لأبی عَبدِاللهِ الحُسین پسرم امید مادر بود عموی علی‌ اصغر بود سایه ساره قاسمم بود و پا به پای علی اکبر بود برای غروب عاشورا همه آرزوی خواهر بود سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله پسرم شیر دلاور بود ساقی و امیر لشکر بود ثانیِ فاتح خیبر بود با همه جهان برابر بود برا بچه های زهرا هم برادر نبود نوکر بود سه ستاره داشتم یک ماه به فدای ابی عبدالله 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🍃🌷﷽🌷🍃 ❣ 🍁🍁334🍁🍁 ✅بنداول دارم میرم. باقلبی آروم از دنیا دارم میرم. کنارحضرت زهرا(س) دلم تنگه برای سرور مولام دلم تنگه برای کربلایی هام دلم تنگه برای گلهای یاسم براجعفر برا عثمان وعباسم دلم تنگه برا عبدالله واکبر(ع) برای عون. رقیه و علی اصغر(ع) دیگه بسه رسیده جون من برلب دلم تنگه. براحسین برا زینب(س) دلم تنگه دلم تنگه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅بنددوم ابالفضلم. ای عباس رشید من ابالفضلم گل من ای امید من ابالفضلم بگردم دوره تو مادر ابالفضلم یل خوش قامت حیدر ابالفضلم. شدم بی کس تو این دنیا ابالفضلم. شدم بعد ازشما تنها ابالفضلم رسیده بر لبم جونم ابالفضلم شب و روز روضه می خونم ابالفضلم. چقد قبر تو شد کوچک ابالفضلم این قبر توست یا یک کودک ابالفضلم شکسته پرُوبال تو ابالفضلم شیرم مادر حلال تو ابالفضلم ابالفضلم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅بندسوم ابالفضلم بریدن دست و بازوتو ابالفضلم زدن تیر چشم و ابروتو ابالفضلم شنیدم هستی زینب(س) توعلقمه رو خاک افتادی ازمرکب ابالفضلم تو هم مثل بابات حیدر ابالفضلم عمود خورد به سرت مادر ابالفضلم شنیدم بدتورو کشتن ابالفضلم سرت را روی نی بستن ابالفضلم شنیدم توی علقمه سرت بوده روی دامان فاطمه(س) ابالفضلم ابالفضلم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅بندچهارم ابالفضلم شنیدم توی کربلا تنت افتاد به روی خاک این صحرا ابالفضلم. شنیدم من توی گودال تن خونیش به زیر مرکبا پامال شنیدم که تنش رو زیر رو کردن توی قلبش چندتا نیزه فرو کردن شنیدم من که خیمه هابه غارت رفت شنیدم من که زینب به اسارت رفت بعدتو شد سرحسین من جدا سر تو باحسین رفت روی نیزه ها شعر رضا نصابی. مجید مراد زاده به سبک سلام آقا که الان روبه رو تونم
‍ 🌹السلام علیک یا ابا الفضل العباس علیه السلام 🌹 🏴‍ روضه و توسل به ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها 🏴🎼🎤🎤 🌴اصلاً حرفِ عباس میشه، دیگه وضع فرق میکنه، دیگه از اینجا به بعد،حرف،حرفِ عباسِ، روضه خونش هم مادرش اُم البنینِ... گفت:...* 🌴ای صاحبِ عَلَم کجایی ؟ آب آورِ حرم، کجایی ؟ عصایِ پیری ام کجایی ؟😭😭 🌴خیلی دلم هواتُ کرده هوای اون چشاتُ کرده 🌴میگن که دستاتُ بُریدن مَعجرِ زینبُ کشیدن اشکایِ زهرا رو ندیدن😭😭 🌴به گریه چشمام ناگزیره الهی مادرت بمیره 🌴کی قدوبالاتُ نظر زد؟ نیزه به سینه ت بی خبر زد؟ به چشمِ تو، تیرِسه پرزد؟😭😭 🌴بقیع با ناله هام شِریکِ قبرت میگن خیلی کوچیکِ 🌴بعد تو محشری به پا شد! کربلا تازه کربلا شد حرمله پاش به خیمه وا شد😭😭 🌴مثلِ علی یه کوه دردی میگن رو نیزه گریه کردی 🌴بعدِ تو دل، چاره شُ گم کرد رقیه گوشواره شُ گم کرد مادری گهواره شُ گم کرد😭😭 🌴مثلِ خودت خونه خرابم شرمنده ی رویِ ربابم 🌴عطر خوش کوثرت اومد رمق به چشم ترت اومد فاطمه بالا سرت اومد😭😭 🌴حسرتشُ به دل می ریزم خوش به سعادت عزیزم 🌴عباسِ من! بگو با مادرت کی دستِ حیدریت رو بُریده ؟ کی چشماتُ، با سه شعبه زده؟ قدِ من از غمِ تو خمیده😭😭 🌴ای عزیزِ جونم،وای از حرمله چشماتُ درید،از اون فاصله😭😭 🌴وای از مشکِ آب هستم من خِجل از رویِ رباب موجِ غم به پا رأسِ اصغرش رویِ نیزه ها😭😭 🌴افتادی از رویِ اسب،ماهِ من گفتند که صاحبِ عَلَم افتاده فرقت شکست،ای پناهِ حسین آشوبِ غم تویِ حرم افتاده😭😭 🌴ای عزیزِ جونم! مشکت پاره شد زینب دیگه بی تو آواره شد بی یاور شدن،زنها بعدِ تو بی معجر شدن، زنها بعدِ تو😭😭 التماس دعای خیر🙏🌹
4_5952010861852755224.mp3
6.17M
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌹صَل الله عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ یا قَمرَالعَشیره ..🌹 🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔 باز برای مشک تو عباس ع چشم من و خواهرت دریاست😭 من دیگه کنیزتم مادر مادر تو حضرت زهراست ممنونم فدایی غریب کربلا شدی ممنونم که اخرش برا حسین فدا شدی ای برای دستات🥀، ای برای چشمات🥀 ،ای برای اشکات 🥀من بمیرم مادر😭 ای سر بر نیزه،🥀 کشته سر نیزه🥀، ای برای زخمات🥀 من بمیرم مادر😭 🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔 روز روشنم شب تاره حال و روز مادرت زاره هر کی با تو کربلا بوده مثل من برات عزاداره میدونم چه شد کنار علقمه پرت شکست میدونم چی شد که روی نیزه ها سرت شکست سرور رعنای من🥀 ماه شبهای من🥀 ای برای دردات 🥀من بمیرم مادر😭 روی خاک افتادی🥀 تشنه لب جون دادی🥀 ای برای اشکات🥀 من بمیرم مادر😭 🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔🕊🪔🕊 از غم تو قد خمیدم من از همه عالم بریدم من دل خوشیم اینه فقط مادر پیش زهرا رو سفیدم من زینب گفت برادرم رسید و لب نزد به اب زینب گفت که تا ابد شرمندشیم من و رباب علقمه غوغا شد🥀 مادرت زهرا شد🥀 چشم تو دریا شد🥀 من بمیرم مادر😭 پیش پای زهرا🥀 اسمم و اوردی🥀 رو سفیدم کردی 🥀من بمیرم مادر😭  ✍..تهیه نوشتاری ویرایش کربلایی امیر حسین زرین کلاه 😭
یا صاحب الزمان ( عج ) غزل امام زمان با گریز حضرت ام البنین دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار الطفاتی کن و این فاصله ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من
متن مقتل وفات حضرت ام البنین(س) علاقه ام ‏البنین به اهل بیت(ع) و بصیرت دینى او به امامت‏ به قدرى بود که در باره او مى‏ نویسند: براى عظمت و معرفت و بصیرت ام‏ البنین کافى است که او هر گاه بر امیرالمؤمنین وارد مى‏ شد و حسنین مریض بودند با ملاطفت و مهربانى با آنها صحبت مى‏ کرد و از صمیم قلب با آنها برخورد مى‏ کرد چونان مادرى مهربان و دلسوز. (قمر بنى‏ هاشم، مقرم، ص‏۱۶) او همسرش را تنها همسر نمى‏ دانست که قبل از همسر او را امام و «ولى‏» خویش مى‏ داند و همچنین به این دو بزرگوار، حسنین، به جهت عشق به امامت و ولایت و به خاطر اتصال آنها با ولى خویش این چنین محبت و ارادت نشان مى‏ دهد. یکى دیگر از مظاهر بصیرت و بینش این بانو که مبتنى بر علم و معرفت اوست جریان صحبت او با «بشیر» است. «بشیر» پس از واقعه کربلا به مدینه باز مى‏ گردد و از وقایع جانسوز کربلا و کربلاییها براى اهل مدینه سخن مى ‏گوید. مورخان مى‏ نویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه ام‏ البنین را ملاقات مى‏ کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام‏ البنین پس از دیدن وى مى‏ گوید: از حسین(ع) مرا خبر بده. بشیر مى‏ گوید: عباس را کشتند. ام‏ البنین باز مى‏ گوید: از حسین(ع) مرا خبر بده. و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او مى‏ دهد. ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر مى‏ گوید: «یا بشیر اخبرنى عن ابى عبدالله الحسین(ع). اولادى و من تحت الخضراء کلهم فداء لابى عبدالله الحسین(ع).» اى بشیر خبر از [امام من]اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان مینایى است فداى اباعبدالله(ع) باد. و آنگاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن‏ على(ع) را مى‏ دهد آهى کشیده و با دنیایى از غم و اندوه مى‏ گوید: آه که بندهاى (رگهاى) قلبم را پاره پاره کردى(تنقیح المقال، ج‏۳، ص ۷۰ و منتهى الامال، حاج شیخ عباس قمى، ص‏۲۲۶)
متن مقتل وفات حضرت ام البنین(س) جناب ام البنین،همسر على علیه السلام،چهار پسر از على دارد.مورخین نوشته‏اند على علیه السلام مخصوصا به برادرش عقیل توصیه مى‏کند که زنى براى من انتخاب کن که‏«ولدتها الفحوله‏» از شجاعان زاده شده باشد،از شجاعان ارث برده باشد«لتلد لى ولدا شجاعا»مى‏ خواهم از او فرزند شجاع به دنیا بیاید.(البته در متن تاریخ ندارد که على علیه السلام گفته باشد هدف و منظور من چیست،اما آنها که به روشن بینى على معترف و مؤمن‏ اند مى‏ گویند على آن آخر کار را پیش بینى مى‏ کرد.) عقیل،ام البنین را انتخاب مى‏ کند.به آقا عرض مى‏ کند که این زن از نوع همان زنى است که تو مى‏ خواهى.چهار پسر که ارشدشان وجود مقدس ابا الفضل العباس است،از این زن به دنیا مى‏ آیند،هر چهار پسر در کربلا در رکاب ابا عبد الله حرکت مى‏ کنند و شهید مى‏ شوند.وقتى که نوبت‏ بنى هاشم رسید،ابا الفضل که برادر ارشد بود به برادرانش گفت:برادرانم!من دلم مى‏ خواهد شما قبل از من به میدان بروید،چون مى‏ خواهم اجر شهادت برادر را ادراک کرده باشم.گفتند:هر چه تو امر کنى.هر سه نفر شهید شدند،بعد ابا الفضل قیام کرد.این زن بزرگوار(ام البنین)که تا آن وقت زنده بود ولى در کربلا نبود،شهادت چهار پسر رشید خود را درک کرد و در سوگ آنها نشست.در مدینه برایش خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت ‏حسین بن على علیه السلام شهید شدند.براى این پسرها ندبه و گریه مى‏ کرد.گاهى سر راه عراق و گاهى در بقیع مى‏ نشست و ندبه‏ هاى جانسوزى مى‏ کرد.زنها هم دور او جمع مى‏ شدند.مروان حکم که حاکم مدینه بود،با آنهمه دشمنى و قساوت گاهى به آنجا مى‏ آمد و مى‏ ایستاد و مى‏ گریست.از جمله ندبه‏ هایش این است:   لا تدعونى ویک ام البنین تذکرینى بلیوث العرین کانت‏بنون لى ادعى بهم و الیوم اصبحت و لا من بنین   اى زنان!من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب ام البنین نخوانید(چون ام البنین یعنى مادر پسران،مادر شیر پسران)،دیگر مرا به این اسم نخوانید.وقتى شما مرا به این اسم مى‏ خوانید،به یاد فرزندان شجاعم مى‏ افتم و دلم آتش مى‏ گیرد.زمانى من ام البنین بودم ولى اکنون ام البنین و مادر پسران نیستم ( برگرفته از مجموعه آثار شهید مطهری ج ۱۷ ص ۲۴۲)  
متن مقتل وفات حضرت ام البنین(س) روایت است که امیر المؤمنین علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیه السلام به برادرش عقیل که انساب عرب را خوب می ‏دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برایم خواستگارى نمایى که از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برایم به دنیا آورد.عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را به ایشان معرفى نمود و گفت: در بین عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.این مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربیت کرد که همه شیفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام بودند و در رکاب آن حضرت شهید شدند. حضرت ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه ‏هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو . ام البنین براى عزادارى هر روز همراه نوه ‏اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع م‏ی رفت و نوحه می ‏خواند و می ‏گریست و این اشعار را زمزمه می ‏کرد: منم که سایه نشین و جود مولایم کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم منم که خانـــه به دوش غــم علی منم که همقدم محنت ولی هستم منم که شاهد زخم شکسته ابرویم انیس گریه به یاس شکسته پهلویم منم که در همه جا در تب حسن بودم منم که شاهد خون لب حسن بودم منم که جلوه حق را به عین می دیدم خدای را به جمال حسین می دیددم منم که بوده دلم صبح و شام با زینب منم میان همه ؛ هم کلام با زینب منم که سوگ گلستان و باغبان دارم به سینه زخم غم کربلائیان دارم منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد منم که مادر عشق و امید و احساسم فدای یک سر موی حسین عباسم *******
✅بند اول تو ملجأ نور و جود و عزت و فضلی ام الشهیدانی مادر ابالفضلی نامادری اما بهتری ز صد مادر پشت و پناه دین بودی همسر حیدر .... تموم عالمین بشن فدای بچه هات یه کربلا بده به ما تو ای شب عزات .... ای بانوی کریمه ی دوعالمین تو دادی زندگی تو واسه ی حسین(ع) ..... ای یار علی(ع) دلدار علی (ع) مثل فاطمه (س) بودی غمخوار علی(ع) یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س) ✅بند دوم تو خونه ی حیدر بودی همدم زینب (س) با روضه ی زهرا میشدی عجین هرشب روضه ی دیوار و در و شنیدی مادر با چشم غرق خون از رو لبهای حیدر شنیدی مادرم از کوچه های پر محن شنیدی قصه ی سیلی رو از امام حسن(ع) ای مرحم غم حسین و مجتبی(ع) ای مادر غمین بعد کربلا ای یار علی (ع) دلدار علی(ع) مثل فاطمه بودی غمخوار علی(ع) یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س) ✅بند سوم دیگر مرا ام بنین نخوانید زیرا شدن پسرهایم فدا حسین زهرا(س) شکر خدا که شد حاجتم روا دنیا شدن پسرهایم فدا حسین زهرا(س) شیرم حلال تو که شدی مقطوع الیدین هر چی سرت اومد همه فدا سر حسین(ع) ای قمر العشیره ی ام البنین(س) من شنیدم که خوردی گرز آهنین ای یار حسین(ع) دلدار حسین(ع) توو کرببلا بودی سردار حسین(ع) یا ام بنین بی بی یا ام بنین(س) 💠💠💠1⃣0⃣3⃣4⃣💠💠💠
‍ ‍ . ‍ سلام_الله_علیها 🏴بند اول آشفته حالم،با غم غمینم،ام البنینم،ام البنینم دنیای دردم،زار و حزینم،ام البنینم،که بی بنینم یه روزی من پسر داشتم توی باغم ثمر داشتم چهار تا تاج سر داشتم عصای دست من بودن همه ی هست من بودن دل خوش بودم پسر داشتم شنیدم که سراشون به نامردی جدا شد جسمشون قطعه قطعه سرا رو نیزه ها شد (آه و واویلتا وای) 🏴بند دوم افتادم از پا،نقش زمینم،ام البنینم،ام البنینم با غصه حالا،من همنشینم،ام البنینم،که بی بنینم یه روزی نور عین داشتم خوشی داشتم حسین داشتم همه دارو ندارم بود یه روزی من قمر داشتم دلم خوش بود پسر داشتم ماه شبهای تارم بود شنیدم بعد عباس حسینم بی پناه شد دیگه قدش دوتا و بی یار و بی سپاه شد (آه و واویلتا وای) 🏴بند سوم سقای لشکر،ای آخرین یار،پاشو علمدار،پاشو علمدار بعد تو میشه،کار حسین زار،پاشو علمدار،پاشو علمدار پاشو نور نگاهه من پاشو پشت و پناهه من پاشو سرلشکرم عباس کمرم رو شکستی تو راه چارم رو بستی تو اومده مادرم عباس چرا فرقت شکسته کی دستاتو بریده پاشو دشمن به خیمه دیگه لشکر کشیده (آه و واویلتا وای) 🎤 کربلایی ✍️کربلایی امیرحسین سلطانی @majmaozakerine👇 .______________________ .
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی، که همراه امیری، چون امیرالمومنین باشی ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت، که در بین زنان، تنها تو عباس آفرین باشی شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را خدا، یک جا به تو بخشید، تا امّ البنین باشی همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری مگر بی نور میشد، مادر زیباترین باشی؟ مگر بی نور می شد، در دل خورشید بنشینی؟ تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می گیرد رسیدی، باغبانِ غیرتٌ للعالمین باشی رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟ تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً ، نه! نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری پس از کرببلا سخت است که ام البنین باشی قاسم صرافان حضرت ام البنین (س) @majmaozakerine
. |⇦•نشستم روی خاکِ .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی 🎤 ●•┄༻↷◈↶༺┄•● صَل الله عَلَيْكَ يا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ یا قَمرَالعَشیره .. نشستم روی خاکِ آرزوهایم بغل کردم خیالی از مزارت را اگر چه قابِ این خاک از تنت خالی‌ست نسیم آورده از مقتل غبارت را اگر سوسوی چشمان ترم کم شد اگر تسبیحِ تربت خیسِ اشکم شد نشستم می‌شمارم با نفس‌هایم شمارِ زخم‌های بی‌شمارت را شنیدم پَر زدی دستت زمین افتاد تو بالا رفتی و اُم‌البنین افتاد به عرشِ خیمه‌ها با مشک می‌رفتی که تیری آرزوی آب‌دارت را ... زد و بی‌آرزو بر خاک افتادی تنِ خود را به دستِ نیزه‌ها دادی صدای نوحۀ ادرک اخایت گفت زیارت کرده زهرا نیزه‌زارت را کنار رود، اما تشنه لب بودی به جای آب، سقای ادب بودی تو دریازاده‌ای؛ هر چند بی‌آبی نمی‌سنجند، با مشکت عیارت را *مادر داره روضه میخونه ها ..* اگر می‌شد به جایت آب می‌بُردم به جای قلبِ مشکت تیر می‌خوردم به پای آرزوهای تو می‌مردم نمی‌دیدم نگاهِ شرمسارت را اگر می‌شد به جنگِ تیر می‌رفتم به زیر کوهی از شمشیر می‌رفتم که حتی نشکند آیینۀ چشمت نبیند هیچ سنگی انکسارت را به من پیکِ اجل نزدیک شد رفتی تمام آسمان تاریک شد رفتی شده «ام‌ُّالقَمر»؛ «ام‌ُّالبُکا» بی تو ببین ای ماه، ابرِ در مدارت را اگر چه قدّم از داغت خمید آخر ولی مادر به رویایش رسید آخر که شد اُم‌البنین «اُم‌الشهید» آخر ببر حالا کنارت داغدارت را شاعر: رضا قاسمی چهار صورت قبر درست کرده بود .. پشتِ بقیع برا همدیگه روضه میخواندن .. (1) یه گوشه از روضه رو خانم زینب میخواند (زبان حال)، یه گوشه از روضه رو اُم البنین .. یه وقت سکینه بلند میشد؛ اُم البنین من شرمنده‌ام .. من بودم مشکُ رو دوشِ عباس گذاشتم «فَسَمَعَ الأَطفَالُ يُنادُونَ العَطَشَ اَلعَطَشَ فَرَكَبَ فَرَسَهُ وَ أَخَذَ رُمحَهُ وَ القُربَةُ وَ قَصَدَ نَحوَ الفُراتِ ..» (2) زینب سلام الله صدا میزد ام البنین شما که نبودی فقط شنیدی چه گذشت کربلا .. انقدر برا عباس و حسین داری ناله میزنی .. ام البنین داغ عباس با دلِ حسین کاری کرد .. روزِ عاشورا هر شهیدی رویِ زمین می افتاد اول حسینم میومد دم خیمۀ زن ها ما رو سر سلامتی میداد .. اما وقتی عباس رو زمین افتاد .. انگار دیگه کاری از حسینم بر نمیومد صدا زد .. «و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي ..» (2) زینب به بچه ها بگو آماده اسارت بشن .. کربُبَلا نبودم حیف، داغش تو سینه‌م مونده ولی همه روضه‌‌ها رو زینب برا من خونده مادر؛ چشماتُ دوست داشتم عباس؛ غریبی‌تُ قربون دستی نداشتی از چشمت تیرُ و بکشی بیرون .. چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات چشمتُ و زدن دیگه نگی چَشم به آقات امیدِ مادرت بودی رفتی و من آشفته‌ام نیستی زیرِ بال و پرم خیلی زمین می اُفتم قدِ رشیدُ و زهراییت نورِ نگاهِ خسته‌م بود بازوی حیدری تو عصایِ دستم بود .. دستتُ و زدن، بیفته روی خاک علم دستتُ زدن، راحت برن سمتِ حرم دستتُ زدن، قامت آقا بشه خم چشمتُ و زدن بمیره مادرت برات چشمتُ و زدن راحت شن از خشم نگات چشمتُ و زدن دیگه نگی چشم به آقات یاقمرالعشیره ، عباس عباس عباس .. منابع: (مربوط به روضه خوانی حضرت ام البنین در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا:) 1)مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ق، ص۸۵ ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۲۹۳ حسون، اعلام النساء، ص۴۹۶-۴۹۷ 2)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۵، ص۴۱ ــــــــــــــــــ
باب الحرم _ سید مهدی حسینی.mp3
13.8M
|⇦•نشستم روی خاکِ .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ سید مهدی حسینی
باب الحرم _ حسن شالبافان-Segment 1.mp3
17.1M
|⇦•ای روشنای خانه حیدر .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج حسن شالبافان
. |⇦•ای روشنای خانه حیدر .. و توسل، ویژۀ وفات حضرت اُم البَنین سلام الله علیها _ حاج حسن ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای روشنای خانه حیدر پس از زهرا کامل ترین و بهترین همسر پس از زهرا ایثار از رفتار و الطاف تو می جوشد مهر و محبت از دل صاف تو می جوشد هر چند در عالم علی را کفو و همتا نیست هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست اما علی گمگشته اش را در تو پیدا کرد آری خدا پایِ تو را در خانه اش وا کرد در تو حیا و عفت و بذل و شجاعت دید در قلبِ تو یک آسمان عزم و شهامت دید پرواز کرده این دلم تا تربتت امشب دستِ توسل می زنم بر ساحتت امشب دست تو لبریز از کرم سرشار از بذل است هر کس گدایت هست کارش با اباالفضل است بانو تو را در عالم خلقت شبیهی نیست هم رتبۀ علمت در این دنیا فقیهی نیست بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی عمری تسلای امیرالمومنین بودی روزی که سوی خانۀ مولا سفر کردی آن روز که رخت عروسی را به بر کردی برداشتی آرام سوی خانه گامت را کوچه به کوچه میگرفتند احترامت را قبل از ورودت لحظه‌ای در پشت در ماندی با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی بردی به سمت آسمان دست دعایت را گفتی خدایا من کجا و خانه زهرا؟ گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن اول کلامی با حسین و با حسن گفتی زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست باور بفرما، نیتم غیر از کنیزی نیست من آمدم اینجا برایت خادمه باشم عمری کنیزِ بچه های فاطمه باشم بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی الحق که در بیت علی حق را ادا کردی در تو خدا ظرفیت بسیار را می دید فانی شدن در حیدر کرار را می دید آخر خدا هدیه به تو ماهی منور داد چون لیلۀ قدر از هزاران ماه بهتر داد مولا که دید از شوق داری در بغل عباس فرمود با گریه و ما ادراک ماالعباس بانو علم در مشت عباس تو می چرخد عالم سر انگشت عباس تو می چرخد بانو گره خورده به کار ما گشایش کن امشب بیا ما را به عباست سفارش کن شاعر : مجتبی شکریان همدانی دو سه جمله روضه و از همه التماسِ دعا .. خدا به شما خیر بده روضۀ مادر رو برپا کردید .. ان شالله خانم ام البنین دعاگوتون باشه .. تو مدینه روضه خوان و میاندارِ گریۀ بر ابی عبدالله این خانم بود گریه سلاحِ .. این گریه از ضعف نبوده! من یه گریه کن دیگه ام سراغ دارم که علم گریه رو برداشت .. نگفتی من دل دارم، رفتی نگفتی دختر داری، رفتی بدونِ این که بارِ غم رو از رو دلم برداری رفتی حالا من بدونِ تو کجا برم؟! حالا من بدونِ تو چی کار کنم؟! انقدر گریه میکنم که نیمه شب از خوابِ ناز سرتُ بیدار کنم وای وای وای .. سرم بابا وای وای وای .. از بس زدنم، کمرم بابا خدا رحمت کنه همه مدافعانِ حرم زینبی رو .. (هم کاخ یزید ملعون هست هم حرم خانم رقیه همون خرابه ای که این نازدانه همونجا به شهادت رسید)؛ چی جوری این دختر گریه کرد، این صدا از تو خرابه رسید تو کاخ .. طاهر ابن عبدالله دمشقی (1) میگه نیمه‌های شب بود، سرِ یزید ملعون رو پای من خوابش برده بود. سرِ مبارکِ ابی عبدالله هم تو تشت .. میگه یهو دیدم چشمای سر داره میچرخه هی میگه خواهرم دخترمُ ساکتش کن .. میگه دیدم آروم از گوشه چشم سر، داره اشک میاد .. صدای این دختر رسید یزید از خواب نحسش بیدار شد .. یه نگاه کرد گفت صدا گریه برا کجاست؟! گفتن امیر این حسین یه دختر داره .. نانجیب گفت سرِ باباش رو براش ببرید .. وای وای وای .. سرم بابا وای وای وای .. از بس زدنم، کمرم بابا منابع: 1)منتخب التواريخ،‌ باب پنجم، ‌ص۲۲۹ كامل بهائی، ج 2 ص 179 انوار الشهادة ص 244 ریاض القدس: 2/326 نفس المهموم ص 456 ــــــــــــــــــ
🌻🌹 زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن نه مُقبِلم نه کُمیتم نه مُحتشم اما به سوز شاعری محتشم حلالم کن همه امید من این چشم های دریایی است میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی زهرای مهربان هستی به حق فاطمه ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر آقا جان تو را به چادر زهرا قسم حلالم کن به مشک پاره ی عباس و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلم حلالم کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ... ▫️سلام بر تو آنگاه که زلال حمد الهی را در بستر تشنه ی نماز جاری میسازی! و سلام بر تو و گریه های تو در کُنج غربت، که هر روز برای گناهان امّتی که فراموشت کرده‌اند استغفار می کنی! 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان