#امام_علی #مرثیه_امام_علی
سنگین.سینه زنی...(10)
.سبک.._یافاطمه من عقده ی دل وانکردم....
_________________
بنداول..
زهرابیابالین من دردم دواشد
ازتیغ ظالم فرق من ازهم جداشد
زهراکجایی..گشتم فدایی
آه و واویلا..شدکشته مولا
_________________
بند دوم....
دربین بستر مرتضانوا گرفته
ازتیغ ابن ملجم اوشفاگرفته
حیدرفداشد.حاجت رواشد
آه و واویلا.شدکشته مولا..
__________________
بندسوم....
گرده یتیمی بر رخ زینب نشسته
از داغ حیدرقلب مجتبی شکسته
حسین پریشان.شدکوفه نالان
آه و واویلا.شدکشته مولا..۲
__________________
اشعار آرمین غلامی.
(مجنون کرمانشاهی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
154.7K
#نوحه #سنتی
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی
@maajmazakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#بیست_ویکم_ماه_رمضان6
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
😭لحظه های آخر
( زبان حال امام حسن با پدر علیهما السلام )
ای سرشکسته بمان در کنارم
برسر به جز توکسی را ندارم
رحمی نما بی مادرم من
بی تو دگر بی یاورم من
چشمان خود واکن ببین که
از خون رأست مضطرم من
یاحیدر ای بابای مظلوم....
یا
یامرتضی ،مظلوم عالم...
یا
یاحیدر ای مظلوم، بابا...
یا
واویلتا،آه و واویلا....
▪️▪️▪️▪️▪️
تیغ عدو شد جواب سلامت
راحت شدی از بلای مدامت
پایان رسیده هجر مادر
روضه به وقت دیدن در
از دیدن قنفذ به کوچه
راحت شدی بابا تو آخر
▪️▪️▪️▪️▪️
در انتظار تو مادر نشسته
قامت خمیده وپهلو شکسته
دیگر شود زخمت مداوا
دیگر ببینی محسنت را
گوید کدامین بی حیایی
رأس تو را بشکسته بابا
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#بیست_ویکم_ماه_رمضان
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#غسل
( زبان حال امام حسن با پدر علیهما السلام)
غسل شبانه دوباره واویلا
دستم رسیده به زخم توبابا
آمد به یادم غسل مادر
ناله زدی با دیده ی تر
گفتی به اسماء دست من خورد
بر زخم های کوچه و در
یاحیدر ای بابای مظلوم..
یا
یامرتضی ،مظلوم عالم...
یا
یاحیدر ای مظلوم، بابا...
یا
واویلتا ،آه و واویلا...
▪️▪️▪️▪️
شویم سری راکه ازخون خضاب است
دستی که جای جفای طناب است
بین دو ابرویت گسسته
کرده مراغسل تو خسته
از کیسه های نان وخرما
برپشت تو صد پینه بسته
▪️▪️▪️▪️▪️
گرچه غریبی پناهت حسن شد
رفتی وجسم تو غسل وکفن شد
اما کفن در کربلا نیست
جز،چندتکه بوریا نیست
سایه سر این دخترانت
جز رأس روی نیزه ها نیست
ای بی کفن،مظلوم حسین جان
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#بیست_ویکم_ماه_رمضان
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#غسل
(زبان حال حضرت امام حسن با امیرالمؤمنین علیهماالسلام)
گریز به روضه ی امام حسن علیه السلام
بازم غریب و ، غسل شبونه
دریای اشک ِ ، زینب روونه
مادربه طفلی،ازپیش ما رفت
حالا تو بابا ، میری شبونه
می ریزم آب غسل،به روی رأس بشکسته
روی جای ِ طناب ، یادگار ِ دست بسته
ببین از غسل تو ، حسنت گردیده خسته
آه و واویلتا،امون از درد غریبی.....
یا
امیرالمؤمنین،اول مظلوم مدینه....
یا
امیرالمؤمنین،شهید محراب الوداع.....
▪️▪️▪️▪️▪️
آروم گرفتی ، از درد مادر
هجران محسن،دیگه شد آخر
جانت نه امروز،بگرفته آن تیغ
جان داده ای تو،درپشت آن در
شدی بابا تو هم ، شهید ِ کوچه و بازو
دیدی که همسرت،همش میگیره ازتو رو
برای پا شدن ، می گیره یه دست به پهلو
آه و واویلتا،امون از درد غریبی.......
یا
امیرالمؤمنین،امام متقین یاحیدر.......
یا
امیرالمومنین شهید محراب الوداع.....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جواب مولا😭
غسلم نمودی،با زخم سینه
خاکم سپردی،دور از مدینه
اما صبوری ، کن چون به زودی
آیی تو پیشم ، از زهر کینه
یه روزی حسنم ، جگر ِ تو میشه پاره
به جسم بی جونت،بارونی ازتیرمیباره
با قامت کمون ،حسینم میشه بیچاره
آه و واویلتا،امون از درد غریبی.....
یا
امام مجتبی،غریب فاطمه یامظلوم....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
|⇦•امشب خونه ی دخترش....
#قسمت_اول #روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب از سر شب دلم توحول و ولاست
امشب میدونی دلت چرا نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه فقط دل یه نفر آرومه...
وارد مسجد شد همین روزها، مولی الموحدین شروع کرد خطبه خواندن بعد جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر بود یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر، حسینم! روایت میگه با این لفظ صداش زد یااباعبدالله! ابی عبدالله فرمودند: جانم یاامیرالمومنین، صدا زد حسین جان چند روز از این ماه رمضانی که هستیم مانده؟صدا زد: یا امیرالمومنین هفده روز مانده، میگن امیرالمومنین تا شنید دست کشید به اون محاسنش. راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون روز دقت کردم همه اش سفید بود، مگه امیرالمومنین چند سال سن داره؟ شصت وسه سال، باور کن شصت وسه ساله همه محاسنش سفید نمیشه.. اونم بنی هاشم که دیر پیر میشدن. صدا زد چیزی دیگه نمونده این محاسن به خونم خضاب بشه...
امشب خونه ی دخترش بود تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن میگه رفتم محضر بابام ، دیدم نشسته خوابیده.. صدا زدم بابا بیداری؟صدا زد حسن جان بیدارم گفتم بابا چته؟ گفت حسن جان همینجوری که نشسته بودم خواب به چشمم اومد حسن جان پیغمبرو خواب دیدم...حسن جان عرض کردم به پیغمبر گلایه ی این مردمو کردم گفتم یا رسول الله! خستم کردن...
میگه پیغمبراکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون کن. عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم خدا منو ازشون بگیره یکی مثل خودشونو بر خودشون مسلط کنه..
میگه بعد پیغمبر فرمود:علی دیگه چیزی نمونده عزیزم.. امشب تا صبح میگفت سی ساله غصه میکشم. سی ساله حرفمو دارم به چاه میزنم، دیگه بسه، دیگه خسته شدم دیگه از زندگی بدون زهرا خسته شدم...
امشب تا نزدیک سحر شد..صبح از منزل خارج شد وارد مسجد شد. صدا می زد «الصلاة الصلاة»همه رو بیدار کرد به اون نانجیبم رسید زد به پاش بلند شو نمازتو بخون، میگن مولا آرام آرام وارد مأذنه شد قدم رو این پله های مأذنه ی مسجد کوفه میذاشت صدا میزد: الله اکبر الحمدلله رب العالمین ،سبحان الله..سیاهی شب، زینب تو خونه، کلثوم تو خونه، یهو دیدن صدای اذان علی از مسجد بلندشد، الله اکبرالله اکبر...اشهدان لا اله الاالله..اشهدان محمد رسول الله...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═