eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣ 🔷🔶 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🌾شیعه هرچه دارد از نور امام صادق است دین بنام صادق است2 🌾هرنفس حب الحسین تنها کلام صادق است دین بنام صادق است2 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 💥جد ما گریه کنانش را تماشا میکند نوحوعلی الحسین 💥هرکه گرید بر حسین یاری زهرا میکند نوحوعلی الحسین ( ) ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🎋شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است یا علی حیدر مدد 2 🎋آری حقانیت شیعه به قال الصاق است یا علی حیدر مدد2 ( ) ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🌿نه فقط شیعه صادق به دلش داغ و بلاست صاحب مکتب ماست 🌿بخدا صاحب عزایش همۀ آل عباست صاحب مکتب ماست 🌿مادرم فاطمه ! دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده 🌿می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده 🌿کشته شده رئیس مکتب ما امام و مقتدای مذهب ما ( ) ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🍁از سرِ شانه عبایش را زمین انداختند پشتِ مرکب می‌دود 🍁پیرمرد است و عصایش را زمین انداختند پشت مرکب می‌دود () ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 💐هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💐 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ زهر طرف به کمان تیر کین نشانه گرفت دل مرا که زغم بود خون نشانه گرفت هنوز خانهٔ زهرا نرفته بود از یاد که آتش آمد واز بیت من زبانه گرفت چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند زدیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت سپاه کفر به خانه ام هجوم آورد مرا به زمزمه وناله شبانه گرفت زباغ فاطمه صیاد،مرغ سوخته را دل شب آمد وتنها در آشیانه گرفت سر برهنه وپای پیاده برد مرا پی اذیت من بارها بهانه گرفت هنوز خستگی راه بود در بدنم که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت گرفت آل علی اجر خویش را آما زتیغ وزهر جفا وزتازیانه گرفت وقتی منصور به خلافت رسید دستور داد آقا رو از مدینه به عراق بیارند ربیع حاجب گوید//یه روزی آقا رو طلب کرد به مجلسش ،شمشیری به من داد گفت وقتی حضرت صادق اومد تونگاهت به من باشه هر وقت دیدی دست به روی دست زدم با شمشیر اونو به قتل برسون میگه من جرأت این را نداشتم از فرمان سرپیچی کنم دیدم آقا اومد منم منتظر دستور بودم اما دیدم آقا رو تحویل گرفت /گفت ای فرزند رسول الله آوردمت قرضت را بدم،حاجتت را برآورده کنم عذر خواهی کرد به ربیع گفت سه روز دیگه بفرستش بره مدینه یه روز وقتی تنها شدیم پرسیدم ای امیر خشم اول واحسان آخر این چه سری هست گفت میخواستم بکشمش اما دیدم پیغمبر روبرویم ایستاده از ترس این کار وکردم قربون اون خون دلهایت ارباب من ابراهیم ابن جبله میگه یه روز امام رفت برای زیارت وطواف حرم منو فرستاد گفت برو عبای جعفر را در گردنش بنداز وبیار رفتم به حرم نزد امام گوشه آستین پیراهن وگرفتم آقا بیا بریم فرمود همان شکلی ونهوی دستور داری منو ببر آقا دستم بریده باد بیحرمتی کنم قبل ورود به کاخ منصور دو رکعت نماز خوند وارد شد به منصو ر ودعایی زیر لب زمزمه کرد منصور لعین گفت: ترا میکشم تو علیه ما دسیسه میکنی گفت منصور من دیگه پیر شدم منو به حال خودم بزار چندی دیگر به خدایم ملحق میشم منصور مرخصش کرد کسی فرستاد بپرسه آیا مرگ من رسیده یا مرگ جعفر وقتی فهمید بخودش میگفت خوشحال شد چی بگم از کدام اذیت وآزار منصور بگم یه روز دستور داد خانه آقا رو آتش بزنند آتش به همه جای خانه کشید حضرت میان آتش میرفت میگفت من از نسل ابراهیمم که خدا آتش وبرایش سرد کرده وگلستان نمود اما بمیرم براش منصور زهر پنهانی برای کار گذاران خود فرستاد امام را مسموم کنند حضرت مسموم شد هی مادر وصدا میزد از جور منصور لعین موسای من گشته یتیم یارب بفریادم برس یارب بفریادم برس از زهر منصور دغا آتش گرفت قلب مرا یارب بفریادم برس۲ آتش زدند کاشانه ام از کینه سوخته خانه ام یارب بفریادم برس۲ ظلم وستمها دیده ام از دست اعدا دیده ام یارب بفریاد برس۲ فرزند وزار و مضطرم یکدم بیا اندر برم برزانویت گیر این سرم یارب بفریادم برس همه را دستو داد دور بسترش جمع کنند فرمود اهل بیت من لََن ْ یَنالو شَفاعَتُنا منِ السْتِخَفَّ بَالْصلواة شفاعت ما اهلبیت به اونهایی که نماز رو سبک بشمارند نمیرسه بزار آخرین قسمت روضه رو با زبان مادری منور کنم چند بند از ستمها رو بگم امام صادق امان از کینه واز ظلم واز جور امان از اون شرارت های منصور ضلم وستم به آل الله هاکرده به حضرت صادق جفا هاکرده منصور نابکار و بی مروت خله هاکرده آقا ره اهانت گاهی تهدید به قتل آقا کرده گاهی دستور جلد مولا کرده شوی سرد آقاره با زیر لباس آزار هاکرده اون نامرد ونسناس ونه خنه ره تش بزّوهه دشمن بشتوسّه از عدو وه حرف وسخن میون راهروی تش زوئه قدم یاد کربلا برمه کرده نم نم خلیل الله من هَسْمه یادگار گلستون هاکرده تش ره کردگار آقا ره عاقبت مسموم هاکرده مولای دل ره چنده خون دکرده وقت مرگ اهلبیت ره بزّو صدا بفرما جمع بووین شما عزیزا شفاعت اما اون کس بدوره سبک بیره نمازه با خشوع ره اگر چه مسموم از جفا بهیعه وقت مردن آقا تنها نهیعه ونه سر از قفا جدا نهیعه خاخر اسیر اشقیا نهیعه مره یاد بموعه روز عاشورا وقتی که زینب بورده در قتله گاه هردم صدا زوئه جان برار ره پیدا نکرده شه دله قرار ره میون کشته ها هاکرده هدار شاید بوینه شه مهربون برار تنِ بی سر خاخر بزّو صدا بته زینب قهرمون کربلا نظر هاکن میونِ قتله گاه ره این تن بی سر تنه براره خاخر مجه خله جفا بهیعه تشنه لب سر زتن جدا بهیعه کربلا عمه جان زینب اومد کنار بدن دید بدن سر نداره لباس به تن نداره فرمود أ انتَ اَخی واَبْنُ اُمّی آیا توبرادر زینبی آیا تو پسر مادر زینبی گاهی رو رو میکرد مدینه وپیمبر را مخاطب میکرد ومیفرمود یا جدا یا رسول الله این حسین توست بی سر افتاده خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است محبت تو همان خط سرنوشت من است گنهکارم از آستان قدس حسین کجا روم کربلا بهشت من است (تهیه وتنظیم قاسم جناتیان قادیکلایی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ روضه و توسل ویژه شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام کربلایی روح الله بهمنی ⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️ باز هم نوبتِ مدینه شُد و در غَمَش باز کربلا میسوخت باز در کوچه‌یِ بنی هاشم خانه‌ای بینِ شعله‌ها میسوخت نیمه شب ریختند در خانه مو سپیدی به ریسمان بستند درِ آتش گرفته را اما ناگهان رویِ کودکان بستند به پَرِ دامنی ولی اینبار آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت پدر از خانه رفت شُکرِ خدا ...( گفت من فرزند ابراهیم خلیل الله هستم ...) پهلویِ او به میخِ در نگرفت ... نَفَسَش بند آمده نامرد در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش پیرمرد است میخورد به زمین بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش .... شرم از رنگِ این محاسن کُن رحم کُن حالِ کودکانش را این چنین رفتن و زمین خوردن درد آورده استخوانش را ..... (بابا پیرِمردِ ... ما اگه یه پیرمرد ببینیم بهش احترام میزاریم ... اما بمیرم برا شیخ الائمه که همه محاسنشسفید شده ... اما دارن دنبالِ مرکب میدوانَنِش ... ) حق بده که به یادِ او انداخت گَرد و خاکی که بر محاسن داشت مادرش را که تا درِ مسجد داغِ بابا عزایِ محسن داشت حق بده که به یادِ او انداخت عرقِ سردِ رویِ پیشانیش خونِ رویِ جبینِ جدش را عمه و رنجِ کوچه گردانیش حق بده که به یادِ او انداخت عمه‌اش را گُذر گُذر بردند... از مسیری که ازدحام آنجاست یعنی از راهِ تنگ‌تر بردند .... * بریم کربلا ...* حق بده که به یادِ او انداخت گیسوانش که خاک آلود اند گیسویی را که در دلِ گودال غرقِ خون رویِ خاکها بودند .... رویِ این کوچه‌ای که از سنگ است همه جایش نشانیِ او بود یادِ یک حنجر است این دفعه نوبتِ روضه خوانی او بود ... *بیش از 4 هزار شاگرد تربیت کرده بود ... تا می دید روضه خوان اومده ، کلاسِ درسُ مباحثه تعطیل روضه خوان روضۀ جدِ غریبمو بخوان ...صَل الله عَلیک یا سَیدالمَظلوم ... صلَ الله علیکَ یا سَید العَطشان ...* هرچه او بیشتر نَفَس میزد بیشتر می‌زدند زینب را تیغشان مانده بود در گودال با سپر می‌زدند زینب را .....(ای داد ....) چادرش زیرِ پایِ او پیچید بین نامحرمان زمین اُفتاد از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال با کَمَر میزدند زینب را سَرِ شب کودکان همه در خواب تا سحر می‌زدند زینب را یک نفر در میانِ گودال و صد نفر می‌زدند زینب را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
او که با خود می برید، یادگار حیدر است جای او نه روی خاک، بر فراز منبر است باز هم در کوچه‌ها، هیچکس کاری نکرد از امام ما کسی، آبروداری نکرد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) می‌کشیم آهِ غم از روضه‌ی سجاده‌اش آن عبای از روی دوش او افتاده اش می کشیم آه غم از رسم این شهر ستم با امام ما چه کرد؟ زهر غم؛ زهر ستم (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) بار دیگر خانه ای میهمان آتش است حرف این مردم چرا با زبان آتش است شکر حق اینجا زنی صورتش نیلی نشد پیش چشم همسرش زخمیِ سیلی نشد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) پشت مرکب می‌دود گریه‌هایش بی صداست حرمتش را نشکنید او بزرگ قوم ماست اشک میریزد ولی نه برای داغ خود یاد زینب کرده است باز وقت روضه شد (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات) یا حسین و یاحسین ذکر او در هر کجاست او که خود مولای ماست روضه‌خوان کربلاست: بر سر نیزه سری در دل شامِ بلا آه از رقاصه ها آه از رقاصه‌ها (ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات)
4_5776241648841266079.mp3
8.41M
حالا دارم می‌فهمم، آتیش در یعنی‌چی حالا دارم می‌فهمم، سوختن پر یعنی‌چی حالا دارم می‌فهمم، تُو کوچه‌های غربت حمله به یک خونه با، چهل‌نفر یعنی‌چی نفس نمونده تا بگم یه دریا گریه هم کمه خدا می‌دونه چی گذشت تُو کوچه‌ها به فاطمه وای از حال مادرم، وای از چشمای ترم اینجا بین کوچه‌ها، ارث از علی می‌برم ................................................ حالا دارم می‌بینم، گرد و غبار و دودو حالا دارم می‌بینم، شعله‌های نمرودو حالا دارم می‌بینم، چیزی رو که مادر دید با دست بسته حیدر، جلوی مردم بود و یکی نگفت تُو کوچه‌ها بذار عبا به تن کنه میون شهر کسی نبود فکری به حال من کنه وای از تنهاموندنم، وای از غصه‌خوردنم با پاهای بی‌رمق، تا کوچه کشوندنم ................................................ حالا دیگه حس کردم، عطش رو در اوج تب حالا دیگه حس کردم، درد و بلا رو امشب حالا دیگه حس کردم، جلوی چندتا بچه چرا همش خون بارید، چشای عمه‌م زینب با روضه‌ها خمیده شد کسی که مثل حیدره آخه یکی رو نیزه‌ها سر حسینو می‌بَره وای از ماجرای نی، وای از روضه‌های نی سنگ می‌خورد به بچه‌ها، هی از لابه‌لای نی 🎤 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾 🌾 حرم شده فکر هر روزم زداغ هجر تو می سوزم جواز نوکریمو تو باطل نکن نگاه به این گدای ناقابل نکن حرم ندیده من رو زیر گل نکن حسین آقای من حسین آقای من حسین آقای من با این که از دوری بی تابم به یاد شیش گوشه می خوابم تو روضه ها دلم رو عاشق میکنم شبا میون روضه هق هق میکنم اگه نیام زیارتت دق میکنم حسین آقای من حسین آقای من حسین آقای من ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اگه حسین ما نبود عشق اینهمه زیبا نبود چیزی به اسم عاشقی تو سینه دنیا نبود بدون ذکر تو حسین زندگیمون جهنه خودت که بهتر میدونی مستی ما محرمه یا لیتنا کنا معک گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود 🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز هم چهل بی مروت با هم رسیدن شبونه باز هم بدون اجازه ریختن سر اهل خونه باز امام این عالمو پا برهنه و بی عصا با لباس خونه دارن می‌کشونن پشت مرکبا این چه وضعشه نامسلمونا یک جا غیرتم خوبه به خدا بی هوا آخه می زنی چرا ؟ پیر مرد و هُل نده بی عصا (بمیرم برات آقا بمیرم برات آقا )۴ تو شهر کی فکر امامه گریه دوای آقامه گریش برای خودش نیست میگه برا بچه‌هامه حجره‌ها داره میسوزه تو آتیش نامحرما مشغول نماز بود ولی سجاده پُر شد از رد پا بچه‌هاش میخوان که وداع کنند واسه‌ی باباشون دعا کنند بی مروتا کاش حیا کنند دختراش نزارید نگاه کنند (بمیرم برات آقا بمیرم برات آقا)۴ هیزم، چقدر واژه تلخه آتیش، چقدر روضه بازه اما روی میخ این در جاری نشد خون تازه گریه‌هاش مگه بند میاد قصه قصه‌ی مادره ماجرای کوچه اومد جلو چشاش داره میگذره مرثیه زیاد طاقتا کمه عمریه دل ما پر غمه بدجوری غلاف خورد به فاطمه ضرب دست قنفذ چه محکمه ➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بند اول یه امام‌و غریبونه اومدن بردن از خونه وایسید عباشو برداره پیرمرده نمیتونه تو اوج غمه ، قدش چه خمه عمامه‌شو حلقه دور گلوش زدن میکشن جلوی همه آه، آهِ حسرت وای، از این غربت وای، دیگه شد راحت «غریب آقا، غریب آقا» بند دوم چه خونی میره از پاهاش داره حضرت میاد اشکاش نامرد حیا کن از سنش که سفیده همه موهاش نفس بریده ، قدت خمیده شنیدم آخه که از زیر پات سجاده رو باز یکی کشیده آه، از بی‌یاری آه، خون می‌باری آه، آروم نداری «غریب آقا، غریب آقا» بند سوم مثِ مرغی شکسته بال داره آقام میره از حال اما میخونه با گریه زیر لب روضه‌ی گودال دارن میزنن ، دارن میبَرَن لباسی که مادرم فاطمه داده به حسین دارن میکَنن آه، ای بی‌کفن آه، دور از وطن آه، ای خونین دهن «غریب آقا، غریب آقا» ➖➖➖➖➖➖➖
از "علیه‌السلام" (ع) ای ز ازل قالب روحانی‌ات لطف و عطا و کرم مستزاد تا ابدُالدَّهر، کرم‌خانه‌ات ای پسر فاطمه! آباد باد پای دلم، بسته خداوند به سلسله‌ی موی چلیپای تو خواهشم این است، فراوان شود در دل من شور تو، غوغای تو کار ندارم به‌خدا با کسی دست به دامان توأم دائماً عشرت من، سوختن از عشق تو بی‌سر و سامان توأم دائماً طنطنه‌ی صبح و شب من، تویی در سر من، شور ثناخوانی‌ات باز به پرواز درآور مرا با نفس قدسی و رحمانی‌ات ای پسر بی‌حرم فاطمه! رحمت رحمان رحیم کریم کاش‌که یک‌بار شوم زائرت راهی کوی تو شوم با نسیم سیّد ابرار که تنها شدی آمده‌ام گریه‌کنان در برت آمده‌ام تا که بگیرم دمی رخصت سینه‌زدن از مادرت آمده‌ام زار زنم بهر تو سوخته‌ی زخم زبان، یاحسن مرثیه‌خوانت نشدم بی‌دلیل مادر تو گفت: بخوان یاحسن آمده‌ام تا که بگویم کمی از جگر پاره‌ی غم‌پرورت از ستم شعله، فدک، کوچه، آه از نفس سوخته‌ی مادرت آمده‌ام گریه کنم در غمت اشک بده، ای پسر بوتراب سوز صدایم بده تا دم زنم از تو و از بی‌کسی بی‌حساب آه بمیرم! دهنت پر شد از لخته‌ی خون جگرت؛ وای وای سوختی و خاطره‌ای زنده شد در نظر شعله‌ورت؛ وای وای آه بمیرم! تن بی‌جان تو شد هدف تیر جفا؛ وای وای آه بمیرم! کفنت سرخ شد پیش امام شهدا؛ وای وای آه! ولی کرب‌وبلا یک‌نفر شاهد یک صحنه‌ی جان‌سوز بود در دل گودال، کسی تشنه‌لب اوج مصیبات، همان‌روز بود ➖➖➖➖➖➖➖➖