eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ بازان در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن ای مرجع پیشانی خونبار زینب
مرثیه اول ماه صفر رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا
«اول ماه صَفر بد سَفری بود حسین ساربانِ من عجب بدنظری بود حسین» راهِ یکساعته یک روز به طول انجامید کار این بی شرفان ، پرده دَری بود حسین سنگ خوردم سرِ بازار عجب دردی داشت دردِ سَر داشتَنَم ، دردسری بود حسین ای جگردارترین مَحرَم زینب ، بر نِی آنکه زن میزند از بی جگری بود حسین بعدِ بازار همه صورت مان نیلی شد بخدا از اَثرِ بی سپری بود حسین ته بازار یکی نام محلّی را گفت مردک مست عجب فتنه گری بود حسین آن محل چشمِ خریدار به ما داشت فقط کاش این شام بلا را سحری بود حسین حرف بد زد به ربابه بخدا آب شدم بی سبب بود فقط رهگذری بود حسین سر تو بر روی نِی بند نمی شد دیگر نیزه دارِ سر تو ، خیره سری بود حسین  چه شد آنشب که تو به خانه ی خولی رفتی بعد از آن زلف سرت مختصری بود حسین ما عزیزان تو بودیم ولی خوار شدیم بعد تو قسمت ما دربه دری بود حسین .
نامحرمان و دختر حیدر امان از شام بزم حرام و آل پیمبر امان از شام خون گریه می کند چشم ابوتراب شد جای اهلبیت در مجلس شراب وای از شام ۲ وای از شام بلا زینب کجا و این همه آزار امان از شام زینب کجا و کوچه و بازار امان از شام این شامیان همه دشنام می دهند بر آل فاطمه دشنام می دهند وای از شام... آتش به قلب خواهرت افتاد حسین من۲ از روی نیزه ها سرت افتاد حسین من۲ از خون به صورتت هی رنگ می زنند بر نی سر تورا با سنگ می زنند وای از شام... اشک از دو دیده ی ترت افتاد حسین من از روی ناقه دخترت افتاد  حسین من دیدی که قاتلت در پای نیزه ها پیش نگاه تو می زد رقیه را وای از شام...
زبانحال زینب س ایام اسارت منزل به منزل می روم واویلا با ناله از دل می روم واویلا سر تو روی نیزه ای برادر با شمر قاتل می روم واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلایت می روم برادر من از قفایت می روم برادر از پیکرت جامانده ام دارم با سر جدایت می روم برادر گشتم اسیر قافله واویلا دور و برَم شد هلهله واویلا همسفرانم را ببین برادر شمر و سنان و حرمله واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم این دشمن دریده با جسارت بر اهلبیت تو کنند اهانت این هم بدان عزیز من همین ها بردند از ما خیمه را به غارت بعد از تو یک دلخسته ام غریبم با دست های بسته ام غریبم پیش نگاه این همه حرامی روی شتر نشسته ام غریبم وای وای حسینم وای وای حسینم هم خواهر و هم مادرم به طفلان هم مثل سایه ی سرم به طفلان من تازیانه می خورم دَمادم هم جان فدا هم یاورم به طفلان جا ماند رقیه از همه واویلا در قافله شد همهه واویلا زَجر آمد و از مرکبش زمین زد فریاد زد یا فاطمه واویلا وای وای حسینم وای وای حسینم از کربلا گذشتم و در این راه عمق دلم در کوفه شد پُر از آه می دید هر کس آمده تماشا بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه منزل به منزل بار غم کشیدم آخر به این شام بلا رسیدم دیدم بلاها و غمی که هرگز جز شام در جای دگر ندیدم وای وای حسینم وای وای حسینم قصد یزید بر جان ما عذاب است این درد سنگین تر ز قحط آب است لعنت به قاتلت شود که اینجا راس تو بین مجلس شراب است این آخرِ جنایت از یزیده روی سر تو خیزران کشیده ای وای از دندان و از لب تو دیگر امان از خواهرت بُریده وای وای حسینم وای وای حسینم ای نازنین برادرم حسینم ای یادگار مادرم حسینم جنگ تو پایانش نبود شهادت من زنده ام در سنگرم حسینم من ذولفقار حیدرم برادر من زینبم من محشرم برادر راحت نمی ماند یزید به خطبه من آبرویش می برم برادر ای شاه دین حسینم ای نازنین حسینم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایه ی سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدرات مکدر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی گرفت سکه ولی نیزه را...خلاصه بگویم ندیده شام دوروتر ز مردهای سپاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی... @majmaozakerine
خبر داری کجایی و کجاییم اسیر قاتل و زنجیر هاییم خبر داری چه آمد بر سر ما سر آزار ماها گشت دعوا خبر داری چه دشمن شاد بودیم به لطف تازیانه رو کبودیم خبر داری خرابه جایمان شد سرت بر نی بلای جانمان شد خبری داری غرورم را شکستند مرا با ریسمان کینه بستند خبر داری مرا تحقیر کردند به تو سنگ ومرا هم پیر کردند خبر داری غم بسیار خوردم مسیرم خورد بر بازار مُردم @majmaozakerine