eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی آنلاین - همه جا بروم - عبدالله داداشی.mp3
5.36M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷 🍃همه جا بروم 🍃به بهانه ی تو . همه جا بروم به بهانه تو، که مگر برسم در خانه تو همه جا دنبال تو می گردم، که تویی درمان همه دردم یا ابا صالح مددی مولا نشوم به جز از تو گدای کسی، بی‌ولای تو من نکشم نفسی که تو لیلای من مجنونی، همه هست من دلخونی یا ابا صالح مددی مولا اگرم نبود دل لایق تو، نظری که دلم شده عاشق تو به خدا هستی همه هستم، به تو دل بستم به تو دل بستم یا ابا صالح مددی مولا دل خود زده ام گره بر در تو، چه شود که رسم بر محضر تو من نا قابل به تو دل بستم، نکشی دامان خود از دستم یا ابا صالح مددی مولا همه درد و غمم، تو دوای منی، تو صفای صفا، تو منای منی تو گل زیبای منی مهدی، تو مه شبهای منی مهدی یا ابا صالح مددی مولا . @majmaozakerine
. السلام ای هادی دین خدا السلام ای دومین ابن الرضا اسلام ی نور پاک منجلی دهمین نور ولا،چارم علی السلام ای زیب شهرسامرا نور تو روشنگر ارض و سما السلام ای بر همه نور امید شیعیان تو در عالم روسپید آن حریم با صفایت جنت است شیعیان راحب ومهرت عزت است کعبه ما مرقدت در سامراست مرقد تو ملجا و ماوای ماست‌ ها دی دین نور چشم امتی پای تا سر نور وجود و رحمتی شیوه تو در جهان پیغمبری دستگیر شیعیان حیدری کارتون مولاست ذره پروری با ولایت از همه دل میبری مهر تو نوروضیای دیده ام گل ز گلزار ولایت چیده ام ای که هستی نور خلاق مبین نجل مولانا امیرالمومنین با گلم مهر و ولای تو عجین شد ولایت شیعه را حصن حصین در وجود تو بود اسرار ها دیده ای از دشمنان آزارها آتشی در قلب تو افروختند نیمه شب در خانه تو ریختند قلب شیعه گردد از این غم کباب حضرت هادی کجا بزم شراب زین همه ظلم و ستم جان برلبی یاد سوز و اشک های زینبی همچو شمعی عمه جانت گشت آب تا که بردندش سوی بزم شراب دم سر ببریده از محبوب زد بر لبش دشمن ز کینه چوب زد زین مصیبت خون دل افلاک کرد زینبش اینجا گریبان چاک کرد دیده ای از دشمنان رنج و محن خون شده از داغ تو قلب حسن عسگری از داغ تو شد خون جگر ریزد از سوز غمت اشک بصر گشته تشییع تو روی دست ها پیکر جدت به زیر اسب ها بی حیا مردم به جای هر کمک بر یتیمان می‌زدند از کین کتک کودکان را ظالمانه می زدند کعب نی یا تازیانه می زدند @majmaozakerine
. وای آقا چه قَدَر محبس و زندان دیدی؟ بی حیایی ز عدویت چه فراوان دیدی کس ندیده است غمی راکه تو آن سان دیدی دوری از خانه و کاشانه و یاران دیدی وقتی از هجر غمت جان رضایت می سوخت جگر حضرت معصومه برایت می سوخت وای ، از حال تو و خنده ی سِندی ، آقا دل پر درد تو و طعنه ی سِندی ، آقا وای از جسم تو و کینه ی سندی ، آقا وَ چه تلخ است تَهِ قصه ی سندی ، آقا وای بر من چه قَدَر قلب شما را آزُرد نام بانوی حیا را چه قَدَر بد می بُرد شیعیان را که زِ داغ تو خبر آوردند پیکرت را به روی لِنگه ی در آوردند پیکرت را نه ، که از آن جسم اثر آوردند صحنه ای بود که اشک همه در آوردند روضه ای سخت میان دل شیدا مانده غل و زنجیر به اعضای شما جا مانده عرشیان شکوه به انسیه ی حورا بردند شیعیان نوحه کنان نام تو آقا بردند بدنت را به روی دست چه زیبا بردند گریه کردند و گل باغ خدا را بردند گریه ی دخترتان شعله به دل ها می زد ناله از داغ شما حضرت زهرا می زد خوب شد دختر تو بعد تو تحقیر ندید خوب شد دخترکت کنده و زنجیر ندید هیچ کس بر تن تو لطمه ی شمشیر ندید اثر از نیزه و سنگ و اثر تیر ندید خوب شد بر تن پاکت کفنی آوردند نوحه خواندند و ادب کرده و خاکت کردند وای ! اما بدنی بود که عریان شده بود یوسفی بود گرفتار بیابان شده بود صید بی رحمی آن گله ی گرگان شده بود پیکرش منزل صد زخم فراوان شده بود ناگهان دید یکی چکمه به پا می آید خنجری دارد و با قصد قفا می آید
• ﷽ • سبک:زمینه آقا مسلم بن عقیل متن:توی کوفه، کارمه شب گردی... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 توی کوفه، کارمه شب گردی توی این شهر، نمیبینم مردی کاشکی میشد، مدینه برگردی غم دوریت، آقا بیچارم کرد نیمه شب از، گریه بیدارم کرد توی شهرِ، کوفه آوارم کرد تنها و سرگردونم انگار نه انگار مهمونم دلخونم از داغ تو از آه زینب گریونم کوفه نیا، یامولا کوفه نیا، یابن‌الزهرا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ این جماعت، کی میگه دین دارن همه فکرِ، درهم و دینارن داغت‌و رو، دلامون میزارن آسمونِ، شهر کوفه تاره غم و غصه رو سرم میباره پُر نامرد، کوچه و بازاره بیتابِ قلب زارم از کوچه‌گردی بیزارم از غربت نیمه شبها سر روی، زانو میزارم کوفه نیا، یامولا کوفه نیا، یابن‌الزهرا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ داره تاریخ، میشه تکرار اینجا روضه‌خونِ، در و دیوار اینجا تیر و نیزه‌ست، جنس بازار اینجا کوفه واسه، کشتنت مأموره بدیاشون، همه‌جا مشهوره برا اینه، که دارم دلشوره کوفه نیا، با زینب تنها میشه اینجا زینب تا سرم رو شکستن گفتم زیر لب یازینب کوفه نیا، یامولا کوفه نیا، یابن‌الزهرا @majmaozakerine
4_5814645201997668288.mp3
4.45M
• ﷽ • آقا بن الحسن متن:به‌هوش اومدم و دیدم که... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 به‌هوش اومدم و‌ دیدم که خیمه‌ مردی نداره چقد اهل حرم بیتاب، شدن عمه بیقراره میخوام که به‌سوی، میدون برم دنبال عموجون اگه که عمه بزاره... خیمه رو تا گودال، دویدم من هرجوری که میشد، رسیدم من بریدم من عمومو زیر نیزه دیدم من صدا نفس‌هاشو شنیدم من بریدم من... میون جنجال هِی به هوش میای و هِی میری تو از حال دوره کردنت یه عده شمر قتال چشمتم خونِ شبیه خاک گودال عموجونم، بمیرم برات ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ به هوش اومدم و دیدم که دست من رو بریدن یه مشت نیزه به دستْ به سمت ما دویدن مگه توی جمل بابام با این نامردا چه کرده منو رو خاکا کشیدن حرمله تیرو رد به رد، میزد به من چقد حرفای بد، میزد لگد میزد دور و برم ریختن، یه عده مست ما رو زدن اینا با هرچی بود با هرچی هست سیاهه چون شب میدیدم ده‌تا سوار با چنتا مرکب سمت ما میدویدن به قصد غربت جلو چشمای خونِ عمه زینب عمو جونم، بمیرم برات کربلایی وحید شکری @majmaozakerine
( علیه السلام ) 🎤استاد_حیدرزاده ای قبله ی مُراد که در برکةُ السَباع شیران به پیشِ پای تو آرند سر فرود ... ✍شاعر_استاد_موید سالها زندان بود ، امام عسکری علیه السلام ، یکی از زندانبانها خیلی انسان شقی و پستی بود ، به دستور خلیفه تصمیم گرفت ، حضرت عسکری علیه السلام را ببرد مقابل شیران درنده ، به خیال اینکه شیران درنده حمله میکنند ، حضرت رو از بین می برند ، در تاریخ آمده ، هرچی همسرش بهش اصرار کرد ، این کار رو نکن ، ایشون فرزند پیغمبر خداست ، اما گوش نداد ، امام عسکری علیه السلام را آورد ، وارد قفس شیران درنده کرد ، نگاه میکرد ، دقت میکرد ، فکر میکرد الان شیران درنده ، حضرت را میدرند ... اما دید حضرت با آرامش تمام آمدند میان شیران ، ایستادند به نماز ، شیران درنده دورِ حضرت حلقه زدند ، ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند ... همینجا یک جمله عرض کنم ، بگم یا امام عسکری ، شیران درنده ، شمارا احترام کردند ، دورِ شمارا گرفتند آقاجان ، اما چه گرگ های درنده ای بودند کربلا ؟ یکی نیزه میزد ، یکی شمشیر میزد ، یه عده سنگ میزدند ، یه عده پیرمردها با عصا میزدند ... فِرقَةٌ بِالسُّیُوف ، فِرقَةٌ بِالرِّماح ، ، فِرقَةٌ بِالْحَجَر ، فِرقَةٌ بِالْعَصَا ...
. 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در هــــوای کــربــلایت  بیقــــرارم  یا حسین در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) از  در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۱/۷/۲۱ اجرای سبک: 🎤 👇
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مسعود پیرایش ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ .. (سوره الأنبياء/ ۸۳) ... يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (سوره يوسف/ ۸۸) آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان تشنه ام تشنه ی دیدار، سبویی برسان این طرف آن طرفم جانِ رقیه مکِشان بنده ات را به سرِ سفره زهرا بنشان خواهشاً اشک دو چشمانِ مرا جاری کن کار از کار گذشته تو فقط کاری کن سینه ام وادی طور است پُر از نورِ جلی ست تازه فهمیده ام این گریه چه خیرُ العملی ست دامن رحمت تو هم ابدی ، هم اَزلیست بنده ی سینه زنت دست به دامان علیست به سرم سایه ی ایوان و امانِ نجف است دل من ، تنگِ علی تنگِ اذان نجف است من بهم ریخته ام کاش که درهم بخری گذری هم که بیایم تو ز من میگذری در شب اول قبرم ز تو دارم اثری آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری من خجالت زده ی تو شدم آبم نکنی جلویِ چشم علمدار خرابم نکنی آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین باز افتاده همه کوله و بارم « به حسین ... » تک و تنها کس و کاری ندارم « به حسین ... » شب جمعه است دلم دور و برِ کربُبلاست حسرت سینه زنت یک سفر کرببلاست ... ( علیه السلام ) آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم ته گودال ، سری با نوک پا ریخت به هم مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم خیمه ها ریخت به هم کرببلا ریخت به هم کهنه ی پیرهنی داشت و صیاد کِشید سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید .. ( علیه السلام ) تا اومد بدن حمزۀ سیدالشهدا رو دید عبا رو درآورد رو بدنِ حمزه انداخت .. اینجای روضه ، روضه خوان متحیره بره کربلا یا مدینه .. آخه این صحنه یه جای دیگه ام تکرار شد .. تا دید فاطمه رو زمین افتاده .. خونه پُر از اراذل و اوباشِ .. عبا رو ، رو فاطمه انداخت .. شام رحلت محدث بزرگ حضرت عبدالعظیمِ .. ان شالله به جایی برسیم آقا و مولامون بهمون بگه «أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً ..» امام هادی علیه السلام در مقام حضرت عبدالعظیم فرمود که تو دوستِ حقیقی ما هستی .. ان شالله ما هم به اونجا برسیم .. نگاه کرد دید خواهرش داره گریون میاد .. اما بدن ، بدنِ یه علمدارِ رشیدِ هنوز دست و پاهای مُثله شده ، بیرون مونده .. فرمود خار و خاشاک بیارید بدن رو بپوشانید ، آخه خواهرش طاقت نداره ، نمی تونه تحمل کنه .. صلی الله علیکَ یا اباعبدالله .. اذون گفتن اما ، هنوز زیرِ پایی .. سه ساعتِ تمومه که تویِ قتلگاهی هنوز توی گودال ، شلوغه عزیزم خودت بهم بگو اینا دروغ عزیزم ... @majmaozakerine