پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه
میروی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه
میروی؟
قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ
غریبِ من
فدای غربتت شوم،که مخفیانه
میروی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی
بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه
می روی
کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت
ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه
می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از
غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه
میروی
اَلا به رُخ نشانه ات،مگر
شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده
شانه میروی
فتاده بر دلم شرر، که تو در
این دلِ سَحَر
ز همسرت غریبتر، برون زخانه
میروی
👇👇
بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله
علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم،رو
بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم،علی
بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش
بُلَند شده،برگشتم اومدم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره داد میزنه گریه میکنه،اومدم
جلو…آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟
فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته…صورتِ فاطمه
کبوده،بازوش رو شکستن…
امیرالمؤمنین دست از غسل دادن
کشید،اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید،کجا؟ زهرایِ
سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از
غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم…چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این
بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده…می
ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،من این بدن رو غسل نمیدم…بی بی زینبِ کبری
سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن….ای
حسین…*
نَم نَم داره بارون میآد
داره برام مهمون میآد
خرابه بویِ خون میآد
وای وای
داره از راهِ دور میآد
تو طبقی از نور میآد
از سَفَرِ تنور میآد
وای وای
*دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ
این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا….سَرِ
بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن…*
آروم آروم از طبق بیا كنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
*چیه حَرفِ نگفته ات؟..*
چند شبه بابا یه لقمه نون
نخوردم
اسم تو كه می بردم
فقط كتك می خوردم
وای وای
*بابا! هر وقت صدات زدم کتکم
زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن…بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه
زدن…بابا!..*
نبودی و اسیر شدم
بسته به یك زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یكی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحكمم زدند
*حالا هر کجا صدایِ منو می
شنوی صدات رو بلند کن…یاحسین…*
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
برای دسترسی آسان به مطالب فاطمیه ازهشتک استفاده کنید👇👇👇
#فاطمیه
#زمینه
#روضه
#روضه_دفتری
#روضه_حضرت_زهرا
#سردار_سلیمانی
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#شور
#واحد
#واحدسنگین
#دودمه
#صلوات
#زمزمه
#مرثیه
#غزل
#مناجات
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#زمزمه_امام_زمان
#زمزمه_امام_زمان_عج
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#شعر
#شعر_روضه
#شام_غریبان
#شهدا
#حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا_س
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ام_البنین
#حضرت_زینب
#شب_جمعه
#دشتی
#ترکی
#مازنی
#مدح
#سخنرانی
#استوری
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
.
.
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
Bazri_Shahadat_Hazrat-Zahra_1400.mp3
10.49M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا
🔊 بدرود امیدم، همه دار و ندارم
باید بدنت رو توی تابوت بزارم ...
◼️ #روضه_حضرت_زهرا
🎤حاج محمد رضا #بذری
غمناک ترین حادثه زندگی من
مهر من و مهتاب شب بندگی من
با اشک به دیوار و در کوچه نوشتم
این کوچه شده باعث شرمندگی من
از ناله من موج گرفت خشک ترین رود
از رفتن تو کوچه این شهر مه آلود
بدرود بهشتم،نفسم،عشق عزیزم
آهسته برو،پشت سرت اشک بریزم...
بدرود قرارم،همه دار و ندارم
باید تورو به خالق منان بسپارم
میگن در جنت دیگه مسمار نداره
اونجا کسی با بال ملک کار نداره
باید روی گلبرگ شقایق بنویسند
گل تاب فشار در و دیوار نداره...
انگار گلم اومده بودی که بری زود
کز روز تولد به تنت رخت سفر بود
بدرود بهشتم،ملکم،روح بلندم
بند کفنت رو باید انگار ببندم
بدرود امیدم،همه دار و ندارم
باید بدنت رو توی تابوت بزارم ...
#فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
.
4_5949412801775667809.mp3
7.07M
▪️ ای ماه آسمون من همدم و هم زبون من ▪️
🎤 سبـک : زمینه
🗓مراسم : فاطمیه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ای ماه آسمون من ، همدم و هم زبون من
چرا به این روز افتادی ، مادر مهربون من
کاسه ی اشک و خونه چشات
چرا داره میلرزه صدات
پریده رنگ و روت مادر
داری با غصه خو میگیری
وقتی با اشک وضو میگیری
میشه دلم برات پَرپَر
واسه چی اشک میریزی بگو
تورو خدا یه چیزی بگو
حالت چقدر پریشونه
دلم از اینی میسوزه که
آخه میدونی چند روزه که
نزدی موهامو شونه
... تمام آرزوی زینب ، بوسه بزن به روی زینب ...
خدایی حق داری مادر ، نتونی پاشی از بستر
با چشای خودم دیدم ، افتاده بودی پشت در
غرقِ به خونه پهلوی تو
ورم دست و بازوی تو
صورتی که شده نیلی
کبود شده تمام تنت
چهل نفر که میزدنت
لگد و دستا و سیلی
میخِ در و جراحت و زخم
یکی نداشت مُروت و رحم
چقدر غریب بودی مادر
آتیش و شعله های درو
زهرا میدید شهید پسرو
میشه فداییِ حیدر
خونه گرفته بوی محسن
خون شونه زد به موی محسن
... تمام آرزوی زینب ، بوسه بزن به روی زینب
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5798689243874198503.mp3
3.76M
خادم اهل بیت 🌺:
▪️روضه شبهای جمعه
🔰 وداع با فاطمیه
🎤 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
4_5920496951635216449.mp3
2.16M
خادم اهل بیت 🌺:
❣﷽❣
⬛️#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
◼️#آقای_میرداماد
◾️#پیشنهادم 👌👌
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
شب مادره ، شب آخره
تازه اول ، غم حیدره
شب ماتمه ، دلا پر غمه
چشای علی ، پر شبنمه
تو مدینه ای که شب و روزش
خاموشه 2
از شرار غم سینه ی علی
میجوشه2
مرتضی دیگه پیرهن سیاه
میپوشه2
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
دل آسمون ، شده رنگ خون
اشک بی صدا شده روضه خون
مرد بی رقیب شده بی شکیب
تو مدینه شده بی کس و غریب
حیدری که زلفش به یک جهان
می ارزه2
بعد فاطمه غربت و غمش
بی مرزه2
پیش قبر فاطمه همش داره
2می لرزه
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
شده دلشکن نگاه حسن
دست زینب بقچه ی کفن
با دل پرآه زیر نور ماه
وعده میزارن تو قتلگاه
بار هجر زهرا واسه همه
سنگینه 2
چشم فاطمه با علی یه روز
میبینه 2
تیر و نیزه رو تن حسین
میشینه2
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تاآسمون
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
غزل مصیبت شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
نیمهء شب آمد و شد وقت غسل پیکرت
شانه اش خم شد از این بار مصیبت شوهرت
کرد آبم آب ،تاکه آب ریزم بر تنت
بر تنی که آب رفته ، دست و پای لاغرت
دستهایم بین گیسوی سفیدت گریه کرد
تازه فهمیدم که بر دیوار و در خورده سرت
کاش میشد تا دوباره رو بگیری از علی
تا نمیدیدم ورم بر چهره ء نیلوفرت
جای پنجه زیر چشمت بُرد تا اغما مرا
جای تاول ها بماند کُشت من را در برت
دنده هایت نا منظّم گشته، ای نفرین به میخ
حُفره ای انداخته بر تاروپود پرپرت
کاش سوسوی چراغ خانه هم خاموش بود
تا که خونابه نمیدیدم به جسم اطهرت
#اثر_جدید
#فاطمیه
مجتبی صمدی شهاب
۲۷ دیماه ۹۷