khamse_Babolharam_net_shab6_1.mp3
6.2M
|⇦•بیچاره ام، دل خسته ام ...
#قسمت_اول_روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹به نفس حاج حيدر خمسه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
|⇦•بیچاره ام، دل خسته ام ...
#قسمت_اول_روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹به نفس حاج حيدر خمسه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
بیچاره ام، دل خسته ام، زارم، نزارم
باز آمدم چون ابرِ بارانی ببارم
*حالم خرابه، دهه داره تموم ميشه، همه دلخوشيم اينه كه نوكريم رو ديده باشي، ته كاري مادرت فاطمه بياد، يه اي والله بهم بگه برم...همه دلگرميم اينه آخرِ دهه بگي: بيا اينم حرم...قديم چقدر خوب بود، مَردم همه حسيني بودن، قديم ها مُحرم همه ي شهرمون سياه ميشد،اما الان بعضي مسئولين ميگن: ما پارچه سياهي نداشتيم بزنيم. اما مگه ما مُرديم، از خرجيِ زن و بچه هامون مي زنيم، پارچه سياه مي زنيم تويِ شهر...به مولا، امام حسين به ما نيازي نداره، بخدا از هركي بپرسي كه تا حالا امام حسين بدهكارت شده، ميگه: نه والله! من اگه يه شب نيام هيئت مي ميرم، برا هر كسي يه كاري كرده، مريضمون رو شفا داده، اولاد بهمون داده، كربلا بُرده مارو..."رفيقِ روزايِ بي كسي،مي دونم به دادم ميرسي"...*
قلبِ سیاه و چشمِ خشک آورده ام من
اشکم نمی آید، گره خورده به کارم
* اي رفيق! امام حسن خيلي غريبِ، هر جايِ اين ايران الان بري، اسمِ امام حسينِ، الهي بميرم، اسمي از امام حسن نيست...آخ بميرم، روزِ عاشورا، بچه ي امام حسن رو به جايِ گُل بارون،سنگ بارونش كردن...بذاريد از مناجات برم تويِ روضه...*
داره ميره به ميدون، مهپاره ي حجازي
اشكاتونُ بياريد، بريم يتيم نوازي
يك گُل و صد تا گُلچين، خزونه يا بهاره
اسباتونُ نياريد، بچه ام زره نداره
*اومد كنارِ ابي عبدالله، برا هر سواري كه مي رفت، مي اومد به آقا مي گفت: من كي بايد برم؟ هي شمشيرش رو آماده كرده بود،اومده بود كنارِ آقا، تا قبل از علي اكبر آروم بود، موقعِ رفتنِ علي اكبر اومد كنارِ ابي عبدالله، گفت: بذار من برم، آقا! فرمود: برو خيمه...
اكبر رو كه جنازه اش رو پاره پاره آوردن، رفت پيشِ ابي عبدالله، گفت: آقاجان! ديشب قولم داديد. آقا! يه نگاه به قد و بالاش كرد، گفت: چه جور بفرستمت؟ برو پيش مادرت فعلاً...رفت تويِ خيمه، نجمه ديد، الانِ همينجا قلبش بايسته، گفت: چي شده؟ گفت: نميذاره برم...
نجمه گفت: مادر! آروم باش، الان جون ميدي...قاسم زد رو پاش، گفت: كاش الان بابام بود، يتيمي همينِ، همه رفتن، من رو نميذاره برم...
خانم يادِ وصيت امام مجتبي افتاد، بعضي ها ميگن: كاغذ نامه، بعضي ها ميگن: بازوبند...مهم دست نوشسته ي امام حسنِ،گفت: هر وقت ديدي حالِ بچه ام خرابِ، اين رو بهش بده، نجمه ديد قاسم داره جلوش پرپر ميزنه، گفت: مادر! اين امانتي رو بابات داده، ببين به كارِت مياد؟ گرفت: بدو رفت خيمه ي ابي عبدالله، گفت: عمو! اين رو مادرم داده، گفت: بابام داده به من. ابي عبدالله اين برگه رو ازش گرفت، اين رو بازش كرد، نيزه اش رو زد تويِ زمين، اين كاغذ رو هي به چشماش مي كشيد، كاش بابات بود، كاش حسن بودي، ببين كجا گير كردم،محاصره كردن من رو...
نامه رو گرفت: "مِن الحَسَن، اِلَي الحُسِين" گفت: قاسمم آماده شو بري ميدان...خندون اومد توي خيمه ي مادر،گفت: عمو گفته برو...تا گفت، ديدن نجمه مادرش افتاد رو زمين…تويِ كربلا دوتا زن چادر بستن، يكي خانوم رباب،يكي نجمه، چادرش رو بست از اين خيمه به اون خيمه، چي ميخواي نجمه؟ كسي زِره داره؟ علي اكبر كه جوشن داشت آن شد، زره گير نيآوُرد"يا الله..."
قاسم اومد راه بيوفته، ابي عبدالله ديد زره اندازه اش نيست، عمامه اش رو برداشت، نصف كرد، آوُرد بر بدن قاسم كرد، گفت: برو مواظبت هستم،حواست به منم باشه، از پشت نزنن تو رو، تا راه افتاد، نجمه و زينب اومدن جلو خيمه، نجمه مي گفت: بي بي جان! چقدر قاسم شبيه حسن شده، زينب ميگفت: "ماشاالله.." نجمه مي گفت: ببن چقدر خوب رزم ميكنه، "لاحول ولا قوة الا بالله" يه وقت گرد و خاك بالا رفت، گرد و غبار نشست، نجمه صدا زد: اون اسبِ قاسم نيست؟زينب گفت: آره نجمه. گفت: خانوم: بچه ام كو؟ بچه اش رو با نيزه زدن...صدا بالا رفت: عمو!عمو!....ياحسين*
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حاج_حیدر_خمسه
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
khamse_Babolharam_net_shab6_2.mp3
1.67M
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹به نفس حاج حيدر خمسه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
#قسمت_پایانی_روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم ۹۹به نفس حاج حيدر خمسه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دوره اش كرده اند و دورانِ بلا آغاز شد
ديگر از هر سمت، كارِ سنگ ها آغاز شد
انتقام از قاسم بن المجتبي، آغاز شد
مادرش در خيمه افتاد، تا آغاز شد
بي زره بودن بلايي بر سرش آورده است
يك نفر از مركب بلندش كرده است
بر زمین افتاده هر اسبی ز رویش رد شده
استخوانهایش اسیرِ عده ای مُرتَد شده
آه! با پهلوی قاسم یک قبیله بد شده
قد کشیده، قد کشیده، قد کشیده، مَد شده
سینه اش مثل ضریح است و دخیلش نیزه هاست
هرکجایِ پیکرش را که ببینی جایِ پاست
*حسين رسيد بالا سرش، صدا مي اومد، قاسم رو نمي ديد، گرد و خاك نشست، ديد يكي رو سينه اش نشسته، موهاش رو گرفته، الانِ كه سر رو جدا كنه، داد زد: برو كنار، رسيد بالا سرش...پاي قاسم وقتي ميخواست عازمِ ميدان بشه، به لگامِ اسب نمي رسيد، يعني قدش كوچيك بوده..حسينِ پنجاه و هشت سالِ، رشيد، ميگن اومد بالا سرش، وقتي اومد بلندش كرد، سينه به سينه چسبيده بود، پاها رو زمين بود، اين رو دو جور معنا كردن، يا حسين خم شده، واي به دومي، يا اينقدر استخوانهاي قاسم له شده، قدِ قاسم كشيده شد...*
بال هايِ اين كبوتر، به آسمون رسيده
نجمه بگو: ماشاءالله، عجب قدي كشيده
واويلتا، واويلا، واويلتا، واويلا...
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#حاج_حیدر_خمسه
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
99050604.mp3
10.61M
نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه کند
یک حرم چاک گریبان شدنت را چه کند
گفت دنبال تو عمه چقدر ماه شدی
حسرت مثل حسن جان شدنت را چه کند
سعی کردم که نفهمند چه شد با تو عمو
قد عباس نمایان شدنت را چه کند
بی زره رفتی و عباس به قربانت رفت
حال ای حنجره قربان شدنت را چه کند
اینقدر چنگ مزن روی زمین پیش حسن
پدرت دست به دامان شدنت را چه کند
دیدم انگشت به دندان شدن لشکر را
مانده بود این همه طوفان شدنت را چه کند
کاش میشد که نفهمند یتیمی که نشد
نیزه هم ماند خرامان شدنت را چه کند
با همین پیروهن ساده تو را چشم زدند
سنگ فهمید به میدان شدنت را چه کند
آنقدر خورد که دندان تو را با خود برد
سنگ دانست که خندان شدنت را چه کند
هی سپاه از روی تو رد شده و بر میگشت
حال این دشت فراوان شدنت را چه کند
سینه ات نرم که شد مادرم آمد اما
مادرم پاره قرآن شدنت را چه کند
خوش دلم بود عزیزم ضربانم باشی
نوجوانم نشد آخر که جوانم باشی
شاعر: حسن لطفی
#روضه
#شب_ششم
حاج سیدحسن علوی نژاد
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🔴روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم
_ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
_حجت الاسلام استاد میرباقری
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
یابن شبیب! إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذنَبتَه،صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً ...
السَّلَامُ عَلَى قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ و اَسیرَ الکُرُبات،السَّلَامُ عَلَى ساکِن کَربلا،السَّلَامُ عَلَى مَن بَکَته ملائکةُ السماء، السَّلَامُ عَلَى المرمَّلِ بالدماء،السَّلَامُ عَلَى المغسل بِدَمِ الجِراح، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماح ،ِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباح، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ..."
شنیده اید هر شهیدی رو زمین می آمد،خودش رو میرساند بالای سرش دشمن رو دورمی کرد بعد که دشمن از این معرکه دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد .
نوشتند بالا سر بسیاری از شهدا شاید تک تک شهدا آمد ، هیچ بدنی تو میدان باقی نماند . حتی بدن علی اکبر با اینکه ارباً ارباً شده بود ، قطعه قطعه شده بود ... خودش شاید نمی توانست فرمود : جوانان بنی هاشم شما منو کمک کنید بدن رو بیاورید ...
از جمله شنیده اید وقتی قاسم از اسب رو زمین آمد این آقازادۀ بزرگوارِ امام حسن مجتبی اون کسی که به امام حسین ، وقتی شب عاشورا بهشون فرمود : مرگ در ذائقه تو چطوره ؟ عرض کرد "اَحلی مِنَ العَسل ..."
وقتی از اسب به زمین آمد امام حسین رو صدا زد حضرت به سرعت خودش رو رسانید ، می خواست دشمن رو از معرکه دور کند جنگ بالا گرفت صدایِ آقای زاده امام مجتبی از زیر سم اسب ها به گوش می رسید ، حضرت دشمنُ دور کرد وقتی غبار جنگ فرونشست ، نشست بالین آقازاده ... دید کار از کار گذشته فرمود :
چقد برا عموت سخته اورو صدا بزنی وقتی بالین تو بیاد که کار ازکارگذشته باشد ... به هر کیفیتی بود این بدن روبه خیمه برگردانید ، فقط دو تابدن تو کربلا تو میدان مانده یکی بدن قمربنی هاشمِ تو علقمه باقی ماند ، من نمیدونم دشمن با این بدن چه کرد ، یکی هم بدن مطهر خودشِ کسی نبود ازحضرت دفاع کنه ...
بالین همه می آمد ، دشمنُ دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد،کسی نبود دشمنُ از او دور کنه ، هرچه توانستن درحق او ظلم کردن ، کوتاهی نکردن ، هنوز زنده بود آقایِ شما ، نفس می کشید ... ای کاش به همینجا اکتفا می کردن ...
دستورداد «من یَنطَلِبُ الحسین؟!» ای کاش به همین قدر اکتفا می کردن ، بدن روغارت کردن ... کاری کردن که وقتی خواهرش آمد تو گودیِ قتلگاه ، با تعجب صدازد : «أأنت أخی ؟! أ أنتَ ابنُ والِدَتی؟!» ...
صلی اللهُ علیکَ یااباعبدالله و رَحمَةُ الله و برکاته ..
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
🌾🍃روضه جانسوز ویژه شب ششم محرم
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5803160510987765975.mp3
2.03M
#حجت_الاسلام_میرباقری
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
🌾🍃روضه جانسوز ویژه شب ششم محرم
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
📖 #متن_روضه
🔊 روضه حضرت قاسم علیه السلام
🔘 شب ششم محرم
****
ای گدایان رو کنید، امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز، کاسه ما قاسم است
یادمان باشد اگر، روزی، بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های، باب المجتبی یا، قاسم است
از همان روزی که، رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زنهای حسن، با قاسم است
امروز و دیروز خیلی ها بهم گفتن، درگیر روضه های احساسی نشو، برا مردم از واقعه کربلا بگو، حرف بجاست، اینقدر برات میگم، اگه گفتن قاسم کیه سینتو سپر کنی
این کریمان با نگاه خود، گره وا میکنند
آن که عمری درد ما کرده مداوا، قاسم است
روی ابرویش، اگر، تحت الحنک بسته حسین
همین جا یه روضه دارم ، دوتا زن تو کربلا نفس بریدن، یکی ربابه، دیدن از این خیمه به اون خیمه، آرومش کردن، اما یه زنو نتونستن بشوننش، نجمه بود، دیدن چادر بسته، از این خیمه به اون خیمه چیه نجمه؟
کسی سپر داره، کسی زره اندازه بچم داره، علی اکبر رو تیکه تیکه کردن، علی اکبر که جوشن داشت آن شد
آه، زره اندازش گیر نیاوردن، ابی عبدالله، روضه ها وسیعه شنیدین پارسال گفتم، خط امام حسن رو که آورد جلو ابی عبدالله، تا خطو نگاه کرد نیزرو کوبید زمین سر گذاشت رو نیزه، گفت چی شده عمو؟ گفت، کاش بابابت بود، ببین بین کیا گیر کردم
آدم دلش میخاد یه وقتا یه بزرگتر داشته باشه، هی نامه رو میکشید رو صورتش، ببین، همه عالم میگه غریب مادر حسین
یه وقت دیدن داره میگه غریب مادرم حسن، لذا وقتی اجازه داد دیدن امامه شو وا کرد، از وسط دوتا کرد، دیدین روز عاشورا اینا که قمه میزنن، قدیم میزدن، این کفنی که میندازن رو ، اینا از قاسم برداشتن، لذا زره اندازش نبود، بخدا روضه شو بخونم میمیری،
روی ابرویش اگر، تحت الحنک بسته حسین
در حرم، زیبا ترین، فرزند زهرا، قاسم است
یا تو جون نداری یا من، به جون مادرم دارم از جانم برات میزارم، منو روشن کن بزار روضه بخونم
نعره زد اِن تنکرونی، ریخت لشکر را به هم
وارث شیر جمل، شاگرد سقا، قاسم است،
وقتی راه افتاد رفت میدون، زینب همه زنارو گفت دور نجمه رو بگیرید، هی میزد به خانوم، ببین چقد شبیه حسن راه میره، خانم میگفت جانم قاسم، یه خورده دیگه رفت، خانم ببین چه خوب شمشیر میزنه، خانم میگفت لا حول ولا قوة الا بالله
یهو زد گفت خانم، چیه نجمه، گفت بر میگرده؟ خانم بغلش کرد گفت، نجمه میاد، گفت خانم نظر نزننش، گفت نگران نباش نجمه، از این جا به بعد، دیگه پای خودته من دوسه تا بیت بخونم
زیر سم، اسب ها، با هر نفس قد میکشید
یه وقت نگاه کرد دید گردو غبار شد، صدا زد خانم اون اسب قاسم نیست، چادرشو آورد جلوش، برگرد نجمه، گفت بزار ببینم، خانم بچم کجاست، یه وقت صداش رسید عقب، نجمه افتاد، صدا زد عمو، آه
بچه ها، سیدا همین الان تکلیفمو باتون معلوم کنم، یا از همین گوشه برین بیرون، هم من دستو پام باز باشه هم بچه ها، یا فردا نگی حاجی چرا اینجوری از مادر ما خوندی، میخام روضه بگم
نعل های خاک خورده
دنده هایش را شکست
آه، یجوری سیدالشهدا رفت، برا علی اکبر اینجوری نرفت، رسید دید یکی رو سینش نشسته،تا داد زد، طرف پاشو (گل نریز) الان این روضشو میخونم،
خزونه یا بهاره، یک گل و صدتا (بده من گل) یک گل و صد تا گل چین، خزونه یا بهاره، باید بخونی با من
یک گل و صد تا گل چین
خزونه یا بهاره(بخدا میکشمت)
یک گل و صد تا گل چین، (صدا صدا)
خزونه یا بهاره،
اسباتونو نیارید، بچم زره نداره،
اگر عاشورا، اگر (هواس هست به روضه یا نه؟)، صبح روز یازدهم، ده تا اسب آوردن، یدونه بدنو زیر، سم، اما ، بدن جانی نداشت، اما تو شلوغیا، پسر امام حسن نفس میکشید، یه وقت ابی عبدالله دید، اسب ها، دارن فرار میکنن، همشون از روی بدن، هر یه سمی که میرفت، هی داد میزد عمو، (آه)، یه بیت، گفتم حضرت زهرا میخونم، یه بیت رو بخونم رفتم، شب قاسم تموم شد، نعلهای ، (خوب گوش بدید) نعلهای، خاک خورده، دنده هایش را شکست،
اسم دنده شکستن میاد، من یه روضه ای دارم، صدا زد مادر، چرا هی لباس عوض میکنی؟، تو صبح لباستو عوض، صدا زد زینب، نفس میکشم، خون میجوشه، آخه، آخه نامرد نامه نوشت معاویه، فهمیدم زهرا پشت دره...
#شب_ششم_محرم
#روضه_حضرت_قاسم
🎤 حاج حیدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5861561324500156988.Mp3
13.6M
🔊 روضه حضرت قاسم علیه السلام
🔘 شب ششم محرم
🎤 حاج حيدر خمسه
@majmaozakerine
4_5908887839717720347.mp3
1.26M
#محرم _شب_ششم
#متن_سینه_زنی_زمینه
#حاج_محمد_رضا_طاهری
@majmaozakerine
برای اذن میدون می دونی خیلی غصه خوردم
چاره کارم پیدا شد نامه بابام و اوردم
بسم الله الرحمن الرحیم
من الحسن الی الحسین
من اگه نیستم قاسم هست بذار بره که دل تنگه
شاگرد رزم عباسه
مثل خود من می جنگه
عمی الغریب (یا حسین)
خون حسن تو رگهامه
دیگه منم یه پهلوونم
عمو برام تکبیر میگه
وقتی که من زجر می خونم
انا ابن الکریم ابن الکریم
انا ابن فاتح الحمنین
زره برام اندازه نیست بذار کفن پوشت باشم
بیا که وقت جون دادن
می خوام تو اغوشت باشم
عمی الغریب (یا حسین)
قاتل من اومد ای کاش
فقط نبینه مادر من
سینه من زیر پا و
تو دستشه موی سر من
مبتلا به بلا عظیم
فانظر الیه یا نور له
تازه میشه مثل زهرا سینه و پهلوی قاسم
وقتی که با مرکب هاشون
رد میشن از روی قاسم
عمی الغریب (یاحسین
#شب_ششم
🌸🌸🌸🌸🌸
🌞قاسم کیست؟
🍁کیست قاسم قرة العین حسن..
کیست قاسم دلربای هرسخن
🍁اوامیر عالمین است درجهان...
🍁دارد ازبابای خود تنهانشان
🍁کیست او،تنهاضیا هردوعین
🍁اوست تنها واژه عشق حسین
🍁رزم او ،زنده کند بدر و حنین ..
🍁اوبودبرمجتبی نور دو عین ..
🍁اوست بر این میکده عشق حسین ...
🍁اوست تنهابرحسن نوردوعین
🍁اویل دشمن شکن درکربلاست...
🍁اوحسین و اوحسن،یامرتضاست....
🍁اوست براهل حرم چون یاسمن...
🍁 هر نفس دارد به ذکرحق سخن ...
شعر
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
4_5924521924402087654.mp3
9.35M
🔳 #واحد احساسی #محرم
🌴دارم عاشقی میکنم
🌴دارم بندگی میکنم
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
👌بسیار زیبا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین_مناجات
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین
سائل کرببلایم دوستت دارم حسین
رند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم
نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین
هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت
بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین
من بهشت بی تو را پس دادم آقا سال هاست
ساکن بزم عزایم دوستت دارم حسین
تربت تو جای خوددارد غبار زائرت
بارها داده شفایم دوستت دارم حسین
این که در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم
مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین
لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت
با غم تو آشنایم دوستت دارم حسین
در میان هروله بر سینه می کوبم اگر
با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین
لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند
ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین
#امیر_عظیمی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
❣﷽❣
🎆#سینه_زنی_حضرت_قاسم_ع
💢#واحد
🎆#سنتی
💢#آقای_علیمی
🎆#پیشنهادم 👌👌
بيا مادر از حرم بيرون
سرو بستانت ميرود ميدان
كفن بنما بر تن قاسم
مونس جانت ميرود ميدان
بيا مادر درد دل گويم
اين دم آخر با تو از احسان
مكن ديگر بعدم اي مادر
گريه و زاري ناله و افغان
بود يارت اندر اين صحرا
اي ستمديده خالق سبحان
زجور چرخ ، نوگلت مادر
از گلستانت ميرود ميدان
اگر ديدي پيكرم را در
خاك و خون غلطان صبر كن مادر
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
اگر ديدي راس من بر ني
چون مه تابان صبر كن مادر
حلالم کن ناز پرورده
روی دامانت میرود میدان
رهایم کن تا که بنشینم
بر براق مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته ای مادر
دیده ی گریان غرقه ی جانان
ز خون من باید این صحرا
لالهگون گردد از دم پیکان
شود جسمم طوطیا از کین
جان جانانت میرود میدان
بیا مادر پر برم بنشین
لحظه ای اکنون از ره یاری
که من رفتم کشته گردیدم
نوعروسم را ده تو دلداری
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
اگر گوید کو پسرعمّو؟
گو فدایی شد در ره باری
نما صبر و رخ دگر مخراش
ماه تابانت میرود میدان
مرخص کن مادرا دیگر
نبود اندر دل طاقت دیگر
جوانها چون یک به یک رفتند
کشته گردیدند در ره داور
برای من زندگی مشکل
از پس مرگ نوجوان اکبر
چسان مانم اندرین دنیا
روح ریحانت می رود میدان
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
چرا مادر دامن صحرا
اینقدر امروز خون باران است
مگر مادر عمّ مظلومم
یکه و تنها در بیا بان است
شده وقت جان فشانیم
منتظر بهرم شاه خوبان است
همی گوید خاشع غمگین
راحت جانت میرود میدان
💢حسین جانم(ای حسین جانم)3
@majmaozakerine
♨️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♨️
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5866444251344144720.mp3
7.23M
بیا مادر از حرم بیرون
حمید علیمی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5922427732708296765.mp3
6.3M
چه وقاری چه شکوهی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#شب_ششم_محرم الحرام 🏴
سبک #شور
#حاج_محمد_فراهانی
چه وقاری چه شکوهی اومده قاسم رجز خون
چه جلال و جبروتی مجتبی اومد تو میدون
لرزه افتاده به جون لشکر دشمن
به فدای غرش این شیر تهمتن شیر تهمتن
مثل حیدر کراری
وقتی که علم برداری تو وقت رزمت چه اخمی داری
لبیک یا ثارالله
همه اصحاب رو به ارباب تحت فرمان امیرن
هم عاشق همه بی تاب که برای تو بمیرن
میگه ساقی حرم ای لشکر زینب
کم نشه سایه ی ارباب از سر زینب
تا خون در رگ ما باشه
باید این پرچم تا روز محشر بالا باشه
لبیک یا ثارالله
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#شب_ششم_محرم الحرام 🏴
سبک #شور
#حاج_مهدی_اکبری
به روی لبهام قاسمه
همه دنیام قاسمه
عالم و آدم میدونن
هُرمِ نفسهام قاسمه
همه جا میگم میخونم
به خدا آقام قاسمه
حسین از لب تو می میریزه
عسل ناب آقا جون
نظری بر من نوکر
بده این دل را سامون
چشمونت آقا کرده شکارم
از هجر عشقت آقا خمارم
دیوانه زنجیریم آقا
بر آستانت افتاده کارم
یابن الحسن مولا مولا مولا 🔃 🔃
از همه بهتر قاسمه
شیر دلاور قاسمه
دل از همه عالم برده
قمر و دلبر قاسمه
خلف نجمه خاتونه
نوه حیدر قاسمه
حسین... میزنم می از سبویش امشبی را بی اراده
من خوشحالم چون که ارباب عشقُ به
ما ها داده
عالم بدور قاسم میگرده
مثل عموشه شیر نبرده
مثل باباشه دستش بخیره
قاسم آقا جون الحق که مرده
یابن الحسن مولا مولا مولا 🔃 🔃
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5807525554970167665.mp3
4.77M
به روی لبهام قاسمه
مهدی اکبری
@majmaozakerine
یه عده با عصا یه عده بی حیا
پاشو برادرم غریب مادرم
نخواه که از تو قتلگاه بدون تو برم
من اومدم که شاید شمرتم حیا کنه
من اومدم شاید که تنتو رو رها کنه
با حنجرش داره میاد سراغ حجنرش
چیکار کنم اگه سرتو رو جدا کنه
تو رو که میزنه خودمو و میزنم
تو قبلگاه من از تو دل نمیکنم
یه عده اومدن فقط واسه زدن
یه عده اومدن برای غارت بدن
نمونده جوشنی نمونده پیرهنی
یکی نمیگه نانجیب براچی میزن
دارن میرن یه عده ایی که سنگ به دستنو
دارم میان یه عده ای که خیلی پستنو
یه عده ای سواره توی رفت و اومدن
با نعل تازه استخوناتو شکستن
تو رو که میزنه خودمو میزنم
باقتل صبر تو ببین که کشتنم
شهید بی گناه شهید بی پناه
پاشو ببین دارن میان به سمت خیمه گاه
موهای دخترا معجرخواهرا
دارن میسورن توی خیمه ها مخدرات
امافیکم مسلم
یه نفر نیست بهش رحم کنه
اما فیکم مسلم یه نفر رحم به ارباب کنه
نفس مفس میزنه
بال و پر زخمیشو هی به قفس میزنه
یه بی حیا داره
میاد به گودال