eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🍂🍁🔴روضه و توسل سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها استاد حاج منصور ارضی🔴🍁🍂 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دفن شد زهرا شبانه مرتضی آمد به خانه *خدا رحمت کنه مرحوم رنجی رو ... پیرمردها یادشونه ...* دفن شد زهرا شبانه مرتضی آمد به خانه زینبش در این بهانه کإی پدر ، کو مادر ما؟ مادرِ غم پرور ما زیر گِل خوابیده مادر درد و محنت دیده مادر ✫┄┅═══════════┅┄✫ دیدی که از فراغ تو بی بال و پر شدم *زهرا جانم* بین مدینه فاطمه جان٬ بی سپر شدم دیگر صدای سرفه ی تو بین خانه نیست جانت به لب رسید اگر جان به لب شدم بعد از تو احترام علی را شکسته اند *(باید زخم زبان بخوری،تا بفهمی من چی میخونم ... منم باید بفهمم)* بعد از تو احترام علی را شکسته اند زخمیِ طعنه های سرِ هر گذر شدم *(دیدی آخر علی از پا افتاد ....)* *....«لعنت به درب خانه ، که ازمن تو را گرفت»....* ✫┄┅═══════════┅┄✫ یک لحظه خواب برد دو چشم تر مرا دیدم به خواب باز دوباره پدر شدم گفتن علی چه زندگیش خوب و خرم است با چشم های شور مدینه نظر شدم دست پیمبر آمد و تحویل دادمت من از خجالت پدرت محتضر شدم *آره ... وقتی کسی بالای قبر بدن رو میاره ... یه نفر، دو نفر میرن پائین ، جنازه رو میگیرم از محارم ... حسنین که کودکند ، عقب وایسادن ... اصحاب هم عقب ایستادند ... با اینکه دیگه وزنی نداشت ... روایت میگه مثل خیال شده بود ... آب شده بود ... روی دستش گرفت ... علی مونده چه جوری توی خاک قبر بذاره ... یه وقت دید دستهای پیغمبر نمایان شد ... * *علی جان! بدن زهرامو به من بده ... * ✫┄┅═══════════┅┄✫ *ماها میگیم ... اصلا پیغمبر گِله نمی‌کنه ... زهرا جان! ما داریم روضه میخونم ، شاید بتونیم اینطور بگیم ... پیغمبر فرمود این همان امانتی ست که من به دست تو دادم ... امیر المؤمنین فرمود : آقاجان ، یا رسول الله ... دخترت رو سؤال پیچ کن ... به من که از دردهای نگفت ... اینجا دستهای پیغمبر معلوم شد ... بدن نازنین فاطمه رو قبول کرد و روی خاک گذاشت ... اما کربلا یه جور دیگه شد ... دقت کنید ... چون حضرت توی گودال افتاده ... بدن پاره پاره س ... دیگه جا به جاش نکرد ... آروم حصیر با بوریا رو کشید زیر بدن ، بدن متلاشی نشه ... همون گودال رو کم کم خاک ریخت ... با انگشت سبابه روی خاک نوشت : « هذاٰ قَبرُ حُسَینُ ابنُ عَلي إبنِ أبیطالب ألذي قَتَلوهُ عَطشاٰناٰ ...»* ✫┄┅═══════════┅┄✫ @majmaozakerine
1_773910506.mp3
2.23M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 🔻شرح حال حضرت زهرا سلام الله علیها در روز آخر و درد دل های امیرالمومنین علی علیه السلام 🔻 سلام الله علیها 🔸موضوع مصیبت 👇 سلام الله علیها ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
kafi03_46353.mp3
2.29M
السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ 🏴 ♦️روضه و مرثیه 🏴 سلام الله علیها 🔸موضوع مصیبت 👇 سلام الله علیها ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
4_5873197408812271498.mp3
3.37M
خادم اهل بیت 🌺: ‍ فاطمیه ،بانوای ،وااای مادر ،وااای مادر وااای مادر،وااای مادر،واای مادر چقدر خوبه گریه کنی سینه بزنی از دستم رفت مادرم /از دستم رفت مادرم از دستم رفت مادرم /از دستم رفت مادرم زینب داره میگه/از دست رفت مادرم دیدی بی مادر شدم، اسماء دل همه بی تابه اسماء نگو مادرم خوابه اگه که خوابه پس ،چرا نفس نمیکشه دیگه از این به بعد ،رو موهام دست نمیکشه دیگه دلم آروم نداره یکی بره کمک بیاره مادرم از دستم رفت وااای مادر، واااای مادر، (ای وای مادرم)   ای وای چرا صورتش زرده ای وای چرا بدنش سرده چرا یه پارچه ی، سفید کشیده رو تنش نمی دونم آخه چیه این خون رو پیراهنش بگو همین حالا داداشم دیگه برن بگن به بابام مادرم از دستم رفت وااای مادر ،واااای مادر، (ای وای مادرم)   اسماء دل همه بی تابه اسماء نگو مادرم خوابه اگه که خوابه پس چرا نفس نمیکشه دیگه از این به بعد رو موهام دست نمیکشه بابا رسیده دم خونه دیده که پر غم خونه   غریبونه حالا نشسته پیش مادر رو میگه که فاطمه بده جواب حیدر رو می سوزم; از آتیش آهش دیگه میخونم از نگاهش مادرم از دستم رفت وااماه وااماه وااماه وااماه..... میرداماد ╔ ✾ ✾ ✾ ᐸᐸ════════
RozeShahadat-Fatemieh2-1392[02].mp3
7.08M
▪️روضه روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه شهادت حضرت‌ زهرا (س)
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه می‌روی؟ اگر ز لانه میروی، چرا شبانه می‌روی؟   قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من فدای غربتت شوم،که مخفیانه می‌روی   حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل که با کبودیِ بدن، زتازیانه می ‌روی   کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می‌ روی   چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه می‌روی   اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات که مویِ زینبین خود، نکرده شانه می‌روی   فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر ز همسرت غریب‌تر، برون زخانه می‌روی 👇👇
بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها  آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم اومدم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره داد میزنه گریه میکنه،اومدم جلو…آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته…صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن…   امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید،اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید،کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم…چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده…می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،من این بدن رو غسل نمیدم…بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن….ای حسین…*   نَم نَم داره بارون میآد داره برام مهمون میآد خرابه بویِ خون میآد وای وای   داره از راهِ دور میآد تو طبقی از نور میآد از سَفَرِ تنور میآد وای وای   *دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا….سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن…*   آروم آروم از طبق بیا كنارم سر رو سَرِت بذارم حرفِ نگفته دارم وای وای   *چیه حَرفِ نگفته ات؟..*   چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم اسم تو كه می بردم  فقط كتك می خوردم وای وای   *بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن…بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن…بابا!..*   نبودی و  اسیر شدم بسته به یك زنجیر شدم یه شبِ پیرِ پیر شدم وای وای   یكی زد و همه ام زدند لگدِ مُحكمم  زدند   *حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن…یاحسین…*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Bazri_Shahadat_Hazrat-Zahra_1400.mp3
10.49M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا 🔊 بدرود امیدم، همه دار و ندارم باید بدنت رو توی تابوت بزارم ... ◼️ 🎤حاج محمد رضا غمناک ترین حادثه زندگی من مهر من و مهتاب شب بندگی من با اشک به دیوار و در کوچه نوشتم این کوچه شده باعث شرمندگی من از ناله من موج گرفت خشک ترین رود از رفتن تو کوچه این شهر مه آلود بدرود بهشتم،نفسم،عشق عزیزم آهسته برو،پشت سرت اشک بریزم... بدرود قرارم،همه دار و ندارم باید تورو به خالق منان بسپارم میگن در جنت دیگه مسمار نداره اونجا کسی با بال ملک کار نداره باید روی گلبرگ شقایق بنویسند گل تاب فشار در و دیوار نداره... انگار گلم اومده بودی که بری زود کز روز تولد به تنت رخت سفر بود بدرود بهشتم،ملکم،روح بلندم بند کفنت رو باید انگار ببندم بدرود امیدم،همه دار و ندارم باید بدنت رو توی تابوت بزارم ... .