eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•سلام الله علیک، یا مُعزُّالمُؤمنین... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی ●━━━━━━─────── سلام الله علیک، یا مُعزُّالمُؤمنین آقا با دستای تو امضا شد، برات اربعین آقا بازم روی نیاز از من، بازم دست کَرَم با تو پیاده توی مشایه میرفتم هر قدم با تو بارونی شد چشم ترم وقتی رسیدم کربلا رو به گنبد دادم سلام یادِ امام مجتبی پیرن مشکی به تن دارم حسین و از حسن دارم حسن جانم! حسن جانم!... سلام الله علیک، یا ابالقاسم حسن جانم شده ذکر لب ماه بنی هاشم حسن جانم هزاران حاتم طایی، گداتن دائمُ الْاُوقات فدای شال سبز تو، تویی تو سَیدِ سّادات ان شا الله روز فرج میرسه به زودیِ زود میسازیم ما بقیع و با نابودی آل سعود ضریح تو بنا میشه شبیه کربلا میشه حسن جانم! حسن جانم!... میسازن یک حرم واست، هنرمندای ایرانی میخونه آمدم ای شاه، برای تو کریمخانی بقیع تو پر از زوارُ شور موکبا میشه هلابیکُم لِزُوارِ حَسَن ذکر لبا میشه هستی کریم اِبنِ کریم، ای قبله گاه عالمین تو حرم تو یا حسن، دیدنیِ بابُ الحُسین بقیع تو میشه آباد میسازیم پنجره فولاد حسن جانم! حسن جانم!... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
هدایت شده از روضه دفتری
. . @roze_daftari بسم الله الرحمن رحیم... یا رحمن یا رحیم... 🔸ای امت رسول قیامت بپا کنید 🔸لبریز جام دیده ز اشک عزا کنید ایام مصیبت پیغمبر خدا... و از طرفی هم ایام شهادت آقای غریب... کریم اهل بیت امام حسن مجتبی است 🔸در ماتم پیمبر و تنهایی علی 🔸باید برای حضرت زهرا دعا کنید از فردا دیگه ایام تنهایی و غربت امیرالمومنین شروع میشه... دیگه مادرمون زهرای مرضیه یتیم میشه... 🔸داغ پیغمبر است و بلاییست بس عظیم 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم دلت اینجا نباشه... با پای دل بریم مدینه... ای مدینه... عجب روزهایی رو دیدی... 🔸حیدر غریب گشته و زهرا شده یتیم امان از یتیمی ... مثل فردایی پیغمبر خدا در بستر بیماریه... زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر بابا میگرده... هی به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... اشک میریزه... میگه بابا جان یا رسول الله خوب میشی بابا... بلاخره از بستر بیماری بلند میشی بابا... خیلی سخته برای خونواده ای... ببینند بابا تو بستر بیماری باشه و... نتونن کاری کنن... هی رسول خدا بیهوش میشدن... هی به هوش می اومدن... بچه ها طاقت نیاوردند... حسن و حسین اومدن... خودشون رو انداختن روی سینه ی پیغمبر... رسول خدا رو در آغوش گرفتند... گریه میکنند... تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو از رو سینه پیغمبر خدا بلند کنه... حضرت چشمان مبارک رو باز کردند... فرمودن علی جان... بگذار بچه ها کنارم باشن... بگذار با بچه ها وداع کنم... حسنش رو در آغوش گرفت... حسینش رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... دیگه دست های پیغمبر خدا رمق در بدن نداره... هر طوری بود با بچه ها وداع کرد... یکوقت دیدند حضرت آروم آروم چشماشون رو از این دنیا بستند و... راحت شدند... عرضه بداریم یا رسول الله... آقا... شما خیلی در دنیا اذیت شدید... خیلی به شما ظلم کردند... اما لحظات آخر وقتی چشمان مبارک رو‌ باز کردین... یک طرف حسن و حسین کنارتون بودن... یک طرف امیرالمومنین کنارتون بودن... یک طرف هم زهرای مرضیه مثل پروانه دور بستر شما... دل ها بسوزه برای غریبِ مدینه... برا اون آقایی که لحظات آخر وقتی چشماش رو باز کرد دید: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور .. همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* دستِ گداییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین .. . @roze_daftari
. برای دسترسی به روضه و نوحه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
‍ ▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️ 🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳 اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست *مگه چه خبر شده مدینه؟!!* گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست ..... خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2 شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟! *کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه* دار الولا محاصره،زهراست پشت در دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ... آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست ┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛ *فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...* "شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار" @majmaozakerine
. |⇦•بعد مادر مغیره را می‌دید... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بعد مادر مغیره را می‌دید هی مُکرر مغیره را می‌دید روی منبر مغیره را می‌دید پیش آن در، مغیره را می‌دید او که این روزها کنارش بود زدن خانم، افتخارش بود غم‌همین بس که مغیره به حسن‌ میخندید یادش افتاد، روی پا برخواست دست نامرد بی هوا برخواست آنچنان خورد که صدا برخواست روضه‌ام گیر سنگ دیوار است همه تقصیرِ سنگ دیوار است *فقط مادر افتاد؟ نه!...* پسر ارشدش زمین افتاد با تمام قدش زمین افتاد بعد ضرب بدش زمین افتاد چقدر بد زدش، زمین افتاد *آخ! امان از این کوچه، آه قنفذ میزد میرفت کنار، مغیره میزد میرفت کنار، یه بی شرفی می اومد جلو، میگن هم چپ دست بوده هم دستش خیلی سنگین بوده ..این از یه کوچه ... اما یه کوچه سراغ دارم، دیدن زینب داره دوان دوان داره میاد، یه کوچه درست کردن وای .. یه عده نامحرم، سنان میزد میومد کنار، خولی میزد میرفت کنار، حرمله می اومد، اما تو اینا یه بی شرفی بود مثل نشونه ای که از مدینه از دومی دادم، اینجا میخوام یه نشونه بدم اون بی شرف مدینه دستش سنگین بود، این بی شرف کربلا دیدن با چکمه داره میاد پای سنگین و سینۀ حسین....* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . ____________ . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
. برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . ________ . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
‍ ⚜️🍂⚜️روضه و توسل جانسوز _ هفت صفر به روایتی شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام _سید مجید بنی فاطمه ⚜️🍂⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن دردی که گیسوانِ حسن را سپید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی سیلی زنی امید مرا نا امید کرد *قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه میکنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری ... آقا جان زائر نداری ... قبرت چراغ نداره ... اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره ... گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن داشتم یه شمع روشن می کردم ، تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه ... اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ، غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر ... یه وقت بی بی زینب سلام الله علیها وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ، روضۀ من همین یه جمله ست ، اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم ... دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته ... کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدون ، چقدر حساس بود نسبت به حسین . میخوام دلت رو ببرم کربلا ، بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت: الهی بشکنه دستِ مغیره میونِ کوچه ها بی مادرم کرد *این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی می گفت:* الهی حرمله دستت قلم شه کبوتر بچمو از من گرفتی حسین ... ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
|⇦•دامن‌چشم‌ من ... و توسل به کریم اهل بیت امام‌حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ... امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم... عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره... ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن... مي گفت:....*   «مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»   دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد   پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد   باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد   یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد   کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد   آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد   گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد   من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد   شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد     حسن لطفی   * امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟  برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: "لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن... يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!...*
. برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . ____ . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93