eitaa logo
مسار
336 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
535 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
✍عشق سرعت 🍃پایش را روی ترمز فشرد. بوی پلاستیک سوخته فضای ماشین را پر کرد؛ اما ماشین متوقف نشد. فرمان زیر دست‌های عرق کرده حمید سُر خورد. فرهاد کنار گوشش فریاد زد: « ترمز کن، لعنتی ترمز کن. » حمید عربده کشید: « نمیگیره.» 🌸حمید عاشق رانندگی بود. چندین بار از پدرش خواست تا به او رانندگی یاد دهد؛ اما هربار با اخم پدر مواجه شد: « حالا زوده بعد اینکه به سن قانونی رسیدی و تصدیقتو گرفتی اگه خودم تأییدت کردم بهت اجازه میدم پشت ماشین بشینی وگرنه خوابشو ببینی که بزارم پشت ماشینم بشینی.» ☘اخم، قهر و حرف نزدن در نرم کردن پدرش نقشی نداشت. همراه فرهاد و مهران و با ماشین پدر فرهاد رانندگی یاد گرفت. شبی اتفاقی با ماشینی مسابقه دادند و از آن شب پای ثابت مسابقات شدند. چندین بار فرهاد و مهران ماشین آوردند و این بار نوبت حمید بود، دیگر نمی‌توانست نه بیاورد. ساعت ۱۲ وقتی که یک ساعتی از خواب همه اهل خانه گذشت. پاورچین پاورچین مثل دزدها سوییچ را از جاکلیدی برداشت. تمام سلول‌های بدنش تا موقعی که با ماشین از خانه دور شود، آژیر خطر می‌کشیدند. 🍃ماشین‌ها روی یک خط ایستادند. شهرام پوزخند زنان رو به حمید با صدای بلند گفت: « بازنده‌های هر شب از رو نمی رید نه؟! » تمام بچه ها خندیدند. سوت آغاز مسابقه صدای جیغ لاستیک ماشین‌ها خنده‌ها را بلعید. حمید سه میدان و دو بلوار با سرعت و شانه به شانه شهرام طی کرد. 🌺وارد خیابان باریک و با شیب تندی شدند. شهرام با ماشین شاسی بلندش جلوی پژو حمید پیچید. حمید ترمز گرفت؛ اما جز پیچیدن بوی سوختگی در مشام آنها اتفاقی نیفتاد. حمید فرمان لغزان زیر دستش را به سمت کنار جاده چرخاند. سیاه پوشی کنار جاده ظاهر شد. قبل از اینکه حمید ترمز دستی را بکشد، سپر ماشین آن مرد سیاهپوش را به هوا پرتاب کرده بود. ☘زنگ تلفن چشم‌های خواب زده پدر حمید را هوشیار کرد. خواب آلود گوشی اش را جواب داد. جملاتی که می‌شنید را باور نمی‌کرد و فقط گفت: « امکان نداره، پسرم الان تو اتاقش خوابه... اشتباه می‌کنین... » در حین صحبت کردن به سمت اتاق حمید رفت و چراغ اتاقش را روشن کرد. رختخواب خالی او دهانش را بست. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما از:ریحانه به:منجی عالم بشریت 🖤🍃سلام امام زمانم🍃🖤 ▪️آقاجانم ظهور کنید تا دوچشم اشک بارم را فدای قامتتان کنم. ▪️مولای مهربانم،تمام لحظات من فدای یک نگاه شما بیایید. ▪️آقاجان درد جدایی را به سختی تحمل می کنم،در ندبه ها سر می دهم مولا کجایید؟ ▪️مولاجانم دلم خیلی بی تاب کربلاست دعایمان کنیداربعین با دیدن ضریح آقا امام حسین علیه السلام چشممان روشن شود. ▪️عزیز فاطمه سلام الله علیها بیایید که همه جهانیان ببینند که آرامش همه ای سال های جهان فقط شما هستید. ▪️مولاجان جهان تاریک است منتظر طلوعتان هستیم. 🖤یابن الحسن عجل علی ظهورک به حق حضرت زینب سلام الله علیها 🤲 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 ارواحناله الفداء ارتباط با ادمین: @taghatoae ادمین تبادل: @tajil0313 🆔 @parvanehaye_ashegh
🤔 دومین سؤالی که موقع خواندن خبر باید بپرسیم 📰 بعد از اینکه خبری را خواندید، به این سؤال توجه کنید: این خبر با چه هدفی منتشر شده است؟ ⚠️مثلا برای تحلیل رسانه های غربی باید اهداف رهبران فکری آنها را بررسی نمود. 🔻 از نظر آنان انقلاب اسلامی ایران خطرناک‌ترین دشمن برای تمدن غرب است. با چنین طرز فکری نباید از آنان انتظار خیرخواهی و خبر درست داشته باشیم. 🌸امروز بیست و دومین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_habibi-[www.Patoghu.com].mp3
6.25M
⏳با عملی کوچک، امام، خانواده و خودمان را بیمه کنیم 💫بیایید دومین روز ماه را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🖤هجران 🚩پرچم سرخ روز عاشورا را حضرت زینب با صبر زینبی خود تا ابد برافراشته داشت. اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین مویم ز غصه رشته‌ی مهتاب شد حسین 🆔‌ @tanha_rahe_narafteh
✨چقدر انصاف رو رعایت می‌کنی؟ 🌹در گرماگرم عملیات کربلای چهار، در ساحل ام الرصاص مجروح افتاده بودم. از شدت آتش دشمن، هیچ قایق خودی نمی‌توانست بیاید این طرف رود. ناگهان دیدم قایقی از راه رسید و چند نفر لباس خاکی و پیشانی بند بسته از آن پیاده شدند. 🍃 ستار ابراهیمی بود. تا مرا دید و آمد چیزی بگوید، بی‌سیمچی‌اش گفت: حاجی جان! جنازه برادرتان صمد همین جاست. اگر اجازه بدهید با همین قایق برش گردانیم. 🍃حاج ستار در حالی که بند کلاهش را در دستش گره می زد، گفت: نه. دوباره بی سیم چی من و منی کرد که حاجی گفت: هر وقت جنازه همه را برگرداندید، جنازه صمد را هم برگردانید. والسلام. دیگر هم در این موضوع چیزی نمی‌خواهم بشنوم. راوی: محسن جامه بزرگ 📚غواص‌ها بوی نعنا می دهند؛ نوشته حمید حسام؛صفحه ۷۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠بهشت و جهنم فرزندان ✅ پدر و مادر، بهشت و جهنم فرزندان هستند. 🔘 یعنی رفتار فرزندان با آن ها می‌تواند به گونه ای باشد که در دنیا و آخرت ضامن سعادت و خوشبختی آن‌ها شود، یا برعکس به شیوه ای باشد که سبب بدبختی و شقاوت آن‌ها شود. 🔘 پدر و مادر به واسطه احسان و نیکی به فرزندان، سزاوارترین انسان ها برای احترام و قدردانی هستند. 🔸در این خصوص خداوند عزیز هم در قرآن کریم می‌فرماید: 🔹وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة؛ِ از روی محبت و مهربانی، بال فروتنی را برای پدر و مادرت فرود آور. 📖اسراء: ۲۴. ✅ حواسمان باشد در اسلام، نوع برخورد با پدر و مادر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ تا جایی که رضایت پدر و مادر رضایت خداست و خیر و سعادت فرزند را به دنبال دارد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ آسانسور 🌇سوار آسانسور می‌شود. به خودش در آینه نگاه می‌کند. باورش نمی‌شود آن که در آینه به او نگاه می‌کند، خودِ او باشد. چشمان دُرُشت و سیاه با مژه های بلندش، مثل قبل روشن و شفاف نیستند و رگه‌هایِ قرمز رنگی مهمان همیشگی شان شده است. 🎇 با یادآوری خاطره تلخ چند ماه قبل، بُغضی در گلویش نشست. طوفانی به چشمان سیاهش وارد شد و بارانی سیل آسا به راه انداخت. قطرات دُرُشت باران بر روی گونه های گوشتی و سُرخَش غلطید، با دستان ظریف و کشیده‌اش آن ها را نوازش کرد. موهای خرمایی و نرمش که از گوشه روسری بیرون زده بود را با انگشتانِ کشیده دست راستش، زیر روسری پنهان کرد. ناخن های بلندش به زیر چشمان گود اُفتاده اش کشیده شد و خراشی بر پوست تیره آن انداخت. بر اثر سوزشش چشمان دُرُشتش را ریز کرد، چین هایی اطراف آن را در آغوش کشید. 🌸لب های غنچه و صورتی رنگش بر اثر شوری قطره اشکی که به آن ها رسیده بود، به حرکت درآمدند. با وجود کفش های پاشنه بلندی که پوشیده ، کوتاهی قدش به چشم می‌آمد. با دو دست تُپُلش که چاله های پشت آن ها نشان از پُرگوشتی شان بود، چادرش را مرتب کرد. ☘با وجود اینکه پرستار بود و بسیاری از بیماران نجات جانشان را مدیون او میدانستند؛ ولی روزی که مادرش با دست به سمت چپ قفسه سینه اش اشاره کرد که درد می‌کند، فوری او را برای معالجه به بیمارستان؛ پیش بهترین پزشک می‌برد . بعد از معاینه تشخیص داده شد که دریچه های قلب او گشاد و رگ هایش گرفته شده است. او را بستری کردند ، طولی نکشید که در یک صبح غم انگیز پائیزی برای همیشه او را تنها گذاشت. 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌شب جمعه است، اونی که تو دلته رو از خدا بخواه خدایا ما رو با قدیمی‌ترین‌ رفیقمون حسین علیه‌السلام محشور کن.. السلام‌علیک‌یااباعبدالله•🥀 🆔 @tanha_rahe_narafte
🤨 سومین سؤالی که موقع خواندن خبر باید بپرسیم 📰 وقتی خبری می‌خوانیم باید به این نکته توجه کنیم که فرهنگی که در آن ساخته شده آیا با فرهنگ من خواننده سازگار است؟ 🔻 آیا این پیام برای نابودی یا تغییر فرهنگ خواننده نوشته شده است یا خیر؟ 🌸امروز بیست و سومین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_arzi[www.Patoghu.com].mp3
6.25M
💐صبح جمعه را با یاد و نام بهترین مخلوقات خدا شروع کنیم 💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دلت هوایی شده؟ 🌹یا صاحب الزمان، دلم آرامش وارونه می‌خواهد؛ یعنی دلم، شما را می‌خواهد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💐 اگر امام نبود ▫️اگر امام نبود زمین در هم فرو میریخت! امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر زمین بدون امام می ماند، به یقین درهم فرو می ریخت. قال الصّادق علیه السّلام: لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ. «اصول کافی، ج۱، ص ۱۷۹٫» 🆔 @tanha_rahe_narafte
🏴سیاه پوش شدن شهر ⚫️بعضی گمان می‌کنند سیاه پوش کردن شهر تنها در ایام محرم باید باشد. بلکه در ماه صفر غم و غصه‌های اهل بیت به اوج خود می‌رسد. ▪️بنابراین با توجه به محدودیت‌های کرونایی و تبلیغات دشمنان علیه اهل بیت علیهم‌السلام جهت کم فروغ نشان دادن عزای حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام شیعیان و محبان این امام مظلوم با نصب پرچم یا پوستر یا حسین علیه‌السلام بر سر درب خانه، مغازه و ماشین‌های خود و ترویج این سنت به زنده نگه داشتن عزای سید و سالار شهیدان کربلا مبادرت نمایند. سر در این خانه با ما و پرچم با خودت دسته سینه زنی با ما ولی دم با خودت 🆔 @tanha_rahe_narafteh
✍️دست همکاری 🌸_ دیگه باهاتون کار نمی‌کنیم. 🍃گوشی در دست مجید خشک شد. نگاهی به گوشی کرد. نگاهی به حمید و فرهاد: «این چرا همچین کرد؟ مگه شهر هرته داره اعتبار و آبرومون جلو مشتری میره. » ☘️عرق ریزان جلوی در کارگاه ایستاد. خشم درونش شعله می‌کشید؛ ولی نفس عمیقی کشید تا آرام شود. خش خش اره روی چوب، کوبش چکش میان زوزه موتور دستگاه برش، گوش مجید را تا رسیدن به صاحب کارگاه قلقلک دادند. پشت خمیده و دست‌‌‌های عضلانی صاحب کارگاه بیش از صورت لاغر و آب رفته اش توجه مجید را جلب کرد. مجید دکمه خاموش دستگاه را زد و نگاه او را به سمت خود کشید: «نمی‌تونین کاری رو به موقع تحویل بدین قولش رو به کسی ندین تا...» 🌺صاحب کارگاه چوب بلند میان دست‌هایش را بلند کرد و در راستای صورت مجید گرفت، کلام او را قطع کرد و گفت: «بیست ساله تو این کارم و بهتر از تو میدونم بدقولی یعنی نابودی.» چوب را آرام روی شانه مجید زد، لبخند زنان گفت:« مثل اینکه تو هم میدونی اما دور و بریات نمی‌دونن. جهت اطلاع از اوضاع کاریت میگم. رفیقت چند ماهه کار گرفته و پول نداده.» 🍃رگ‌های گردنش قلمبه شد و مثل گاو وحشی منتظر دیدن مهران بود تا سمتش حمله کند. دست‌های مشت‌شده اش را روی میز کوبید و داد زد: «این پسره نسناس کجاست تا حسابشو کف دستش ... » ☘️جواد مثل قاشق نشسته پرید وسط حرف مجید: «جوش نزن بابا مگه نمی دونستی مهران همیشه همین کارا رو میکنه! » 🌸مجید یقه لباس جواد را میان دست‌هایش فشرد و گفت: «رفیق، همکار! خبر نداشتم. به نظرت نباید بهم می‌گفتی تا باهاش کار نکنیم و اینجوری اعتبارمون تو بازار خراب نشه؟» 🍃روزی را به خاطر آورد که دستش را میان جمع برد و گفت : «هر کی حاضره صادقانه و درست باهام کار کنه دست بده تا شروع کنیم. » مهران، رضا و جواد دست روی دستش گذاشتند و گفتند: « صادقانه ودرست. » 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شماره۶۹ از:صبر زینبی به: بزرگ بانوی کربلا سلام برعقیله بنی هاشم قافله سالار کربلا سلام خانم جان سلام بر شما وبر برادرت سلام بر شما وغم هایت سلام بر شما و بر صبوریت خانم جان همیشه شنیدن غم هایت اشک بر دیدگانم جاری می ساخت اما سه سالی هست جسارت می کنم و خودم را یک قدم به شما نزدیک می دانم نمی دانم شاید احساس می کنم که من هم داغی مانند شما دیدم بله از وقتی که داغ برادر دیدم😢 از وقتی که برادرم در راه برادرعزیزت به شهادت رسید 😢 البته مصبیت شما کجا وغم من کجا ! اصلا وهرگز قابل قیاس نیست خانم جان ولی دل کوچک من کجا و قلب بزرگ بانوی کربلا کجا! بله ذکر مصبیت کربلا و ...در این سه سال برایم معنایی دیگر دارد وجور دیگر می بینم وهرگز لحظه ای فراموش نمی کنم غمی که در دشت بلا دیدید نمی دانم خانمم شما هم به یاد این کنیز کوچکت هستی برایم دعا کن که آرامش بگیرم من هم همیشه دعا خواهم کرد برای ظهور تا منتقم بیاید وانتقام بگیرد تادلتان آرام بگیرد اللهم عجل لولیک الفرج 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 سلام‌الله‌علیها 🆔 @parvanehaye_ashegh
🤓 چهارمین سؤالی که موقع خواندن خبر باید بپرسیم 📰 در هنگام خواندن یک خبر باید بدانیم: خبر از چه طریقی به ما رسیده است؟ 🔍هر کدام از رسانه‌ها تأثیرات متفاوتی دارند و شناخت این تأثیرات در تحلیل پیام اثر زیادی دارد. 🔺برای نمونه کتاب از نظر بالا بردن قدرت تمرکز و تخیل برای درک پیام و بازی‌های رایانه‌ای از نظر اثرگذاری بر مخاطب و انتقال پیام در زمان کمتر در اولین رتبه قرار دارند. 🌸امروز بیست و چهارمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_arzi[www.Patoghu.com].mp3
6.25M
💐صبح اولین روز هفته را معنوی آغاز کنیم 💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐سلام بر کشتی نجات 🌸باز هم صبحی دیگر سلام بر تو ای کشتی نجات، ای رحمه الله الواسعه السلام علیک یا اباعبدالله 🆔 @tanha_rahe_narafte
✨دنبال الگویی از یک روحانی مردمی می‌گردی؟ 🍃رنج های مردم کوخ نشین و پا برهنه شهید سید اسد الله مدنی را آزار می داد. شبی جمعی از پزشکان مهمان آقا بودند. ایشان در ضمنِ صحبت هایی فرمودند: «مردم خیلی مشکل دارند. باید به داد مردم رسید.» 🍃دکتر معزّ پرسید: چه کاری از دست ما بر می آید؟ ایشان طرحی را ارائه کردند که سه بُعدی بود. فرمودند: «اول از همه باید یک صندوق قرض الحسنه تشکیل دهیم. شما از بهره بانک ها صرف نظر کنید. پول های تان را در این صندوق بگذارید تا به مردم نیازمند، برای رفع احتیاجات، فقر و بیماری و ازدواج وام داده شود.» – «دوم اینکه باید یک درمانگاه خیریه تأسیس کنیم. اسمش را هم بگذاریم درمانگاه مهدیه». دکتر گفت: با کدام پول؟ 🍃آقای مدنی گفتند: «پولش با من و طبابتش با شما. مردم تا کی بروند التماس بیمارستان ها کنند یا از بی پولی بمیرند؟». – «سوم اینکه کنار بیمارستان باید یک دار الایتام درست شود. وقتی تهی دستی از دنیا می رود، کسی نیست که از فرزدندانش مراقبت کند.» 🍃عده ای از تجار و سرشناسان همدان هم دعوت شدند و از آنها ۵۰۰ هزار تومان جمع آوری شد و قرار شد عده ای هم ماهیانه پرداخت کنند. راوی: حسین مسچی 📚 سید اسد الله؛ خاطراتی از شهید سید اسد الله مدنی، نویسنده: علی اکبری مزد آبادی، صفحه ۳۳-۲۹ ⚫️سالروز شهادت آیت الله مدنی تسلیت. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💠سر منزل مقصود ✅ زندگی با صفا و صمیمیت آرزوی همه است، اما صرف آرزو انسان را به سرمنزل مقصود نمی رساند. 🔘 یکی از راه های رسیدن به چنین زندگی مدارا کردن با همسر است. 🔘 مدارا کردن یعنی با نرم خویی، رأفت و به دور از خشونت و زور با طرف مقابل سخن بگوییم و رفتار کنیم. 🔘 مسئله ای که نباید فراموش کنیم این است که همواره در زندگی چیزهایی پیش می آید که باب میل ما نیست؛ وظیفه ما در چنین مواقعی برای داشتن زنگی آرام و با صمیمیت، مدارا کردن است. 🌾حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ اَلصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ؛ همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود .» 📚وسائل الشیعة : ج۲۰ ، ص۱۶۸ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️ دل شوره 🌸 پاهایش گزگز می‌کند مثل این که به خواب رفته باشند. صدای گریه فاطمه بلند می‌شود، پاهایش را تندتر تکان می‌دهد تا بیدار نشود. به ساعت و عقربه‌هایش که در حال رسیدن به یکدیگرند، نگاهی می‌اندازد. ساعت 12 شب شده و همسرش هنوز نیامده است. دلش شور می‌زند انگار کسی به آن چنگ می‌زند. نگاهی به اطراف خود می‌کند، می‌بیند محمد حسین هم خوابش برده است. دلش به حال بچه‌اش می سوزد که گرسنه خوابیده است. فاطمه که خوابش سنگین شد او را روی تشکش، کنار محمد حسین می‌خواباند. خودش هم کنارشان دراز می‌کشد؛ ولی خوابش نمی برد. ☘️صدای تَق تَق در که می‌آید، سراسیمه چادر گُل گُلی سفیدش را روی سرش می اندازد و به سمت در می‌رود. محسن با صورتی پر از خون، که یک چشمش بسته و دیگری باز است، به داخل خانه می‌آید. زینب با دیدن او، دست راستش را بر دهان خود می‌گذارد تا صدای جیغش همسایه‌ها را بیدار نکند. 🌸محسن لبه حوض می‌نشیند و با صدایی که نفس نفس می‌زند می‌گوید: « زینب جون نگران نشو حالم خوبه. چند نفر با هم درگیر شدند اومدم از هم سوا کنم که به این حال و روز اُفتادم. » «پس این خون چیه؟» « عزیزم یک دست لباس برام بیار تا بهت بگم.» ☘️ زینب با عجله به طرف اتاق سمت چپ رفت. دستهایش یخ کرده‌بود و می‌لرزید، از داخلِ کمدِ لباس و جعبه کمک‌های اولیه، لباس و ماده ضدعفونی کننده و مقداری باند برداشت . خودش را به محسن رساند و زخم صورتش را ضدعفونی کرد و با باند آن را پوشاند. سالم بودن همسرش، اشک شوق را بر گونه های گُر گرفته و سرخش جاری کرد. 🌸دیگر برایش مهم نبود چه اتفاقی افتاده است، همین‌که او کنارش نشسته، خیالش راحت شد و گزگز پاهایش را فراموش کرد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شماره۷۲ از: ریحانه به: حضرت زینب سلام الله علیها 🖤🍃سلام بانوجان🍃🖤 🖤هنوز قسمتم نشده به کربلا بیایم ولی شنیده ام که تل زینبیه هست،شنیده ام که تکیه آسمان کربلا بر شانه های شما بوده است. 🖤 بانوجان شما چقدر محجوب و صبورید،که حجاب رااز مادرعزیزتان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وصبوری را از پدر بزرگوارتان آموخته اید،برای ماهم دعا کنیدمحجوب وصبور باشیم. 🖤اما بانو همه می دانند که حضور شما در تل زینبیه بیش از نگرانی یک خواهر برای برادر معنا دارد. 🖤ای قهرمان کربلا شما به ما فهمانید که همه چیز حول محور ولایت می گردد،خدا را شاکرم که شیعه پدر عزیزتان شدیم. 🖤یاحضرت زینب سلام الله علیها رحمت به قلب صبورتان،رحمت به چادر خاکیتان... 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 سلام الله علیها 🆔 @parvanehaye_ashegh
🤔 پنجمین سؤالی که موقع خواندن خبر باید بپرسیم 📰 مخاطب در ساخت پیام بسیار مؤثر است. موقع خواندن خبر باید دانست مخاطب و جامعه هدف پیام چه کسانی هستند؟ سن، قومیت، طبقه، تخصص، علایق و ویژگی‌های دیگر آنها چیست؟ 🌸امروز بیست و پنجمین روز چله زیارت عاشوراست. چله گیران عزیز هر زمان زیارت عاشورا را قرائت فرمودند با یک اعلام کنند تا از ادمین کانال @taghatoae دعای خیر هدیه بگیرند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
ziarat_ashura_taheri-[www.Patoghu.com].mp3
6.78M
⚫️ روز شهادت سه ساله کربلا رو چطور آغاز می‌کنید؟ 💫بیایید روزمان را با نام و یاد امام حسین و امام زمان علیهماالسلام و صدقه دادن برای سلامتی حضرت حجت ارواحنافداه شروع کنیم. 🏴وضو بگیریم. رو به قبله روی دو زانو بنشینیم. دست ادب بر سینه بگذاریم و سلام دهیم: ✨السلام علیک یا اباعبدالله الحسین✨ ✨ السلام علیک یا بقیة الله خیر لکم✨ 🆔 @tanha_rahe_narafte