#معصومانه
#من_کتابِ_خوب_می_خوانم
#پله_های_دانایی
#قسمت_دوم
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
پیر🧕 به آرامی قدم برداشت از کنار 🐎 رد شده و گفت :
مَنْ يَهْدِی اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ
هرکس را خدا هدایت کند گمراه کننده ای برایش نخواهد بود.
ابوالقاسم افسار 🐎 را در 🖐 اش جابجا کرده و متعجب تر از قبل پرسید :
از آدمیان هستی یا از طایفه جنی؟
پیر🧕که از او رد شده بود جواب داد:
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ
ای فرزندان آدم زیورهای خود را در مقام عبادت به خود برگیرید.
ابوالقاسم گفت از کجا می آیی ؟
پیر 🧕عصایش را داخل ماسه های روان فرو کرد و با تکیه به آن گام بلندی برداشت وگفت:
يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ
آن مردم از مکانی دور دعوت می شوند.
ابوالقاسم که از جملات قرآنی پیر🧕و تسلط او بر آیه های قرآن شگفت زده شده بود با سماجت پرسید:
به کجا میروی ؟
پیر🧕 گفت :
وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا ۚ
برای خدا حج خانه ی کعبه بر عهده ی مردم است هرکه توانایی رسیدن به آنجا را داشته باشد.
ابوالقاسم گفت:
چند روز از خانه و کاشانه بیرون آمدی؟
پیر🧕جواب داد:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ
خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفرید.
ابوالقاسم در ذهنش به دنبال پاسخ پرسش های خودش بود که پیرزن هیچ توشهای به همراه ندارد پس زمان زیادی نیست که از کاروانش دور افتاده است .پس پرسید:
غذایت را چه می کنی؟ توشه ات کجاست؟
پیر🧕 پاسخ داد:
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ
پیامبران را بدون بدن قرار ندادیم تا به غذا نیاز نداشته باشند.
او دریافت پیرزن غذایش تمام شده و به حتم گرسنه است. دست در خورجین 🐎کرد بقچه 🍞 و خرما را درآورد و به سویش گرفت.
پیر🧕 از حرکت ایستاد و 😃 بقچه را گرفت .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
ابوالقاسم سالها قبل٫ چنین شیوا ٫آیات قرآن را شنیده بود. آن هم در مسجد النبی و از زبان پیامبر و یار دیرینش امام علی علیه السلام!
با خود اندیشید ممکن است این🧕با آنها هم همنشین بوده باشد که با آیات قرآن چنین شیوا و به موقع سخن میگوید .یعنی این پیر🧕چه کسی است؟.
معصومانه
دوستای خیلی دوست داشتنی و کتابخون📣📣 از این به بعد بخش جدیدی به قسمت کتابخونه📚ما اضافه شده و اون، ن
سلام✋کتابخونای 📚دوست داشتنی معصومانه
خوب که گوشاتون 👂رو تیز کنید
صدای نفس های پاییز 🍁رو می شنوید
که به شماره افتاده.
به جز امروز
فقط یه شنبه ی پاییزی🍂 دیگه مونده
چقدددددر زود گذشت😔
ممنون که تایید👌 ✅میکنید
خب خب، ببینیم حواس کیا جمع جمع هست⁉️
تو آخرین قسمتی که از داستان📃 با هم خوندیم،🧐 قرار شد به گذشته سفر✈️ کنیم تا با سرنوشت جذاب 🌼خانم فضه🌼 آشنا بشیم.
دلبندانی 💝که تازه به جمع ما اضافه شدن
اگر میخاین بدونین ماجرا از چه قراره
پیام ریپلی شده رو بخونید.🤓
#قسمت_اول
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم
با هشتک هایی #⃣ که بالا آورده شده
میتونید به قسمت های قبلی داستان🗞 مراجعه کنید.
#معصومانه
#پله_های_دانایی
#من_کتابِ_خوب_می_خوانم.
سلام🤚 به طرفدارای شنبه های کتاب📚 دوست
اولین شنبه زمستانی❄️
در آخرین زمستان قرن ☃
در کنارتون هستیم😍
نورچشمی های من❤️
اگر سرنوشت🗞 مریم رو
هفته های قبل خوندین🤓
امروز میتونید ادامه بدین
وگرنه که با لینکهایی🔗 که
این زیر براتون آوردم
سریع یه دور بزنید😇
و بخونید📖
و برگردین پیش ما👏👏
#قسمت_اول
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم
#قسمت_پنجم
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗
#معصومانه
#پله_های_دانایی
#من_کتابِ_خوب_می_خوانم.
سلام🤚 به روی ماه طرفدارای کتاب و کتاب خوانی
جانِ دل❤️
رسیدیم به قسمت ششم داستان مریم
با ما همراه باشید
هشتک های🔗 که
این زیر براتون آوردم
قسمت های قبل هست
سریع یه دور بزنید😇
و بخونید📖
و برگردین پیش ما👏👏
#قسمت_اول
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم
#قسمت_پنجم
#قسمت_ششم
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗
#معصومانه
#پله_های_دانایی
#من_کتابِ_خوب_می_خوانم.
سلام🤚 به طرفدارای شنبه های کتاب📚 دوست
یه شنبه ی نسبتا سرد رو داریم پشت سر میگذاریم
نورچشمی های من❤️
اگر سرنوشت🗞 مریم رو
هفته های قبل خوندین🤓
امروز میتونید ادامه بدین
وگرنه که با لینکهایی🔗 که
این زیر براتون آوردم
سریع یه دور بزنید😇
و بخونید📖
و برگردین پیش ما👏👏
#قسمت_اول
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم
#قسمت_پنجم
#قسمت_ششم
#قسمت_هفتم
🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗
#معصومانه
#پله_های_دانایی
#من_کتابِ_خوب_می_خوانم.