eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
186.7هزار عکس
169.3هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 نتیجه‌گیری 1⃣ گفتیم که در قرآن دارای دو مشخصه اصلی است: یکی دفع شرّ اقوام مهاجم و دیگری پابرجا ماندن تا زمان رسیدن وعدهٔ الهی. اما واجد هیچ‌یک از این مشخصات نیست. زیرا که از دید ابوالکلام و بسیاری از مفسّرین همان قوم بوده‌اند، در قرون پس از کوروش حملات خود از را پی گرفتند. 2⃣ از سوی دیگر، غیر از تنگه داریال، راه‌های دیگری نیز برای حملهٔ سکاها به نواحی جنوبی وجود داشته و آن‌ها می‌توانستند در صورت مسدود شدن یک راه، از راه‌های دیگر حملات خود را از سر بگیرند. یعنی سد داریال از همان ابتدا نیز نمی‌توانسته شرّ مهاجمین را به‌طور مطلق دفع نماید. این نیز دلیل دیگری است تا نتوانیم سدّ مذکور را همان سد ذوالقرنین بدانیم. 3⃣ مضاف بر این، سد داریال برخلاف آنچه قرآن در رابطه با سد ذوالقرنین بیان نموده، تا زمان رسیدن وعدهٔ الهی (قیامت) پابرجا نبوده و از استحکام آن کاسته شد، به‌گونه‌ای که در قرون بعد تدابیری در جهت استحکام آن اخذ گردید و جالب‌تر آن‌که به‌رغم همهٔ تدابیر باز هم حملات مهاجمین از این تنگه متوقف نشد. با این وجود چگونه می‌توان سد داریال را همان سد ذوالقرنین دانست؟!! 4⃣ در اینجا باید به این نکته اشاره شود که حتی خود جناب ابوالکلام نیز از زمان‌های هفت‌گانهٔ خروج یأجوج و مأجوج (سکاها) سخن به‌میان آورده و از مطالب ایشان برمی‌آید که برخی از حملاتی که از جانب این قوم به ایران صورت پذیرفت، مربوط به قرون پس از کوروش بوده است! 5⃣ نتیجه آن‌که سد داریال فاقد اصلی‌ترین ویژگی‌های سد ذوالقرنین، یعنی دفع شرّ اقوام مهاجم و پابرجا بودن تا رسیدن وعدهٔ الهی است. به‌نظر می‌رسد جناب برای یافتن سد ذوالقرنین در میان ابنیه تاریخی به این موارد توجه ننموده است!! https://eitaa.com/mesagh
✡ علت نپرداختن گزنفون به ماجرای سد داریال 1⃣ ضمن شرح «لشکرکشی کوروش به ارمنستان» به صلح و که تا زمان خودِ او نیز باقی‌مانده، اشاره نموده است. گزنفون برای شرح وقایع این برهه از حیات کوروش، مشاهدات عینی و شنیده‌های خود از مردم ایران را نیز به‌کار گرفته است. 2⃣ رویّهٔ گزنفون این بوده که مشاهدات خود از ایران و آنچه تا زمان خود او (دورهٔ اردشیر دوم) حفظ شده بود، را ذکر می‌کرد. لذا اگر گزنفون مشاهدات دیگری در رابطه با ناحیهٔ ارمنستان می‌داشت، آن را هم بیان می‌نمود. به‌ویژه در رابطه با امری خطیرتر از ماجرای صلح ارامنه، یعنی ساختن سدّ عظیم داریال که مانع هجوم شده است. 3⃣ اگر را همان و را سد یأجوج و مأجوج بدانیم، بنا نمودن چنین سدّی، واقعه‌ای است بس عظیم و بسیار مهم‌تر از اغلب جزئیاتی که گزنفون نقل کرده و در صورتی‌که چنین امری رخ داده بود، در آثار گزنفون منعکس می‌شد. 4⃣ جناب ابوالکلام ادعا نموده که نام سد داریال در زمانهٔ ما نیز برگرفته از نام است. آیا می‌توان پذیرفت که سازندهٔ سدّ در زمان گزنفون که هنوز سلسلهٔ بر ایران حکم می‌رانده بر گزنفون معلوم نبوده باشد؟! در شرایطی که به ادعای جناب ابوالکلام نام این سدّ هنوز هم نشان از سازندهٔ آن یعنی کوروش دارد!! آیا می‌توان پذیرفت مردم ایران در زمان گزنفون سازندهٔ سدّ را نشناخته و گزارشی به گزنفون در این رابطه ارائه نکرده باشند؟!! 5⃣ گزنفون درصدد تعظیم شخصیت کوروش و کارهای او بوده تا کتابی در تعلیم «صفات حسنه» و «آداب مملکت‌داری» بنگارد و چه فضیلتی بالاتر از ساختن سدّی که گروهی از مردم را از آزارهای اقوام مهاجم نجات دهد؟! گزنفون در جای‌جایِ نوشته‌هایش در صدد بیان تدابیر شایسته، دستاوردهای بزرگ و صفات نیکوی کوروش است. 6⃣ پس چرا گزنفون هیچ اشاره‌ای به دستاوردی به عظمت و اهمیّت سدّ یأجوج و مأجوج، که صلح و آرامش را برای بسیاری از انسان‌ها به ارمغان آورده، نکرده است؟! مگر نه آن‌که این سنخ از وقایع تاریخی که حاکی از حُسن تدبیر و عظمت یک فرمانروا است، بهترین دستمایه برای گزنفون و کاملاً در راستای اهداف او برای نگارش سیروپدی است؟ 7⃣ با این حال گزنفون به ساخته‌شدنِ چنین سدّی اشاره ننموده و همین امر سبب می‌شود تا به ادعای جناب مبنی بر ساخته شدن سد داریال توسط کوروش با دیدهٔ تردید بنگریم. لذا ظنّ قوی آن است که کوروش چنین سدّی را بنا ننموده است. https://eitaa.com/mesagh
💎 مقایسهٔ سد ذوالقرنین و سد داریال 1⃣ تا اینجا گفتیم که ادعای مبنی بر انتساب به قابل اثبات نیست. اما اِشکال دیگری نیز به این نظریه وارد است، و آن عدم تطابق ویژگی‌های و سد داریال است. یعنی: سد داریال، حتی اگر توسط کوروش بنا شده باشد، فاقد مشخصات سد ذوالقرنین است!! 2⃣ پس از ساخت سدّ، آنرا رحمتی از خدا دانسته و اشاره کرد که این سدّ تا زمان رسیدن وعدهٔ الهی (قیامت)، پابرجا می‌ماند (کهف : 98). این آیه خصیصه‌های اصلی سد ذوالقرنین را مکشوف می‌سازد: 👈 یکی آن‌که در دفع شرّ مؤثر واقع شده، لذا به‌عنوان رحمتی از جانب خدا توصیف شده است. 👈 دیگر آن‌که این سدّ تا زمان رسیدن وعدهٔ الهی باقی خواهد ماند. 3⃣ پیش از آن که ببینیم سد داریال حائز این شاخصه‌ها هست یا خیر، به بخشی از سخنان جناب ابوالکلام اشاره می‌شود تا دیدگاه ایشان روشن شود: 👈 مقصود از دو سدّ در آیه «حتّى اذا بلغ بین‌السّدین» دو دیواره‌ای است که به‌شکل کوه بلند در قفقاز قرار دارد. در مشرق قفقاز، راه عبور به شمال را سدّ می‌کند، در مغرب نیز مانع است، در وسط این دو دریا نیز سلسله‌جبال مرتفعی است که در حکم یک دیوار طبیعی بین جنوب و شمال محسوب می‌شود. قبایل شمال برای هجوم به جنوب هیچ راهی نداشتند جز تنگه‌ای که در میان این رشته‌کوه‌ها وجود دارد... قبایل سیت (سکاها) همان قوم یأجوج و مأجوج بوده است که برای جلوگیری از هجوم آنان به بنای سدّی عظیم مجبور شد و از حمله آنان به آسیای‌غربی جلوگیری کرد و اگر به تاریخ توجه کنیم پس از زمان کوروش دیگر صحبتی از این غارت‌ها به‌میان نمی‌آید. 4⃣ نظرات جناب ابوالکلام دربردارندهٔ دو گزارهٔ مهم است: 🔸الف) قبایل شمالی برای هجوم به جنوب هیچ راهی نداشتند جز تنگه‌ای که میان رشته‌کوه‌های قفقاز وجود دارد. 🔸ب) کوروش با بنای سدّ آهنین راه آنان را به‌کلّی مسدود کرد، به‌گونه‌ای که پس از کوروش خبری از غارت سکاها نشد. 5⃣ در ادامه اثبات خواهد شد هیچ‌یک از این دو گزاره صحّت ندارد! (نه تنگه داریال تنها راه هجوم سکاها به نواحی جنوبی بود و نه حملات سکاها در قرون پس از کوروش متوقف شد!) https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
💎 علامه طباطبایی و مشکل سدّ ذوالقرنین 1⃣ در ادامهٔ مباحث پیشین لازم به ذکر است که (ره) نیز ضمن اذعان به قطع نشدن هجوم اقوام مهاجم در اعصار پس از کوروش، تفسیر جدیدی را از آیات مربوط به ارائه نموده‌اند تا ناکارآمدی موانعی هم‌چون را در جلوگیری از تجاوزات اقوام شمالی توجیه نمایند. 2⃣ بر کسی پوشیده نیست که سدّی که به تصریح آیات قرآن، در ساخت آن از آهن و مس استفاده شده، از زمان تاکنون استوار و پابرجا باقی‌مانده و مانع حملات مهاجمین باشد و تنها در زمان آمدن وعدهٔ الهی یا همان ویران گردد، در میان آثار باستانی موجود یافت نمی‌شود. 3⃣ به‌همین دلیل علامه طباطبایی که تلویحاً نظریهٔ را پذیرفته و قائل‌اند که در میان شخصیت‌های تاریخی، مطابقت بیشتری با ذوالقرنین دارد، تلاش نموده‌اند که اشکالاتی را که در مبحث سد ذوالقرنین به نظریهٔ ابوالکلام وارد است به‌نحوی تصحیح نمایند. 4⃣ بخشی از سخنان علامه که به این موضوع اختصاص دارد بدین شرح است: https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
💎 آنچه در سومین قسمت از مقالات «بررسی نظریهٔ کوروش ذوالقرنین» گذشت: 1⃣ ابتدا به «معرفی اجمالی نظریهٔ ابوالکلام آزاد» پرداختیم. 2⃣ سپس توضیح دادیم که نظریهٔ روی ۴پایه بنا شده: 👈 ١. سد ذوالقرنین / ٢. مذهب و معتقدات کوروش / ٣. سفرهای سه‌گانه ذوالقرنین / ۴. شواهد دیگر (اسفار یهود - احادیث اهل‌سنت - تندیس مشهد مرغاب) 3⃣ در ادامه به اولین پایهٔ نظریهٔ ابوالکلام یعنی پرداختیم و ثابت کردیم که هیچ ارتباطی با این سد ندارد! ✍ به همراهان فرهیختهٔ کانال سفارش می‌کنیم مقالهٔ «بررسی سدّ ذوالقرنین در نظریهٔ ابوالکلام آزاد» را حتماً در آدرس زیر مطالعه کنید، تا هم تفصیلاً در جریان مطالب قرار بگیرید و هم با منابع استدلالات آشنا شوید: 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/cyrus/12317 https://eitaa.com/mesagh
💎 مقدمه 1⃣ دیروز توضیح دادیم که نظریهٔ روی ۴پایه بنا شده: 👈 ١. سد ذوالقرنین / ٢. مذهب و معتقدات کوروش / ٣. سفرهای سه‌گانه ذوالقرنین / ۴. شواهد دیگر (اسفار یهود - احادیث اهل‌سنت - تندیس مشهد مرغاب) 2⃣ در ادامه به اولین پایهٔ نظریهٔ ابوالکلام یعنی پرداختیم و ثابت کردیم که هیچ ارتباطی با این سد ندارد! 3⃣ از امروز به سراغ دومین پایهٔ نظریهٔ جناب ابوالکلام می‌رویم. یعنی: مذهب و معتقدات کوروش و مقایسهٔ آن‌ها با سیره و اعتقادات ذوالقرنین. با ما همراه باشید. https://eitaa.com/mesagh
✡ مقایسهٔ اعتقادات و سیرهٔ ذوالقرنین و کوروش 1⃣ یکی از مهم‌ترین معیارهای تطابق یا عدم تطابق شخصیت‌های تاریخی با ، اعتقادات و سیرهٔ عملی این شخصیت‌ها است. برای مثلاً بسیاری از محققین را به‌دلیل اعتقادات شرک‌آمیز و قتل و غارت‌هایی که انجام داده، مصداق ذوالقرنین ندانسته‌اند. از سوی دیگر به‌دلیل آن‌که مورد مدح قرار گرفته، از سوی برخی از اندیشمندان و در صدر آنان ابوالکلام آزاد، مابازاء تاریخی ذوالقرنین تلقّی شده است. 2⃣ جناب معتقدات و خصایل اخلاقی کوروش را در کتاب خود بررسی کرده و با ارائه شواهدی، کوروش را فردی مؤمن و متخلّق به اخلاق الهی دانسته و کوشیده تا منش و مسلک کوروش و ذوالقرنین را یکسان جلوه دهد. 3⃣ ما برای دست‌یابی به نتیجه‌ای صحیح در خصوص اعتقادات و مسلک با دو دسته از گزارش‌های تاریخی متفاوت روبه‌رو هستیم: 👈 برخی از منابع، کوروش را مورد ستایش قلمداد نموده و شبان یا راعی خداوند می‌خوانند؛ لذا عده‌ای کوروش را مؤیّد به تأییدات الهی دانسته‌اند. 👈 گروهی از گزارش‌ها نیز او را خادم خدای بزرک بابل دانسته و سخن از تعظیم او در برابر رب‌الارباب بابلیان به میان می‌آورند. 🔹 از سوی دیگر، مذهب و عقاید شخصی کوروش کبیر نیز محل بحث است: 👈 برخی او را پیرو آیین و گروهی او را دانسته‌اند. 4⃣ جناب ابوالکلام به سیاق رویّه‌ای که عمدتاً از آن تبعیت نموده‌اند، توجهی به تعارضات تاریخی نداشته و تنها به شرح قولی که مطلوبشان بوده است پرداخته‌اند!! لیکن راه صحیح برای فردی که در طلب است، بررسی تعارضات و ارائه دلیل برای اخذ یک قول و ردّ اقوال دیگر است. 5⃣ بر این اساس، در ادامه ابتدا موضع ابوالکلام آزاد در رابطه با تبیین شده و ادلّهٔ ایشان مبنی بر یکسان بودن معتقدات و منش کوروش و ذوالقرنین ارائه می‌گردد. سپس مباحث اختلافی دربارهٔ بررسی خواهند شد تا نتیجه‌گیری مناسبی از این اقوال تاریخی متضاد حاصل شود. https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
✡ دیدگاه ابوالکلام و طرفداران نظریهٔ او درباره تسامح مذهبی کوروش (١) 1⃣ مطالبی که در استوانه کوروش، کتیبه‌های بابلی و تواریخ مدوّن دربارهٔ رویکرد مذهبی نقل شده، چالشی بزرگ برای کسانی است که در صدد تطبیق او با هستند. زیرا نمی‌توان کوروش را هم «شبان و راعی خدای یکتا» دانست، چنان‌که در آمده، و هم «خادم و نگهبان ، و دیگر خدایان بابل»!! 2⃣ اغلب محققینی که کوروش را ذوالقرنین می‌دانند، تلاشی در جهت رفع این شبهات ننموده و به‌کلّی قضیه را مسکوت گذاشته‌اند. جناب نیز به محتوای الواح بابلی اشاره نکرده و در صدد توجیه سخنان کوروش برنیامده است!! 3⃣ لکن یکی از طرفداران نظریهٔ ایشان، در توجیه مطالب می‌نویسد: ✍ آیین کوروش را نمی‌توانیم از بیانیه‌های بابلی به‌دست آوریم زیرا کتیبه‌های بابلی از نگاه نگاشته شده است... 4⃣ این‌که کتیبه‌های بابلی از نگاه کاهنان نوشته شده، صحیح است و مطالعات جدید ثابت کرده که تدوین استوانه کوروش موافق معتقدات کاهنان و مردم بابل بوده است. اما توجه به این نکته ضروری‌است که بیانیه‌های کاهنان، حین استیلای کوروش بر بابل صادر شده و کاهنان نمی‌توانستند مطالبی را ایراد نمایند که خلاف معتقدات پادشاهی غالب مانند کوروش باشد. 5⃣ آیا می‌توان پذیرفت پادشاه قدرتمندی چون کوروش، قدرت مخالفت با صدور بیانیهٔ شرک‌آمیز از سوی کاهنان را نداشته باشد؟! روشن است که چنین نیست و اگر کاهنان توانسته‌اند بیانیه‌ای را با مضامین شرک‌آمیز منتشر نموده و کوروش را مورد عنایت مردوک بخوانند، تنها به‌دلیل اذن و رضایت خود کوروش بوده است. 6⃣ علاوه بر این، مطالبی که در خصوص رفتار کوروش با مردم و پادشاهان ممالک مغلوب ارائه گردید، ثابت می‌کند که پادشاهان هخامنشی از جمله کوروش اساساً مردم را در معتقداتشان آزاد گذاشته و با عقاید شرک‌آمیز ملل همراهی می‌نمودند تا پایه‌های حکومت خویش را مستحکم نموده، قلوب مردم را تسخیر نمایند. لذا این رویکرد کوروش منحصر به بیانیهٔ بابل نبوده که با انتساب مطالب شرک‌آمیزِ بیانیه‌ها به کاهنان، کلیهٔ شبهات موجود در ارتباط با عقاید کوروش کبیر را حلّ و فصل نماییم!! https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
✡ دیدگاه ابوالکلام و طرفداران نظریهٔ او درباره تسامح مذهبی کوروش (٢) 1⃣ علاوه بر تمامی دلایل فوق، بیانیهٔ بابلی تنها محدود به انتسابِ اعتقادات شرک‌آمیز به نیست، بلکه این اسناد تاریخی، سخن از اَعمالی همچون بازگرداندن خدایان سومر و اکد به اوطانشان به میان آورده و این امر فراتر از یک توصیف و تعریف بی‌پایه و اساس است، بلکه از یک امر واقع در رابطه با کوروش می‌دهد و آن از سوی او است. 2⃣ تسامح کوروش در رابطه با ادیان ملّت‌ها در حدّی از وضوح است که همان پژوهشگرانی که کوروش را تبرئه کرده بودند، در جایی دیگر به مماشات هخامنشیان با ملل مختلف اشاره نموده و پذیرفته‌اند که مطالبی که از سوی کاهنان بیان گردیده، با رضایت کوروش بوده است: ✍ «چون پادشاه هخامنشی حاکم است و می‌خواهد حکومت کند، به زیردستان خود اجازه می‌دهد آن‌طور که آنان دوست دارند او را توصیف و تعریف کنند»!! 3⃣ لکن زیبندهٔ یک نیست که چنین تعاملی را بپذیرد! تن دادن به این تعامل، مستلزم آن است که یک پادشاه، اتّصاف به کُفر از سوی مردم را پذیرفته و بر آنها صحّه بگذارد و این خلاف اصول ادیان توحیدی است. 4⃣ جناب که در صدد است و را یک فرد واحد جلوه دهد نیز در برابر این حقیقت مسلّم تاریخی (تکریم اعتقادات خرافی ملل توسط کوروش کبیر) سر فرود آورده و گفته است: «کوروش... پس از فتح، هیچ‌وقت... دخالتی در دین و عقاید و آداب و اقتصاد دولت‌های محلی نمی‌کرد...» 5⃣ اما باید توجه داشت که آزاد گذاشتن ملل در پیروی از عقاید خرافی روش هیچ‌یک از انبیاء و پادشاهان الهی نبوده است. گویی جناب ابوالکلام از یاد برده‌اند که در قرآن صحبت از بت‌شکنی ابراهیم (ع) به میان آمده و اگر قبول کنیم که کوروش همان ذوالقرنین است، چه تفاوت شگرفی بین رویکرد او و رفتار ابراهیم (ع) وجود داشته است!! 6⃣ تردیدی نیست که اصل تمامی ادیان، عدم وجود اکراه و اجبار در پذیرش توحید است (لا اکراه فی الدین)، لکن این امر مستلزم پیامبران و اولیای الهی در برابر و با مشرکین نیست، بلکه بدان معنا است که تمامی انسان‌ها، پس از دریافت هشدارهای انبیاء نسبت به بی‌پایه بودن بت‌پرستی، در نهایت در پذیرش دین، آزاد و مختارند. با این حال، این امر، انبیاء و رسولان الهی را از بطلان شِرک و صریح با بت‌پرستی بازنداشته است. https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
✡ بررسی تطابق سفرهای ذوالقرنین و کوروش 1⃣ طبق نقل قرآن، ابتدا به مغرب‌الشمس و سپس به مطلع‌الشمس سفر نمود و نهایتاً به ناحیهٔ بین‌السّدین رسید. «جنگ کوروش با لیدیه» را مصداق «سفر ذوالقرنین به مغرب‌الشمس» و «جنگ کوروش با قبایل وحشی» در نواحی شرقی ایران را مصداق «سیر ذوالقرنین در مطلع‌الشمس» و «سفر کوروش به شمال ایران» جهت اصلاح حدود ممالک تابعه ماد را مصداق «سفر ذوالقرنین به ناحیه بین‌السّدین» دانسته است. 2⃣ برخلاف برداشت جناب ابوالکلام، اسناد تاریخی به ما می‌گویند که سفر به نواحی شمالی ایران، پیش از سایر جنگ‌های او بوده است و نه سوّمین حملهٔ او! اساساً کوروش باید قبل از انجام هرگونه اقدامی در جهت کشورگشایی، پایه‌های حکومت خود را مستحکم می‌نمود و فنون مملکت‌داری نیز بر این امر صحّه می‌گذارند. لذا تابع نمودن مناطقی که در قلمرو مادها قرار داشتند، از اولویّت بیشتری نسبت به لشکرکشی به سایر کشورها برخوردار بود. کوروش نیز همین رویّه را در پیش گرفت. 3⃣ نیز به‌عنوان تنها مورّخی که حملهٔ کوروش به نواحی شمالی را نقل کرده، این لشکرکشی را پیش از جنگ با لیدیه و بابل دانسته است و ما دلیلی نداریم که در صحّت نوشته‌های گزنفون تشکیک نماییم. زیرا اولاً مدرک دیگری در این رابطه در دست نیست و ثانیاً در وقایعی چون فتح لیدیه و بابل که هم گزنفون و هم سایر مورّخین آن را نقل نموده‌اند، کلیّات مطالب و سیر وقوع حوادث تأثیرگذار، عمدتاً در نوشته‌های گزنفون مشابه دیگر مورّخین است. 4⃣ پذیرش این نکته که حملهٔ کوروش به نواحی شمالی پیش از لشکرکشیِ او به شرق و غرب بوده، به‌معنای قبولِ «عدم تطابق جنگ‌های کوروش با سفرهای سه‌گانه‌ی ذوالقرنین است». زیرا ذوالقرنین پس از سفر به مغرب‌الشمس و مطلع‌الشمس به بین‌السّدین رسید و سفری که منجر به بنا شدن سدّی توسط ذوالقرنین گردید، سفر سوّم او بوده است. 5⃣ این در حالی است که حتی اگر قول ابوالکلام مبنی بر انتساب به کوروش را صحیح دانسته و سد داریال را هم حائز ویژگی‌های سد ذوالقرنین بدانیم، باز هم این اشکال باقی است که کوروش در سفر خود سدّی را بنا نمود و ذوالقرنین در سفرش! و این شاهدی دیگر بر این مدعا است که با متفاوت است. https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
✡ نقدی بر استناد ابوالکلام به احادیث عامه 1⃣ نقص دیگر نظریهٔ نحوهٔ استدلال ایشان به است. ایشان از یکی از روایات اهل سنّت در جهت تأیید استنادات خود به بهره گرفته‌اند. در این روایت تصریح شده که تنها پیامبری است که نامش تنها یک بار در بیان شده است. [چون عنوان «قوچ دوشاخ» یا «قوچ ذوالقرنین» در رؤیای دانیال نبی در رابطه با به‌کار رفته و در هیچ جای دیگری از تورات چنین واژه‌ای ذکر نشده است.] روایت مذکور را ابن‌ابی‌الحاتم در تفسیرش نقل کرده است: 2⃣ ✍ یهود به پیامبر گفتند: ای محمد (ص)، تو از ابراهیم، موسی، عیسی و دیگر پیامبران سخن می‌گویی در حالی‌که آن‌چه می‌گویی از ما شنیده‌ای!! پس ما را از پیامبری خبر ده که نامش تنها یک‌بار در تورات آمده است. پس پیامبر فرمود: او کیست؟ یهودیان گفتند: او ذوالقرنین است. پیامبر فرمود: از او خبری به من نرسیده. پس هنوز به درِ خانه نرسیده بودند که جبرئیل با این آیات [آیات ذوالقرنین] نازل شد. 3⃣ اِشکالی که به جناب ابوالکلام وارد است، عدم توجه به معارضات روایی است. دقت در کتب حدیثی عامه مشخص می‌کند که تعارضات بسیاری در میان احادیث وارده در باب ذوالقرنین وجود دارد. برای مثال به تعدادی از این احادیث توجه کنید: 👈 ذوالقرنین جوانی از اهل روم بود که حکومت یافت، پس چنان رفت تا به ساحل سرزمین مصر رسید و در آنجا شهری بنا کرد به نام اسکندریه. 👈 ذوالقرنین مردی بود از اهالی روم و مادرش پیرزنی بود از پیرزن‌های آنان و فرزند دیگری نداشت و نام ذوالقرنین اسکندر بود. 👈 ذوالقرنین فرشته‌ای بود از فرشتگان که خداوند او را به زمین فرو فرستاد و اسباب هر چیز را در اختیارش نهاد. 👈 ذوالقرنین پای پیاده عازم حج شد و ابراهیم از این موضوع آگاه شده، به ملاقاتش رفت. 👈 از علی (ع) سؤال شد که آیا ذوالقرنین نبی بوده؟ فرمودند: از پیامبرتان شنیدم که می‌فرمود: ذوالقرنین بنده‌ی صالحی بود که برای خدا خیرخواهی کرده و خدا نیز خیرخواه او بود. 👈 از ابن عباس نقل شده: ذوالقرنین پیامبر است. 4⃣ آنچه خواندید، تنها بخشی از احادیث متعارض اهل‌سنّت در موضوع ذوالقرنین است. این‌که ذوالقرنین نبی بوده یا نه؟ فرشته بوده یا انسان؟ اسکندر مقدونی بوده یا در زمان حضرت ابراهیم می‌زیسته؟ مواردی هستند که محدّثین و مفسّرین عامه آراء متفاوتی را در رابطه با آن بیان نموده‌اند. 5⃣ حال این سؤال مطرح می‌شود که چرا جناب ابوالکلام در میان خیل احادیث وارده در این باب، فقط به یک حدیث، آن هم حدیثی که مؤیّد نظریهٔ ایشان است، استناد نموده و دلیلی برای ردّ سایر احادیث ارائه نکرده‌اند؟!! https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔰 آنانی که در فضای مجازی و سخنرانی های هیجانی خودشان فقط به نیت جذب مقداری فالوور ، را همان می نامند ، بد نیست خوب بدانند که از قطعیات مسلم تاریخ است که بعد فتح بابل ، پرستش بت ها را آزاد گذاشت !!! 👈 با آن بی اعتقادهایی که این کار را نشانه و می دانند کاری ندارم ! ⏪ اما به آن مذهبی هایی که خود را و پیرو می دانند می گویم یا باید کار درست باشد یا کار (علیه السلام) که بت ها را شکست ‼️‼️‼️ 💠 بی خود و بی جهت هم نام را وسط نکشید . به جای حرف های این و آن را گوش دادن ، خودتان بروید تفسیر ایشان ذیل آیات 81 به بعد سوره را بخوانید . ایشان چندین کاندیدا برای نام می برند ، در نهایت می فرمایند طبق دلیل هایی که آقای ( یک فرد سیاست مدار هندی ) در کتاب خود درباره می آورند ، نزدیک تر است . پس دو نکته مهم : 1. علامه با قطعیت حرف نزد. 2. استنادشان به حرفهای ابوالکلام آزاد بوده است. ❌ حال جالب است بدانید سالهاست که نظرات و مستندات و دلایل باطل و مردود شده است ( به راحتی در اینترنت قابل جستجو است) ، پس در نتیجه استناد به هم قطعا زیر سوال می رود.❌ 🌀 محال است طبق تمام مبانی دینی و قرآنی ، کسیکه بت پرستی را آزاد گذاشته ، مصداق باشد ، سخنرانان محترم کمی توجه کنند !!! ✅ خدا رحمت کند شهید عزیز مرتضی مطهری را که فرمود برای در بی خبری قرار دادن مردم بابل و به عنوان یک حرکت سیاسی استعماری چنین کاری کرده است تا آنها را بهتر در بند نگاه دارد !!! ( منبع : کتاب آینده انقلاب اسلامی ) 🔰 درضمن مذهبی های عزیز بدانند ، پادشاهی که هیچ گونه مشروعیت الهی ای نداشته و فقط طبق سیستم موروثی به پادشاهی رسیده ، از نظر اسلام ، طاغوت است ، پس قطعا نمی تواند مصداق ذوالقرنین باشد که طبق روایات ، عبدی صالح بوده است. 🌀 این ها را گفتیم تا افراد مذهبی کمی دقت بیشتری کنند و صرفا بر اساس چند شنیده ، چنین فردی را ندانند چون به هیچ عنوان با معیارهای دینی نمی خواند. 🔴📢 صدای انقلابیون انقلاب اسلامی را ازاینجابشنوید 🔻 با فوروارد کردن مطالب کانال، را به دوستانتان معرفی کنید . 🌹☘🌺🌹🌿🍁🌸🌹🌼 https://eitaa.com/mesagh @mesagh 🌴🌴🌴 🌏