🔺زندگي کردني که صبح بلند شويم، يک سِري کارتکراري انجام دهيم و شب دوباره بخوابيم و همينطور ادامه پيدا کند، با زندگي حيوانات به نظرم هيچ فرقي ندارد.
🔺بايد بررسي کنيم که در اين دنيا چقدر تأثير گذاريم. بله، عده اي از ما فهميده ايم که بايد خدا را عبادت کرد (ما خَلَقت الجِنِ و الإنس إلّا لِيَعبُدون) : «ما جِن و اِنس را نيافريديم جز اينکه ما را عبادت کنند»
🔺کساني که تا اينجا آمدند مرحله حيواني را رد کردند و انسان هستند، اما باز انسان ها بيشترشان متاسفانه همين جا متوقف ميشوند.
🔺 بايد بالاتر از اين فهم هم رفت. عبادت بدون شناخت امام زمان هيچ ارزشي ندارد، که يکي از وظايف اصلي منتظران، شناخت امام زمان (عج) است."
#استاد_رائفی_پور
#منبرک_و_دلنوشته_مهدوي
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظرست تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منتظر_می_مانیم
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
میقات الصالحین
#آماج #قسمت_دوم #فاطمه_شورستانی از ماشین پیاده شدم و هزینه راه رو حساب کردم. نگاهی به اطراف انداختم
#آماج
#قسمت_سوم
#فاطمه_شورستانی
بعد از رفتن مهلا گفتم:
- ریحانه میرزایی بیا این وسایل رو بین بچه ها تقسیم کن.
بعد از تقسیم کادو ها گفتم:
- اصلا غصه ی جلسه هارو نخوردید. مامانتون نمی تونه بیاد عمه، خاله تون رو بگید بیان.
که مهلا آروم گفت:
- نیستن.
- خب اگه کس دیگه ای رو نداشتید به باباتون بگید و اگه هم نشد مشکلی نیست الان شماره یکی از اولیا تون رو بدید. همه تون که احیانا اگه نتونستن بیایند و من مطلب مهمی داشتم بهشون تلفنی بگم.
بعد از نوشتن شماره ها و دادن به من یکی از بچه ها که اسمش فرزانه بود گفت:
- خانم میشه از خودتون بگید؟
- بله. حالا بگید از انتخاب شغلم بگم یا از خودم؟
همه با هم گفتن:
- از خودتون.
- خیلی خب اول بچه ها شماره ام رو روی تخته می نویسم شما یادداشت کنید بعد شروع می کنم.
بعد از نوشتن شماره گفتم:
- چون می خوایم مثل چند تا دوست باشیم اول از گذشته ام میگم تا شما بیشتر قدر خانواده اتون و چادری رو که اکثرتون سرتون می کنید رو بدونید.
من تو یک خانواده ای زندگی می کردم و میکنم که ایمان شون ضعیفه. البته خود من هم تا سال دوازدهم دبیرستان ایمانم ضعیف بود.
که فرزانه که انگار که حرف همه رو میزد گفت:
-چه جالب! چجوری تغییر کردید؟
همه هم با سر حرف فرزانه رو تایید کردند که گفتم:
-من مدیون حضرت رقیه ام.
(تعریف از ۵ سال قبل)
مامان و بابام برای عروسی دختر خاله مامانم که فردا شب بود رفته بودن خرید بالاخره عروسی مختلط بود باید لباس هاشون شیک باشه. من هم چون تازه لباس خریده بودم نیاز نداشتم. حوصله ام سر رفته بود تموم کانال های تلویزیون رو زیر و رو کردم گوشیم رو برداشتم و وارد کانال های تلگرام شدم. هیچی نفرستاده بودن همه نوشته بودند "به مناسبت روز اربعین ، امروز فعالیت تعطیله" چند تا کانال آهنگ عضو شدم اصلا نگاهی به ادامه اش که نوشته بود و مداحی نکردم تموم فایل های صوتی رو باز کردم دونه به دونه گوش میدادم که به یه نوحه رسید اصلا دستم کنترلی از من نداشت همینجوری گوش میدادم:
یکی بود یکی نبود
من بودم بابا نبود
تا میاوردم اسمش و
میزدنم با هرچه بود
یکی بود یکی نبود
محرم تو حرم نبود
داد میکشیدن بر سر من
سایه ای رو سرم نبود
یکی بود یکی نبود
دور حرم هلهله بود
عمه میگفت فرار کنید
ولی پاهام پر از ابله بود.
(حمید علیمی)
💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠
➖🎀➖#فاطمه_علوی🧕
👇👇👇👇👇
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#آماج
#قسمت_چهارم
#فاطمه_شورستانی
اشک هایم سرازیر شد نمی دونم چرا؟ خیلی خوشم اومد تو گوگل از حضرت رقیه جست و جو کردم به امام حسین رسیدم جست و جو کردم به کربلا رسیدم جست و جو کردم تا به خدا رسیدم . خدا رو می شناختم اما خیلی کم اونم کی؟ وقتی که کارم به دعا می خورد نماز می خوندم و گرنه اصلا نماز هام ثابت و همیشگی نبود. درباره خدا جست و جو کردم به حجاب رسیدم یه نگاه به حجاب خودم که همیشه در عروسی های مختلط میرقصیدم لباس ها کوتاه و روسری که وجود داشتن یا نداشتنش برام فرقی نداشت کردم و نگاهی به حجاب و کامل از دیدگاه خدا کردم. از شب عروسی شروع کردم دیگه نمی رقصیدم از بین مانتوهام بلند ترینشون رو انتخاب کردم. تصمیم گرفتم به خرید رفتم و مانتوی بلند و چادر خریدم سرم کردم و وارد خونه شدم که مامان با دیدنم گفت:
- این چیه؟ دیانا اینا چیه؟
-چادره. خوشگلم؟
محکم از سرم کشید که بابا با شنیدن التماس هام اومد و گفت:
- چه خبره؟
که مامانم جواب داد:
- ببین چی خریده این مانتو و این لباس اهل قجر.
- بابا یه چیز به مامان بگو. اصلا من دوست دارم مثل عمه هستی چادری باشم.
- دیانا ساکت باش به حرف مامانت گوش بده برو خریدات رو پس بده وگرنه می اندازم آشغالی.
- بابا تو رو خدا بگذار. اصلا چادر نه ولی مانتوم بلند باشه و دیگه توی مهمونیاتون نباشم تو رو خدا اصلا هر شرطی بزارید قبوله.
- هر شرطی؟
- هر شرطی باشه.
- کنکورت رو دو رقمی میاری
با اینکه سخت بود اما حجابم برام اهمیت داشت قبول کردم کار و روزم شده بود درس در کنارش قرآن و نماز و دعا و نهجه البلاغه رو می خوندم تا قبول شدم. بابا و مامانم هم مجبور به پذیرفتن اوضاع شدن. البته من مخفیانه چادر سرم میکردم و فقط فقط عمه هستیم که شش سال ازم بزرگتر بود از این قضیه چادری بودنم خبر داره من هم جاهایی که بابا و مامان نیستن چادر سر میکنم و یا یواشکی چادر رو با خودم می برم و به محض خارج شدن از خونه سرم میکنم.
که این دفعه فاطمه زهرا شجاعی گفت:
- ببخشید خانم یعنی الانم هم یواشکی چادر سر می کنید.
- آره خب بچه ها دو دقیقه تا زنگ تفریح مونده راحت باشید.
فرزانه سریع گفت:
- چه زندگی با حال و جالبی دارید خانم. بعدش خانم مگه رتبه تون چند شد؟ که از پنجاه کمتر شدید؟
- رتبه 92 کنکور. البته بچه ها من اینجا براتون داستان زندگیم رو تعریف نکردم که شما بگید چقدر جالبه باید درس گرفت خیلیا هستن چادر سر میکنن که مثلا بگن که با حجابم ولی هزاران کار اشتباه و گناه و آرایش زیر اون چادر دارند و بعضیا مثل من یواشکی چادر سر میکنن.
فرزانه:
- آره خانم خیلیا اینجورین.
- خب بچه ها برید بیرون زنگ تون چند دقیقه می شه خورده زنگ بعدی میام تا به سوالاتتون جواب بدم.
بلند شدم و به سمت دفتر رفتم . با دیدن همکار ها سلامی کردم که همه به سمتم برگشتند و جواب دادن. که خانم صفایی مدیر دبستان که یک خانم چهل، پنجاه ساله ای بود با لبخند گفت:
- اینم از معلم جدیدمون خانم کیوانی.
من تنها معلم جدیدشون بودم بقیه چند سالی میشد که تو مدرسه درس می دادن.
بعد از آشنایی و صحبت کردن با زهرا تمجیدی معلم کلاس چهارم گرم گرفتیم و دیگه میشه گفت همکار و دوست شدیم.
- خب از خودت بگو زهرا.
- من زهرا تمجیدی هستم ۲۷ ساله متاهل و دارای یک دختر دارم که دو ساله است و با سه سال سابقه معلمی.
-آخی اسم بچت چیه؟
- سوگل.
- سریع باش سریع باش عکسشو برام بفرست .
- حالا نمی ری . می فرستم برات حالا تو از خودت بگو.
-اسم و فامیلم رو که میدونید. ۲۳ سالمه مجرد.
- تو مجری هنوز؟
- من که هنوز بچه ام .
- کجا بچه ای دختر من همسن تو عروس شدم.
-حالا شبیه این مامان بزرگ ها برام حرف نزن. من که سنم خوبه عمه ام ۲۹ ساله ست مجرده.
- واقعا؟
💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠
➖🎀➖#فاطمه_علوی🧕
👇👇👇👇👇
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#ختم_قرآن 🌸
#سوره_آلعمران
[...بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ...]
♡[...ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ...]♡
🔸️لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ
🔶️ﺯﻣﺎم ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺭ [ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥِ ﻓﺮﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ] ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻳﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺷﺮﻁ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﻨﺪ ] ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ ﻳﺎ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻧﺪ .(١٢٨)
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#تفسیر_قرآن
#استاد_قرائتی
📌نکاتی پیرامون آیه ۱۲۸ سوره آل عمران
🔍عفو يا عذاب به دست خداوند است. شفاعتِ اوليا هم بدون اذن او صورت نمىگيرد و هرگز پيامبران از پيش خود در برابر خداوند استقلالى ندارند. «لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ»
🔍 راه توبه حتّى براى فراريان از جبهه حقّ و يا كفّارى كه بزرگترين صدمه را به مسلمانان زدهاند، بسته نيست. «أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊
بسم الله الرحمن الرحیم
نهج البلاغه خوانی به روش نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی
روزی ۱۰ دقیقه نهج البلاغه بخوانیم
آیا ما دوستداران مولا علی علیه السلام تا به حال یک دور نهج البلاغه را خوانده ایم؟ ؟!!!
#من_نهج_البلاغه_میخوانم
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠روز انتقام گرفتن از ظالمان سخت تر از ستمكاری بر مظلوم است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت341
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠برترين بی نيازی و دارایی، نوميدی است از آنچه در دست مردم است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت342
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 گفتارها نگهداری می شود، و نهان ها آشكار، و هر كسی در گرو اعمال خويش است، و مردم گرفتار كمبودها و آفت هايند جز آن را كه خدا نگهدارد ؛ درخواست كنندگانشان مردم آزار، و پاسخگويان به زحمت و رنج دچارند، و آن كس كه در انديشه از همه برتر است با اندك خشنودی يا خشمی از رای خود باز گردد. و آنكس كه از همه استوارتر است از نيم نگاهی ناراحت شود يا كلمه ای او را دگرگون سازد.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت343
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 ای مردم از خدا بترسيد، چه بسا آرزومندی كه به آرزوی خود نرسيد، و سازنده ساختمانی كه در آن مسکن نکرد ، و گردآورنده ای كه زود آنها را گرد آورده رها خواهد نمود، شايد كه از راه باطل گرد آورده، و يا حق ديگران را باز داشته، و با حرام به هم آميخته كه گناهش بر گردن اوست، و يا سنگينی بار گناه در می گذرد ، و با پشيمانی و حسرت به نزد خدا می رود كه: 《در دنيا و آخرت زيان كرده و اين است زيانكاری آشكار》
📒 #نهج_البلاغه #حکمت344
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠دست نيافتن به گناه نوعی عصمت است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت345
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
قربون خـدا.،
همیشه آنلاینه..
پیام بدیم فلفور سین میزنه،
شنوندهیدعاست..
فداش بشم،
بلاڪ نمیڪه.،
بازم نعمت میده..
شب تا صبح منتظره بیدار شیم باهاش چت کنیمـ.. منتظر..
روزی پنج بار میخواد بیایم باهاش حرف بزنیمـ..
آخ گاهے دیر ڪه هیچ.،
گاهیـ محلم نمیدیمـ...
خودمونیمـ.. چندبار به خـدا پیام دادیم،
گفتیم"دوستت دارم"..?!..
#هعی...
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی
✍ آثارنماز
🔰مواظبت بر نمازهای پنجگانه سبب #تلقین_شهادتین توسط عزرايیل می شود.
🎤 #استاد_عالی
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
میقات الصالحین
#آماج #قسمت_چهارم #فاطمه_شورستانی اشک هایم سرازیر شد نمی دونم چرا؟ خیلی خوشم اومد تو گوگل از حضرت رق
#آماج
#قسمت_پنجم
#فاطمه_شورستانی
- آره. اکثر خواستگارای عمه ام فامیلمون بودن. که اصل مامان و باباهاشون
راضی به وصلت با عمه ام نمی شدن چون عمه
ام کل فرق میکرد
- چجوری فرق میکرد؟
- عمه ام از بابا و عموم کوچکتره. وقتی که مامان بزرگم و بابابزرگم
فوت میکنن عمه ام کوچیک بوده و بابا و عموم هم
ازدواج کرده بودند . عمه ام از ۲۱ سالگیش میره پیش مادر بزرگش
زندگی میکنه و چون مامان بزرگ بابام مقید و با ایمان
بوده عمه ام هم با ایمان میشه و وقتی که مامان بزرگش فوت میکنه
دوران دانشگاه رو تو خونه ما و عموم بوده و بعد میره
خونه مجردی.
- یعنی مامان و بابا بزرگ تو ایمانش ضعیف بوده؟
- آره دیگه راستی زهرا خونه تون دامغانه دیگه؟
- آره.
- با تاکسی میری؟ یا سرویس؟
- سرویس دارم.
- بی زحمت شماره اش رو بفرست و با عکس سوگلت. که اگه بشه منم با سرویس شما بیام.
- حتمال بشه چون من و یه خانم دیگه از مدرسه ی پسرانه باهاش میریم.
- پس میشه ان شاالله
نگاهی به ساعت انداختم و گفتم:
- من برم دیگه زنگ خورده.
- آره بلندشو بریم.
- به محض بلند شدنمون همه بلند شدن و به سمت کلاسها رفتیم.
- خب سوالتتون رو بگید دیگه منتظرم.
.همه به هم نگاه میکردند.
- خب دردتون رو یافتم. هر کس سوال داره چه درسی چه از توضیحات من درباره خودم تو کاغذ بنویسه چون خجالت
میکشید.
همه دست به کار شدند منم تو اون فاصله به در ودیوار کلس که کاردستی هایش کهنه شده بود نگاهی انداختم و فکری به
.سرم زد. بعد از چند دقیقه بعد چند تا از بچه ها اعلام پایان پرسشهاشون کردن.
💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠
➖🎀➖#فاطمه_علوی🧕
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#آماج
#قسمت_ششم
#فاطمه_شورستانی
- خب فاطمه زهرا شجاعی عزیزم از هر کی که نوشته کاغذ ها رو بگیر.
چشمی گفت و دست به کار شد و بعد همه رو روی میزم گذاشت. با دیدن انبوهی سوال گفتم:
-"ماشاءالله کمم که نیاوردین. حال ببینم شما بچه ها چه سوالیی داشتید
همه منتظر نگام می کردن که شروع کردم:
- امسال از ریاضی چی یاد میگیریم؟. ضرب و تقسیم. بعدی. مجردید؟. آخه اینا چه سوالیی که شما کلاس سومیا ازم
میپرسید بله مجردم. بعدی. میشه یه زنگ توی یه روز بازی کنیم؟. چرا که نه حتما. بعدی. میشه درباره اینکه چطوری نماز
رو بیشتر دوست داشته باشیم بگین؟. خب این سوال خیلی خوبیه شما امسال که به سن تکلیف میرسید باید از الن سعی
.کنید که در یک نوبت نماز بخونید و اینکه اگه پدر ومادرتون اجبار میکنند شما اجبار ندونید و بهش علقه نشون بدید. بعدی
سلم اگه بابام با زن های فامیل راحت باشه و مثل رفتاراش با عمه ام باشه گناه داره؟. گوش بدید نمی خوام بگم خودم
گناهی نکردم اتفاقا منم رفتارم همینجوری بوده و گناه کردم پس هم بابای شما و هم اون خانم ها که با باباتون راحت هستن
گناه میکنن چون هر کسی هم محرم داره و هم نامحرم که شما اواسط سال به اینا آشنا میشید ولی بدونید وقتی به سن تکلیف
میرسید از اون موقع به بعد دیگه باید حجاب و همین مسئله ارتباط با نامحرم رو رعایت کنید. بعدی. معلمی رو دوست
دارید؟. من از دبستان این شغل رو انتخاب کردم و کسی هم خداروشکر با شغلم مشکل نداشت و منم برای رسیدن به این
شغل درس خوندم تا اینجا در خدمت شمام.
نگاهی به سوال انداختم و گفتم:
- بقیه شون تکراریه. خب نکات مهم کلاسی رو میگم گوش بدید. زنگ بعد از ریاضی پارسال ازتون میپرسم
به آپارتمانی که خونه عمه هستی توش بود رسیدم نگاهی به آپارتمان سه طبقه و 6 واحدی انداختم و با گفتن بسم ال وارد
شدم به واحد 5 رسیدم زنگ در رو زدم که صدای عمه که سعی داشت جدیش کنه بلند شد:
- بله؟
-سلام عمه جونم. منم دیانا
:در باز شد و چهره ی شاداب عمه ظاهر. چادرش رو محکم گرفته بود ولی در حین همون کار من رو محکم بغل کرد و گفت
- آخه دلتون میاد منو تنها بزارید هم تو هم اون بابای بی معرفتت. من تک و تنها اینجا موندم خداروشکر حداقل تو اومدی
.چند وقت از تنهایی در میام
- عمه جان اگه سخنان ارزشمند شما تموم شد اجازه ورود من رو به خانه خویش صادر فرمایید.
- بیا بیاتو. راستی چه بهت میاد
- چی؟؟
💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠
➖🎀➖#فاطمه_علوی🧕
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#داستانک
📚 سخاوت
✅روزی مردی به نام کریم برای خود خانهای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت.
💠در همسایگی او خانهای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی میکرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش میداد.
🔆یک روز صبح کریم خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد.
🔰وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است.
✅وقتی در را باز کرد مرد به او یک سطل پر از میوههای تازه و رسیده داد و گفت:
❤"هر کس چیزی را با دیگری قسمت می کند که ازآن بیشتر دارد."❤
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
✅برای طراحی یک بنر باید چقدر هزینه پرداخت کنی ؟
✅میخوای فوتوشاپ یاد بگیری ؟
تو این شرایط کرونایی هم که نمیشه کلاس رفت !!
✅ولی من یک کانال سراغ دارم که آموزش فوتوشاپ رو رایگان در اختیارت قرار میده ...
✅با فوتوشاپ برای خودت 💵درآمدزایی💵 کن ...
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
درسروش👇
https://sapp.ir/joinchannel/D9qEIfGKi438tnYyFs5zxRhe
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/703594507C43228fdf8c
#ختم_قرآن 🌸
#سوره_آلعمران
[...بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ...]
♡[...ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﻲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺵ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ...]♡
🔸️يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
🔶️ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺭﺑﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺳﻮﺩﻫﺎﻱ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ .(١٣٠)
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
#تفسیر_قرآن
#استاد_قرائتی
📌نکاتی پیرامون آیه ۱۳۰ سوره آل عمران
🔍ايمان، زير بناى عمل به دستورات است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا»
🔍 قبل از تحريم ربا، نمونههاى زشت وبرجسته آن تحريم شد. «أَضْعافاً مُضاعَفَةً»
🔍رعايت تقوا در مسائل اقتصادى بشدّت لازم است. «لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا ... اتَّقُوا اللَّهَ»
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•
12.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
✅این #دوربین_مخفی خارجی به شما نشون میده رسانهها و محیط، چطور ذهن مردم رو به اسارت خودشون در میارن!
❇کافیه #اصلاحات و #اپوزیسیون رسانههاشون رو به خط کنن تا اکثر مردم با وجود انتشار متن برجام و اطلاع از نقاط ضعف بزرگش، به خیابونها بریزن و برقصن!
🔰همون رسانهها کاری میکنن که خیلی از مردم بدون اطلاع از متن سند همکاری #ایران و #چین، علیهش موضع میگیرن!
•┈••✾🍃 میقات الصالحین 🍃✾••┈•
•┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•