eitaa logo
پرویزن
511 دنبال‌کننده
222 عکس
18 ویدیو
78 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
هو بخشی از یک ترکیب بند زهرایی: به شوق تو به تمام حدود می ‌نگرم به جستجوی تو در کوه و رود می‌نگرم غم تو فلسفه‌ی تار و پود هستی ماست اگر جهان را چون تار و پود می‌نگرم اگرچه باور من وحدت وجودی نیست به شوق دیدن تو در وجود می‌نگرم اگر تورا نسرایم چه شاعری چه عذاب اگر به سوی تو نه... پس چه سود می‌نگرم؟ تو نردبان عروج زمانه باش که من تمام هستی را در رکود می نگرم تو راه توحیدی... پس گناه نیست اگر به مُهر مهر تو وقت سجود می نگرم ** نماز شام غريبان این زمانه تویی علی است خانه‌ی حق و کلید خانه تویی درخت‌ها که پیام‌آور بهار تو اَند هزاره‌هاست که چون باد بی‌قرار تو اند هزاره‌هاست که بر شاخه‌های سرگردان انارها همه حلاج سربه‌دار تو اند به کوه‌های جهان فکر می‌کنم هر روز که ایستاده و تمثیلی از وقار تو اند بتاب ای همه منظومه‌ی تو خورشیدی که کهکشان‌ها یک ذرّه از مدار تو اند کجاست دوزخ؟ هر جایِ بی‌محبت تو فرشتگان همه مرغان مرغزار تو اند "دچار یعنی عاشق..." چه دیر فهمیدم که بیت‌بیت غزل‌های من دچار تو اند دچار یعنی: معیار عصمت ازلی به بغض زل زده بر ریسمان و دست علی ... https://eitaa.com/mmparvizan
"ناصرخسرو و ستایش حضرت صدیقه" از میان شاعران سده‌ی پنجم هجری، بر اساس ابیات و اسناد موجود، ناصرخسرو بیش از دیگر شاعران به ستایش حضرت زهرا(س) توجه کرده است. او به دلیل گرایش به آیین اسماعیلیه و پیوند با فاطمیان مصر، بارها از نام و نشان حضرت فاطمه، در تبلیغ آیین خود بهره برده است: فاطمی‌ام فاطمی‌ام فاطمی تا تو بدرّی ز غم ای ظاهری فاطمه را عایشه مارندر*ست پس تو مرا شیعتِ مارندری شیعت مارندری ای بدنشان شاید اگر دشمن دختندری دیوان، ص۵۶ او حضرت فاطمه(ع) را "حور عین" پیامبر و قرین علی و مادر حسنین(علیهم‌السلام) معرفی می‌کند: قرین محمد که بود؟ آنکه جفتش نبودی مگر حور عین محمد ازین حور عین و قرین گشت پیدا حسین و حسن، سین و شین محمد دیوان، ص ۱۲۹ او از نخستین شاعرانی است که به ماجرای فدک اشاره کرده (دیوان، ص ۲۳۶ و ۹۴)؛ حبّ آل زهرا را کلید بهشت دانسته (همان، ص ۴۹۷) و به آن حضرت شفاعت جسته است: آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع پیش شهدا دست من و دامن زهرا دیوان، ۶ در دیوان ناصرخسرو، به تصحيح نصرالله تقوی نیز قصیده‌ای ثبت شده که در اغلب نسخ دیوان نیست و تفاوت‌هایی با شعر ناصرخسرو دارد؛ اما از منظر زبانی و سبکی نسبتا کهن است و می‌تواند از نخستین ستایش‌های مستقل آن حضرت در ادبیات فارسی باشد: آوخ ز دست این کره وز کارش وین دایره‌ی بلا و ز پرگارش ... شمس وجود احمد و خود زهرا ماه ولایت‌است ز اطوارش دخت ظهور غیب احد احمد ناموس حقّ و صندُق اسرارش هم مطلع جمال خداوندی هم مشرق طلیعه‌ی انوارش هم از دمش مسیح شود پرّان هم مریم دسیسه ز گفتارش هم ماه بارد از لب خندانش هم مهر ریزد از کف مه‌بارش این گوهر از جناب رسول‌الله پاک است و داور است خریدارش کفوی نداشت حضرت‌ صدّیقه گر می‌نبود حیدر کرارش جنات عدن خاک در زهرا رضوان ز هشت خلد بود عارش باکش ز هفت دوزخ سوزان نی زهرا چو هست یار و مددکارش دیوان، ص ۲۰۹ *مارندر و دختندر: همسرِ پدر، دخترِ همسر https://eitaa.com/mmparvizan
"پیام" دنبال یک زمان جدیدم، محتاج یک مجالِ مجدّد باید به اوج رفت و رها شد، از بند این زوال مجدّد عمری است در توّهم رویا، در حسرت خیال تو هستم ای‌کاش باز، پیش تو باشم، یک خواب و یک خیال مجدّد من آن پرنده‌ام که همه‌عمر در این قفس دچار سکوتم هر صبح..‌. انتظار پیاپی، هر عصر... بال‌بال مجدّد هرشب میان بسترِ تردید، زل می‌زنم به پرسش ساعت می‌خوابم و شروعِ دوباره... صبح است و صد سوال مجدّد این زندگی بدون تو ای خوب! چیزی به‌جز ملال و خطر نیست پس، بعدِ مرگ... زنده‌شدن چیست؟: تکرار یک ملال مجدّد سالی گذشت و سال نو آمد، تحویلِ سال، معنی‌اش این بود: پایان یک جدالِ قدیمی، آغاز یک جدال مجدّد * ای دوست! ای عزیزِ صمیمی! قطع است اتّصال درونم ای‌کاش این پیامِ تو باشد: در حال اتّصالِ مجدد... https://eitaa.com/mmparvizan
"آلبوم" عکسِ اول: تبسّم مادر، غرق در بی‌کسی و رنجوری لقمه می‌پیچد و برای پسر چای می‌ریزد از لبِ قوری می‌کند فوت، استکانش را تا نسوزد نوک زبانش را وقت صبحانه می‌شود شیرین، کامش از قندهای کافوری # عکسِ دوم: کلافه می‌رقصد مرد در دود کافه می‌رقصد دست در دست گرم رقّاصه، مست از پیک‌های انگوری گیج در خلسه‌ی غم و شادی: مالکیت، حیات، آزادی لاک دختر شبیه "جان لاک " است، لیبرالیسم: دامنی توری... بعد... از کافه می‌زند بیرون... می‌خروشد سوار بر کامیون می‌رود بین جمع دوزخیان، تا بگیرد بهشت را زوری می‌کند لِه بزرگ و کوچک را... زن و مرد و جوان و کودک را... مثل آن بولدوزر که در غّزه رفت روی تن "ریچل کوری" # عکسِ سوم: درست در مونیخ، مهد علم و تفکر و تاریخ چند فرد مسلح آمده‌اند، مست از خودسری و مغروری؛ این:ظهور "ابَرمن" نیچه است، نسل جاوید جنگ و خونریزی آن زمان هیتلر این زمان مِرکل، آن زمان کوره این زمان کوری # جمع این چند عکس پی‌در‌پی چند گرگند دور یک کودک از جنوب فرانسه آمده‌اند شاید از انگلیس و میسوری بمب در مغزشان می‌اندیشد: زور در دست توست پس هستی به چه زیباست رقص تیغ "دکارت" بر گلوگاه کودک سوری https://eitaa.com/mmparvizan
"پیش‌برنامه‌ی نهمین کنگره‌ی ملی شعر و داستان ایثار" کارگاه مجازی آموزش داستان‌نویسی با نگاهی نو به داستان با حضور استاد مجید قیصری شنبه ۲۴ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۳۰تا ۲۰ لینک ثبت نام در کارگاه مجازی آموزش داستان نویسی: کارگاه برای شرکت همه‌ی علاقه‌مندان آزاد و رایگان است. https://digiform.ir/w24bb4157  https://eitaa.com/mmparvizan
🇮🇷 پنجمین کنگره ملی شعر مکتب گمنامی 🇮🇷 همزمان با چهلمین سال تأسیس وزارت اطلاعات ✅ با محوریت تکریم چهل سال مجاهدت خاموش مدافعان امنیت وطن و سربازان گمنام امام زمان(عج) ☑️ اولویت‌های موضوعی: - چهل سال مجاهدت خاموش در پایگاه عظیم مبارزه و جهاد، در دفاع از تمامیت ملی، سرزمینی و تمدنی ایران - چهل سال اقتدار و امنیت با مشارکت مردم - گمنامیِ مدافعان امنیت وطن، حتی در میان اطرافیان و خانواده - مدافعانِ پنهانِ امنیت: پدرانی برای تمام کودکان ایران در بخش‌های: قالب‌های سنتی قالب‌های نو و سپید شعر کودک و نوجوان ترانه، سرود و تصنیف جوایز در هر بخش: نفر اول: ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان شایسته تقدیر: ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان 🔴 مهلت ارسال آثار تا: ۱۳ دی‌ماه ۱۴۰۳ اختتامیه: هفته آخر بهمن‌ماه ۱۴۰۳ 🔵 ارسال اثر و کسب اطلاعات بیشتر: https://maktabegomnami.ir شماره تماس دبیرخانه: 09055383385 کانال‌های مجازی: https://ble.ir/maktabegomnami eitaa.com/maktabegomnami https://splus.ir/maktabegomnami
"سمبولیسم انتقادی و شعر شاملو" سمبولیسم انتقادی، با نگاهی انسانی و معتدل به انتقاد از وضعیت موجود می‌پردازد و به‌سازی رابطه‌ها و رفتارهای اجتماعی را تنها راه رسیدن به جامعه‌ای نسبتا آرمانی می‌داند؛ بی‌آن که الگویی از یک جامعه ی کاملا آرمانی ارائه دهد. پس از نیما بسیاری از اشعار اجتماعی شاعرانی چون: احمد شاملو، فروغ فرخزاد و برخی شعرهای اخوان، شفیعی کدکنی، محمدعلی سپانلو و... را از این دست می‌توان دانست. سمبولیسم انتقادی از منظر بستر انتقادها و تاکیدی که شاعر بر فرد یا جامعه دارد به دو موج سمبولیسم انسانی و شهری نیز قابل تقسیم است؛ البته در کنار این دو شاخه‏‌ی اصلی، می‏‌توان از نوعی دیگر با عنوان سمبولیسم طبیعت‏گرا نیز نام برد که در حد فاصل سمبولیسم فردی و اجتماعی قرار می‏گیرد. دیگر ویژگی‌های اصلی سمبولیسم انتقادی را می‌توان این گونه طبقه‌بندی کرد: -نزدیکی به بوطیقای شاعرانه‌ی نیما بیش از دیگر جریان‌های شعر اجتماعی و امکان برداشت چندلایه از شعرها. -استفاده از تمام امکانات موسیقایی شعر نیمایی، بلند و کوتاه‌شدن قابل توجه مصراع‌ها، کاربرد نسبی قافیه و استفاده‌ی بیش‌تر از وزن‌های مرسوم بحر رمل، مضارع و هزج. - تکرارشوندگی نمادهای طبیعی و عمدتا منفی در شعرها و همچنین بهره‌گیری از فضاسازی برای ترسیم وضعیت نابه‌سامان جامعه. - غلبه‌ی سیاهی و فضای یاس‌آلود بر شعر و توجه بیش‌تر به فردیت در مقایسه با جریان سمبولیسم سیاسی. -گستره‌ی دامنه‌ی واژگان و تنوع لحن و شگردهای زبانی شاعران. - اندیشه‌محوری، توجه به مخاطب خاص و وسعت دایره‌ی تفسیر اشعار و نمادهای آن. شعر زیر از احمد شاملو را می توان نمونه‌ای موفق از سمبولیسم انتقادی دانست. "مه" بیابان را سراسر مه گرفته‏ است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان – خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند. «-بیابان را سراسر مه گرفته است. (می‏‌گوید به خود عابر) «سگان قریه خاموشند. «در شولای مه پنهان، به خانه می‏‌رسم، گل‏کو نمی‏‌داند. مرا ناگاه در درگاه مي‏‌بیند به چشمش قطره‌اشکی بر لبش لبخند، خواهد گفت: «-بیابان را سراسر مه گرفته است … با خود فکر می‏‌کردم اگر مه همچنان تا صبح [می‌پايید مردان جسور از خفیه‌گاه خود به دیدار عزیزان باز می‌گشتند». بیابان را سراسر مه گرفته‏‌است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان- خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند... "نیما و پیروانش: جریان‌شناسی شعر نیمایی" https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از خبرنامه شاعران
📚 آیین رونمایی از *مجموعه شعر «شی‌رس‌ خاتون»* 🌱 سروده دکتر غلامرضا کافی با حضور: 🔻دکتر اسماعیل امینی 🔻دکتر محمد مرادی ▪️زمان: دوشنبه ۲۶ آذر۱۴۰۳ - ساعت ۱۶ ▪️مکان: کتابفروشی سوره مهر اردیبهشت واقع در پردیس سینمایی استاد امین تارخ 📲 با ما همراه باشید : [سایت](www.artfars.ir) | [اینستاگرام](https://instagram.com/artfars1) | [تلگرام](https://t.me/artfars) | [بله](https://ble.ir/artfars) | [ایتا](https://eitaa.com/artfars) | [آپارات](https://www.aparat.com/artfars)
هدایت شده از پرویزن
"فراخوان نهمین کنگره‌ی سراسری شعر و داستان ایثار" ✅محور‌های موضوعی کنگره: شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان؛ زیست شهیدانه و ایثار اجتماعی؛ شهدای مظلوم غزه و محور مقاومت؛ شهدای امنیت، جهاد تبیین و جهاد علمی؛ شهدای مدافع حرم و شهدای شاهچراغ؛ شهدای غریب آزاده و شهدای غواص؛ نماز، امر به معروف و حجاب در سیره شهدا و بانوان عاشورایی (مادران، همسران و دختران معظم شهدا و جانباران).   ✅جوایز: _ نفرات اول تا سوم در هر یک از بخش‌های چهارگانه‌ی شعر(سنتی، نو، کودک و نوجوان، ترانه و تصنیف): به ترتیب ۲۵، ۱۶ و ۱۰ میلیون تومان. _سه اثر برگزیده در بخش شاعران جامعه ایثارگری، ۲۵ میلیون تومان و پنج اثر تقدیری هر یک ۵ میلیون تومان.   _ سه اثر برگزیده‌ی داستان کوتاه، ۱۲ میلیون تومان. _ سه اثر برگزیده‌ی بخش داستان کوتاه کوتاه، ۷ میلیون تومان. _ بخش طرح رمان، ۳ جایزه‌ی حمایت از تولید اثر تا سقف ۵۰ میلیون تومان. _سه اثر برگزیده‌ی داستان‌نویسان جامعه‌ی ایثارگری، به مبلغ ۱۰ میلیون تومان. ✅مهلت ارسال آثار: ۳۰ آذرماه ۱۴۰۳ ✅شاعران و داستان‌نویسان سراسر کشور بدون محدودیت سنی می‌توانند آثار خود را به صورت فایل word به پست الکترونیک دبیرخانه به نشانی isaar.festival@gmail.com بفرستند یا به شماره۰۹۳۷۲۹۰۳۳۴۷ در پیام رسان‌های بله و ایتا ارسال کنند. با ما همراه باشید👇 🇮🇷ایتا ➡️https://eitaa.com/navideshahedfars 🇮🇷سروش ➡️https://splus.ir/navideshahedfars https://eitaa.com/mmparvizan
"خلاصه‌ی مرثیه‌ای در اندوه پدربزرگ" هِی... لااِلهَ... تابوت... الا... پدر بزرگ هی دست ما که پایین، بالا: پدربزرگ. دارد به سمت لحظه‌ی موعود می‌رود بر روی دست‌ها تکِ تنها: پدربزرگ... این کيست که شمرده نفسی می... نمی‌کشد. نه غیرممکن است خدایا! پدربزرگ... هرشب پر از هیاهو، دیشب پر از سکوت امشب پر از شکایت و فردا، پدربزرگ_ در سردخانه چایی لب‌دوز می‌خورد در جمعِ شاعرانه‌ی صدها پدربزرگ ...یا ماه... یابن خورشید...اِسمَع... هوار زد صدبار توی گوشم، این‌را... پدربزرگ بعدش تمام شانه‌ی خودرا تکاند و رفت همراه صوت تلقین، در ما پدربزرگ هی بیل‌بیل: خاک... نه، هی ابر ابر: اشک سد می‌کنند دیدِ مرا تا پدربزرگ از چارسمت... گور پر از موریانه شد حالا چه می‌کند تک تنها پدربزرگ؟_ سرسخت در مقابلشان ایستاده است بَه‌بَه! چه باشکوه! چه زیبا! پدربزرگ یک‌کم فشار از دوطرف، بعد کلّ قبر یک‌هو خراب می‌شود...اما پدربزرگ_ با عشق من هنوز نفس می‌کشد... بخواب! آخر چقدر سعی و تقلّا پدر بزرگ؟ ...حالا سه‌فصل ازآن شب وحشی گذشته است و من هنوز گیج... که آیا پدربزرگ_ زنده است؟ اگر بله، نکند باز تب کند، در آن همه رطوبت و سرما پدربزرگ یک سنگ قبر ساده و یک هفته انتظار یک عصر چارشنبه و حالا پدربزرگ_ در زیر خاک منتظر فوتِ فاتحه است انگار داغ کرده سرت ها؟ پدربزرگ!... شرمنده! دیر آمده‌ام... وقت‌تان به‌خیر آن زیر راستی چه خبرها پدربزرگ؟ این پنجشنبه هم به سراغش نیامدی مادربزرگ، قهر نکن با پدربزرگ چل جمعه بعد... غیبت کبری تمام شد مادربزرگ آمد... برپا پدربزرگ! آذر ۱۳۸۳ خمپاره‌ها که اوج بگیرند https://eitaa.com/mmparvizan
"تعهد و تخصص در نقد و آموزش هنر و ادبیات" یکی از مباحث جاری در میان منتقدان معناگرا، مبحث جایگاه تخصص ادبی و تعهد نویسنده یا شاعر است. هرچند سخن‌گفتن درباره‌ی این موضوع به مجالی بیش از این نیاز دارد، قطعا باید پذیرفت که همزمانی تعهد و تخصص در در نقد و آموزش ادبیات هرچند به دشواری رخ نشان می‌دهد، بهترین راه نجات از این دوگانگی است. با این حال باید پذیرفت که ادبیات پیش از تعهد به هر چیزی جز خود، نخست ادبیات است و به بهانه‌ی تعهد نمی‌توان آن را تا ساحت آثار عوام‌پسند یا صرفا آموزنده و معنامند فروکاست. تایید این نکته را در تقدم شاعر‌بودن"والشعراء" بر "الا الذین آمنوا" در آیات پایانی سوره‌ی شعراء و همچنین سخن امام علی (ع) درباره‌‌ی امروا اقیس و بزرگترین شاعر عرب بودن او، می‌توان دید. قلم‌زدن و خط کشیدن بر توانایی متخصصان ادبی غیر متعهد یا محدود کردن مرزهای تعهد اخلاقی و انسانی، چیزی جز به انحراف کشیدن ادبیات معناگرا نیست و سبب انحصارطلبی افراطی در ادبیات می‌شود. خواه این رفتار از جامعه‌ی ادبیات انقلابی حمایت شود خواه از ادبیات مدعی روشنفکری. احادیث زیر که از پایگاه حدیث شیعه نقل شده، در پایان می‌تواند این نکته را تایید کند که آموختن از کسانی که تخصص و دانش دارند، اما به اصول و تفکرات شما متعهد نیستند، فضیلتی برای مومنان و مدعیان ادبیات متعهد است و پیشی گرفتن از کلام و مرام بزرگان دین، مواجهه با این سخن معصوم(ع) است که نادان را نمی‌بینی مگر زیاده یا کم‌روی کند و همچنان سازگار با این عبارت است که "المتقدم لهم مارق والمتاخر عنهم زاهد واللازم لهم لاحق" ۴۳۶۹.عنه عليه السلام :الْحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ ، فخُذِ الحِكْمَةَ و لَو مِن أهلِ النِّفاقِ . ۱ ۴۳۷۰.عنه عليه السلام :الحِكمَةُ ضالَّةُ كُلِّ مؤمنٍ ، فخُذوها و لَو مِن أفْواهِ المُنافِقينَ . ۲ ۴۳۷۱.عنه عليه السلام :خُذِ الحِكمَةَ أنّى كانتْ ؛ فإنَّ الحِكمَةَ تَكونُ في صَدْرِ المُنافِقِ فتَلَجْلَجُ في صَدرِهِ حتّى تَخْرُجَ ، فتَسْكُنَ إلى صَواحِبِها في صَدرِ المؤمنِ . ۳ ۴۳۷۲.عيسى عليه السلام :لَو وَجَدْتُم سِراجا يَتوَقَّدُ بالقَطِرانِ في لَيلَةٍ مُظلِمَةٍ لاسْتَضَأْتُم بهِ و لَم يَمْنَعْكُم مِنهُ رِيحُ نَتْنِهِ، كذلكَ يَنبغي لَكُم أنْ تأخُذوا الحِكمَةَ مِمَّنْ وَجَدْتُموها مَعهُ و لا يَمْنَعَكُم مِنهُ سُوءُ رَغْبَتِهِ فيها . ۴ ۴۳۷۳.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :لا تُحَقِّرِ اللُّؤْلُؤةَ النَّفيسَةَ أنْ تَجْتَلِبَها مِن الكِبا الخَسيسَةِ ؛ فإنَّ أبي حَدّثَني قالَ : سَمِعتُ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام يقولُ : إنّ الكَلِمَةَ مِن الحِكمَةِ لَتَتلَجْلَجُ في صَدرِ المُنافِقِ نِزاعا إلى مَظانِّها حتّى يَلْفِظَ بها، فيَسْمَعَها المؤمنُ فيكونَ أحقَّ بها و أهلها فيَلْقَفَها . ۵ ۴۳۶۹.امام على عليه السلام :حكمت، گمشده مؤمن است؛ پس ، آن را، گر چه از منافقان، فرا گيريد . ۴۳۷۰.امام على عليه السلام :حكمت گمشده هر مؤمنى است. پس ، آن را فرا چنگ آوريد گر چه از دهان منافقان باشد . ۴۳۷۱.امام على عليه السلام :حكمت را هر كجا باشد فرا گيريد ؛ زيرا حكمت در سينه منافق مى باشد، و پيوسته ناآرام است تا از آن جا خارج شده در سينه مؤمن، در كنار همگنان خود آرام گيرد . ۴۳۷۲.مسيح عليه السلام :اگر چراغى بيابيد كه در دل شب با قطران  مى سوزد، از نور آن بهره مى گيريد و بوى بد آن، مانع اين كار شما نمى شود ، همچنين شايسته است كه شما حكمت را در هر كه يافتيد، فرا گيريد و بى رغبتى او به آن، مانع شما نشود . ۴۳۷۳.امام زين العابدين عليه السلام :بيرون كشيدن مرواريدى گرانبها از ميان زباله هاى كثيف را كارى پست و حقير مشمار ؛ زيرا پدرم فرمود : شنيدم كه امير المؤمنين عليه السلام مى فرمايد : سخن حكمت آميز، به عشقِ قرار گرفتن در جايگاه واقعى خود، در سينه منافق بى تابى مى كند، تا آن گاه كه بيرون افكنده شود و مؤمن كه بدان سزاوارتر و شايسته تر است، آن را مى شنود و مى ربايد. پ.ن. ۱.نهج البلاغة: الحكمة ۸۰ . ۲.. غرر الحكم : ۱۸۲۹ . ۳.نهج البلاغة : الحكمة ۷۹ . ۴.. بحار الأنوار: ۷۸/۳۰۷/۱ . ۵.بحار الأنوار : ۲/۹۷/۴۶ . https://eitaa.com/mmparvizan