eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●چه کسی مسلمان‌ها را به این روز انداخت؟ چه کسی خاندان پهلوی را بر مردم مسلط کرد که حجاب از سر زن مسلمان و مؤمن بردارد؟●■ ■●آری، خوبانِ مسلمان‌ها می‌بایست احتیاط دینی می‌کردند، که نکردند و در اثر آن سهل‌انگاری‌ها کار مسلمانان به اینجا کشید. خدا نکند که انسان در دین و امور مسلمان‌ها خلافِ احتیاط کند؛ زیرا انحراف خود انسان هرچند مشکل است، ولی منحرف کردن دیگران و در عداد مضلّین(جزء گمراه‌كنندگان) قرار گرفتن، اَشْکل(سخت‌تر) است. «الضآلِین؛ گمراهان» همان «الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ» هستند؛ زیرا «ضآلین» کارشان به «مُضلّین» منتهی می‌شود. در ترکیه مصطفی کمال را با وعده‌ی سلطنت بر ترکیه تطمیع نمودند، و در ایران رضا پهلوی را با تطمیع واگذاری سلطنت قاجار به او، تطمیع نمودند. ■●در محضر بهجت، ج۲، ص۴۲●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●انسانی اگر بخواهد از نعمات آن سویی به دست آورد باید آن سویی شود.باید با آن نشئه سنخیت پیداکند ،تشابه پیدا کند ، واین نیاز به ریاضت دارد.الان درجاتی را برای سالک به راه افتاده بیان می کند. □●احوالاتی که پیش می آید در چند درجه هر درجه را در چند مرحله بیان میکند، اول , وسط ، منتهی. حالات را به نحو عموم و کلی بیان میکند ، چون خصوصیات و جزییات به تبع مزاج و استعداد است و مزاج را عرض عریضی است و به ضابطه در نمی آید. آنچه به دست می آورند مربوط به شخص است .سرّ اوست .چون سرّ است مربوط به خودش است الفاظ حکایتی از آن سرّ است و سرّ را نمیتوان در قالب ریخت ، مربوط به خودش است، ولی بصورت عموم میشود الان ابتدا وارد در بیان وقت میشود "الوقت " که مبدأ و مرتبه اول از درجه نخستین است. □●سالک باید اول در وقت دقت کند و آنچه به انسان داده میشود یکبارگی و یکدفعه نیست ، باید انس بگیرد ، و کم کم انس بگیرد که رخش می باید تن رستم کشد . باید به اله عالم انس بگیرید.اگر دیر شده بیحوصلگی نکند ، می دهند ، ان الله لایضیع اجر... □●این که چند صباح یک تسبیحی به دست بگیریم و یک نحوه بِس بِس ، بعد هم انتظار داشته باشیم ، این نمیشود .این ریاضت نیست ، تشبه به ریاضت است ، ادای ریاضت است ، والا ریاضت بی بهره نمیشود.توقع باید بجا باشد. کاری است بس مشکل. بعضی ها چند صباحی شروع میکنند ، تن خسته میشود ، نمی کشد ، خود را به الفاظی و بِس بِس قانع می کند . افرادی آمدند و گفتند: حاضریم. گفتم:کار میخواهد، مشکل است .گفتند : هستیم. چهارصباحی شروع کرند و بعد درمانده. خود را قانع کردند که بله فهمیدیم .اینها را شیخ میگوید خیال میکنی یافتی و رسیدی .از عجز ترک گفته ایی و الان داری به این الفاظ به سر خود شیره میمالی. □●والا آنکه اراده کرده می رسد و می فهمد و می گوید: مرا تا جان بود در تن بکوشم مگر از جام او یک جرعه نوشم □●این که میگوید فهمیدم ، یافتم ، کافی است؟ چه کسی به همه چیز رسیده است؟ خودش را دارد قانع میکند چون سخت است مشکل است . حال می بینی آنهایی که به جایی رسیدند چقدر مرد بودند ، چقدر زحمت کشیده اند ، به ریاضات علمی و عملی چه زحماتی کشیده اند. □●توغل ، فرو رفتن است. در اول ابن الوقت بود .وقتی آن حالت برایش ملکه شد و به جایی رسید، وجودشان سنگین میشود، قلمشان سنگین میشود ، اوتاد ارض هستند. در مقابل کسانی که اولئک کالانعام بل هم أضل . این شخص از وقت هم بالاتر رفت و متوغل شد و ابوالوقت شده است. □●صده و ده اشاره /اشاره نود و هفتم ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، مبدع چیزها، تعالی ذکره، چون گویائی است که می‌نماید و می‌دهد آن معانی و گوهرها، که مرور است، بسخنْ شنوندگان را، و نه هر شنونده‌ای سخن وی را دریابد و بداند، بلکه از ایشان هست که بترجمان و واسطه محتاج بود تا از گوینده بشنونده رساند ،و آنکه در این منزلت و مرتبت بود عجمیست، که حاجت خود را در نیابد الا بترجمانی که تفسیر کند حقیقت گفتار را. □○پس ای نفس، از آن گوهران مباش که محتاج ترجمان و واسطه باشند، که ترجمان تواند که گفتار را از اندازهٔ معنی بگرداند و خیانت کند، پس برون شو از مرتبت عجمیان بمرتبت فصیحان و بلیغان، و کسب کن دانش را پیش از کار کرد، و میوه شناختن پیش از درخت نشاندن، و بگفتار محصل کن ثواب برکاتش پیش از عمل، که ترا اندرین هست راحتی تمام و فایده‌ای بزرگ، واللّه تعالی اعلم بالصّواب. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت امام روح الله الموسوی الخمینی (قدس سره الشریف)●■ ■حجاب خودخواهی و خودبینی، از حجب غلیظه‌ای است که هرکس را که مبتلای به آن است از همه حقایق سلوک تمام محسنات و کمالات غیر و مقبحات و نقایص خود بازمی‌دارد. این حجاب ارث ابلیس است و در هرکس قوت گیرد منسلک در ذریه‌ی ابلیس خواهدشد، گرچه به صورت و ولادت ملکیه، ولیده و ذریه‌ی آدم باشد؛ زیرا که میزان در عالم انسانیت و ملکوت، که شیئیت اشیاء به آن است، ولادت ملکوتیه است. چنان‌چه زاده‌ی ملکوتی، عیسی مسیح، فرموده‌است:« لن یلج ملکوت السماء من لم یولد مرتین ». ■و این ولادت ثانویه که مبدأ و اوج ملکوت اعلی است، که به ملکوت سماء از آن تعبیر شده، متوقف بر آن است که از این حجب که ارث ابلیس است، خارج و به حقایق اسماء که ارث آدم علیه السلام است متحقق شود. تحقق به حقایق جنود عقلیه از مقدمات تحقق به حقایق اسماء است. ■●شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۶۵‌و‌۶۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت هفتم: قرآن )○□ □○ثُمَّ الْتَفَتَتْ إِلَى أَهْلِ الْمَجْلِسِ: بعد حضرت زهرا س
□○ (قسمت هشتم: فلسفه احكام)○□ □○فَجَعَلَ اللَّهُ الإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ: خداي متعال را براي تطهير و پاك كردن شما از شرك مقرر کرد. □○وَ الصَّلاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ: و خدای متعال را واجب کرد تا وجود شما را از مبرا و منزه کند. □○وَ الزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِي الرِّزْقِ: و خدای متعال پرداختن را براي پاك كردن روح و جان انسان از دلبستگی به مال و دنيا و همین طور سببی برای افزون شدن دارايي‌ها و رزق قرار داد. خاصیت زکات هم دو چیز است: یکی نفس انسان را تزکیه می کند؛ وقتی در راه خدا داد دلبستگی به دنیا را از بین می برد؛ دوم هم اینکه سبب برکت رزق می شود. □○وَ الصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلإِخْلاصِ: خداي متعال را مقرر کرد برای اینکه روح را در جان انسان تثبیت کند. □○وَ الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ: و خداي متعال را براي استحكام بخشيدن به بناي دين مقرر کرد؛ که حج بنای دین را محکم می کند. □○وَ الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ: و عمومي را براي اینکه دل ‌ها منظم شود و دیگر هوس ظلم و كارهاي خلاف نكند، مقرر کرد. □○وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ: و خداي متعال از ما اهل بيت را براي نظم يافتن دين و امّت و ملّت اسلامي مقرر کرد. □○وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ: و ‌ما اهل بیت را براي در امان ماندن امّت اسلامي از تفرقه و فرقه فرقه شدن مقرر کرد. □○وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلإِسْلامِ: و خداي متعال را مايه‌ي عزّت اسلام قرار داد. □○وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اسْتِيجَابِ الأَجْرِ: و را مدد و کمکی قرار داد براي اینکه انسان استحقاق و آمادگي دريافت اجر الهي را پیدا کند. □○وَ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ: و خداي متعال را براي این مقرر کرد که مصالح عمومي در پرتو آن تامین می شود. □○وَ بِرَّ الْوَالِدَيْنِ وِقَايَةً مِنَ السُّخْطِ: و را سپری قرار داد که انسان را از خشم الهی محفوظ می دارد. □○وَ صِلَةَ الأَرْحَامِ مَنْسَأَةً فِي الْعُمُرِ وَ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ: و و ارتباط با خویشاوندان را مایه ی افزوني جمعيّت مسلمان ها قرار داد. □○وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ: و را وسيله‌‌ي حفظ خون‌ها و جلوگيري از خون‌ريزي قرار داد. □○وَ الْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِيضاً لِلْمَغْفِرَةِ: و را وسیله‌ای قرار داد براي اینکه انسان خودش را در معرض مغفرت الهي قرار دهد. □○وَ تَوْفِيَةَ الْمَكَايِيلِ وَ الْمَوَازِينِ تَغْيِيراً لِلْبَخْسِ: و خداي متعال امر كرد به اينكه کیل و وزنه‌ها را کامل بگیرید؛ وزنه‌هايتان دقيق باشد و پيمانه‌ها را وقتی می خواهید جنسی بخرید؛ بفروشید؛ پیمانه را کامل پر کنید. خدای متعال این را مقرر کرد برای اینکه خوی را در شما از بین ببرد. □○وَ النَّهْيَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِيهاً عَنِ الرِّجْسِ: و خدا نهي کرد از براي اینکه انسان را از آلوده شدن به پليدي‌ها حفظ کند. □○وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَةِ: و خداي متعال امر کرد به اجتناب از ( قذف: تهمت به یک به زن پاکدامن یا تهمت به یک مرد پاكدامن؛ تهمت اعمال شنیع زدن است) براي اینکه انسان ها از لعنت الهی محفوظ بمانند. اگر کسی چنین تهمتی بزند ملعون پروردگار واقع می شود. □○وَ تَرْكَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ: و خداي متعال امر کرد به ترك و سرقت برای اینکه انسان ها در زندگي شان ملتزم به پاكي و شوند. □○وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْكَ إِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ: و خداي متعال را حرام کرد براي اينكه عبوديّت و فقط براي پروردگار صورت گيرد. □○این قسمت هم بود که چرا خدای متعال اوامری کرد. ☑️حال فکر کنید حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از آن آسیب ها آمده اند ببینید چه می گویند! یعنی هر کس دیگری بود چنین خطبه ی بلندی آن هم با این معارف عمیق می توانست ایراد کند! اشاره کردم که تفسیر خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها نه در حد من است و نه در حد جلسه ی ما؛ نه اندک دانستنی های من اجازه ی این کار را می دهد؛ ولی می خواهم در نظر بگیرید حضرت با این حال آمده اند و چه می گویند! یعنی این روح بزرگ الهی چقدر عظیم است که قبل از اینکه برود به دفاع از حق خودشان بپردازند، چه معارف عمیقی را در دسترس بشریت قرار می دهند! □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت هشتم: فلسفه احكام)○□ □○فَجَعَلَ اللَّهُ الإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ ال
□○ (قسمت نهم)○□ ☑️بعد از اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فلسفه ی احکام را بیان کردند، فرمودند: □○فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: این سخن قرآن را بیان کردند فرمودند : پس آن‌گونه كه شايسته‌ي تقوا گزيدن در پيشگاه خداي متعال است داشته باشيد و نميريد مگر اینکه مسلم باشيد؛ محض خداي متعال باشید. □○وَ أَطِيعُوا اللَّهَ فِيمَا أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهَاكُمْ عَنْهُ: و در آنچه خداي متعال از آن امر و نهي كرده فرمانبر خدا باشيد. □○فَإِنَّهُ إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ: چرا كه تنها عالمان و آگاهان هستند كه از خداي متعال دارند و مي‌ترسند. ☑️بعد از این معارف بلند حضرت زهرا سلام الله علیها خودشان را معرفی می کنند: □○ثُمَّ قَالَتْ أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي مُحَمَّدٌ: سپس فرمودند: اي مردم! بدانيد كه من فاطمه هستم؛ یعنی فردا کسی نگوید نشناختیم! من تنها یادگار رسول الله هستم؛ من فاطمه ام و پدرم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. □○أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْواً: آنچه که در آغاز می گویم تا پایان هم بر سر آن سخن باقی خواهم ماند؛ من مثل شما دورو نيستم كه هر لحظه یک قیافه و یک ادّعايي داشته باشم. حرف اول و آخر من یکی است. □○وَ لا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً وَ لا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً: آنچه كه من مي‌گويم سخن خطا و غلطي نيست؛ و آنچه كه انجام مي‌دهم كار ظالمانه و نادرستي نيست. □○لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ: حضرت این آیه ی قرآن را تلاوت کردند؛ فرمودند: رسولي از خود شما مردم براي شما آمد كه آنچه شما را به سختي مي‌افكند تحملّش براي او دردآور بود و در خوبي كردن به شما حرص داشت و نسبت به مؤمنان مهربان، رئوف و رحيم بود. □○فَإِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِي دُونَ نِسَائِكُمْ: پس اگر پدر من را بشناسيد مي‌دانيد كه رسول خدا همان رسولی که قرآن فرمود چنین پیامبری برای شما آمد، او پدر منِ فاطمه است؛ پدر هيچ‌يك از زنان شما نيست. □○وَ أَخَا ابْنِ عَمِّي دُونَ رِجَالِكُمْ: و رسول الله (صلی الله علیه وآله) برادر پسرعمّ من علی‌بن‌ابیطالب است؛ برادر هيچیك از مردان شما نيست. □○وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِيُّ إِلَيْهِ: و نسبت پیدا کردن با پيغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) چه نعمت بزرگي است! □○فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ: و پیغمبر (صلی الله علیه وآله) رسالت خود را به تمامه انجام داد و ابلاغ كرد و كار خودش را با انذار امت شروع كرد. □○مَائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِينَ: پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله) مسير خودش را از مسير مشركين منحرف كرد؛ یعنی راهی که مشرکان می رفتند او طی نکرد؛ از مشرکان راه جدا کرد. □○ضَارِباً ثَبَجَهُمْ: پيغمبراکرم(صلی الله علیه وآله) در ميدان جهاد شمشير بر فرق مشركان كوبيد. □○آخِذاً بِأَكْظَامِهِمْ: و گلوگاه آنان را گرفت و فشرد. □○دَاعِياً إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ: و با زبان استدلال، حکمت، دانش و آگاهي و با موعظه‌هاي نيكو و دلنشين مردم را به سوي خدا دعوت كرد. □○يَكْسِرُ الْأَصْنَامَ، وَ يَنْكُثُ الْهَام: پیغمبر (صلی الله علیه وآله) بت‌ها را در هم مي‌شكست و سر افراد مغرور و سران شرک بت‌پرست را بر زمين مي‌كوبيد؛ یا بر سر آنها می کوبید. □○حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ: تا اينكه توانست جمعيّت مشركين را شكست دهد و آنها از ميدان می گريختند. □○حَتَّى تَفَرَّى اللَّيْلُ عَنْ صُبْحِهِ: تا اينكه صبح صادق از زیر پرده‌ي شب بيرون آمد. □○وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ: و چهره‌ي حق نقاب برافكند و حقّ خالص جلوه‌گر شد. □○وَ نَطَقَ زَعِيمُ الدِّينِ: و زمامدار دين به سخن درآمد. □○وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّيَاطِينِ: و شقشقه ها و عربده‌هاي شيطان ها خاموش شد و زبانشان لال شد. □○وَ طَاحَ وَشِيظُ النِّفَاقِ: و پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) خارهاي را از سر راه دروید و جمع کرد و برداشت. □○وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاقِ: و پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) گره‌هاي و شقاق را گشود. ادامه دارد... □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □○از شنيدن تا ديدن چقدر راه است؟ ممكن است راهش خيلى طولانى نباشد و در عرض چند روز فهم و عقلتان بزرگ شود. امّا چقدر از شنيدن تا ديدن، راه طى شده است؟ اوّل شنيد، بعد عبادت كرد، بعد سالها به فكر فرو رفت، اگر درويش بود چقدر توى عرفان رفت، اگر هم اهل تعقّل و علم بود چه بحث‌ها، چه جدال‌ها، همينطور پيش آمد تا چشم دلش باز شد و به مرحله‌ى ديدن رسيد. □○حال كه به ديدن رسيد بهره‌ى تمام آنها را برده است، منتهى ديگر آنها را لازم ندارد. گوش را مرخص كرد، ديدِ ظاهر را مرخص كرد، خلاصه دستگاه را كم‌كم جمع كرد. اوّل پهن كرده بود، امّا كم‌كم جمع كرد. زيراخدا آنقدر به او نزديك بود كه راه گفتن و شنيدن را بست. اين او بود كه اين درها را به‌واسطــه‌ى نزديكى بسـت. كم‌كم فقط ديدن ماند. ديدن هم دوام نداشت، به هم چسبيدند و ديگر خبرى نيامد، يُحِبُّهُم و يُحِبُّونَهُ . تنها خبرى كه آمده اين جمله قرآنى است كه آنها خدا را دوست داشتند، خدا هم آنها را دوست داشت، همين. چشم محبّت كه باز شد، خدا را ديدند. خدا هم آنها را ديد، اين انتهاى كمال انسان است و كمال انسان به اين است. □○سه نفر قصد داشتند بروند مشهد، يكى از آنان گفت، اينجا بايستيد تا من بروم كمى ميوه بخرم بيايم، وقتى برگشت ديد فقط يك نفر آنجا ايستاده است، پرسيد دوستمان كو؟ گفت نمى‌دانم! يك نفر از اينجا رد مى‌شد، به رفيق ما سلام كرد، او هم جواب سلام داد، بعد رفتند كه رفتند. يُحِبُّهُم و يُحِبّونَه. اين او را دوست داشت، او هم اين را، با هم قاطى شدند و رفتند. □○آنهايى هم كه مى‌ميرند همين‌طور مى‌شوند. با يكى سلام و عليك مى‌كنند، يُحِبُّهُم و يُحِبّونَه. خداحافظ! آن وقت شما مى‌گوييد، خدا رحمتش كند، رفت. □○ مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابى كتاب دوم، چاپ هشتم، مجلس دوم صفحه ى٣٥-٣٤○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●مراقبه و نماز ماه جمادى‌الثانی●■ ■نمازی که در طول ماه جمادى‌الثانی یک بار باید انجام داد و زمان معیّنی هم ندارد. از آغاز این ماه تا پایان این ماه، چه روز و چه شب می‌توان انجام داد. ■چهار رکعت نماز، که دو نماز دو رکعتی پی در پی است و پس از سلامِ دو رکعتِ اوّل، بلافاصله و بدون آنکه روی از قبله برگرداند و یا سخنی گوید، از جا بر می‌خیزد و تکبیره الاحرام دو رکعت دوّم را می‌گوید. : : : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●«آیه‌ الکرسی»(تا هوالعلی العظیم) ۱ مرتبه ●سوره «قدر» ۲۵ مرتبه : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●سوره «تكاثر» ۱ مرتبه ●سوره «توحيد» ۲۵ مرتبه : : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●سوره «كافرون» ۱ مرتبه ●سوره «فلق» ‌۲۵ مرتبه : ●سوره «حمد» ۱ مرتبه ●سوره «نصر» ‌۱ مرتبه ●سوره «ناس» ۲۵ مرتبه : ■سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَ اللهُ أَكْبَرُ ( ۷۰ مرتبه) ■اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ( ۷۰ مرتبه) ■اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ( ۳ مرتبه) ■سپس سر به سجده نهاده و سه مرتبه بگويد: ■يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا اللهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحيمُ يَا أَرْحَمَ‌ الرَّاحِمِينَ ■سپس در همان سجده هر حاجتی كه دارد از خدا بخواهد. ■هر كه اين عمل را بجا آورد، خدا، خودش و مال و همسر و فرزندان و دين و دنيای او را تا سال آينده حفظ می‌كند و اگر در اين سال از دنيا برود بر حال شهادت رفته است، يعنى ثواب شهيدان را دارا می‌باشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت چهارم بخش ششم ● تفسير باطل يكى از مفسرين در باره درخواست ابراهيم (علیه السلام ) از خداوند در خصوص رؤيت چگونگى احياء مردگان خلاصه بيان اين مفسر اين است كه : سوال ابراهيم (عليه السلام ) (العياذ بالله ) از يك امر دينى نبوده ، بلكه اين بوده كه از كيفيت زنده نمودن سر در آورد، و علم و آگاهى به اينكه مرده را چگونه زنده مى كند، شرط ايمان نيست . پس ابراهيم (عليه السلام ) از خدا علمى را كه ايمان مشروط بر آن است طلب نكرده ، به دليل اينكه خود را با لفظ ((كيف )) آورده و همه مى دانيم كه اين كلمه در مورد سؤال از حال استعمال مى شود، نظير اينكه كسى بپرسد ((كيف يحكم زيد فى الناس ، زيد در ميان مردم چگونه قضاوت مى كند؟)) كه پرسش كننده در اينكه زيد قضاوت مى كند، شك ندارد بلكه در كيفيت آن شك دارد، و گرنه اگر در اصل قضاوت شك مى داشت مى پرسيد: ((ايحكم زيد فى الناس ))، آيا زيد در بين مردم قضاوت مى كند؟. و اگر خداى تعالى در پاسخ ابراهيم (عليه السلام ) از او پرسيد: ((مگر ايمان نياورده اى ؟)) براى اين بوده كه هر چند ظاهر كلمه ((كيف )) سوال از چگونگى احياء است ، ليكن از آنجائى كه گاهى اين كلمه در تعجيز هم استعمال مى شود، مثلا وقتى كسى ادعا مى كند كه مى توانم وزنه سى منى را بردارم ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 569 به او مى گوئى بردار ببينم چگونه بر مى دارى ؟ و منظورت اين است كه به او بفهمانى تو نمى توانى بردارى . و نيز از آنجائى كه خداى تعالى مى دانست ابراهيم (عليه السلام ) چنين توهمى نمى كند، و به پروردگارش نمى گويد زنده كن ببينم چگونه زنده مى كنى ، خواست اين احتمال را از كلام او دور كند، و ايمان خالص او در نظر مردم مشوب نشود، و سخنش طورى باشد كه هر كسى كه آن را مى شنود بدون شك پى به خلوص ايمانش ببرد، لذا پرسيد: ((مگر تو ايمان ندارى ، به اينكه من مى توانم مرده زنده كنم ))؟ او هم در پاسخ عرضه داشت : ((چرا، ايمان دارم ، ليكن مى خواهم ايمان خود را بيشتر كنم )). و كلمه ((طمانينة ))، بنابراين معنا عبارت مى شود از آرامش قلب به وسيله مشاهده و اينكه قلب در كيفيت احيا، هزار جا نرود، و احتمالات گوناگون ندهد، البته نداشتن اين آرامش قبل از مشاهده ، منافاتى با ايمان ندارد، چون ممكن است آن جناب قبل از ديدن احيا، عالى ترين درجه ايمان را به قدرت خدا بر ((زنده كردن و احيا)) داشته باشد، و مشاهده زنده شدن مرغان ذره اى بر ايمانش نيفزايد، بلكه فايده ديگرى داشته باشد كه داشتن آن ، شرط ايمان نيست . آنگاه مفسر نامبرده بعد از سخنانى طولانى گفته : آيه شريفه دلالت دارد بر فضيلت ابراهيم (عليه السلام ) چون وقتى آن جناب درخواستى از خداوند متعال كرد فورا و به آسان ترين وجه درخواستش را اجابت كرد، با اينكه همين اجابت را درباره عزير بعد از صد سال عملى ساخت. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○علامه طباطبایی و مرحوم مطهری برای حق التألیف کتابی که با هم نوشته اند با هم قرارداد بسته اند که درآمدی را که از این راه به دست می‌آید با هم نصف کنند. دو سند در این باره در کتاب «نامه ها و ناگفته ها» (چاپ سوم، ۱۳۸۷، انتشارات صدرا، ص ۱۹-۲۰) منتشر شده که تقدیم می گردد○□ نظر به اینکه امید می رود کتاب اصول فلسفه –چنانکه از اقبال مردم و از شهرت بسزایی که یافته پیداست- به خواست خداوند (عَزَّ اسمُه) در آینده توجه بیشتری از اهل فضل و دانشمندان به خود جلب کرده و چاپهای متعددی بخورد، اینجانبان نویسندگان متن و پاورقیهای کتاب نامبرده محمد حسین طباطبایی و مرتضی مطهری فیمابین خود قرار بر این گذاشتیم که بعد از این تاریخ (تاریخ تحریر این ورقه) نسبت به چاپ دوره یا هر یک از مجلدات کتاب مشترکا اقدام نماییم و اگر چاپ آن را به ناشری واگذار کنیم با امضاء هر دو نفرمان واگذار کنیم به طوری که هیچ گونه اقدام و عملکرد انفرادی اعتبار نداشته باشد و همچنین عوایدی که از راه واگذار نمودن چاپ کتاب و حق التألیف که پس از این تاریخ می رسد فیمابین بالسویه تقسیم شود. به تاریخ نهم ربیع الثانی ۱۳۹۱ مطابق با سیزدهم خرداد هزار و سیصد و پنجاه تحریر شد. □○مرتضی مطهری محمد حسین طباطبایی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●با مجاهده، از قرآن و نماز بهتر استفاده کنیم●■ : ■●از آیه «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ و کسانی را که در [راه خشنودی] ما بکوشند، قطعاً به راه‌های خود رهنمون می‌کنیم» ـ به‌حسب ظاهر ـ استفاده می‌شود که هدایت الهی و جهاد بنده، هر کدام مراتبی دارد؛ و هر مرتبه از جهاد و کوشش بنده، مرتبه‌ای از هدایت الهی را در پی دارد. این هم از موارد عمل به وظیفه است که با اقسامِ مجاهدات، قرآن را نیز علی‌وجهه تلاوت کنیم؛ به‌گونه‌ای‌که در هر تلاوت، غیر از آنچه در دوره قبل استفاده می‌کردیم استفاده کنیم. و نیز در هر نمازی، غیر از آنچه قبلاً استفاده می‌نمودیم، استفاده نماییم؛ نه اینکه بدون کم و زیاد و فقط تکرار باشد، بلکه صورتاً برای ما همان باشد، نه سیرتاً. «لَنَهْدِیَنَّهُمْ» یعنی چیزهایی را می‌فهمانیم که در خود قرآن و سنت است، نه در غیر این‌ها؛ به دلیل اینکه هر دفعه مطالعه و تدبّر کنید، مطلب تازه‌ای از آن می‌فهمید، غیر از آنچه در مرتبه قبل می‌فهمیدید. ■●در محضر بهجت، ج٢، ص٢۶٩●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■ظالمان بعد از رحلت رسول الله مصائب وظلمی بر اهل بيت طاهرينش وارد كردند كه جانسوز است. ■شب آخر حيات حضرت زهراء (علیها السلام) جناب امّ سلمه خدمت ايشان رسيدند و از حالشان سوال كردند. ■حضرت زهراء (علیها السلام) در جواب فرمودند : " امّ سلمه تمام دردها را فراموش كردم ، درد و ناراحتی من دو چيز است : فقد النبی و ظلم الوصی ( از دست دادن پيامبر و ظلمی كه به وصیّ او _ اميرالمومنين علی عليه السلام_ وارد كردند) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اساس کار علمی و عملی و اولین مرتبه را برانجام واجبات ،ترک محرمات وکسب حلال بگذارید وبراین پایه مباحثه کنید، معرفت نفس بخوانید، استادداشته باشید وسیرعلمی خود را ادامه دهیدتا ان شاالله کم کم به سیرعملی راه پیداکنید، اذکار داشته باشید،چهله ها بگیرید ، وخلوتها برایتان پیش بیاید □○انجام واجبات،ترک محرمات وکسب حلال، سه اصلی است که همه چیزباید برآن استوار شود □○اگردانشجو یامعلم، کارمند، بازاری و یاکارگر هستید وهر شغل مبارکی که دارید، باید ببینید در محدوده ی شما چند واجب و حرام مطرح است، همان را مراعات کنید این عمل برای شما نور می آورد وآرام آرام برایتان جا می افتد و در شما پیاده میشود □○اینهاکه عرض میکنیم ،تجربیات بیش از ۲۵سال درس و بحث و حرف شنیدن محضربزرگان است تا به یقین برسید که هرمقدار واجبات را درست انجام دهید وحرامهارا ترک کنید وکسب حلال داشته باشید، درکارتان موفق میشوید واین اعمال در ادامه ی دروس و تحصیل به شما نور میدهد وکل عالم باشما هماهنگ میشود □○اگرشما در شغلی باشیدکه خیلی ها در آن شغل اهل حرامند وشما یک نفر طالب حلال باشید، بدانیدکه باکل عالم هماهنگید وبه اندازه ی نظام هستی طرفدار دارید نگویید من که خلاف نمیکنم تک و تنهایم اتفاقا آنها تنهایند وشماجمع هستید شمابانظام هستی و تمام عوالم وجودی و باتمام انبیاء وائمه علیهم السلام هماهنگید که نمیخواهید خلاف کنید. □○حضور و مراقبت استادصمدی آملی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●امام خمینی(ره): بشارت انقلاب اسلامی در شب میلاد رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله) طبق حدیث معتبر●□ ☑️اینکه ۱۴کنگره از طاق کسری فرو ریخت شاید یعنی ۱۴قرن بعد، بنای ظلم شاهان فرو می‌ریزد □●در ولادت حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) قضایایى واقع شده است، قضایاى نادرى به حسب روایات ما و روایات اهل سنت وارد شده است که این قضایا باید بررسى بشود که چى است. از جمله قضیه شکست‌خوردن طاق کسرى و فرو ریختن چهارده کنگره از آن قصر و از آن جمله، خاموش‌شدن آتشکده‌های فارس و ریختن بتها به‌روى زمین... □●اینکه چهارده کنگره از کنگره‌های قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمی‌آید که یعنى در قرن چهاردهم این کار می‌شود، یا چهارده قرن بعد این کار می‌شود؟ به نظر شاید بیاید این، محتمل هست که این بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بین می‌رود و بحمداللَّه رفت از بین. □●صحیفۀ امام | ج۱۹ | ص۴۳۲و ۴۳۵●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● سلام الله علیها الگوی چه کسانی است؟●■ ■● ، الگوى كسانى است كه بيشتر از خودشان هستند و بيشتر از رفاه و عدالت و تكامل را مى خواهند؛ كه انسان، با رسيدن به تكامل و شكوفايى استعدادهايش، جهتى عالى تر مى خواهد تا رشد داشته باشد، وگرنه خسر و خسارت، او را مى ربايد. ■●تمامى دعا و تمامى آرزوى من، اين است كه تو را ى رسول و همسر على و مادر زينب، به چشم عنايت بپذيرد. ■●تمام خواسته ى من، اين است كه شما همه، نور چشم اولياء خدا و سرور قلب آنها باشيد؛ نه سنگى در راه خدا و خارى بر دامان رسول و استخوانى در گلوى على و ضربه اى بر گونه ى . ☑️عزيزم! ... آنطور زندگى كن كه «مرگ»، مزاحم «زندگى» تو نباشد! و آنگونه بمير، كه زندگى ساز باشى! شايد بتوانى، در كنار باشى! ●الهى ثَبِّتنا عَلى دينِكَ وَ اسْتَعْمِلْنا بِطاعَتِكَ وَ لَيِّن قُلُوبَنا لِوَلىِّ امْرِكَ وَ عافِنا مما امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَكَ● ■● ، ص: ۱۳۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، این حالها و اعراض که فرود آمده‌اند در جوهر کثیف جسمانی با هم موافقت ندارند، و با هم الا دشمن نباشند، پس حذر کن و پرهیز جوی از ایشان، که این آن معنیست که ترا ازآن ترسانیدند، و آن بیمناک که ترا ازآن بیم داده‌اند. ، تو یکسانی و یک گوهر و یک ذاتی و ایشان بسیار، و تو موافقی و ایشان مختلف، و تو نیک خواهی و ایشان فریبنده، و تو درستی و ایشان باطل؛ و تو موجودی و وجود ایشان حقیقتی ندارد، و تؤی خیری دائم باقی و ایشانند زخارف و نگار و گردنده. □○پس بازگیر، ، خود را از آنها، و بپرهیز از «بادانی جستن آن، و بلند و بزرگ داشتن ایشان، و ره زدن ایشان بر تو، و فرو گذاشتن ایشان مر ترا، و بیرون مشو از خود و از ذات یکتای حق شریف، و پی بسیاری ایشان مدار و اختلاف و محالاتشان و خساست و غدرشان، که گم شوی و هلاک گردی. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei