eitaa logo
مجردان انقلابی
13.7هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
#السلام_ایها_غریب #سلام_امام_زمانم ❣ ای جانِ ❣ جهان بسته به یک #نیم_نگاهت دل گشته چو گلـ 🌹 سبــ 🌱 ز به خاک سر #راهت هم بام فلک پایگه قدر و جلالت 💫 هم چشم ملک خاک قدمهای #سپاهت #أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج 🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 ❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی ♥️ @mojaradan
📌گام چهارم: من و محور مختصّات عالَم 🍃جایگاه خود را در عالم هستی بشناسیم🍃 ✳️اندام‌وار بودن جهان هستی و از جمله خانواده _ که یکی از اعضای جهان آفرینش است _ حقیقتی غیر قابل انکار است. 🔰زن، در صورتی می‌تواند همسر موفّقی باشد که در جایگاه زنانگیِ خود، قرار بگیرد و مرد، در صورتی می‌تواند همسر توانایی باشد که از جایگاه مردانگی خود، به جای دیگری نرود. ⚠️وقتی این دو نسبت به نقش خود در این اندام، آگاه نبوده یا به آن پای‌بند نباشند، رابطۀ آنها آمادۀ بروز اختلاف خواهد شد. ✔️استعدادهای طبیعی مرد و زن، برای هر کدام، وظایفی را تعیین می‌کند. ❇️زن به جهت برخوردار بودن از احساسات لطیف، مدیریت عاطفی خانه را بر دوش می‌گیرد. این، کم وظیفه‌ای نیست. خانۀ بی‌عاطفه، خانۀ ارواح است. زندگی در خانه‌ای پُر از امکانات رفاهی امّا بی‌بهره از عاطفه، زندگی نیست، مرگ تدریجی است. ✅وظیفۀ مرد هم مدیریت اقتصادی و منطقی خانه است؛ آن هم به جهت استعدادها و روحیّاتی که به طور طبیعی در او وجود دارد. 💟آن گونه که زن از عهدۀ تربیت بچّه بر می‌آید، مرد نمی‌تواند؛ چرا که سرمایۀ لازم برای تربیت، عاطفۀ بسیار زیاد و لطافت قلب است که مرد در این اندازه از آن برخوردار نیست. 📛حالا اگر زن بخواهد از این جایگاهی که به طور طبیعی داراست، خارج شود و مرد هم بخواهد در جایگاه زن قرار بگیرد، نه تنها کارها به سامان نمی‌رسد؛ بلکه به جای کار، خراب‌کاری‌هایی شکل می‌گیرد که درست کردنش کاری است کارستان. ⬅️ادامه دارد .... 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص ۱۴۴ _۱۴۳ @mojaradan
🌸 روز خود را با بسم‌الله آغاز کنید🌸 ✍امام علی(ع): پرخوری نشانه شکم پرستی است و شکم پرستی بدترین عیب است. ⏳امروز ‌چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۸ ۲۱ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹ 👈ذکرامروز: لااله الله الملک الحق المبین 👈مناسبت هاو رویدادها: هیچ مناسبتی وجود ندارد 👈انرژی مثبت:سخن گفتن باخدامثل صحبت کردن با یه دوست پشت تلفن است درسته اونونمیبینیم ولی مطمئنیم داره به حرفامون گوش میده ❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی ♥️ @mojaradan
#پروفایل_یلدا #والپیپر #تصویر_زمینه #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
recording-20191211-131655.mp3
1.12M
⭕️ چرا خواستگار کم هست؟! آیا به خاطر جادو و طلسم و این حرفاست؟ 🔷 ❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣ ♥️ @mojaradan
💞وقتی ازدواج میکنید تنها کسی که بدرد شما میخوره همسرتونه؛ پس اگر میگه با فلان دوستت رفت و آمد نکن من خوشم نمیاد حتی اگر دلیل درستی هم نداشت به نظرش احترام بذارید❗ •┈┈••✾❀💕✿💕❀✾••┈┈• 💕 @mojaradan👈 💕 @mojaradan👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله: 💠 ای حولاء! سوگند به کسی که مرا به حق به پیامبری و رسالت فرستاده، هر زنی که را زیاد کند و باعث فشار بر شود؛ خداوند بزرگ در روز قیامت زنجیرهای آتشین را بر او سنگین می‌گرداند. 📕 مستدرک وسایل‌الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴۵ ❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣ ♥️ @mojaradan •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
#پروفایل_خدایا #والپیپر #تصویر_زمینه #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 در دامنه کوه های دمشق جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا خویش را رفع کند یک روز سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید برایش بسیار سوخت تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را دهد یک قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش خوشحال شد ونگین را در گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما زن همسایه که به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت سلیمان (ع) نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را از خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد دراین وقت ناگهان# پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید پیرمرد هرچه که وهیاهو کرد فایده نداشت پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت# برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد پیر مرد قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در بشوید نگین از دستش خطا رفت به افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی نیآمد . با ناراحتی و تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت همسرش به او داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود خواست خداوند جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به بسوی قریه روان بود با گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند فردا پیرمرد به بازار رفت هر نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه نخواهد به خداوند و باور داشته باشید. 🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3) 🌹حق غنّی است، برو پیش غنی 🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا