#داستان_شب
شيخ #صدوق قدس سره از ابوذر رحمه الله نقل كرده است كه گفت؛ از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى فرمود؛
#اسرافيل بر جبرائيل مباهات كرد و گفت؛
من از تو #بهتر هستم!!
جبرائيل گفت؛
چگونه و به چه دليل تو از من بهترى؟
گفت؛ به خاطر اينكه من يكى از #هشت فرشته اى هستم كه عرش الهى را بدوش دارند،
و من #مأمور دميدن در صور هستم،
و من نزديكترين فرشته به درگاه ربوبى ام.
جبرئيل گفت؛ من از تو بهترم!!
اسرافيل گفت؛
چگونه و به چه علّت تو از #من بهترى؟
جبرائیل گفت؛
به خاطر اينكه من #امين پروردگار بر وحى،
و فرستاده او #بسوى انبياء و رسولانم،
امر خسوف (ماه گرفتگى)
و #غرق كردن اشياء به دست من است،
و خداوند امّتهائى را كه بخواهد هلاك كند به دست من #هلاك ونابود مى كند.
بعد فرمود؛
اين دو #نزاع خود را به پيشگاه الهى عرضه داشتند،
خداوند به آنها خطاب كرد و فرمود؛
#ساكت باشيد و مباهات نكنيد،
به #عزّت و جلالم قسم كسانی را آفريده ام
كه از شما بهتر هستند...
عرض كردند؛
آيا #مخلوقى بهتر از ما آفريده اى در حاليكه ما از #نور آفريده شده ايم؟
فرمود؛
بلى، آنگاه به #حجاب قدرت فرمان داد كه ظاهر شود، وقتى آشكار شد ديدند كه بر #ساق عرش نوشته شده است؛
لا إله إلّا اللَّه،"
محمّد رسول اللَّه،"
وعليّ وفاطمة،"
والحسن والحسين،"خير خلق اللَّه.
«خدائى جز خداى يگانه نيست،جل جلاله
محمّد ص فرستاده خداست،
على، ع فاطمه،س
حسن ع و حسين،ع
بهترين مخلوقات پروردگار هستند».
جبرئيل عرض كرد؛
يا ربّ؛
أسألك بحقّهم عليك أن تجعلني خادمهم!
خداوندا ! ازتو -درخواست مى كنم بحقّ اين بزرگواران كه مرا خدمتگزار ايشان قرار دهى»،
و خداوند آن را پذيرفت،
پس جبرئيل از #اهل بيت قرار گرفت
و او خادم و خدمتگزار ما مى باشد.
📚ارشادالقلوب ج2ص295
مدینه المعاجز ج2ص394
هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبوها وَبَعلُها وَبَنوها....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
سالهای آغاز #قرن سیزدهم بود، مرجع بزرگ تقلید اسلام آیت آللَّه العظمی وحید بهبهانی (رحمة الله علیه) در کربلا سکونت داشت، و دارای #حوزه درسی بود و شاگردان بسیاری داشت. وی به عنوان #سید محمد باقر محمد اکمل اصفهانی، معروف به وحید بهبهانی، در سال 1205، در کربلا رحلت کرد، و قبرش در پائین پای #شهداء در رواق امام حسین (علیه السلام) است.
از شنیدنی ها در این عصر اینکه، یکی از #شاگردان برجسته او به نام مولا محمد کاظم هزار جریبی نقل می کند:
من در مجلس درس آیت آللَّه وحید بهبهانی در مجلس پائین صحن مقدس کربلا #حضور داشتم، ناگاه مردی که از زوار غریب بود، نزد آیت آللَّه بهبهانی آمدو نشست و دست ایشان رابوسید، و یک دستمال بسته که در میان آن #طلاهای زنانه بود نزد آیت آللَّه بهبهبانی نهاد و عرض کرد، این طلاها رادر هر جا که #صلاح دیدید، به مصرف برسانید.
آیت اللَّه: این طلاها از کجابه دست آمده، ماجرایش چیست؟
زائر غریب: این طلاها، داستان عجیبی دارد: اگر #اجازه بفرمائید بیان کنم.
آیت آللَّه : بیان کن:
زائر غریب: من از #اهالی شیروان (یا دربند) هستم، به یکی از بلاد روسیه مسافرت کردم، ودر آنجا #تجارت و بازرگانی می نمودم و در ثروت کلانی به دست آوردم، در آنجا چشمم به دختری زیبا افتاد، #شیفته جمال او شدم و سرانجام از او خواستگاری کردم.
او گفت : من #مسیحی هستم، و تو مسلمان، اگر تو مسیحی شوی، حاضرم با تو ازدواج کنم.
بسیار غمگین شدم، #حیران بودم که چه کنم، کارم به جائی رسید که تجارت و #شغلم را رها ساختم و آن چنان پریشان بودم که نزدیک بود هلاک گردم، سرانجام #تصمیم گرفتم به آن دختر اعلام کنم که مسیحی شده ام، نزد خانواده آن دختر رفتم و #رسما مسیحی شده ام، نزد خانواده آن دختر رفتم و رسما مسیحی شدم، واز اسلام برائت جستم، و آنها پذیرفتند و سرانجام با آن دختر #ازدواج نموده ام نه می توانستم به وطن باز گردم، و نه برایم ممکن بود که به #دستورهای آئین مسیحیت عمل کنم.
در این بحران، به یاد #مصائب امام حسین (علیه السلام) می افتادم و گریه می کردم و از اسلام چیزی به جز از حسین (علیه السلام) و #رنجهای او در راه اسلام، در قلبم جائی نداشت، زار زار می گریستم، #همسرم با تعجب زیاد از من می پرسید که چرا گریه می کنی؟
من با #توکل به خدا، حقیقت را به او گفتم: که در مذهب اسلام باقی هستم، و گریه ام به خاطر مصائب آقا امام حسین (علیه السلام) است.
همسرم همین که نام شریف امام حسین (علیه السلام) را شنید، #نور اسلالم در قلبش پرتو افکند و هماندم مسلمان شد، و با من در مورد مصائب آن حضرت می گریست.
روزی به او گفتم: بیا #مخفیانه با هم به کربلا به کنار قبر امام حسین
(علیه السلام) برویم، تا در حرم آن حضرت، آشکار #اظهار اسلام کنی، او موافقت کرد، و با هم به فراهم کردن #لوازم سفر، پرداختیم، در این میان او بیمار شد و در همان بیماری از #دنیا رفت، بستگان او جمع شدند و او را #مطابق آئین مسیحیت همراه همه طلاها و زیورهائی که داشت در قبرستان مسیحیان روسیه به خاک سپردند.
از #فراق آن زن، بسیار محزون گشتم، تصمیم گرفتم که جسد او را از قبر بیرون آورم به شهری ببرم و در قبرستان مسلمین دفن کنم، وقتی در دل شب،# قبر را شکافتم، دیدم مردی با ریش تراشیده و سبیل کلفت، در آنجا مدفون است بسیار پریشان شده و تعجب کردم، در همان حال، #خواب مرا فرا گرفت، در عالم خواب دیدم، شخصی به من می گوید:
#شادمان باش که فرشتگان (نقاله) جسد همسرت را به کربلا بردند و در آنجا در میان صحن، #طرف پائین پا، نزدیک منازه کاشی، دفن کردند، و این جسد را که در این قبر می بینی جسد فلان #رباخوار است که امروز او را در اینجا دفن کردند، و فرشتگان آن جسد را به اینجا آورده اند، و زحمت حمل و نقل #جنازه عیالت را، از تو برداشته شد!.
بسیار #خوشحال شدم و بی درنگ بار سفر بستم و به کربلا آمدم، و به توفیق الهی برای #زیارت قبر شریف امام حسین (علیه السلام)، وارد حرم شدم، در آنجا از دربان صحن، پرسیدم، آیا فلان روز ( نام همان روز دفن همسرم را به زبان آوردم در پای مناره کاشی چه کسی را دفن کردید؟.
گفتند: فلان ربا خوار را.
من قصه خودم را برای آنها باز گو کردم، آنها همان قبر را شکافتند، من وارد قبر شدم، دیدم #عیالم در میان لحد خوابیده است، همان دم زیورهای او را که طبق #مذهب نصاری، با او دفن شده بود، بیرون آوردم، و به حضور شما رسیدم و تقدیم می کنم، تا در آنچه #صلاح دانستید به مصرف برسانید .
آیت آللَّه بهبهانی (رحمة الله علیه) آنها را گرفت و در #راه تامین زندگی فقرای کربلا، به مصرف رسانید
اقتباس از در السلام عراقی
✍️عالم برزخ در چند قدمی ما
نویسنده : محمد محمدی اشتهاردی
🖤🍃🍃🖤🍃🍃🖤
@mojaradan
#داستان_شب
👈 كيفر كمترين بى احترامى به پدر
#يوسف عليه السلام پس از مشكلات زياد #فرمانرواى مصر شد. پدرش يعقوب سالها با #رنج و مشقت، دورى و فراق يوسف را تحمل كرده و توان جسمى را از دست داده بود. هنگامى كه #باخبر شد يوسف، زمامدار كشور مصر است، شاد و خرم با يك #كاروان به سوى مصر حركت كرد.
يوسف نيز با #شوكت و جلال در حالى كه سوار بر مركب بود، به استقبال پدر از مصر بيرون آمد. همين كه #چشمش به پدر رنج كشيده افتاد، مى خواست پياده شود، #شكوه سلطنت سبب شد كه به احترام پدر پياده نشد و #كمى بى احترامى در حق پدر كرد.
پس از پايان #مراسم ديدار، جبرئيل از جانب خداوند نزد يوسف آمد و گفت: يوسف! چرا به #احترام پدر پياده نشدى؟ اينك دستت را باز كن! وقتى يوسف #دستش را گشود ناگاه #نورى از ميان انگشتانش برخاست و به سوى آسمان رفت.
يوسف پرسيد: اين چه نورى است كه از دستم# خارج گرديد؟ جبرييل پاسخ داد: اين #نور نبوت بود كه از نسل تو، به خاطر كيفر پياده نشدن براى #پدر پيرت (يعقوب) خارج گرديد و ديگر از نسل تو #پيغمبر نخواهد بود.
📗 #بحارالانوار، ج 12، ص 251
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
💕عـزاداران عـالـم
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
#پنج نفر در تاریخ بسیارگریه کرده اند:
1- حضرت آدم برای #بهشت انقدرگریه کرد که #رد اشک بر گونه اش افتاد.
۲–حضرت یعقوب به اندازه ای برای #یوسف خود گریه کرد که #نور دیده اش را از دست داد.
۳- #حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که #زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
۴-حضرت فاطمه زهرا(س) در #فراق پدر آنقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند ما را به تنگ اوردی با #گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز...
۵_امام_سجاد(ع) بیست تا #چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه #آب و خوراکی برایش می آوردند گریه می کردند ومی گفتند هرگاه #قتلگاه فرزندان فاطمه را به یادمیاورم گریه #گلویم رامی فشارد. 🥀
📚 مناقب آل ابى طالب، همان، ج3، ص137.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
✅🔻پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:
«مَنْ صَلّي #بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهارِ»؛**
🦋كسي كه در دل #شب نماز بخواند، #صورت او در روز #زيبا ميشود.🤩
🙂☝️🏻در روايتي، بيان شده كه #چهره آنان چنان #نوراني ميشود كه هر كس به آنان نگاه كند، #شيفتهشان ميشود. اين نور، مثل #نور_الهي است كه انسان را #جذب ميكند. 😇
✍🏻از امام #سجاد ـ عليه السلام ـ پرسيدند:
«ما بالَ #الْمُجْتَهِدينَ بِاللَّيْلِ مِنْ اَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً؟ قالَ: لِاَنَّهُمْ خَلَوْا بِرَبِّهِمْ فَكَساهُمُ اللهُ مِنْ #نُورٍ»؛**🍁🍂
✔️چرا آنان كه در دل شب #تهجد دارند، داراي #صورتهاي_زيبايي هستند كه در ميان مردم به طور كامل مشخص و پديدار است؟🧐
✅ امام ـ عليه السلام ـ فرمود:
💫چون آنان با پروردگار خود خلوت كردند، پس خداوند آنان را از #نور پوشانيد😍😍
منبع📜
التهذيب، ج 2، ص 119.
وسائل الشيعه، ج 8، ص 157.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
❀••┈••❈✿♥️✿❈••┈••❀
✅🔻پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:
«مَنْ صَلّي #بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهارِ»؛**
🦋كسي كه در دل #شب نماز بخواند، #صورت او در روز #زيبا ميشود.🤩
🙂☝️🏻در روايتي، بيان شده كه #چهره آنان چنان #نوراني ميشود كه هر كس به آنان نگاه كند، #شيفتهشان ميشود.
اين نور، مثل #نور_الهي است كه انسان را #جذب ميكند. 😇
✍🏻از امام #سجاد ـ عليه السلام ـ پرسيدند:
«ما بالَ #الْمُجْتَهِدينَ بِاللَّيْلِ مِنْ اَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً؟ قالَ: لِاَنَّهُمْ خَلَوْا بِرَبِّهِمْ فَكَساهُمُ اللهُ مِنْ #نُورٍ»؛**
✔️چرا آنان كه در دل شب #تهجد دارند، داراي #صورتهاي_زيبايي هستند كه در ميان مردم به طور كامل مشخص و پديدار است؟🧐
✅ امام ـ عليه السلام ـ فرمود:
💫چون آنان با پروردگار خود خلوت كردند، پس خداوند آنان را از #نور پوشانيد.😍
منبع📜
التهذيب، ج 2، ص 119.
وسائل الشيعه، ج 8، ص 157.
@mojaradan
❀••┈••❈✿♥️✿❈••┈••❀