#تیکه_کتاب
خداوندبه موسی گفت از دو موقعیت خنده م میگیره:
وقتی من بخوام کاری انجام بشه و تلاش بیهوده ی دیگران رو میبینم تا جلوی انجام اون کار رو بگیرند
و وقتی من نخوام کاری انجام بشه و جماعتی رو میبینم که برای انجام اون کار به آب و آتش میزنند.
📕 روی ماه خداوند را ببوس
👤 #مصطفی_مستور
👳 @mollanasreddin 👳
چند جایگزین فارسی
●واله ☜شیدا
●وساطت ☜میانجیگری
●واضح ☜آشکار
●وصی ☜جانشین
●وطن ☜میهن، زادگاه
●وقفه ☜درنگ
●هدایت ☜راهنمایی
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
👳 @mollanasreddin 👳
Sergio Díaz De Rojas, Jose Quezada Márquez 4_5807934749389362113.mp3
زمان:
حجم:
10.07M
#موسیقی_بیکلام
نور راه خودش را پیدا میکند..
مانند مسافری خسته که از مسیری دشوار به
سمت مقصدی نامشخص جلو می رود…✨
👳 @mollanasreddin 👳
#طنز_جبهه
😄شوخی #احمد با احمد
درعملیات بیتالمقدس، دو « احمد» داشتیم ڪه فرمانده بودند و صدای آنها از شبڪههای بیسیم مرتب شنیده میشد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسولالله و«احمد ڪاظمی» فرمانده لشڪر نجف اشرف. در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شڪستن خطوط دشمن، فرماندههان و رزمندگان از لهجههای آنها متوجه می شدند ڪه این «احمد» ڪدام «احمد» است. اما جالبتر زمانی بود ڪه دو «احمد» با هم ڪار داشتند. در مرحلهی دوم عملیات ڪه بچههای لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وڪارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم ڪشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میڪرد، احمد ڪاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت:
احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد.
او سه احمد اول را ڪه یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظتر بیان میڪرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی ڪه صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میڪرد. یادشان بخیر:
احمَد احمَد، احمَد احمِد، احمَد احمِد
👳 @mollanasreddin 👳
#ضربالمثل
«خیلی خوشگل بود، ابله هم در آورد» :
آبله نوعی بیماری است که در قدیم که واکسن آن کشف نشده بود، بسیار شیوع داشت. هنوز هم نوع خفیفی از آن به اسم آبله مرغان را شاهد هستیم
آبله گاهی برای کسانی که مبتلا به آن میشدند ، با چیزی مثل تاول یا جوش همراه بود که وقتی این مساله در صورت پدیدار میشد ، حالت زشتی به بیمار میداد .این جوشها یا تاولها یا جای آنها گاهی تا آخر عمر روی صورت میماند.
در فارسی و آذری از این مساله استفاده کردهاند و چندین چند ضربه المثل ساختهاند با یک مضمون و با اسمهای متفاوت : مبارک خیلی خوشگل بود، آبله هم در آورد یا عروس خیلی خوشگل بود آبله هم در آورد یا آقا خیلی خوشگل بود آبله هم در آورد ..
منظور همه این ضرب المثلها آن است که در شرایطی که طبیعی نبود و مشکلات زیاد است ، مشکل بزرگ تازهای اضافه شده است.
👳 @mollanasreddin 👳
خار و میخك - قسمت ۲۱.mp3
زمان:
حجم:
13.66M
🎙#روایت_شب| ساختن و شکستن
🔸درحالیکه خانواده درگیر ساخت خانۀ جدید هستند، مردان خانواده دستگیر میشوند و به زندان میافتند...
🖼قسمت بیستویکم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
👳 @mollanasreddin 👳
صبح كه میشود
قلبم را از نو برایِ كنار تو تپیدن
كوك مىکنم
این یعنی خودِ خود زندگی...
صبحتون بخیر
👳 @mollanasreddin 👳
#داستان_تاریخی
در سال ۱۹۲۲ گروهی از دانشمندان به بخش بیمارستانی دانشگاه تورنتو رفتند که در آن کودکانی، به دلیل عوارض حاد دیابتی، در کما به سر میبردند و در حال مرگ بودند.
در اتاق پر بود از والدینی که در کنار تخت فرزندان خود نشسته بودند و منتظر مرگ ناگزیر آنان بودند.
بعد، دانشمندان از تختی به تخت دیگر رفتند و شروع به تزریق دارویی جدید به آنان کردند.
وقتی تزریق به آخرین کودکی که در کمای دیابتی بود انجام شد، نخستین کودک از کما بیدار شد و بعد همهٔ کودکان یکی پس از دیگری بیدار شدند.
اتاقی که پیشتر مکانی برای مرگ و اندوه بود، پر از شادی و امید شد.
این دارو «انسولین» نام داشت.
کمی بعد بنتینگ، کالیپ و بست، پزشکانی که انسولین را کشف کردند، حق امتیاز آن را به قیمت یک دلار به دانشگاه تورنتو فروختند.
دکتر بنتینگ گفت: «انسولین متعلق به من نیست، متعلق به تمام جهان است.»
👳 @mollanasreddin 👳
#تیکه_کتاب
تنها، آدمهای دیوانه را دوست دارم؛
آدمهایی که دیوانه ی زندگی اند،
دیوانه ی حرف زدن،
دیوانه ی نجات یافتن،
در یک آن، خوره ی همه چیز هستند،
آدمهایی که هیچوقت خمیازه نمی کشند، حرفهای معمولی نمی زنند،
فقط می سوزند، می سوزند، می سوزند ...
📘 در راه
👤 #جک_کرواک
👳 @mollanasreddin 👳
📜 #ضرب_المثل
🔅 آب دست یزید افتاده است
در روزگار شاهان ستمگر، مأموران آبرسانی (میرابها) و شهرداریها با خباثت، سنگدلی و سختگیریهای ناروا، آسایش را از مردم میربودند. در چنین موقعی، نالهی مردم به آسمان بلند میشد که: « ما اسیر دست ستمگریم و آب در دست یزید افتاده است.»
این مثل کنایه است از اسیر شدن در دست ستمگر، سپرده شدن امور به دست مسئولان سختگیر و مقرراتی، قرار گرفتن سرنخ کار در کف اشخاص انعطافناپذیر، خسیس، خبیث، محتکر و گرانفروش؛ سنگدلانی که به مرگ دیگران و تب خود خشنودند.
+ این مثل به شکلهای زیر نیز رواج دارد:
✓ آب افتاده دست یزید.
✓ آب دست یزید افتاده
✓ آب به دست یزید افتادن(بودن)
✓ آب در دست یزید افتاده
✓ آب به دست شمر افتاده
✓ آب انبار به دست یزید افتادن
🔆 آب دریا به دهن سگ نجس نمیشود
پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن
🔅 آب آبرو با خودش نمیرود.
🔆 آبادی میخانه ز بد مستی ماست.
🔅 آب اگر درنیاید نان که در میاید.
👳 @mollanasreddin 👳
#متن_خاص
امروز را در همین امروز زندگی ڪن
هیچ معلوم نیست
فردایی ڪه بخاطرش
لحظاتت را در نطفه خفه میڪنی
همانی باشد ڪه دلت میخواسته!
آدمیزاد هیچگاه مقصدی ثابت نداشته
مدام در تلاش برای رسیدن است
اما قبل از اینڪه برسد
مقصدش را تغییر میدهد!
و در این میان انقدر عجله دارد
ڪه زیباییهای مسیر را نمیبیند.
#علی_سلطانی
👳 @mollanasreddin 👳