eitaa logo
ملاصدرای سیاسی
306 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.2هزار ویدیو
41 فایل
«سیاست ما عین دیانت ماست» کانال روبیکا: https://rubika.ir/mollasadrasyasi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 امر به معروف و نهی از منکر امام حسین علیه السلام در نهضت حسینی؛ 📝 وظیفه‌ای استثنائی یا الگویی برای مکلفین؟ 🖋 م.ص.صادقی | 🔸 امام حسین علیه السلام فرمود: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر» (۱) 🔺 از جمله تحلیل‌هایی که درباره قیام و نهضت سیدالشهدا علیه السلام مطرح می‌شود و غالبا نتیجه‌ای جز دعوت به سکون و انفعال در برابر ظالمین و مستکبرین ندارد، غیر قابل الگو بودن قیام امام حسین علیه السلام، است که این قیام را اختصاصی و صرفا وظیفه شخصی حضرتش معرفی می‌کنند! هر چند دلیل معتنابهی برای این مدعی پیدا نشد، اما این تحلیل یک خروجی منفی اجتماعی دارد؛ و آن بی‌اثرساختن حرکت و قیام سیدالشهدا علیه السلام و خون شریف و مبارک ایشان در امتداد تاریخ است. تحلیلی برای مسکوت‌گذاشتن نهضت حسینی که به ضد اهداف و خون پاک ثارالله بدل شده است. 🔻 برای اینکه نشان دهیم این تحلیل خلاف حرکت امام حسین علیه السلام است و به آنتی‌تز نهضت حسینی بدل شده است ـ با احترام به برخی قائلین احتمالی ـ به فقه (باب امر به معروف و نهی از منکر) در کتاب تحریر الوسیله امام خمینی (قدس سره) مراجعه می‌کنیم، تا به وظیفه انسان مسلمان در امر به معروف و نهی از منکر در موقعیتی که سیدالشهدا علیه السلام واقع شد، پی ببریم. ✅ در تحریر الوسیله (ج ۱ ـ ص ۴۷۲) در شرط چهارم امر به معروف و نهی از منکر (عدم ترتب مفسده و ضرر بر امر و نهی)، بعد از بیان اینکه اگر آمر یا ناهی از وقوع ضرر یا مفسده‌ای (جانی، مالی یا آبرویی) برای خودش یا دیگر مؤمنین بترسد امر و نهی واجب نیست، در مسئله ششم می‌فرماید: «لو كان المعروف و المنكر من الأمور التي يهتم به الشارع الأقدس‌كحفظ نفوس قبيلة من المسلمين و هتك نواميسهم أو محو آثار الإسلام و محو حجته بما يوجب ضلالة المسلمين أو إمحاء بعض شعائر الإسلام كبيت اللّٰه الحرام بحيث يمحى آثاره و محله و أمثال ذلك لا بد من ملاحظة الأهمية، و لا يكون مطلق الضرر و لو النفسي أو الحرج موجبا لرفع‌ التكليف، فلو توقفت إقامة حجج الإسلام بما يرفع بها الضلالة على بذل النفس أو النفوس فالظاهر وجوبه فضلا عن الوقوع في ضرر أو حرج دونها‌» «اگر معروف و منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهتمام ـ ویژه ـ دارد، مانند حفظ جان و نوامیس قبیله‌ای (گروهی) از مسلمین یا محو آثار اسلام و محو حجت آن (اعتبار) به نحوی که موجب گمراهی مسلمین بشود یا برخی شعائر اسلام از بین برود مانند بیت الله الحرام به نحوی که اثری از آن نماند و مانند این مثال‌ها، پس در این موارد ملاحظه و توجه به اهمیت مسئله مهم است. - پس مطلق ضرر یا حرج در امر و نهی، موجب رفع تکلیف نیست- لذا اگر اقامه‌ی حجت‌ها و امور مهم اسلام ـ که با نبودشان گمراهی و ضلالت پیش می‌آیدـ متوقف باشد بر بذل جان یا جان‌ها، ظاهر آن است - که امر و نهی- واجب است، چه برسد به اینکه ضرر یا حرجی پیش بیاید». ✅ ایشان در مسئله‌های ۷ تا ۱۱ چند عنوان را از مصادیق امور مهم دانسته‌اند که ضرر و حرج موجب سقوط تکلیف در برابر آن نمی‌باشد و امر و نهی واجب است. مانند بدعت در اسلام، معروف شدن منکر، سکوت در برابر ظالمین، سکوت در برابر جرئت ظالمین در گسترش محرمات، سکوت در برابر اعوان ظالمین قلمداد کردن علما. 🔺 البته قید مهم در این چند تکلیف شرعی، مخاطب آنهاست؛ "علماء الدين و رؤساء المذهب"، این دو دسته چنین وظایف خطیری بر عهده دارند؛ نه عموم مکلفین. 🔻 از این نقطه محل عزیمت سیدالشهدا علیه السلام فهمیده می‌شود که قیام و حرکت وظیفه شرعی آن حضرت در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر بوده است؛ نه یک وظیفه اختصاصی و غیر قابل الگو. بلکه فعل آن حضرت نشان‌دهنده‌ی مراتب امر و نهی و قیود آن می‌باشد که اتفاقا وظایف علما و رؤسای مذهب شیعه از آن فهمیده می‌شود. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 📌 پ.ن ۱: مثیر الاحزان 4 / بحار الانوار 44:329/ المناقب لابن شهرآشوب 89: 4 / مقتل الحسین الخوارزمي 188: 1 /نفس المهموم: 37 / مكاتيب الأئمة 40: 2 / لمعة من بلاغة الحسين (عليه السلام): 106 / مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله ج‏2، ص: ۳۶۶ / الفتوح: ج 5 ص 21 / معالي السّبطين: ج 1 ص 212. 📌 پ.ن ۲: نخستین بار حدودا سال ۱۳۸۶ در مدرسه آیت الله مجتهدی ره تهران، این استدلال از تحریر الوسیله را از حضرت استاد آیت الله جاودان حفظه الله شنیدم.
🌀 خدمات‌کارت و حساب‌های مجازی طلاب نزد مرکز خدمات!! 📝 لزوم شفاف‌سازی فوری مرکز خدمات یا ورود دستگاه‌های نظارتی 🖋 استاد سطوح عالی؛ نام محفوظ امروز به بانک ملی رفتم برای گرفتن شماره شبای . در کمال ناباوری کارمند بانک گفت: حسابهای خاص شبا ندارند!! گفتم برای جابجایی پول نیاز به شبا دارم، یعنی چی که حساب‌ خاص هست؟! سری تکان داد وگفت: کاری نمیشه کرد. پرسیدم یعنی «حساب مجازی» است و درواقع کل کارت‌های بانکی چندین هزارطلبه به یک حساب برای مرکز خدمات متصل است؟!! گفت حاج آقا گیردادی‌... خلاصه اینکه: همه خیال می‌کنیم در بانک ملی حساب مستقلی تحت عنوان خدمات‌کارت داریم، ولی اینطور نیست. حالا سؤالم از دستگاه‌های نظارتی حوزه و نهادهای مربوط این است که عواید این حساب ویژه، مورد حساب‌کشی و بازرسی قرار می‌گیرد؟ این سودهای فوق‌العاده، عادلانه به طلاب می‌رسد؟ و امتیازات آن برای صاحبان وجه یعنی طلاب است و حرام است اگر یک ریالش تحت هر عنوانی به مدیر یا کارمندی داده شود. آیا کارمندان و مدیران مرکز خدمات سهمی از این عواید -مثل وام مسکن و ساخت مسکن و ...- دارند؟ مبادا مثل ماجرای برج سفید، مجدد ساختمانی آسمان را بخراشد، آن هم در این اوضاع وخیم معیشتی طلاب؟! و ... ؟! به هرحال شفاف‌سازی لازم است؛ مخصوصا الان که مرکز خدمات، تبلیغات بسیار عجیب و گسترده‌ای دارد: برای اینکه طلاب و اساتید، «خدمات کارت» را به عنوان حساب دریافت انتخاب کنند و این یعنی افزوده‌شدن ماهانه میلیاردها تومان دیگر به میلیاردها تومان موجود! اما بدون شفافیت لازم.
🌀 وحدت حوزه و دانشگاه یا شبیه‌شدن حوزه به دانشگاه؟! 🖋 هادی مصری‌پور؛ 🔸 در ایام سالروز وحدت حوزه و دانشگاه، برخی اساتید ابراز گلایه کرده بودند که همچنان پس از چند دهه، حوزه برای «وحدت حوزه و دانشگاه» برنامه‌ای ندارد. ‼️ اما می‌خواهم بگویم اتفاقا امروز پس از سی سال، به همت شورای عالی و مرکز مدیریت، «حوزه» از هرروز دیگری به دانشگاه شبیه‌تر شده است و بجای حفظ سنن حوزوی و تعامل با دانشگاه، دچار اتحاد حوزه با برنامه دانشگاه شدیم: 1️⃣ چه به لحاظ آموزشی و سیستم سرطانیِ ترمی واحدی؛ 2️⃣ چه به لحاظ مدرکی که دیگر خروجی حوزه‌ها آیت الله و حجت‌الاسلام نیستند (یادداشت «دکتر بوشهری و دکتر اعرافی»)؛ 3️⃣ چه به لحاظ هویت حوزوی و طلبگی که کاری کرده‌ایم که طلاب حس کنند برای اینکه هویت و بها پیدا کنند لاجرم از داشتن مدرک دانشگاه هم هستند؛ چون وقتی هویت تحصیلی و مدرکی ذیل سیستم دانشگاهی تعریف شد، همه اصالت‌ها هم به ظاهر با دانشگاه خواهد بود و خودبخود حوزه را در سایه‌‌ی دانشگاه، هویت‌بخشی کرده‌ایم. ♨️ استمرار همین روند خسارت‌بارِ خالی از ایده و برنامه، کم‌کم باعث بدبینی بسیاری از بزرگان و فضلای سنتی حوزه به رهبری شد؛ چراکه اساسا شورای عالی و مرکز مدیریت به فرمایش رهبری ایجاد شدند برای ارتقای حوزه‌های علمیه، اما آنچه در عمل رخ داد ترقی معکوس یا به تعبیر رهبری ارتجاع بود (عقبگرد و ارتجاع حوزه در آموزش). ⛔️ خناسان و یاوه‌گویان (متحجرینی که خون‌کردن دل امام را به ارث برده‌اند و فقط وقتی آرام می‌گیرند که حوزه را برای همیشه به قهقرا برده باشند) نیز از این مجالِ کم‌کاری و ترک فعل شورای عالی و مرکز مدیریت، نهایت سوءاستفاده را داشتند در جهت بدنام‌ساختن و بی‌اعتبار جلوه‌دادن رهبری بین علما و فضلایی که روزبروز نگران ازدست‌رفتن سنن حوزوی و بی‌مایه و سردشدن فضای حوزه بودند، فضایی که کم‌کم تبعات خسرانش در کمیت و کیفیت حوزه نمایان شد. 🔺 فضایی که در آن دیوان‌سالاری اداری و بی‌اعتمادی شدید و غلیظ نسبت به استاد و طلبه حاکم شد؛ تا جایی که استاد را مثابه یک رباتی دید که بیاید درسی بگوید و برود، لذا حتی امتحان و نمره استاد را ارجی نمی‌نهند و سیستم دیوان‌سالارانه خودش باید امتحان کتبی و شفاهی (آن هم به بی‌کیفیتی که همگان مطلع‌اند) برگزار کند. 🔻 ساختاری که همه‌چیز را متمرکز تعریف کرد؛ جالب اینکه همه‌چیز را دانشگاهی کرد الا نقاط قوتی که دانشگاه داشت و حوزه خیلی پیش‌تر داشت: «اعتماد به استاد» و یا حتی برخی اختیارات در تعیین سرفصل و گرفتن امتحانات و ارزشیابی غیر متمرکز و بطور کلی «هویت استاد» که در دانشگاه وجود دارد را از «استاد حوزه» دریغ کردیم. حال بعد از سی‌سال باید ببینیم آثار مثبت این روند بیشتر بوده یا خسارت‌هایش؟! 🔴 بی‌انگیزه‌شدن طلبه برای حاضرشدن در دروس را با حضور و غیاب اجباری بدون هرگونه ایده خلاقانه‌ای اجرا کردیم، ساختار متمرکز برای امتحانات شفاهی و پایان‌نامه تعریف کردیم، حال بعد از سی‌سال باید ببینیم آثار مثبت این روند بیشتر بوده یا خسارت‌هایش؟! (یادداشت «جذب و ماندگاری در حوزه و دو مانع بزرگ!) ❇️ امروز رهبری، تمامی مراجع و علما و فضلای حوزه انتظار دارند این روند اشتباه سی‌ساله «در دانشگاهی‌کردن حوزه» هرچه زودتر خاتمه داده شود و توضیح داده شود، با چه مجوزی این طور سریع‌السیر سنت‌های حوزوی را منسوخ ساختیم. @Manahejj
🌀 تجربه اعضای شورای عالی در نوشتن پایان نامه! 🖋 محمد خادمی؛ 🔸 یکی از بهترین راه‌ها برای فهم اینکه یک راه خوب است یا بد این است که آن راه را تجربه کرده باشید؛ مثلا در گذشته استاد درس خارج که کفایه را خوب خوانده بود می‌دانست در برنامه درسی طلاب چطور کفایه را بگنجاند و چندسال زمان لازم است؛ لذا مرجع تشخیص او، دقیق وی بود! 🔹 راه دوم - هرچند به خوبی راه اول نیست- استفاده از دیگران است؛ مثلا حوزه‌ای بگوید این اقدام را انجام دادم و نتایج عالی از آن گرفتم، یا مثلا دانشگاهی بگوید اردوهای علمی تجربه کاملا موفقی بوده است. ❗️حال سؤال از اساتید عزیز این است: آیا آنان در پیچ و خم پایان نامه سطح سه و چهار بوده‌اند تا تجربه خودشان را از این رفت و آمدها اعلام کنند؟! آیا برای خودشان به این نحو و طرح و تصویب موضوع و فرم استاد و... آورده علمی مهمی داشته است؟! یا این روند را طی نکرده‌اند و الحمدلله در حوزه با همان شیوه استاد سطح و خارج شده‌اند، پس چرا همان را برای سایرین بهینه‌سازی نمی‌کنند؟! ❗️سؤال دوم این است که اگر خودشان تجربه ندارند آیا تجربه دانشگاه در این زمینه تجربه موفقی بوده است و تنها راه منحصر ارائه‌ی مدرک تحصیلی است؟ آیا علمای بزرگی چون آیت‌الله شاهرودی که تقریر درس خارج اصول شهید صدر (کتاب بحوث) را نگاشته بودند در سیستم فعلی با ارائه‌ی این کتاب، مدرکی به ایشان تعلق می‌گیرد؟! یا صرفا روی پایان‌نامه‌های مدل دانشگاهی تصلب داریم؟!! ♨️ حتی اگر و جمود داریم که حوزه را تماما به لحاظ شکلی و روشی و ... به شکل دانشگاه درآوریم، چرا از عدم تمرکزگرایی در دانشگاه، الگوگیری نکردیم و با تمرکزگرایی افراطی باعث می‌شویم گاهی چندین ماه طلبه‌ای معطل تصویب یا طی‌شدن روند تصویب و ارائه‌ی پایان‌نامه شود!! لذا اگر «دانشگاه» قطب آمال برنامه‌ای و روشی ماست حداقل به محاسن آن پایبند باشیم تا لااقل خسارت‌های کمتری در منسوخ‌شدن سنت‌های اصیل حوزوی را شاهد باشیم. ❗️سؤال سوم این است که تابحال آسیب‌شناسی جدی و کارشناسی از افرادی که پایان‌نامه نوشته‌اند و افرادی که ماه‌هاست در این روند متوقف یا کند شده‌اند داشته‌ایم؟! چراکه بدون ارتباط با بدنه حوزه نمی‌توانیم به اشکالاتی که دیوان‌سالاری و تمرکزگرایی افراطی ایجاد کرده است پی‌ببریم تا برای حل آن عزم و برنامه‌ای داشته باشیم. ✅ توقع روحانیت از اعضای محترم این است که این ابهامات را به طلاب عزیز توضیح دهند؛ تا ان‌شاءالله از ریزش و بدبینی بیش از پیشِ بدنه حوزه علمیه مانع شویم و کم‌کم قدم‌های ابتدایی برای اصلاح و تحول حوزه برداشته شود. https://eitaa.com/mollasadrasyasi
🌀 یک نمونه کوچک از دیوان‌سالاری اداری در قم 📝 آفات نظام کارمندی حوزه 🖋 استاد سطوح عالی (نام محفوظ) 🔸 انتشار گسترده این نامه -از شب گذشته- گرچه برای سیستم بروکراتیک‌زده‌ی حوزه، آبرویی نگذاشته است. اما این نامه اصلا مهم نیست؛ چون آب از سرچشمه گل‌آلود است!! ♨️ زمانی رهبری به شورای عالی فرمودند: تشکیلات تا حد امکان سبک و چابک باشد؛ از دیوان‌سالاری‌های شبه دولتی به شدت پرهیز شود؛ نگذارید تشکیلات حوزه به این بلیه دچار شود. ⏱ سی و دو سال است رهبری معظم به شورای عالی و مدیریت تذکر می‌دهند مرز کارهای خود را تعیین و رعایت کنید و به اموری که متصدی دارد، بلکه اولویت و ضرورت ندارد، نپردازید و این همچنان جزء پر مطالبه‌ترین مطالبات ایشان است که محقق نشده و حتی مورد توجه قرار نمی‌گیرد! ⛔️ وقتی در شورای عالی اینگونه رفتار نشود انتظار دارید زیر مجموعه رفتار درستی پیدا کند؟ ⁉️ نتیجه و خروجی دیوان‌سالاری این نیست که نه شورای عالی، نه مدیریت، نه معاونین و مدیران کل و رؤسای ادارات و کارشناسان، هیچ‌کدام سرجای خود نیستند و همه با جدیت تمام و پرتلاش مشغول اسراف وقت خود و حوزه و طلاب و انقلاب و نظام و ملت و تشیع هستند؟! ‼️ واقعا جای اسباب توجه نفس در درک این خالی است: آرایشی متناسب با میدان مبتنی بر تفکر سیستمی و اصل تقسیم کار! به همین سادگی. 🔻 اما بیش از سه دهه است رهبری معظم پذیرش و عمل به این بدیهی مورد توافق عقلا را تکرار و مطالبه می‌کنند؛ ولی افسوس.. https://eitaa.com/mollasadrasyasi
🌀 لبیک به جامعه مدرسین، لبیک به انقلاب؟ 🖋 استاد سطوح عالی؛ نام محفوظ 🔸 لبیک به ، زمانی مساوی با لبیک به انقلاب و مباحث مطروحه نظام بود که در دهه ۶۰ و تا حدودی دهه هفتاد تنفس می‌کرد، چراکه جامعه مدرسین بدنبال تحقق آرمان‌ها و نگاه‌های امام و رهبری در نظام و جامعه بود، در عمل جریانی تأثیرگذار بر حوادث و رخدادهای انقلاب و جامعه همچون انتخابات بلکه جریانساز بود، صاحب رأی و نظری برای اقناع منطقی و باورپذیر برای جامعه و جریان‌ها بود؛ ⁉️ ولی جامعه مدرسین دهه هشتاد و نود و امروز آیا چنین جایگاه و موقعیتی بر جامعه و جوانان و جریانات تأثیرگذار در عرصه‌های فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد؟! آیا در این عرصه‌ها جریان‌ساز است؟! ♨️ اگر جامعه مدرسین التزامش را عملا به مطالبه و توصیه و تأکید طی سه دهه‌ی گذشته در جوان نگهداشتن بدنه خود با ورود فضلای خوش فکر و جوان نمایش می‌داد امروز باید همچنان شاهد جامعه‌ی مدرسینی جوان، پرتحرک، فعال، باابتکار و تأثیرگذار با پشتوانه‌ای از تجارب بزرگان حوزه می‌بودیم که مع‌الأسف امروز شاهد آن نیستیم. ✅ جامعه مدرسینی در تراز انقلاب و نهضت و نظام است که مدام در حال حیات و حرکت است، آن‌وقت است که لبیک گفتن به او مساوی بلکه مساوق با لبیک به انقلاب است. ✅ برای فردایی مشابه دیروز‌ها و متفاوت با امروزها باید قدری تعارفات و ملاحظات را کنار گذاشت و واقع بینانه به فکر بود و این مهم با اجلاسیه و نشست درون نهادی بی‌رمق حاصل نمی‌شود بلکه باید به بازخوانی و با آرایشی نو و متناسب با حرکت انقلاب التزام داشت.
🌀 زخم‌های نورانی 🖋 کبری خالقی؛ 1⃣ مکتب سلیمانی که برپایه‌ی صدق و اخلاص بنا شده است، همان ادامه‌ی مکتب امامین انقلاب اسلامی و اوصیاء و انبیای الهی است. این صدق و اخلاص همان سرمایه‌ی وجودی انسان‌های توحیدی است که به راستی بر عهد خود ایستادگی کردند و مخلصانه در راه خدا جان، مال، آبرو و هر آنچه که امانت در نزدشان بود نثار و ایثار کردند. از صفات ارزشمند حاج قاسم این است که در این راه پربرکت هنوز هم دستان مبارک دوستان اهل مقاومت خود را می‌گیرد و آنان را نیز به حیات طیبه می‌رساند. 🔺 نمونه‌ی این دوستان، شهید بود که به لشکر آسمانی حاج قاسم پیوست و گوهر گرانبهای ایمان خود را خرج راه مقاومت علیه ظلم و ستم بر مظلومان کرد. سید رضی، شهید عزیز ما سالیان درازی در میدان حق علیه استکبار جهانی مجاهدت کرد و برای این ایستادگی، خون پاکش را به محضر حجت حق تقدیم کرد. 2⃣ درست است که با هر خونِ شهید، زخمی بر قلوب مومنان وارد می‌شود، اما همان جراحت‌ها و زخم‌ها نوری می‌شوند تا راه عزت و شرف بهتر و بیشتر نمایان شود و درخت تناور اسلام را مستحکم‌تر کند. همچنانکه این شهادت‌ها پس از چهل و اندی سال از گذشت انقلاب اسلامی هم به اقتدار امت اسلامی کمک و هم باعث دفع شرّ از سر مؤمنان شدده است، همانطور که در قرآن آمده است: «إِنَّ اللَّـهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا...» ﴿آیه٣٨ سوره حج) خداوند «مدافع مؤمنان» است. و این اقتدار نظام اسلامی است که ابرقدرت‌های پوشالی ناتوان از رویارویی با جمهوری اسلامی، در سطح بین‌المللی، به ترور سربازان و سرداران گمنام مطیع امر ولایت دست می‌زنند. ✅ بعد از شهادت شهید سلیمانی نه تنها اسرائیل در سراشیبی سقوط در زباله‌دان تاریخ قرار گرفته است بلکه خون‌های مبارک شهدای‌مان، ابهت آمریکا و اذنابش را به زیر کشیده و اینگونه وجدان ملت‌‌ها را هوشیار و بیدار کرده است که هرروز با برگزاری تظاهرات نسبت به سیاست‌های شیطانی آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی اعتراض خود را به جنایات در غزه نشان می‌دهند. 3⃣ این خون‌های شهدای جمهوری اسلامی و مقاومت در دفاع از عالم به‌خصوص دفاع از باعث شده است تا مردم نستوه هم‌چنان با بصیرت و افتخار بر سر آزادگی و شرافت خود باقی بمانند و در مقابل جنایات هولناک رژیم کودک‌کش مقاومت نمایند و آنان را به ستوه آورند. ♨️ ما زخمی تیغ تیز دشمن هستیم و از آن خصمِ زبون خشمگینیم، اما به قول مولانا که به شمس گفت: پس زخم‌هایمان چه؟ و او پاسخ داد: نور از محل آنها وارد می‌شود؛ همانطور هم، زخم‌های نورانی که بر پیکره‌ی اسلام وارد می‌آید امت اسلام را آگاه‌تر و متحدتر می‌کند و بر تاریکی‌ها غلبه پیدا خواهد کرد و امت اسلامی بزودی شاهد برپایی تمدن نوین اسلامی خواهد شد و خون پاک و نورانی حاج قاسم و یاران مقاومش مثل سید رضی موسوی، خود انتقام سختی علیه مستکبران جهان خواهد شد.
🌀 نواب صفوی 📝 روحانی مبارزی که آرزوی رفتگری حکومت اسلامی داشت! 🖋 عباس بابائی؛ 🔸 نه خدمی داشت، نه حشمی؛ نه خاندان هزارفامیلی که از او حمایت کنند؛ نه شاگردان و مریدان فراوانی که دورش را بگیرند و ترویجش کنند؛ نه در میان مدیران زورگو و فاسد رژیم پهلوی طرف‌دارانی؛ اما وقتی برای آزادی یکی از یارانش به ملاقات شاه رفت، چنان دستش را بر میز کوبید و او را امرونهی کرد، که خود شاه به وزیرش گفت: این سید مثل یک افسر که با سرباز صحبت می‌کند، با من صحبت کرد و اصلاً انگار نه انگار شاهی وجود دارد! ⁉️ نواب صفوی چه کرد که نام او در تاریخ با عظمت یاد می‌شود؟! ✅ نواب در غربت و مظلومیت دوران رژیم منحوس پهلوی فریاد رسای اسلام و مستضعفان بود؛ آن‌چه برایش اهمیت داشت اسلام بود و آن‌چه که برایش پشیزی نمی‌ارزید، اخم شاه و درباریان و کنایه‌ی مذهبی‌های عافیت‌طلب گوشه‌نشینِ متحجر؛ همان‌ها که وقتی حکم اعدامش را شنیدند، گفتند: لباس روحانیت از تنش بیرون کنید که به مقام روحانیتش اهانت نشود! 🔹 چه چیزی در وجود نواب شعله می‌کشید، که ده‌ها سال قبل «چراغ تولید ایران» را بر سر دست می‌گرفت و آن را به‌عنوان تولید ملی ترویج می‌کرد؟! 🔹 کدام ویژگی باعث شده بود که او در هر مکانی قرار می‌گرفت، تبدیلش می‌کرد به میدان جهاد؛ جهاد تبیین. او مگر چگونه فریاد سر می‌داد که اولین جرقه‌ی انقلابی‌گری را در دل «بزرگ‌ترین رهبر انقلابی عصر حاضر» ایجاد کرد؟! 🔹 او چه کرده بود که چنان دل از امام راحل برده‌بود که وقتی دستور اعدامش صادرشد، خودش را برای نجات او به آب و آتش زد؟! ⁉️ نواب چه داشت که عده‌ای از ما نداریم؟! ✅ مهم‌ترین ویژگی این مرد الهی تاریخ معاصر ایران «غیرت» بود؛ همان صفتی که اگر در وجود انسان شعله کشید، او را نسبت‌ به دیانت و ملت و مملکت حساس می‌کند و اگر در کسی نبود به انسان ذلیل و بی‌خاصیتی تبدیل می‌شود که نه علمش او را فایده رساند و نه معنویت و نه خاندان و نه حزب و گروهش. ➖ مدیر اگر غیرتمند شد، برای حل مشکلات مردم شب و روز نمی‌شناسد؛ ➖ معلم اگر غیرتمند شد، در برابر انحراف فکری و رفتاری شاگردانش آرام نمی‌گیرد؛ ➖ پزشک اگر غیرتمند شد، نداری و فقر مریض، دست و پایش را نمی لرزاند؛ ➖ اگر غیرتمند شد، ذره‌ای بی‌حرمتی بر مقدسات را بر نمی‌تابد و برای روز و شب نمی‌شناسد؛ ➖ پدر اگر غیرتمند شد، حریم حرمش را با عفاف و حجاب محافظت می‌کند؛ نظامی اگر غیرتمند شد، می‌شود «حاج‌قاسم». ❇️ رحمت و رضوان الهی بر نواب عزیز که هم نسبت به دیانت، غیرت داشت و هم ملت و هم مملکت. او از سلاله‌ی پاکی بود که جدش فرمود: «كانَ إِبراهيمُ أَبى غَيورا و َأَنَا أَغيَرُ مِنهُ وَ أَرغَمَ اللّه أَنفَ مَن لا يَغارُ مِنَ المُؤمِنينَ؛ پدرم ابراهیم (علیه‌السلام) مرد غیرتمندی بود، لکن من غیرتمندتر هستم؛ و خداوند بینی مسلمانی را که غیرت ندارد به خاک ذلّت می‌مالد.» ❇️ همان غیرت علوی‌اش باعث‌شد تا با تمام وجود سخنی را برای همه‌ی دلدادگان انقلاب به یادگار بگذارد و حجت را بر همه‌ تمام کند: «آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابان‌هایش باشم.»
🌀 حضرت روح الله و غزه‌ی مقاوم 📝 به مناسبت ۲۹ دی ماه؛ روز غزه، نماد مقاومت فلسطین 🖋 کبری خالقی؛ 1⃣ این روزها مردم جهان، متحیر از شکوه غزه و مردم صبور و با وقارش هستند. و من به عظمت و ابهت خمینی عزیز و یارانش می‌اندیشم که با «جهاد تبیین‌»، ایمان خفته‌ی در درون ملت ایران را بیدار کردند. با این بیداری، مردم ایران به رهبری پیر خمین به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نائل شدند. با ظهور اسلام انقلابی، دَم و دستگاه ظلم و ستم استکبار جهانی از بنیان دچار تزلزل شد، آنچنان که نظم جهانی خودساخته‌ی آنها به هم ریخت و انقلاب اسلامی مَظهر حدیثی شد از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه _اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد». (شیخ صدوق، من‌ لا‌یحضره‌ الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴). 2⃣ نَفَس مسیحیائی حضرت روح‌الله که غیرت و شجاعت در آن موج می‌زد جوانان منطقه را به جوش و خروش درآورد و کرامت و آزادگی را در وجود آنها برانگیخت. به این سبب آنها به خصوص مردم فلسطین و غزه از رهبری و ملت انقلابی ایران آموختند که بر ترس از دشمنان و استکبار غلبه کنند و از دوران تاریک بی‌تفاوتی و ناامیدی و یأس به درآیند. اماما! حال که بعد از هزاران سال این آرزوی انبیا و اولیا را برآورده کردی و پس از تو آرمان‌هایت به دست پیر و مراد ما خامنه‌ای عزیز به ثمر نشسته است، حس می‌کنم با همان لبخند زیبایت از آسمان‌ها به همراه شهدای امت اسلام در این راه الهی به حکمت و درایت و هوشمندی رهبری و امت، احسنت‌گویان به تماشا نشسته‌اید. 3⃣ امام خامنه‌ای در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور می‌فرماید: «دنیا به مردم غزه و فلسطین به چشم قهرمان نگاه می‌کند... همه‌ی دنیا قبول دارند که اینها، هم مظلومند ــ مظلومیّتشان را دنیا فهمید ــ هم پیروزند... در نقطه‌ی مقابل، رژیم غاصب، در نظر مردم دنیا هم ظالم است هم مغلوب و شکست‌خورده و ناامید و متلاشی‌شده است... در قضیّه‌ی غزّه، انسان دست خدا را مشاهده می‌کند. این مردم، این مردم مظلوم و مقتدر، توانستند دنیا را تحت تأثیر خودشان قرار بدهند؛ امروز دنیا، تحت تأثیر مبارزات مردم غزّه و فلسطین است. دنیا به این مردم به چشم قهرمان نگاه می‌کند؛ هم به مردمش، هم به مبارزانشان، به گروه مقاومتشان، به چشم قهرمان نگاه میکند؛ اینها قهرمانند...مردم غزه با ایستادگی خودشان اسلام را ترویج کردند... در خیلی از چشم‌ها، قرآن را محبوب کردند.» (۲۶ دی ۱۴۰۲) 4⃣ باریکه نوار غزه در ۲۹ دی سال ۱۳۸۷ پس از ۲۲ روز مقاومت علیه حمله‌ی ددمنشانه رژیم صهیونیستی و پس از ۳۸ سال تحملِ اشغالِ توأمِ با مبارزه و مجاهدت، توانست اشغالگران را از غزه اخراج کند. مقاومت ساکنان محدود، محصور و مظلوم غزه با دستان خالی مقابل نظامیان صهیونیست به ملت‌های عرب‌زبان نشان داد که می‌توان با توکل به خدا، عزم و بردباری، زورگویان عالم را به خاک زبونی و مذلت نشاند. ۲۹ دی، ارج نهادن مقاومت مردمی است که همواره، عزت خود را در ایستادگی مقابل ستمگران یافته‌اند و به نماد مقاومت تبدیل شده‌اند. 5⃣ اینک مردم غزه با «توکل» و «صبر» کم‌نظیر با فرهنگ عاشورایی، که از حاج قاسم و امثال حاج‌قاسم‌ها هم آموختند و هم دستشان پُر شد، در نهایت مظلومیت _ با نسل‌کشی‌ که دشمن به راه انداخته است _ مقتدرانه و با ایثار و نثار جان و مال خود هم‌چنان در حال مبارزه با صهیونیست جهانی هستند و این ایستادگی و مقاومت به گونه‌ای است که جهان را به تلاطم درآورده‌اند. غزه مقاوم و صبور من! هم‌چنان ایستادگی کن تا در این برهه‌ی مهم و تاریخی، سرافرازانه، تمام امت اسلام از فلسطین و غزه گرفته تا یمن و لبنان و عراق و سوریه و ... به همراهیِ جمهوری اسلامی، با ید واحده، نظم و تمدن نوینی را برای هموارکردن مسیر ظهور رقم زنند.
🌀 مشکل کجاست که قیام نمی‌کنیم؟! 📝 اگر تا کنون برای مشارکت در انتخابات اقدامی نکرده‌اید، لحظات باقی‌مانده را قیام کنید 🖋 هادی محمدپور؛ 🔸 قیام لله در میدان انتخابات، بیش از آنکه محتاج علم و آمار باشد، شجاعت و ایمان ما را می‌طلبد. آرام هستیم یا هراس به دل داریم؟ ألا إن اولیاء الله لاخوف علیهم در مقابل اما ترسیدن و ترساندن نشانه هم‌جبهه بودن با طاغوت است؛ إنما ذلکم الشیطان یخوّف اولیاءه. ❇️ میدان انتخابات، میدان محک ایمان به انقلاب است. ✅مثل الامام مثل الکعبة اذ تؤتی و لاتأتی؛ این جمله پرمضمون را زهرای مرضیه سلام الله علیها در قامت حلقه واسط امام و امت می‌فرمود. درب منازل را می‌کوبید و همه را به امام دعوت می‌نمود بلکه برای امام، امت‌سازی کند. ✅ در بزنگاه‌ها باید حبیب شوی و قبیله‌ات را به نصرت حسین توصیه کنی و برایش لشکر فراهم کنی وگرنه باید چون ابن حر جعفی از معرکه فرار کرده و کنج عافیت اختیار کنی! ✅ ابن حر می‌دانست حسین علیه‌السلام برحق است اما از پیروزی ناامید بود. ناامیدی شرک است و القاء شیطان به اولیائش. ♨️ اگر قیام نکنیم سست می‌شویم. می‌شویم از جماعت مخلّفون و به تدریج در جرگه منکرین اسلامِ قیام وارد می‌شویم. قیام نمی‌کنیم چون مرعوب دشمن و ناامید از اصلاح و پیشرفت شدیم. چون از سیم خاردار ناامیدی درون رها نشدیم. واقعیات عالم را بنگریم تا به صلاح امیدوار شویم. قیام کنیم برای امت‌سازی حول این انقلاب توحیدی؛ مثنی أو فرادی.
🌀 تعدد اجتهاد در ظرف واحد حکومت و جامعه؟! 📝 زاویه‌ای مغفول از حادثه درمانگاه قم 🖋 استاد سطوح عالی (نام محفوظ) 🔸 حادثه‌ی از زوایای مختلفی قابل تأمل و بررسی و تحلیل است؛ ولی علی‌رغم اظهارات متفاوت و گاه مخالف و حتی متضاد و متناقض طرح‌شده در بین فضلای حوزوی، کسی از این زاویه به موضوع نگاه نکرد: ❓«حکومت اسلامی» و اینکه در مواجه‌شدن با یک پدیده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا رفتاری در یک جامعه‌ی واحد و یک حکومت واحد چگونه باید اجتهادی متعدد و متفاوت را مبنای عمل قرار داد؟ 🔺 آنچه مسلم است و نباید از آن تحت هیچ شرایطی عدول کرد، بازبودن باب اجتهاد در حکومت است؛ 🔻 ولی آنچه باید مورد توجه جدی قرار بگیرد نحوه‌ی اعمال آن در یک حکومت واحد و یک جامعه‌ی واحد است، اگر قرار باشد هر مجتهد و مرجع تقلیدی با فرض اختلاف نظرش با نظر دیگری اصرار بر انشاء نظرش در ظرف واحد حکومت و جامعه داشته باشد نتیجه‌ای جز آنچه در جریان ساده‌ی درمانگاه قم رخ داد خواهد داشت؟! ⁉️ بی تردید ظرف حکومت و مدیریت جامعه گنجایش اعمال همه‌ی نظرات اجتهادی را ندارد پس باید چه کرد؟ ⁉️ در مسئله حجاب و حدود آن و ده‌ها و صدها مسئله دیگر، اختلافات فتوا و اجتهاد چگونه باید مدیریت شود؟ ⁉️ چگونه باید بین بازبودن باب اجتهاد و محدودیت اعمال نتایج متفاوت آن در اداره جامعه و مدیریت مسائل تدبیر کرد؟ ⁉️ باب اجتهاد را ببندیم و فقط یک باب باز بماند؟ یا اجازه بدهیم همه‌ی اجتهادات در جامعه و حکومت اعمال شود؟ که روشن است نتیجه‌ای جز هرج و مرج و تقابل و برخورد در جامعه و بین جامعه و کارگزاران نخواهد داشت. بی تردید نه اولی درست است و نه دومی ممکن. چون هر دو غیر عقلایی و بدیهی البطلان هستند. ♨️ باید باز بماند تا جریان فهم دین جوشان و پرتحرک مسیر علمی خود را بانشاط و طراوت دنبال کند ولی در اداره مسائل جامعه و حکومت فقط به یک نظر عمل کرد تا انضباط و وحدت رویه تأمین و امور جامعه و حکومت سامان پیدا کند. ✅ یا همان ولایت فقاهت و عدالت که در یک فرد جامع الشرایط محقق می‌شود همان تدبیر و ابتکار است که گره از این مشکل باز می‌کند؛ ولی متأسفانه در حوزه‌های علمیه و فضای علمی اجتهادی آن هنوز مورد توجه عملی قرار نگرفته است. 🔺 البته همچنان روش اعمال این اجتهاد و فرآیندها و سازوکارها و ضوابط و ساختارهای آن نیاز به به‌سازی و ارتقاء دارند و مهم‌تر از آن ارتباط آن با دریای بیکران اجتهاد علمی در فضای علمی و بحث و بررسی‌های علمی...
🌀 نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد 🖋 کبری خالقی؛ 1⃣ و مسیر تاریخ تا ابد عوض شد، هرچند اگر در ادامه راه با وقفه و مانع مواجه شد و می‌شود، اما حرکت و روند به سویی است که تدارک دیده است. از ابتدای آفرینش بشر هیچگاه زمین از حجت خدا خالی نبوده و نیست، انبیاء هر از گاه بنا به مناسبات الهی درخشیدن می‌گرفتند تا رسید به خاتم رُسُل که پرچم علم، معرفت و حکمت را برافراشت و دعوت اسلام را برای بشریت در سراسر عالم و در طول تاریخ گسترش داد و آن را تعمیق کرد. رسالت و بعثت پیامبر اسلام، ندای راه نویی بود در دنیایی که سیره‌ی رهبرانشان ظالمانه، بشدت مادی، دارای خوی حیوانی، سراسر شهوت‌رانی و بی‌بندوباری و به معنای حقیقی و واقعی حکومت‌هایی سراسر جهالت، همان جاهلیت اولی که در قرآن به آنان داده شد که صد البته منظور فقط توصیف منطقه‌ی حجاز نبود بلکه نسبت به حکومت‌های شیطانی جهان آن روز هم بود، قدرت‌های بزرگ ایران و روم که غرق در جاهلیت بودند. 2⃣ دعوت به در اسلام نه یک نظریه در ذهن بلکه سبک زندگی را به انسان‌ها می‌نمایانْد و این روش زندگی را پیامبر، در برپایی حکومت اسلامی کوتاه مدت در مدینه به مسلمانان چشاند که با آن قرن‌ها تمدن اسلامی را به تصویر کشید و از قِبَل آن دیگر حکومت‌های غیر اسلامی نیز منتفع شدند. البته طواغیت با تحریف حقایق، دین را به انزوا کشانده و آن را در پستوهای خانه‌ها نهان کردند. و ناگهان عزیز پس از ۱۴۰۰ سال که حکومت‌ها در نظمی جهانی سلطه‌گر و یا سلطه‌پذیر و در جاهلیتی مدرن و پرزرق و برق به سر می‌بردند قیام کرد؛ در زمانی که اسلام حقیقی زیر خراور‌ها خرافات و تحریف و انحراف رنگِ مُردگی به خود گرفته بود. او با تکیه بر اسلام انقلابی، نظام طاغوتی شاهنشاهی که سراپا وابستگی، نوکری و خدمت به استکبار و اجانب بود را سرنگون کرد و انقلاب اسلامی را با خواست خدای متعال و اراده‌ی مردمی که بنیه و استحکام معنویشان سرشار از ایمان‌ به خدا و اهلبیت (علیهم‌السلام) بود را رقم زد. 3⃣ خمینی بت‌شکن بر سرنگونی رژیم پهلوی اکتفا نکرد بلکه با «حرفی نو»، نه تنها در جهان بر قلب‌های مستضعفان امید نشاند بلکه لرزه‌ای بر اندام استکبار انداخت. آن حرف نو، همان فصل شورانگیز حکمرانی اسلامیِ مردم نهاد بود. کلمه‌ی «جمهوری اسلامی» «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»، شعار خمینی عظیم شد تا نه تنها بر مستبدان و سلطنت‌طلبان و تفکر کمونیسم و مارکسیست بتازد بلکه با «مردمی بودن حکومت بر مبنای دین»، ادعای دروغین مدعیان حکومت‌های باصطلاح دموکراسی را برملا کند. «حرف‌ نوی جمهوری اسلامی» یعنی ما بر اساس توحید، کرامت انسانی و عدالت اجتماعی، رهبری پرهیزگار و عادل را در راس حکومتی قرار می‌دهیم که مردمانش پشتیبان آن نظام و رهبری هستند و ملت ایران به برکت این طرح جدید توانست با کرامت انسانی خود آشنا شده فکر کند، تصمیم بگیرد؛ اقدام و انتخاب کند و در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ با بیش از ۹۸ درصد رای قاطع خود به حکومت الله (جمهوری اسلامی) را به صندوق‌های رأی ریخته و در طول چهل و پنج سال بر عهد خویش هم‌چنان ایستاده و هر روز مقاوم‌تر و محکم‌تر از گذشته در مسیر تمدن نوین اسلامی قدم برمی‌دارد. حضرت امام خمینی در بخشی از پیام تاریخی خود می‌فرماید: «صبحگاه ۱۲ فروردین -که روز نخستین است- از بزرگترین اعیاد مذهبی‏‎ ‎‎‏و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره‌های‏‎ ‎‏قصر ۲۵۰۰ سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطۀ شیطانی برای همیشه رخت‏‎ ‎‏بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست».‏..(۱۲ فروردین ۱۳۵۸)