eitaa logo
مربی یار
5.6هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️داستان عقبه و امام صادق علیه السلام 🔷لحظه سکرات مرگ چه کسانی را می بینیم ؟ علیهم السلام 😭اشک های 🔸آنچه مومن لحظه مرگ می بیند 🔸 علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖روزه آخر ماه رجب ♦️درهاى جهنّم به روى او بسته خواهد شد! 🔸داستان سالم و امام صادق علیه السلام ♦️«سالم» می گوید: چند روزى از ماه رجب مانده بود که به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. چون نظر مبارک آن حضرت بر من افتاد، فرمود: آیا در این ماه روزه گرفته اى؟ گفتم: نه به خدا، اى پسر رسول خدا! فرمود: آن قدر ثواب از دست داده ای كه اندازه ی آن را کسی جز خدا نمی داند! به یقین، این ماهى است كه خدا آن را بر ماه هاى دیگر فضیلت داده و احترام آن را عظیم نموده و گرامى داشتن روزه داران این ماه را بر خود واجب كرده. گفتم: یابن رسول اللّه، اگر در باقی مانده ی این ماه روزه بدارم آیا به بخشى از ثواب روزه داران آن نایل می شوم؟ 🔷فرمود: اى سالم، هر كه یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد، خدا او را از سختى سكرات مرگ و از هراس پس از مرگ و از عذاب قبر ایمن می كند؛ و هر كه دو روز آخر این ماه را روزه بدارد، به آسانى از صراط می گذرد؛ و هر كه سه روز آخر این ماه را روزه بدارد، از وحشت بزرگ روز قیامت و از سختی هاى آن روز ایمن مى شود و برات آزادى از آتش دوزخ را به او عطا مى كنند. (۱) 🔶امام رضا علیه السلام می فرماید: هر کس روز آخر ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند گناهانش را می آمرزد. (۲) 📚۱. مفاتیح الجنان/ ۲. مفاتیح نوین، به نقل از اقبال، ص ۶۸۲ /پایگاه تبیان علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖توسل به امام حسین علیه السلام : 🔸کسی که غرق شده هرچیزی که در دست او بیاید می گیرد. یعنی به هر چیزی که او را از غرق شدن نجات دهد. ما در گرداب های گناه و معصیت غرق شده ایم و امام حسین (ع) برای دستگیری ما آمده است. هرکسی باید از هر راهی که بلد است با امام حسین (ع) رابطه برقرار کند. 🔻مرحوم آیت الله بهجت یک استاد داشتند به اسم مرحوم آیت الله کمپانی که به ایشان ارادت داشتند. مرحوم آیت الله بهجت نقل می کردند که استاد ایشان پنجشنبه ها داشتند. مرحوم آیت الله کمپانی در این مجلس کفش های عزا داران را جفت می کردند. خود ایشان چای ریخته و پذیرایی می کردند. یک چنین شخصیتی که فیلسوف و در حد مرجع بوده و استاد بزرگ حوزه بودند. این کارها را می کردند. به ایشان می گفتند که شاگردان و فرزندان شما هستند. شما چرا این کارها را می کنید. می فرمودند: مجلس امام حسین (ع) است و حساب آن جدا است. من می خواهم به عنوان خدمتگزار اسم من ثبت شود. اینکه کفش های عزاداران امام حسین (ع) را جفت کردم. 📚پایگاه برنامه سمت خدا http://dastanemenbar.ir/?p=169 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖چهار کار لحظه خواب ♦️روایت ما داریم که برای ورود به خواب که شبیه مرگ است، اذکار خواب را بگوید. حضرت زهرا (س) فرمودند: پدرم پیغمبر نزدیک خواب من که رختخواب را پهن کرده بودم، وارد شد. بعد فرمود دخترم مخواب مگر اینکه چهار کار را انجام داده باشی. ▪️یکی اینکه ختم قرآن کرده باشی، ▪️دوم شفاعت انبیاء را برای خودت جلب کرده باشی، ▪️سوم حج و عمره ای بجا آورده باشی ▪️چهارم اینکه خوشنودی همه مومنین را برای خودت جلب کرده باشی و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فوری مشغول نماز شد. ♦️حضرت زهرا (س) فرمودند من منتظر نماز پدرم بودم تا تمام شد و گفتم: یا رسول الله اصلاً در این وقت نمی شود اینکار را کرد، چکار کنیم؟ پیغمبر یاد دادند. دین خیلی از این استفاده ها را برای موقعیت های مختلف یاد می دهد. 🔸پیغمبر فرمودند: ▪️ اگر شما سه تا سوره قل هو الله احد (توحید) را بخوانید، یک ختم قرآن کردید ▪️اگر شما موقع خواب درود و صلواتی بر من و انبیاء پیشین بفرستید اللهم صل ال محمد و آل محمد و صل علی الانبیاء و المرسلین شفاعت ما را به خودت جلب کردی ▪️اگر استغفار کنی برای همه مومنین اللهم اغفر المومنین و المومنات، کاری کردی که خوشنودی مومنین را درک کردی ▪️ اگر یکبار بگویی، سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر، گویا حج و عمره را بجا آوردی 📚پایگاه برنامه سمت خدا ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖نعمت هم نشینی با پیامبران به سبب صبر در زندگی 🔷 از حضرت امام صادق عليه السّلام كه خداوند متعال به داود عليه السّلام وحى فرمود كه اعلام كن به خلاده دختر او پس بشارت و مژده به بهشت را و اينكه او قرين و همنشين تو است در بهشت 🔸حضرت داود بدنبال اين وحى روانه به خانه او شد و در زد آن زن بطرف در آمد و سؤال نمود آيا چيزى در باره من نازل شده؟ داود پاسخ مثبت داد و جريان وحى را شرح داد زن گفت شايد در باره كسى كه همنام من باشد نازل شده داود گفت در باره غير تو نيست ♦️زن گفت البته من شما را تكذيب نميكنم ولى بخدا سوگند در خودم صفتى كه شايسته اين مقام باشد نمى‏ بينم. داود گفت ضمير و حالت درونى و روحى خود را براى من توضيح بده زن گفت مانعى ندارد. ▪️چيزى كه من دارم اين است كه هر رقم درد و رنجى كه بمن رسيده و هر گونه مشكل و ناراحتى و نيازمندى و گرسنگى كه به من وارد شده با كمال صبر استقبال نموده و حتى از خداوند درخواست برطرف شدن آن را نكرده‏ ام تا وقتى كه خود خداوند مرا از آن حالت به حالت عافيت و سلامت و توسعه در زندگى منتقل فرمود 💠و فكر نكردم كه اين لطف و مرحمت الهى پاداش صبر من است بلكه خداوند را در مقابل اين همه نعمت شاكر و سپاسگزار بودم. 🛑 حضرت داود فرمود: فَبِهَذَا بَلَغْتِ مَا بَلَغْتِ از همين جهت باين مقام و مرتبه نائل‏ شده‏ اى. سپس حضرت صادق عليه السّلام فرمود: وَ هَذَا دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِلصَّالِحِين‏ اين همان دين الهى است كه براى صالحين و بندگان شايسته خود پسنديده است. (بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوى همدانى، ج‏2، ص: 96) 💠متن مستند : ، قصص الأنبياء عليهم السلام بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَنَّ خَلَادَةَ بِنْتَ أَوْسٍ بَشِّرْهَا بِالْجَنَّةِ وَ أَعْلِمْهَا أَنَّهَا قَرِينَتُكَ فِي الْجَنَّةِ فَانْطَلَقَ إِلَيْهَا فَقَرَعَ الْبَابَ عَلَيْهَا فَخَرَجَتْ وَ قَالَتْ هَلْ نَزَلَ فِيَّ شَيْ‏ءٌ قَالَ نَعَمْ قَالَتْ مَا هُوَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَيَّ وَ أَخْبَرَنِي أَنَّكِ قَرِينِي فِي الْجَنَّةِ وَ أَنْ أُبَشِّرَكِ بِالْجَنَّةِ قَالَتْ أَ وَ يَكُونُ اسْمٌ وَافَقَ اسْمِي قَالَ إِنَّكِ لَأَنْتِ هِيَ قَالَتْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ مَا أُكَذِّبُكَ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا أَعْرِفُ مِنْ نَفْسِي مَا وَصَفْتَنِي بِهِ قَالَ دَاوُدُ ع أَخْبِرِينِي عَنْ ضَمِيرِكِ وَ سَرِيرَتِكِ مَا هُوَ قَالَتْ أَمَّا هَذَا فَسَأُخْبِرُكَ بِهِ أُخْبِرُكَ أَنَّهُ لَمْ يُصِبْنِي وَجَعٌ قَطُّ نَزَلَ بِي كَائِناً مَا كَانَ وَ لَا نَزَلَ ضُرٌّ بِي وَ حَاجَةٌ وَ جُوعٌ كَائِناً مَا كَانَ إِلَّا صَبَرْتُ عَلَيْهِ وَ لَمْ أَسْأَلِ اللَّهَ كَشْفَهُ عَنِّي حَتَّى يُحَوِّلَهُ اللَّهُ عَنِّي إِلَى الْعَافِيَةِ وَ السَّعَةِ وَ لَمْ أَطْلُبْ بِهَا بَدَلًا وَ شَكَرْتُ اللَّهَ عَلَيْهَا وَ حَمِدْتُهُ فَقَالَ دَاوُدُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَبِهَذَا بَلَغْتِ مَا بَلَغْتِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هَذَا دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِلصَّالِحِين‏ (جامع الاحادیث نور/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏68، ص: 89) علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖روزی حلال ابراهيم (شهید ابراهیم هادی ) دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا مي‌رفت. 🔸 اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نمي شد، يكبار هم در همان سال‌هاي دبستان به دوستش گفته بود:  "باباي من آدم عجيبيه تا حالا چند بار خواب امام زمان (عج) رو ديده. يكبار هم كه خيلي دوست داشته به كربلا بره توي خواب حضرت عباس (ع) رو ديده كه به ديدنش اومده و باهاش حرف زده".  ♦️زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود:  "پدرم ميگه، آقاي خميني كه شاه چند ساله تبعيدش كرده، آدم خيلي خوبيه حتي بابام ميگه ايشون حرفاش حرف امام زمانِ (عج)همه هم بايد حرفاشو گوش بدن".  دوستانش هم گفته بودند:" ابراهيم ديگه اين حرفا رو نزن. آقا ناظم بفهمه اخراجت مي‌كنه".  🔷شايد براي دوستان ابراهيم شنيدن اين حرفها عجيب بود ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت.  در همان ايام يكبار ابراهيم كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت:" ابراهيم برو بيرون و تا شب برنگرد".   🔻ابراهيم تا شب خانه نيامد و همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كار كرده، اما روي حرف پدر حرفي نمي‌زدند.   شب بود كه ابراهيم برگشت و با ادب سلام كرد، بلافاصله سوال كردم:" ناهار چيكار كردي داداش؟" پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان مي‌داد منتظر جواب ابراهيم بود. ابراهيم خيلي آرام گفت:" تو كوچه راه مي‌رفتم كه ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده و نمي‌دونه چيكار بكنه و چطوري ببره خونه.   منم رفتم كمك اون پيرزن و وسايلش رو تا خونه‌اش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و يك پنج ريالي به من داد. نمي‌خواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم پول حلاليه، چون براي اون زحمت كشيده بودم. ظهر هم با اون پول نون خريدم و خوردم".  🔸 پدر هم وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست‌و خوشحال بود. چرا كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و اينقدر به روزي حلال اهميت مي‌دهد.   🔻دوستي پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود و محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد. ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت‌هاي پدر را از دست داد و در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد.  📚پایگاه ابراهیم هادی ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️حمد الهی ♦️ 🔖روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟ 🍃 پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر می‌روی و سلطان تو را می‌بیند و سلطان بدون این‌که به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسه‌ای طلا می‌بخشد. تو از وزیر تشکر می‌کنی یا سلطان؟؟ پسر گفت: از سلطان 🔷 پدر گفت: معنی شکر هم این‌ است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است. اگر کسی به تو نیکی می‌کند او وزیر است و این نیڪی به امر خدا است. پس او لایق همه حمدها است (الحمدلله یعنی خداوند مالک تمام حمدهاست این لام . لام اختصاص است یعنی هر کسی از هر چیزی و کسی در این عالم ستایش می کند در واقع دارد خداوند را ستایش می کند چون الحمدلله رب العالمین ) ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷خداوند در آیه 10 سوره زُمر، اجر صابران را بی حساب و غیرقابل شمارش معرفی می کند و می فرماید: «اِنَّما یُوَفَّی الصّابرونَ اَجرَهم بِغَیرِ حساب؛ همانا پاداش صابران، بی حساب به ایشان اعطا می شود». ▪️امام علی علیه السلام در حدیثی، پاداش صابران را بالاترین پاداش ها معرفی می کند: «ثوابُ الصَّبر أعلی الثَّوابِ؛ پاداش بردباری، بالاترین پاداش هاست». 🔶درباره آیت اللّه العظمی گلپایگانی رحمه الله نوشته اند که روزی یکی از فرزندان ایشان از دنیا رفت. یکی از عالمان که برای عرض تسلیت خدمت ایشان رسیده بود، عرض کرد: ان شاء اللّه خداوند، محبت این فرزند را از قلب شما بیرون کند تا صبر بر این مصیبت، برای شما آسان تر شود. آیت اللّه گلپایگانی رحمه الله ، در پاسخ ایشان فرمود: «اتّفاقاً از خدا می خواهم، محبت او را در دلم بیشتر کند تا در غمِ از دست دادنش، بیشتر صبر کنم و اجر بیشتری شامل حالم گردد». 📚گنجینه معارف / پایگاه حوزه نت ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5787634891407491651.mp3
8.15M
🌺ازدواج دختر رفتگر با جوان تاجر🌺 باعنایت امام رضا(علیه السلام ) علیه السلام علیه السلام ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 🔖 خدا خیلی سخت گرفته ؟ 🔖دینی که با نیت انسان، نیتی که خیلی زحمت ندارد، نمره مثبت می دهد. 🔸 شما نیت کنید، رشد می کنید. دینی که خدای او سریع الرضا است که بهانه برای بخشیدن می گیرد و نه بهانه برای جهنم بردن. مچ گیری نمی کند، دستگیری می کند. ▪️در روایت اصول کافی امام باقر (ع) فرمود: وقتی حضرت آدم از بهشت رانده شد به خدا گفت خدایا شیطان این چنین قوی را بر ما مسلط کردی و مثل خون در رگ و پی ما جاری است و نفوذ در ما می کند وسوسه می کند و به تعداد هر انسانی که بدنیا می آید دو تا شیطان هست که تعدادشان خیلی زیاد است، خدایا برای من هم یک چیز امدادی و کمکی قرار بده و خداوند متعال فرمود: ♦️برای تو و فرزندانت این را قرار می دهم تا روز قیامت، اگر از بین شما نیت کار خوب را کرد، برای او یک حسنه می نویسم و اگر آن کار خوب را انجام داد ده حسنه می نویسم و از آنطرف اگر نیت کار بد را کرد برای او نمی نویسم، ولی اگر عمل بد و شر را انجام داد تا هفت ساعت نوشته نمی شود اگر شخص توبه کند و اگر اینکار را نکرد برای او یک دانه فقط می نویسم. حضرت آدم فرمود: بیشتر می خواهم. خدا فرمود همان یک معصیت را هم که برای فرد گناهکار نوشتم تا آخر عمر از آن پشیمان شود و برگردد، او را مخفی می کنم و آن سئیه را تبدیل به حسنه می کنم. چنین خدایی سخت گیر است.              📚پایگاه برنامه سمت خدا ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
براتون فندق آوردم 😂😂👇 🥕مجله خنده حلال فندق🍒 بخونید و بخندید و بخندانید دنیای جوک و طنز حلال 🍼👇 http://eitaa.com/joinchat/2973237267Cadf8f1cb9d
با مدیریت رفقای طلبه 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖انفاق در راه خدا 🔗ابوطلحه انصارى، بيشترين درختان خرما را در مدينه داشت وباغ او محبوب‏ترين اموالش بود. اين باغ كه روبروى مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله واقع شده بود، آب زلالى داشت. 🔶رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله گاه وبى‏ گاه وارد آن باغ مى‏ شد واز چشمه‏ ى آن مى‏ نوشيد. اين باغِ زيبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى‏دگفتند. 🔷وقتى آيه نازل شد كه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى ...» او خدمت پيامبر رسيد وعرض كرد: محبوب‏ترين چيزها نزد من اين باغ است، مى‏ خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم. 🔸پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تجارت خوبى است، آفرين بر تو، ولى پيشنهاد من آن است كه اين باغ را به فقراى فاميل و بستگان خويش دهى. او قبول كرد وباغ را بين آنان تقسيم كرد 📚تفسير كبير ومجمع‏ البيان؛ /صحيح‏ بخارى، ج 2، ص 81./تفسير نور(10جلدى)، ج‏1، ص: 562 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖نشانه پول خوب گردن کلفتی برای خدا ▪️ مردم! نشانه پول خوب می‌دانید کدام است؟ که هر چه افزایش پیدا می‌کند فقر شما را به خدا بیشتر کند. خدا نکند پول، کسی را گردن‌کلفت کند. 🔷خدا آقای حاج محمدحسن ذکری را رحمت کند. این داستان را خودم از ایشان شنیدم. 🔸 می‌گفت: من در جوانی هجده نوزده سالم بود. اوایل کارم در بازار بود. شاگرد مغازه‌ای در بازار وکیل شیراز بودم. 👈اول صبحی بود. آمده بودم در مغازه را باز کرده بودم و داشتم جلوی آن را آب‌وجارو می‌کردم. کنار مغازه ما مغازه یکی از ثروتمندان آن‌وقت شیراز بود. او هم داشت حساب‌وکتاب مالی را می‌کرد. یک فقیری در راهرو بازار رد می‌شد. 🔗یک‌دفعه دید آقای حاجی فلانی پشت میز در مغازه نشسته از همان وسط راهرو بازار آقای ذکری می‌گفت: من خودم دیدم و شنیدم. رو کرد به آقای حاجی گفت: آقای حاجی یک جیزی در راه خدا به ما بده. گفت: تا گفت که آقای حاجی یک‌چیزی در راه خدا به ما بده. ♦️از پشت میز با تکبر سرش را بلند کرد یک نگاه مغرورانه و متکبرانه به این فقیر بدبخت کرد و گفت: برو خلایق هرچه لایق بود دادند. تو اگر لایق بودی خدا هم به تو می‌داد. 🔺این فقیر، فقیر باکمالی بود. بعضی‌ها پول‌ندارند ولی معرفت دارند. گفت: حاجی حالا که تو لایقی و خدا به خاطر لیاقتت به تو پول داده شکرانه لیاقتت که مثل من نیستی و دستت خالی نیست و خدا تو را مثل ما نکرده یک کمکی به ما بکن. 📕این حرف دوم را که زد دوباره سرش را بلند کرد و گفت: من مثل تو بشوم؟ خدا اگر بخواهد من را مثل تو بکند شش ماه باید بنشیند و حسابش را بکند. 🔷ای گردن‌کلفت! سه درک مغازه تو را مغرور کرده که خدا شش ماه معطل جمع‌کردن تو است؟ این فقیر بدبخت نیز هیچ نگفت و رفت. حاج محمدحسن ذکری گفت: آقای حدائق! نیم ساعت نشد. یک پیکی در بازار آمد. تلگرافی در دستش بود. دقیقاً سر جای همان فقیر ایستاد. همان‌جایی که نیم ساعت قبل دل شکست. دل شکستی، دل خودت را شکستی. ▪️رو کرد به آقای حاجی گفت: شما آقای فلانی هستی؟ گفت: بله گفت: الآن تلگرافی از بندرعباس رسیده که کشتی جنست در دریا غرق شد. خدا شش ماه بنشیند حسابش را بکند؟ در نیم ساعت تو را جمع می‌کند. آقای ذکری گفت: این باعجله در مغازه را بست و رفت که دیگر به بازار وکیل برنگشت. رفت که رفت. 📌سرمایه تو از این جهان یک کفن است آن‌هم به گمانم ببری یا نبری 📚پایگاه استاد حدائق ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━