eitaa logo
تو بگو ...
92 دنبال‌کننده
106 عکس
112 ویدیو
2 فایل
غایت خلقت جهان پرورش انسان‌هایی است كه در برابر شداید بر هر چه ترس و شك و تردید و تعلق است غلبه كنند و حسینی شوند (شهید آوینی)
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدم بنویسم : نمیدانم چرا!؟، اما می دانم انگار که چرا این بار، اینجا ، « صحن قدس » جور دیگری است. ساکت بود، اما واردش که شدم گوشم پر شد، پر شد از صدای فریادهای مردانه، صدای گریه ی بچه ها، صدای ناله ی مادرها، همراهش حسبی الله بود و قرآن بود و قرآن بود و قرآن . گویی بعد از هزار و چند سال دوباره این محمد است که قرآن می خواند، می خواند و قلب های مرده را بیدار می کند. هر چند دستان ستمگر و درنده خو، گوش های بشر جدید را محکم گرفته است اما این صدا آنقدر رساست که نمی شود نشنید. نمی شود نشنید و تکرار نکرد. بخوان محمد، بخوان به نام پروردگارت، بخوان و باز بخوان، برای این بهترین مردمان بخوان، برای اینان که خودشان می گویند یارب خُذ من اموالنا و انفسنا و دمائنا و ابنائنا حتی ترضی یا ربّ ، حتی ترضی یا اللّه ... اینجا ، غزه ، آیه ها هرروز نازل می شوند، هر روز به یک شأنی نازل می شوند به زبان مردمانش جاری ... @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« یا لَیتَنا کُنا مَعَک » امشب اینجا، این صحنه را که دیدم ، دلم هزار بار بیشتر از قبل «یا لَیتَنا» گفت. چقدر زیباست. همه ی کربلا را می شود اینجا به زبان آورد « ما رأیتُ إلا جَمیلا ». چقدر زیبا بود آن پرده از نمایش آنجا که میوه ی دلش را از دست داد و با زانو بالای سرش رفت و بلند گریه کرد و خواهر به فریاد دلش رسید. چرا هر صحنه ای که دردش بیشتر است زیبایی اش دوچندان نه صدچندان است!؟ دلم از این باران ها می خواهد، با چه زبانی بگویم من هم دلم می خواهد همین جا، توی همین سیلاب، کنار همین خرابه ها و چادرهای خیس، با شما باشم، با شما باشم و رقم بزنم این فتح نهایی را. @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز هم مثل همین شصت و چند روز باید هم پرستاری می کرد و هم مادری. پدری با سر و روی سیاه و خونی بچه اش که او هم مثل خودش بود را دوان دوان آورد داخل بیمارستان، سرش آسیب دیده بود و خون زیادی رفته بود، هرچه گوش کرد صدای قلبش را نشنید، رگ هایش ضربان نداشت، شهید شده بود. پدر گریه می کرد و می گفت همین یکی را از پنج نفرشان بیرون کشیده بوده از زیر آوار. یک نفر بچه ی کوچکی آورد و گفت فقط توانستیم همین را بیرون بکشیم، آرام بغلش گرفت، طفل گریه می کرد و بی قرار بود، می ترسید انگار‌. گرفتش در آغوش و نوازشش کرد، بوسیدش، قربان صدقه اش رفت و آرام آرام سر و روی سیاهش را تمیز کرد. از بغلش نمی رفت بیرون، آرام سر روی شانه اش گذاشت و خوابش برد. چند نفری کف بیمارستان افتاده بودند، بینشان کودکی بود که از شدت ترس بدنش می لرزید. باید آرامش می کرد. کودکی حدود ۵ ساله با گریه دنبال خانواده اش می گشت، یوما یوما می کرد و روی سرش را با گاز استریلی که خونی هم شده بود محکم گرفته بود. گفت بیا دختر، بیا با هم ببینیم مادر کجاست.... چقدر این لحظه ها زیبا هستند، چقدر این لحظه ها را دوست دارم. شاید چند قطره فرشته با قطره های باران ، چند لحظه ای آرام کند قلب این فرشتگان را... 🍃و درود فرست بر فرشتگانی که برف و تگرگ را همراهی می کنند و با دانه های باران به زمین فرود می آیند (دعای سوم ، صحیفه ی سجادیه) @nanetazeh
🍃 او می آید و شهیدان نیز با او می آیند و آوینی روایت می کند فتح نهایی را ... @nanetazeh
سال های پیش از این بعد از محرم ها چشم به راهِ فاطمیه بودم. نه فقط برای اشک و روضه ، چشم به راهِ حضوری که محرم بود و در فاطمیه ادامه داشت. امسال اما با تو، « غزّه » ، با همین خون ها و آوارها و زخم ها و کشته هایت ، با همین گریه ها و فریادهای حسبی اللّه و نعم الوکیلت ، با صوت زیبای قرآنِ کودکانت ، فاطمیه که آمد، انگار من همانجا بودم ، گویی فاطمیه بوده این هفتاد روز . رزمندگانِ ما در دفاع مقدس با حضرت زهرا « سلام اللّه علیها» اُنسی داشتند و بعد از آن دیگر انگار نبود آن اُنس و حالِ خیلی هاشان که جاماندند بخاطر همین خوب نبود. حالا اینجا، با غزّه ، دفاع مقدسی که به بلوغ خود رسیده ، دوباره حضرتِ مادر حاضر شده است در این تاریخ ، همان حضوری که نهضتِ بیداری را در کل دنیا به راه می اندازد. وای اگر دوباره این هم تمام بشود!!؟؟؟ باز این جهانِ مُرده کجا نشانی پیدا کند از زندگی؟ کجا کمی نَفَس بکشد؟؟ اما نه، تمام نمی شود این بار ، انگار آمده که بماند... @nanetazeh
هوا خیلی سرد شده، اما نه آنقدر که بوسه ی خواهرش گرمش نکند. این بوسه در تاریخ خواهد ماند، این لرزیدن ها و تنهایی ها، این بی آغوشی های شما کودکانِ بی پدر و مادر غزّه ، همه ی اینها در دل تاریخ ثبت خواهند شد. اینجا مادری هست که نه فقط برای شما که برای یک تاریخ مادری می کند. می گویند کودکی در کربلا تنش میلرزید از ترس و پناهش آغوشِ عمه ی بی پناهش بود. @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو را که دیدم یادم افتاد به شیرزنی که میان یک گله کفتار تنها شده بود اما می دانست که بارِ یک تاریخ افتاده روی شانه هایش. پس خم به ابرو نیاورد و با آنکه بی پناه شده بود اما حیدری رجز می خواند. زنده باشی زن، زنده باشی شیرزنِ غزّه ، زنده باشید همه ی شما دلاور زنان و مردان و کودکانتان که بار این تاریخ را بر دوش کشیده اید . آری شما شریف هستید، شما عین شرافت و عزت هستید. در این هفتاد روز هرکس خواسته مثالی از عزت و شرافت بزند نامِ شما را برده و خدا با شماست. یا لَیتَنا کُنا معکم @nanetazeh
🍃 إذهَب إلَی فِرعونَ إنَّهُ طَغَی ... َاَبَر قدرت ها طغیان کرده اند و این بار شمایید که باید به مصاف آنها بروید ، خون شما به مثابه ی تمامی حق است و غزه را همان وادی مقدس کرده. با همین خون ها به مصاف تمامیِ باطل بروید که اکنون پایان تاریخ است و قرن، قرنِ نابودی اَبَرقدرت هاست و این شمایید که دارید آن را با خون هایتان رقم میزنید. « فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ » ، من هم نعلین در می آورم و غیرها را در همین تُرابِ آغشته به خونِ شما میگذارم و میگذرم. 💔 سلام بر پیکرهای پودر شده و آمیخته با خاک ... @nanetazeh
۷۶ ؟؟ درست شمردم؟؟ پاییز بود این که گذشت؟؟!!! ۷۶ شب ، یلدا 💔 طولانی می شوند و سخت صبح می شوند، یک شبش دم خواب بودم که بیمارستان را نامردانه زدند، شب دیگرش بود که بی وقفه آتش میریختند، با هواپیماهای سوخت رسان به بمب افکن هاشان سوخت میرساندند و می زدند، می زدند و آن پایین مردمانی بودند و هستند که با کشته شدنشان زنده تر می شدند، همانند اصحاب سیدالشهدا که با هر زخمی حاضرتر می شدند . و این صحنه ها ۷۶ شب است تکرار می شوند،« اما تکراری نه ». هر پرده از این نمایش زنده تر است از پرده های قبل تَرش. دلم از این یلداهای بی تکرار می خواهد. از همین ها که رنگ سرخش بیشتر به خون می نماید تا انار ؛ از همین ها که اشک دارد اما مصیبت نیست، همه حماسه است و ایثار، همه زیبایی است. یلدا در غزّه می چسبد ، دور همان آتشی که جوانانمان، آری جوانانِ ما نشستند و «سوفَ نَبقَی هُنا» خواندند. چقدر ذوق دارد گفتنِ این جوانانِ ما 🍃 و « یا لَیتَنا کُنّا مَعَکُم » @nanetazeh
🍃 سلامٌ هِی حَتّی مَطلَعِ الفَجر صبح میشه این شب 🇵🇸💔 @nanetazeh
نوشته : شش ماه از ازدواجمان میگذرد و آرزوی فرزندی را داشتیم که شبیه خودش باشد. در خانه ای ساده زندگی میکردیم اما گویی قصری بود در بهشت. با شروع جنگ از شهر غزّه به خان یونس آمدیم ، صهیونیست ها ادعا داشتند اینجا امن است و کاری با ما ندارند. امشب همسرم شهید شد، رفت و تمام آرزوهامان را با خود برد .از او همین کفش ها برایم مانده که تا دم مرگ با من خواهد ماند. ✍️ شاید خانم همسایه آمده و گفته دختری را میشناسد که به درد پسرشان میخورد. یا شاید دختر دم مغازه بوده و پسر هم سر کوچه حواسش به مغازه و دختر ؛ یا شاید همکلاسی دانشگاهش بوده و یک درس مشترک با هم داشتند و یا شاید.... 🌱 چقدر عسل بوده آن لحظه که « قَبِلتُ » از لب هاشان جاری شد و چقدر منتظر ماندند تا دخترِ کوچکِ همسایه دست بردارد از لباس عروس و لحظه ای تنها بمانند تا بتوانند یک دلِ سیر، بدون نگاهِ کنجکاو اطراف به هم نگاه کنند ، بخندند و بچینند آرزوهاشان را. + ای کاش بچه هامان به خودت بروند - نه ای کاش به تو بروند + نه آخر تو زیباتری - تو هم زیبایی ، اصلا من به زیبائیش کاری ندارم می خواهم شبیه تو باشند تا هرموقع نگاهشان میکنم تو را ببینم. تَه دلم میلرزد که نکند روزی برسد که دیگر تو را نداشته باشم. و حالا بعد از ۶ ماه دختر ماند و همین یک جفت کفش... ای کاش کفش های هر آدمی شبیه صاحبش بود @nanetazeh
. 🌱 ولی میدونی حاجی، قبل رفتنت گفتی : «سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند.» حاجی میدونم هستی ، میدونم حواست هست ، حواست هست به مردانی که زنانه ضجه میزنند در داغ همسر و کودکانشان ، حواست هست به نوعروسانی که داغ پناهشان به دلشان ماند. به کودکانی که باید برای خواهر برادرهای کوچکتر از خودشان هم مادر باشند و هم پدر ، به طفل بی پناهی که گوشه ی بیمارستان یوما یوما می کند. اما جانِ دل ،این بار سَر نمی بُرند ، این بار همه ی باطل یک جا جمع شدند و میزنند ، نامردانه میزنند ،یک جا صدها طفل بی پناه زیر آوارها جان می دهند ؛ جان می دهند و پیکرهاشان با خاک غزّه یکی می شود و سلام خدا بر این خاک ، سلام ملائک خدا بر این خاک مقدس...🍃 و همه چشم به راه تواند ، می‌گفتند حاجی رفته نفس تازه کند ، برمی گردد، برگرد حاجی ، آن طفل بی پناه لابلای جنازه ها دنبال مادرش میگردد، برگرد ... @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ‌هم‌اکنون، پیام تصویری خبرنگار زن اهل غزه به دیدار امروز رهبر انقلاب: اگر موضع همه ملتها مثل مردم ایران بود، فلسطین تابحال آزاد شده بود 🔹هم‌اکنون در جریان دیدار جمعی از زنان و دختران با رهبر انقلاب، پیام تصویری خانم اِسراء البُحَیصی خبرنگار شبکه العالم از میان ویرانه‌های شهر غزه در حسینیه امام خمینی پخش شد. 🔹البُحَیصی در سخنانش با سلام و درود به مردم ایران و رهبر انقلاب از مقاومت مردم فلسطین گفت و تاکید کرد که «شما ملت ایران تنها ملتی هستید که پای موضوع فلسطین و مسجدالاقصی ایستادید و بخاطر این حمایت تحت شدیدترین تحریم‌ها و فشارها قرار گرفتید.» 🔹خانم البُحَیصی گفت: من در جلسه شما حاضر نیستم اما پیام من را می‌شنوید، پیام من این است؛ همانطور که تا الان از مردم فلسطین حمایت کردید، به حمایت خودتان ادامه دهید. اگر موضع و ایستادگی همه کشورهای اسلامی همچون ایران بود، سرزمین فلسطین تا الان آزاد شده بود. 🔹خانم البُحَیصی در بخشی از این ویدیو گفت که معلوم نیست من زنده بمانم و ممکن است خداوند شهادت را نصیبم کند اما از شما درخواست دارم مردم فلسطین و غزه را تنها نگذارید و بدانید که خداوند با ما است. ۱۴۰۲/۱۰/۰۶ ❤️ @khamenei_reyhaneh @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می گویند اینجا اردوگاه کسانی است که پس از ویرانی خانه و کاشانه شان به اینجا پناه آورده اند‌. هرکدامشان نامی دارند و نشانی ، مثلا یکی شان بود که همین چند روز پیش آن هم شد یک مشت آوار، با تعداد زیادی از پیکرهایی که به خاطر نبود امکانات برای همیشه همانجا ماندند‌ . اردوگاه آوارگان می گویند همه شان را... اما اینها هیچ شباهتی به آواره ها ندارند ؛ آواره منم ؛ آواره بشرِ بی تاریخِ امروز است. آواره جهانی است که بعد از ماجرای دَر ، دیگر روی خوش ندید. شما خود ، پناه هستید برای این همه آواره ، چقدر زیباست که یک جهان حیاتِ قلبشان ، نگاهشان ، نَفَسشان به شما بسته شده . من نمیدانم قبل از شماچگونه زنده بودم؟!!!! شما جان شدید برای قلب های مُرده ی ما. نمیدانم ، شاید یک تاریخ ، از همان هبوط آدم به این کره ی خاکی که زمینش نامند ، بعد از کربلای سال ۶۱ ، بعد از کربلای ایران ، چشم به راهِ شما بوده ... مَرحَبا بِکُم یا لَیتَنا کُنا مَعَکُم 🍃 @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای بچه اش بیسکوئیت خریده بود ، برگشت ، بچه اش لای کفن بود ، بیسکوئیت را داد دستش ، گفت این را با خودت به بهشت ببر 😭😭 نوشته اند مختار از حرمله (لعنة اللّه عَلَیه) پرسید : جایی بود در کربلا که خودت دلت بسوزد؟؟!!!! «گفت: یک جا دلم برای حسین(ع) سوخت؛ آنجا که طفل را زدم و پدر حیران شد ، بین خیام و میدان چندین بار رفت و برگشت و بعد از آن به پشت خیمه ها رفت.» دلم قفل کرده و زبانم بسته شده؛ ای کاش قلمی به فریاد این صحنه برسد. @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهادت مجاهد فلسطینی در خان یونس در حالت سجده خبر : تصاویر ثبت شده توسط پهباد اسرائیلی نشان می‌دهد یکی از مجاهدان مقاومت فلسطین که در نبردهای خان یونس بر اثر ترکش موشک جنگنده‌های اسرائیلی زخمی شده، به سجده رفته و در این حالت به شهادت می‌رسد. ✍️ از همه جلو بودی ، همیشه ، از همان ابتدای تاریخ ، از همان لحظه ی هبوط که نامت را پدرمان « آدم » بر زبان جاری کرد و اشکش سرازیر شد ؛ از همان جا که جبرائیل به « محمد صلّی اللّه عَلَیه وَ آله» فرمود سجده ات را طولانی کن که دردانه ای روی شانه هایت نشسته... و هر کجای تاریخ ، هر صحنه ی زیبایی که جوانمردان خلق کنند جلوه ای است از یکی از پرده های نمایشی که تو دادی ؛ مثل همین جا، اینجا که این مردِ میدان در لحظات آخرش به سجده می رود و کسی صدایش را نمی شنود که چه می گوید اما می شود شنید همان است که تو در آخرین لحظه در گودی قتلگاه در همین حالِ سجده فرمودی : «پروردگارا، سپاس شایسته ی توست، سپاس کسانی که در مقام شکر هستند.» @nanetazeh
غزّه چه‌ تکانی داد بشر را و تشنگی اش را به رُخش کشید. چقدر عطش داشت و خودش نمی دانست. کو آب ؟؟!!! کجاست چشمه ای که جرعه ای بنوشد جهان و آرام بگیرد این جان های پُرتلاطم. و چقدر زیباست ساقیِ کُل عالَم بودن ، ساقیِ یک جهانِ تشنه بودن... اینجا برای من از جنسِ غزّه است، اصلا خودش است، خودِ خودش ، همان قدر سرد اما پُرحرارت ، اینجا حس نمی کنی گذر زمان را... «شبهای غزه» برای من همین آب است، مثل خودِ غزّه ، جان میدهد و سیراب می کند. « قَلم زد سید شهیدان اهلِ قلم : بشتابید، قدسِ عزیز در انتظار است » @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کنسرت عربی که میلیون‌ها بار دیده شد آهنگ جدید امیر عید، خواننده مصری با نام «تلك القضية» که درباره تجاوز اسرائیل به نوار غزه و تعصب غرب نسبت به اشغالگری است در یک جشنواره فیلم معتبر مصری اجرا شد. این آهنگ که شعر آن توسط مصطفی ابراهیم و اجرای امیر عید سروده شده بود، چند روز پس از انتشار میلیون‌ها بازدید داشته است. @nanetazeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻شعرخوانی پسر فلسطینی در فراق مسجد الاقصی، کنار خواهر مجروحش در بیمارستان والله لن انسى مسجدنا الأقصى قبة الصخره تبكي من الحسرة اسم این جنگ طوفان الاقصی‌ست. نقطه‌ی شروع این طوفان همین مسجد الاقصی بوده. محمد الضیف هم در بیانیه‌ی طوفان الاقصی در توضیح چراییِ این عملیات از مسجد الاقصی شروع کرد. مسجد الاقصی با این مردم چه کرده که حتی یک کودک فلسطینی در بیمارستان زیر بمباران هم از فراق آن می نالد؟ @Esrar3
تو بگو ...
🔻شعرخوانی پسر فلسطینی در فراق مسجد الاقصی، کنار خواهر مجروحش در بیمارستان والله لن انسى مسجدنا الأق
و چه شاعرانه می شوند جان ها در دل این طوفان... و چه خطایی کرد بشرِ امروز که فکر کرد هرچه آسایش بیشتری داشته باشد آرامشش هم بیشتر می شود ، گمان کرد هرچه ساکت باشد و گوشه نشین تا ظالمان جهان برایش اخم نکنند همه چیزش حل می شود. این مردم به دنیا نشان دادند که آرامش، همین جا در دل همین طوفان ها و در مقابل ظلم قد عَلَم کردن هاست. بگو پسر ، بخوان ، بخوانید که یک دنیا از مُرده بودنِ خودش خسته شده و با همین شعرسراییدن هاست که دارد زنده می شود. @nanetazeh