eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
368 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. کوک چهارم بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استادعلامه_محمدتقی_جعفری گفت: من خیلی فکر کردم وبه این جمع بندی رسیده ام که رسالت هزار پیغمبر در عبارتی خلاصه می شود و آن : کوک چهارم است. مریدان پرسيدند که : "کوک چهارم"چیست؟ علامه گفت : کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش برد. کفاش با نگاهی می گویداین کفش سه کوک می خواهد وهر کوک ده تومان خرج دارد و خرج کفش می شود سی تومان. مشتری هم قبول می کند.پول را می دهد و می رود تا ساعتی دیگر برگردد و کفشش را بگيرد . کفاش دست به کار می شود. کوک اول،کوک دوم و درنهایت،کوک سوم وتمام... اما با یک نگاه عمیق درمی یابد اگرچه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می شود و کفش، کفش تر خواهدشد. از یک سو،قرارمالی راگذاشته و نمی شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده ی توافق،مانده است. یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم رانزند،هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند،به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده. اگر کوک چهارم را نزند،روی خط توافق وقانون راه رفته، اما اگر بزند،صدای لبیک او،آسمان اخلاق را پر خواهدکرد. و سرانجام مى زند ؛ @emame3vom 🌼🌼🌼🌼🌼دنیا پر از فرصت کوک 🌼🌼🌼🌼چهارم است ! 🌼🌼🌼بياييد ما هم كوك هاى چهارم 🌼🌼را بزنيم 🌼فرصت را از دست ندهیم که بسیارکوتاه است !💝
دختر اگر یتیم شود پیر می شود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن و سال ها همه او را نشان دهند دل نازک است دختر و دل گیر می شود  باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام این شهر با صدایش چه تسخیر می شود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر می شود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود @emame3vom اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد این جاست روضه صاحب تصویر می شود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر می شود دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر می شود 🔹 🔹
سرَم گرمِ گناهان شد نفهمیدم چه با سر شد!!! مرا سربازتان خواندند غربت صد برابر شد غریبیِ تو از جدَّت فراتر رفت از روزی.... که این آلوده در دربارِ قدسیِ تو نوکر شد شنیدیم از تَهِ گودال و گفتیم از علی اصغر تو دیدی ماجرا را دیده ای که غنچه پرپر شد تو گریه کرده ای با قافله از کربلا تا شام تو دیدی حرمله تشویق پیشِ چشم مادر شد @emame3vom سه بار اَلشّام می گوئیم می ریزی به هم آقا تو دیدی خیزران بالا و پائین رفت و محشر شد شما دیر آمدی که قدکمان شد عمّه جان زینب تو دیدی چنگ تا آمد چه با گیسویِ دختر شد امیدِ دخترِ ویران نشین اِی کاش برگردی سر آمد سنِّ او از مادرِ سادات کمتر شد گریز به 🔹 🔹 @emame3vom
مزد عزا امام حسین سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم @emame3vom این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم @emame3vom
بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر @emame3vom عمه نگذاشت که اطفال تو سیلی بخورند قافله در همۀ راه سپر داشت پدر چوب زد بر لب تو تا که مرا زجر دهد این یزید از دل من خوب خبر داشت پدر آنقدر زیر لبم ذکر خدا را گفتم تاکه دست از سر لب های تو برداشت پدر غنچه ای بودم و از ساقه شکستند مرا ضربۀ دست عدو حکم تبر داشت پدر بهترین وقت ملاقات خدا نیمه شب است دخترت وقت سحر قصد سفر داشت پدر 🔹 🔹 @emame3vom
4_5776067286053946288.mp3
1.65M
وقتی کنارم باشی .... #حاج_حسین_سیب_سرخی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5872868946893340887.mp3
3.63M
@emame3vom وقتی کنارم باشی .... .. ( #صوتی_کامل ) #حاج_حسین_سیب_سرخی
همیشه پنج برایم عزیز و محترم است خداکند که از این جدا نشوم
تو ما از خاکیم با تکیه به دست، سرت رو بلند میکنی. مگه حدیث قدسی نداریم که خدا میگه عالم رو نیافریدم مگر بخاطر این پنج تا؟ دست میزاری رو زمین و بلند میشی یعنی اومدن من به این عالم به واسطه این .. دوباره سر به مهر میذاری یعنی یه روز بر میگردم به خاک. خدا میگه: اگه با مانوس باشی تو قبر هم نجات پیدا میکنی نترس.. از قبر نترس.. از نکیر و منکر نترس.. از هیچی نترس.. تکیه به این کن.. میری نماز جماعت به رکعت دوم میرسی تو رکوع اقتدا کردی امام جماعت و بقیه بعد از دوتا سجده دارن تشهد میخونن چون رکعت دومشون هست تو رکعت اولته در این حالت میگن به حالت تجافی بشین یه حالتیه که نیم خیز میشی تکیه میدی به پنج تا انگشت مثل دونده ای که خیز برداشته و آمادست و میخواد بپره رو این پنج تا تکیه دادیم خدا میگه تو دینت هم اگر عقب موندی، با تکیه به این عقب ماندگیت هم جبران میشه 30سال بی خدایی کردی، نماز نخوندی؟ عیب نداره. .. به این متوسل شو ببین چجوری اون سی سال رو جبران میکنی...!
. 🌹امام حسين (ع) فرمودند: خدايا! با غرق كردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خويش مَكشان و با بلايا(گرفتارى ها) ادبم مكن🙏 📚بحار الأنوار، ج 75، ص 127، ح 9 🍃🍃🕊🍃🍃
Mahmoud Karimi - Lahze Akhare Amo Dare Mire (128).mp3
16.82M
#روضه #محمود_کریمی #حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام لحظه‌ی آخره عمو داره میره عمه یه کاری کن منو نمیبره کجا میخوای بری چرا منو نمیبری عمو این دم آخری منو به عمه میسپاری @emame3vom
لحظه‌ی آخره عمو داره میره عمه یه کاری کن منو نمیبره لحظه‌ی آخره عمو داره میره عمه یه کاری کن منو نمیبره کجا میخوای بری چرا منو نمیبری عمو این دم آخری منو به عمه میسپاری کجا میخوای بری چرا منو نمیبری عمو این دم آخری منو به عمه میسپاری (عمه هم داره وداع میکن) نمیشه باورم که وقت رفتنه تموم این سفر بارش رو شونه منه کجا داری میری چرا منو نمیبری حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری کجا داری میری چرا منو نمیبری حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری (عمه جان عمو رفت دستمو رها کن...من بمونم برات دردسر میشم ) نفس میره پائین ،با گریه هام میاد از تو قتلگاه عمه صدا بابام میاد نفس میره پائین ،با گریه هام میاد از تو قتلگاه گوش کن صدا بابام میاد عمه بزار برم، داره میلرزه پیکرم عمو تنها تو میدونه ،برم بیارمش حرم عمه بزار برم، داره میلرزه پیکرم عمو تنها تو میدونه، برم بیارمش حرم عمه جان زندگی بی عمو نمیشه باورم بدون که میمیرم عمه تو غارته حرم زندگی بی عمو نمیشه باورم بدون که میمیرم عمه تو غارته حرم زنده بمونم و یکی بگه گُله سرم یکی میون قافله بگه کو علی اصغرم زنده بمونم و یکی بگه گُله سرم یکی میون قافله بگه وای علی اصغرم ای وای ای وای ای وای (باید تصور کنی بچه وقتی دستشو میکشید یه چند قدمی عمه باهاش میرفت ، دوباره میومد جلوش میگرفت ،می اوردش عقب ..از لابه لای چادر عمه نگاه میکرد ، افتاد زمین ،چشماشو میگرفت ، هی دست عمو رو کنار میزد...حرمله داره میاد ، ) عمه بزار برم نزدیکه دیر بشه من میمیرم اگه عمه اسیر بشه عمه بزار برم نزار که دیر بشه من میمیرم اگه عمه اسیر بشه (موندن کار من نیست عمه جان ) ای وای اگه شما برید همراه نیزه‌ها باشه روی نیزه‌ها سرها بشه غارت معجرا (این دستو میگرفت با این دست روسرش میزد، یه دست تو دست عمه ، از رو زمین خاک برمیداشت هی نگاه میکرد، نیزه ها داره بالا پایین میره ،حتما اونجاست،عمه چشماشو میگرفت از لابه لای انگشتای عمه نگاه میکرد، وای زینب داره خودش میبینه ، داره میکشنش،رفت از لابه لای لشکر رد شد رسید بالا سر عمو، هی همه رو میزد کنار گفت برید کنار ، زیر بغل عمو رو گرفت گفت بریم،عمو دیگه جونی نداره اخه،بدن سنگین میشه وقتی به حس میشه، دید عمو نمیاد ، پیرهن عمو رو هی میکشید، یکه دیگه پیرهنو میکشید ،حسینه ) عمو من اومدم که یاورت بشم بی شمشیر اومدم جونم تا سپرت بشم خاکی شده موهات چرا خونی شده لبهات عمو الهی کوربشم کی زده نیزه به پهلوهات حسین حسین حسین @emame3vom (حسن لطفی یه مضمونی تو شعرش اورده اینی که دسته بچه رو میگیره جبرانِ یه عملیه که باباش انجام داد اینی که نذاشت بچه اش بره زیردست وپا جبران اونروزیه که مادر گفت حسنم زینبو نگه دار، کوچه شلوغه خواهرت نیاد زیردست وپا بمونه، زینبم اونجا از دست برادر رفت ،بچه های فاطمه زیردست وپا بودن ای وای آی رفقا بعضی روضه ها توضیح داره،بعضی حرفا تفسیر داره بعضیارو باید ببینی تو جامعه لمس کنی بعضی حرفا فقط یه کلمه ست یوسف به برادراش گفت من از شما گذشتم، گناهی انجام دادی ،شما نمیدونستید ، جاهل بودید، نفهمیدید، ولی فرمود یه موضوعی هست من تو دلم مونده، خوب با پیرهن منو تو چاه مینداختید، حالا این پیرهنو میخواستن ببرن بابا گریه نکنه اما اینا پیرهنو بردن جایزه بگیرن اون پیرهن به خون کبوتر آغشته شد این پیرهن هم خون سیدالشهداست هم خونِ عبدالله بن حسنِ تا لحظات اخر بغل عمو بود سادات ببخشن ، اسبهاهم که اومدن تو بغل عمو بود امام سجاد این دوتا بدنو اروم اروم ازهم جدا کرد) حسین حسین حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین آرام جانم حسین روح و روانم 👇👇
Shab08Safar1397[01].mp3
3.29M
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom
. روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج میثم ┄┅═══••↭••═══┅┄ حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن برای این که حسین است سوگوار حسن محرم و صفر اندوهگین غربت او دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن *شاید بی دست کربلا وقتی تو علقمه افتاد وقتی مادر سادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا میزد:پسرم...عزیزدلم....شاید اونجا عباس با خودش میگفت:حسنم! چه کشیدی! چه دیدی! * ضریحِ کرب و بلا نقرهِ داغِ تربتِ او زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است امام ها همه جمعند در کنارِ حسن... *حسن جان...حسن جان...* مزارِ خاکیِ او شد ابوترابیِ محض از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز حسینِ فاطمه برخیزد از جوارِ حسن برایِ غربت او بی قرار می گریم شبیهِ شمعِ خیالی سرِ مزارِ حسن برایِ داغِ دو تا ماهپاره اش یا که برای لحظه ی جانسوزِ احتضارِ حسن *دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد فدایی بشن...* برای روضه ی او با کنایه می خوانم مدینه...کوچه...فدکنامه...گوشواره...حسن *غریب اونیه که تو کوچه های بنی هاشم مادرشو نگاه میکرد....* غریب اونیه که همدم اشک و آهه... دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه... {حسن...آقام حسن...آقام حسن...حسن جاان} کریم کاری به جز جود و کرم ندارد آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره *امشب سرو کار ما با کریمه...میخوام آروم آروم روضه بخونم...کریم یعنی چه؟!کریم چه کسیه؟!من بگم؟! نه....یه کریم برات تعریف کنه کَرَم رو....از خودِ امام حسن سوال کردند:"قیلَ فَمَن کَرَم؟!آقا کَرَم یعنی چی؟!فرمود:"اَلاِبتداءُ بِالعَطیَّه قَبلَ المَسالَه..‌"یعنی قبل از اینکه سائل ازت چیزی بخواد بهش عطا کنی...* ندهد فرصت گفتار به محتاج،کریم گوشِ این طایفه آوازِ گدا نشنیده ست.... *من میگم خدارو چه دیدی شاید امشب قبل از اینکه بیای روضه امام حسن برات اربعین،کربلا رو نوشته باشه...به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم... تو مگو ما را بدان شه بار نیست... با کریمان کارها دشوار نیست... ___ @emame3vom ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
Shab08Safar1397[02].mp3
1.65M
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄
. روضه و توسل جانسوز ویژۀ هفتم ماه صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ صفر سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ @emame3vom ┄┅═══••↭••═══┅┄ بریم مدینه خونه ی امام حسن بشینیم کنار حسین و زینب،کنار ابالفضل گریه کنیم. شیخ مفید در ارشاد روایت کرده: بعد از آن که این سم به بدن مبارکش اثر کرد رو کرد به امام حسین؛ فرمود: حسین جان!"فَاِذَا قَضَیْتُ فَغَمِّضْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی..." *چه وصیتی به امام حسین کردی...* وقتی از دنیا رفتم خودت چشمای منو ببند...خودت منو غسل بده...خودت منو کفن کن... *از اینجا رو نیت می کنم برا مادرت روضه میخونم...اگه قابل بدونه یه سری بزنه....* فرمود:حسین جان! "وَ احمِلنی عَلی سَریری اِلی قبرِ جدّی رسول الله( صلی الله علیه وآله وسلم) لِاُجَدِّدَ بِه عَهدا...*حسین جان من رو روی یک تابوتی بگذار...ببر برای زیارت قبر جدم پیغمبر...دیدار تازه کنم. بعد فرمود:حسین جان! موقع تشییع من یه عده میان جلوتو میگیرند که بدن منو نبری کنار پیغمبر دفن کنی.حسین جان! تمام تلاشتو بکن خونی پای جنازه ی من ریخته نشه... " و شهیدِِ فوقَ الجِنازَه قَد شُکَّت اَکفانُه بالسِّهام..." *اونقدر تیر به اون تابوت زدند.... تمام بدنش خونی شد...* حسین جان! منو ببر بقیع دفن کن... من نمیدونم...شاید دلش میخواسته نزدیک مادرش باشه....* خلاصه روح از بدن مبارکش مفارقت کرد. ابیعبدالله به وصیت برادر عمل کرد.بدن رو غسل داد و کفن کرد.پیکر رو روی تابوت گذاشت. *فَلَمَّا تَوَجَّهَ بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ اِلَی قَبْرِ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله...* وقتی آقا این تابوت رو به طرف مرقد پیغمبر میبرد..." اَقْبَلُوا اِلَیْهِمْ..."دورشون رو گرفتند...دور و برِ جنازه ی برادرش شلوغ شد... *حسین جان یاد چه خاطراتی افتادی؟* مروان ملعون امد جلو یه جسارتی کرد...حسن بن علی رو با کسی مقایسه کرد که بمونه....مهر کردند و دهانم دوختند...تشییع کنندگان رو تهدید کرد...گفت"اَنا اَحمِلُ السَّیف..."شمشیر میکشم... امام حسین علیه السلام که وضعیت رو این طوری دید فرمود بریم. ما نمیخوایم جنازه رو کنار پیغمبر دفن کنیم.پیکر مبارک برادر رو برد قبرستان بقیع کنار فاطمه بنت اسد دفن کرد. *روضه م تمومه...این یه حجت خدا بود.این یه امام بود. یه فرزند پیغمبر بود.برادرش با احترام بدنشو غسل داد...اما یه حجت خدایی رو میشناسم...یه امامی رو میشناسم...یه فرزند پیغمبری رو میشناسم نه که غسلش دادند...چرا غسلش دادند...یه خط ناحیه مقدسه بخونم...امام زمان فرمود"السلام علی المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراح..." سلام بر اون آقایی که با خون جراحاتش غسل داده شد....غسل دادند...تازه کفنشم کردند...کی گفته حسین کفن نداره؟!* کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است... اربعین کربلا باشی.صدا بزن یا حسین... ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
هرکی محترم بشه ، شامل کرم بشه.mp3
11.95M
🎙 #قطعه_صوتی 🌷 هرکی محترم بشه ، شامل کرم بشه با نوای حاج امیر عباسی #امام_حسین علیه السلام @emame3vom
12_Narimani-Ayam_Shahadat_Hazrat_Roghaye1395-003_(www.rasekhoon.net).mp3
7.02M
▪️ #شهادت_حضرت_رقیه {{ س }} ⚫️ از کربلا تا اینجا مضطرب و بی حالم 🎤 #کربلایی_سیدرضانریمانی #حضرت_رقیه #اربعین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✅ @emame3vom 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔴از خشم خدا، به سمت خدا فرار کنید.. ✳️می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود. همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود. 🔰وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. ♻️پسر دید اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد... 🌸همان دم خودش را به سینه‌ی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد... 🔆شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله» @emame3vom ♥️هر کجا متوحش شدید راه فرار به سوی خداست♥️ 📙به نقل از حاج محمد اسماعیل دولابی
5badbe0f0038b77c9841a227_-8578740947986149684.mp3
17.72M
🎙 #قطعه_صوتی 🌷 امیری حسین و نعم الامیر با نوای حاج امیر عباسی #امام_حسین علیه السلام @emame3vom
5badbe0f0038b77c9841a227_-1461382803811690528.mp3
8.68M
🎙 #قطعه_صوتی 🌷 آروم می گیره دلم با نوای حاج امیر عباسی #امام_حسین علیه السلام @emame3vom
5badbe0f0038b77c9841a227_-5270217704315637905.mp3
2.16M
حاج امیر عباسی ای رویای شیرین شب‌های عاشورایی . #هیئت_نورالرضا_علیه_السلام @emame3vom
4_5801181579036329895.mp3
8.1M
حاج امیر عباسی حسین من دوستت دارم . #هیئت_نورالرضا_علیه_السلام . @emame3vom