زمان:
حجم:
2.26M
اگه رفتی زیر قبّه ی حسین یادم کن😔
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن😔
🖤حالتونا عوض میکنه
شب #اربعین
التماس دعای فرج
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#حب_الحسین_يجمعنا
#اربعین_حسینی
@emame3vom 👈
@mesbahalhoudaشب 20 صفر1440 تکیه حاج سید حسن قم.mp3
زمان:
حجم:
11.44M
﷽
#منبر_کامل #سخنرانی
#صفر
🎙حجت الاسلام
#بندانی_نیشابوری
🎵شب بیستم صفر 1440ق
(شب اربعین)
🕰47:10دقیقه
💽10.9مگ
🌀قم مقدسه، تکیه حاج سید حسن
#حب_الحسین_یجمعنا #اربعین
#الحسین_یجمعنا
@emame3vom
.
#قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد #طاهری ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
حسن جان ...
چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست،حسن جان
چقدر زجر کشیدی تو جات این قفس نیست،حسن جان
لبت غرق خون تو سینت نفس نیست،حسن جان ...
بگو از .. همه حرفایی که شنیدی
بگو از .. همه صحنه هایی که دیدی
بگو از .. غم و غربتی که کشیدی
حسن جان .. حسن جان .. حسن جان ..
حسن جان ...
یکم حرف بزن تا سبک شی برادر،حسن جان
چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر،حسن جان
میری کوچه میشه غمت چند برابر،حسن جان
*ابی عبدالله التماسش میکرد داداش ...*
چی دیدی .. مگه کی باهاتون درافتاد
چی دیدی .. نمیگی چطور مادر افتاد
چی دیدی .. مگه مادرم با سر افتاد
حسن جان .. حسن جان .. حسن جان ..
حسن از کوچه چهل سال به خود میگوید
حرف ها را به برادر بزند یا نزند
دست بالا برود چون که به رویِ مادر
روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند
*یعنی حرمت مادر رو جلوش شکستن .. همین بس که جلو چشم یه بچه ای یه نفر بخواد دست رو مادرش بلند کنه ..*
دست بالا برود چون که به رویِ مادر
روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند
زهر تلخ است ولی با دلُ جان می نوشی
جعده در ظرف تو شکر بزند یا نزند
مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود
از سر تشت حسن پا بشود یا نشود
*گفت داداش تو رو بارها زهر دادن، هربار زهر و پس دادی حالت بهتر شده .. گفت حسین این زهر با اون زهرها فرق میکنه، جگرم داخل تشت .. *
آنکه باید همۀ فاجعه را میداند
سر این زخم اگر وا بشود یا نشود
جا نشد در دلشو در وسط تشت چه سود
پاره های جگرش جا بشود یا نشود
*به عبدالزهرا فرمود،گفت روضۀ من اینه :*
کوچه ها علت پیریِ تو را میداند
بر سر تشت قدت تا بشود یا نشود
مادری هستی و در نزد تو هم زهرا هست
مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود ...
*فرمود عبدالزهرا، روضۀ مارو اونطوری که هست نمیخونی برامون؟.. گفت آقاجان من روضۀ شمارو اون چیزی که شنیدم خوندم، شنیدم شمارو مسموم کردن، شنیدم پاره های جگرتون داخل تشت، شنیدم به بدن نازنینتون تیر زدن .. شنیدم نزاشتن بدنتون رو کنار قبر پیغمبر ببرن .. فرمود عبدالزهرا اینا همه روضه های من هست . اما روضۀ اصلی اینه برا گریه کنام اینطوری بگو ...
من دستم تو دست مادرم بود .. داشتیم از مسجد به سمت خونه میومدیم ، خوشحال بودم گفتم الان میرم برا بابا میگم مادر چه کرد .. میگم حقشُ چطور از اینا گرفت .. اما این خوشحالی چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دیدم وسط کوچه نانجیب اومد .. دست به دیوار گذاشت ، مادرم هی عقب عقب سمت دیوار رفت .. چندتا نامحرم اومدن ، باورم نمیشد اینطور حرمت مادرم رو بشکنن .. عبدالزهرا چنان بی هوا سیلی ...*
________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
#حب_الحسین_یجمعنا #اربعین
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۲
.
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
تاکنون لا جرعه از غم خورده ای!؟
تاکنون سیلی محکم خورده ای!؟
مادرت را سمتِ خانه برده ای؟
گوشواره دانه دانه برده ای؟
ای وای .... آقام .....
حسن جان ... ای حسن جان ... حسن
*رفقا دَم مظلوم ، خون مظلوم فقط خونی نیست که از ابی عبدالله ریخته شد ... دَم مظلوم قطرات خونی که از گوشۀ لب امام مجتبی ریخت .... از کفن ریخت ... از فرق امیرالمومنین ریخت .... دَم مظلوم نشسته رویِ مسمار ....
حسن جان ... حسن جان ...
_______
#الحسین_یجمعنا #اربعین
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۰
.
#قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد #طاهری ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
(من غریب این دیارم
که همه ازم بریدن
این جماعت جانمازُ
از زیر پاهام کشیدن ..)2
با کی بگم که ، دل پریشونم
شد هم زبونم ، تشنۀ خونَم ..
چشمام ابر آسمونِ
لبهام غرقِ لخته خون ..
یادِ خنده هایِ قنفذ
قلبِ من رو میسوزونه ..
عمریِ طعنه شنیدم
شبها غرق اضطرابم
عمریِ که خاطرات
کوچه ها میده عزابم
*یه عمر امام حسن جلو چشمش میرفتن بالا منبرها به بابایِ مظلومش سب میگفتن .. یه عمر ، جلو چشمای امام حسن، سبّ و لعن میکردن امیرالمومنینُ ، نوشتن همه جا صبر کرد به جز اون لحظه ای که اون نانجیب مغیرۀ ملعون رفت بالا منبر ، تا اومد سبّ کنه حضرت از جا بلند شد فرمود ، بشین نانجیب تو دیگه بشین ، من یادم نرفته جلو چشمای من ، انقدر با غلاف شمشیر به بازویِ مادرم زدی ...*
دستش بلند شد ، ای داد بی داد
انقدر با پا زد ، از نفس افتاد ...
دست مادرم میلرزید
چشماش جایی رو نمیدید
مادر ، از رو خاک بلند شد
راهِ خونه رو می پرسید ..
زینبم گریه نکن که
تو روزایِ سختی داری
یه روزی لباتُ رویِ
رگایِ پاره میزاری ...
اونجا میفهمی ، که کی غریبه
تو قابِ چشمات ، شیبُ الخَضیبِ ..
شمر و میبینی که خواهر
رویِ عرشِ حق نشسته
مثله سینۀ حسینت
قلبِ فاطمه شکسته ..
*بعضیا نوشتن ، امروز تشت و پاره هایِ جگر امان حسن ، داخل تشت جلو امام مجتبی بود، اما تا شنید خواهرش زینب داره از در میاد، اشاره کرد فرمود تشت رو ببرید .. زینب نبینه .. زینبم طاقت نداره ..
همه مراعاتِ حالِ زینب و کردن .. باباش امیرالمومنینم وقتی با سر خون آلود داشتن میاوردنش جلو در خونه، فرمود حسنم حسینم زیر بغلمُ رها کنید با پای خودم وارد شم .. زینب طاقت نداره منو با این حال ببینه .. مادرش زهرا هم مراعاتش رو میکرد .. همه مراعات کردن،بزا اینکه میدونستن چه صحنه هایی رو زینب میبینه ، برا اون لحظه ای که اومد بالا تل زینبیه ایستاد .. چه صحنه ای دید که رو کرد به حرم جدش رسول الله .. صدا زد :
صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ هذا حُسَینٌ ... اگه زینب این لحظه رو ندیده بود نمیتونست برا پیغمبر تشریح کنه هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا ...*
حسین ... *
________
#امام_حسن
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
#الحسین_یجمعنا #اربعین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۲
.
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام _استاد حاج منصور #ارضی ↯ #امام_رضا
┄┅═══••↭••═══┅┄
آمدم با حال زارم یا علی موسی الرضا
درد دلها با تو دارم یا علی موسی الرضا
من فقط با تو ندارم، یا علی موسی الرضا
پس گره وا کن ز کارم، یا علی موسی الرضا
خسته از این شهرم و دارم هوایِ کوی تو
چشم بستم بر همه تا رو نمایم سوی تو
باز بغضم یاد کرده شیونم آید به کار
با دل تاریک اشک روشنم آید به کار
وقت سختیها رضاجان گفتنم آید به کار
هر زیارت لحظهی جان دادنم آید به کار
غم ندارم نه درون قبر، نه در محشرم
قول داده میرسد بالا سرم
خون دل میریزد از چشم من این یاقوت نیست
رازهای عاشقان پیش رضا مسکوت نیست
نیست در ایران کسی کز عشق او مبهوت نیست
هر چه هستم هر که بودم بر کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
گرچه بر دوشم فقط بار گناه آوردهام
درد دارم درد دارم الشفاء عند الرضا
بیقرارم بیقرام الدواء عند الرضا
زود از ما می شود راضی رضا عند الرضا
اربعین اثبات کرده کربلا عند الرضا
آهویی هستم اسیر چشم چون صیاد تو
میروم کرب و بلا از پنجره فولاد تو
شصت روزی هست گریانم از داغِ حسین
لحظه لحظه روضه میخوانم از داغِ حسین
گاه مثل شمع سوزانم از داغِ حسین
گاه مثل ابر گریانم از داغِ حسین
آتش و اشکی که داری از غمِ شاه غریب
هست مدیونِ سفارشهات بر ابن الشبیب
داغ بر قلبم نشست و خورد بر جانت شرر
زهر کُل پیکرت را سوخت از پا تا به سر
بارها خوردی زمین و یادت آمد پشت در
مادری فریاد میزد حیدرِ من را نَبَر
ناگهان با ضربهای بال و پر مادر شکست
شیشه ی عمر علی و قلب پیغمبر شکست
*روایت داره : بعد از سه رو از شهادت پیغمبر حمله کردن به دَرِ خونه ی پیغمبر...*
مثل امروزی چهل تن پشت یک در آمدند
بهر تسلیت به زهرای مطهر آمدند
با کمی هیزم و شلاق و لشگر آمدند
از پَسِ شیرِ ابی طالب دگر برآمدند
ثلث سادات جهان را کشت ثانی پشت در
فاطمه شد قد خمیده در جوانی پشت در
این زهر کاری کرد من از نا فتادم
در کوچه مثل مادرم از پا فتادم
با احتیاط از درب خود را می کشیدم
تا خانه چندین بار چون زهرا فتادم
در خانه گفتم زود درها را ببندید
تا داخل حجره شدم در جا فتادم
پیراهنم را از عطش بالا گرفتم
یاد آمدم از جد غریبم تا فتادم
نیزه نخوردم پیکرم میسوخت از درد
یادِ تَنِ صد چاکِ عاشورا فتادم
یاد هزار و نهصد و پنجاه زخمش
بی خود ز خود گشتم ز پا آنجا فتادم
گرچه سر من را جدا از تن نکردند
یاد سر بر نیزه در نجوا فتادم
تا که جواد من سرم ازخاک برداشت
* اباصلت میگه : تا امام جواد وارد شد هی به سر و سینه اش می زد هی می گفت : أبَتاه ، أبَتاه ... دوید سر بابا رو به سینه چسباند ، لب های مبارکش رو بوسید ... آره هر بابایی دلش میخواد دَمِ آخر پسرش بالا سرش باشه ...*
تا که جوادِ من سرم ازخاک برداشت
یاد علی اکبر لیلا فتادم
________
#حب_الحسین_یجمعنا #الحسین_یجمعنا #اربعین
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#ویژه_ایام_صفر
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۶
#مناجات با #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عرفه 94_ حجت الاسلام میرزامحمدی *↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد
دست من نیز به آن چشمۀ کوثر برسد
اگر از شانۀ من کوه گنه برداری
پای این بنده هم از عرش فراتر برسد
باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط
باز هم فرصت یک توبۀ دیگر برسد ...
همۀ ترسم ازین است که به هنگام گناه
عمر این بندۀ آلوده به آخر برسد
*ان شاالله اینجوری نمیشه،ان شاالله ما همونجوری میمیریم که اربابمون دوست داره*
بس که آلوده ام،اَبکی لِخروجِ نَفسی ...
وای از آن لحظۀ سختی که اجل سربرسد
همۀ خواهشم این است که در موقع مرگ
سر این بنده رویِ دامنِ حیدر برسد ...
مطمئنم که در آن لحظۀ سخت و حساس
حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ...
*از کجا مطمئنی؟ ... روایت داره تو کامل الزیارات از حضرت صادق پرسید: أن تزور قَبْرِ الْحُسَیْنِ " عرض کرد آقاجان من نمی تونم به راحتی برم به زیارت جد غریبتون،شناخته میشم ، حضرت فرمودن حالا که زیارت نمیری ، آیا بر جد ما جزع و فزع می کنی؟آیا گریه می کنی به یاد مصائبش؟ گفت بله یابن رسول الله وقتی یادش می کنم، آگه غذا جلوم بزارن دیگه غذا از گلوم پایین نمیره ..." میدونی چرا؟ آخه ارباب ما رو اول گرسنه کشتن ..." آگه کربلایی باشی هر غذایی ببینی میگی حسین ..."بعد حضرت فرمود : رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَكَ ، رحمت خدا بر اشک چشمت" یه بشارت بهش داد فرمود اَما اِنَّكَ مِنَ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا سَتَرى عِنْدَ مَوْتِكَ حُضُورَ آبائى لَكَ. ، حالا که جزع و فزع می کنی حالا که به یاد جد غریب ما گریه می کنی ،بهت بشارت بدم دم جون دادنت همه ی ما میایم بالاسرت ... "
مطمئنم که در آن لحظه ی سخت و حساس
حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد ...
*این برا جون دادنمون ، قیامت چی؟!!*
چادر مادر ما کار خودش را بکند
بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد ...
امام صادق علیه السلام فرمود یه سر چادر به دست مادرم زهرا تو بهشته،یه سر چادر رو پل صراط پهن میشه ..." ندا میدن * یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ * ای زهرا دوستا بیاید ... به ریشه های چادر زهرا چنگ بزنید ....
چادر مادر ما کار خودش را بکند
بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد
مثل هر دفعه به ارباب توسل کردم
حتما ارباب به داد دل نوکر برسد ....
____
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#ویژه_ایام_محرم
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#فاطمیه
#الحسین_یجمعنا #اربعین
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۴
سینه زنی زمینه_ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه _حاج محمودکریمی↯ #رسول_الله
┄┅═══••↭••═══┅┄
(یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره
یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲
(صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳
(یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره
یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲
(دل فاطمه غوغاس
چشای علی دریاس)۲
سر حسین و حسن
روی سینه ی طاهاس
(صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳
(یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره
یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲
(دل فاطمه غوغاس
چشای علی دریاس)۲
سر حسین و حسن
روی سینه ی طاهاس
(صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳
(یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره
یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲
(دو عالم زیر دین
امیر ثقلینه)۲
(وصیت آخرش
برای حسنینه)۲
(آماده ی روزگار خزون باشید
مراقب حال مادرتون باشید
حسن...حسین...)۲
(یا علی بعد من فاطمه از عالم سیر میشه
یا علی بعد من دو سه روزه زهرا پیر میشه)۲
(صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳
(یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره
یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲
(بیا فاطمه جونم
برات روضه بخونم)۲
(دم سفره از غمِ...
حسینم... پریشونم )۲
(حسین چقدر از غم تو زدم ناله
قرار من و تو بین یه گوداله)۲
(یا حسین همه رسولا میشن مدیونت
یا حسین زنده میکنی منو با خونت)۲
(صدا میاد از دو لب های پیغمبر
خدا برسه به دادِ دلِ حیدر)۳
(یا علی من برم درِ خونه ت آتیش می گیره
یا علی من برم یکی پسِ این در می میره)۲
(حسین چقدر از غم تو زدم ناله
قرار من و تو بین یه گوداله)۲
(یا حسین همه رسولا میشن مدیونت
یا حسین زنده میکنی منو با خونت)۳
گرد حرم دویده ام....
صفا و مروه دیده ام...
هیچ کجا....۳
برای من...کرب و بلا نمیشود...
حسین....حسین....
قبله ی قلبم کجاست؟
کوی حسین است و بس
دیدن وجه خدا...هست مرا آرزو
وجه خدا ای عزیز....روی حسین است و بس
سلسله ی عشق را سلسله جنبان خداست
سلسله ی عشق چیست؟
موی حسین است و بس
____
#حاج_محمود_كريمی
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
#الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱
.
#شعر
#واحد
#رسول_الله
/لحظه های آخر پیغمبر است
بی رمق افتاده بین بستر است
فاطمه دارد به بابایش نگاه
اشک می ریزد غمین ومضطر است
سخت نالان است وبیتابی کند
گرم دلداری زهرا حیدر است
جان پیغمبر بود مولا علی
مونسش در لحظه های آخراست
بر علی گوید وصیتهای خویش
بی علی راه نبوت ابتر است
ای علی،جان تو جان فاطمه
این امانت دست تو چون گوهر است
مطلبی دارم علی جان گوش کن
مطلبی که بهر تو دردآور است
فاش می بینم که بعد من علی
غاصب حق تو اینجا رهبراست
همسرت زهرا شود حامی تو
خطبه خوانان زمان را سرور است
هرچه زهرا می زند فریاد لیک
قلبها سنگ است وهر گوشی کر است
آید آنروزی که زهرا را زنند
صورتش همچون گل نیلوفر است
آید آنروزی که در بندت کنند
فاطمه افتاده در پشت در است
آید آنروزی که محسن را کشند
شرمگین از روی همسر شوهر است
آید آنروزی که بی زهرا شوی
زینبت نالان زبهر مادر است
صبر می خواهم برایت از خدا
روزگاری را که بس رنج آور است
اسماعیل تقوایی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج