📕📔📗📙
#امام_حسین ع
#داستان
📚 مقتل امام حسین ع تألیف شیخ صدوق ره
📖📚 ابن شهر آشوب از ابن عباس روایت کرده است که:
«هند ( هند جگرخوار ) از عایشه خواهش کرد که تعبیر خوابی که دیده بود از پیغمبر صلی الله علیه و آله بپرسد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: او را بگوی که خواب خویش بیان کند.
هند گفت: دیدم گویی خورشید بالای سر من طالع شده است و ماه از اندام من بیرون آمد و گویی ستاره ای سیاه از ماه جدا گشته و بر خورشید کوچک که از خورشید اولین جدا شده بود حمله کرد و آن را فرود برد، پس افق تاریک شد، آنگاه دیدم چند ستاره در آسمان حرکت میکنند و ستارگان سیاه در زمینند، آن گاه ستارگان سیاه از همه جا آفاق زمین را فروگرفته اند .
🖤 پس چشم پیغمبر صلی الله علیه و آله از اشک پر شد و دو بار فرمود: ای هند بیرون برو! ای دشمن خدای که اندوه مرا تازه کردی و خبر مرگ دوستان را به من دادی!
پس چون هند بیرون رفت پیامبر ص فرمود : خدایا لعنت کن او را و نسل او را!
🥀 از تعبیر خواب پرسیدند، فرمود: اما آن ماه معاویه مفتون فاسق منکر خدای تعالی است، و آن تاریکی که میگوید و ستاره سیاهی که دید از آن ماه جدا میشود و بر آن خورشید کوچک که از خورشید اول جدا شده بود حمله کرد و آن را فروبرد و سیاه شد، پس تعبیر این واقعه آن است که پسر من حسین علیه السلام را پسر معاویه میکشد، پس آفتاب سیاه میشود و افق تاریک میگردد . اما آن ستاره های سیاه که زمین را از هر جا فروگرفته اند پس آنان بنی امیه اند».
#الحسین_یجمعنا
#حب_الحسین_یجمعنا
╔═ 🍁 🌻════⚘ 🌾═╗
🆔 @emame3vom
╚═ 🦋⚘════ ⚖☀️ ═╝
✨﷽✨
💢کنترل زبان و خشم،
اولین شرط رسیدن به درجات معنوی
✍ آیت الله فاطمی نیا:
تا خودت پاکیزه نباشی، پاکیزه بهت نمی دهند. ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم.
حالا چه کار کنیم در قدم اول باطنمان پاک شود؟ با خودت قرار بگذار به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم، پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟ وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است. با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم.
آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش برکات زندگی را می برد. کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایها الکلب، یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، یا ای سگ فرزند سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟
💥خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره سگ؛ سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام! نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل می نوشتیم خودتی! پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم..
@emame3vom
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#حب_الحسین_يجمعنا
سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت
#بقیع
#مسمط_مخمس
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن
از همان روز شدم بي سر و سامان حسن
بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم
رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم
پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامي دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اينها غزلي هست به ديوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن
آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن
معني حي علي خير العمل كيست حسن
مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگوییم غریب الغربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم
جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم
زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم
همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم
دل پريشان شده از حال پريشان حسن
چقدر سخت گذشته است به او در کوچه
چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه
باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه
قاتل جان حسن می شود آخر کوچه
کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن
(چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد)
وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد
ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد
شعله ي آه كشد سينه ي سوزان حسن
#رضا_تاجیک
#امام_حسن
#حب_الحسین_یجمعنا #اربعین
زمینه سربند هر شب #دهه_محرم
با چاووش روضه ها
حیِ علی کربلا
دوباره سینه زنم
یا سیدالشهدا
السلام ُ علي ساكن كربلا
صلي الله عليكَ مصباح الهدي
به ياد غم هاي تو سينه مي زنم
نوكر شاه شهيد بي كفنم
سلام ما به محرم به روضه های هر شب
سلام ما به حسین و به ناله های زینب
همه زندگی ام فدات
الهی بمیرم برات
وای وای وای جانم حسین حسین حسین
۲
عشق تو روح تنم
دیوانه ی تو منم
تا زنده ام ز شما
محاله دل بکنم
پای تو می مونم تا پا جونم حسین
می نویسم اسمت و با خونم حسین
با خجالت درِ خونتُ باز زدم
نمی اری تو به روم که چقد بدم
دوباره امده بر در گدایتان ارباب
سلام ای همه هستی فدایتان ارباب
تموم غمِ کربلا
خلاصش شده این نوا
وای وای وای ای تشنه لب حسین حسین حسین
۳
دوباره مادر تو
روضه خونه سر تو
می کشتنت جلوی
چشمای خواهرِ تو
الا صلي عليكَ مليكَ السما
هذا حسنٌ مرملُ بالدما
محزوزُ الرأسِ من القفا يا حسين
رفته سرت به روي نيزه ها حسين
سری به نیزه بلند است و در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
می خورد توی گودال زمین
فنادا به صوت الحزین
وای وای وای ای بی کفن حسین حسین حسین
#حسن_کردی
#امام_حسین_ع
#محرم
#الحسین_یجمعنا
1.ogg
2.26M
اگه رفتی زیر قبّه ی حسین یادم کن😔
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن😔
🖤حالتونا عوض میکنه
شب #اربعین
التماس دعای فرج
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#حب_الحسین_يجمعنا
#اربعین_حسینی
@emame3vom 👈
شب 20 صفر1440 تکیه حاج سید حسن قم.mp3
11.44M
﷽
#منبر_کامل #سخنرانی
#صفر
🎙حجت الاسلام
#بندانی_نیشابوری
🎵شب بیستم صفر 1440ق
(شب اربعین)
🕰47:10دقیقه
💽10.9مگ
🌀قم مقدسه، تکیه حاج سید حسن
#حب_الحسین_یجمعنا #اربعین
#الحسین_یجمعنا
@emame3vom
.
#قسمت_اول روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد #طاهری ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
حسن جان ...
چهل ساله که ساکتی دیگه بس نیست،حسن جان
چقدر زجر کشیدی تو جات این قفس نیست،حسن جان
لبت غرق خون تو سینت نفس نیست،حسن جان ...
بگو از .. همه حرفایی که شنیدی
بگو از .. همه صحنه هایی که دیدی
بگو از .. غم و غربتی که کشیدی
حسن جان .. حسن جان .. حسن جان ..
حسن جان ...
یکم حرف بزن تا سبک شی برادر،حسن جان
چهل ساله که هی تو خواب میگی مادر،حسن جان
میری کوچه میشه غمت چند برابر،حسن جان
*ابی عبدالله التماسش میکرد داداش ...*
چی دیدی .. مگه کی باهاتون درافتاد
چی دیدی .. نمیگی چطور مادر افتاد
چی دیدی .. مگه مادرم با سر افتاد
حسن جان .. حسن جان .. حسن جان ..
حسن از کوچه چهل سال به خود میگوید
حرف ها را به برادر بزند یا نزند
دست بالا برود چون که به رویِ مادر
روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند
*یعنی حرمت مادر رو جلوش شکستن .. همین بس که جلو چشم یه بچه ای یه نفر بخواد دست رو مادرش بلند کنه ..*
دست بالا برود چون که به رویِ مادر
روضه برپا شده دیگر بزند یا نزند
زهر تلخ است ولی با دلُ جان می نوشی
جعده در ظرف تو شکر بزند یا نزند
مانده تقدیر که آیا بشود یا نشود
از سر تشت حسن پا بشود یا نشود
*گفت داداش تو رو بارها زهر دادن، هربار زهر و پس دادی حالت بهتر شده .. گفت حسین این زهر با اون زهرها فرق میکنه، جگرم داخل تشت .. *
آنکه باید همۀ فاجعه را میداند
سر این زخم اگر وا بشود یا نشود
جا نشد در دلشو در وسط تشت چه سود
پاره های جگرش جا بشود یا نشود
*به عبدالزهرا فرمود،گفت روضۀ من اینه :*
کوچه ها علت پیریِ تو را میداند
بر سر تشت قدت تا بشود یا نشود
مادری هستی و در نزد تو هم زهرا هست
مدفن گمشده پیدا بشود یا نشود ...
*فرمود عبدالزهرا، روضۀ مارو اونطوری که هست نمیخونی برامون؟.. گفت آقاجان من روضۀ شمارو اون چیزی که شنیدم خوندم، شنیدم شمارو مسموم کردن، شنیدم پاره های جگرتون داخل تشت، شنیدم به بدن نازنینتون تیر زدن .. شنیدم نزاشتن بدنتون رو کنار قبر پیغمبر ببرن .. فرمود عبدالزهرا اینا همه روضه های من هست . اما روضۀ اصلی اینه برا گریه کنام اینطوری بگو ...
من دستم تو دست مادرم بود .. داشتیم از مسجد به سمت خونه میومدیم ، خوشحال بودم گفتم الان میرم برا بابا میگم مادر چه کرد .. میگم حقشُ چطور از اینا گرفت .. اما این خوشحالی چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دیدم وسط کوچه نانجیب اومد .. دست به دیوار گذاشت ، مادرم هی عقب عقب سمت دیوار رفت .. چندتا نامحرم اومدن ، باورم نمیشد اینطور حرمت مادرم رو بشکنن .. عبدالزهرا چنان بی هوا سیلی ...*
________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
#حب_الحسین_یجمعنا #اربعین
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۲
.
ذکر توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت کریم آل الله #امام_حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
تاکنون لا جرعه از غم خورده ای!؟
تاکنون سیلی محکم خورده ای!؟
مادرت را سمتِ خانه برده ای؟
گوشواره دانه دانه برده ای؟
ای وای .... آقام .....
حسن جان ... ای حسن جان ... حسن
*رفقا دَم مظلوم ، خون مظلوم فقط خونی نیست که از ابی عبدالله ریخته شد ... دَم مظلوم قطرات خونی که از گوشۀ لب امام مجتبی ریخت .... از کفن ریخت ... از فرق امیرالمومنین ریخت .... دَم مظلوم نشسته رویِ مسمار ....
حسن جان ... حسن جان ...
_______
#الحسین_یجمعنا #اربعین
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۰
.
#قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد #طاهری ↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
(من غریب این دیارم
که همه ازم بریدن
این جماعت جانمازُ
از زیر پاهام کشیدن ..)2
با کی بگم که ، دل پریشونم
شد هم زبونم ، تشنۀ خونَم ..
چشمام ابر آسمونِ
لبهام غرقِ لخته خون ..
یادِ خنده هایِ قنفذ
قلبِ من رو میسوزونه ..
عمریِ طعنه شنیدم
شبها غرق اضطرابم
عمریِ که خاطرات
کوچه ها میده عزابم
*یه عمر امام حسن جلو چشمش میرفتن بالا منبرها به بابایِ مظلومش سب میگفتن .. یه عمر ، جلو چشمای امام حسن، سبّ و لعن میکردن امیرالمومنینُ ، نوشتن همه جا صبر کرد به جز اون لحظه ای که اون نانجیب مغیرۀ ملعون رفت بالا منبر ، تا اومد سبّ کنه حضرت از جا بلند شد فرمود ، بشین نانجیب تو دیگه بشین ، من یادم نرفته جلو چشمای من ، انقدر با غلاف شمشیر به بازویِ مادرم زدی ...*
دستش بلند شد ، ای داد بی داد
انقدر با پا زد ، از نفس افتاد ...
دست مادرم میلرزید
چشماش جایی رو نمیدید
مادر ، از رو خاک بلند شد
راهِ خونه رو می پرسید ..
زینبم گریه نکن که
تو روزایِ سختی داری
یه روزی لباتُ رویِ
رگایِ پاره میزاری ...
اونجا میفهمی ، که کی غریبه
تو قابِ چشمات ، شیبُ الخَضیبِ ..
شمر و میبینی که خواهر
رویِ عرشِ حق نشسته
مثله سینۀ حسینت
قلبِ فاطمه شکسته ..
*بعضیا نوشتن ، امروز تشت و پاره هایِ جگر امان حسن ، داخل تشت جلو امام مجتبی بود، اما تا شنید خواهرش زینب داره از در میاد، اشاره کرد فرمود تشت رو ببرید .. زینب نبینه .. زینبم طاقت نداره ..
همه مراعاتِ حالِ زینب و کردن .. باباش امیرالمومنینم وقتی با سر خون آلود داشتن میاوردنش جلو در خونه، فرمود حسنم حسینم زیر بغلمُ رها کنید با پای خودم وارد شم .. زینب طاقت نداره منو با این حال ببینه .. مادرش زهرا هم مراعاتش رو میکرد .. همه مراعات کردن،بزا اینکه میدونستن چه صحنه هایی رو زینب میبینه ، برا اون لحظه ای که اومد بالا تل زینبیه ایستاد .. چه صحنه ای دید که رو کرد به حرم جدش رسول الله .. صدا زد :
صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ هذا حُسَینٌ ... اگه زینب این لحظه رو ندیده بود نمیتونست برا پیغمبر تشریح کنه هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا ...*
حسین ... *
________
#امام_حسن
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژه_ایام_صفر
#فاطمیه
#الحسین_یجمعنا #اربعین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
۱۲