.
#دوبیتی
نَفَهـمیدَند مَعنایِ وَلی را
رَهـا ڪَردَند حَقِّ مُنجَلی را
که می بُردَند با دَستانِ بَسته
عَلی ابنِ حُسینِ ابنِ عَلی را...!
#محسن_کاویانی✍
#امام_سجاد #اسارت
.
.
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمیشود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمیشود
اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من
قسم به جان تو دلم از تو جدا نمیشود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه میکنم
ورنه ز دیدهام عبث اشک رها نمیشود
گرد حرم دویدهام صفا و مروه دیدهام
هیچ کجا برای من کربوبلا نمیشود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمیرود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمیشود..
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمیشود..
کربوبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختی شام بلا نمیشود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمیشود..
استاد سازگار✍
#محرم
.
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
ویرانه خانه، چیدمان لازم ندارد
آتش گرفته، سایه بان لازم ندارد
تسلیم تقدیرم هرآنچه یار خواهد
گردن شکسته، ریسمان لازم ندارد
هر چه کشیدم از غم دوری کشیدم
سختی این هجران، بیان لازم ندارد
خوبان درگاهش به دیدارش رسیدند
حتما مرا صاحب زمان لازم ندارد
عمری گذشت و یک نفس با او نبودم
عاشق به دور از عشق، جان لازم ندارد
از ما گرفت آغوش گرمش را فراقش
نوکر مگر کهف امان لازم ندارد؟!
او خواست از گریه کنان باشم و گرنه
اشک مرا این آستان لازم ندارد
باید که جان داد از غم جانسوز جدش
داغ عظیمش، روضه خوان لازم ندارد
دیر آمدی خیلی هلال از شَط به مقتل
دیگر حسین آب روان لازم ندارد
از سنگ ها گیرم به هر صورت گذشتیم
قاری قرآن، خیزران لازم ندارد
محمدجواد شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
در تنور غمش قرارم سوخت
نه قرارم که روزگارم سوخت
زل زدم بس به جادهی خورشید
عاقبت چشم انتظارم سوخت
هجر آتش به دفترم انداخت
قلم و طبع تازه کارم سوخت
جادهی عاشقی شرر بار است
اول راه کوله بارم سوخت
من و امید همقطار شدیم
در تب خوف، همقطارم سوخت
روز وصلت نمیرسد از راه؟
ساعت ثانیه شمارم سوخت
فصل بی آبی است ای باران
در بیابان گلِ بهارم سوخت
صحبت از آب شد کباب شدم
جگرم سوخت چشم تارم سوخت
آه از آن دم که مادری میگفت
از عطش طفل شیرخوارم سوخت
یادگار از تو داشتم مادر
وسط شعله یادگارم سوخت
میلاد حسنی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
روضه از زبان حضرت بقیة الله الاعظم
من روضه خوان ِ غربت ِ آقای عالمم
بی تابِ سربریده ی ماهِ محرمم
با گریه هر غروب من از حال می روم
با هر فرازِ ناحیه گودال می روم
صبح وغروب ،ندبه کنان گریه می کنم
این روضه را به مادرمان هدیه می کنم
برنیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد
دردش گرفته بود صدایش بلند شد
فرمود: زنده ام به کجا حمله می کنید
نامردها به خیمه چرا حمله می کنید
کارِ مرا تمام نکرده کجا ؟سنان!!!!
اینجا کنارِ لشگری از گرگ ها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدن ها شروع شد
اینجا به بعد شیون زنها شروع شد
دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمهی ما می کند نگاه
هرکس رسید نیزه ی خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینه ی آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ می زدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ می زدند
در آن میانه حرمتِ آئینه ها شکست
وقتی که شمر آمد وبر سینه اش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد
تا که ز رویِ پیکرِ بی سر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد
اینجا به بعد گریهی من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمهی مارا کتک زدند
راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند
قاسم نعمتى
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
تقصیر ماست آقا ازتو خبر نداریم
حتی به خیمهٔ تو راه گذر نداریم
شرمنده ایم اگرکه درمحضرت فقیریم
چیزی برای عرضه جز چشم تر نداریم
مارا ببخش اینقدر بی تو خوشیم و خوشحال
اصلا برای دوری خونِ جگر نداریم
تو همنشین مایی ما همنشین اغیار
حال گناه داریم اشک سحر نداریم
دستی بکش سر ما هرچند روسیاهیم
ما غیر خانهٔ تو جایی دگر نداریم
مانند کودکی که دستش به دست باباست
تا به خود قیامت دست از تو برنداریم
این روزها شدیداً دلتنگ کربلاییم
اما هزار افسوس اذن سفر نداریم
آه از همان زمانکه دختر ز روی تل گفت:
مارا ببین پدرجان، معجر به سر نداریم..
سیدپوریا هاشمی
@navaye_asheghaan
علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك
كیـسویِ دختـركِ منتـظرش، ریخت به هم
تیـر را با سـرِ زانـوش كشیـد از چشـمش
حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد
او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم
قبـل از آنیـكه بـرادر بـرسـد بـالیـنش
پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم
به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین
عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم
كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و
دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم
خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی
مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم
نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم
تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید
نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم
بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود
آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم
(حسن لطفی)

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل
هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل
تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
تا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل
مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی، دست برون آر اباالفضل
تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل
کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل
خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل
مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل
(غلامرضا سازگار)
1.32M
بی وفایی ای فُرات... 😭
چه فراتی که دَمی حیا نکرد
درد شش ماهه ای رو دوا نکرد
جگر دشمن دین خنک شد و
آب دریا به حسین وفا نکرد
تو بخیل کربلایی ای فرات
خون شَوَی که بی وفایی ای فرات
ای فرات اُف به تو و آبِ تَرَت
خبرت هست چه شد دور و بَرَت؟
شمر سیراب و حسین با لب خشک
ای فرات! خاک دو عالم به سَرَت
تو بخیل کربلایی ای فرات
خون شَوَی که بی وفایی ای فرات
لب عباس پر از خون ز عطش
دیده ای با لب خشک آمدنش
چه روان هستی فرات بی خبر
که علی اصغر تشنه کرده غش
تو بخیل کربلایی ای فرات
خون شَوَی که بی وفایی ای فرات
مِهر زهراست اگر آب روان
ز چه شد حسین او خون به دهان
بی کفن روی زمین راس جدا
حسرت آب فرات در دل و جان
تو بخیل کربلایی ای فرات
خون شَوَی که بی وفایی ای فرات
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #کربلا #فرات #عاشورا #شور
#یاصاحب الزمان (مناجات زیبا)
آنقدر که از ماه زمین فاصله دارد
از محضرتان دورم و قلبم گِله دارد
خیره شده چشمم به دعای سحر تو
کِی اهل دلی همچو شما نافله دارد
عشق تو مرا گوشه نشین کرده به هر جا
آواره ی روی تو مگر حوصله دارد
برسفره ی اِطعام شما چشم به راهم
لطفی به گدایت که امید صِله دارد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
❣﷽❣
🍃#زمزمه_امام_زمان عج
🍃#سبک: دوباره مرغ روحم
سه شنبه ها که میشه دلم خدایی میشه
برای جمکرانِ آقا هوایی می شه
پرستوی وجودم کشیده پر دوباره
شعله ی عشق تو زد قلب منو شراره
🍃یابن الحسن کجایی
🍃داد از غم جدایی
الهی که همیشه نوکر تو بمونم
از در خونه ی خود دست خالی نرونم
خدا کنه فدات شم فدای خاک پات شم
تو راه جمکرونت فدای نوکرات شم
🍃یابن الحسن کجایی
🍃داد از غم جدایی
اگه دعا کنی تو برای من همیشه
این دل عاشق من از تو جدا نمیشه
جا مونده ام ز عشقت آقا منو نیگا کن
به این غلام سیاهت یه کربلا عطا کن
🍃یابن الحسن کجایی
🍃داد از غم جدایی
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
1402043006.mp3
6.55M
(شورجدید فوق العاده زیبا)
🎤کربلایی محمدحسین حدادیان
--------------------------------
بنداول
.
مشکات الزهرا یا رقیه
ذاتن نوری نورا رقیه
بردی ارث از مادربزرگت
انسیه الحورا رقیه
ام الابیهایی ،تو مادر بابایی
سه سالته،برا خودتت لشگربابایی
عالم میکشه حسین،وقتی بهت میگه
الهی قربونت برم دختربابایی
رونخل علوی، ثمروببین
رفته کلا به حسن،جگرو ببین
توخرابه های شام،سرباباشو
باگریه پس گرفت، هنر ببین
بند دوم
.
تو دُر نایابی رقیه
مفتاح هربابی رقیه
بردی ارث از ام المصائب
حلمایی هرباغی رقیه
وضعت العباس یعنی ،جان ابالفضلی
توالگوی کل محبان،ابالفضلی
وضوگرفته هرموقع،تورو بغل کرده
سه ایه کوثر قران ،ابالفضلی
بگو لاحول والله، تیرعشقشو
زده به قلب عموش،هدفو ببین
نوه ابوترابو ،شهرشام
حرم دوم شاه نجفو ببین
#حضرت_رقیه
#شور_طوفانی
💠اللهم عجل لولیک الفرج
#زمینه
#همخوانی
💠بند اول
ای نَفَسِ خُرَم بادِ صَبا
از بَرِ یار آمده ای مَرحَبا
..برسان تو سلام مرا کربلا..
..برسان تو ارادت مان بر وفا..
"تا به گریبان نرسد دست مرگ"
"دست ز دامن نکنیمت رها"
🔅جانم حسین ای جانم حسین
🔅جانم حسین ای جانم حسین
💠بند دوم
ای نَفَسِ خُرَم بادِ صَبا
از بَرِ یار آمده ای مَرحَبا....
خستگی اندر طلبت راحتست
درد کشیدن به امید دوا
..به وصال زیارت تو نائلم..
..بخدا که گدای ابوفاضلم..
"ای حرمت قبله حاجات ما"
"یاد تو تسبیح و مناجات ما"
🔅جانم حسین ای جانم حسین
🔅جانم حسین ای جانم حسین
شعر و سبک
#مجتبی
تضمینی از اشعار جناب #سعدی
محرم ۴۰۲
صلوات
روضه #دیر_راهب
گذشته چند صباحی، ز روز عاشورا
همان حماسه که جاوید خواندهاند او را
همان حماسهی زیبا، همان قیامت عشق
به خون نشستن سرو بلند قامت عشق
به همره اسرا میروند شهر به شهر
سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر
ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر
به جر مجاهدت، از آن فرشتگانِ اسیر
چهل ستاره که بر نیزه میدرخشیدند
به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند
طناب ظلم کجا، اهل بیت نور کجا؟
سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟
به هر کجا رسیدند، شهر آذین بود
و گفتوگوی اسیران خارج از دین بود
هوا گرفته و دل تنگ بود، در همه جا
نصیب آینهها سنگ بود، در همه جا
نعوذ باللَّه از این هتک احترام حرم
از این اهانت روشن، به خاندان کرم
نسیم، بدرقه میکرد آن عزیزان را
صبا، مشاهده میکرد برگریزان را
نسیم با دل سوزان به هر طرف که وزید
صدای همهمه پیچید در سپاه یزید
سپاه، مست غرور است و مست پیروزی
و خنده بر لبش، از شور عافیت سوزی
سپاه همره هشتاد و چار آیهی ناز
چه آیهها، همه خلوتنشین سایهی ناز
چه آیهها، همگی ترجمان سورهی نور
همه شکستهدل، اما بزرگوار و صبور
سپاه، جانب دربار ظلم میرفتند
به پا بوس علمدار ظلم میرفتند
چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند
چو رعد خندۀ شادی از این ظفر کردند
ز حد گذشته پسِ کربلا جسارتشان
که هست زینب آزاده در اسارتشان
**
گذار قافله یک شب کنار دیر افتاد
شبی که عاقبت، آن اتفاق خیر افتاد
رسیده قافله از گرد ره، شتاب زده
به عیش و نوش نشسته همه، شراب زده
حرامیان همه شُرب مدام میکردند
به نام فتح و ظفر، می به جام میکردند
اگر چه شب، شب سنگین و تلخ و تاری بود
سر مقدس خورشید، در کناری بود
سری، که جلوهی والشمس بود در رویش
سری که معنی واللیل بود گیسویش
سری که با نَفَس قدسیان مُصاحب بود
کنار سایهی دیوار دیرِ راهب بود
سری، که از همۀ کائنات، دل میبُرد
شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد
سکوت بود و سیاهی و نیمهی شب بود
صدای روشن تسبیح و ذکر یارب بود
صدای بال زدن، از فرشته میآمد
به خطِ نور ز بالا نوشته میآمد
شگفت منظرهای دید چشم چون وا کرد
برون ز دیر شد و زیر لب، خدایا کرد
میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت
از او نشانی فرماندۀ سپاه گرفت
رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست
اگر تو را ز محبت نشان و بویی هست
دلم به عشق جمالی جمیل، پا بند است
دلم به جلوۀ خورشید، آرزومند است
یک امشبی سر خورشید را به من بدهید
به من اجازۀ از خود رها شدن بدهید
دلم هوایی دیدار این سر پاک است
سری که شاهد او، آسمان و افلاک است
بگو که این سرِ دور از بدن ز پیکر، کیست؟
سر بریدۀ یحیی که نیست، پس سر کیست؟
جواب داد که این سر، سری است شهر آشوب
به خون نشستهتر از آفتاب وقت غروب
سر کسی است که شوریده بر امیر، ای مرد
خیال دولت پرورده در ضمیر، ای مرد
تو بر زیارت این سر، اگر نظر داری
بیار آنچه پس انداز سیم و زر داری
جواب دارد که این زر، در آستین من است
بده امانت ما را، که عشق، دین من است
به چشم همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است
هزار سکۀ زر خرج یک نظر، عشق است
بگو که صاحب این سر، چه نام داشته است؟
چقدر نزد شما، احترام داشته است؟
جواب داد که این سر که آفتاب جلی است
گلاب گلشن زهرا و یادگار علی است
سر بریدۀ فرزند حیدر است، این سر
سر حسین، عزیز پیمبر است، این سر
بهار عترت یاسین که سوخت از پاییز
عصارۀ همه گلهای پرپر است این سر
شمیم این گل اگر دل ربوده از دستت
گلاب عصمت زهرای اطهر است این سر
به دیر رفت و به همراه خود، گلاب آورد
ز اشک دیدۀ خود، یک دو چشمه آب آورد
غبار را از آیینه پاک کرد و نشست
کشید آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست
سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت
فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت
فرشتگان به طواف آمدند در آن دِیْر
که وقت دیدن خورشید بود و صبح به خیر
دوباره صحبت موسی و طور گل میکرد
درخت طیبۀ عشق و نور، گل میکرد
خطاب کرد به آن سر که ای جلال خدا!
اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا
جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت
کلیم چون تو بیانی چنین فصیح نداشت
چو گل جدا ز چمن، با کدام دشنه شدی
برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟
هزار حیف که در کربلا نبودم من
رکابدار سپاه شما، نبودم من
ز پیشگاه جلال تو عذرخواهم من
تو خود پناه جهانی و بی پناهم من
به احترام تو اسلام را پذیرفتم
رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم
دلم در این دل شب، روشن است همچون ماه
به نور اشهدُ ان لا اله الا اللَّه
فدای خونِ جگریهای جد اطهر تو
فدای مکتب پاک و شهید پرور تو
#ادامه شعر در پست بعدی 👇👇
#ادامه پست قبلی👆👆👆
شهادتینِ مرا، بهترین گواه تویی
که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی
مرا ز حلقه به گوشان خود، حسابم کن
بزن به هستیام آتش، ز شَرم آبم کن
خوشا دلی که فقط با تو عشقبازی کرد
به شوق ناز تو احساس بی نیازی میکرد
منِ حقیر کجا و صحابی تو کجا
شکست بال و پرم، همرکابیِ تو کجا؟
به استغاثه سر راهت آمدم، رحمی
فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی
بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز
که جز ولای توأم نیست هیچ دستاویز
فدای گردش چشمان نیمه باز توأم
نیازمند غم میهماننواز توأم
بده به رسم تبرک، عبیر مُشک به من
ببخش بوسهای از آن دو لعل خشک به من
نگاه مهر تو شد، مهر کارنامۀ من
گلاب ریخت غمت، در بهارنامه من
من از تمامی عمر امشبم تبرک شد
ز فیض بوسه به رویت لبم تبرک شد
شفق اگر چه رثای تو از دل و جان گفت
حکایت از سر و سامان عشق عُمان گفت
✍ استاد #محمدجواد_غفورزاده
آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی
من بر سر نی بودم مشغول دعا بودم
آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آندم که مرا سیلی شمر لعین می زد
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی
آندم که تو را سیلی شمر لعین می زد
با تو همه جا بودم کی از تو جدا بودم
@navaye_asheghaan
4_5947450869304790480.ogg
1.43M
#دیر_راهب
#زمینه
کلیسا شده نورانی
چه میزبان چه مهمانی
سر بریده رو دادن
به یک راهب نصرانی
واویلا حسین ...خون شدازغم دل مصطفی حسین
واویلا حسین .... تو کجا دِیرِ مسیحیا حسین
وای حسین
....
روزا روی نی اذیت بود
شبا رو خشت و تربت بود
این اولین شبه جایِ
سر بریده راحت بود
واویلا حسین ... چرا خشکیده لب اطهر تو
واویلا حسین ... معلومه تشنه بریدن سرِتو
وای حسین
.....
سر بریده رو تا شُست
با دیده های تر راهب
صدای مادرش اومد
کمی آهسته تر راهب
زخمیه سرش...خون میریزه از رگای حنجرش
زخمیه سرش... الهی براش بمیره مادرش
وای حسین
اوت ۰۷, 148507.mp3
3.06M
#شور #امام_حسین
#احسان_نرگسی
عالمی دارم با این گدایی
روزی می خورم از قِبٓل تو
دوری بسه میخوام که دوباره
برگردم آقا توو بغل تو
عشقت توو دلم /جاکرده حسین
دنیا منو از حرم جدا کرده حسین
اینکه من هنوز/توی خیمه تم
یعنی مادرت منو سوا کرده حسین
بی تابم یا اباعبدالله
اربابم یا اباعبدالله
...................
از نام تو آبرو گرفتم
عشقت آقا از سرم زیاده
اسمت که میاد میون روضه
جاری میشه اشکام بی اراده
عشق تو برام/لازمه حسین
هر کیو دیدم این روزا عازمه حسین
حاشا که منو/دعوت نکنی
فکری برا نوکر رقیه ت نکنی
سامونم یا اباعبدالله
ای جونم یا اباعبدالله
.....................
من هیچ کسو مثل تو ندیدم
با خوب و بد گداش بسازه
از وقتی که یادم میاد آقا
پرچم شما در احتزازه
من با نفست/سر زنده میشم
لطف تو رو می بینم و شرمنده میشم
نبضم با غمت/تنظیمه حسین
من میام به روضه هات سراسیمه حسین
آشوبم اباعبدالله
محبوبم یا اباعبدالله
20230807_105203-AudioConverter.mp3
1.38M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #واحد #زمزمه
▪️نوحه زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام
ورد زبان من شده الشام الشام
بلای جان من شده الشام الشام
افتاده ام همچون شیری اینک در دام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
به شهر گردانده شدم با ارحامم
من هدف سنگ ز روی هر بامم
طعنه زده، شامی بر من،داده دشنام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
ز دست داده ام توان و بیمارم
از غل و زنجیر خودم در آزارم
زخم شانه،بگرفته از،این تن آرام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
تشت زر و راس پدر ای وای ای وای
عمه ی خم گشته کمر ای وای ای وای
خیزران و ضربه های مردی بدنام
الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...
✍اسماعیل تقوایی
#امام_حسین #دیر_راهب
#کاروان_اسرا
چون حریم خسرو بطحا ز بیداد زمانه
سوی شام از کربلا بهر اسیری شد روانه
جملگی چون طایر پر بسته بیآشیانه
در یکی منزل مکان کردند هنگام شبانه
بر در دیر نصاری به افغان و اضطرابی
راهبی میبود در آن دیر اندر کیش عیسی
طالب طور تجلی سالها مانند موسی
جا پی گنج حقیقت کرده در کنج کلیسا
جذبه نور حسینی شد دلیل مرد ترسا
دید شد بر پا به دور دیر شور و انقلابی
لشگر خونخوار جراری بدد از حصر بیرون
نیزهها بر دست زیب نیزهها سرهای پرخون
هر سری از نور چهر آتش زده بر ماه گردون
چند زن با دختر منتظم چون در مکنون
در پی هر نیزه با دست بسته در طنابی
رفت راهب را از این هنگامه هوش از سر ز تن تاب
گفت یا رب این به بیداریست بینم یا که در خواب
صبح محشر گشته ظاهر در جهان گویا از این باب
آفتاب است از زمین یک نی بلند از امر وهاب
ورنه هرگز بر سر نی کس ندیده آفتابی
این زنان موپریشان غریب تیره کوکب
کیستند و از برای چیست روز جمله چون شب
از چه رو دارند ذکر واحسینا جمله بر لب
هادی من شوبجاه و قرب روح الله یا رب
برگشا از بهر من از سر این اسرار بابی
پس از بام دیر نصرانی به قلب پرتلاطم
بر زمین گردید نال چون مسیح ار چرخ چارم
گفت ای قوم شده از راه و رسم مردمی گم
این چه آشوبست این سیر کیست ای بیرحم مردم
کس ندیده گوش نشنیده چنین ظلم و عذابی
گفت با او ظالمی زان ناکسان زشت ابتر
هست این سر از حسین بن علی سبط پیمبر
بر امیر شام یاغی گشت و شد لب تشنه بیسر
این اسیراناهل بیت او بود از بهر کیفر
سوی شام آوردهایم از کوفه با چنگ و ربابی
ریخت نصرانی به دامن گوهر از دریای دیده
گفت ای قوم ز کف دین داده و دنیا خریده
کز طمع پیوسته با شیطان و از یزدان بریده
چند بدر زر ز میراث پدر بر من رسده
میدهم این زر که سردار شما سازد ثوابی
این سر ببریده را امشب نهد اندر بر من
در زمان کوچ تسلیمش کنم بر وجه احسن
مرغ روح شمر زد از وعده زربال بر تن
داد سر زر را گرفت از راهب پاکیزه دامن
دیده گریان برد سوی دیر سر را باشتابی
هاتفی در گوش وی داد این ندای روح افزا
کای مسیحا ساختی از خود رضا روح مسیحا
سودها از بهر این سودا نصیبت شد ز یکتا
راهب پاکیزه سیرت راس نور چشم زهرا
شست و جا در معبد خود داد با مشک و گلابی
رفت اندر گوشهای آن مرد نصرانی نهان شد
دید بعد از لحظهای هنگامه کبری عیان شد
از خروش واحسینا لرزه بر کون و مکان شد
با ندای طرقوا سوی زمین از آسمان شد
شش زن معجر سیه در ناله یا قلب کبابی
ساره و مریم، صفورا، آسیه، حوا و هاجر
حلقه ماتم زدند از گریه در اطراف آن سر
عرش و فرش افتاد از نور در تزلزل بار دیگر
از فلک آمد خدیجه بر سر آن راس انوار
شد زمین از اشک وی چون بر سر دریا حبابی
ناگهان آمدند ابر گوش آن راهب دوباره
میرسد زهرای اطهر چشم بر بند از نظاره
چشم حق بین را به هم بنهاد راهب زان اشاره
لیک میآمد به گوش وی از آن دارالزیاره
ناله زار و حزینی از دل پرپیچ و تابی
با فغان میگفت ای شاهنشه بیسر حسینم
از قفا ببرید سر سلطان بیلشکر حسینم
زیب پیکر زینب آغوش پیغمبر حسینم
کشته بییار غمخوار و المپرورم حسینم
از چهای مظلوم با مادر نمیگویی جوابی
ای غریب کشته بیغسل و کفن کو پیکر تو
کو علمدار و سپه کو اکبر و کو اصغر تو
کو ستمکش زینب آواره غمپرور تو
محنت دوران چه آورده است ای سر بر سر تو
گه به مطبخ گه بنی گه دیرو گه بزم شرابی
رفت نصرانی ز هوش از ناله جانسوز و زهرا
چون به هوش آمد کسیر ازان زنان نادید برجا
نزد آن سر گفت و در عین ادب استاد برپا
ایهاالراس المبارک ای عزیز فرد یکتا
تو کدامین سرفرازی سرور عالی جنابی
گفت ای راهب من مظلوم سبط مصطفایم
مادرم زهرای اطهر خود حسین سر جدایم
در منای نینوا قربانی راه خدایم
تشنه لب سر داده اندر راه حق در کربلایم
نیست ای راهب غم و درد مرا حد و حسابی
بر دل راهب دگر طاقت نماند از گفتگویش
زد بسر دست عزا بنهاد روی خود برویش
کرد روی خویشتن را سرخ از خون گلویش
از ادب زد بوسه بر پمرده لبهای نکویش
با تضرع نزد آن سر کرد عجز و اضطرابی
گفت شاها بر ندارم دست امیدت ز دامن
تا نگویی در قیامت شافع تو میشوم من
گفت بیرون کن دگر زنا راهب ز گردن
شو مسلمان تا شفیع تو شوم در پیش ذوالمن
همچو (صامت) روز محر از وصالم کامیابی
🔸شاعر:
#صامت_بروجردی
Delshooreye_Shirin 2.mp3
8.45M
دلشوره اربعین
فارسی،عربی
🎤نوشه ور فصولی پویانفر.
میدونی این روزا دلتنگم ، می دونم اشکامو می بینی
اربعین هستم یا نه آقا ، چه دلشورههای شیرینی
اشکامو میبینی...
...
یاساکن گلبی تدری ابحالی
ای ساکن در قلبم تو حال من را میدانی
مجروح و بس انته اتداوینی
که من مجروحم و فقط تو میتوانی مرا مداوا کنی
کربلاء مشایه اربعین
کربلاء مشایه اربعین
شوگی و حبی و دنیایه و دینی
همه ی شوق و عشق و دنیا و دین من است
داوینی...داوینی
مرا مداوا کن...مرا مداوا کن
...
آقا بخدا خواب شبهامه کربلا ، هر جا که برم پیش چشمامه کربلا
رویامه رویامه رویامه کربلا ، کربلا ...
جانم به زوار آقای کربلا ، وعدمون اربعین مشایه کربلا
دردامون درمون میشه با یه کربلا ، کربلا ...
...
واللهِ احلى مافی الدنیا کربلاء
بخدا همه زیبایی دنیا به کربلاست
فوقَ الارضِ جنّةُ العلیا کربلاء
بهش برین خدا روی زمین کربلاست
لا واللهِ لن انساکِ یا کربلاء
نه بخدا قسم هرگز فراموشت نخواهم کرد کربلا
...
کی میتونه غیر تو بفهمه حالمو ، میدونم که میشنوی صدای قلبمو
کاش من و ضریح تو بغل کنیم همو اربابم ...
...
ضاقَ صدری بالهوى...لبینِ الحرمین
سینه ام از شوق برای بین الحرمین به تنگ آمده
فی الغروبِ یعتلی...اذانُ الحرمین
وقتی که هنگام غروب صدای اذان از حرم ها بلند میشو
قلبی مشتاقٌ الى...زیارةُ الحسین
دلم برای زیات امام حسین تنگ شده
...
آقا بخدا خواب شبهامه کربلا ، هر جا که برم پیش چشمامه کربلا
رویامه رویامه رویامه کربلا ، کربلا
#امام_حسین
#حضرت_زینب
حسین جــــــــــان
بین یک مشت بداَندیش، گرفتار شدم
تو که رفتی همه دیدند که من زار شدم
از تن بی سر تو، دست که زینب نکشید
ضربه ها خوردم و دور از تو به اجبار شدم
بی امان بر سر ما سوختگان، سنگ زنند
بین هر کوی و گذر، دست به دیوار شدم
حلقه ی تنگِ حرامیست به دورم، چه کنم؟!
بی هوادارم و دلتنگ علمدار شدم
زینبِ پرده نشین را غل و زنجیر زدند
حال، انگشت نمای همه اغیار شدم
گله ای نیست، فقط شرح دهم قصه ی خود
من که بنت علی اَم،... راهی بازار شدم...
@navaye_asheghaan
👇تقویم نجومی چهارشنبه👇
👇👇👇کانال عمومی👇👇👇
(تقویم همسران)
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی)
✴️ چهارشنبه 👈18 مرداد/ اسد 1402
👈22 محرم 1445👈 9 اوت 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⚫️ وفات شیخ طوسی " 460 ه ".
🐪 رسیدن لشکر امیرالمومنین علیه السلام به صفین " 37 هجری ".
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🚘مسافرت:سفر مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و خوشبخت و محبوب مردم باشد.ان شاءالله.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️خرید طلا و جواهرات.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️ارسال کالاهای تجاری.
✳️خرید املاک و مستغلات.
✳️مکاتبه و نامه نگاری.
✳️و شراکت و امور مشارکتی خوب است.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، مباشرت برای سلامتی خوب و فرزند یا عالم گردد یا حاکم.
💉💉 حجامت.
خون دادن فصد باعث قوت دل می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت باعث فقر و بی پولی می شود.
😴🙄 تعبیر خواب:
خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 23 سوره مبارکه " مومنون " است.
و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم...
و مفهوم آن این است که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند و یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند.ما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
┏━━✨🌹✨🌸✨━━┓
@navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۱_۱۳_۲۴_۹۰۰.mp3
15.2M
زیارت عاشورا
🎙#اباذر_حلواجی
🖤#دهه_دوم محرم
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا