eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
365 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیکِ یا بنتِ الحسين(ع) بنفشه، یاس، لاله، گریه می کرد فلک با آه و ناله گریه می کرد میان کوچه ها راس بریده برای آن سه ساله گریه می کرد یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب) .
. هستیم زیر سایه ی سلطان کربلا با یک نگاه ِ فاطمه مهمان کربلا حتی کلاف، بهر خریدن نداشتیم ما را خریده یوسف کنعان کربلا ایمان اگر که بسته به حبّ زیارت است ما در حقیقتیم مسلمان کربلا وصف بهشت کار گزافی ست پیش ما ما را بس است لؤلؤ و مرجان کربلا خورشید وماه واختر وهرچه منور است روشن شده ست از مه تابان کربلا الحق حسین مالک هست خلائق است وقتی که هستی اش شده قربان کربلا آخر چرا خزان شده بی جرم و بی گناه در نصف روز ، باغ و گلستان کربلا زینت برای دوش نبی با هزار زخم افتاده از چه گوشه ی میدان کربلا در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو شد آیه آیه حضرت قرآن کربلا دعوا شده ست بر سر یک کهنه پیروهن در رو به روی خواهر گریان کربلا انگشت شاه کرب و بلا غرق خون شده غارت شده عقیق سلیمان کربلا بر نیزه رفته رأس حسین و تنش شده عریان رها میان بیابان کربلا پای برهنه تا حرمش رفته ایم ما با یاد زخم خار مغیلان کربلا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•دستای عمو‌ اباالفضل.... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم‌محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دستای عمو اباالفضل؛ سقا خونه ی رقیه گاهی پرچم و گذاشتن؛ روی شونه ی رقیه سیده عالِمه؛ نوه ی فاطمه این شگفتی فقط؛ تو بنی هاشمه تو همون سن کم؛ عقل چهل ساله داشت با چهل ساله ها‌؛ دم به دم ناله داشت و صلی الله یا ابا عبدالله میگفت اِلاّ بالله ابا عبدالله به هر قیمت این ذکر و گفتن یعنی زده تو میدون با ابا عبدالله یا رقیه یا رقیه.. «حالا که تا دیار تو‌ ما را نمی برند ما قلبمان شکست حرم را بیاورید» جانم نازنین رقیه؛ اسم دلنشین رقیه کربلا اسمتو بُردیم؛ صبحِ اربعین رقیه روح و ریحان بگو؛ دم طوفان بگو ابوفاضل میگه؛ یه عمو جان بگو گفتی عمه ام الان؛ وقت اعجازشه خطبه خوندی یکم؛ نفسش تازشه چهل منزل الله اکبر محشر چهل منزل یاد آوری شد خیبر چهل‌ منزل هم رزم خانُم زینب به وقت غوغای بناتُ الحیدر @navaye_asheghaan
1402042911.mp3
12.94M
|⇦•دستای عمو اباالفضل... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهید‌‌ سیدمرتضی آوینی: حبّ حسین(؏) در دلی بیدار میشود که از خود و آنچه دوست دارد در راه خدا گذشته باشد... @navaye_asheghaan
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...* از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقام‌ٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون‌ جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و‌ دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین ..... کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیم‌کرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت رو‌خضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر رو‌آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید .. @navaye_asheghaan
Mirdamad 1402 shab03 a.mp3
25.01M
|⇦حالا که اومدی پیشم... و توسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد شکایت‏ هایی که تاب باز گفتن‏شان را ندارد. @navaye_asheghaan
زمینه شب سوم محرم بند اول🖤 سلام بابایی/بخون لالایی رفتی به دخترت نگفتی که کجایی همش میگفتم که دارم منم خدایی سلام بابایی چند روزه بابا،دلتنگت شدم با این درد پاها،اینجا اومدم درد و دل دارم،تو این چند روزه بیا و نپرس،بهتر که نگم بابایی اومدی خیلی دیر کردی اومدی و خوابم و تعبیر کردی من گرسنه بودم و با اشک چشم سیرم کردی منو درد و غم و چشمای تر بزار منم باهات بشم همسفر قول بده بابا نری دیگه سفر۲ (من الذی ایتمنی بابایی) بند دوم🖤🖤 یه چیزی رو من/بهت نگفتم چند روزیه که لکنت زبون گرفتم فقط با اشکام بابا صورتم رو شستم نزار یه بار دیگه من از ناقه بیوفتم جون سالمی،نیس واسم تو تن جای سالمی نیس توی بدن چشم تو بابا،دور دیدن اینا دختر تو رو،بدجوری زدن همه جای بدنم زخم و درده روزا اینجا گرمه و شبها سرده بمیرم کی با لبات ( اینجور کرده)۲ میشه بابا بگی جرمم چی بود که صورت دختر تو شد کبود اینجا پر از آدم هیز و حسود (من الذی ایتمنی بابایی) تقدیم به روح شهید مدافع حرم حسین معز غلامی
480.1K
زمزمه شب شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 حالم خرابه و پریشونه عمه فقط حالم رو میدونه چن شبه که نخوابیدم بابا تاریک و خیلی سرده ویرونه اومدی و خرابه زیبا شد عمه ببین گمشده پیدا شد کاشکی خبر داشتی از این دلم قد یه دنیا غصه توش جا شد بزار بابا/به قولمون عمل کنم اینجا می‌خوام/سر تو رو بغل کنم (بابا حسین،الاهی جون من فدات) بند دوم🖤🖤 می‌ریزه اشک این چشای من بابا ببین زخمیه پای من منو میخواستن بزنن بابا عمه کتک میخورد به جای من میبینی پیر شدم بابا چه زود صورتمو ببین شده کبود وقتی که از رو ناقه افتادم هیچ کسی اون لحظه پیشم نبود لکنت زبون/ سخته برای دخترت قدم خمه/ شدم شبیه مادرت (بابا حسین،الاهی جون من فدات) بند سوم🖤🖤🖤 سوالمو میشه بدی جواب چرا محاسنت شده خضاب؟ خشکه هنوز لبات چرا بابا درسته کشتنت برا ثواب؟ مگه ما خارجی شدیم بابا یه عده میگفتن آخه به ما آدم بدا به ما میخندیدن بگم ماها رو بردن از کجا محله ی/یهودیا پر از نگاه یکی منو/برا کنیزی زد صدا (بابا حسین،الاهی جون من فدات) تقدیم به روح شهید مهدی حیدری
450.8K
سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 مهمونه خرابه ای،بابایی امشب با سرت من شکایت ندارم،بابایی از نبودنت تو بگو چکار کنم،من این سر بی بدنو چجوری میخوای آخه،بابا بغل کنی منو رقیه خیلی خسته س ببین با دست بسته س ببخش نشستم آخه دست و پاهام شکسته س (خوش اومدی بابایی) بند دوم🖤🖤 رد زخما بابایی،مونده روی پیرهنم تا می‌بردم اسمتو،یکی میزد تو دهنم میشه دعواشون کنی،رقیت و خیلی زدن حرفای بدی زدن،فقط بدون خیلی بدن قدم ببین خمیده رنگم بابا پریده نبودی دختر تو چه حرفایی شنیده (خوش اومدی بابایی) تقدیم به روح شهید مدافع حرم عباس دانشگر
616K
سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 ای آسمون بگو،که ماه من کجاس شاید مثله عمو،اونم رو نیزه هاس دلم میخواس الان،توو این خرابه بود خودش میدید چقد،تنم شده کبود ببینه دندون شکسته دارم ببینه که دیگه تموون ندارم دلم میخواد منو بغل کنه تا سرم رو تا روی پاهاش بزارم می‌خوام بگم بهش که لبم پره زخمه و خونه موهای من مثله موهای تو بابا پریشونه (من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا) بند دوم🖤🖤 خیلی تنگه دلم،واسه صدات عمو رفتی بدون من،قهرم باهات عمو دیدی از روی نی،چه ازدحامی بود چادر من سره،دختر شامی بود منو عمو به قصد کشت میزدن به صورتم همه با مشت میزدن یه وقتایی که جا میموندم عمو نامردا بی هوا به پشت میزدن روی دست و پاهام رد زنجیر و جای طنابه خیلی میترسم از شب خوابیدنه توی خرابه (من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا) تقدیم به روح شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
الا مادر؛ به قربونِ جمالت ●♪♫ رخ چون بدر و ابروی هلالت ●♪♫ شنیدم؛ کامِ عطشان جان سپردی… ●♪♫ گلِ ام البنین؛ شیرم حلالت ●♪♫ ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫ شنیدم؛ دست هایت را بریدند ●♪♫ شنیدم؛ چشمِ نازت را دریدند ●♪♫ چو طفلان این سخن ها را شنیدن ●♪♫ همه از هم خجالت می کشیدند… ●♪♫ ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫ انیسِ گریه هایم، را گرفتند ●♪♫ توانِ دست و پایم، را گرفتند ●♪♫ کمانی تر شدم، از زینب ●♪♫ افسوس! سرِ پیری؛ عصایم را گرفتند… ●♪♫ ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫  مسلمانان! حسین، مادر نداره… ●♪♫ غریب است و کسی بر سر نداره ●♪♫ ز جورِ ساربانِ بی مروت؛ دگر انگشت و انگشتر نداره ●♪♫ ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫ گلِ احساس، را از من مگیرید ●♪♫ شمیمِ یاس، را از من نگیرید ●♪♫ همه دار و ندارم را بگیرید؛ فقط عباس را از من نگیرید ●♪♫ ابوفاضل… ابوفاضل… ابوالفضل… ●♪♫ تموم زندگیم؛ مالِ حسینه… ●♪♫ دلم همواره دنبالِ حسینه ●♪♫ کجایید؛ ای شهیدان خدایی؟ ●♪♫ بلا جویانِ دشتِ کربلایی ●♪♫ کجایید؛ ای سبک بالانِ عاشق؟ ●♪♫ پرنده تر، ز مرغانِ هوایی ●♪♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── مجید بنی فاطمه الا مادر به قربون جمالت
بکش به روی سرم دست مهربانت را که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را عجیب نیست از این "چشمِ هرچه را دیده" ندیده است اگر جلوه‌ی عیانت را غریبه راه ندارد به خلوتت اما به روضه یافته‌ام بارها مکانت را "رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست" کرم نما و نگاهی کن آشیانت را به این امید که باشم اسیر دستانت کبوترانه رها بودم آسمانت را هزار جاده مرا می‌رسانَدَم تا عشق اگر که گم نکنم راه جمکرانت را به زیر سایه‌ی الطاف تو بزرگ شدم مگیر از منِ کوچک، تو سایه‌بانت را ** بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا که سیر گریه کنم چشم روضه‌خوانت را ✍ @navaye_asheghaan
بیا بر قله‌ی هستی لوای عدل برپا کن بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می‌ریزی؟ بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن بیا اشک خجالت پاک کن از دیده‌ی سقّا بیا از خون دل بر تشنه کامان دیده دریا کن بیا با عمّه هایت جستجو کن در بیابان‌ها گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن بیا و گریه کن بر یاس‌های نیلی زهرا بیا روی کبود عمّه‌هایت را تماشا کن بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن ✍استاد @navaye_asheghaan
عيان می‌كرد رازِ دل، امان می‌داد اگر وقتش ميان قتلگه، كوتاه بود و مختصر وقتش بجاي درد دل، كاري مهمتر داشت بر عهده بيان عشق و شرح غم، بماند بعد در وقتش قرار اين بود تا فتح برادر را كند كامل غنيمت بود در آن معركه، از هر نظر وقتش در آن دربار و آن بازار، با اينكه معطل شد در آن ساعات طولاني، نشد هرگز هدر وقتش اسارت رفت فرزند خليل الله؟؟؟ نه... هرگز بتي در شام باقی بود، زينب رفت سروقتش تبر در بر، درآورد او دمار از روزِ شامي‌ها قيامت را رقم می‌زد چو می‌شد بيشتر وقتش هرآنكس جان خود را وقف زينب كرد، طوبى له و الا بي ثمر عمرش؛ وگرنه بي اثر وقتش ✍ @navaye_asheghaan
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را یا بین سینه شرح دل آرایی تو را   ظرف مرا شکستی و حالا نشسته‌ام تا رو کنم حکایت لیلایی تو را   نفسی لک الوقاء... به عالم نمی‌دهم بنده شدن به درگه مولایی تو را   خیلی دعا برای دلم کرده‌ای ولی خیلی شکسته‌ام دل زهرایی تو را   در غفلت زمانه فراموش کرده‌ام درد غریبی و غم تنهایی تو را   باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟ باید چه کرد این همه آقایی تو را؟   دل مرده‌ام ولی به حسینیه آمدم تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را  ** با گریه گفت زینب کبری، برادرم  سنگی شکسته روی تماشایی تو را   دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید برهم زده بلاغت و شیوایی تو را ✍ @navaye_asheghaan
کنار طشت طلاست، فاطمه مهمان من چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من با چه دلی می‌زنی برلب من خیزران کز همه دل می‌برد، نغمه‌ی قرآن من گر چه تحمل کنم، ضربه‌ی چوب تو را تابِ مرا می‌برد، گریه‌ی طفلان من تا که نگاه افکنم، بر رخ اطفال خود دور زند دم به دم، دیده‌ی گریان من تا نرود از اسف، صبر و قرارش ز کف زینب من می‌شود، دست به دامان من ناله‌ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست شام بلا آمده، شام غریبان من با چه گنه می‌کنی، لعل لبم را کبود؟ بر سر و صورت بس است، زخم فراوان من سرم به شام بلا، زینت طشت طلا زیر سم اسب‌ها، پیکر عریان من طشت ز سوز درون، سوخت و فریاد زد چوب تو هم گریه کرد، بر لب عطشان من سوز دل اهلِ دل، در نَفَس «میثم» است در شرر شعر اوست، ناله و افغان من ✍استاد @navaye_asheghaan
چوب ستم و سرِ بُریده والله قسم نـدیده «دیـده» این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده‌ست سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مُشت، اسیرِ داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سنان «سنان» دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بُریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبه‌ی خشک هم خونِ دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس می قرآنِ به خاک و خون کشیده از زخم، سرش گرفته بوسه بادی که به صورتش وزیده «میثم»! شررِ غمِ حسین است روحی که به پیکرت دمیده ✍استاد @navaye_asheghaan
دوبیت از یک غزل یکی نبود بگوید محله‌های شلوغ چه جای آمدن بچه‌های فاطمه است... *** کجاست فاطمه؟! در شام ازدحام شده عقیله وارد دروازه‌ی عوام شده... @navaye_asheghaan
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند عباس نمی‌دید که زینب تک و تنهاست @navaye_asheghaan
خدا بخیر کند باز ازدحام شده زمان روضه‌ی جان‌سوز شهر شام شده @navaye_asheghaan
والایی قدرِ تو، نهان نتوان کرد خورشیدِ تو را نمی‌توان پنهان کرد توفندگیِ خطبه‌ی طوفانی تو کاخ ستم یزید را ویران کرد ✍استاد @navaye_asheghaan
یک روز، جگر برابرم آوردی یک روز، سرِ برادرم آوردی ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی @navaye_asheghaan