eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شاکله‌ی اِنَّما، قابِ دعا زینب است گنج نهان جهان، سِرِّ خدا زینب است اُسوه‌ی ایوب‌ها، وقت بلا زینب است بر لب ما بهترین، زمزمه "یا زینب" است ما همگی نوکریم، سرور ما زینب است دُرِّ گران‌سنگ حِلم، بین صدف دیده شد در دل دریای صبر، موج شعف دیده شد دفتر خِلقت نوشت: لوح شرف دیده شد پای ضریح دمشق، شاه نجف دیده شد زائر هر روزِ آ ، شخصِ اَبا زینب است مَست سبوی اَزَل، در طلبِ این خُمَم شعله به جانم بکش، فکر بکن هیزُمم جَلدِ همین گنبدم، عاشق این گندمم مکّه‌ی من سوریه است، حاجیِ این خانُمم کعبه‌ی عُشّاق را، سنگ بنا زینب است از برکات علی، هیچ فقیری نماند پای همین سفره‌ها، فاطمه ما را کشاند دست گدا را گرفت، پیش حسن‌جان رساند سائل این خانه را، نزد حسینش نشاند کارِ پذیرایی از، این همه با زینب است محور عرش است او، اهل جنان شاهدند ساحت صبر است او، مُلک و مکان شاهدند راوی فتح است او، نُطق و بیان شاهدند مادر اشک است او، گریه‌کنان شاهدند اهل بکا واقفند، اُمِّ بُکا زینب است مایه‌ی آرامشش، بوده صدای حسین سایه‌ی امنیتش، بوده عبای حسین زندگی‌اش وقف شد، وقف برای حسین هرچه که در چَنته داشت، کرد فدای حسین قُلّه‌ی ایثار گفت: کوهِ وفا زینب است واژه‌ی مظلوم را، اول غربت نوشت هرچه بلا دیده بود، وقت اسارت نوشت قصه‌ی اندوه را، با چه شهامت نوشت با قلم گریه‌اش، شعر مصیبت نوشت روضه‌ی منظوم در، کرببلا زینب است اهل و عیال حسین، در دل آزار بود کوفه و شامات بود، کوچه و بازار بود در دل نامحرمان، کارِ حرم زار بود تا خودِ بزم یزید، شمر جلودار بود همسفر خولی و حرمله‌ها، زینب است ✍ @navaye_asheghaan
باور نمی‌کنم سرِ بازار بردنت نامحرمان به مجلس اغیار بردنت از سینه‌ی حسین، تو را چکمه‌ای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت پایِ سفر نداشتی، ای داغدار درد! با یک سرِ بریده به اصرار بردنت فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت تو از تمام کوفه طلبکار بودی و... در کوچه‌هاش مثلِ بدهکار بردنت ✍ @navaye_asheghaan
بیا بر قله‌ی هستی لوای عدل برپا کن بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن چرا از چشم خود تنهای تنها اشک می‌ریزی؟ بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن بیا اشک خجالت پاک کن از دیده‌ی سقّا بیا از خون دل بر تشنه‌کامان دیده دریا کن بیا با عمّه‌هایت جستجو کن در بیابان‌ها گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن بیا و گریه کن بر یاس‌های نیلی زهرا بیا روی کبود عمّه‌هایت را تماشا کن بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن ✍ @navaye_asheghaan
ای‌کاش که در خدمت زینب باشیم گریانِ غم و مِحنت زینب باشیم یک‌شب حرم رقیه جان باشیم و... یک‌شب حرم حضرت زینب باشیم @navaye_asheghaan
ای گمشدۀ زن معاصر! در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب! 🥀 (س)🥀 🥀 ...@navaye_asheghaan
🥀 | کبری سلام‌الله علیها 🥀 ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب فغان و آه از آن دم! که خصم دون به لب شط بُرید سر ز قفای مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و صبر و تحمّل، برون شد از دل زینب میان لشگر اعدا به راه شام نبودی به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب به گِرد ناقه‌ی او، کوفیان به عشرت و امّا سر حسین به سنان، پیش روی محمل زینب نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی چو گشت کنج مقام و منزل زینب چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»؟ که جز خدا نه کس آگه، ز درد و مشکل زینب ▫️ جودی خراسانی @navaye_asheghaan
🩸 أ اَنتَ أخي..؟! 🩸 ▫️ 🥀 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها 🥀 هنگامی که کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت... 🥀 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ 🥀 وقتی‌ به هوش آمد، شکسته حال به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد... 🥀 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ 🥀 گاهی چادر زیر پایش گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین می‌افتاد تا اینکه به و مقدس رسید. 🥀 فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ 🥀 در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر، جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود. 🥀 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ: 🥀 مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود، زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت. 🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش علیه‌السلام را اینگونه ببیند، لذا ناله‌اش به فریاد بلند شد و گفت: 🥀 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟! أ أنتَ أبنُ اُمّي؟! 🥀 تو حسین برادر منی؟! تو پسر مادر منی؟! 🥀 أ أنتَ نورُ بَصَري؟! أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟! 🥀 تو همان نور چشم منی؟! تو همان پاره قلب منی؟! 🥀 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟! 🥀 تو همان حامی‌ما، امید ما، پناه و تکیه‌گاه مایی؟! 🥀 أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟! 🥀 تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟! 📕 معالی‌السبطین، جلد ۲، صفحه ۳۹
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 تو در همه جا یارحسینی زینب تـو دیـده ی بیدارحسینی زینب تا دست اباالفضل ز پیکر افتاد گفتاتـو علمدار حسینی زینـب 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 @navaye_asheghaan
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 سلام ای زینت مذهب سلام عمه ی اهل بیت،زینب سلام آینـه ی تمـام نمـای زهـرا پـای نهـاده جای پـای زهرا بتـول دوم سـرای علـی حضرت فاطمه برای علی تو زینتی شدی برای پدر دختر و مادری برای پدر دختر پاک دامن فاطمه بلبل باغ و چمن فاطمه علیمه ی معلّمه ندیده از دو لبت آیه ی حق چکیده کمال و پارسائی ات را درود سیدّة النّسـائی ات را درود بعد رسولُ لْلَه و پـروردگـار بر تو اَئمّه می کنند افتخار خواهر عباس وحسین وحسن شوم فداییِ تـو بـانوی مـن تو داغ شش برادرت دیده ای فراق شان را به برت دیده ای ز صبرتو تا همه وا مانده اند اُمّ مصائبت دگر خوانده اند ای بـه فـدای رَبّنـای لبـت برده دل از حسین نماز شبت ای ز ازل همدم و یار حسین بـا تـو گذشته روزگار حسین حسین در خفا خدا خدا کرد بـرای غربتت چـه گـریه ها کرد کاش در این لحظه ی احتضارت بـود برادرت حسین کنارت به وقت جان سپردنت آه آه از آن ستارگان وخورشید وماه میان شش برادر و دو پسر یکی نبود سرت بگیرد به بر شنیده ام، حضرت بانوی پاک تو جان سپرده ای بر روی خاک برایت آن لحظه چه پُر بلا بود نگاه تـو بـه سمت کـربلا بود رو سینه ی تو بود ای نورعین پیـرهن غـرق بخـون حسین بعد حسین چه غصه هاکه خوردی حسین حسین گفتی وجان سپردی به لطف تو دست وقلم شد روان «مداح»دلشکسته شد روضه خوان 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @navaye_asheghaan
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 چه جانسوزوچه جانفرساست امشب غــروب آفتــاب عمــر زینـب ببار ای آسمان ای چشم گردون تو هم دراین عزا از ساغرت خون که زینب کوهی ازغم داشت در دل ز هجر یار ماتم داشت در دل غم مادر ، پدر ، جَد و برادر ز پا او را در آورد است آخر پس از عمری که شداز غم لبالب رسید از راه عاشورای زینب مدینه ، کربلا و کوفه و شام دلش را کرده پر از درد و آلام چنان مادر خوشی هرگز ندیده ز طفلی داغ پشت داغ دیده ز طفلان دیده زینب شوروشین را به نیزه رفتن رأس حسین را به چشمش دیده دشمن آتش افروخت تن طفل سه ساله داشت می سوخت نگاهش تا که افتاده به گودال مگر چه دید زینب رفت از حال بنال ای دل بنال ای دل از این غم حسین هم در جنان بگرفته ماتم یقین از اَبر دیده خون ببارد که خواهر در غریبی جان سپارد دریغا که زمان احتضارش برادرها نبودند در کنارش به یاد کربلا و جسم صد چاک شنیدم جان سپرده برروی خاک شنیدم تاکه زینب اَشهَدش خواند نگاهش رو به سوی کربلا ماند که یعنی ای برادر کاش این دم به روی زانویت جان می سپردم کشید ازسینه زینب آه می سوخت زسوز سینه اش«مداح»می سوخت 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @navaye_asheghaan
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 خداحافظ غم و رنج ومصیبت دیگه از درد دوری بَیمه راحت خداحافظ بغض و بی قراری روز وشو دم وساعت بِرمه زاری خدا حـافظ خدا حـافظ مدینه تِه از اول دَکِردی غم مه سینه تا که بَکوشتنه مه جان مار ره دیگه بَیتنه مِـه دلِ قـرار ره بَدیمه داغ پِـر، داغ بـرارون غم برار زاعـون و غم وَچـون من از ازل فقـط بـلا بَدیمه از کچیکی لاله ی غم بَچیمه دیگه بَیّه تِموم این درد و فراق مـره بکـوشته مـه بـرارون داغ از اون روزی که من بَهیمه عمه مـه دل دَکـردنه دنیـای غمـه خدا دونّه که مه دل مفتلاعه مه سینه مَشت داغ کـربلاعه کـربلا دریـای خـونّه بَـدیمه من داغ شه عزیزونّه بَدیمه مـه یـاد نَشـونه تَـلِ زینبـیّه با خنجر چِتی مه گله بَچـیّه کربلا و کـوفه و شـام خـراب برار ره سنگ زونه دل بَیّه کباب خداحافظ غریبی و اسیری جـان رقیـه ی بهـونه گیری چِتی من بی حسین نفس بَکِشم نَتـومّه بـی بـرار دنیـا دِواشم مِه سینه مَشت آه وشوروشینه دیگـه وقـت مـلاقات حسـینه از داغ مه برار دل تَش وِشِنه دونِسّمه این غـم مـره کِشنه دیگه مـه عمر بَـرسیه بـه آخـر حسینِ واری جان دِمه خاک سر بِـرارِ پیـرهنِ کَشـه بَهیـرم حسین حسین بَهووم و بَمیرم مه سرگذشت همه پُر رنج ودرده مه دردِ وِسّه «مداح» ناله کِرده 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @navaye_asheghaan
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 زینب ای فخر امیرالمومنین نایب الزهرا بتول دومین دختر مظلومۀ بانوی آب ای بدرگاه تو حاجت مستجاب ای خطیبان محو بسم الله تو قلب هستی سوخته از آه تو گر چه زهرا و علی را دختری تو به دریای ولایت گوهری ای مقامت در دل مردم نهان چون تو دیگر زن نیامد درجهان ای به صورت فاطمه سیرت علی پنج تن از هیبت تو منجلی تو علی هستی و یاپیغمبری؟ کیستی که از همه دل می بری؟ ازهمان روزی که تو زینب شدی زِین اُمّ و زِین جَدّ و اَب شدی ای بیانت چون بیان فاطمه دختر شیرین زبان فاطمه من کجامدح تو زینب جان کجا؟ من کجاتفسیرت ای قرآن کجا؟ مدح تو باید حسین گوید، بَلی یا که زهرا یا پیمبر یا علی زینب ای دُردانۀ پروردگار مردتر از تو ندیده روزگار هر کجا تا نامت آمد بر زبان قصه ات آتش زده بر جانمان هرکه از تو درس عرفان می گرفت ازحسین جان گفتنت جان می گرفت قدر یک عالَم به قلبت غم نشست استخوان صبراز صبرت شکست طفل بودی داغ مادر دیده ای پهلویش بشکسته با در دیده ای بعد از آن داغ پدر داغت زده شعلۀ غم بر گل و باغت زده تاکه دل خوش کرده بودی برحسن این برادر شد غریبانه کفن گرچه بودی زینبا در شوروشین تودلت خوش بوده که داری حسین از ازل عشق حسین در سینه ات روی ماهش بوده چون آیینه ات دوش در دوش برادر بوده ای تو برایش مثل مادر بوده ای تو به هرشادی وغم گفتی حسین در دم و هر باز دم گفتی حسین گردش ایام زینب جان چه زود این حسین را هم زدست تو ربود آه از آندم که حسینت کشته شد صورت ماهش بخون آغشته شد آه از آندم که خبر پیچید آه شمردون سر ازحسین بُبرید آه تاکه دیدی بی سرش برسر زدی تو بجایش روی تَل پرپر زدی بر تو چون بگذشت وقت احتضار شاید آندم می کشیدی انتظار تا از آن شش تا برادر، دو پسر کاش بودند در کنارت یک نفر کاش اکبر بود وقت قبض جان لحظه ی جان دادنت گوید اذان کاش تا می رفت جان از پیکرت بـود عباس و حسینت در بـرت کاش یکسال دگر می ماندحسین تا که تلقین تو رامی خواندحسین کوهی از غم بود گرچه در دلت عاقبت داغ حسین شد قاتلت کن مدد «مـداح» را ای نورعین وقت جان دادن بگوید یاحسین 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 @navaye_asheghaan
لرزه بر پیڪره ےشام می‌افتد وقتے چادر فاطمه را بر سرخود می پوشد بی سَبَب نیست عَدو ازسخنش می‌ترسد زینب است،خون علے در رگ او می‌جوشد 🥀 (س)🥀 🥀 @navaye_asheghaan
«گر دل شنود صدای زینب دیوانه شود برای زینب»* محبوب خدا و اهل بیت است هر کس که شده گدای زینب سلطان اجابتِ دو عالم شد ملتمس دعای زینب دیدیم رضای پنج تن را در آینه‌ی رضای زینب عباس و علی اکبر و قاسم جان همگی فدای زینب اطفال تمام شیعیانند قربانی بچه‌های زینب چشمان فلک ندیده داغی جانسوزتر از عزای زینب خون گریه کند بقیة الله در روضه‌ی کربلای زینب آرام دل تمام دنیاست چون ذکر خدا صدای زینب سر می‌شکند ز داغ یارش هر کس که شد آشنای زینب می‌گفت سری بریده با چشم: من را بزنید جای زینب ✍ * بیت از مرحوم حاج احمد آرونی(آرام دل) @navaye_asheghaan
. ای بانی هیئت اباعبدالله احیاگر نهضت اباعبدالله ما را به برادرت سفارش بنما ای خواهر حضرت اباعبدالله ای آنکه تویی زینت مولا، زینب ای نائبه حضرت زهرا، زینب مانند مدافعان کویت ای کاش من هم بشوم شهید تو یا زینب با خطبه ی خویش آتش افروخته ای کاخ همه ی ستمگران سوخته ای در وصف تو فرمود علی بن حسین: تو عالمه ی درس نیاموخته ای اگرچه ماتمش عظماست زینب بسان کوه پابرجاست زینب مصیبت های او پایان ندارد همیشه یاد عاشوراست زینب ✍ . @navaye_asheghaan
. (س) السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ مَنْ صَلّی قِبْلَتَینِ زینت شاه اولیا دختر فاتح حنین السلام علی، اِبنَةَ ،خَدیجَةَ الکُبرى السلام علی، أبو‌ها ،وَاُمُّها زهرا سلام فهیمه عالِمه عزیز فاطمه یا زینب الصبور سلام پیام کربلا تمام کربلا لِسانها الشکور سلام یا زینب الصبور یه سال و نیمه یا اخا نمیره یادم اون روزا چی اومد برسر توو چی اومد بر سر ماها سرتو رو نیزه ،می دیدی، بیچاره شد زینب بدن تو رو خاک ،توو صحرا، آواره شد زینب زدن تورو چه بی هوا باسنگ و با عصا ذبیح بالقفا زدن به دخترت کتک می گفت کمک کمک کجایی ای بابا سلام یازینب الصبور چی کشیدیم تو شهرشام سربازار و ازدحام آتیش و سنگ بی هوا میزدن از رو پشت بام اینا به جای خود ،ای وای از ،اون مجلس یزید خود تو بودی و،میدونی ،زینب چیا شنید داداش توو مجلس شراب دادن مارو عذاب با اون چشای هیز داداش یه بی خدایی گفت با بی حیایی گفت به دخترت کنیز سلام یازینب الصبور ✍ اجرا: مداح اهلبیت حاج حسن برخورداری 👇 @navaye_asheghaan
. (س) آن جلیله که هست خیر بنات فاطمی خصلت و علی مرآت می فرستم به نام ابجد او شصت و نه بار زینبی صلوات ابوذر رییس میرزایی✍ ................ . (س) مرا در قتله گاهت پیر کردند اسیرم در غل و زنجیر کردند خودت دیدی که ناموس خدا را سربازارشان تحقیر کردند ابوذر رئیس میرزایی✍ . @navaye_asheghaan
. علیهاالسلام 🔹عمه زینب🔹 خاک از قدم‌های تو شد سبز کوه سیاهی از تو لرزید وقتی که اصغر آب می‌خواست از هر دو چشمت اشک جوشید زینب! تو بانوی بهاری جاری‌ست دریا در صدایت آن روز، پشت کفر خم شد زیر تگرگ خطبه‌هایت تقویم عاشورای قلبت سرشار از عطر بهار است تصویری از گل‌های بی‌سر... از اسب‌های بی‌سوار است حالت پریشان بود وقتی می‌خواند در گوشَت مرتب: «آتش میان خیمه افتاد بابای‌ِمان کو عمه زینب؟» خورشید بر پیشانی‌ات بود وقتی نماز عشق خواندی زن بودی اما با حسینت تا پای جان، مردانه ماندی . @navaye_asheghaan
. در علم، زنی عالمه، عالی‌منصب در ذکر و تهجد اهل یارب یارب در عین عفاف، در مصاف و میدان ای گمشدۀ زن معاصر، زینب! ✍ ............ ▪️ شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است ▪️ آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است ▪️ راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست ▪️ افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است 🏴 @navaye_asheghaan
. زينب و كوچه و بازار ؛ خدا رَحم كُند زينب و شاميِ بي عار ؛ خدا رَحم كُند زينب و بي احتراميّ يهودِ شامي زينب و حلقه ي اَشرار ؛ خدا رَحم كُند زينب و دشمنِ هيز و ماجراهايِ كنيز زينب و مجلسِ أغيار ؛ خدا رَحم كُند زينب و حَراجِ گوشواره ، حَراجِ مَعجر ... در برِ چشمِ علمدار ؛ خدا رَحم كُند زينب و محلّه ي بَرده فُروشان و غمِ ... آنهمه چشمِ خريدار ؛ خدا رَحم كُند زينب و نامَحرمان ، زخمِ زبانِ شاميان زينب و اينهمه آزار ؛ خدا رَحم كُند زينب و سكينه و رقيّه ي خورده كُتك ... زينب و رُباب و اَنظار ؛ خدا رَحم كُند زينب و نيمه شب و دفنِ سه ساله ي حَرم زينب و خجالتِ يار ؛ خدا رَحم كُند ‌@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا