ام ابیها:
#امام_حسین_مناجات
منِدربهدرچهدریزنمزدرت اگرتوبرانیام؟
تواگربهخانهنخوانیامچهثمرزمرثیهخوانیام
منموبهگوشۀمأمنتمنوتوشهخوشهزخرمنت
چوغبارمورویدامنتتونشاندیامنتکانیام
بهحضوروخلوتمنتوییهمهفخروعزتمنتویی
توولیّنعمتمنتوییپیاینوآن ندوانی ام
به ره وفابنشان مرازمِی وَلابچشان مرا
سویباوریبکشانمراکهبهداورتبرسانیام
بهنمازماشکغمتوضونبرمنیازبههیچسو
کهمراتوبودهایآبروچهبهپیریامچهجوانیام
توصداوسوزوگدازمنتونواوشوروحجازمن
توبزن توزخمهبهسازمنبکشانبهجامهدرانیام
بهیقینمرازگمانرسانزخطرمرابهامانرسان
نهمرابهنانکهبهآنرسانمگرازخودیبرهانیام
نبوَدمرابهجزازتوکسهمهعزتمزتوهستوبس
زشمازدمهمهدمنفستومگوکهمنزشمانیام
به فدایخشکیحنجرتسربیتنتتنبیسرت
بهنگاهآخرخواهرت نگهی به سوزنهانی ام
منوبیدلیچهتمتعیچهردیفوبحروتنازعی
زکسی چومنچهتوقعیچهبهلفظهاچهمعانیام
#علی_انسانی
#امام_حسین_مناجات
حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت
بر گردن من شال عزا مادرم انداخت
روح پدرم شاد که با پاکی نیت
بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت
مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد
بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد
پیراهن مشکی به محرم به تنم بود
عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود
هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم
یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم
غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد
هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد
وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم
تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم
#علی_انسانی
#امام_حسین_علیه_السلام
ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین
عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین
نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین
بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین
آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین
بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است
دمّامه آورید که داغ دمادم است
احوال آسمان و زمین جمله در هم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین!
ای روشن از تجلی تو آسمان من
سرشار از محبت و عشقت جهان من
ای عبد خانوادگیت خانمان من
خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من
این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین
معراج آیتی ز مقام و جلال تو
قوسین شرح ابروی همچون هلال تو
دیگر نیامده است و نیاید مثال تو
فرمود مصطفی به بیان کمال تو،
بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین
فطرس گواه میدهد آقایی تو را
حر دیده است حسن پذیرایی تو را
تاریخ شاهد است شکیبایی تو را
زینب لوای غربت و تنهایی تو را
در دشت کربلا زده لبیک یاحسین
داغی که آب خواستنت بی جواب ماند،
داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند،
آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند،
آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند،
آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین
#سید_روح_الله_مؤید
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین
بابی است که به کرببلا وا شود حسین
دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر
چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین
هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست
توحید با محبتت امضا شود حسین
چشمی که گریه کرد برای عزای تو
مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین
آن کس که شد گدای تو آقای عالم است
هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین
حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز
بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین
هرجا گره به کار من افتاده از قدیم
تنها گره گشای من آن جا شود حسین
آیا شود چو جون غلام سیاه تو
هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین...
#سعید_نسیمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
خوشم که شدم جلد بام حسین
که هستم گرفتار دام حسین
همه عمر من خرج نام حسین
غلامم غلامم غلام حسین
شدم پای حب الحسینم اسیر
امیری حسین و نعم الامیر
من از کودکی پرچم افراشتم
علم پای این عشق برداشتم
به دل بذر مهر علی کاشتم
اگر مهر او را نمیداشتم
حلالم نمیکرد مادر ز شیر
امیری حسین و نعم الامیر
در این کوی با سر نداری خوشم
تو رادارم از هر نداری خوشم
ندارم ولی در نداری خوشم
تو دست از سرم بر نداری خوشم
چه دارا شوم یا که باشم فقیر
امیری حسین و نعم الامیر
چنان شمع افروختم عشق را
چو پروانه ها سوختم عشق را
به شال عزا دوختم عشق را
من از اسلم آموختم عشق را
به این ذکر سیراب شد در کویر
امیری حسین و نعم الامیر
بسوزید در هرم بازار عشق
بکوبید سر را به دیوار عشق
هوالحق بگویید بر دار عشق
به کرب وبلا میخورد کار عشق
الا عشق ای خانهی دلپذیر
امیری حسین و نعم الامیر
چراغی که روشن در این محفل است
به خانه اگر بردیاش باطل است
حرم خانهی ماست نور دل است
پس این فرش خانهم که ناقابل است
اگر زندگی هم کنم بر حصیر
امیری حسین و نعم الامیر
نهایی ترین قصد سالک حسین
که مملوک ماییم و مالک حسین
شده قبله گاه ملایک حسین
که داریم ما یک خدا یک حسین
به کرب وبلا ختم شد هر مسیر
امیری حسین و نعم الامیر
پر از عزتی و شکوهی حسین
تو صبوح
Mehdi Rasouli - Bavar.mp3
7.14M
نفسای تو به شمارش افتاده
میبینی علی رو به خواهش افتاده
تو برای همه گره گشا بودی
همدم تو گره به کارش افتاده
بـاور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی
بـاور بکنم یا نکنم محاله برگردی
باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم
بـاور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم
برو راضی ام عزیزم به رضات
برو اشکامو بریزم پشت پات
الوداع یا زهرا …
میشه خواهش کنم بهار من باشی
میـشه باز مثل کوه کنار من باشی
میشه خواهش کنم تنها نری زهرا
بی قرارم میشه قرار من باشی
خواهش بکنم یا نکنم دلت به موندن نیست
خواهش بکنم یا نکنم رمق به اون تن نیست
خواهـش بکنی یا نکنی ابرمو میبارم
خواهش بکنم یا نکنم میری کس و کارم
زندگی بدون تو سخته برام
دنیا رو بدون زهرا نمیخوام
الوداع یا زهرا
به فکر من نباش با درد جانکاهت
میسوزه قلب من با هُرم هر آهت
شبای بعد تو سیاه و تاریکه
برو مهتاب من خدا به همراهت
گرچه ندارم تاب غم تورو عزیز من
حالا که دلت با رفتنه برو عزیز من
دنیامون اگرچه پر بود از روزای بی تکرار
حالا که دلت با رفتنه نمیکنم اصرار
غماتو بذار روی دوش علی
خداحافظ ای کفن پوش علی
باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی
4_5807607103514216959.m4a
4.82M
داغ همسر
مناسب برای مجلس ختم همسر
خدایا همسرم را دادم ازدست
پناه و یاورم را دادم از دست
فلک اخر مرا بی خانمان کرد
همه بال و پرم را دادم ازدست
صفا درخانه ما نیست دیگر
بهار دیگرم را دادم از دست
خزان شد لاله عشق و امیدم
گل نیلوفرم را دادم از دست
تمام هستی من همسرم بود
خدا تاج سرم را دادم از دست
بیا ساقی شکسته ساغر من
می وهم ساغرم را دادم از دست
چرا ازدل ننالم تا قیامت
عزیز و دلبرم را دادم از دست
نبود این داغ هر گز با ور من
تمام باورم را دادم از دست
بنال ای دخترم مادر نداری
زکف عزو فرم را دادم از دست
بیا با یکدیگر چون نی بنالیم
که روح پیکرم را دادم از دست
زغصه جانم امد بر لب ایوای
یگانه گوهرم را دادم از دست
اجرای سبک مداح پیرزاده
اواز دشتی
h2:
اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) – محمد بیابانی
ای آسمان ببار فقط بی امان ببار
بر باغبان باغ گرفته خزان ببار
اصلا بیا و بر سر حیدر خراب شو
یا نه، به قبر خاکی این بی نشان ببار
در بین شعله ها که به یاری نیامدی
حالا به آتش دل غربت فشان ببار
درمان نمی شود تن زخمش به راحتی
آرام تر به پیکر این ارغوان ببار
وقتی دم مزار تو از پا نشسته ام
یعنی نشسته است درختان شان به بار
در این سه ماه من به شکستت گریستم
حالا تو بر شکستن این قد کمان ببار
بر اشک های بی کسی ام باز گریه کن
با ناله یتیمی طفلانمان ببار
بر بستری گُلین، رد خون، گوشواره، در
بر خاطرات مانده در آن آشیان ببار
از ظلم مردمان دیاری که داشتم
از دست رفت دار و نداری که داشتم
نه سال با تو بودم و یک عمر با نبی
یادش به خیر ایل و تباری که داشتم
نه سال با تو آب در این دل تکان نخورد
رفتی و رفت با تو قراری که داشتم
قدت شکست جای امامت مرا ببخش
افتاد روی دوش تو باری که داشتم
پامال گرگ های خزانی شهر شد
در پشت درب خانه بهاری که داشتم
دیدم تو را زدند ولی آن میان مرا
شرمندۀ تو کرد حصاری که داشتم
من فکر می کنم که همان بازوی کبود
از من گرفت فاطمه! یاری که داشتم
امروز تازه در پی تشیع آمدند
آتش زدند بر دل زاری که داشتم
یک روز پا به کرب و بلا باز می کند
از هیزم مدینه شراری که داشتم
محمد بیابانی
h2:
اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) – سید محمد جوادی
تو گفته ای که بیا نیمه شب قرار، اینجا
کنار پهلوی زخمی، سر مزار، اینجا
من آمدم سر قبرت نشد دلم آرام
که خواب رفته ای ای قلب بیقرار، اینجا
خدا کند ز مزارت بنفشه ای بدمد
که رنگ و روی تو دارد گل بهار، اینجا
از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن
عصای دست علی هست ذوالفقار، اینجا
چگونه پای نلرزد کنار این تربت
ز من گرفته تو را دست روزگار، اینجا
چگونه پای گذارم به خانه ی بی تو
چرا به سینه نکوبم سر مزار، اینج
ا
نشسته اخترت امشب به انتظار، آنجا
نشسته ام سر قبرت به انتظار، اینجا
رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم
به کودکان دل من مزن شرار، اینجا
سید محمد جوادی
h2:
اشعار ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س) – علی اکبر لطیفیان
نام زهرا شنید و طوفان شد
رنگ پیشانی اش نمایان شد
اینکه دستار حیدری بسته است
ذوالفقار دلاوری بسته است
به چه کار آمده چه سر دارد
اینکه شمشیر بر کمر دارد
کس جلودار او نمی گردد
هیچ کس روبرو نمی گردد
غرش حیدر است طوفان است
عرق غیرت است باران نیست
در ظهور آمده وقار علی
قد علم کرده ذوالفقار علی
از ردیف عجائب است این مرد
اسد الله غالب است این مرد
همه در اضطراب و سر درگم
شیر شوریده بود،بر مردم
بیشه درمانده از هیاهویش
فاتح خیبر است،بازویش
نفس از سینه ها نمی آید
غیرضجه، صدا نمی آید
داد می زد سر تمامی شهر
یر سر بغض بی مرامی شهر
خاک اینجاست قبله گاه خدا
کعبه مخفی من است اینجا
به خداوند بی مثال واحد
آهنی گر بر این زمین برسد
لب تیغ من و دمار شما
وای بر حال و روزگار شما
آنقدر می کشم در اینجا تا
خون بگیرد تمام صحرا را
از من خونجگر چه می خواهید
داغ از این بیشتر چه می خواهید
یار نه ساله مرا کشتید
حضرت لاله مرا کشتید
فاطمه از شما که خیر ندید
نود و پنج روز درد کشید
ناله می زد برای درد کمر
ناله میزد برای درد کمر
تازه از این مدینه راحت شد
تازه از زخم سینه راحت شد
این بقیع است باغ و گلشن من
حق زهراست روی گردن من
علی اکبر لطیفیان
برگرفته از وبلاگ تیشه های اشک
***************
هر شب جمعه بیاید فاطمه در کربلا
زائر کوی حسین گردد به اشک و گریه ها واحسینا واحسین💚
هر شب جمعه بیاید با دوصد شور و نوا
یاد اکبر گریه دارد در حرم پایین پا
واحسینا واحسین💚
سوزد و ناله زند یاد رباب و اصغرش
یادآن لحظه که تیر کین خوردبرحنجرش واحسینا واحسین💚
هر شب جمعه بیاید درکنارعلقمه
گریه دارد بهر عباس علی با زمزمه
واحسینا واحسین 💚
هر شب جمعه بیاید فاطمه در قتلگه
سوزد و ناله زند اندر کنار خیمه گه
وا حسینا وا حسین💚
هرشب جمعه بیاد سوزاشک زینب است یاداشک زینبش درقتلگه جان برلب است
واحسیناواحسین💚
هر شب جمعه بگرید یاد شاه سر جدا
یاد جسم غرق خون وسر بروی نیزه ها واحسینا
واحسین💚
#تنظیم خدادادی
#حاج_قاسم_یاد_شیرینش_بخیر
#جان_فدا_شهید_سلیمانی
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
«حاج قاسم»یادشیرینش بخیر
خـــاطـرات بـرگ زَرّینـش بخـیر
ای به قربان دل شـیدایی اش
شد شهادت قله ی زیبایی اش
«حاج قاسم»جایش این دنیانبود
چون در این دنیا برایش جانبود
لحظه ای که طعمه ی شیادشد
چون پرستو از قفس آزاد شـد
بهر تجدید قوا شد سوی نـور
تـا که بـرگـردد به هنگام ظهور
«حضرت مهد» بـر او کرده نـظر
تا شود از«سیصدو سیزده» نفر
مـرگ او آغـاز زنـدگــانی اسـت
مکتب او پاک وجاودانی است
غیر «رهبر» که به او دلباخته
«حاج قـاسم» را کسی نشناخته
اِربَـاً اِربـا شـد سبکـتر پر کشد
پَـر بسـوی خـانه ی دلبـر کِشـد
«حاج قـاسم»داشت بس رنگ خدا
شـد مدال افتخارش «جان فدا»
#جان_فدا آن است جان وسر دهد
چون«سلیمانی» دلش را پـر دهـد
#جان_فدا یعنی که پاک و بی ریا
پـای تـا سـر محـو در عشـق خـدا
#جان_فدا یعــنی فــداییِ امــام
در مسیرش بـا«ولایـت» مستدام
#جان_فدا یعنی«سلیمانی»شدن
عـاشقـانه در خــدا فــانـی شـدن
#جان_فدا یعنـی چهل سال انتظار
بـا شهـادت رفتـن انـدر کـوی یـار
#جان_فدا یعنـی تَعَبُّـد بنـدگـی
چـون«سلیمانی» شدن در زندگی
#جان_فدا درخون خودرقصیدن است
#جان_فدا غیر ازخدا بُبریدن است
#جان_فدا بـا عزت وبا شوق وشور
هـر کجـا درد است می یابد حضور
#جان_فدا یعنی کـه با مردم شدن
خـود نـدیدن بین آنـان گم شـدن
#جان_فدا یعنی که سرباز وطن
اربــاً اربــا پــاره پـاره در کفـن
#چان_فدا یعنی یتیمان را پدر
هـر دم از احوال آنـان بـا خبـر
#جان_فدا یعنی «ولایت»بـاوری
بـا دل و جـان در مسیـر«رهبری»
#جان_فدا یعنـی کـه سرباز«ولی»
چـون «سلیمـانی» جـانبـاز«ولـی»
نـاله زد بـس در عـزای فـاطمـه
#جان_فدا گشته بـرای فاطمه
حاج قاسم چـون طلای ناب بود
بهــر دیـدار خـدا بـی تـاب بـود
باید همچون«حاج قاسم»مست بود
بــه خـدا و اهل بیت پیـوست بــود
بـاید همچـون«حـاج قاسم»پاک شد
در اطـاعت از «ولی» بی بـاک شـد
عـاقبـت بخیـر گـر خـواهی شـوی
بـا «ولایت» بـاید ایـن ره را رَوی
در خـدا«مـداح» اگـر فـانی شوی
#جان_فدا همچـون«سلیمانی»شوی
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
زمینه، لا تخف لا تحزن.m4a
1.92M
زمینه امام حسین علیه السلام
با مضامین مناجاتی
می خورم غم روضه تو
عشقه پرچم روضه تو
دوست دارم خدایی آقا
بیشتر از همه روضه تو
بهت قول می دم توو این سختیا
نمیشم ازت تا ابد من جدا
تو هم ساعتی که همسایه ها
می گیرن زیر تابوتم رو بیا
وقتی که بندای/کفنو می بندن
ساعتی که راه/دهنو می بندن
تو بیا کنارمو بهم بگو
لا تخف لا تحزن
لا تخف لا تحزن
نوکریت برام عزته
خونه ی دلم هیئته
بهترین شب زندگیم
یا حسین شب روضته
توی روضه و توو تاریکیاش
شده گریه واسه تو کارم آقا
تو هم قول بده به این نوکرت
توو تاریکی قبرم آقا بیا
ساعتی که توو قبر/هی تکونم میدن
وقتی که تلقینو/واسه من می خونن
توی گوش من فقط یه بار بگو
لا تخف، لا تحزن
لا تخف لا تحزن
زندگیم حسین جان فدات
جون میدم برا کربلات
عشقمه همین که دارم
پیر میشم پای روضه هات
بدون تو و همین روضه ها
جهنم میشه زندگی واسمون
کنار تو ام آقا تا ته اش
تو هم تا ته خط کنارم بمون
وقتی که سنگای/لحدُ می ذارن
وقتی که می مونم/بی کس و تنها من
توی اوج بی کسی صدام بزن
لا تخف لا تحزن
لا تخف لا تحزن
وحید محمدی
۱۷ آبان ۱۴٠۱
#امام_حسین_زمینه
#زمینه_مناجاتی
#زمینه_احساسی
.
|⇦•شب بود وچشم خفتگان...
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ"
شب بود وچشم خفتگان در خواب خوش بود
بيدار مردي اشک چشمش آب خوش بود
در بي کَسي تنها امیدش را داده از دست
نخل و نهالِ نارسش را داده از دست
در خاک پنهان کرده خونين لاله اش را
آزرده جسمِ يار هجده ساله اش را
اشکش به رُخ چون اَنجم از افلاک ميريخت
بر پيکر تنها عزیزش خاک ميرخت
گويي که مرگِ يار را باور نمي داشت
از خاکِ قبر همسرش سر بر نمي داشت
می رفت کم کم گُم شود در آسمان ماه
چون عُمر يارش عُمر شب را ديد کوتاه
بوسيد در دريايِ اشکِ ديده گِل را
برداشت صورت از زمين بگذاشت دل را
*دید شب داره به آخر میرسه، به زحمت از کنارِ قبر فاطمه برخواست، دست و دامنش رو از خاکِ قبرِ فاطمه تکان داد، صدا زد: زهرا جان! "فَإِنْ أَنْصَرِف فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ" یعنی زهرا اگه دارم میرم از روی خستگی نیست، قبرت باید مخفی بمانه*
بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه
با پيکرِ بي جان روان شد سوي خانه
آن خانه اي کز دود آهش بُد سيه پوش
در آن چراغ عُمر يارش گشت خاموش
آنجا که خاکش را به خون آغشته بودند
هم آرزو هم شاديش را کُشته بودند
آنجا که جز غمهاي عالم را نميديد
در هر طرف ميگشت زهرا را نميديد
صبح آمد وشب خفتگان جَستند از جا
آماده بعد از دفن بر تشييع زهرا
در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد
همچون علی در غیرت و مردانگی مَرد
فریاد زد کی چشم دلهاتان همه کور
در ظلمت شب دفن شد آن آیت نور
#دفن_شبانه
*دیشب علی بدنِ فاطمه اش رو غریبانه برداشت، دفن کرد...*
او بود از جمع شما بیزار بیزار
او دید از خیلِ شما آزار آزار
*آی نانجیبا! تا تونستید زهرا رو اذیتش کردید، جسارت کردید، حالا برا تشییعِ جنازه اش اومدید؟*
ثانی دوباره زخم مولا را نمک زد
مقداد را چون بانویش زهرا کتک زد
*مقداد روی زمین افتاد، شروع کرد گریه کردن، گفتن: مقداد! تو مردِ جنگی، پهلوانی، چرا با یک سیلی خوردن گریه میکنی؟ مقداد فرمود: برا خودم گریه نمی کنم، برا اون خانومی گریه می کنم که از این نانجیب سیلی خورده، عجب دستِ سنگینی داره...*
خون بر دلِ زار امیرالمؤمنین شد
زیرا غلامِ پیر او نقش زمین شد
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*امیرالمومنین تو خونه نشسته، اومدن گفتن: یاعلی! چرا نشسته ای؟ میخوان قبر فاطمه رو نبش کنند، به بدنِ فاطمه ات نماز بخونن، خدا میدونه این خبر با دلِ علیِ مرتضی چه کرد، پارچه ای که توی جنگ به سر می بست، به سرِ مبارکش بست، شمشیرِ برهنه برداشت، مثل شیرِ غضبناک اومد، گریبانِ دومی رو گرفت زمین زد، نوشتن چیزی نمونده بود جان از بدنِ نحسش بیرون بیاد، علی فرمود: چه کنم مأمورِ به صبرم، رهاش کرد، فرمود: اگه دست به یکی از این صورتِ قبرها بزنید، زمین رو از خونِ شما رنگین میکنم، دیدن این علی، علیِ میدانِ بدرِ، علیِ میدانِ اُحُدِ، علیِ امروز، علیِ خیبر گشاست، دیگه اون آقایی نیست که مقابل چشمش فاطمه اش رو بزنن، دستش بسته باشه چیزی نگه... همه برگشتن و رفتن، علی از دور یه نگاه به قبرِ فاطمه اش انداخت، فاطمه جان! علی زنده باشِ و به قبرت هم جسارت کنند؟ نه!
آی حسینیا! امروز شماها بگید: علی جان! نتونستید ببینی یه عده جسارت کنند به قبرِ فاطمه ات، حق هم همین بود آقا! اما کجا بودی کربلا؟ حُسینت رو کُشتن، بعد از شهادتش به بدنش هم جسارت کردن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" با سُمِ اسبان بدنش رو پایمال کردند. ای حسین!...
ــــــــــــــــــ
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
roze - fatemiye_samavati.mp3
4.46M
|⇦•شب بود وچشم خفتگان...
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج مهدی سماواتی
#روضه_بعد_از_شهادت
#بعد_از_شهادت
📋 با حال مضطر آمدم آقا گدایی
#سبک_مناجات
بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
با حال مضطر آمدم آقا گدایی
شاید کنارت جا بگیرم با گدایی
سرگرم معصیت شدم در طول هفته
با بال زخمی آمدم حالا گدایی
ای کاش هر شب بر در این خانه بودم
چون میبرد افتاده را بالا گدایی
هرشب دعایم کردی و هی غصه خوردی
گفتی بیا روضه، نرو هرجا گدایی
گر اشک و سوز ناله میخواهی همیشه
باید بیایی نیمهی شبها گدایی
با دست خالی رو زدم تا که ببینی
امشب امید من شده تنها گدایی
بیآبرو بودم تو دادی آبرویم
خیلی به دردم خورده در دنیا گدایی
آقا بده اذن زیارت تا بیایم
یک گوشه صحن حضرت سقا گدایی
*شاعر: #روح_الله_پیدایی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
⬇️
fadaeian-haftegi961210 (2).mp3
11.49M
#مناجات
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🎤سیدرضا نریمانی
🏴#شب_های_جمعه_زیارتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام می کنم اینبار هم به لهجه خویش
که باز یک دو قدم پای خود گذارم پیش
سلام می کنم و شکر از سلام خودم
که گشته ذکر سلامم فقط به کام خودم
قبول عاشقم آقا چنین که خودخواهم
اجازه ام بدهی دائما در این راهم
ردیف نیست دل و نظم... شعر دیوانه است
نگیر سخت به این خط خطی که مستانه است
عزیز ، نیم نگاهی زیاد از سرم است
"دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است "
بگیر دست مرا جان خواهرت ارباب
نشسته بر دل من رد پنجه های عذاب
برای گریه فقط یک بهانه می خواهم
دوباره یک خبر از یک نشانه می خواهم
#زینت_کریمی_نیا
۱۴۰۱/۸/۱۹پنج شنبه
آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند
یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند
روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت
شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند
روزی که نام «بهتران» را می نوشتند
نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند
آری تو را حتی میان پنج تن هم
در روز خلقت گریه آورتر نوشتند
این قسمت ما بوده که سردار باشیم
امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند
این اشک دیده ... نه ... چراغ برزخ ماست
از برکت تو اشک را گوهر نوشتند
ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم
نام تو را هم شافع محشر نوشتند
🌹 السلام علیک یا اباعبدالله🌹
عالم همه برمدار عشق💫 است و دایره دار ان حسین♥️علیه السلام است.
شبی ز داغ تو سردار! کل عالم سوخت
خدا گریست برایت، نبیِ خاتم سوخت
خبـر رسـیـد تو را نانجـیبها کشتند!
دوباره روضه مُجسّم شد و مُحرّم سوخت
تو رکن امنیت و صلح در جهان بودی
شبی شکسته شدی و جهان خُرّم سوخت
چقدر داغ تو سنگین و سخت بود عزیز!
درین مصیبت جانسوز دشمنت هم سوخت!
نمـاد عـزّت هـر کشـور است پرچم او
تو جانفدا شدی، انگار کل پرچم سوخت!
#جان_فدا #حاج_قاسم
#جواد_محمدی_دهنوی✍
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
چهارشنبه ۷ دی
با الهام از بیت زیر
..............................................
#تک_بیت
اگرچـه شعـلهٔ حسنت تمـام عالم سوخت
به مهربانی من در جهان کسی کم سوخت
#فیاض_لاهیجی✍
......................................................................
⚫️#دوبیتی_حضرت_ام_البنین س
⚫️#صلوات_حضرت_ام_البنین س
⚫️#دودمه_حضرت_ام_البنین س
بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
آن چار شهید و مادر پاک سرشت
بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
می خورد آب ز چشمان تو صد رود فرات
چشمه اشک تو بی بی شده است آب حیات
کربلا تاز بقیع و ز بقیع تا ز خدا
بر تو ای ام بنین مادر روضه صلوات
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
دارایی من محبت آل عباست
ذکر لب من ناد علیّ و زهراست
دل گشته اگر شهر ابالفضل آباد
بی شک اثر دعای امّ الشّهداست
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای مادر چار آفتاب ادرکنی
زهرای سرای بوتراب ادرکنی
ما دست به دامان توایم ای بانو
یا فاطمه ی بنی کلاف ادرکنی.
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای مادر عباس فدای پسرت
ای همسر خورشید فدای قمرت
ای ام بنین مادر مردان نبرد
عالم به فدای چار نور بصرت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
تا ستون عرش را عباس محکم می کند
کوه هم نزد ابالفضل کمر خم می کند
هر کجا که روضه ی عباس غوغا می کند
چایی این روضه را " #اُم البنین"دم می کند
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
گوهر دریای احساسی تو یا ام البنین
میهمان گلشن یاسی تو یا ام البنین
همدم اولاد زهرایی و همراه علی
فخرت این بس ، ام عباسی تو یا ام البنین
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
گر چه عباس شما هیبت محشر دارد
در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد
لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش
همه از ام بنین حضرت مادر دارد
شاعر: #حسن_ثابت_جو
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
قدم اگر خمید ، فدای سر حسین
جانم به لب رسید ، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید ، فدای سر حسین
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
مرثیه ی سرخِ جگرش را می خواند
می گفت حسین و پسرش را می خواند
تنها وسط حجره به صورت می زد
تا روضه ی مشکِ قمرش را می خواند
شاعر: #حسن_ثابت_جو
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
گر چه فرزند شما قلبِ دلاور دارد
در شجاعت جگرِ حضرت حیدر دارد
لیکن اوجِ ادب و خُلقِ وفاداری خویش
همه از ام بنین حضرت مادر دارد
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
الا مادر که روحی پاک داری
چرا احوال غربت ناک داری
نبینم بی پسرهایت تو تنها
میان حجره سر بر خاک داری
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
اگر که یوسفم را می دریدند
و عباس مرا در خون کشیدند
فقط پاسخ بده این جمله ام را
حسینم را چگونه سر بریدند؟
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
الا مردم مرا مادر ندانید
مرا با غصه ها تنها گذارید
منی که یک پسر دارم، ندارم
مرا ام البنین دیگر نخوانید
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
پيش رخسارم اگر خورشيد مهتاب من است
مادرم ام البنين، حیدر چو ارباب من است
آب شد شرمنده ام، منهم شدم شرمنده چون
کهکشان شیری شش ماهه بی تاب من است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب عزا گرفتهي غوغاي مادرم.
هستم خموش و گوش به آواي مادرم
گر منصبم چنين شده «سقاي تشنه لب»
مرهون لطفِ هُرمِ دعاهاي مادرم
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
عباس اگر نامش حماسه آفرین است
چون از بهشتِ دامنِ امّ البنین است
هم کفوِ مولا بعدِ زهرا غیرِ او کیست
آن مادرِ عباس شاهِ مَه جبین است!
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
#دودمه_حضرت_ام_البنین س
پیش تو تَعظیم کَردهِ آسمان ها و زمین
الدَخیل اُم البَنین ...
مادری کَردی تو بَر نَسلِ امیرالمُومنین
الدَخیل اُم البَنین ...
باتو می شُد عطرُ بویِ فاطمه(س) اِحساس کرد
الدَخیل اُم البَنین ...
عِصمتِ دامان تو عَباس(ع) را عَباس(ع) کرد
الدَخیل اُم البَنین ...
#حاج_قاسم_نعمتی
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
◾نوحه سینهزنی
◾وفات حضرت امالبنین(س)
◾بنداول
مادر آب و سقا من به زینب کنیزم
بهر شاه شهیدان هستیم را بریزم
من شدم روح احساس
مادرم بر گل یاس(۲)
یا ابالفضل ابالفضل (۳)
◾بنددوم
شد علی شاه مردان همسر با وفایم
مادر چار شهید دشت کرببلایم
گر ز اهل یقینم
منکه امالبنینم(۲)
یا ابالفضل ابالفضل (۳)
◾بندسوم
گوشهای از بقیع شد بیتالاحزان مادر
یاد سقا کنم من هر دو دیده ز خون تر
مادر دلغمینم
چونکه امالبنینم(۲)
یا ابالفضل ابالفضل (۳)
◾بندچهارم
مادر هر شهیدی اقتدا کرده بر من
روبسوی حرم تا کربلا کرده بر من
من سراپا امیدم
مادر چار شهیدم(۲)
یا ابالفضل ابالفضل (۳)
@navaye_asheghaan
مادرم در گوشِ من خواندست یا اُم البنین
ذکر من تا روز محشر هست یا اُم البنین
هر کسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است یا اُم البنین
مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا اُم البنین
ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم
هر کجا خوردیم بر بن بست یا اُم البنین
هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکرِ عباس تو دربست یا اُم البنین
در حمایت از غریبِ کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا اُم البنین
فرق او را با عمودی تا دم اَبرو شکافت
آن "حکیم بن طُفِیلِ" پست یا اُم البنین
خون چکید از چشم هایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا اُم البنین
بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا اُم البنین
گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا اُم البنین
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
زمزمه ونوحه وفات حضرت ام البنین
میان بسترش ام البنین است
برایش لحظه های آخرین است
بگوید چون علی فزت وربک
وصال حق برای او قرین است
واویلا واویلا آه و واویلا،واویلا واویلا آه و واویلا2
____________________
رود از این دنیا بانوی احساس
به فرزندان زهرا(س)بوده حساس
بود او مادر شیران حیدر
وفا را با ادب داده به عباس
واویلا....
____________________
زبعد عاشورا زار وحزین شد
بمیرم یکباره او بی بنین شد
همه ی کارش اشک ونوحه خوانی
ز هجران پسرها دل غمین شد
واویلا...
____________________
زده طوفان غم بر حاصل او
بسوزانده حال زینب دل او
غم پسران را کرده تحمل
ولی هجر حسین شد قاتل او
واویلا...
_____________________
بقیع وخاک آن گشته مزارش
گذشته با غریبی روزگارش
برای اینکه او تنها نباشد
بیاید فاطمه اندر کنارش
واویلا....
شعر:اسماعیل تقوایی
@navaye_asheghaan