eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه حضرت رقیه (ص) به سبک (عجب رسمیه رسم زمونه) گوزلرین یومدی دینجلدی غمدن قلبینده یاره ئولدی رقیم اکبر ئولندن باغلا ردی قاره اگنینده قاره اولدی رقیم (آرام جانیم لای لای رقیه شیرین زبانیم لای لای رقیه ) (گوشواره)👆👆👆 ویرانسرانون سوندی چراغی گل آی ابلفظل ماتم سرایه قارداشیم کیمین کفن سیز ئولدی یارالی جسمین بوکدوم قرایه خبردار ایله مظلوم آتاسین باشیندا قاره گلسین عزایه (گوشواره) آرام جانیم لای لای رقیه حسرت باخاندا جانیم آلاردی مژگانی هردم قالخوب اننده بیرگون مارالیم بیرسوز دانیشدی قلبیم آلیشدی یاندیم محنده سسلندی عمه گوشوارم یوخدی شرمنده اولام اکبر گلنده (آرام جانیم لای لای رقیه شیرین زبانیم لای لای رقیه)
4_295969155599830062.mp3
11.54M
سوزناک ترکی😭😭😭 نادر جوادی اردبیلی
☑️بند اول ضربانه قلب من/میگه همه ش مجتبی خیلی من عاشقتم/ای گل ناز زهرا«س» دله من خوشه به این/که بگی این نوکرمه چی میشه که من و تو/یه عاشقات کنی سوا ..... منم عاشقت/شده ورد لبهات یه عمر یاحسن«ع» منم ذره و/تویی فوق و مافوق دریاحسن«ع» منم نوکرو/تویی شاه/وسالارو آقاحسن«ع» ... حسن جان امیری تو عشقای دنیا تویی بی نظیری حسن جان می‌دونم تو وقت غریبی تو دستم میگیری حسن جان حسن جان حسن جان ═ ೋღݪبیڪ‌یـٰازِيـنَـݕღೋ═ ☑️بند دوم دنبال هیات توام/تو هرمحله هرجا تا حسن میگم چشام/میشه شبیه دریا کی گفته که بی حرمی/ای همه ی آمالم می‌دونی حرم داری /همیشه تو قلبه ما ..... یه روز می‌سازیم/برات سایه بون و یه گنبد طلا حرم می‌سازیم/شبیه حریم شه کربلا یه طرحی جدید/یامثل حریم امام رضا«ع» اقاجون غریبی مزار تو داره چه حس عجیبی کریمی واسه دردای من یه عمره طبیبی حسن جان حسن جان حسن جان 💠💠💠1⃣0⃣1⃣4⃣💠💠💠 ═ ೋღݪبیڪ‌یـٰازِيـنَـݕღೋ═ ⛈ 🦋
1. سماواتی ، اگر به دیده.mp3
6.72M
(عج) اگر به دیده ی ظاهر تو را نمی بینم ولی تو را ز دل و جان ، جدا نمی بینم چنا نکه شیفته ی آن جمال زیبایم به هر چه می نگرم جز تو را نمی بینم : نمیکنی ز مراعات حال ما غفلت که این سَجیّه به غیر از شما نمی بینم : بلای عشق تو را من بلا نمی دانم گدای کوی تو را من گدا نمی بینم روز جمعه ، روز امام زمانه ، سرِراهش نشستی ، دستتو به گدایی دراز کن و صداش بزن : (یا صاحب الزمان ) تکرار بلای عشق تو را من بلا نمیدانم : زبسکه پرده ی عصیان گرفته چشمم را تو در کنار منی من تو را نمی بینم .. ( یابن الحسن ) تکرار شاعر :
حکم استفاده از انگشتر در انگشت‌های سوم و اشاره، طبق روایات اسلامی چیست؟ پرسش حکم استفاده از انگشتر در انگشت‌های سوم و اشاره، طبق روایات اسلامی چیست؟ پاسخ اجمالی در مورد قرار دادن انگشتر در انگشت اشاره و وسط، دو دسته روایت نقل شده است: 1. روایاتی که ما را از این عمل باز می‌دارند؛ پیامبر اسلام(ص) فرمود: «امّتم را از قرار دادن انگشتر در انگشت وسط و اشاره نهی می‌کنم».[1] و فرمود: «یا علی! انگشتر در انگشت وسط و اشاره قرار نده ... و انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار».[2] ۲. روایاتی نقل شده که نشان می‌دهند شخص پیامبر اکرم(ص) در انگشتان اشاره و وسط، انگشتر قرار می‌دادند؛ مانند حدیث: «و بسیار بود که پیامبر(ص) انگشتر را به انگشت وسط در مفصل قرار می‌داد، و گاه به ‌همین نحو در انگشت شست قرار می‌داد».[3] در این‌گونه موارد که در ظاهر بین روایات تعارض وجود دارد، باید آنها را با هم جمع نمود؛ با توجه به روایات نهی چنین به دست می‌آید که نهی از قرار دادن انگشتر در انگشت شست و وسط، در صورتی است که انگشترها فقط در این دو انگشت باشند، امّا اگر انگشت کوچک و انگشت کناری آن، انگشتر داشته باشند در این صورت انگشتر داشتن سایر انگشتان اشکال ندارد؛ مانند این‌که در روایات آمده، انگشتر به انگشتان دست راست کردن از نشانه‌های مؤمن است،[4] که اگر انگشتر در دست راست باشد و علاوه بر آن بر دست چپ هم باشد اشکال ندارد. همچنان‌که برخی از بزرگان فرمودند: نهی در این‌جا نهی تنزیهی و کراهتی است، نه نهی تحریمی؛[5] یعنی مکروه است که در دو انگشت وسط و اشاره انگشتر قرار داده شود.   [1]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 97، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.    [2]. همان. [3]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 37، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق. [4]. «روی عن الصادق(ع) أنه قال علامات المؤمن خمس صلاة إحدى و خمسین و تعفیر الجبین و التختم بالیمین و زیارة الأربعین و الجهر ب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»؛ احسائى، ابن ابى جمهور، عوالی ‏اللآلی، ج 4، ص 37، انتشارات سید الشهداء (ع)، قم، 1405ق. [5]. سبزوارى، سید عبد الأعلى، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام‌، ج ‌5، ص 366‌، مؤسسه المنار (دفتر حضرت آیة الله‌)، قم، چاپ چهارم‌، 1413ق.‌
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه مسجدی - شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها - سبک من یادگار... با عمّه گفتم آخر می‌آیی امّا نگفتم با سَر می‌آیی به دخترِ خود سر زدی با سَر خرابه آمدی خورشیدِ عطشان بابا حسین جان یا اَباالمظلوم اباعبدالله (۴) از روی نیزه دیدی چه‌ها شد قاتلِ جانِ... ما ناسزا شد بر دست و پایم سلسله پای سرِ تو حرمله.... آتش به جان زد زخمِ زبان زد خورشیدِ بی سر غریبِ مادر یا اباالمظلوم اباعبدالله (۴) آهی کشیدم کاخی به هم ریخت با روضه هایم اشکِ حرم ریخت من روضه خوانِ هر شبم مدیونِ عمّه زینبم این زندگی را آزادگی را خورشیدِ عشقی شورِ دمشقی یا اباالمظلوم اباعبدالله (۴)
. 💠 علیه السلام 💠 بند اول @emame3vom من هر شب جمعه میام توی هیات یه گوشه میشینم تو کنج یک خلوت هیچی نمیخوام ای همه کس و کارم وقتی تو این عالم اقا تو رو دارم حال خرابمو ببین کرب و بلا میخوام همین آقا نزن رومو زمین بطلب با مادرم یه شب جمعه حرم آقام آقام یا حسین بند دوم چند وقته دلتنگی افتاده به جونم میخوام بیام پیشت اما نمیتونم درسته بد کردم درسته سربارم ولی بجاش اقا خیلی دوست دارم مرهم تویی به دردامو هستی تموم رویامو دریا کن اشک چشمامو حس میکنم کربلام وقتی تو روضه ت میام https://eitaa.com/emame3vom/30797 👇.
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل پیوسته - شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها چقدر گفت پدر... سر برایش آوردند میانِ تشتِ طلا زر برایش آوردند به شرطِ روضه و آهِ مداوم و ناله برای دیدنِ او پَر برایش آوردند همین که زائرِ این سَربُریده شد دختر دلِ شکسته و مضطر برایش آوردند اگرچه لکنتِ او مانعِ کلامش بود بلای جانِ ستم روضه و سلامش بود سلام بر رگِ صدپاره‌یِ امامِ شهید سرِ بریده به این طفلِ نازدانه رسید غروبِ تلخِ فراقت شروعِ غمها بود تو رفتی و غم و شعله به سویِ خیمه دوید به روی خار گلِ نازدانه پا که گذاشت همین که تاولِ پاهای خسته‌اش ترکید.... توانِ تند دویدن نداشت زَجر رسید کشیده زد درِ گوشَش دو گوشواره کشید هنوز لاله‌یِ این گوشِ پاره می سوزد درست جای دو تا گوشواره می سوزد اگرچه نایِ دویدن نداشت دردانه دویده پایِ سر روی نِی غریبانه به دستِ بسته و پاهای زخمی‌اَم سوگند که مانده بر روی من جای دستِ بیگانه گلِ تو را سرِ بازار مسخره کردند مَلیکه را به کنیزی که خواست... مَستانه... کشید موی سرم را کشید و من را بُرد به طعنه گفت که شد خانه یِ تو ویرانه گرسنه ام پدر امّا غذا نمی خواهم قسم به جانِ خودت جز تو را نمی‌خواهم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل - مدح و مرثیه حضرت رقیّه سلام الله علیها از تبارِ شیرِ بدر و خیبری بنتُ‌الحسین دختری امّا سراپا مادری بنتُ‌الحسین کشته ما را غصّه و دلشوره‌های اربعین اربعین کرب‌و‌بلایم می‌بَری بنتُ‌الحسین بی‌پناهی و نداری سایه‌بانی بر سرت سایه‌ساری و پناهِ محشری بنتُ‌الحسین بوده‌ای زیرِ پرِ عبّاس در کرب‌و‌بلا گوشه‌یِ ویران خودت سرلشکری بنتُ‌الحسین خطبه‌هایت مثلِ عمّه ندبه‌هایت چون علی تو علمدارِ غریبِ مادری بنتُ‌الحسین دیده‌هایت ابرِ بارانیِ غمهایِ حسین روضه‌خوانِ پادشاهِ بی‌سری بنتُ‌الحسین هِقْ‌هِقَت با دِق به پایِ این طبق پایان گرفت العجل تا صبحِ وصلِ دلبری بنتُ‌الحسین .
. نوکرتم رقیه خاتون ، شاهرگمم میدم براتون دلم الآن سمت دمشقه درست کنار کفتراتون دارم پَر میزنم به سمت مرقدت بشم کبوتر جلد هوای گنبدت یا اَیهاالعزیز ، برام دونه بریز منم همون گدای روسیاه هر شبت فدای گنبدت ، فدای گنبدت با دستای کوچیکت گره هامونو وا میکنی با اسمت چه شوری تو روضه برپا میکنی غوغا میکنی ، غوغا میکنی ... نوکرتم به فاطمه ، نوکرتم به فاطمه ... قبول کن این چشم ترم رو ، نگیر تو سایۀ سرم رو ان شاءالله یک روزی میذارم رقیه اسم دخترم رو تب و تاب منی ، مِی ناب منی تو دردونه ی مهربون ارباب منی سر سفرتم و نمک گیر تواَم برادر زاده ی خوشگل عباس منی تو احساس منی ، تو احساس منی اباالفضل با الله اکبر تو محشر میکنه چنین رزمایشی رو جز آقام حیدر میکنه محشر میکنه ، محشر میکنه ... نوکرتم به فاطمه ، نوکرتم به فاطمه ... ملیکه ی اَرض و سماوات ، بازم شده وقت ملاقات برا تو سینه میزنم من کربلا میگیرم از بابات حرم خواب شبم ، حرم تاب و تبم ان شاءالله اربعین پیاده کربلا برم تو سایه ی سرم ، تموم باورم ان شاءالله میرسم یک شبی من با مادرم دم بابُ الحسین ، تو بین الحرمین بگو نوکر من بیا تورو هم میخرم تورو هم میخرم ، تورو هم میخرم اَباالکرامت اربابه و خانوم بنت الکرمه ان شاءالله اولین قرارمون توی حرمه سایت سرمه بی بی ، سایت سرمه بی بی ... نوکرتم به فاطمه ، نوکرتم به فاطمه ... جواد مقدم 👇
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت .