#حضرت_زهرا
نشسته ام که بگریم برای مادرمان
برای درد و بلایی که آمده سرمان
نشسته ام که بگریم برای روی کبود
به زخم های نشسته به قلب کوثرمان
خدا کند که بسوزد همیشه در آتش
هرآنکه شعله نشانده به جان دلبرمان
به اشک های علی و به خط جبرائیل
دو صفحه روضه نوشتند بین دفترمان
زنی مجلله و محترم به روی زمین
میان کوچه فتاده است در برابرمان
نوشته اند که در بین لشکر افتاده
اگر چنین شده باشد که خاک بر سرمان
یاسر مسافر👆
#حضرت_زهرا
چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است
کسی که ذوق نشستن کنار حیدر داشت
چطور شد که در این خانه ماندنش سخت است؟
ببین چقدر بزرگ است جرمشان، زهرا...
دلش شکست، که این دل شکاندنش سخت است
اگر که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشاندنش سخت است
اگر تکان ندهد روزگار صبرت را
غبار چادر مادر تکاندنش سخت است
کبوتری که نمیبیند آسمانش را
به لانه با پر زخمی رساندنش سخت است
نخوانده موی سیاه غزل سپید شده
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است
حسین صیامی 👆
#حضرت_زهرا
با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد
خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد
وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد
از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد
بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد
تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد
در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد
از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد
محمدجواد شیرازی👆
#حضرت_زهرا
دختری از سینهاش آهی مُکرر را کشید
زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید
آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید
باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید
تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه
فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید
با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته
روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید
بعد از آن گهوارهای خالی کنارش نقش زد
جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید
یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود
یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*
وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست
وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید
بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند
بعد از ان این کوچه و آن کوچه حیدر را کشید
بچهها کَندند در را تا که مادر پا شود
یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید
پشت بابا بود اما ضربهی سخت قلاف
روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر را کشید
حال امشب بُغچهای را باز کرد و گریه کرد
روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید
کربلا می گوئیم :"مادر تماشا میکنی
از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید
یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد
یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید"
هر دو میگفتند از آن سر که نیزه میبَرد
تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید
*بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند
حسن لطفی👆
#حضرت_زهرا
با گزیدنهای لب این درد را پنهان مکن
هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن
یاکه جارو میزنی یاکه غذا را میپزی
جانِ زینب این مکن ، جان حسینت آن مکن
منکه میدانم که از این زخم میپیچی به خود
تاکه میآیم به زور این چهره را خندان مکن
زینبت را میکُشی وقتی که خود را میکِشی
مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن
سرفههایت را رها کُن لااقل آهی بکش
شیشهام میپاشی از هَم سینه را زندان مکن
بر تَرکهایت ضرر دارد بغل وا میکنی
با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن
بشکند دستِ کسی که دستِ او دستت شکست
هیچ کس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن
چهره پنهان کن وصیت کن شکایت کن ولی
با فشردنهای دندان درد را پنهان مکن
حسن لطفی👆
خدایا دستمو بگیر:
زبانحال حضرت زینب (س)
حاج محمد رضا محمدی (ولایی)
آچ گوزلروی آی وفالی ننه
وای سینه یارالی حیالی ننه
ئوزگه دییرم آنا زینبووم
سس وئر سسیمه آی یارالی ننه
هجرووه آغلیارام
سینمی داغلیارام
تا ئوله نه باشیما
قاره وی باغلیارام
(باشی بلالی ننم.سینه یارالی ننم)٢
وای خوش گونه حسرت اولان آناجان
وای قلبینه غصه دولان آناجان
وای کوچه ده سیلی دین یوزونه
گل کیمی جمالی سولان آناجان
قلبیمی قان ائلمه
درده نشان ائلمه
گلشن عزتیمی
بیله خزان ائلمه
باشی بلالی ننم ...
.
باخیرام یانا یانا محمیلووه
فدا اولوم غمله دولان دیلووه
نه قارداشون وار'نه باجون آناجان
یانارام ئولونجه بو نیسگیلووه
قدی کمان آنا وای
یوزده نشان آناوای
سینه ده یاره گئدن
قبره 'جوان آناوای
باشی بلالی ننم ...
دردین آنیا دانیشار قیز' آنا
سندن سورا نیلیروک بیز' آنا
ئوزون ده بو یاشدا یتیم لیگه بیز
نجه دوزریک آخی سن سیز آنا
گئد آنا خوش گئدوسن
مقدمووی ئوپرم
گوزیاشیمیلا سنون
آردووا سو سپرم
باشی بلالی ننم
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایه هایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را می شست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق می ریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو،پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از قلافِ خویش قُنفذ بر نمی داشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حسینم
چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر
می آید آنروزی که می گویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
✅حسن لطفی ✍
#مرثیه_حضرت_زهرا_سلام_الله
....................................................................
.
#چهارپاره
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#صلی_الله_علیک_یافاطمه_الزهرا
سر سجاده ات که می آیی
راه معراج عاشقان باز است
هر نخ از ریشه های چادرتو
آسمانی برای پرواز است
مهر و امضای حاجت عالم
در دعای دل شکسته ی توست
مادرانه ترین نوازش ها
توی دستان پینه بسته ی توست
از سر معجر تو ای بانو
آیه های حجاب میریزد
از همان چادرت که وصله زدی
در محل آفتاب میریزد
مثل خورشید.... نه فراتر از آن
چشم هستی است روشن از نورت
دائما رشد میکنم چون گل
پای این اشکها من از نورت
این یتیم فقیر مسکین را
سرپناهی نبوده غیر از تو
تا به بن بست خورده ام مادر
هیچ راهی نبوده غیر از تو
مادران درد هم اگر دارند
با همان حال غرق لبخندند
هرکه شد غصه دار قصه ی خویش
مادران غصه دار فرزندند
ای که اشک عزای تو بوده است
مایه ی سربلندی و شرفم
من که نالایقم برایم باز
مادری کن اگرچه ناخلفم
با همان خاک هم ملوکانه است
چادر تو اگر چه غرق رفو است
روز محشر که روز بی کسی است
رشته ی چادر تو واعتصمو است
شک ندارم حجاب بی بدلت
قبله ی پاکی است بی بی جان
خاکها بر سر زمین از چه
چادرت خاکی است بی بی جان؟
چادرت خاکی است بی زحمت
اول روضه چادری بتکان
با تکان دادن همین چادر
گرد غم را به پلکها بنشان
من بمیرم برایت آن دم که
کند وکم رنگ شد نفسهایت
غرق غم آه میکشم گویا
پشت در تنگ شد نفسهایت
در نمیخواست سر به تو بزند
لگدی ناگهان نثارش شد
روی لولا عقب عقب چرخید
دلش از غصه غرق آتش شد
در نمیخواست شعله ور باشد
بلکه میخواست مهربان باشد
میخ میخواست غنچه ات ای گل
پای دیوار در امان باشد
در لگد خوردو میخ را آورد
تا بهشت تو لاله گون باشد
از همان لحظه تا ابد باید
دل تاریخ غرق خون باشد
حیرتم کشت بین کوچه چرا
آسمان بر زمین نمیافتاد
تو اگر بر زمین نمیخوردی
شاهی از صدر زین نمیافتاد
#محمد_علی_بقایی ✍
..................................................................
.
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#قصیده
تو بی کرانه تر از آسمان و دریایی
تو عطر باغ بهشتی امید گلهایی
به احترام تو پیغمبر است پیغمبر
که در تمام شئون در کنار بابایی
برای خلقت عالم دلیل دیروزی
برای (ما خلق الله) امید فردایی
تو آن یگانه ی دردانه ای که پیشانی
به جز برای خدا بر زمین نمیسایی
تو رو گرفته ای از آن فقیر نابینا
که خلق را برسانی به اوج بینایی
نخواستیم جهانی که نیستی در آن
که نیست بی تو بهشت خدا تماشایی
تویی جمال خداوند از تمام جهات
تویی تصور حق در کمال زیبایی
فقط مرید در خانه ی شما شده است
به طعم ناب طعام جنان پذیرایی
تو کوثری به همه خیر میرسد از تو
که مایه برکت در تمام دنیایی
نه قدر و کوثر و تطهیر و هل اتی، تنها
که در سراسر آیات وحی پیدایی
کبیره ای است به شکل زنا و رنگ ریا
نماز بی تو مگر چیست غیر رسوایی؟؟؟
در این قصیده که اوصاف توست ای مادر
چه کار میرسد از ما به غیر شیدایی؟؟؟
دمیده میشود آن دم که صور اسرافیل
ملائکه همه هستند در صف آرایی
شفاعتی برسان محضر خدا و بگو
که غیر حب تو مارا نبوده دارایی
سری که حب تو دارد قیامت است بلند
به نام نامی تو میشود شناسایی
قسم به خنده ی شیرین مرتضی که بهشت
نداشت بی گل لبخندی ازتو ، گیرایی
اگر نبود علی صادق مُصدَّق گفت
برای فاطمه هرگز نبود همتایی
به غیر از این که در عالم برای همسری ات
فقط علی است برازنده،چیست یکتایی؟؟؟
صدای کوبه درب بهشت نام علی است
نبوده در نظرت دلنشین تر آوایی
برای خیر رساندن به ما که پایینیم
هبوط کرده ای ، اصلا تو اهل بالایی
مگر نه اینکه بهشت است خانه ی تو چرا؟
مقیم خانه ی غمها میان صحرایی؟
میان این همه ظلمت به نور زهرایی
طلوع میکنی از خاک سرد تنهایی
حریف عزم تو این زخمها نخواهد شد
شهیده میشوی اما کنار مولایی
خِمار روی سرت بوده یا نه روز هجوم؟
برای ما شده این ماجرا معمایی
کدام دست سیاهی به عرش لطمه زده؟
چگونه پا زده بر بال چادرت پایی؟
چرا هنوز نگاهت کبود و تب دار است؟
تویی که مادر دو بهتر از مسیحایی
شکسته دست تو گهواره را نداده تکان
چقدر بغض گلویت نخوانده لالایی؟؟؟
دلیل داشت که در کوچه ها زمین خوردی
نداشت زانوی از پا فتاده ات نایی
چه حکمت است که بعد از خسوف،ماه علی
در آسمان غریبانه اش نمی آیی؟
اگرچه صورت تو زخمی است وسرخ کبود
هنوز فاطمه هستی هنوز زهرایی
#محمد_علی_بقایی ✍
...................................................................
|⇦•آماده شید برای عزای مادر...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آماده شید برای عزای مادر
دعوت شدیم شبای عزای مادر
باز فاطمیه باز آتیش و دود
باز شرمِ علی از رویِ کبود
وای مادرم، وای مادرم...
افتاده بود نَفَسِ علی تو آتیش
هیچ کس نبود که بریزه آب رو آتیش
از بغض علی، بی غیرتِ پست
با ضربه ی پا پهلو رو شکست
وای مادرم، وای مادرم...
تا بسته شد توی خونه دستِ حیدر
دیدن شکست توی کوچه دستِ مادر
با ضربِ غلاف افتاد رو زمین
مولایِ همه شد خونه نشین
وای مادرم، وای مادرم...
چند وقته که ساکتِ و سر به زیره
از شوهرش توی خونه رو میگیره
از خواب میپره، هر شب حسنش
فریاد میزنه، نامرد نزنش
وای مادرم، وای مادرم...
شرم و حیا، خدا میدونه نداشتن
تا خورد رو زمین، پا رو چادرش گذاشتن
سیلی که زدن، گوشواره شکست
چشماش نمی دید رو خاکا نشست
وای مادرم، وای مادرم...
آتیشی که میسوزونه یاسِ مارو
تو کربلا میسوزونه بچه هارو
امروز دَمِ در با کینه میاد
فردا بخدا رو سینه میاد
وای یاحسین... وای یاحسین...
ــــــــــــــــ
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
14000925-taheri-zamine2.mp3
2.85M
|⇦•آماده شید برای عزای مادر...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#رهبر_انقلاب:
دشمنتان را بشناسید، اگر مغز یک ملتی را توانستند تصرف کنند، آن ملت سرزمین خودش را دو دستی به دشمن تقدیم میکند.
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دودِ هیزم در حرم آکنده شد
آتش از روی علی شرمنده شد
در چنان با شدت از جا کنده شد
یاس حیدر بر زمین افکنده شد
بانویی که حرمتش مفروض شد
استخوان سینه اش مرضوض شد
نعره ها پیوسته و ممتد شد و
هتکِ حرمت های شان بی حد شد و
حال زهرا پشت آن در بد شد و
یک نفر با ضربه از در رد شد و
قلبِ زهرا را قرار از دست رفت
غنچه ی گل در فشار از دست رفت
غربت شیر خدا شد بی حساب
حمله می کردند سویش با عتاب
دست هایش بسته شد بین طناب
سوخت قلب حق برای بوتراب
فاتح خیبر برای حفظ دین
شد گرفتار دو بی دین لعین
فضه زیر کتف مادر را گرفت
دید حیدر را و قلبش پر گرفت
زود زهرا شال حیدر را گرفت
با نگاهش راه لشگر را گرفت
دور حیدر بود در حال طواف
تا که شد بیهوش با ضرب غلاف
حیدری تنها و شمشیر و گلو
فاطمه برخاست، آمد روبرو
کل عالم می شد آن دم زیر و رو
دست بر معجر اگر می برد او
کار دشمن را علی راحت نکرد
لحظه ای با اولی بیعت نکرد
آه اما از دل زینب که دید
یک نفر موی حسینش را کشید
دیگری از راه با خنجر رسید
لشگری پیراهنش را می درید
دستباف فاطمه بود آن لباس
شد بلند از هر شکافش بوی یاس
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی 👆
____
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
گل چه کند شب به شب سحر که نباشد
درد به دختر رسد پدر که نباشد
ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟!
حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟!
با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود
با تو چه امنیتی به خانه مان بود
با تو خطر داشت کوچه رفتن من؟نه!
با تو کبودی نشست بر تن من؟نه!
خیز نبی خدا زمانه عوض شد
بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد
شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد
قالی کهنه که داشتیم لگد شد
حمله به ما میکنند گرگ منش ها
دوروبرم ریختند عربده کش ها
پای غریبه به در نشست، نبودی
پهلویم از چندجا شکست، نبودی
میخ همان موقعی که بر کمرم خورد
خیره شدم بر علی و در به سرم خورد
فضه به دادم رسید خیر ببیند
زود به سویم دوید خیر ببیند
اینهمه زخم و هزار درد و ملامت...
میخرم آن را به جان!علی به سلامت!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی👆
____
اشعار ناب آئينے:
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهر
گل چه کند شب به شب سحر که نباشد
درد به دختر رسد پدر که نباشد
ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟!
حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟!
با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود
با تو چه امنیتی به خانه مان بود
با تو خطر داشت کوچه رفتن من؟نه!
با تو کبودی نشست بر تن من؟نه!
خیز نبی خدا زمانه عوض شد
بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد
شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد
قالی کهنه که داشتیم لگد شد
حمله به ما میکنند گرگ منش ها
دوروبرم ریختند عربده کش ها
پای غریبه به در نشست، نبودی
پهلویم از چندجا شکست، نبودی
میخ همان موقعی که بر کمرم خورد
خیره شدم بر علی و در به سرم خورد
فضه به دادم رسید خیر ببیند
زود به سویم دوید خیر ببیند
اینهمه زخم و هزار درد و ملامت...
میخرم آن را به جان!علی به سلامت!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی 👆
____
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
اَز اَشک های چَشمِ تو، زَمزَم دُرُست شُد
اَز ناله های نیمه شَبَت، غَم دُرُست شُد
با یاریِ مَلائِکه، دَر هِیئَتِ خُدا
از چادُرِ سیاهِ تو پَرچَم دُرُست شُد
اَوّل تو آفَریده شُدی، شَک نمی کُنَم
زآن پیش تَر، که طَرحِ دوعالَم دُرُست شُد
وَقتی به شِکلِ اِنسیه ی کامِلی شُدی
اَز باقیِ گِلَت گِلِ ما هَم دُرُست شُد
ما را، طَلایه دارِ غَمِ تو نِوِشته اَند
اَز آن زَمان، که غُصّه و ماتَم دُرُست شُد
اَز ما سُوال و، اَز تو جَوابی، گُلِ علی...
...تابوتِ لاغَرِ تو چِرا خَم دُرُست شُد؟!
ما نوکَرِ حُسِینِ غَریبِ شُما شُدیم
اَز فاطِمیّه ای که مُحَرَّم دُرُست شُد
🔸شاعر:
#رضا_رسول_زاده 👆
_
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه..
ز لاله ساخته ام باغ جنتی تازه.
به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است
کشیدم از علی امشب خجالتی تازه
زنی به نیت خنده عیادتم آمد
خدا کند که نباشد عیادتی تازه
مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟!
رسیده باز به حیدر شکایتی تازه
علی به حجره ی من هرزمان که سر بزند
به غیر گریه نداریم صحبتی تازه
نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست
مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه
دوماه پیش چنان سیلی بدی خوردم
که هست بررخم انگار ضربتی تازه
لباس های قدیمی بزرگ شد به تنم
بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه
سه چهار مرتبه مردم ولی به عشق علی..
خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی 👆
_
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم،
به دیر پایی شبهای انتظار قسم،
به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید
به روشنای سپیده، به نوبهار قسم،
به آشنایی غم با دل صبور علی
به روشنایی قلب امیدوار قسم،
به بیصفایی صبح مدینه بیزهرا
به بیوفایی دنیا، به شام تار قسم...
به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر
به اشک چشم یتیم و به چشمهسار قسم
اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد
شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد
🔸شاعر:
استاد #محمد_جواد_غفور_زاده 👆
_
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
آهسته از غم تو زمین و زمان شکست
پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین...
گفتم که فاطمه، کمر آسمان شکست
هجده بهار دیدی و در سوگ تو دلم
بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست
ای دل بسوز و بشکن! تا باورت شود
حتماً دری که سوخته را، میتوان شکست
بانوی نور در دلتان رنگی از خداست
زیباتر است بر قد رنگین کمان، شکست
با هر دری که بعد نگاه تو باز شد
انگار در گلوی علی استخوان شکست
🔸شاعر:
#مهدی_مردانی 👆
__
majid_bani fatemeh_hoseini_beman hoseini bemir 128.mp3
4.08M
نوحه آه ای دل آروم بگیر حسینی بمان حسینی بمیر مجید بنی فاطمه
حسینی بمان؛ حسینی بمیر… امیری حسین و نعم الامیر!♫!
جانم… حسین جانم؛ حسین جانم!!♫!
مثلِ بارون برا تو میبارم؛ سرمو رو تربتت میذارم!♫!
همه اهلِ بیت عزیزن؛ اما یه جوری دیگه تورو دوست دارم!♫!
جعل الاجابة تحت قبه الحسین؛ بفداک کلنا یا ریحانة الحسین!♫!
جانم… حسین جانم؛ حسین جانم!!♫!
حسینی بمان؛ حسینی بمیر… امیری حسین و نعم الامیر!♫!
جانم… حسین جانم؛ حسین جانم!!♫!

منم بی بها؛ تویی بی نظیر… امیری حسین و نعم الامیر !♫!
جانم… حسین جانم؛ حسین جانم!!♫!
حرمت؛ عرش معلی ست… حسین…!♫!
علمت همیشه بالاست؛ حسین!♫!
هرکی نوکرت باشه این دنیا؛ تو قیامت خودش آقاست! حسین…!♫!
ضربانِ قلبِ من؛ با ضرب سینه زنی یه نفس دم میگیرم:!♫!
ثارالله؛ عشقِ منی!!♫!
جانم… حسین جانم؛ حسین جانم!!♫!
حسینی بمان؛ حسینی بمیر… امیری حسین و نعم الامیر!♫!
جانم… حسین جانم؛ حسین جانم!!♫!
آه ای دل آروم بگیر حسینی بمان حسینی بمیر
Mehdi Rasooli - Allaho Akbar 128 (1).mp3
3.48M
نوحه الحمدلله که مادرمی
روی لب ها نور و قدر و کوثر و طاها
ذکر نورانی عاشق ها تسبیحات حضرت زهرا
🎵 الله اکبر این همه جلال الله اکبر این همه شکوه 🎵
الله اکبر در راه علی فاطمه ایستاده مثل یه کوه
🎤 صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه 🎤
♪♭ صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه ♭♪
♪♭ روی لب ها نور و قدر و کوثر و طاها ♭♪
ذکر نورانی عاشق ها تسبیحات حضرت زهرا
🎻 الله اکبر این همه جلال الله اکبر این همه شکوه 🎻
🎤 الله اکبر در راه علی فاطمه ایستاده مثل یه کوه 🎤
میدونم که راز شهادته این اشکا
رنگ خدا میگیرم من با تسبیحاتحضرت زهرا
الحمدلله که نوکرتم الحمدلله که مادرمی
الحمدلله که از بچگیام مادر سایه روی سرمی
🎵 صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه 🎵
صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه
از غصه ها چشم عاشقا شده دریا
♪♭ روضه ی بعد نماز ما تسبیحات حضرت زهرا ♭♪
سبحان الله باغ بهشت و دود سبحان الله از لحظه ی ورود
✿ سبحان الله پیش چشم علی آیه های کوثر شده کبود ✿
صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه
صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه
💔🥀🍁🍃💔🍀🍁💔
🍁🍃🥀🍁🍃💔
🍀🥀💔 ﷽
#زبانحال_دختر_در_فراق_مادر
#ارکان_زمزمه🥀🍃
#سبک_خدا_به_من
#حسین_و_داده
🍃🍃🍃
✍#شعر 🖌و_اجرای_سبک🎤
🎧#مداح_حاج_پیرزاده🖌👇👇
#بند_اول🍀
#ای مادر دل خسته ام
در سوگ تو بنشسته ام
با یاد تو من در هرشب
چون بلبل پربسته ام💔🍃
😭😭😭
بیا ببین دلم شکسته
شدم از این زمانه خسته شدم از این زمانه خسته🥀🍃
نمیشه باورت عزیزم نمیشه باورت عزیزم🥀🍃
که کشتی ام به گل نشسته که کشتی ام به گل نشسته🥀🍃
#لالا لالا لالایی مادر😭
بیا بیا بخانه مادر
ببا بیا بخانه مادر💔🍃
#بند_دوم🍀
#لالا یی تو ای مادر
میزند بردل شرر
آید بگوشم هنوز
میگفتی بهرم مادر💔🌱
کنون منم کنار بستر
که میزنم به سینه وسر که میزنم به سینه و سر
فغان و آه و زاری من
که گشته ای چنین تو پرپر که گشته ای چنین تو پرپر🥀🍃
#لالا لالا لالایی مادر ۳
#بیابیا بخانه مادر ۳💔🍃
بند سوم🍀
الوداع ای نگارم
خزان شده بهارم
تورفتی از کنارم
از هجرت بیقرارم💔🍃
منو به کی سپردی مادر🥀🌱
تو زنده ای نمردی مادر تو زنده ای نمردی مادر🥀🌱
تمام آرزویم این است
کنی حلالم ای تو دلبر کنی حلالم ای تو دلبر
#لالا لا لا لالایی مادر
#بیا بیا بخانه مادر ۳💔🍃
✍#شعر 🖌و_اجرای_سبک🎤
🎧#مداح_حاج_پیرزاده🖌👇👇
👌#پیشنهاد_دانلود
🍀🥀💔
🍁🍃🥀🍁🍃💔
💔🥀🍁🍃💔🍀🥀🍁💔
#شور
#حضرت_زهرا_علیهاالسلام
#مادرمه
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
مادرمه ۲،سایه ی بالا سرمه،مادرمه
مادرمه۲،هرچی بگم ازش کمه،مادرمه
مادرمه۲ ،ناجی تو محشرمه ،مادرمه
مادرمه۲ ،صاحب جود و کرمه ،مادرمه
باورمه۲ ،این بانوی محترمه ،مادرمه
باورمه۲ ،سیده المکرمه ،مادرمه
.....
مادرمه ،مادرمه ،مادرمه۲
.....
نور ایمانه
اصل قرآنه
به همه جان و
فخر زنانه
گوهر نابه
جان اربابه
یکه سرداره
ابوتراب
مادر مادر ،یا زهرا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
مادرمه ۲،مهرش توی این دلمه ،مادرمه
مادرمه۲ ،تو سختی ها کنارمه ،مادرمه
مادرمه ۲،عمریه که پناهمه ،مادرمه
مادرمه۲ ،مادر شاه علقمه ،مادرمه
مادرمه۲،سیدة المعظمه،مادرمه
مادرمه۲،عالِیةُ المُفَهمه،مادرمه
.....
مادرمه ،مادرمه مادرمه۲
.....
مظهر عصمت
الگوی عفت
پاک و مطهر
معدن رحمت
شافع محشر
هستی حیدر
عشق الله و
دخت پیغمبر
مادر مادر ،یازهرا
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#الیاس_محمدشاهی
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
گریه کن ای دیده بر احوال زار فاطمه
بر دل پر خون و چشم اشکبار فاطمه
روز و شب جز گریه و آه و فغان کاری نداشت
رفت از دنیا چو باب تاجدار فاطمه
در عزای باب خود از بسکه اشک از دیده ریخت
چرخ گفتا رود جیحون شد کنار فاطمه
کاش میکردی بهار عمر ما رو در خزان
از سموم کین خزان شد چون بهار فاطمه
تا پیمبر بود زهرا داشت قدر و احترام
رفت بعد از او همه عزّ و وقار فاطمه
بعد پیغمبر ز دست مردم بی اعتبار
ریخت بر خاک مذلّت اعتبار فاطمه
بر در دولت سرایش آتش سوزان زدند
سوخت از آن سوختن قلب فکار فاطمه
چهرۀ خورشید نیلی شد ز شرم انفعال
چون عدو زد سیلی کین بر عذار فاطمه
روز محشر غم ندارد ذاکر از بار گناه
زانکه باشد چاکر و خدمتگذار
بسم الله الرحمن الرحیم
ز حیدر رو مگیر ای مه جبینم
غمت را فاطمه هرگز نبینم
الا ای ارغوانی یاس با غم
مکن با رفتنت افزون تو داغم
به فریادم برس، ای نازنینم
مکن ترکم که بی تو بي قریبم
زپا افتادی ای یار جوانم
مرو از پیشم ای قامت کمانم
تویی شمع علی پروانه تو
ببین ویران شده کاشانه تو
چرا از محرمت رویت گرفتی
چرا از مقنعه مویت گرفتی
بمیرم پهلویت از چه شکسته
اجل در پشت این خانه نشسته
شود کی فاطمه دردت مداوا
مرو از خانه ام ای دخت طاها
الا ای فاطمه حال تو دیدم
صدای ناله هایت را شنیدم
شوم بی مونس و تنهای دوران
نظر کن مردم بی عهد و پیمان
مگر زهرا تو داری قصد رفتن
مرو بنگر تو چشمان تر من
ببین آتش گرفته این دل من
خزان گشته تمام حاصل من
مرو زهرا بمیرد بی تو حیدر
عزایت را بگیرد بی تو حیدر
ببین زهرا تو حال و روز حیدر
بسوز ای دل به ساز و سوز حیدر
مکن تنها علی خسته ات را
که دیدم قامت بشکسته ات را
مرو ای یاور تنهای حیدر
مرو ای همسر زیبای حیدر
مرو ای بستری بیمار حیدر
بمان یک شب دگر ای یار حیدر
✅
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
تقدیم به مادر هستی حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
بی نیاز از تمام دنیاییم
مستمند نگاه زهراییم
عزت جاودانه می خواهیم
رحمت مادرانه می خواهیم
فاطمه ای یگانه خلقت
سوره ی مهربانی و رحمت
مثل باران نور می باری
تاج لولاک روی سر داری
نغمه ی آسمانی توحید
مشرق نور یازده خورشید
بر بلندای نور و ایمانی
حجت الله بر امامانی
آسمانها ز نور چشمانت
ملک الموت هم به فرمانت
پشت پرچین خانه ات جبریل
آمده مستمند احسانت
و پدر پشت بوسه ها می دید
آسمان را میان دستانت
نور شبهای چادرت بانو
کرده محراب را غزل خوانت
می شود دیدنی جمال علی
وقت اعجاز صوت قرآنت
برده هوش از سر تمامی شهر
عطر خرمای سهم سلمانت
بی تو خورشید سنگ تاریک است
با تو تا عرش راه نزدیک است
پاسخ رنج های دنیایت
در قیامت "لَسوفَ یُعطیکَ" است
در عبادت عظیم و نستوهی
به تو زیبد "نَفَخْتُ مِن روحی"
تو صراط کمال دنیایی
زهره ی بی زوال دنیایی
صفتی نیست قابلت باشد
چه کلامی معادلت باشد؟
"یُطعِمونَ الطَعامِ" سوره ی دهر
آیه ای از فضائلت باشد
انسیه حوریه و یا انسان
تا کجا حد فاصلت باشد
قبل خلقت که امتحان دادی
به خدا خویش را نشان دادی
نور اگر پاک دامنی دارد
از جمال تو روشنی دارد
پدرت جمله ی "فِداها"یش
یک جهان حرف گفتنی دارد
بر پدر مایه ی مباهاتی
نور یک اربعین مناجاتی
کوری چشم ابتران حسود
مادر نسل پاک ساداتی
روز محشر در آن پریشانی
صاحب برترین مقاماتی
صورتت رو گرفت از دنیا
بلکه از آن دو چشم نابینا
آفتاب از حجابتان روشن
واژه ها در مقابلت الکن
با ولای تو زندگی کردیم
در کلاس تو بندگی کردیم
در پناه دعای روشن نور
تبِ دنیا شد از جهانم دور
بی پناهم پناه می خواهم
خسته ام تکیه گاه می خواهم
ای همه عرش و فرش پابستت
ای فدای جریحه ی دستت
قبر مخفی ت میزند فریاد
تا ابد بر سقیفه نفرین باد
ای که سرچشمه ی بهاری تو
به چه جرمی بنفشه زاری تو
یاس هجده بهار دیده چرا
ذکر عجل وفات داری تو
نود و پنج روز بارانی
لحظه ها را به انتظاری تو
ای که بر ماه چهره ات مادر
طاقت برگ گل نداری تو
آه از دست شوم آن نامرد
آه از خنده های آن ولگرد
وسط کوچه اتفاق افتاد
ناگهان ماه در محاق افتاد
از خجالت زمین ترک برداشت
صورتت داغی از فدک برداشت
رد شوم از فضای آن کوچه
از غم ماجرای آن کوچه
بگذرد این جهان جهانی که...
می رسد آن زمان زمانی که...
ذولفقار از نیام می جوشد
از زمین انتقام می جوشد
وارث روزگار می آید
یوسفت با بهار می آید