.
#مظلوم_مقتدر
ما توانمندیم ودارد دشمن اذعان بیشتر
همرهی دارند درایران جوانان بیشتر
شد زمان پیشرفت علم در کل جهان
لیک می بینیم این سرعت درایران بیشتر
علت این پیشرفت وسعی را پرسید اگر
پاسخش را رهبری فرمود عنوان بیشتر
ملت ما تحت امر رهبر فرزانه اش
تابعیت میکند از امر قرآن بیشتر
ما به حکم دین وقرآن استفاده میکنیم
از تکالیفی که دارد هر مسلمان بیشتر
ملک هستی را خدا بهر بشر ایجاد کرد
تا نماید استفاده سهل وآسان بیشتر
اینهمه آثار خلقت نیست هرگز بی سبب
آری آری هست سهم اهل ایمان بیشتر
سورۀ انفال را در آیۀ شستم بخوان
تا بدانی چیست حکم حیِّ منّان بیشتر
ما به امر خالق یکتا موظف گشته ایم
در توانمندی بکوشیم از دل وجان بیشتر
"محسنی" در جنگ علمی نیز پیروزیم چون
پشتبانی میکنند ازما ، شهیدان بیشتر
#محمد_محسن_زاده
.
@navaye_asheghaan
.
#مربع_ترکیب
تقدیم به #حضرت_عبد العظیمِ حسنی علیه السلام
*************
از نسلِ ریحانه ، گلی در ری مقیم است
عطرِ حسن دارد کریم ابنِ کریم است
با نعمتِ او شهرِ ری بابُ النّعیم است
این شاه ،نامش حضرتِ عبدالعظیم است
چون بندگی کرده خدا را بی بهانه
نامش نشان دارد ز معبودِ یگانه
#
عبدِ خداوندِ کبیر است و کبیر است
تنها به ری نه ، بر جهان خیرِ کثیر است
چون مجتبی ،افتادگان را دست گیر است
عبد العظیمِ نسلِ مولای غدیر است
دیده از او خلقِ خدا لطفِ پیاپی
کوی کرامت گشته با او خطّه ی ری
#
ای مجتبی زاده سلام ما به جودت
با بندگی گشته عجین هر تار و پودت
آرامشِ ری هست وابسته به بودت
شد کربلایی خاکِ ایران با وجودت
ری با مزارت تکیه گاهِ عالمین است
آب و گلش آغشته با عطرِ حسین است
#
وقفِ حسین بن علی بوده جهانت
تا کربلا وسعت گرفته آسمانت
این شد دلیلی بر مقامِ بی کرانت
محبوبِ زوّارالحسین است، آستانت
بر مرقدت هر کس گُلِ بوسه بکارد
حسّی شبیهِ بوسه بر شش گوشه دارد
#
از بس که در دل داشتی بر حق ارادت
از بس که خالص بوده ای وقت ِ عبادت
از بس که آقا بوده ای و با سیادت
از بس که راسخ بوده ای در اعتقادت ...
از تو ، امامِ عصرِ تو تمجید کرده
ابنُ الرضا هادی تو را تایید کرده
#
ای جان به قربانِ تو و صحن و سرایت
قربانِ زوّارِ غریب و آشنایت
جانم فدای هر که گشته مبتلایت
ای کاش اینجا خاک گردم با دعایت
مانند طیب ، طیّبم کن از گناهم
تا که شود صحنِ شما آرامگاهم
****************
#رضا_یزدی_اصل✍
.
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
#شهادت_حضرت_حمزه
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَمَّ رَسُولِ اللّٰه
قرار بود به ما فیضی از سحر بدهی
به قدر بال مگس اشک مختصر بدهی
ضمانتی است برای سلوک اهل سحر
اگر زمان مناجات چشم تر بدهی
میان شعله نشستن عروج پروانه است
مرا تو عاقبت از پای شمع..،پر بدهی
وصال عاشق و معشوق دردسر دارد
به دست و پات می افتم که دردسر بدهی
کجای شهرِ نفس گیر ندبه می خوانی؟
بناست گاهگداری به ما خبر بدهی
نشسته ام سر این کوچه..،گریه می خواهم
نشسته ام که به من اشک بیشتر بدهی
دل شکسته ی عُشّاق را ندیده بخر
چه می شود اگر این مرتبه ضرر بدهی
من آه می کشم آنقَدر تا که پاک شوم
اگر به آه جگر سوز من اثر بدهی
قسم به حضرت زهرا درست خواهم شد
به این خرابترین مُهلتی اگر بدهی
شناسنامه ی من را بگیر از من تا
برای کرببلایی شدن،"گُذر" بدهی
به حقِ پارهجگرهای تشنهکام اُحُد
ببخش تا که به من فرصتی دگر بدهی
▪️
▪️
ندید حمزهی خود را..،چگونه مُثلِه شد!
چطور خواهر مظلومه را خبر بدهی
امان ز قلب عقیله..،چه دید در گودال
تنی بدون سر و نیزهخورده و پامال
#یا_صاحب_الزمان_عج
#یا_حمزه_سیدالشهداء
@navaye_asheghaan
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
می تپد هر لحظه قلبم در هوایِ شهرری
زائرم! عمریست هستم آشنایِ شهرری
حاجتم را بی برو برگرد میگیرم سریع
از دو دست حضرت مشکل گشایِ شهرری
دست-خالی رد نخواهد کرد مانند حسن(ع)
سائلم بر آستانِ مجتبایِ شهرری
خواندمش عبدالعظیم(ع) و پیش او تعظیم کرد
پا به پایم، رو به صحنش جای جایِ شهرری
أشهدُ أنّ حسن(ع) را دوست دارم بشنوم
در اذانِ صبح از گلدسته هایِ شهرری
پرچم مشکی به روی گنبدش گریان شده
نیمۂ شوّال شد روز عزایِ شهرری
داغدارش شد امام هادی(ع) و با حال زار
اشک جاری میشود از سامرایِ شهرری
خوانده ام از قبرهای غرقِ در خاکِ بقیع
نیمه شب ها گوشۂ صحن و سرایِ شهرری
سال های سال؛ گریان! روضه خوان ها خوانده اند
از شهید تشنه لب در کربلای شهرری!
#مرضیه_عاطفی
@navaye_asheghaan
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#وفات
#غزل
با گنبدت قشنگ شده آسمان ما
کهف حصین توست همیشه امان ما
مهمان شهرما شدی و میزبان ما
یاسید الکریم فدایِ تو جان ما
صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم
ما سنگهای خاره کنارت نگین شدیم
هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم
از لطف آنچنانی تو اینچنین شدیم
که سائل و غلام حسینیم تا ابد
بیتاب صبح و شام حسینیم تا ابد
اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست
ساعات تو تداعی ساعات کربلاست
خیری که داده ای تو ز خیرات کربلاست
یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست
سرمست ازین شراب پیاپی شدیم ما
چون کربلایی سفر ری شدیم ما
اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد
عمامه و عبای تو را لشگری نبرد
نامردی از سر حرمت معجری نبرد
از دست و پای دختر تو زیوری نبرد
از خیمۀ تو آتش و دودی هوا نرفت
یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت
#سید_پوریا_هاشمی
@navaye_asheghaan
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#چارپاره
تا همیشه غمت بر این دلهاست
گریه بر تو سفارش طاها ست
در مقامت همین بس است نبی
گفت حمزه سیدالشهدا ست
ای عموی نجیب پیغمبر
تکیه گاه غریب پیغمبر
اسدالله غزوه های رسول
وقت غم ها حبیب پیغمبر
همه جا یار مصطفی بودی
تو مددکار مصطفی بودی
هر زمان که اذیتش کردند
تو طرفدار مصطفی بودی
رفتی و در مدینه غوغا شد
باب توهین به مصطفی وا شد
بعد پیغمبر و تو و جعفر
آتش کینه سهم زهرا شد
من بمیرم چه بر سرت آمد
چه به احوال پیکرت آمد
عالمی سوخت آن زمانی که
سر نعش تو خواهرت آمد
خواهرت قد کمان رسید از راه
ضجه میزد به ناله ای جانکاه
تا که چشمش به پیکرت افتاد
گفت وا حمزتا ! رسول الله
خواهر تو ندید پیکر تو
که چه آورده هند بر سر تو
خارها و عبا کمک کردند
که نمیرد عزیز خواهر تو
خواهرت را کسی اسیر نکرد
از خجالت که سر به زیر نکرد
دختر نازدانه ات هرگز
گیسویش بین پنجه گیر نکرد
#ابوالفضل_عطاری
@navaye_asheghaan
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#مربع_ترکیب
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
داده و سرگشته ایم الحمدلله
مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی
@navaye_asheghaan
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#غزل
در کنارت می شود احساس بوی کربلا
در تو پنهان ست آن سرّ مگوی کربلا
هر کسی پابوسیَت آمد به تهران،باطنا
راه خود را کج نموده او به سوی کربلا
صحن زیبایَت به لطف روضه های بی ریا
آبرویی کسب کرد از آبروی کربلا
هر کسی از آب سقا خانه هایَت می خورد
ناگزیراً می کند یاد عموی کربلا
اهل ری از برکت دست شما نوشیده اند
باده ی ناب نجف را از سبوی کربلا
زندگیَت یاد داده بر تمام عاشقان
راه انسان ساختن با خلق و خوی کربلا
#علی_اصغر_یزدی
@navaye_asheghaan
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام
#مدح_و_مرثیه
#مربع_ترکیب
تا که پایم به این حرم وا شد
غصه از روی سینه ام پا شد
درد بی دردی ام مداوا شد
طبع خشکیده ام شکوفا شد
فصل تنهایی ام دگر طی شد
وطن مادری من ری شد
پیش پای تو سر نمیخواهم
جز دلی دربدر نمی خواهم
به منی که جگر نمی خواهم
میدهی هر قدر نمی خواهم
جرأت پر زدن به من دادی
بسکه عشق حسن به من دادی
حسنی هستی و کرم داری
خوشبحالت که تو حرم داری
چه قدر عزت و حشم داری
نکند از درت برم داری!
میروم بی تو رو به حیرانی
ملجأ مردمان تهرانی
نامت عبدالعظیم آقا جان
لقبت هم کریم آقا جان
همگی از قدیم آقا جان
با تو همسایه ایم آقا جان
سایه ات مستدام همسایه
شخص عالی مقام همسایه
شب جمعه در ازدحام حرم
شده ام خم به احترام حرم
زندگی ام شده به نام حرم
پرچم سبز روی بام حرم...
... آبروی تمام "ایران" است
نفس تازه ای به هر جان است
داده ام در هوای تو پر را
میدهم پای تو تن و سر را
میزنم حرف های آخر را
ناله های غریب مادر را
ما شنیدیم از دل صحنت
جان به قربان سفره ی پهنت
بانی روضه های مسلمیه
گریه های عزای مسلمیه
اشک جاری به پای مسلمیه
سوز و ساز صدای مسلمیه
حرمت پاتوق حسینی هاست
حرمت مثل کربلا زیباست
حرف کرببلاست یاالله
روضه هایی به پاست یا الله
این سری که جداست یاالله
سر ارباب ماست یاالله
بر سر نیزه هاست هجده سر
سر مردان آل پیغمبر
تا که او را نشانه میکردند
سنگ ها را روانه میکردند
گریه اش را بهانه میکردند
قسمتش تازیانه میکردند
تازیانه ، به روی یک خواهر
تازیانه... مدینه... یک مادر
#جعفر_ابوالفتحی
#محمد_حسن_بیات_لو
@navaye_asheghaan
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
هم پیشتر از حزب خدا یار محمّد
هم بهر نبی بعد علی، حیدر کرار
از خشم تو بر جان عدو آتش دوزخ
وز تیغ تو در سینه، نفسها شرر نار
در بدر مه روی تو چون بدر درخشید
در جنگ اُحُد جان به کف و عاشق ایثار
رویید ز لبهای محمّد گل لبخند
در رزم چو کردی به عدو حمله علیوار
با دست غضب فرق ابوجهل شکستی
تا کس نرساند به محمّد دگر آزار
هرجا که تو شمشیر گرفتی به کف دست
دشمن به هراس آمد در عرصۀ پیکار
در خطبۀ شام از تو و نام تو سخن گفت
چارم وصی ختم رسل، حجّت دادار
هم شیرخدا خوانْدَت و هم شیر پیمبر
هم خواند تو را همقدم جعفر طیّار
ای کاش که در عرصۀ صفّین تو بودی
تا یار علی بودی چون مالک و عمار
ای کاش پس از ختم رسل بودی و بودی
یار علی و فاطمه بین در و دیوار...
#استاد_غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#حمزه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#مثنوی
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمان روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ریخت
از آسمان و خاک زمین خون تازه ریخت
حمزه در آن میانه که گرم قتال شد
کم کم برای حمله ی دشمن مجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمین زدند
تا نیزه ای به سینه ی آن نازنین زدند
حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست
خورشید چشمهای رئوفش به خون نشست
لبریز زخم بود و جراحت دل نبی
از دست رفته بود همه حاصل نبی
میدان خروش ناله ی واویلتا گرفت
عالم برای غربت حمزه عزا گرفت
جانم فدای پیکر پاک و مطهرش
جانم فدای زخم فراوان پیکرش
اما هنوز غربت آن روز مانده بود
داغی عظیم بر دل عالم نشانده بود
خواهر کنار جسم برادر رسید و بعد
آهی ز داغ لاله ی پرپر کشید و بعد
پیمانه های صبر دل او که جوش رفت
آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آری دلم گرفته ز اندوه دیگری
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری
زینب غروب واقعه را غرق خون که دید
از خیمه تا حوالی گودال می دوید
ناگاه دید در دل گودال قتلگاه
درخون تپیده پیکر سردار بی سپاه
پس با زبان پُر گله آن بضعه ی بتول
رو کرد بر مدینه که یا أیها الرسول
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
#یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مثنوی
درود ای کنار علی میر بدر
سلام ای شهید اُحد، شیر بدر
به خیل شهیدان حق مقتدا
گرامیعموی رسول خدا
شهادت زآغاز، پابست تو
شجاعت زده بوسه بر دست تو
وجود تو از بحر، لبریزتر
خدنگت ز تیغ اجل تیزتر
به بدر و احد همچو حیدر یکی
به بازوت ختم رسل متکی
شنیدم که چون آمدی از شکار
غبارت به رخسار بود آشکار
سرشکی که برسینه زد آذرت
روان بود از دیدۀ همسرت
کنار تو بنشست و بگریست زار
که ای شیر بازآمده از شکار
شکار و بیابان و صحرا بس است
محمّد تو چون نیستی، بیکس است
نبودی که از چارسو آمدند
محمّد عزیز دلت را زدند
بر او ضربهها خصم نااهل زد
فزونتر ز هرکس ابوجهل زد
توچون رعد از دل کشیدی خروش
زخشم وغضب خونت آمد به جوش
گرفتی ره خصم نااهل را
شکستی سر نحس بوجهل را
زدی ضربهاش از یسار و یمین
که گردیده چون مرده نقش زمین
از آن پس نبُد زهره کس را دگر
که گردد به ختم رسل حملهور
تو خود پای تا سر همه جان شدی
به دست محمّد مسلمان شدی
تو شیراُحد بودی و شیر بدر
به دست تو گردید شمشیر بدر
دریغا دریغا که دشمن شتافت
دل و پهلو و سینهات را شکافت
چو آمد به خاک زمین پشت تو
بریدند بینی و انگشت تو
تو را چون جگر پاره در جنگ شد
به کام عدو آن جگر، سنگ شد
به زخم تنت دشت و صحرا گریست
احد نیز با چشم زهرا گریست
کجا بودی؟ ای بر نبی تیغ و دست
در آن دم که پهلوی زهرا شکست
کجا بودی آن دم که با ضرب در
پسر از برای پدر شد سپر
نبودی که حقِّ علی غصب شد
صمد گشت تنها، صنم نصب شد
کجا بودی آن دم که در علقمه
ندا داد عباس «یا فاطمه»
اگر کربلا بودی ای نورعین
چو عباس بودی برای حسین
نبودی ببینی که در قتلگاه
شد از کعب نی، جسم زینب سیاه
سکینه، رباب، عاتکه، فاطمه
غریبانه در دشت و صحرا همه
چو نی، ناله در نینوا میزدند
تو را در بیابان صدا میزدند
امیـد دل سیّـدالنـاس تـو
تو عباس بودی و عباس، تو
ز «میثم»زخلق و خدای ودود
به عباس و تو، تا قیامت درود
#استاد_غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan