#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#تنور_خولی
تا که در روضهی ما گشت چراغی روشن
شد مشام همه از عطر اقاقی روشن
هر جگر داغ ببیند بشود فرسوده
جگر ما شده هرروز ز داغی روشن
کاش مارا به حسینیهی تو خاک کنند
قبر ما را برسانند به باغی روشن
آخر این گریه چه خیریست که با یک قطره
ساخته از دل ویرانه اتاقی روشن
محضر پرچم تو خَم شدم و خوب شدم
سر من خورد در این کوچه به طاقی روشن
تاج و تخت همه پادشَهان آخر سوخت
ماند شمع حرم شاهِ عراقی روشن
بر دل سوختگان دیگ غذایت جوشید
پخت نذری تو بر روی اجاقی روشن
**
ای سر رفته به مطبخ! "بغل زینب" هست!
برو از خانهی خولی به رواقی روشن
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#تنور_خولی
نشسته مادری و دست بر کمر دارد
کمک کنید در از این تنور بردارد
هنوز آه کشیدن برایِ او سخت است
هنوز پهلویِ او دردِ مختصر دارد
چکید اشکی و آمد صدایی و فهمید
تنورِ سرد، کمی خاکِ شعلهور دارد
کشید شانهای و گفت: شانه هم مادر
برای زُلفِ گره خورده دردسر دارد
تو را به معجرِ خود پاک میکنم اما
چقدر کُنجِ لبت لختهیِ جگر دارد
هنوز جای تَرَکهای تشنگی پیداست
هنوز رویِ لبت زخمهایِ تر دارد
از این به بعد گلویت نمیچکد از نِی
به بند آمدنش شعله هم اثر دارد
به رویِ دامن من تا به صبح مهمان باش
که میزبانِ تو امروز طَشتِ زَر دارد
✍ #حسن_لطفی
#حضرت_زینب_س_کوفه
#تنور_خولی؛ #محاوره
یه جای سالم تو تنت نمونده
به قدر یک نگینِ انگشتری
قافلهسالارِ روی نیزهها
بگو منو داداش کجا میبری!
غنچهی ما رو با سه شعبه چیدن
به روی نیزهها شکوفه بردن
باب الحوائجای این عالمو
با دست بسته سوی کوفه بردن
تن تو روی خاک گرم صحرا
منو با یک قلب کباب میبَرن
من سند آیهی تطهیرم و
من و سوی بزم شراب میبرن
پردهنشینِ خیمهی عفاف و
میون محملی بی پرده بُردن
روم نمیشه بگم که کاروانو
انگاری که به حرمله سپردن
نجف کجاست میخوام شکایت کنم
به روی چادرم که پا میذارن
حُرمت ما رو توی کوفه کشتن
که نون و خرما صدقه میارن
علی رو باز تو کوفه زنده کردم
نهج البلاغه است روی لبهای من
تو رو قسم میدم به مادرم که
از روی نی با دخترت حرف بزن
سرت اگرچه غرق خاک و خونه
رو نیزهها آیهی نور شدی تو
شکسته شیشهی غرور زینب
چرا که مهمون تنور شدی تو...
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#تنور_خولی
بیا به روضه، دلت کوه طور خواهد شد
بلا از اهل حسینیه دور خواهد شد
مسیر بندگی و طاعت بدون حسین
مسیر ظلمت و صعب العبور خواهد شد
اگر که لوحِ دلت شد سیاه و آلوده
بگو حسین، دلت غرق نور خواهد شد
همینکه چای عزا دم کشید در روضه
شفای درد و شراب طهور خواهد شد
خوشا به حال هر آن نوکری که زندگیاش
فقط هزینهی خیر الامور خواهد شد
خودِ حسین پناه تمام نوکرها
میان حیرتِ "یوم النشور" خواهد شد
اگر حسین بخواهد، فقیر هم باشم
برات کربوبلا جفتوجور خواهد شد
حرارت غم او در دل است و این گریه
گواهِ گرمیِ "ما فِی الصدور" خواهد شد
**
کنار جسم حسینش عقیله با گریه
اسیر خندهی قومی شرور خواهد شد
سری که از نوک نیزه میان خورجین رفت
شبی روانه به سوی تنور خواهد شد
بدان که شام، بلند است و منتقم بیدار
سحر میآید و عصر ظهور خواهد شد
✍ #محمدجواد_شیرازی
#تنور_خولی
چه شبی میگذرد در دلِ پنهانِ تنور
سر خورشید شده گرمی دُکانِ تنور
این چه نوریست تنور از نفسش روشن شد؟!
این چه داغیست که آتش زده بر جانِ تنور؟!
دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود
امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور
با سرش صاحبِ این خانه، به نانی برسد
کیسهها دوخته و سکه شده نانِ تنور
چه بلایی سر نیزه به سرش آوردند؟!
که پناه از همه آورده به دامانِ تنور
سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس
نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور
شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او
که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور
تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کمِ اوست
بیش از اینهاست در این فاجعه تاوانِ تنور
✍ #محمد_رسولی
#تنور_خولی
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
بالا گرفت شعلهی داغ تو با تنور
تاج سرم، سر تو کجا و کجا تنور
باید خدا بخیر کند انتهاش را
وقتی که هست سهم سرت ابتدا تنور
خولی امان نداد سرت را بغل کنم
حالا به جای من شده حاجتروا تنور
خولی نداد پاسخ این پرسش مرا
آخر میان این همهجا، پس چرا تنور؟!
زد روی صورتش زن خولی همینکه دید
افتاده ردِ خونِ گلویِ تو تا تنور
کاری که با تن تو سه روز آفتاب کرد
آورد یک شبه به سرت آن بلا تنور
در کربلا نبود اگر از غذا خبر
در کوفه بود منزل تو از قضا تنور
خاکستری که بر سر و رویت نشسته است
کار عجوزهی سر بام است یا تنور؟!
حجم سر تو کم شده و داد میزنم
ای بی وفا زمانه و ای بی حیا تنور
نانی نخوردهایم به یاد سرت حسین
هر جا که دیدهایم من و بچهها تنور
جز روی دامنم همه جا سر گذاشتی
نیزه... درخت... طشتِ طلا... زیر پا... تنور...
✍سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
4_5940353925474423010.mp3
1.84M
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔘 #آقای_میرداماد
چقدر دنیاتون کوچیکه دلم میسوزه براتون
کجاست پیغمبر ببینه عوض شد رنگ دلاتون
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
اگه پیشتون ندارم احترام
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
به خدا خنده نداره گریه هام
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
بچمو سر میبُرید جلو چشام
داره برکت از دستتون میره
وقتی میفهمید که دیگه دیره
🔘هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی
تو گودالم دارم حتی غم فردای شمارو
بترسید از آه اونکه نداره غیر از خدارو
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
اگه تأثیری نداره ناله هام
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
که منِ حسین به زیر دست و پام
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
که یه پیرهنم نمیذارید برام
ناله ی مظلوم دست و پاگیره
🔘هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی
غم این دستای سنگین منو از پا در میاره
یه زن با یه مرد جنگی براتون فرقی نداره
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
واسه اینکه نگران خیمه هام
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
که اسیری میره ناموس امام
مُلِئَت بُطونُکُم مِنَ الحَرام
دور زینب میشه ازدحام
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#دل_که_توسه_بیه_خون_چه_ننی
#امام_زمان_دلگویه_مازنی
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
دل که تِوسّه بَیّه خون چه نِنِی صاحب الزمون
جان آقای مهربون چه نِنی صاحب الزمون
مِه دل که غِصه ی باره جان آقادیگه خواره
الهی تِه جان قرون چه نِنِی صاحب الزمون
تاکه بَکِشم انتظارتاکه باشه دل بی قرار
دیگه بَهیمه نیمه جون چه نِنِی صاحب الزمون
اَمان ازاین دردفراق بدجوری بَزودِلّه داغ
کِجِه بَهیرم تِه نشون چه نِنِی صاحب الزمون
آقا التماس دعا نجف دَری یا کربلا?
مدینه یاکه جمکرون چه نِنِی صاحب الزمون
هرکسِ دل که بُونه تنگ آقاتِره هی دِنه وَنگ
مردوزن وپیرو جوون چه نِنِی صاحب الزمون
تِه درد وتِه بِلامِه دل تَرسمه بُورم زیر گِل
تِره نَوینِم آقاجون چه نِنِی صاحب الزمون
بَدجوری بَهیمی اِما گرفتار درد و بلا
دوا ندارنه دَردمون چه نِنِی صاحب الزمون
ازبس نَکِنّی بَندگی صفاندارنه زندگی
درد دَکِته اَمه میون چه نِنِی صاحب الزمون
تِه که تشریف ره بیاری شفابَهیره بیماری
هیچکس نَمونّه پَریشون چه نِنِی صاحب الزمون
هرکِجه آه وناله بی همه جاعکس لاله بی
پرپر بَهینه شهیدون چه نِنِی صاحب الزمون
اون روزی که دَسِّ عدو سرداردلهاره بَزو
دَکِرده اَمه دِلّه خون چه نِنِی صاحب الزمون
فتنه زیاد بَیّه ولی هَسّه غریب سید علی
به یاریِ رهبرمون چه نِنِی صاحب الزمون
از دَسِّ قوم نانجیب مسلمونی بَیّه غریب
بَیّه همه ورد زبون چه نِنِی صاحب الزمون
امام حسین وفاطمه تِه منتظرنه همه
بَهیری انتقامشون چه نِنِی صاحب الزمون
تِه جانِ مارره مدینه وِنِه کَشّه بِشکِنِینه
سینه بَهییه لاله گون چه نِنِی صاحب الزمون
روضه بخون ازکربلا زمین بناله بی هوا
سینه بَزنِه آسمون چه نِنِی صاحب الزمون
حسینِ سَرنیزه سِوار تِه عَمّه جانِه بی قرار
اسیرِ شهرو بیابون چه نِنِی صاحب الزمون
اَمان ازاین بی یاوَری بخاطرانگشتری
مِه دِلّه بُوتِه ساربون چه نِنِی صاحب الزمون
الهی که ای نورعین اَتاروزبین الحرمین
اَمرهاکِنی«مداح»بَخون چه نِنِی صاحب الزمون
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
4_6037484262981110262.mp3
1.93M
#امام_زمان_عج_مازنی
دل که توسه بَیّه خون چه نِنی صاحب الزمون
🎙مداح:حاج مرتضی سروعلی
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۰۵_۲۲_۳۸_۱۳_۰۶۰.mp3
6.96M
زیارت عاشورا
🎙#مهدی_سلحشور
«لبیک یاحسین»
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
.
#امام_زمان
طراوت همه ی روضه ها ! امام زمان !
شبی به روضه ی ما هم بیا امام زمان
فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است
همیشه باخبر از حال ما امام زمان!
به حال مضطر ما هیچ کس محل نگذاشت
کسی بجز تو نکرد اعتنا امام زمان !
فراق توست سرآغاز درد بی درمان
که جز ظهور ندارد دوا امام زمان !
شکستن دل مولای مان خدا نکند
خدا کند که بمانیم با امام زمان
قسم به پای پر از آبله حلال کنید
اگر زدیم به تو پشت پا امام زمان !
شنیده ایم همه بخشش از بزرگان است
ببخش محض رضای خدا امام زمان !
قیامت و دل قبر و زمان جان کندن
به دادمان برس این چندجا امام زمان !
سلام سینه زنان را به جد خود برسان
اگر روانه شدی کربلا امام زمان!
تو را به جان علی اکبر امام حسین
بده حواله ی پایین پا امام زمان !
به گریه کردن هر لحظه ی تو گریه کنیم
به غیر تو نکنیم اقتدا امام زمان !
روال اشک تو یک روز میکشد ما را
نکش به روی سر خود عبا امام زمان!
کنار علقمه ای یا کنار گودالی
کجای کرببلایی؛کجا امام زمان ؟
#علیرضا_خاکساری✍
#محرم
.
.
#حضرت_زینب
#زار_میزنم
السلامعلیک یا امّ المصائب یا عقیله بنی هاشم
دارم میان هلهله ها زار می زنم
خود را میان کوچه و بازار می زنم
این خانواده و ملأ عام ، وای ِ من
از کودکان، شنیدن دشنام، وای ِ من
بر زخم کوچه های مدینه نمک زدند
بنگر تمام فاطمه ها را کتک زدند
بنگر که کار ما به کجاها رسیده است
رقّاصه وقت ناله ی ما کِل کشیده است
خولی به اشک قافله لبخند می زند
ما را به قصد قرب خداوند می زند
گویم چه از رقیه و از گوش پاره اش
دیده به گوش دخترکی گوشواره اش
دانی چرا سکینه به سختی مریض شد
وقتی میان قافله حرف از کنیز شد
باشیم بین سلسله ها تا به کی حسین
تا کی تویی مقابل من روی نی حسین
قرآن نخوان زمان جسارت به خواهرت
تا سنگ دیگری نشود قسمت سرت
قرآن نخوان عزیز دلم در گذر حسین
یک جای سالمی که نداری به سر حسین
با تیر و تیغ و چوب و عصا زخم خورده ای
از سنگ بام شام بلا زخم خورده ای
در بین رقص و هلهله و سبّ کوچه ها
ذکری به لب نشسته که ای منتقم بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#محرم
.
.
#قرآن
سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان
سلام بر سخن حق، سلام بر "قرآن"
به هفت آیهی "سبع المثانی"ات سوگند
تمام رحمت محضی، قسم به "الرحمان"
معلّقات معلّق شد و به زیر آمد
همین که نور تو آمد در آن زمان به میان
خِرَد به عُمق تو هرگز نمیرسد دستش
هزار معنی نازک شدهاست در تو نهان
اگر که چهره بدون نقاب بنماید
کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران
نسیم جنت حق میوزد ز آیاتش
بهشت را به تماشا نشین در این بستان
خزان گذشت بر اوراقِ خَلق و کهنه شدند
گذر نکرده بر اوراق او غُبار خزان
به پیش هیبت "فاتوا بمثله" ، فُصَحا
گرفتهاند سر انگشت عجز را به دهان
زبان به کام گرفتند جمله لال شدند
چو گفت "فاستمعوا له و اَنصِتوا" ، یزدان
بشر کجا و توان سخن چو او گفتن
زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان
نگاه کن و بدان "اُنزل بعلم الله"
اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان
طناب اگر که بخواهی بیا که "انزلنا"
طناب عرش الهیست گشته آویزان
نشستهاند همه انبیا بر این سفره
به لقمهای که بگیری از آن شوی لقمان
فدای نثر روانش شود هزاران نظم
که داده است پریشانی مرا سامان
هزار عُمْر شده صرف فهم او و هنوز
بدیع مانده معانی او و نحو بیان
هزار فتنه بیاید، هزار فتنه رود
به زیر سایهی قرآن نمیشوم نگران
*
چنان پُر است کتاب خدا ز وصف علی
شود علی، بشود این کتاب اگر انسان
ببین به غیر علی کیست "باء بسم الله"؟!
ببین شدست علی بر کتاب حق عنوان
بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟!
علیست مُظهِر قرآن و معنی "تبیان"
خطاب آمده "بلّغ" : "علی ولی الله"
که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان
به برکت علی "اکملتُ دینَکُم" آمد
که با ولایت او کامل است این بنیان
خلافت است فقط لایق علی آری
"لَقَد تَقَمَّصَها" دیگری که وای بر آن
کسی که شیعهی او نیست، غرق میگردد
علیست کشتی نوح و علیست کشتیبان
هر آنچه گفته نبی در حق علی وحی است
مُطَهَّر است نبی از خطا و از هذیان
بدون حُب علی، راه بدتر از چاه است
به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان
علی الصباح قیامت خدات میپرسد
چه شد که بعد نبی ، "اتبعتم الشیطان"؟!
به حکم آیه "واتوا البیوتَ من ابواب"
ز درب خانه نبی را فقط شوی مهمان
علیست باب ورودیِ عِلمِ پیغمبر
گمان مکن که بُوَد شهر بی در و دربان
علیست سرّ "یدالله فوق ایدیهم"
که اوست آیتِ عظمای حق به عالمیان
علیست علّت جمع ضمیر "انفسنا"
به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟
علیست هادی امت پس از نبی به صراط
صراط نیست برای مُحبّ او لغزان
علیست وجه خداوند "ذوالجلال" بلی
در آن زمان که شود "کُلُّ مَن علیها فان"
علیست ساقی کوثر، علیست رحمت محض
و غیر اوست سرابی که "یَحسَبُ الظَمئان"
علیست صاحب علم کتاب و شاهد وحی
کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟!
علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند
به جز حسین و حسن نیست "لُوء لُوء و مَرجان"
قسم به آیه "تَبّت یدا" بریده شود
دو دست هر که زند دست جز بر این دامان
اگرکه تیغ به رویم کشند میمانم
نمیشوم ز مسیر غدیر، رو گردان
به حشر گرکه شفاعت کند گناه مرا
ثواب میخورد آن روز غبطه بر عصیان
بگیر دست مرا بیقرارِ نام توأم
کویر خشک، منم من، تویی تویی باران
فقط ترنم نام تو جان دهد ما را
شبیه آبِ خنک در میان تابستان
*
سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم
عطش چه کرد که صار السماء مثل دخان
رسیده است خطاب "ارجعی الی ربک"
خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان
فدای قاری قرآن که تشنه لب بود و
نداد جرعهی آبی کسی به آن عطشان
آهای شمر تو را ذرهای طهارت نیست
مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن
حجتالاسلام #علی_مقدم ✍
.
4_5787357105807689779.mp3
4.54M
🍃سر میزاریم پای ناموسمون
🍃وقتی حرف از حجابِ
🎙 سید رضا نریمانی
👌بسیار دلنشین
64bbc83ba4db1163e02e69e7_7901374606796648653.mp3
24.94M
✅ از اون قدیما نگاه گرمت...
▶️ #زمزمه
💢 #امام_حسین علیه_السلام
✴️ کربلایی مجتبی رمضانی
🔸🔹🔸
از اون قديما، نگاه گرمت، همش به من بود
همه حواست، به حال و روزِ، من و حسن بود
مىشِستى پاى بسترم، مادرونه
مىذاشتى آب بالا سرم، مادرونه
با اينكه من بزرگترم، ولى خواهر
هميشه بودى ياورم، مادرونه
هر جا رفتم پا جاى من گذاشتى
زندگيتو به پاى من گذاشتى
بچه هاتم براى من گذاشتى
خيلى هستم، مديون تو
زینب زینب، قربون تو
" زينب زينب "
مىبينى پيشت، چه جورى دنيا، خجالتم داد
به خاطر من، تن پسرهات، زير پا افتاد
حالا بيام به خيمه ها، با چه رويى
بيام حرم با اين دو تا، با چه رويى
چه جورى چشم تو چشم بِشم، با تو آخه
سر بگيرم پيشت بالا، با چه رويى
بين ميدون كه چشماشونو بستم
خيلى شرمندتم كه زنده هستم
مونده دو تا امانتت رو دستم
معصومانه، خسته، آروم
هر دو خوابن، روى زانوم
جوونا نیستن، منم که دیگه، عبا ندارم
چه جورى تنها، دو تا شهيدُ، حرم بيارم
توو خيمه ها سقا بايد، كه بمونه
وگرنه دشمن حرمو، مى سوزونه
ببين برادرت داره، پسراتو
كشون كشون به خيمه ها، مىرسونه
اى كه يک عمره كه هوامو دارى
ميشه بازم بياى براى يارى
لااقل تو يكيشونُو بيارى
گلهاتو از، ريشه كندن
حالا دارن، بهت مىخندن
" زينب زينب "
نوحه ی حضرت رقیه س #زنجیرزنی #واحد
یتیمی درد جگر سوز و، درد بی درمان
یتیمی خون جگر خوردن، زاری دوران
اسیری درد نفس گیر و،سینه ی سوزان
اسیری یعنی زمین خوردن،با تن بی جان
کف پاها آبله داره، زخمی و خونه
کبوده پهلوی این دختر، بر لبش جونه
زمین گیر و خسته و عاجز، در شب تاریک
میخواد پاشه راه بره اما، آخ نمی تونه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
یه گوشه با گریه و هق هق، با خودش گیره
چرا بابایم سراغی از، من نمی گیره
براش مهمون اومده امشب،وقت پروازه
یه کم لبخند رو لبش اومد، وقتی می میره
بیا بابا جان به قربانت، در کجا بودی
چرا بابا از من تنها، تو جدا بودی
بابا گفتن در سفر هستی، برمی گردی زود
ولی دیدم با عمو روی، نیزه ها بودی
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سر خونین آمدی پیشم، آمدی بی پا
فقط بابا با تو می گویم عقده ی دل را
سرت را امشب مثه مادر،در بغل گیرم
نشد گر آغوش بگشایی، نازنین بابا
کتک خوردم بر زمین خوردم، آخ زانویم
ببین بابا زخمی دستم ، سوخته گیسویم
کف پاهایم پر از تاول، شد به صحراها
ببین بابا مثل زهرا شد ،زخم پهلویم
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
سه ساله دختر کتک خورده، آه و واویلا
رقیه از بی کسی مُرده، آه و واویلا
بابا امشب کنج ویرونه، آه و واویلا
اومد اون و با خودش برده، آه و واویلا
لالا لالا دختر بابا ، ای رقیه
لالا لالا دختر زیبا، ای رقیه
شدی راحت از غم دنیا، ای رقیه
لالا لا دختر تنها، ای رقیه
آه و واویلا از یتیمی
آه و واویلا از غریبی
آه و واویلا از اسیری
#هادی_همتی
#رقیه #خرابه #زنجیرزنی #واحد
4_5969886026112434525.mp3
7.54M
#نوحه مران یک دم ساربان اشتر
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب رفته اندر گل!
بده ظالم مهلتی آخر زان که من دارم عقده ها در دل
مرا ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان
مران ناقه زان که من دارم از جفای شمر ناله و افغان!
مران ناقه که گویم من درد دل با این پیکر عریان
بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل
بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر!
از آن ترسم ساربان امشب آید و برد دستش از پیکر
ندارد چون طاقتی دیگر مادرم زهرا باب من حیدر
در این صحرا ای شترداران ماندم آسان و رفتم مشکل
شتربانان رحم بنمایید بر دل لیلا بر من مضطر!
که دارد او درد دل بسیار بر سر نعش نوجوان اکبر
چه سازم با مادر اکبر میکند هر دم خاک غم به سر!
.
سَر آوردند...
برای دختر آوردند...
سَری بدون عمّامه...
بُریده حنجر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
گُل آوردند...
برای بلبل آوردند...
میان خون و خاکستر...
کبود و پَرپَر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
شب خرابه...
دخترکی دلش کبابه...
سَر بُریده ای برایش
بدون پیکر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
لالا لالا...
بغل گرفته بابا را...
داره میبوسه رگها را...
بگو که محشر آوردند...
کجا بودی؟
چرا ز ما جدا بودی؟
میشد یه چند شب زودتر..
تو را که آخر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
کتک خوردم...
بابا تو هر نَفَس مُردم...
رقیه تو اسیر کردن...
میان لشکر آوردند...
می لرزیدم
جون خودت می ترسیدم
بابا کشیدن از گوشم
گوشواره مو در آوردند
ای وای ای وای ای وای
موهام رو ببین...
بیا و زانوهامو ببین...
کف پاهام...فدای سَرت
تو را که دیگر آوردند...
نمی تونم...
بدون تو نمی مونم...
بریم که وقت پروازه...
برای من پَر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
#هادی_همتی
#رقیه #واحد #شور
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
یکی اومد، یه مرد نا نجیبی
که خشم شعله ور بود
می زد منو، کشون کشون می برد منو
ناله زدم گفتم نزن
گمون کنم که کر بود...
آبله دردسر بود...
تا که رسیدیم قافله
رسید کنار حرمله
اونم اومد سراغم
میخواست به قصد کشتن
بر بدنم بکوبه
اینجا دیگه، عمه جونم سپر بود
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به جای همه، عمه جونم کتک خورده
خیلی عجیبه، که خواهرت هنوز نمرده
به جون خودت، من نتونستم راه برم
عمه زینب ، منو بغل کرده و برده
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
به آخر خط، اگر رسیده ام بابایی
از تو چه پنهون، دیگه بریده ام بابایی
میخوای بیایی، بیا که مهلتی نمونده
اخر امشب، دیگه شهیده ام بابایی
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
شوم فدایت، سر بریده آمدی تو
موی پریشون، سختی کشیده آمدی تو
بیا عزیزم، بیا در آغوش رقیه
چرا قشنگم، رنگ پریده آمدی تو
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
خوب کاری کردی، که اومدی سراغ دختر
خوب کاری کردی، که اومدی در شب آخر
همسفرم باش، بیا با هم بریم از اینجا
تا آسمونا، پر بکشیم مثل کبوتر
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
1.47M
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
یا ابتاه یا ابتاه یا حسین
عقب موندم از قافله
آبله دردسر بود
وقتی زمین می خوردم
برام یه جور خطر بود
#هادی_همتی
#رقیه #شام #زمینه
لبِ شیرین و چوبِ تر سخت است
مزن ظالم که زینب پای تخت است
*
مزن ظالم که او از ره رسیده
لبانه خشک او زهرا مکیده
*
چوبی به لبت نشسته دیدم
دندان تو را شکسته دیدم
*
گلی گم کردهام پیدا شد امشب
به ویرانه رسیده ماه زینب
*
کسی مانند تو تنها نبود است
چرا لعلِ لبِ سرخت کبود است
*
برای چیست دندانت شکسته
دل زار یتیمان شکسته
*
زِ تو مظلومتر پیدا نمیشه
برای چی چش تو وا نمیشه
*
دو سه روزه که بوی گل نیومد
صدای نغمۀ بلبل نیومد
روید از باغبانِ گل بپرسید
چرا بلبل به سیرِ گل نیومد
*
اندر سریر ناز، چه خوش آرمیدهای
شادی از اینکه رأس برادر را بریدهای
اندر سریر ناز، تو خوش آرمیدهای
شادی از آنکه رأس حسین را بریدهای
من ایستاده بر روی پا و یکی نگفت بنشین
تو روی خار مغیلان دویدهای
گر بر فروش حکم کنی گه به قتل ما
ظالم مگر تو آل علی را خریدهای
ظاهرا چوب بر آن لب میزد
باطنا بر دل زینب میزد
بالا گرفت قائله در مجلس یزید
داف دل رباب تازه شد آن لحظهای که
بالا نشست حرمله در مجلس یزید