eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
225 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
💐۴۹روز تا 💐 ششمین دوره انتخابات مجلس ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نخستین انتخاباتی بود که هر ۳۰ نماینده شهر تهران توانستند در مرحله اول حداقل رای لازم برای حضور در مجلس را کسب کنند. این موضوع مرهون اصلاحیه ای در قانون انتخابات بود که کسب حداقل یک چهارم آراء ماخوذه را مجوزی برای نامزدهای انتخاباتی برای راهیابی به مجلس می دانست. با این حال به علت تشکیک شورای نگهبان در صحت و سلامت انتخابات، آراء ۲ نفر از منتخبین مورد تایید قرار نگرفت و با وجود انصراف آیت الله هاشمی رفسنجانی از لیست نمایندگان تایید شده، مرحله دوم انتخابات برای انتخاب ۳ نماینده باقی مانده برگزار شد. اختلافات بین شورای نگهبان و وزارت کشور در این دوره از انتخابات نیز به دلایل مختلف قوت یافت. پیش از انتخابات، شورای نگهبان در فرآیند نظارت استصوابی ۶۶۹ نفر را رد صلاحیت کرد و این در حالی بود که هیئت های اجرایی پیش از آن فقط ۳۰۲ نفر از این افراد را رد صلاحیت کرده بودند. از نظر شورای نگهبان ۲۱۰ نفر از رد صلاحیت شده ها توسط این نهاد به علت وابسته یا هوادار گروه های غیرقانونی بودن تایید نشدند؛ برخی از افراد مذکور خارج از مهلت قانواین اعتراضات باعث شد که مسئله از طریق رهبر انقلاب به مراجع قانونی واگذار شود و مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان مرجع تصمیم گیرنده نظر شورای نگهبان را تایید کرد. اختلاف دیگر شورای نگهبان و وزارت کشور درباره نحوه شمارش آراء بود. وزارت کشور به شمارش رایانه ای آراء به علت کاهش هزینه و افزایش سرعت در رای شماری و اعلام نتایج اعتقاد داشت، اما شورای نگهبان با وجود موافقت اولیه، سه روز مانده به انتخابات در ابلاغیه ای با این موضوع مخالفت کرد. با وجود آنکه رای ها به علت ابلاغیه شورای نگهبان دستی شمرده شد، وزارت کشور سعی کرد به این امر سرعت داده و نامزدهای منتخب شهر تهران ۴ روز پس از انتخابات اعلام شدند. وزارت کشور انتخابات مجلس ششم را سالم ترین انتخابات پس از انقلاب دانست؛ هیات های نظارت شورای نگهبان اعلام کردند که به علت شکایات واصله، یک سوم آراء تهران باید بازشماری شود. شورای نگهبان طی اعلامیه ای در صدا و سیما شکایت های زیاد را حاکی از ناسالم بودن انتخابات و وجود تخلفات شمرد، اما وزارت کشور این موضوع را نپذیرفت. پس از کشمکش های فراوان و تاخیر طولانی مدت شورای نگهبان برای اعلام نتایج نهایی انتخابات، آیت الله جنتی در نامه ای به رهبر معظم انقلاب طلب راهنمایی کرد. آیت الله سیدعلی خامنه ای رهبر معظم انقلاب در پاسخ به شورای نگهبان اعلام کردند که صندوق هایی که مخدوش بودن آنها از نظر شورای نگهبان اثبات شده است ابطال گردد و به جز صندوق های مذکور نتیجه قطعی انتخابات اعلام شود. در نتیجه دو روز پس از دریافت پاسخ، شورای نگهبان با ابطال ۵۳۴ صندوق، پذیرش ۲۸ نفر از ۳۰ نفر منتخب را اعلام کرد. @entekhabatqods
35.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐۴۹روز تا 💐 ایرانِ امروز از نگاه دیگران کارشناس آمریکایی: 📍پیشرفت‌های هسته‌ای ایران در پاسخ به فشار حداکثری ما، فراتر از همه پیش‌بینی‌ها بود و الان به نقطه خطرناکی رسیده/ایران نسخه‌ای از ائتلاف ناتو را در منطقه ایجاد کرده که اعضای آن متعهد به دفاع از یکدیگرند…
نگاه قدس
قسمت چهارم یک روز صبح وقتی که از ورزش و تمرینات صبحگاهی بر میگشتم، وقتی نزدیک ویلا یا همون محل اسکا
قسمت پنجم هر دفعه ای هم که برمیگشت بهم نگاه میکرد، فورا روش و بر میگردوند و سرعت قدم هاش بیشتر می‌شد. اون خانوم از جلوی چشمام محو شد. در همون حین چشمم خورد به یک جوان تنومندی که موتور داشته و انگار داشته از زمین شالیزاری برمی‌گشته. وقتی نزدیک شد، بهش با دست اشاره زدم سرعتش و کم کنه و بياد سمت من. سرعتش و کم کرد و دور زد اومد سمتم... گفتم: +چطوری مشتی؟ باهمون لهجه شیرین شمالی گفت: _ممنون. بفرما. چیکار داری؟ +میتونی زنگ بزنی اورژانس بیاد؟ از روی پله ها افتادم و کمرم و پای سمت راستم آسیب دیده... فکر کنم پام شکسته. فوری موتورش و خاموش کرد، جک زد پیاده شد اومد کنارم... وقتی رسید به من، نیم خیز شد و دست زد به پای سمت راستم... خدا میدونه چنان ناله ای زدم که همین الآنشم دارم تایپ میکنم وقتی یادش می افتم مغزم تیر میکشه. وقتی داد کشیدم، بهش گفتم: «آیییییی مشتی، چه خبرته؟ چیکار داری میکنی؟ نمیبینی درد دارم؟ بهت گفتم پام شکسته که این قدر درد دارم.» با اورژانس تماس گرفت! حدود 20 دقیقه بعد یه آمبولانس اومد و من و منتقل کردند به یکی از بیمارستان های اطراف اون منطقه. علیرغم اینکه در ناحیه کمر احساس درد داشتم، ولی احساس میکردم دردش شدید نیست، اما امان از درد پای سمت راستم... امانم و بریده بود... دکتر اومد بالای سرم... من و بردند از پای سمت راستم عکس گرفتند و جوابش این شد که از بالای مچ پا، تا زیر کاسه ی زانوی سمت راست سه قسمت شکستگی داره و زیر کاسه ی زانو شکستگی بیشتری داره... اونجا بود فهمیدم برای چی انقدر دردم شدید بود.  القصه، همون روز پای من و گچ گرفتند و بهم چندتا مسکن زدند، کمی استراحت کردم بعدش برگشتم سمت ویلا. قرار شد وقتی گچ پای من و باز کردند، اگر همچنان مشکل داشتم، باید میرفتم اتاق عمل زیر تیغ جراحی. بگذریم... وقتی رسیدم ویلا، لنگان لنگان و به زر به زور خودم و رسوندم به داخل خونه... حدود 20 دقیقه کشید تا برم داخل خونه. چون نمیتونستم راه برم. وقتی رسیدم توی خونه، از درد شدید مجبور شدم سه تا ژلوفن و باهم بخورم تا کمی دردم کمتر بشه، اما تاثیر چندانی نداشت... یادم اومد گوشیم و خاموش کرده بودم.. روشن کردم.. رمز و زدم، چندثانیه ای که گذشت دیدم سیل تماس های از دست رفته و پیامک ها روی گوشیم داره خود نمایی میکنه. از همه بیشتر مادرم زنگ زده بود. فورا باهاش تماس گرفتم...وقتی جواب داد، فورا با صدایی که احساس کردم بغض آلود هست...گفت: _محسسسن... مادر... کجایی؟ +سلام حاج خانوم... چرا صدات اینطوره!؟ _چی شده پسرم؟ +یعنی چی که چیشده؟ واضح حرف بزن مادر من... _پاهات چرا شکست؟ وقتی اینطور گفت فهمیدم که خبر این اتفاق، زودتر از برگشتن من به ویلا، به تهران رسیده. گفتم: کی بهت خبر داده؟ بی بی کلثوم! تا گفت بی بی کلثوم، ذهنم رفت سمت اون دختره... اعصابم به هم ریخت... میدونستم مادر من به کسی نگفته که من کجا هستم! اما اینبار شک کردم!! خیلی مودبانه ولی با دلی پر از آشوب به مادرم گفتم: برای چی آمار من و دادی به بی بی کلثوم که من اومدم شمال؟ بخدا من نگفتم! من هیچ وقت از رفت و آمدهای تو، وَ اینکه کجا هستی و کجا نیستی به کسی چیزی نمیگم. حتی به برادرت و خواهرات. پس چطور فهمیدی؟ بی بی کلثوم زنگ زده! ظاهرا یه دختره که مستاجر خونه ش هست، بهش گفته و بی بی هم زنگ زد گفت پسرت محسن اینجاست و پاش شکسته. عجب! من میام شمال!!! همین امروز !!! نه!! اصلا حرفشم نزن. من حالم خوبه. بزار فقط تنها باشم. من تیر خوردم چیزیم نشد! حالا این که فقط یه شکستگی ساده هست. محسن جان... مادر من! شلوغش نکن. نیازی هم نیست به میترا و صائب و حسنا چیزی بگی! من حالم خوبه، اگر بخوای همین الان بلند میشم برات میرقصم فیلم قررر دادنم و واست میفرستم! خندید گفت: _من دلم هزار راه میره. +به خاک فاطمه حالم خوبه. یه کم درد ساده دارم که با مُسکن و یه سری داروها بر طرف میشه. _پس چیزی خواستی به بی بی بگو تا به بچه هاش یا به مستاجرش بگه برات انجام بدن. +چشم، خیالت جمع.نیازی هم به اونا ندارم! با مادرم خداحافظی کردم.از بیمارستان که داشتم می اومدم، به راننده آژانس پول دادم تا برام از داروخانه چندتا دگزا بگیره.بخاطر شرایط کاریم، دوره های خود درمانی در صورت نیاز رو دیده بودم. آمپول و آماده کردم و دگزا به خودم تزریق کردم.کم کم دردم آروم شد،خوابیدم. یک روز پس از اتفاقات و... ساعت 12ظهر بود،زنگ خونه به صدا در اومد. لنگان لنگان رفتم سمت آیفون، نگاه به صفحه کردم دیدم همون دختره هست.توی دلم یه جلل الخالق گفتم و چندثانیه ای رو به صورتش خیره شدم.توی چشماش یه مهربونی خاصی میدیدم اما خریت محض بود آدمی مثل من بخواد به کسی اطمینان کنه و گول یه چشم مهربون و بخوره. با اینکه فقط دوبار دیده بودمش، اما نمیدونم چرا حس عجیبی نسبت ب این آدم داشتم که نه منفی بود،نه مثبت. @entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و سوم: اول عاج، بعد بچه در داستان قبل خواندیم که سود ‌هاوکینز
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و چهارم: از این بازار به آن بازار برده‌ها چندین بار دست به دست می‌شدند؛ در جنگل، در ساحل آفریقا و در سواحل اروپا و امریکا. و هر بار، دلالان برده قیمت آن‌ها را به چند برابر می‌رساندند. هم در آفریقا و هم در اروپا و آمریکا، بازارهای بزرگ برده فروشی به وجود آمده بود. در بازارهای برده در آفریقا، برده‌ها را پیش از فروش می‌شستند و به تن آن‌ها روغن نارگیل می‌مالیدند تا پوستشان درخشان تر به نظر برسد. دخترهـای جـوان را آرایش می‌کردند و آنها را در پارچه‌های رنگارنگ می‌پیچیدند و گاهی با جواهـر، گردن، گوش‌ها و بینی آنها را زینت می‌کردند. برده‌ها در قفس‌های بزرگی به نمایش گذاشته می‌شدند. گاهی ۱۵۰ برده درون یک قفس قرار می‌گرفتند. برده‌ها برحسب سن، جنس یا قدرت بدنی به چند گروه تقسیم و هر گروه وارد یک قفس می‌شدند، شوهران و همسران آن‌ها را معمولا از هم جدا نگه می‌داشتند؛ چون کنار هم بودن آن‌ها هنگام معامله برای فروشنده یا خریدار دردسرساز می‌شد. هنگامی‌که برده‌ها را از قفس بیرون می‌آوردند، آنها را برحسب سن و درشتی اندام به صف می‌کردند. در اطراف صف، چند برده خانگی برده دار با سلاح مواظب برده‌ها بودند. صاحب برده‌ها مقابل صف راه می‌رفت، برده‌ها را یکی یکی معرفی می‌کرد، از توانایی‌های آنها سخن می‌گفت و قیمت هریک را مشخص میکرد. وقتی یکی از برده‌ها توجـه خریداری را جلب می‌کرد، فروشنده برده را از صـف جـدا می‌کرد و پیش می‌آورد. خریدار اندام‌های او را معاینه می‌کرد؛ درست مثل اینکه گوسفندی را از گلـه جـدا کـرده باشد و اندام‌های او را وارسی کند. او سپس شنوایی برده را امتحان می‌کرد و از او می‌خواست چند کلمه ای صحبت کند. بعد باید مطمئن می‌شد که او بیماری خاصی ندارد و مخصوصاً در خواب خرخر نمی‌کند. خرناس کشیدن در خواب ایراد بزرگی برای یک برده به شمار می‌رفت. وقتی خریدار مطمئن می‌شد برده هیچ مشکلی ندارد، با اربابش وارد معامله می‌شد. او حتی دندان‌های بـرده را هم یکی یکی معاینه می‌کرد. هنگامی‌که بر سر قیمت توافق می‌شـد برده فروش لباس‌های برده را از تن او بیرون می‌کشید و او را عریان به صاحب جدیدش تحویل می‌داد. گاهی زنها، درحالی که بچه‌هایشان را شیر می‌دادند، از شوهرانشان جدا می‌شدند و به ارباب جدید فروخته می‌شدند. @entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۴۹روز تا 💐 🔻 رهبر معظم انقلاب: یک رأی هم مهم است. هیچ کس نگوید که حالا با یک رأی من چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ نه، یک رأی هم قطعاً دارای اهمّیّت است و همین رأی‌ها است -یک رأی یک رأی است- که آراء میلیونی ملّت را تشکیل میدهد. به اعتقاد من با نیّت خدایی وارد بشوید، ثواب ببرید و این کار را انجام بدهید. @entekhabatqods
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب: «ماه رجب، ماه رحمت و برکت الهی است باید تبریک عرض کنیم به یکدیگر، همه ما...» 🔆 حلول ماه رجب، ماه مناجات ، استغفار و بندگي و ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام برامام زمان (عج) و نایب بر حقشان و شما عزیزان مبارک باد 🌹ماه رجب فرا رسید، ماهی که اولین روزش باقری 🌹سومینش نقوی دهمینش تقوی 🌹سیزدهمینش علوی نیمه اش زینبی 🌹بیست و پنجمش کاظمی بیست وهفتمش محمدی است @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌ای همه هستی 🔹‌فدای نام زیبای شما 🔹‌آسمان هرگز نبیند 🔹‌مثل و همتای شما 🔹‌کاش می شد 🔹‌کاسه چشمان ما روزی شود 🔹‌جایگاه اندکی 🔹‌خاک کف پای شما @entekhabatqods
از خداي مي‌طلبم كه به رحمت واسعه خود و قدرت عظيمش در برآوردن هر مطلوبي مرا و تو را توفيق دهد به چيزي كه خشنوديش در آن است، از داشتن عذري‌ آشكار در برابر او و آفريدگانش و آوازه نيك در ميان بندگانش و نشانه‌هاي نيك در بلادش و كمال نعمت او و فراواني كرمش. و اينكه كار من و تو را به سعادت و شهادت به پايان رساند، به آنچه در نزد اوست مشتاقيم. و السلام علي رسول الله‌ صلي الله عليه و آله الطيبين الطاهرين @entekhabatqods
💐۴۸روز تا 💐 ۱۴ - بصیرت و بینش سیاسی نماینده مردم باید دارای فهم و درک سیاسی باشد و مسائل کشور را بفهمد هم مسائل خارجی و توطئه های دشمنان را و هم مسائل داخلی و نیازهای مردم و اولویتهای کشور را. مجلس یک صفحه نمایانی از انقلاب و از افکار عمومی مردم و از سیاستهای کلان کشور است. قضایائی در منطقه پیش می آید، قضایائی در دنیا پیش می آید؛ مجلس باید مواضعش را روشن بیان کند. @entekhabatqods
نگاه قدس
💐۴۹روز تا #جشن_انتخابات💐 ششمین دوره انتخابات مجلس ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نخستین انت
در مقابل اما مجمع روحانیون مبارز دیگر محور جناح چپ نبود و به جز مجمع اسلامی بانوان به دبیر کلی فاطمه کروبی، تشکل های دیگر به صورت مستقل در انتخابات شرکت کردند. از جمله این تشکل ها می توان به مشارکت، همبستگی، تحکیم وحدت و سازندگی- که با وجود سرچشمه از جناح راست به تدریج به سمت جناح چپ نزدیک شده بود- اشاره کرد. در تلاش برای ارائه لیست ائتلافی، جبهه دوم خرداد مرکب از ۱۴ تشکل اصلاح طلب( مجمع محققین و مدرسین، مجمع نیروهای خط امام، مجمع نمایندگان ادوار مجلس، انجمن اسلامی مهندسان ایران، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه های تهران، انجمن اسلامی معلمان ایران، انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، مجمع نمایندگان خط امام مجلس، انجمن اسلامی فارغ التحصیلان هند، مجمع اسلامی کارمندان، مجمع آذری های ایران اسلامی، مجمع حزب الله مجلس و دفتر تحکیم وحدت) در ابتدا کوشید با دیگر گروه های همسو مانند مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت اسلامی، حزب کارگزاران سازندگی، حزب اسلامی کار، حزب همبستگی، خانه کارگر، مجمع اسلامی بانوان و جمعیت زنان انقلاب اسلامی لیست واحدی اعلام کند. اما از آنجایی که این موضوع دور از ذهن به نظر می رسید؛ تصمیم بر آن شد که “جبهه نیروهای خط امام و مدافعین دوم خرداد” یک لیست، ” جبهه معتدل دوم خرداد” (شامل کارگزاران، همبستگی، خانه کارگر، حزب اسلامی کار و چند گروه میانه رو دیگر) فهرست دوم، مجمع روحانیون و مجمع اسلامی بانوان فهرست سوم و جبهه مشارکت و دفتر تحکیم وحدت هرکدام یک لیست جداگانه ارائه دهند. اما در نهایت در آستانه برگزاری انتخابات، لیست های متعددی از طرف گروه های اصلاح طلب اعلام شد. دو حزب میانه رو نیز پیش از انتخابات مجلس ششم اعلام موجودیت کردند. نخست حزب اعتدال و توسعه که با نظر مساعد آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجت الاسلام روحانی و به دبیرکلی محمدباقر نوبخت در پاییز ۱۳۷۸ ایجاد شد. حزب دیگر چکاد آزاداندیشان بود که بر اساس مرامنامه اش بیشتر به جناح راست نزدیک بود تا جناح چپ. دفتر تحکیم وحدت که انتخابات مجلس چهارم و پنجم را تحریم کرده بود، در این دوره لیست ۱۷ نفره ای ارائه داد که فاطمه حقیقت‌جو، علی‌اکبر موسوی خوئینی‌ها و میثم سعیدی سه نامزد اختصاصی این لیست از جانب جبهه مشارکت و مطبوعات دوم خردادی حمایت شدند. دیگر نامزد اختصاصی آنها فریبا داودی مهاجر بود که فقط مورد حمایت جامعه زنان انقلاب اسلامی بود. علی‌اکبر محتشمی‌پور با وجود آنکه از رهبران کلیدی دفتر تحکیم وحدت بود مورد حمایت دفتر تحکیم قرار نگرفت چرا که نسبت به تحولات و گرایش این گروه به سمت نهضت آزادی و ملی مذهبی ها بدبین بود. همه گروه های سیاسی در این دوره از انتخابات، مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کردند. حتی ۶ تن از اصلاح طلبان رد صلاحیت شده شامل عباس عبدی، حمیدرضا جلایی‌پور، هاشم آقاجری، محمدجواد مظفر، احمد زیدآبادی و کاظم شکری در اطلاعیه ای از مردم برای حضور در انتخابات دعوت کردند. عده ای از گروه های اصلاح طلب تصمیم داشتند نام حجت الاسلام عبدالله نوری که به عنوان مدیرمسئول روزنامه خرداد در زندان بود و از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود، را در لیست خود به عنوان سرلیست قرار دهند؛ اما نوری از طریق پیامی از زندان آنها را از این کار منع کرد. نهضت آزادی و ملی مذهبی ها نیز که با رد صلاحیت اغلب کاندیداهای خود از جمله ابراهیم یزدی، عزت الله سحابی، حبیب‌الله پیمان، هاشم صباغیان، ابوالفضل بازرگان، محمد و غلامعباس توسلی، محمد بسته‌نگار، امیر خرم، نرگس طالقانی، اعظم طالقانی و …. رو به رو شده بودند، خواستار شرکت مردم در انتخابات شدند. از نکات جالب توجه این انتخابات حضور غلامعلی حداد عادل در لیست کارگزاران، محسن رضایی در لیست مجمع روحانیون، مرضیه دباغ و مرضیه وحید‌دستجردی در لیست همبستگی، حجج اسلام کروبی و محتشمی‌پور در فهرست جمعیت ایثارگران و عدم حضور آیت‌الله رفسنجانی در لیست مجمع روحانیون مبارز بود. انتخابات مجلس ششم در تاریخ ۲۹ بهمن سال ۱۳۷۸ برگزار شد و جناح چپ یا اصلاح طلبان پیروز آن بودند. از جناح راست فقط غلامعلی حداد عادل توانست جز ۳۰ نفر منتخب شهر تهران باشد و هر ۲۹ نفر دیگر از جناح مقابل بودند. بیشترین کاندیداهای مورد حمایت از لیست های مطبوعات دوم خردادی(۲۹ نامزد)، جبهه مشارکت( ۲۷ نامزد) مجمع روحانیون مبارز(۲۰ نامزد)، دفتر تحکیم وحدت، جامعه زنان انقلاب اسلامی و خانه کارگر بود. در مقابل، لیست های جامعه روحانیت مبارز، جمعیت ایثارگران، جامعه اسلامی دانشگاهیان، حزب تمدین اسلامی و چکاد آزاداندیشان به ترتیب کمترین نامزد پیروز در انتخابات را در برداشتند.
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و چهارم: از این بازار به آن بازار برده‌ها چندین بار دست به دست
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و پنجم خرید برده برده‌هایی که راهی آمریکا می‌شدند، چند روز پیش از رسیدن به مقصـد، غـذای اضافی دریافت می‌کردند و به بدنشان روغن می‌مالیدند تا سالم تر به نظر برسند. ورود کشتی‌های بـرده بـه لنگرگاه به جشنواره‌ای شبیه می‌شد. گاهی همه برده‌های یک کشتی پیشاپیش به یک خریدار فروخته می‌شدند ؛ اما خیلی وقت‌ها ناخـدا برده‌هایش را حراج می‌کرد. ابتدا مریض‌ها را جدا می‌کرد و آنها را به قیمت یک دلار می‌فروخت و بعـد فـروش هر گروه را آغاز می‌کرد. زن‌ها، مردها، پیرها و جوان‌ها چهار گروه بردگان بودند و ناخدا برای هر گروه قیمت ثابتی تعیین می‌کرد و بعد هر گروه را در هم می‌فروخت. خریداران به طرف برده‌ها هجوم می‌بردند، در میان آنها میلولیدند و برای آنکه بهترین و سالم ترین آن‌ها را به چنگ بیاورند، باهم می‌جنگیدند و آن‌ها را از دست هم می‌کشیدند. گاهی برده‌ها از دیدن این صحنه‌ها چنان وحشت زده می‌شدند که در ساحل پا به فرار می‌گذاشتند و خریداران حریص با سگ‌هایشان آنها را تعقیب می‌کردند. برده‌های خریداری شده به شهرهای آمریکا منتقل می‌شدند. در این شهرها، بـاز هـم بازارهای برده ای برپا بود و برده‌ها در آن‌ها با قیمت‌های بیشتری به فروش می‌رسیدند. برده‌ها بیشتر در شهرهای جنوبی آمریکا به فروش می‌رسیدند. همه شهرهای جنوبی بازار برده داشتند. این بازارها یک مرکز حراجی و یک ساختمان برای نگهداری برده‌ها داشت. ساختمانی که درحقیقت اصطبلی بود تا خریداران بتوانند برده‌ها را در آنجا معاینه کنند. شمار خریداران زیاد نبود ؛ بسیاری از خانواده‌ها توان آن را نداشتند که برده ای بخرند. برای همین، بیشتر خانواده‌ها هرگز برده نداشتند. قیمت برده‌ها تا رسیدن به شهرهای آمریکا بسیار بالا می‌رفت. گاهی قیمت دو برده سالم روی هم از قیمت یک خانه، زمیـن کنار آن و تمام دارایی‌های کل خانه بیشتر بود. دلالان برده، کسانی که در حمل ونقل آنها دست داشتند و دستگیرکنندگان برده‌های فراری، در نتیجه این قیمت‌های بالا به ثروت‌های هنگفتی رسیده بودند. در این میان، بیشتر برده‌ها را صاحبان کشتزارهای وسیع پنبه می‌خریدند. اختراع ماشین بافندگی در انگلستان، در پایان قرن هجدهم، سرنوشت تازه ای را برای بسیاری از مردم آفریقا رقم زد. این ماشین‌ها نخ را با سرعت بیشتری به پارچه تبدیل می‌کردند. اکنون به نخ بیشتری نیاز بود. سپس ماشینی هـم بـرای ریسیدن نخ از پنبه اختراع شد. پس از آن، ماشینی ساخته شد تا دانه‌های پنبه را از غـوزه جـدا کند. سرعت این ماشین پنجاه برابر از سرعت کار انسان بیشتر بود. اکنون به پنبه بیشتری نیاز داشتند. دشتهای وسیع آمریکا بهترین مکان برای کشت پنبه بود تا چرخ کارخانه‌های انگلستان از حرکت نایستد ؛ اما زیر کشت بردن این دشت‌های گسترده به نیروی کار نیاز داشت. تنها چاره ای که به ذهن مزرعه داران آمریکایی می‌رسید استفاده از برده‌ها بـود. نیـاز مـزارع پنبه قیمت برده‌ها را روز به روز در آمریکا بالا می‌برد و سود تجـارت برده را بیشتر و بیشتر می‌کرد. استفاده وسیع از برده‌ها در کشتزارهای آمریکا به جایی رسید کـه ایـن مـزارع بـه تولیدکننده ۷۵ درصد پنبه جهان تبدیـل شـدند. @entekhabatqods
انتخابات مجلس روسیه فدراسیون روسیه بزرگترین کشوری است که پس از فروپاشی از اتحادیه شوروی منشعب گردید. بر اساس قانون اساسی مصوب ۱۹۹۳ این کشور یک دولت فدراتیو سکولار مبتنی بر قانون با نظام جمهوری است. در این سیستم فدراسیون روسیه از مناطق، جماهیر و قلمروهای خودمختار تشکیل شده است، در حالی که حکومت مرکزی دارای قدرت اصلی است و حکومت های محلی به صورت حق اعمال حاکمیت و تصمیم گیری در حوزه اموال و سیاست گذاری های شهری و تعیین مالیات مناطق تحت کنترل خود را دارند. حکومت مرکزی در روسیه بسیار قدرتمند است تا جایی که رییس جمهور به عنوان رییس و بالاترین مقام کشور می تواند احکام و دستوراتی بدون بررسی قوه مقننه به مرحله اجرا بگذارد. اختیارات ریاست جمهوری روسیه به حدی است که برخی او را با “شارل دوگل”، رییس جمهور بنیانگذار جمهوری پنجم فرانسه، مقایسه می کنند. اختیارات رییس جمهور شامل مواردی چون انتخاب نخست وزیر، رییس بانک مرکزی، قضات و دادستان کل دادگاه عالی فدراسیون روسیه و دادگاه قانون اساسی با تایید پارلمان و عزل و نصب فرماندهان عالی و نیروهای مسلح روسیه و نمایندگان دیپلماتیک این کشور است. در کنار قوه مجریه، قوه مقننه نیز در این کشور دارای صلاحیت های اختصاصی ذکر شده در قانون اساسی فدراسیون روسیه است. قوه مقننه روسیه قوه مقننه یا پارلمان روسیه “مجمع فدرال” نام دارد، که شامل دو نهاد “دومای کشور” و شورای فدراسیون” است. دومای کشور مجلس دوما یا مجلس سفلی و عوام روسیه دارای ۴۵۰ عضو است که در هر دوره برای نمایندگی به مدت ۵ سال انتخاب می شوند. همه شهروندان روسیه با حداقل ۲۱ سال سن می توانند در انتخابات شرکت کنند و یا به عنوان نامزد وارد عرصه انتخابات دوما شوند. در حال حاضر رای گیری در این مجلس بدین صورت است رای دهندگان دارای دو صندوق جداگانه برای رای به نامزدهای احزاب و رای به نامزدهای حوزه های انتخابیه تک عضوی هستند. نصف کرسی های مجلس دوما متعلق به نمایندگان احزاب سیاسی با شرط کسب حد نصاب ۷% آراء و نصف دیگر متعلق به نمایندگان حوزه های تک عضوی است. یک نماینده دوما می تواند به صورت همزمان عضو مجلس دیگر پارلمان یعنی شورای فدراسیون نیز باشد. جلسات پارلمان در روسیه علنی است و نمایندگان در صورت پیش بینی از قبل می توانند جلسات غیرعلنی شکل دهند. فعالیت هر دو مجلس مجمع فدرال به سه دسته قانون گذاری، نظارت بر اموال دولت و نظارت بر هیات دولت تقسیم می شود. اختیارات و وظایف اختصاصی دومای کشور از این قرار است: ۱.اعلام موافقت با انتصاب نخست وزیر روسیه از سوی رییس جمهوری فدراسیون روسیه: اگر فرد پیشنهادی رییس جمهور سه بار توسط دوما رد شود یا دوما در طی سه ماه دو بار به فرد پیشنهادی رای عدم اعتماد بدهد، رییس جمهور می تواند دوما را منحل کند و درخواست برگزاری انتخابات برای تشکیل مجلس جدید بدهد. ۲. تصمیم رای اعتماد به دولت فدراسیون روسیه ۳. نصب و عزل رییس بانک مرکزی فدراسیون روسیه ۴. نصب و عزل رییس اتاق محاسبات و نیمی از اعضای آن ۵. نصب و عزل نماینده تام الاختیار در مورد حقوق بشر در انطباق با قانون اساسی فدرال ۶. اعلام عفو ۷. ارائه اتهامات بر علیه رییس جمهوری فدراسیون روسیه برای برکناری او: دوما در صورت توافق دو سوم نمایندگان و تایید دادگاه قانون اساسی می تواند رییس جمهور را خلع کند. ۸. صدور مصوبات در حوزه اختیارات: پیش نویس همه قوانین در ابتدا باید به دوما ارجاع داده شود و همه قوانین در مرحله آغازین باید توسط مجلس دوما تصویب شود. سپس قوانین تصویب شده دوما در صورتی که به موضوعات مشخصی( بودجه فدرال، مالیات و عوارض دولتی، مقررات مالی،پولی، اعتباری، گمرکی و انتشار پول، تصویب و لغو قراردادهای بین المللی فدراسیون روسیه، وضعیت و حفاظت از مرزهای دولتی فدراسیون روسیه و جنگ و صلح) مرتبط باشد، به شورای فدراسیون ارجاع داده شود. رییس جمهور دارای حق وتو در حوزه قوانین و بازگرداندن قوانین مصوبه به پارلمان برای تجدیدنظر است، با این حال در صورتی که دو سوم نمایندگان دوما و شورای فدراسیون دوباره آن را به همان شکل اولیه تصویب کنند، رییس جمهور به امضای آن موظف می شود. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت پنجم هر دفعه ای هم که برمیگشت بهم نگاه میکرد، فورا روش و بر میگردوند و سرعت قدم هاش بیشتر می‌ش
قسمت ششم حسی که نه میشه اسمش و گذاشت خوب و عاشقانه، نه میشه گفت نفرت، نه میشه گفت ترس، نه میشه گفت... اصلا بگذریم... مونده بودم که این آدم، خودش به طور عمدی چیزی رو بهانه میکنه و میاد درب ویلا، یا واقعا بی بی اون و میفرسته. دیدم ول کن نیست و داره زنگ میزنه. گوشی آیفون و برداشتم... گفتم: +بفرمایید. صدای خاصی داشت. خیلی با کرشمه و طنازانه حرف میزد. احساس کردم صداش و عمدا اینطوری میکنه. خدا لعنت نکنه عاصف و که درمورد این نوع صداها میگفت، صدای این طور دخترا، دل از هر مردی میبره... وقتی گفتم بفرمایید، گفت: _سلام. خوبید آقای سلیمانی؟ وقتی گفت سلیمانی پشمام فرررر خورد... گفتم: +جااان؟ امرتون؟ _بی بی کلثوم منو فرستادند؛ گفتند براتون غذا بیارم... تاملی کردم گفتم: +بفرمایید داخل... دکمه رو زدم در و باز کردم؛ فورا برگشتم سمت مبل و نشستم. کنترل تلویزیون و گرفتم، مانیتور مربوط به دوربین های مداربسته ویلا رو روشن کردم و چک کردم. دیدم داره میاد بالا... در ورودی رو چندبار با دست زد... گفتم: +بیا داخل خانوم... _سلام +و علیکم دیدم توی سینی، یه بشقاب و یه کاسه چینی هست! همینطور که سرش پایین بود، گفت: _ببخشید این ظرف غذا و کاسه ی آش و کجا باید بزارم؟ این سیدعاصف عبدالزهراء دیوانه ی ما، گاهی اوقات شعرهای عجیب غریبی میخوند. یادمه یه شعر و همیشه میخوند که با دیدن این خانوم، ناخودآگاه به یاد اون شعر افتادم... چادری بر سر نموده نذر آش آورده بود بیشرف از زیر چادر صد دل از من برده بود روزه بودم من، لبانم خشک و او برقی به لب گوییا قبل از اذان شاتوت اعلا خورده بود چندثانیه از خیره شدن من به این خانوم و فکر کردن به اون شعر گذشته بود، که نگاهمون به هم گره خورد... یه هویی سرش و انداخت پایین... خیلی محترمانه و مودبانه بهش گفتم: +زحمت بکشید ظرف و بزارید روی همین میز روبرویی. _چشم... ظرف غذا رو گذاشت روی میز؛ ازش تشکر کردم... مخاطبان محترم بگذارید به نکته ای اشاره کنم! من یک مامور امنیتی هستم. پس وظیفه م هست وقتی به کسی شک میکنم با ترفندهای مختلفی که بلدم، با ذهن اون شخص بازی کنم تا ببینم نتیجه ش چه چیزی میشه... نمیدونم چرا کلا از وقتی اومد درب ویلا، بهش شک کردم. شاید بگید دیوانه ای! اما برای من این حرفها مهم نیست و من کارخودم و میکنم. اگر مستند داستانی امنیتی عاکف سری سوم و خونده باشید، میدونید که عرض کرده بودم کار ما اینه که حتی به یقینیات خودمونم شک کنیم. شک، بخشی از زندگی و کار یک نیروی امنیتی هست. گفتم کمی شیطنت کنم و با ذهنش بازی کنم... وقتی ظرف غذارو گذاشت، بهش گفتم: +در خدمت باشیم. نگاهی به من کرد و با لبخندی توام با اخم ریز و با همون صدای دلفریب همیشگی گفت: _نه ممنونم. لبخندی زدم گفتم: +منم از شما ممنونم. اگر دوست داشته باشید خوشحال میشم که بشینید و با هم چای، یا دمنوش، یا قهوه و... میل کنیم! کسی هم نیست! میتونید راحت باشید. _خیلی لطف دارید.. حاج خانوم منتظر هست، باید زودتر برگردم! +هر طور میلتونه! پس یه زحمتی بکشید! فقط قبل از اینکه برید لطف کنید یه قاشق برای من بیارید که این غذا رو تا از دهن نیفتاده و گرم هست بخورم. لبخندی زد و رفت از آشپزخونه قاشق و آورد. وقتی داشت برمیگشت که بره، دوباره هر دوتامون هم زمان به هم دیگه نگاه کردیم. لبخندی زد و رفت. با خودم گفتم الان اگر بره و این حرفی که بهش گفتم «کسی نیست، درخدمت باشیم» به بی بی کلثوم بگه و مادرم بفهمه، یک حسین واویلایی راه میفته که نگو و نپرس. داشتم توی دلم میخندیدم. چون از عمد اینطور رفتار کردم تا ببینم چندمرده حلاجِ و چطور دختریه. بعد از این اتفاق، نمیدونم چیشد که دیگه این دختره نیومد و بی بی خودش برام غذا میاورد و حسابی بهم توجه میکرد. اما همین نیومدن، بیشتر من و مشکوک میکرد. بگذریم... یک ماه و نیم پای من توی گچ بود... رسما خونه نشین شدم و عملا تبدیل شدم به یه آدم بی حرکت و یکجا افتاده. خلاصه بعد از یک ماه و نیم، گچ پام و باز کردن و تا 15 روز به طور دائم، هر روز میرفتم استخر و توی استخر راه میرفتم تا کم کم به حالت طبیعی برگردم. ادامه دارد... @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
سلام بر تو ای مولایی که همه دشمنانت مغلوب اقتدار تو خواهند شد. سلام بر تو و بر روزی که جرعه های هدایت را به همه خلق می نوشانی. السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ اَلْفَتْحِ وَ نَاشِرَ رَايَةِ اَلْهُدَى... @entekhabatqods
💐۴۷روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۱۵- حفظ عزت ملی نماینده مجلس چون نماینده این ملت عزیز است باید عزّت این ملت را حفظ کند. @entekhabatqods
نگاه قدس
در مقابل اما مجمع روحانیون مبارز دیگر محور جناح چپ نبود و به جز مجمع اسلامی بانوان به دبیر کلی فاطمه
بر اساس اطلاعیه ستاد انتخابات کشور، ۳۰ نماینده منتخب شهر تهران عبارت بودند از: محمدرضا خاتمی، جمیله کدیور، علیرضا نوری، محسن آرمین، سیدهادی خامنه‌ای، محسن میردامادی، مجید انصاری، بهزاد نبوی، احمد بورقانی، سهیلا جلودارزاده، داود سلیمانی، احمد پورنجاتی، الهه کولایی، علی شکوری‌راد، سیدعلی‌اکبر موسوی خوئینی‌ها، وحیده طالقانی، محسن صفایی فراهانی، میثم سعیدی، سیدشمس‌الدین وهابی، فاطمه حقیقت‌جو، بهروز افخمی، محمد نعیمی‌پور، ابوالقاسم سرحدی‌زاده، فاطمه راکعی، مهدی کروبی، سیدمحمود دعایی، الیاس حضرتی، حجت الاسلام محتشمی‌پور، حداد عادل و علیرضا محجوب ۸۶ روز پس از اعلام نتایج توسط وزارت کشور، شورای نگهبان لیست ۲۸ نفره متفاوتی را به عنوان منتخبین شهر تهران اعلام کرد که بر أساس آن علیرضا رجایی، رسول منتخب نیا و الیاس حضرتی در لیست ۳۰ نفره قرار نداشته و حذف شدند. فهرست شورای نگهبان ۲۴ جا به جایی داشت که مهم ترین آن حذف علیرضا رجایی تنها نامزد پیروز ملی مذهبی ها و جایگزینی آن با غلامعلی حداد عادل- که در ردیف ۳۳ام قرار داشت- بود. همچنین آیت الله رفسنجانی از ردیف ۳۰ام به جایگاه ۲۰ ام صعود کرده بود و در آن دوران که نقد به آیت الله هاشمی رفسنجانی و دولت سازندگی یکی از محورهای مهم جناح چپ در تبلیغات انتخاباتی بود، این اقدام شورای نگهبان مورد انتقاد شدید این جناح قرار گرفت. در نتیجه شرایط شکل گرفته، آیت‌الله هاشمی طی اطلاعیه ای از پذیرش نمایندگی تهران انصراف داد. حذف علیرضا رجایی و جایگزینی غلامعلی حداد عادل نیز مورد انتقاد ستاد انتخابات کشور و افراد و گروه هایی چون تحکیم وحدت قرار گرفت؛ چنانکه موسوی خوئینی‌ها، نماینده منتخب دفتر تحکیم، به حداد عادل توصیه کرد به عنوان یک چهره دانشگاهی و فرهنگی به پاس احترام به آرای مردم از نمایندگی مجلس استعفا دهد و محمدرضا خاتمی در اعتراض به این جا به جایی گفت:” ما با هرکسی که با دوپینگ وارد مجلس شده باشد، برخورد می کنیم”. تهدید وی در جریان بررسی اعتبارنامه حداد عادل نمایان شد، چراکه او آخرین نماینده ای بود که اعتبارنامه اش تصویب شد. در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۷۹، مرحله دوم انتخابات تهران برگزار شد و طی آن حجت الاسلام محتشمی‌پور و الیاس حضرتی به مجلس راه یافتند. علیرضا محجوب نیز در انتخابات میان دوره ای در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ توانست به عنوان نماینده مجلس انتخاب شود. به لحاظ آماری، از مجلس ششم تا مجلس دهم تعداد نمایندگان زن سیر نزولی پیدا کرد. در این مجلس ۶ نماینده از شهر تهران حضور داشتند که عبارت بودند از سهیلا جلودارزاده، فاطمه حقیقت‌جو، فاطمه راکعی، وحیده علائی طالقانی، جمیله کدیور و الهه کولایی. ۷ نماینده دیگر زن از شهرهای ارومیه( شهربانو امانی)، مشهد( فاطمه خاتمی)، شیراز( طاهره رضازاده)، دشتستان (حمیده عدالت)، اصفهان( اکرم منصوری‌منش) اسلام آباد غرب( اعظم ناصری‌پور) و خلخال( مهرانگیز مروتی) بودند. البته لازم به ذکر است که تعداد کاندیداهای زن انتخابات مجلس ششم بیشتر از دوره های پیشین بود، چنانکه بسیاری از آنان در لیست های انتخاباتی مورد حمایت احزاب و تشکل های سیاسی حضور داشتند. تعداد نمایندگان روحانی مجلس ششم نسبت به مجالس قبلی، کاهش چشم گیری داشت. بر خلاف مجالس پیشین که هر کدام شامل بیش از ۱۰ روحانی نماینده از شهر تهران بودند ، این دوره فقط ۵ روحانی( حجج اسلام مجید انصاری، سیدهادی خامنه‌ای، سیدمحمود دعایی، مهدی کروبی و سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور) از این شهر راهی مجلس شدند. در کل نیز تعداد ۳۵ نماینده روحانی وارد مجلس ششم شدند @entekhabatqods
نگاه قدس
انتخابات مجلس روسیه فدراسیون روسیه بزرگترین کشوری است که پس از فروپاشی از اتحادیه شوروی منشعب گردید
در آغاز سیستم انتخاباتی بسیار پیچیده و دارای چند مرحله بود و همه شهروندان نمی توانستند رای دهند.اما قانون اساسی سال ۱۹۳۶ انتخابات عمومی و مستقیم را بنیان گذاشت.در سال ۱۹۸۸ و پس از روی کار آمدن “میخائیل گورباچف”کنگره نمایندگان مردم به صورت جداگانه در هریک از جماهیر تشکیل شد و برای اولین بار انتخابات مردمی ای شکل گرفت که شامل نامزدهایی غیر از اعضای حزب کمونیست روسیه بود.پس از آن پست ریاست جمهوری توسط “بوریس یلتسین” در اتحادیه شوروی ایجاد شد که قدرت اصلی اجرایی بود و میزان زیادی از صلاحیت های کنگره نمایندگان مردمی و شورای مرکزی اتحادیه شوروی را کاهش داد و به مرور منحل کرد. با شکل گیری کودتای سال ۱۹۹۱ علیه اصلاحات گورباچف، روند فروپاشی شوروی آغاز شد و جماهیر به مرور حاکمیت مستقل خود را به دست آوردند تا دسامبر و فروپاشی کامل شوروی که منجر به شکل گیری کشور روسیه شد. در سال ۱۹۹۳ قانون اساسی جدید پیشنهادی یلتسین به رای گذاشته شد و با رای مثبت سه پنجم رای دهندگان به تصویب رسید. سپس اولین انتخابات دومای فدراسیون روسیه پس از شوروی برگزار شد. بر اساس این این انتخابات ۴۴۴ نماینده برای حضور در دوما انتخاب شدند، که شامل ۲۲۵ نفر از حوزه انتخابی فدرال و ۲۱۹ نفر از حوزه های انتخابیه تک عضوی بود. انتخابات در “چچن” برگزار نشد و رای پنج حوزه انتخابیه باطل شد. حزب “دموکرتیک روسیه” ۶۴ کرسی، حزب “انتخاب روسیه” ۶۴ کرسی، حزب “کمونیست فدراسیون روسیه” ۴۲ کرسی، حزب “کشاورزان روسیه” ۵۷ کرسی، “انجمن یابولوکو” ۲۷ کرسی،“ائتلاف زنان روسیه” ۲۳ کرسی و حزب “اتحاد و توافق روسیه” ۲۲ کرسی را در انتخابات ۱۹۹۳ کسب کردند. قوانین مصوب دومای اول بیشتر مربوط به امور اجتماعی و امنیتی و در مجموع به دنبال رفع تنش ها و درگیری های سیاسی شکل گرفته در آن دوران بود. دومین انتخابات دومای فدراسیون روسیه در تاریخ ۱۷دسامبر ۱۹۹۵ برگزار شد. در مجموع ۱۵۷ کرسی به حزب “کمونیست فدراسیون روسیه”، ۵۵ کرسی به ائتلاف “خانه ما، روسیه”، ۵۵ کرسی به حزب “لیبرال دموکرات روسیه” و ۴۵ کرسی به “انجمن یابولوکو” رسید. دومای دوم قوانین کلی و پایه ای کشور مانند قانون مدنی، قانون کیفری، قانون بودجه و مالیات و غیره را تصویب کرد. به علت بحران های حکومتی شکل گرفته، دومای دوم در فاصله ۳ سال ۱۰ بار مجبور به رای گیری برای انتخاب نخست وزیر جدید روسیه شد. انتخابات دومای سوم روسیه در تاریخ ۱۹ دسامبر سال ۱۹۹۹ برگزار شد.در حالی که آراء ۸ حوزه انتخابیه باطل اعلام و انتخابات مجدد این حوزه ها بعلاوه حوزه انتخابی چچن در سال ۲۰۰۰ انجام شد.در این دوره حزب “کمونیست فدراسیون روسیه” و “اتحاد جنبش بینامنطقه ای” با کسب ۱۱۳ و ۷۳ کرسی از دوما پیشتاز انتخابات بودند. پس از آنها “ائتلاف وطن”، “اتحادیه نیروهای راست”، “ائتلاف ژیرنوفسکی” و “انجمن یابولوکو” به ترتیب ۶۸، ۲۹، ۱۷ و ۲۰ کرسی دومای روسیه را تصاحب کردند.موارد تصویبی دومای سوم روسیه شامل اموری چون قوانین مربوط به بانک مرکزی، امور بانکی و بیمه و تعیین شکل پرچم و سرود ملی فدراسیون روسیه بود. چهارمین انتخابات مجلس دومای روسیه در تاریخ ۷ دسامبر سال ۲۰۰۳ انجام شد. در این انتخابات آرای ۳ حوزه انتخاباتی باطل اعلام شد. ۳ حزب سیاسی(حزب “روسیه متحد” ۲۲ کرسی،حزب“کمونیست فدراسیون روسیه” ۵۲ کرسی، حزب“لیبرال دموکرات روسیه” ۳۶ کرسی) و یک ائتلاف انتخاباتی (“ائتلاف وطن” ۳۷ کرسی) گروه های اصلی پیروز انتخابات ۲۰۰۳ بودند.مهم ترین اقدامات دومای چهارم تعیین تمایز قدرت حکومت فدرال و قدرت های محلی، مدرنیزه کردن ارتش و تشدید مبارزه علیه تروریسم بود. در این دوره به منظور افزایش کارآمدی پارلمان، سیستم انتخاباتی این نهاد به نمایندگی تناسبی تغییر یافت. انتخابات دومای پنجم روسیه اولین انتخاباتی بود که یک حزب توانست اکثریت مجلس را تصاحب کند.در این انتخابات که در سال ۲۰۰۷ برگذار شد، حزب “روسیه متحد” توانست صاحب ۳۱۵ کرسی نمایندگی مجلس دوما شود. پس از آن حزب“کمونیست فدراسیون روسیه”با ۵۷ کرسی،حزب “لیبرال دموکراتیک روسیه”با ۴۰ کرسی و حزب “روسیه عادل” ۳۸ کرسی دومای پنجم را به دست آوردند. بحران اقتصاد جهانی سال های ۲۰۰۸-۲۰۱۰ تعیین کننده اولویت های دومای پنجم بود، به گونه ای که این مجلس قوانین متعددی برای حمایت از سیستم اقتصادی این کشور تصویب کرد. انتخابات ششم مجلس دومای روسیه در تاریخ ۴ دسامبر ۲۰۱۱ برگزار شد. برای اولین بار در این دوره نامزدها برای تصدی دوره ۵ ساله نمایندگی وارد کارزار انتخاباتی شدند. احزاب “روسیه متحد”، “کمونیست فدراسیون روسیه”، “روسیه عادل” و “لیبرال دموکراتیک روسیه”، ۴ حزب اصلی برنده انتخابات ۲۰۱۱ بودند. عمده بحث مهم این دوره از مجلس روسیه درباره الحاق شبه جزیره کریمه به این کشور و بحران ها و درگیری های بین المللی شکل گرفته در این حوزه بود. @entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و پنجم خرید برده برده‌هایی که راهی آمریکا می‌شدند، چند روز پیش
برگی از داستان استعمار قسمت بیست و شش: داغ بردگی برده‌ها کالاهایی ارزشمند بودند و ممکن بود روی زمین و دریا ربـوده شوند و حتی پا به فرار بگذارند. برای همین، هرکس مالک آنها می‌شد، نشانه خودش را روی تن برده‌ها می‌زد تا در صورت فرار یا دزدیده شدن بتواند ادعا کند که صاحب آن بوده است. این کار با داغ زدن روی بدن برده‌ها به انجام می‌رسید. قطعه فلزی که نام یا علامت شخص برده‌دار روی آن کنده شده بود در آتش کاملا داغ می‌شد. چند نفر دست و پای برده را می‌گرفتند و فرد دیگری داغ را روی سینه یا بازوی برده می‌گذاشت هنگامی‌که برده‌ها فروخته می‌شدند. صاحب جدید هم داغ خودش را روی تن آن‌ها می‌زد. برده‌ها آرزو می‌کردند که در اختیار ارباب جدید قرار نگیرند تا این شکنجه بارها و بارها تکرار نشود. گاهی اوقات، علامت شرکت‌ها یا مؤسسات بزرگ صاحبان برده روی تن آن‌ها می‌خورد؛ مثلا کمپانی انگلیسی آفریقا برده‌های خودش را با علامت DY مشخص می‌کرد. خانواده سلطنتی پرتغال روی بدن برده‌هایش نشان صلیب می‌زد. انجمن کلیسای آنگلیکن انگلستان هم از علامت SPG استفاده می‌کرد. افزایش روزافزون قیمت برده‌ها و تأثیری که در رونق کشاورزی و صنعت کشورهای مقصد داشتند باعث شد دولتهای اروپایی بیش از گذشته به تجارت برده توجه کنند. دولت‌ها در بندرهـا حـق گمرکی مناسبی از این کالاهای گران قیمت دریافت می‌کردند. تجـار بـرده‌ای هنگام ورود کشتی‌ها به بندرهای اروپا و آمریکا، پیش هر کاری، باید حق گمرکی برده‌های موجود در انبار کشتی را به دولت پرداخت می‌کردند. برخی از برده‌داران با تقلب و تقلید از داغ‌های خانواده سلطنتی یا انجمن کلیه انگلیکـن تـلاش می‌کردند حقوق گمرکی برده‌های خود را نپردازند. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت ششم حسی که نه میشه اسمش و گذاشت خوب و عاشقانه، نه میشه گفت نفرت، نه میشه گفت ترس، نه میشه گفت.
قسمت هفتم بعد از دوماه و خرده ای تصمیم گرفتم بار و بندیلم و جمع کنم برگردم تهران... ساعت 23 / جاده سوادکوه به سمت تهران داشتم با سرعت خیلی پایین رانندگی میکردم و میخواستم از روستا خارج بشم تا اینکه دیدم اونطرف بلوار، یعنی مسیر سوادکوه به سمت تهران، در اون تایم از شب یک زن ایستاده. برام جالب بود که در اون تاریکی، وَ اون وقت شب، یک زن به تنهایی ایستاده. همزمان گوشیم زنگ خورد. نگاه به شماره کردم، دیدم خواهرم میترا از لبنان هست. تماس و جواب دادم و مشغول صحبت شدیم. دقایقی گذشته بود و همینطور که با خواهرم مشغول حرف زدن بودم، شیشه ی ماشینم و بخاطر اینکه از هوای تازه استفاده کنم، یک مقداری دادم پایین، اما احساس کردم یه صدایی میاد... شیشه رو دادم پایین تر، سرم و بردم بیرون و دنبال صاحب اون صدا گشتم. نگاه کردم دیدم یه ماشین توقف کرده. فهمیدم اون خانوم هنوز که هنوز هست بعد از 15 دقیقه اونجا ایستاده و نرفته وَ دوتا مزاحم با یه پژو پارس اومدن جلوش ترمز کردند و دارند براش مزاحمت ایجاد میکنند و میخوان به زور سوارش کنند. فورا جاده رو بررسی کردم، دیدم 100 متر بالاتر یه دور برگردون داره. فقط به خواهرم این جمله رو گفتم: «میترا خودم بهت زنگ میزنم. خداحافظ.» گوشی رو قطع کردم، تیکاف کردم و رفتم سمت دور بگردون و خودم و رسوندم به اون طرف بلوار و با سرعت بسیار بالا رفتم سمت اون ماشین... وقتی رسیدم، دستی رو کشیدم و جلوی پژو پارس توقف کردم. اسلحم و از داخل کیفم گرفتم از ماشین پیاده شدم. اسلحه رو گذاشتم پشت کمرم، اسپری فلفل و از کنار کمرم کشیدم بیرون. یه داد زدم گفتم: «هووووی! بیشرفا ! مگه خودتون ناموس ندارین؟ چتونه؟ قلاده پاره کردین... با ناموس مردم چیکار دارین؟» یکیشون اومد سمتم که هم قد و قواره خودم بود! وقتی رسید نزدیکم یه فحش ناموسی بهم داد، یه لگد محکم زد به پای سمت راستم... دقیقا همون پایی که شکسته بود و تازه خوب شده بودم. از درد داشتم میمردم. انگار دوباره پام شکسته بود. یادمه وقتی من و زد، تمام قوت و نیروم و توی پاهای سمت چپم جمع کردم، رفتم چسبیدم به همونی که بهم لگد زد! همین الان که دارم مینویسم، دلم میخواد دوباره بگیرمش بزنم. با دستام دوطرف بازوش و گرفتم؛ اون و چسبوندم به خودم، پام و آوردم بالا، سه مرتبه با زانوی سمت چپم، وَ با شدت زیاد کوبیدم به شکمش. نفسش بند اومد. لنگان_لنگان رفتم سراغ راننده. وقتی رسیدم بهش امون ندادم تا من و بزنه، معطل نکردم، یه دونه چگ زدم به صورتش و با کف دستم کوبیدم به چشمش. وقتی دور و برم و امن دیدم، نگاه کردم به اون خانوم. هنگ کردم. دیدم همون خانومی هست که مستاجر بی بی کلثوم بود و چندباری از خونه بی بی برام غذا آورد. هنگ بودم! گفتم: «شمایی؟» با وحشت نگام کرد. از بس ترسیده بود رنگش شده بود عین گچ. کل بدنش میلرزید. بهش گفتم: «برو سوار ماشین من شو.» درد پای آسیب دیده م داشت دیوونم میکرد. لنگان لنگان فورا رفتم سمت ماشینم و از توی ساکم یه چاقو برداشتم... اومدم سمت ماشین اون دوتا مزاحم، زدم دوتا لاستیک جلوی ماشین و پاره کردم. زنگ زدم 110 و گفتم یکی از همکارانشون هستم در یکی از نهادها تا فوری یک تیم گشتی وَ محلی با یک جرثقیل بفرستند به موقعیتی که اعلام میکنم. بعد از 10 دقیقه برادران زحمت کش نیروی انتظامی اومدن و بهشون گزارش دادم!! تا اینکه اون دونفر مزاحم و منتقل کردند به کلانتری و دیگه نمیدونم چیشد. سوار ماشینم شدم. از توی آیینه به خانومی که پشت نشسته بود نگاه کردم. دیدم داره میلرزه همچنان... بهش گفتم: +چرا این وقت شب اینجا ایستاده بودید؟ جوابی نداد! ازش پرسیدم: +اینا کی بودند؟ جوابی نداد. چون خیلی ترسیده بود و توان حرف زدن نداشت... بهش گفتم: +مسیرتون کجاست؟ جوابی نداد... صدام و بردم بالا گفتم: «نمیشنوی؟ زیر لفظی میخوای برای حرف زدن؟ خب جواب بده دیگه. ای بابا!» با صدای لرزان و حال بد گفت: «مسیرم سمت تهران هست.» دیگه چیزی نگفتم... هم مسیر بودیم. استارت زدم و حرکت کردم به سمت تهران. حدود 20 کیلومتر از مسیر و طی کرده بودم که چشمم افتاد به یه غذاخوری که نزدیکش یه هایپر مارکت بزرگ داشت. توقف کردم و رفتم از پشت ماشین فلاکس چای و گرفتم. اومدم درب عقب ماشین و باز کردم بهش تعارف زدم بیاد پایین تا آبی به دست و روش بزنه و اگر میل به غذا داره براش سفارش بدم. سفارش غذا نداشت، اما همراه من اومد داخل فروشگاه تا برای خودش کمی خرت و پرت بخره. حواسم شش دانگ بهش بود. تموم تحرکات و رفتارش و زیر نظر داشتم. عمدا توی ماشینم تنهاش نزاشتم. چون توی ماشین مدارکم و یه سری وسیله های شخصی بود. از طرفی اصول امنیتی و اطلاعاتی ایجاب میکردتمامی موارد و رعایت کنم. موارد مربوط به خودم و سفارشات خانوم رو حساب کردم و بعد از دقایقی فروشگاه و ترک کردیم. @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
❤️ سلام امام زمانم ❤️سلام پدر مهربانم 🌹اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان ارواحنا فداه سال ها؛ نه قرن هاست که کفه ترازوهایمان تعادل ندارد؛ با دستی خالی و ندار، دل هایمان پر از دل تنگی برای کسی است که او از ما دلتنگ تر است....... کسی که باید باشد و نیست.... @entekhabatqods
💐۴۶روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۱۶- عدم تملق استکبار جهانی اگر نماینده ای بی علاقه به انقلاب و کشور و بیا اعتقاد به قانون اساسی به مجلس راه پیدا کند که مصالح این کشور برایش مهم نباشد؛ دشمنیهای استکبار جهانی را نفهمد، دلش بخواهد که از استکبار جهانی تملّق بگوید و در روزنامه ها و مجلات وابسته به صهیونیستها اسمش را درشت بنویسند و بگویند فلانی با سیاست نظام جمهوری اسلامی مخالفت کرد؛ چنین نماینده ای مجلس را خراب میکـ کند، ملت را خراب میکند کشور را هم خراب میکند؛ پس به درد نمی خورد. اگر نماینده ای بر سرِ کار آید که قبل از ورود به مجلس خود را وامدار دیگران کرده و مجبور باشد در مجلس وام آنها را ادا کند؛ نانهایی به قرض گرفته باشد و بخواهد به مجلس که رفت، قرض خود را ادا کند؛ به درد نمیخورد. اگر نماینده ای به مجلس برود که از مسائل کشور درک لازم را نداشته باشد؛ فاقد هوشمندی ،آگاهی سواد و معرفت لازم باشد، به درد نمی خورد. نمایندگی کار مهمی است. @entekhabatqods
نگاه قدس
بر اساس اطلاعیه ستاد انتخابات کشور، ۳۰ نماینده منتخب شهر تهران عبارت بودند از: محمدرضا خاتمی، جمیله
مجلس ششم از تقلب تا تحصن 1- تشکیل و حاکمیت حزب مشارکت در دولت اصلاحات: 1/1- در دوم خرداد 76 دولت سید محمّد خاتمی تشکیل و اصلاحات افراطی بر تحقق خواسته­های خود با تشکیل حزبی بنام مشارکت که یک حزب دولت ساخته مثل حزب کارگزاران سازندگی بود، فعالیت­های ضد دین خود را آغاز کردند. این حزب در مجموع توسط 110نفر با دو طیف فکری تشکیل شده است: یکی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که در 13آبان 58 سفارت آمریکا را تسخیر کردند و در حال حاضر اکثر به اتفاق آنان پشیمان گشته و بسمت غرب یا فرار کرده یا سنگ غرب را سینه می­زنند و طیف دیگر آنان نواندیشان دینی که تمایل به لیبرال دمکراسی غرب(اسلام آمریکایی)دارند را بوجود آوردند. 2/1- حزب مشارکت برای اعمال خواسته­های سکولار خود ابتدا با شعارهای «ایران برای همه ایرانیان» و «دانستن حق مردم است» شروع کرد و از وضع موجود کشور به تندی و غیر مسئولانه مکرراً انتقاد کرد، بطوری که با نوشتن کتاب «عالیجناب سرخ پوش و عالیجناب خاکستری» آقای هاشمی را منکوب و محکوم کرد و تمام قتل­های زنجیره­ای را به او نسبت دادند . @entekhabatqods