eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست از درد غمت گریه ی بی چون و چرا هست حسین جان  این دشت زیارتکده ی منظر توست بی روی تو عالم همه در آتشِ آه ست  این قدر نگو یار نمانده ست و غریبم حسین جان خواهرت بمیره،هل من ناصرت رو نشنوه  این قدر نگو یار نمانده ست و غریبم تا دختر زهرا و اَبر مرد خدا هست هنوز عباس رو داری داداش،هنوز بچه های من غلام های تو هستند حسین جان تو تیغ بده تا که به طوفان غیورم معلوم شود زینب تو مرده و یا هست از هل مِن پر سوز تو فهمیده دل من در قافله ی نیزه سواران توجا هست  ▪️هنوز جا برا بچه های من هست،حسین،امشب شب روضه ای است که مادرهای شهدا هرکجا نشتند،پای این روضه،ناله می زنند،به خدا مادر مگه می تونه داغی رو فراموش کنه،مادره با خون دل این بچه ها رو بزرگ کرده،دیدند زینب اومده تو خیمه،موهای بچه هاشو داره شونه می کنه،کفن تن بچه هاش کرد،عزیزای دلم،وقتشه آبروی مادرتون رو بخرید،دست پرورده های زینبند ▪️گفتند: مادر نکنه دلت غصه دار باشه،ما برای همچین روزی تربیت شدیم،اما اگه ما خودمون بریم به دایی بگیم،قطعاً ردمون می کنه،تو بیا،دست ما رو بگیر،مادر تو خیلی پهلو برادرت آبرو داری،بگو حسین،دو تا غلام حلقه به گوش برات آوردم،رفت پیش برادر هر هاجر خونین جگری هدیه ای آورد ای کعبه من حال بگو نوبت ما هست؟  تو ناز نفرما که بمیرند به پایت یک گوشه ی چشمی که کفن پوش دوتا هست  من کار به برگشت پسرهام ندارم خوش هستم از این که دو نفس با تو مرا هست ▪️یه بزرگواری می گه هر کاری می کرد زینب تا شهادت برادر رو به تأخیر بیندازه،لذا حتی ظهر عاشورا که اومد،برادر زینب رو راضی کرد اومد سمت میدان،یه وقت دید داره صداش می آد،مهلاً مهلا،یابن الزهرا،داداش صبر کن،به این بهانه زینب می خواست شهادت ولی خدا،امام زمانشو به تأخیر بیندازه،رفتند بچه ها اجازه گرفتند برا میدان،ابی عبدالله داره نگاه می کنه،همه شاگردای دست عباسند،پروانه هاشون هم کار عباس رو می کنه تو میدون ▪️عباس ایستاده،داره جنگشون رو می بینه،ماشاءالله می گه،لاحول ولا قوة الا بالله می گه،حسین داره دعاشون می کنه،دل تو دل ابی عبدالله نیست،آخه این خواهر کسی که میرفت میدون می اومد بدرقه،می ایستاد کنار دست حسین،یاریش می کرد،تو دل دشمن می زد،کنار بدن علی اکبر بعضی ها نوشتند ▪️زینب پیاده از حسین زودتر رسید،اما اینجا هرچی حسین نگاه می کنه،خواهر تو خیمه مونده،یه وقت دیدند رنگ صورت ابی عبدالله تغییر کرد بچه ها رو زمین افتادند،هر دو دست گردن هم انداختند،برای بار آخر دایی مهربونشون رو صدا زدند،حسین اومد کنار بدنشون نشست،هرچی نگاه به خیمه می کنه،شاید زینب بیاد،ای وای،شایداین سئوال رو نکرد از بی بی،بعد از شهادت بچه ها،اما یه نفر بود وقتی خبر دار شد،انگار عقده ای تو سینه اش بود،گفت:باید از بی بی سئوال کنم،دیدند اومده تو مدینه،یک به یک میون محمل هارو می گرده،سئوال کرد آیا بی بی من رو ندیدید،عبدالله بن جعفره،همسر فداکار زینبه،خودش سفارش کرده،چشماش کم سو بود،ابی عبدالله نگذاشت باهاشون رهسپار کربلا بشه،مدینه به امر حسین مونده،اما شنیده زینب برا هرکدوم از شهدای بنی هاشم،اومده بالا سرشون،این عقده تو سینه اونه،آیا بچه های من لیاقت نداشتند ▪️این مادر از خیمه بیرون بیاد،اومد کنار محمل زینب ایستاد،گفت خانم زینب رو ندیدی؟یه وقت دیدند عمه ی سادات داره اشک می ریزه ▪️فرمود عبدالله حق داری زینب رو نشناسی،زینب تو به این حال نبود،زینب تو اینقدر شکسته نبود،وقتی بی بی رو شناخت گفت بی بی جان،یه سئوالی اگر ازت نپرسم آروم نمی گیرم،چرا بالا سر بچه هامون نرفتی؟ چرا گذاشتی بچه هام غریب جون بدن؟ ▪️یه نگاه کرد به عبدالله فرمود: چه توقعی از من داشتی عبدالله، والله ترسیدم حسین نگاهش به من بیاُفته،از من خجالت بکشه،اما دادشم از برا من تلافی کرد عبدالله ▪️وقتی رفتیم کربلا،اربعین رسیدیم کنار قبر حسین، گفتم:حسین ،حالا روز تلافی کردن توست،اگه می خوای زینب خجالت نکشه،سراغ رقیه رو از من نگیر حسین… https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹از وقتی به دنیا آمدند، با عشق مادر به حسین شیر خوردند،  با مادر دنبال حسین بودند، تربیت کننده آنها حسینه، گر چه عبد الله ابن جعفر هست، بین راه به امام پیوستند، نامه عبدالله را دادند به دایی عزیزشان، امام حسین تشکر کرد از عبدالله و از خواهر گرامش ، روز عاشورا  با لباس رزم، شمشیر حمایل  ،خدمت دایی سلام کردند، فرمود : بروید مادر را بیاورید، مادر گفت قبولتان نکرد من میدونم چه کار کنم...   گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست باشد محل نده قسم مر تضی که هست وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست چادر نماز حضرت خیر النسا که هست   آیا فقط سعادت زینب اضا فی است بیرون مکن مرا تو از این خانه،جا که هست از درد گریه تکیه مده سر به نیزه ات زینب نمرده شانه ، دارالشفا که هست   قر با نیان خواهر خود را قبول کن گیرم که نیست اکبر تو، طفل ما که هست   🔸امیری حسین و و نعم  الا میر   گفتی که زن جهاد ندارد برو برو لفظ برو چه داشت برادر بیا که هست خون را بیا به دست دو قر بانیم  بکش تو خون مکش به دست برادر حنا که هست   گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دارم از الآن می‌بینم ، روی زمینی کاشکی تو از تو قتلگاه ، منو ببینی یه لشکره مقابلت ، یکی بگه به قاتلت می‌دونی بی حیا داری ، کجا می‌شینی؟ می‌بینم از تو خیمه چشم تر تو می‌بره آروم آروم آروم سر تو یهو به سمت قتلگاه ، همه دویدن بردن برا غنیمتی ، هرچی که دیدن میون سینم آتیشه ، دیگه داره غروب میشه حتما دیگه تا الآنا ، سرُ بریدن زبانحال: ▪️(دید فایده نداره گفت داداش یادته اون روز اومدن در خونه رو شکستن...😭 مادرمون بین در و دیوار بود ، دیدی چقدر سخت بود مادرُ زدن... 😭 ▪️داداش تو نپسند این دو تا باشن منو بزنن اینا نگاه کنن) حالا من دیگه دستام روی سرمه یکی گفت الآن دیگه وقت حرمه یه زن تنها با این لشکر چه کنم؟ توی این آتیش با معجر من چه کنم؟ هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عشق ِخواهر شه عطشان دلمو ديگه نسوزان بده رخصت اي برادر اي حسين جان تو رو قرآن تو رو قرآن بده رخصت بچه هام برن به ميدون التماست ميكنم با دلي محزون من ميخوام گلام بشن فداي چشمات همه هستي مو مي ريزم بپاي چشمات كي ميگه ياور نداري تو مگه خواهر نداري؟ بميرم برات كه اشكات شده جاري بيقراري بيقراري داغ اكبر دلتو صد پاره كرده نگاه ِ خسته ي تو لبريز درده دوس دارم منم يه سهمي داشته باشم اجازه بدي خودم برات فداشم نميام از خيمه بيرون نبيني منو پريشون سختي ِداغ گلاي من ِدلخون شده آسون شده آسون پس نميگيره كسي كه داده هديه بچه هام فداي اصغر و رقيه سر تو باشه سلامت، گل زهرا به فداي سرِ تو تموم دنيا توي خيمه ميزدم بال تا كه افتادي تو گودال زير دست و پاي اسبا شدي پامال رفتي از حال رفتي از حال دستمو از دست ِعمه جون كشيدم سوي مقتل بين دشمنا دويدم دويدم فدابشم به چشم ِنازت دويدم تا برسم به اين نمازت بميرم غرقه ي خوني داري باز نماز ميخوني تو ميخواي بلند شي از جا نميتووني نيمه جوني نيمه جوني سپر بلات ميشم اي عمو جونم من خودم فدات ميشم اي عمو جونم زندگي بدون ِ تو معنا نداره واي به حال ِ طفلي كه بابا نداره دست من جدا شد اما به فداي سرت آقا سر من به روي نيزه پيش ِسقا ميره بالا ميره بالا آخرين شهيد دشت كربلاتم طفلم اما مثل ِ قاسم مبتلاتم مادرت اومده با قد ِ خميده لحظه ي وصل ِ منو بابا رسيده دل من غرق نيازه عمو جون بده اجازه قصه ي كوچه دوباره شده تازه اين يه رازه اين يه رازه نامه ي بابا دلت رو برد مدينه اينقده گريه نكن عمه مي بينه من ميخوام فدات بشم ، شبيه ِ اكبر فداي نگات بشم ، شبيه ِ اكبر من ز نسل مرتضايم حسن ِ كرب و بلايم گرچه ابن الحسن اما مجتبايم آشنايم آشنايم وارث مرد جمل اومده ميدون مست احلي مِن عسل ، اومده ميدون بي كلاه خود و زره مرد نبردم با نواي ياعلي زلزله كردم منو دوره كرده دشمن ميزنن با سنگ و آهن شده از جراحت و زخم مثل ِ جوشن سينه ي من سينه ي من رو سرم بارون سنگ مي باره اي واي عمو زود بيا شدم صد پاره اي واي دل ِ من به آرزوش رسيده اينجا شده ام شبيه ِ اكبر ارباً اربا بدني كه نيمه جونه روي خاك ِ بيابونه از تنت رو نعل اسبا هست نشونه پر ِخونه پره خونه كربلا بوي تن ِ تورو گرفته شدي اي گل حسن سرخ و شكفته بميرم كه قد كشيدي شدي رعنا تو وضوي خون گرفتي شدي زيبا @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 رخصت بده دو طفل خودم را فدا کنم این فیض رو سپید شدن رو زمن مگیر هم دختر شهیدم و هم خواهر شهید این مادر شهید شدن را ز من مگیر باید عزیز را به فدای عزیز کرد در خیمه غیر این دو عزیزی نداشتم غیر از دو طفل خود که به قربان تو کنم در خیمه ام برای تو چیزی نداشتم بیهوده میزنند همه لاف عاشقی کس نیست عاشق تو به مانند زینبت ای هست و نیستم به فدای تو یاحسین نا قابل است جان دو فرزند زینبت خوشبخت خواهری که تو باشی برادرش تا سایه ی تو هست دگر غم نمی‌خورم فرزند اگر چه که همه دنیای مادر است دنیایِ بی تو هیچ به دردم نمی‌خورد 🔹هیچکی نباشه اما سایه ی تو بالا سرم باشه، برا همین بود تا کوفه سر حسین بالا محمل زینب بود… از هر چهارسو به تو شمشیر می‌زنند باید برای خود سپری دست و پا کنی از خیمه ام دوتا سپر آورده ام حسین باید که هر دوتا پسرم را فدا کنی سخت است دست و پا زدن بچه های من اما فدای طفل رباب و سکینه ات سخت آن بود که داخل گودال بنگرم خنجر به دست شمر نشسته به سینه ات 🔸با یه امیدی با یه انگیزه ای فرمود: بچه ها بیایید، محمد و عون،گفتند: جانم مادر ،بفرمایید با ما چیکار دارید؟ اینا نوه های فاطمه اند، اینا زیر سایه ی زینب بزرگ شدند،سرا پایین بله مادر جان،قربونتون برم، مادر قربون این حیاتون برم، سرتونو بالا بیارید، میخوام یه کاری بکنید، میخوام منو رو سفید کنید تا نگن دایی تون لشگر نداره، یاری رو نداره…😭 عزیزام میخوام برید مادر پهلو شکستم و خوشحال کنید…😭 گفتند: چه کنیم مادر جان؟ گفت: اول صبر کنید، سرمه به چشمشون کشید،هی قد و بالای بچه ها رو نگاه کرد، دورتون بگردم، شما سربازای حسین هستید… ▪️کاش مرد بودم شمشیر می گرفتم میومدم وسط میدان.. برید اذن از دایی بگیرید،همچین که اومدن مقابل خیمه ابی عبدالله، خبر دادن دوتا عزیزای زینب اومدن فرمود: زود وارد بشن… چیه عزیزای دایی؟ حسین دست رو صورتشون کشید، این دو تا برادر رو بغل گرفت ،گفتند: دایی ما تنهایی نیومدیم یعنی چی عزیزم؟ دایی جان ما فرستاده های مادرمون زینبیم مادرمون گفته دایی غریبه.. 😭 گه اجازه بدید ما هم بریم میدان؟ ابی عبدالله فرمود: نه شما یادگارای خواهرم هستید، قبول نکردن،زودی اومدن تو چادر مادرشون زدن زیر گریه؟چی شده عزیزای من؟ 🔸گفت: مادر رفتیم اما دایی قبول نکرد،یه وقت دیدن زینب با عجله دوید.. همچین که اومد مقابل حسین، گفت: داداش! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟ هم بچه هام فدات، خودم هم قربونت حسین.. 😭 عاقبت ابی عبدالله فرمود: شاید باباشون جناب عبدالله راضی نباشه؟ بی بی زینب فرمود:من تربیت شده ی فاطمه ام شوهرداری خوب بلدم…. 🔹وقتی داشتم می اومدم خود عبدالله گفت: زینب! این دوتا بچه ها باهات میان، هر جا تو تنگنا قرار گرفتی، کار به جنگ کشید، یادت باشه من نیستم، دو تا بچه ها رو اول بفرست، اینارو فدای بچه های حسین کن…😭 تا اینو گفت: دیگه حسین گفت: چشم خواهرم! همه دورشون رو گرفتن، یکی براشون قرآن می خونه، آیت الکرسی میخونه،یکی میگه مواظب خودت باش محمد، یکی میگه: عون مواظب خودت باش.. تنها کسی که هیچ عکس العملی نشون نمی‌داد زینب بود، می گفت: مادر میخوام مثل جدتون مثل شیر وارد میدان بشید،چنان رفتن رجز خوندن این دو تا آقازاده جنگ نمایانی کردن.. یه نامردی دیدن وسط جمعیت داره داد میزنه گفت: داغشون رو به دل مادرشون بذارید…دورَشون کردن،همچین که این آقازاده ها افتادن، بلند صدا زدن: دایی حسین!… این آقازاده هارو شهید کردن، ابی عبد الله وسط میدان، این دوتا رو بغل گرفت،می اومد سمت خیمه پاهاشون رو زمین کشیده میشد.. 😭 همه ی زن ها از خیمه ها بیرون اومدن، یکی میگه: محمد، یکی میگه: عون! به سر و صورت میزدن،یه وقت دیدن مادرِ شهید نیست.. 😭 ▪️هر کی رو زمین اقتاد اول زینب بیرون اومد،رفتن سراغ زینب دیدن گوشه ی خیمه نشسته، خانوم عزیزات رو آوردن، اینجا نشستی! ▪️فرمود: بیرون نمیام،با خودم گفتم: شاید حسین منو ببینه خجالت بکشه آاای حسین... @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
قلم عاجز مونده از وصف.mp3
2.26M
شماره 1197 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 قلم عاجز مونده از وصف حماسه های زینب کسی نمی تونه بگذاره پاشو جا پای زینب از خیر بچه هاش گذشت به خاطر عزیزش مصمم و عاشقانه بود چشم ستاره ریزش یه بار دیگه بزرگی کرد روح ستم ستیزش وای! با روحیه و عزم زهرایی تمام کاراش میشه شیدایی نمی بینه اون غیر زیبایی وای! هر اونچه زمونه غم آورده برای دلش ماتم آورده ز صبر دلش صبر کم آورده ▪️امون ای دل ای امون ای دل زمونه از یاد نمی بره بانوی عالمینُ قصه های عاشقونه ی شریکتُ الحسینُ کرببلا رو زنده کرد خطبه های تو شامش ایمان میاره کافر از معجزه ی کلامش مستنده! حتی تو شام خدا میده سلامش وای! رو نی سر هجده مسیحا دید توی کوچه ها نون و خرما دید مصیبت رو “إلا جمیلا” دید ▪️وای! امون ای دل ای دل امون ای دل نداره که دریای غم ساحل نگم روضه ی چوبه ی محمل ▪️امون ای دل ای امون ای دل @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
دسته گل های زینب.mp3
1.54M
شماره 1198 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دسته گلهای زینب جانشان در تاب تب نام زهرا روی لب بر محضرت أخا عرض ارادت می کنن از عمق جانشان طلب شهادت میکنن ▪️مولا مولا یابن الزهرا یا حسین وقتی که نمی دهی اجازه نام پاک زهرا چاره سازه حرف همه تار و پود زینب عشق تو حسین عین نمازه ▪️مولا مولا... ما دوتایی سربازیم بهر مولا جان بازیم ما به عشقت می نازیم ما از ازل شدیم به وادی عشق تو اسیر باشد سرودمان امیری حسین نعم الامیر مولا، بنگر، به سپاه زینبیون با نام علی رویم به میدان تا اینکه کنیم رزم نمایان آقا سر تو فقط سلامت ما کشته شویم به راه قرآن ▪️مولا مولا.. @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
AudioCutter_۱مادرمون بستری بود خاطرته.mp3
1.64M
شماره 1200 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 مادرمون بستری بود خاطرته اون روزای آخری بود خاطرته تو هر کجا بودم باهات یادت که هست اشکایی که ریختم به پات یادت که هست مادری کردم برات یادت که هست حالا قلبمو می شکنی یادت باشه منو شرمنده می کنی یادت باشه داری دست رد می زنی یادت باشه بیا بذار رو سفید بشم بیا نذار نا امید بشم تموم آرزوم اینه که مادر دو تا شهید بشم ▪️وای حسین وقتی علی اکبر می رفت خاطرته جون من از پیکر می رفت خاطرته با پا نه با سر اومدم یادت که هست دنبال اکبر اومدم یادت که هست تا قلب لشکر اومدم یادت که هست حالا نوبت من شده کاری کنم با دوتا پسرهام تو رو یاری کنم جون بدن بعیده یه کم زاری کنم بذار فدای چشات بشم پیش مرگای بچه هات بشم خیال من رو راحت بکن بیا بذار که فدات بشم ▪️وای حسین @noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌