eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.6هزار دنبال‌کننده
341 عکس
8 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
بنی اسد متحیّر، ستاده‌اید همه چرا به بحر تفکر فتاده‌اید همه برای دفن شهیدان کربلا، زن و مرد ز خانه سر به بیابان نهاده‌اید همه کسی نبود که رو سوی این دیار نهد خـدا تمـام شما را جـزای خیر دهد بنی اسد نگرید این خجسته تنها را ستارگان زمین، ماه انجمن‌ها را نصیبتان شده قدر و سعادتی امروز شما به خاک سپارید این بدن‌ها را به هـر بدن که رسیدید احترام کنید به زخم‌ نیزه و شمشیرها سلام کنید بنی اسد تن انصار رو به‌ روی شماست که دفن پیکرشان، جمله آرزوی شماست کمک کنید در این سرزمین پیمبر را نگاه مادر ما فاطمه به سوی شماست اگـر شمـا، نشناسید این بدن‌ها را معرّفی کنم، این پاره پاره تن‌ها را بنی اسد همه رو سوی قتلگاه کنید به پیکری که بوَد غرق خون نگاه کنید به مصحفی که شده آیه‌آیه گریه کنید ز آه خود، رخ خورشید را سیاه کنید تنی کـه ریخته از هم چگونه بردارید کمک کنید، که یک قطعه بوریا آرید بنی اسد تن پاک برادرم اینجاست که عضوعضو وجودش ز هم جداست جداست هر آنکه دید ورا گفت این رسول خداست کمک کنید که این جان سیدالشهداست دل حسین نـه تنها گسسته از داغش پس از پدر کمر من شکسته از داغش بنی اسد نگهم بر دو شاخۀ یاس است بر آن نشانه لب‌های سیّدالناس است به احترام بگیرید هر دو را سردست ادب‌کنیدکه این دست‌های عباس است نه دست مانده به جسم مطهرش نه سری خــدا بـه مـادرش ام البنین کند نظری بنی اسد گل صدپاره‌ای، در این چمن است شهید بی زرهی، پاره‌پاره پیرهن است ادب کنید که این ماه سیزده ساله پسرعموی عزیزم، سلالۀ حسن است به تیر و نیزه تن پاره‌پاره‌اش سپر است ز حلقه‌های زره، زخم‌هاش بیشتر است بنی اسد بدنی پشت خیمه مدفون است دل رباب و دل فاطمه بر او خون است مزار اوست همان روی سینۀ پدرش ز خون او گل روی حسین گلگون است هنوز هست به سوی حسین دیدۀ او سـلام «میثم» بــر حنجـر بریـدۀ او @nohe_sonnati
ای یاوران آل پیمبر بنی اسد اجر شما و ساقی کوثر بنی اسد در این زمین به دست شما دفن می شوند تن های پاره پاره ی بی سر بنی اسد بهر شما شناختن این همه شهید در این دیار نیست میسر بنی اسد من می شناسم این شهدا را در این دیار با آن که بی سرند سراسر بنی اسد انصار اهل بیت و خدا و پیمبرند این جسم های پاک و مطهر بنی اسد این بی زره بدن گل گلزار مجتباست کز حمله ی خزان شده پرپر بنی اسد این مصحف ورق ورق ریخته به خاک باشد برادرم علی اکبر بنی اسد از پای تا به سر شده مانند باغ گل دارد ز بس که زخم به پیکر بنی اسد این جسم چاک چاک علمدار کربلاست عباس نور دیده ی حیدر بنی اسد سردار سر بریده و سقای تشنه لب پشت و پناه آل پیمبر بنی اسد حالا رسیده نوبت گودال قتلگاه دریای خون خالق اکبر بنی اسد این است مصحفی که ز هر آیه اش رسول بگرفته بوسه های مکرر بنی اسد تفسیر گشته آیه به آیه ورق ورق با تیغ و تیر و نیزه و خنجر بنی اسد در سی هزار لشکر دشمن در این زمین لشکر نداشت جز علی اصغر بنی اسد این است کشته ای که سرش را بریده اند در پیش چشم خواهر و مادر بنی اسد میثم هماره سوخته در ماتم حسین اشعار اوست شعله ی آذر بنی اسد @nohe_sonnati
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! @nohe_sonnati
تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده جسم جوانان بنی هاشم به خاک است لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده با احتساب آتش خیمه یقینا چیزی برای دفن از اکبر نمانده با احتساب نعل های تازه حتماً چیزی هم از قنداقه ی اصغر نمانده زیباترین پروانه در گودال مانده پروانه ای که در تن او پر نمانده مادر کنار پیکرش روضه گرفته نایی برای گریه اش دیگر نمانده تقصیر قلب سنگ نیزه دارها شد حالا کنار او اگر خواهر نمانده آقا رسید و دید از نزدیک انگار انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده! گفتند با گریه که آقا جز حصیری چیزی برای دفن این بی سر نمانده پیچید پیکر را میان بوریا و فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده با احتساب ضربه های آخر شمر حتما دگر چیزی از این حنجر نمانده @nohe_sonnati
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری آه، آقای غریبم چقدر غم داری تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات باز هم روضه نا خوانده به عالم داری این همه زائر دلسوخته خاکت را از ازل داشته ای تا به ابد هم داری روضه خوان هات زیادند، یکی شان قرآن مطلع فجر خدا سوره مریم داری درد دل کن که نماند به دلت چون پدرت خواهرت هست کنارت، تو که محرم داری بهترین نوحه ما هست «غریب مادر» صاحب روضه بگو -بهتر از این دم داری-؟ تا که نومید نگردد ز درت محتاجی تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت دید در وزن تنت چند هجا کم داری @nohe_sonnati
دوبیتی بنی اسد پی تدفین پیکر شهدا بیامدند همه با عزم جزم پابرجا نشد میسرشان فهم نام آن اجساد نمود سید سجاد یاری آن ها ▪️ چو جسم اطهر بابا امام وقت بدید بگفت بهر من ای قوم یک حصیر آرید نمود جمع تن پاره پاره ی پدرش برای دفن در او پیکر پدر پیچید @nohe_sonnati
صبری کنید این کشته‌ها را می‌شناسم جاماندگان نینوا را می‌شناسم من زاده‌ی زهرا علی بن الحسینم هم زخم‌ها را هم شفا را می‌شناسم گرچه شناسایی کمی سخت است اما من دو یتیم مجتبی را می‌شناسم این پیکر مُثله که مانده روی خاک و رفته سرش بر نیزه‌ها را می‌شناسم از عمه‌جانم مانده اینجا یادگاری طفلان اویند این دو تا را می‌شناسم از علقمه بوی عمو جانم می‌آید ای قوم بوی آشنا را می‌شناسم من تک‌تک این تکه‌تکه جسم‌های از هم جدا، از سر جدا را می‌شناسم یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما من یوسف کرببلا را می‌شناسم دفنش بدون بوریا امکان ندارد من پیکر خون خدا را می‌شناسم بر جسم بابای غریبم یک نشانی است بر سینه‌ی او جای پا را می‌شناسم @nohe_sonnati
مقام قرب خدا یا بهشت اهل ولاست بهشت اهل ولا یا زمین کرب و بلاست ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا به هر ورق که زدم تیغ آیه ها پیداست بنی اسد متحیر اِستاده اند همه سکوت کرده ولی در سکوتشان غوغاست نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تن سالم نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست زکوفه اشک فشان یک سوار می آید به نینوای وجودش نوای یا ابتاست گشوده لب که الا ای موالیان حسین مرا شناخت بر این لاله های باغ خداست کنار هم بدن قطعه قطعه ی انصار حبیب و مسلم و جون و بریر و عابس ماست کنار علقمه افتاده پیکری بی دست که چشم تشنه لبان از خجالتش دریاست به اشک دیده بشویید زخم هایش را که حافظ حرم و میر لشکر و سقاست به قلب معرکه خون می دمد زگودالی که در میانه ی آن جسم یوسف زهراست به زیر خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ برهنه پیکر صد چاک سید الشهداست میان این شهدا گشته قطعه قطعه تنی که یاس سرخ حسین است و لاله ی لیلاست @nohe_sonnati
ما برای دفن شاه کربلا آماده‌ایم رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهاده‌ایم یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است این گل دامان لیلا یا علی اکبر است یک بدن بی‌دست و سر مانده کنار علقمه مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون از حنای خون شده سر تا به پایش لاله‌گون لاله‌ها پیداست اما غنچه پرپر کجاست پیکر سرباز ششماهه علی‌اصغر کجاست جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک از کنار علقمه آید صدای زمزمه می‌چکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه @nohe_sonnati
صبری کنید این کشته‌ها را می‌شناسم جاماندگان نینوا را می‌شناسم من زاده‌ی زهرا علی بن الحسینم هم زخم‌ها را هم شفا را می‌شناسم گرچه شناسایی کمی سخت است اما من دو یتیم مجتبی را می‌شناسم این پیکر مُثله که مانده روی خاک و رفته سرش بر نیزه‌ها را می‌شناسم از عمه‌جانم مانده اینجا یادگاری طفلان اویند این دو تا را می‌شناسم از علقمه بوی عمو جانم می‌آید ای قوم بوی آشنا را می‌شناسم من تک‌تک این تکه‌تکه جسم‌های از هم جدا، از سر جدا را می‌شناسم یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما من یوسف کرببلا را می‌شناسم دفنش بدون بوریا امکان ندارد من پیکر خون خدا را می‌شناسم بر جسم بابای غریبم یک نشانی است بر سینه‌ی او جای پا را می‌شناسم @nohe_sonnati
اینجا نگـارخانـۀ گل‌هــای پـرپـر است اینجا بهشت سرخ بدن‌های بی‌سر است حیـران ستـاده‌اید چــرا ای بنـی‌اســد امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است من می‌شنـاسم ایـن شهـدا را یکی‌یکی سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر این مسلم‌بن‌عوسجه، این عون و جعفر است این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه قـرآن آیــه‌آیــۀ زهــرای اطهـر اسـت این زخم‌ها که مانده بر این نازنین بدن آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم از بس که جای زخم روی زخم دیگر است این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟ این است آن علـی که شبیـه پیمبر است چیـزی نمانــده از بـدن پــاره‌پــاره‌اش زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزون‌تـر است ایـن جسـم پـاره‌پـارۀ دامــاد کربـلاست کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن بـاران تیـر: لاله، حنـا خـون حنجر است یک کشته دفن گشته همین پشت خیمه‌ها نامش علی‌ست ذبح عظیم است و اصغر است بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است «میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است @nohe_sonnati
۱ (دم بازاری ورود اهل بیت ع به کوفه) ‏(زمینه۲) ‏۱ شهر کوفه غرق غوغاست پر ز شور وا حسیناست خطبه زینب بخواند چو حیدر بر علیه گروه ستمگر یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۲ بر سر نی ماهتاب است قلب پیغمبر کباب است ماه بر روی نی هاله دارد او نظر سوی آلاله دارد یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۳ خطبه ی زینب ز محمل کید دشمن کرده باطل با بیان کرده رسوا عدو را دارد از حیدر این آبرو را یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۴ گفت زینب کوفیان را کوفیان و شامیان را خوب کردید مهمان نوازی از عزیزان شاه حجازی یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۵ تشنه کشتید میهمان را سرور لب تشنگان را ظلم بر میهمانان روا نیست میزبان این چنین بی حیا نیست یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۶ از چه کشتید اکبرش را شیرخواره اصغرش را با ولی خدا عهد بستید از چه پیمان خود را شکستید یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۷ من سفیر کربلایم دختر شیر خدایم خواهر شهریار زمانم نهضتش را به پایان رسانم یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۸ قاسم و اکبر ندارم جز خدا یاور ندارم مانده ام گرچه بی یار و تنها دشمنان را کنم خوار و رسوا یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۹ ناگهان آمد ندایی صوت خوب و دلربایی یعنی ای خواهرم باش خاموش صوت قرآن من را نما گوش یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۱۰ ماه قرآن خوان زینب آن که بودی جان زینب آیه ی کهف خواند از برایش تا نماید خموش از نوایش یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۱۱ ای حسین سبط پیمبر ای عزیز جان خواهر بر همه ماسوا برتری تو از چه پر خاک و خاکستری تو یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ ‏۱۲ حق زینب کردگارا کن روا حاجات ما را ما همه ریزه خوار حسینیم سایل سرور عالمینیم یا حسین،یا حسین،یا حسین جان۲ @nohe_sonnati
۱ (ذکر ورود اهل بیت ع به کوفه) در کوفه چو وارد شد،با اشک روان زینب رمزی ز اسیری اش،بنمود عیان زینب اندر بر اعدایش،در خطبه ی غرایش با لحن ید اللهی،بگشود زبان زینب بشنید ز روی نی،قرآن حسینش را خاموش شد از خطبه،بگذشت ز جان زینب از دست عدو دیدند،اطفال جفا بسیار حامی یتیمان بود،با آه و فغان زینب انبوه ستم ها را،چون کوه تحمل کرد اما قدش از غم ها،گردید کمان زینب شد صبر ز صبر او،بی طاقت و سرگردان الگوی صبوری شد،در دار جهان زینب یا رب ز مقدم کن،این رقعه قبول از لطف حق کلماتی که،فرمود بیان زینب زمینه:ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای @nohe_sonnati
۱ (ورود اهل بیت ع به کوفه) تا وارد کوفه شدند،اهل حریم شاه دین غم شد فزون تر بر دل،دخت امیرالمؤمنین زینب که روزی باب او،حاکم به کوفه بوده است الحال این بانو بود،اسیر دست مشرکین فرمود زینب اسکتوا،مردم همه ساکت شدند وان گاه خواند او خطبه ای،با اذن زین العابدین دشمن به وحشت اوفتاد،از خطبه ی غرای او سر برادر را چو دید،خاموش شد آن نازنین رأس حسین ابن علی،بر روی نی اعجاز کرد تا خواند ایشان آیه ای،از متن قرآن مبین مقدم از سوز جگر،گوید به حی دادگر حق حسین تشنه کام،نابود کن اعدای دین زمینه:این فاطمه خیر النساست،او را میازار ای زمین @nohe_sonnati
۱ (ورود اهل بیت ع به کوفه) در شهر حکومت علی آمده زینب،جان رسیده بر لب منم زینب کبری،عزیز دل زهرا در خطبه ی خود گفت چنین زینب گریان،کای مردم نادان منم زینب کبری،عزیز دل زهرا من زینبم و دختر زهرای بتولم،از آل رسولم من زینبم کبری،عزیز دل زهرا آن سر که بود بر سر نی رأس حسین است،شمس مشرقین است منم زینب کبری،عزیز دل زهرا لب تشنه بریدید سر حسین زهرا،در بین دو دریا منم زینب کبری،عزیز دل زهرا بی وفایی شما به ما شده مسلم،از برای عالم منم زینب کبری،عزیز دل زهرا زمینه:کافی @nohe_sonnati
۱ (ورود اهل بیت ع به کوفه) وارد کوفه گشتند اسیران زینب از دل کشید آه سوزان یادش آمد که روزی در این جا همره اقربا داشت مأوا حالیا از ستم های اعدا باشم از رنج و غم دیده گریان طعنه از مردم شهر بشنفت آن گه ام المصائب برآشفت با اهالی کوفه چنین گفت تشنه لب از چه کشتید مهمان ما همه عترت مصطفاییم اهل بیت رسول خداییم میهمان و اسیر شماییم میزبانان بی دین و ایمان خواست تا خصم رسوا نماید دخت زهرا بر آن شد که خواند خطبه ای ناب را با پیامد دشمن از نطق او گشت حیران با بیان کاخ دشمن به هم ریخت خلق را بر علیه اش برانگیخت خون قلب و غمش در هم آمیخت دید تا رأس سلطان عطشان زمینه:هر شب جمعه زهرای اطهر @nohe_sonnati
۴ (ورود اهل بیت ع به کوفه) دخت حبل المتین،گفت زینب چنین دید تا روی نی،رأس سلطان دین ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر تو شدی سرجدا،تشنه لب از جفا من شدم اسیر،فرقه ی بی حیا ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر بهر نهضت تو،من پیام آورم گرچه بی معینم،یا که بی یاورم ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر پیکر اطهرت،مانده در کربلا با سرت می روم،من به شام بلا ای به عالم امیر،زینبت شد اسیر زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست @nohe_sonnati
(پاره دم ورود اهل بیت ع به کوفه) بر سر بازار کوفه دخت شاه اولیا خطبه ای خواند و بیان فرمود شرح ماجرا گفت ما آل رسولیم از مدینه آمدیم چون شما خواندید ما را بر شما مهمان شدیم مردهامان را چرا کشتید جنب نهر آب خانه ی ظلم شما نامردمان بادا خراب @nohe_sonnati
(دو دمه ورود اهل بیت ع به کوفه) وارد کوفه چو شد دخت علی مرتضی(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید) با یکی خطبه بیان کرد تمام ماجرا(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید) گشت خاموش چو دید او سر پر خون حسین(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید) گفت زینب به فدایت ای ضیای عالمین(صوت قرآن بشنید،از لب شاه شهید) @nohe_sonnati
دودمه بانوی محمل نشینم قبله گاهم این سر است(یادگار مادر است) خطبه های آتشینم ذوالفقار حیدر است(یادگار مادر است) حسین،حسین(زیبا هلال آسمان زینب) حسین،حسین(قرآن بخوان آرام جان زینب) وارد کوفه شده جمع اسیران ای خدا(قلب زینب غمسرا) رأس خونین شهیدان جا گرفت بر نیزه ها(قلب زینب غمسرا) تا صدای قاری قرآن به نیزه شد بلند(کوفه شد کرب و بلا) مردم بی دین به استقبال زینب آمدند(کوفه شد کرب و بلا) بر سر نیزه عجب چهره نمایان می کنی(من به قربان سرت) محمل بی پرده ام را خوش چراغان می کنی(من به قربان سرت) زینت دوش نبی آویزه ی دروازه شد(داغ زینب تازه شد) رأس شه با خواهرش در کوفه هم آوازه شد(داغ زینب تازه شد) آفتاب سر تو از افق نیزه دمید(یا شهید ابن شهید) خون تازه ز سر و محمل زینب بچکید(یا شهید ابن شهید) با ادب باشید هان ای ناقه ها ای سنگ ها(کوفیان بی وفا) تا بخوانم خطبه ای هم قافیه با سنگ ها(کوفیان بی وفا) صوت قرآن تو بر نیزه ربوده دل من(ای همه حاصل من) ای هلالم شده ای قبله گه محفل من(ای همه حاصل من) @nohe_sonnati
۱ (کوفه) ای مه انورم،اخا یا حسین،اخا یا حسین حجت داورم،اخا یا حسین،اخا یا حسین از چه رأست به نی خونچکان است اهل بیتت اسیر خسان است ای مه یک شبه،عزیز خدا،عزیز خدا بر سر نی شده،سرت از چرا،سرت از چرا گشته انگشت نما،به قوم دغا،به قوم دغا پیش چشم ترم،اخا یا حسین،اخا یا حسین بین بر این کوفیان ستمگر بر سر کوی و بازار و معبر دیر کردی طلوع،به دار جهان،به دار جهان زود کردی غروب،ز ظلم خسان،ز ظلم خسان رفتی از پیش من،به سوی جنان،به سوی جنان در بر مادرم،اخا یا حسین،اخا یا حسین زینب از غصه ات گشته دلخون مبتلای کف قوم ملعون صوت قرآن تو،چه خوش دلرباست،چه خوش دلرباست گرچه از من و من،به من آشناست،به من آشناست دردهای دلم،دوا زین صداست،دوا زین صداست ای گل پرپرم،اخا یا حسین،اخا یا حسین با چه دل بینمت بر سر نی خونچکانی تو ای مظهر حی دوش در خانه ی،که مهمان شدی،که مهمان شدی زیر خاکستر از،چه پنهان شدی،چه پنهان شدی غافل از من در این،بیابان شدی،بیابان شدی زد غمت اخگرم،اخا یا حسین،اخا یا حسین از چه خاکستری گشته رویت وای از خصم بی آبرویت شب به کنج تنور،بود جای تو،بود جای تو روز بر نی شود،ز اعدای تو،ز اعدای تو من چو نی ناله زن،ز غم های تو،ز غم های تو بی کس و یاورم،اخا یا حسین،اخا یا حسین نیست کس غمگسارم برادر شد سیه روزگارم برادر هر کجا بوده ام،شریک غمت،شریک غمت در بلا مونس،غم و محرمت،غم و محرمت حالیا این من و فزون ماتمت،فزون ماتمت کی شود باورم،اخا یا حسین،اخا یا حسین از چه رأست به نی خونچکانست رأس من سالم این سان بمانست یا حسین ای که سر،جدا گشته ای،جدا گشته ای سر جدا در ره،خدا گشته ای،خدا گشته ای شافع خلق در،جزا گشته ای،جزا گشته ای بین غم بی مرم،اخا یا حسین،اخا یا حسین می برندم سوی شام ویران سازگارم رقم کرده این سان ‏زمینه:ای سر نازنین،پدر یا حسین،پدر یا حسین @nohe_sonnati