eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.2هزار دنبال‌کننده
346 عکس
10 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
ای گُلِ زیر گِلم، یا زهرا به تو خوش بود دلم یا زهرا رفتی و ترک عزیزان کردی جمع ما را تو پریشان کردی مَحرم راز علی، باز بیا راز دل تا کنم ابراز بیا یاد باد آن که به شب‌های دراز من و تو هر دو به خلوتگه راز تا سحرگاه خدا می‌گفتی تو به همسایه دعا می‌گفتی من هم از سینه نوا می‌کردم بر شفای تو دعا می‌کردم ماه محرابِ نماز شب من! بی‌خبر از من و از زینب من! یاد تو شمع من و محفل من غم تو عقده ی لاینحل من مانده‌ام بی کس و تنها چه کنم؟ دور از فاطمه، آیا چه کنم؟ ای شده عمر تو ناکام به سر از فراق پدر و مرگ پسر هم سلامم برسان بر پدرت هم ببوس از عوض من پسرت @nohe_sonnati
گذشته از غم اینکه دل پیمبر سوخت چقدر بال فرشته کنار آن در سوخت گذشت هردفعه حیدر از آن در خونی نشست پای در و گریه کردومضطرسوخت به خط میخی در،روی پهلوی مادر نوشته بود که"زهرا به عشق حیدرسوخت" نه ناله کرد و نه نفرین،که مادرم آرام میان شعله تمام دلش سراسر سوخت گـریـست پـشـت در و یـاد کـربـلا افـتـاد به یادروضه آن لحظه ای که معجرسوخت @nohe_sonnati
راه‌بندان پیش آمد،کوچه هم مسدود شد هی قدم‌برداشتند و هی غبار آلود شد آن کسانی که ولایت را پذیرفتند، هم فکرشان غرق خیال آتش نمرود شد یک نفر میگفت : هیزم خشک باشد بهتراست یک نفر بااین کلام ازعمق دل خوشنود شد خانه‌ای که عطر آن مافوقِ مُشک وعود بود سوخت،بوی‌ ناب‌رفت‌و،جاگزینش دود شد میخ داغ و سینه ای گنجینه از اسرار حق فاصله بین در و پهلو کمی محدود شد مادرسادات پشت در ولی ...، بایک لگد... ثلث سادات جهان بااین اثر نابود شد !! شرح کوچه روضه های فاطمیه طالب است تابگویم گوشوار فاطمه مفقود شد !! @nohe_sonnati
جنت که خود به نام شبستان فاطمه است سجاده ای به گوشه ایوان فاطمه است بال فرشتگان خدا غرق حسرت ِ خاک گلیم حجره طفلان فاطمه است نام علی شده به عدد با نمک یکی نام علی خودش زنمکدان فاطمه است فرمود مصطفی که فدایش شود پدر روحی که هست در تنم از آن فاطمه است وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است جان علی و آل علی جان فاطمه است تنها نه جلوه گاه رخش مهر و ماه شد چشمان حیدر آینه گردان فاطمه است جایی که جود و بخشش پرودگار هست بخشش به روز حشر به فرمان فاطمه است عارف کسی شده است که زهراست قطب اوست فانی در ولی شدن عرفان فاطمه است از جان خود به پای ولایت گذشته و اسلام وامدار ز ایمان فاطمه است فرمانده قیام برای امام اوست ظالم شکست خورده میدان فاطمه است بیداری و بصیرت و عزم و جهاد و فتح یک جلوه از ابهت طوفان فاطمه است کشتار نه! هدایت و هشیاری بشر در قلب ذره ای است که تابان فاطمه است در سایه ولایت فرزند مرتضی ایران سپاه حیدر و ایران فاطمه است عالم تمام ملک علی شیر لا فتی است ایران میان این همه اُستان فاطمه است در آستان قدس رضا نور مادری است یعنی رضا نگین سلیمان فاطمه است ما سر بلند و سینه ستبر و سرآمدیم این اقتدار ما ز شهیدان فاطمه است با این حساب قبر شهیدان بی پلاک پایین پای مرقد پنهان فاطمه است مشهور شد حسن به کرامت در اهل بیت خوان حسن نتیجه احسان فاطمه است عالم تمام بی سر و سامان کربلاست اما حسین بی سر و سامان فاطمه است آن که به او همه شهدا غبطه می خورند با هر دو دست ، دست به دامان فاطمه است بخشیده می شوند همه با دو دست که چون مصحف شریف به دستان فاطمه است تیغ کلام و خطبه زینب به شهر شام تفسیر آیه آیه قرآن فاطمه است حجت تمام کرد به آیات و محکمات این اشک ها ز غربت برهان فاطمه است عشق علی چنان زده آتش به جان او در مشتعل ز سینه سوزان فاطمه است در بارگاه قدس که جای ملال نیست چشمان قدسیان همه گریان فاطمه است مانده است ذوالفقار علی در نیام صبر قلب خدای صبر پریشان فاطمه است شرمنده شد علی ز پیمبر که گفته بود شیر خدا همیشه نگهبان فاطمه است @nohe_sonnati
دیگر به آسمان علی قرص ماه نیست گرمایِ زندگانیِ من غیر آه نیست از بس که اشک، رهزن چشم علی شده دیگر برای خواب در این دیده راه نیست از آن شبی که گشت نهان ماه محفلم شب هم به سان روز سیاهم، سیاه نیست او یک تن و برای علی یک سپاه بود ماندم میان دشمن و من را سپاه نیست از طرز راه رفتن او گشت باورم دیگر به چشم فاطمه نور نگاه نیست تا لحظه‌ای که داشت نفس، گفت یا علی جز یا علی امید علی را گناه نیست @nohe_sonnati
سلامِ شمس به تصویر روی ماه شما سلامِ نجم به تسبیح سجده گاه شما سلام کوثر بر رود جاری نسلت سلام قدر به تنزیل لا اله شما سلام عرش بر این آستان زهرایی سلام فرش بر آن آسمان جاه شما سلام دریا بر تکیه گاه ساحلتان سلام آینه بر وسعت نگاه شما سلام نور به تفسیر آیه های حجاب که جلوه گر شده از چادر سیاه شما سلام جنت و رضوان به عکس لبخند و سلام آتش دوزخ به دود آه شما سلام شمع به پروانگی ایثار و سلام گل به نم شبنم پگاه شما سلام بر همه ی فضه ها و سلمان ها که نذر مادریت گشته سر به راه شما سلام شهر مدینه به خانه ی امنی که پیش چشم علی گشته قتلگاه شما سلام اجر رسالت به هیزم و آتش که بین آن در و دیوار شد پناه شما سلام بر تو امیر مدافع حیدر که دست و سینه و پهلو شده سپاه شما سلام آن که سلامش دگر جواب نداشت بر آن تبسم خون رنگ گاهگاه شما سلام غربت تشییع و دفن و غسل و کفن به اشک حسرت طفلان بی گناه شما @nohe_sonnati
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یا ربنا هم داشت این حیدری که دیر شب ها می رود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب می دانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یا للعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آن جا آشنا هم داشت! ثانی لگد می زد بقیه کِیف می کردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمی فهمند، بهتر که نمی فهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بر رویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت... @nohe_sonnati
گرفتم این که باشد هرچه در دنیاست از آنم جهان را با چه رویی دور تو بانو بگردانم کجا آن آستانی که در آن جبریل دربان است کجا من؟ که اگر یک ذره کم باشد کم از آنم نبی را شأن تو وقتی و ما ادرئک می آید مرا بد نیست شأن فضه ات را هم نمی دانم خدا کار دو عالم را و تو دستاس را در دست خدا فرمود یا زهرا! بچرخان تا بچرخانم تو آغازی نداری روز میلاد تو بی معناست تو پایانی نداری پس شهادت چیست؟ حیرانم عبادت شد حجابت می نشستی روی سجاده ولی هرگز نگفتی که نماز زخم می خوانم نمی گویم چرا دستار زردی بر سرت بستی مبادا خاطرت صاحب عزایت را برنجانم نشان قبر مخفی تو را هر کس که پرسیده است دهانم بغض شد هر بار تا گفتم نمی دانم... @nohe_sonnati
دنیا به حال زار علی گریه می‌کند عقبا بر انکسار علی گریه می‌کند می‌افتد آفتاب شبانه به روی خاک با چشم پر ستاره علی گریه می‌کند تکثیر داغ آینه را باش که علی دارد سر مزار علی گریه می‌کند بر روی خاک گریه کنان یار فاطمه‌ست در زیر خاک یار علی گریه می‌کند زانوی پهلوان اُحد می‌خورد زمین پا می‌شود دوباره علی گریه می‌کند خاک مزار فاطمه بر صورت علی‌ست بر صورتش غبار علی گریه می‌کند کشتند ذوالفقار علی را چهل غلاف در قبضه ذوالفقار علی گریه می‌کند امشب حسن به یاد کبودی فاطمه افتاده در کنار علی گریه می‌کند @nohe_sonnati
بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه می شوم آماده ی گریه برای فاطمه هاتفی از آسمان ها می دهد امشب ندا فاطمیّه آمده، ماه عزای فاطمه فاطمیّه آمده ای فاطمیّون غیور خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری این لباس مشکی ام باشد عطای فاطمه من کجا و گریه در بزم عزای او کجا؟ اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه بر جراحات عمیق فاطمه مرهم نهد هر کسی گرید میان روضه های فاطمه هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند می شود ایمن ز غم تحت لوای فاطمه مهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا بار اِلها جان من گردد فدای فاطمه یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل ای که هستی در پی کسب رضای فاطمه می رسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه کی می آیی تا بگیری انتقام مادرت؟ مهدی زهرا بیا، ای دلربای فاطمه @nohe_sonnati
من زمين خوردم، زمانه آسمانم را گرفت ناجوان مردانه يار مهربانم را گرفت با صدا بايد برای او عزاداری كنم ناگهان آمد اجل از من جوانم را گرفت چشم خورد اين زندگی دست حسادت عاقبت مادر تازه جوان كودكانم را گرفت غسل دادن، بعد از آن تشيع، حالا هم كه دفن نيمه شب، تنها، غريبانه، امانم را گرفت دفن كردم هم خودم را هم تو را در اين مزار روضه های دفن تو صدبار جانم را گرفت زانوان فاتح خيبر ز كار افتاده است داغ تو از هر نظر تاب و توانم را گرفت بعد از اين هر نميه شب با چاه می گويد علی من زمين خوردم، زمانه آسمانم را گرفت... @nohe_sonnati
در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هر دو یک روحند اما در دو تن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه @nohe_sonnati