eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.6هزار دنبال‌کننده
342 عکس
8 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی یاس است دوباره به حرم پیچیده یا شمیمِ گلِ نرگس به دلم پیچیده مژده ی وصل رسیده.. همه جا گل باران باز در چرخِ زمان ،لطفِ قلم پیچیده هرکه افتاده ز پا هست ،بیاید این جا که دراین دایره ی مهر..کـَرم پیچیده چه نشستی به سویت داد رسی می آید مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید خانه ی یازدهم باز شده نورانی پدر از شادیِ بسیار شده بارانی باز از نسلِ حسن ..شیرِ نری می آید تا بر احوالِ زمانه بدهد سامانی سامرا شد هدفِ لطفِ خدایی امشب این توّلد شده از چشمِ همه پنهانی صاحبِ عصر رسیده نفَسِ جاء الحق جای دارد که شود ماه‌ دوباره منشق حضرت عشق!فدایِ نَفَسِ گیرایت ای به قربانِ تو و قدِّ چنان طوبایت قمرِ آل محمّد‌!قمـرِ دنیایی قبله ای شد به خدا خالِ لبِ زیبایت همه محتاجِ دعایند دعایی فرما همه محتاجِ تو‌ و خطّ خوش امضایت صاحبِ عصر! ز عطرِ نَفَست سر مستیم ما پناهنده ی چشمانِ سیاهت هستیم @nohe_sonnati
همسری نامهربان ، بال و پرم را زخم‌ کرد طعنه هایِ بی حسابش،شهپرم را زخم‌ کرد «العطش»گفتم که یک جرعه رسد آبِ حیات این تقلّا ها ، تمامِ پیکرم را زخم‌ کرد حال و روزم‌ را نظاره کرد زهرایِ بتول دیدنِ من، قلبِ زهرا مادرم را زخم‌ کرد رویتِ ماهِ کبودی که ملاقات آمده.. عاقبت هم پلک و هم چشمِ ترم را زخم‌ کرد می برند این جسمِ زارم‌ را به سویِ پشت بام پلّه هایِ تیزِ این خانه ، سرم را زخم‌ کرد چون عمویم«مجتبی» خیلی غریبم شیعیان خاطراتِ بینوایی، دفترم را زخم‌ کرد با لبِ تشنه چنان جدّم حسین جان می دهم تشنگی بدجور کلِّ حنجرم را زخم‌ کرد @nohe_sonnati
اوّل و آخر به دستِ تو مسلمان می شوم در حریمِ قدسی ات یک روز سلمان می شوم یا امیرالمؤمنین..حبلِ متینم عشقِ توست زان سبب پیوسته چون چنگی به دامان می شوم گبر بودم..کافر و بی دین..ولی با نامِ تو.. مطمئنم سرگلِ گلزارِ ایمان می شوم ای تمامِ آبرو..وجه خدا..شیرخدا.. آمدم در محضرت مثلِ غلامان می شوم من ارادتنامه ای دارم به کف از کودکی بر سرِ اهلِ تولّا عینِ باران می شوم نوکری بی اسم و رسمم در حریمِ خانه ات با نگاهت شهره ای در کلِّ دوران می شوم معرفت آموختم پای نَفَس های شما.. از کلامت حضرت والا چو انسان می شوم مدحِ تو گفتن محال ممکن است مولای عشق در جوارت می رسم یکباره حیران می شوم هر کجا بزمی به یادت می شود برپا..فقط بی تکلّف..بی ریا ..مانند باران می شوم از سرِ سفره مکن دورم تو ای صاحب کرم دور از این جا شوم بی آب و بی نان می شوم عاشقم..عشقِ نجف دارم به سر یا مرتضی خوب می دانم که پای سفره ..مهمان می شوم @nohe_sonnati
از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟ یا که از حال خراب من خبر داری حسین؟ کام تلخی دارم از بس که اسیرم سیدی برمذاق تلخ من شهد شکر داری حسین گرچه قلبم را گرفته هرکس و هرناکسی گاه گاهی از دل زارم گذر داری حسین روضه هایت حال و روزم را دگرگون می کند داغ جانکاهی تو در بین جگر داری حسین لحظه مردن سرم را روی دامانت گذار مطمئنم که هوای محتضر داری حسین نیستم حر و پشیمان آمدم من را ببخش در میان کل عالم تو اثر داری حسین پاسخ گرمی بده بر این سوال نوکرت.. از من بی خانمان آلوده تر داری حسین؟ @nohe_sonnati
آخرین شب را کنارِ ما سحر کن ای پدر چشمه ی زمزم شدی کم دیده تر کن ای پدر خواندنِ قرآنِ تو بوی جدایی می دهد کم دلِ بشکسته را زیر و زبر کن ای پدر پشتِ خیمه رفته ای تا خارها را بر کَنی کم برایِ ما دلت را خون جگر کن ای پدر راستی گوشواره هایم یادگارِ اکبر است باز هم زیبایی ام را یک نظر کن ای پدر تا نگاهم می کنی!گریانِ مادر می شوی کم مکّدر خاطرت از میخِ در کن ای پدر گاه صحبت می کنی با عمّه از گودالِ غم اندکی هم دخترت را با خبر کن ای پدر این شبِ آخرِ بغل کن بوسه بر رویم بزن صبر را در قلبِ زارم مستقر کن ای پدر با عمو چیزی بگو‌ تا هرکجا حفظم کند دخترِ خود را سفارش بر قمر کن ای پدر تا گرفتم جا به ویرانه ..عزیزِ فاطمه بهرِ دیدارم شبی را هم گذر کن ای پدر @nohe_sonnati
واردِ کوفه شدم دردم دو چندان شد حسین خواهرِ مظلومه ات خیلی پریشان شد حسین گرچه با دستانِ بسته خطبه خوانی کرده ام اهلِ کوفه از کلامم مات و حیران شد حسین مثلِ بابایم علی شمشیر را بستم ز رو کلِّ شهر از کرده هایِ خود پشیمان شد حسین تا که تسکینی شود بر قلبِ زینب ، ماهِ من صوتِ قرآنت برایم درد و درمان شد حسین وای از دستِ سنان و خولی و شمرِ پلید رقصِ نیزه کرده و دیده چو باران شد حسین تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین سر شکستم تا نباشم سر شکسته پیشِ تو زینبِ خود را ببین بی سرو و سامان شد حسین ای بمیرم کودکانِ تو گرسنه مانده اند از وفایِ شهر یک خرما و یک نان شد حسین هیچ می دانی خواتینِ حرم ترسیده اند هیچ می دانی نصیبم کوفه،زندان شد حسین @nohe_sonnati
واردِ کوفه شدم دردم دو چندان شد حسین خواهرِِ مظلومه ات خیلی پریشان شدحسین گرچه با دستانِ بسته خطبه خوانی کرده ام اهلِ کوفه از کلامم مات و حیران شد حسین مثلِ بابایم علی شمشیر را بستم ز رو کلِّ شهر از کرده هایِ خود پشیمان شد حسین تا که تسکینی شود بر قلبِ زینب ، ماهِ من صوتِ قرآنت برایم درد و درمان شد حسین وای از دستِ سنان و خولی و شمرِ پلید رقصِ نیزه کرده و دیده چو باران شد حسین تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین سر شکستم تا نباشم سر شکسته پیشِ تو زینبِ خود را ببین بی سرو و سامان شد حسین ای بمیرم کودکانِ تو گرسنه مانده اند از وفایِ شهر یک خرما و یک نان شد حسین هیچ می دانی خواتینِ حرم ترسیده اند هیچ می دانی نصیبم کوفه،زندان شد حسین @nohe_sonnati
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر برو گرچه دلبندِ منی امّا به قربانت شوم بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو فِضّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو پنجمین فرزندِ من قربانِ مظلومیّت ات زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو آمدن رفتن به هم مخلوط شد ای محسنم اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند دور از چشمانِ مردم وارثِ آخر برو محسنی و نامِ نیکوکاری ات بخشیده اند جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو @nohe_sonnati
ای ولّیِ امرِ عالم..عزّتت پاینده باد.. تا خودِ محشر الهی شوکتت پاینده باد گرچه که از ابتدا بودی امامِ نُه فلک.. تا خدا باقی ست آقا دولتت پاینده باد صاحب عصر و زمانی صاحبِ کلِّ وجود بر تمامِ خلقِ عالم..رحمتت پاینده باد مثلِ جدِّ خود امیرالمؤمنین با هیبتی حجّتِ آخر..تمامِ صولتت پاینده باد می رسد بر گوشِ من:عصرِ ولایت عهدی است نوبتِ صاحب الزمانیِ امامِ مهدی است اختیارِ ما به دستِ توست ای حصنِ حصین مهرِ تو در سینه ی ما هست چون دُرّ و نگین با تو هر ساله در این ایّام بیعت می کنیم ای امامِ حیّ و حاضر ..جلوه ی حبل المتین ای امامی که اطاعت از شما‌..دینِ من است من مطیعِ امرتان هستم امام المتقین یابن حیدر یابن زهرا یابن ختم الانبیا.. بر قدم هایم ثباتی ده نگارِ نازنین.. مرحبا ای آخرین آئینه دارِ مصطفی.. حضرت مهدی، امام منتَظَر خیر الوری گر نبودی عالم و آدم ز هم پاشیده بود گر نبودی مادرت زهرا ز غم رنجیده بود هر ولایت پیشه ای که سینه چاکِ این در است در حقیقت صورتش را بر درت سائیده بود هر زمان که عرض حاجت می برم در محضرت دیدم انگاری که لطفت..حاجتم بخشیده بود سِیر کردم در کتب تا این که بشناسم تو را در مقامِ تو به دست آمد سخن پیچیده بود حجّتِ ارض و سما..عارف به حقّ ات می کنی؟ آخرین مردِ خدا..عارف به حقّ ات می کنی؟ یا اباصالح دعایی کن که درگیرِ غمم.. روسیاهم بدترین عبدِ میانِ عالمم.. در شب جشنِ ولایت عهدی ات رو می زنم از دلم بیرون ببر غم را که بحرِ ماتمم.. صورتِ خود را نشان ده بر گدای بی کس ات صورتت پنهان نکن آخر منم یک آدمم.. ذرّه ای قابل نباشم در حریمِ نوکری.. چه رسد آن که بخوانی نوکرت را؛ مَحرمم ای امامِ من دعا کن خسته ام ای شهریار قوّتی بر من عطا کن‌ تا شوم چشم انتظار @nohe_sonnati
دخترم گریان نشو الان نگارت می رسد تاب را از کف نده تاب و قرارت می رسد اوّلین ساعاتِ عمرِ توست قدری صبر کن لحظه ها رد می شود صبحِ بهارت می رسد مثلِ خورشیدی طلوع کرده ست رخسارِ حسین دیدی آخر صاحبِ عزّ و وقارت می رسد یک تبسّم کن فدایِ خنده هایت، جانِ من که نسیمی خوش میانِ شاخسارت می رسد دیده را وا کن ببین دلدارِ زیبا آمده گریه را بس کن ببین که جانِ زهرا آمده دخترم عاشق شدی از لحظه ی بدوِ ورود مادرت شکرانه ی نعمت کند بر حق سجود عاشقی کن دل بده بر حضرت سالارِ عشق این پسر باشد برایِ نُه فلک بود و نبود دخترم تا می توانی یاورِ مظلوم باش خواه در حالِ قیام و خواه در حالِ قعود دیدی آخر خنده ی نازِ حسین بن علی از تو ای آئینه ی زیباترین، دل را ربود دیده را وا کن که آمد دلربایِ عالمین چشمِ خود وا کن ببینی صورتِ ماهِ حسین دخترم! نقشِ تو باشد بعدِ دلبر.. محوری کربلا را با خودت انگار هر جا می بری روحِ تو خیلی بزرگ است صلابت پرور است مطمئناً می کنی در کوفه کارِ حیدری گوش کن ای بهترین همراهِ سبطینِ نبی هم حسین را هم حسن را بعد از این تو خواهری روز عاشورا تو را سوگند بر جانِ حسین از گلویِ او بگیری بوسه هایِ مادری روزگاری جایِ من رویایِ دل کامل کنی نقشه هایِ خصم را با خطبه ات باطل کنی @nohe_sonnati