eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
10.6هزار دنبال‌کننده
341 عکس
8 ویدیو
1.8هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا ع) ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
(سرود٧۵) موسم جلوه‌گری آمد ز بحر دین گوهری آمد مهدی امام آخر ما نور دل عسکری آمد مهدی گل زهرا خوش آمد۳ ای شیعیان شد شب میلاد ز یمن او دل‌ها شده شاد ز مقدم مهدی زهرا روشن شده عالم ایجاد مهدی گل زهرا خوش آمد۳ امام متقین رسیده یاور مومنین رسیده از لطف خاص کبریایی منجی آخرین رسیده مهدی گل زهرا خوش آمد۳ سامره امشب غرق نور است بیت حسن وادی طور است ز مقدم نور دل خود دوم حسن غرق سرور است مهدی گل زهرا خوش آمد۳ سامره امشب شده زیبا دوم حسن گردیده بابا عروس زهرا شاد و مسرور گل حسن آمد به دنیا مهدی گل زهرا خوش آمد۳ دوم حسن را پسر آمد مهدی به وقت سحر آمد آمده مهدی گل زهرا بر شیعیان تاج سر آمد مهدی گل زهرا خوش آمد۳ سامره شد طور تجلا غرق سرور اهل تولا ای شیعیان علی امشب آمده است مهدی زهرا مهدی گل زهرا خوش آمد۳ او بود از نسل پیمبر از نسب حضرت حیدر منتظران، مهدی زهرا هدیه بود از حی داور مهدی گل زهرا خوش آمد۳ شامل من احسان مهدی گردیده‌ام مهمان مهدی بیمار عشق روی اویم درد من و درمان مهدی مهدی گل زهرا خوش آمد۳ مولای من گر رو سیاهم آمده‌ام بر تو پناهم من سائل کوی تو هستم از لطف و رحمت کن نگاهم مهدی گل زهرا خوش آمد۳ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٧۶) بوستان آل الله پر ثمر شده امشب زیبا گل زهرایی جلوه‌گر شده امشب از کرامت حق شد دومین حسن بابا از مقدم فرزندش سامره شده زیبا آمده در این دنیا (مهدی یوسف زهرا)۲ سامره ز یمن او چون وادی طور امشب عسکری امام ما شد غرق سرور امشب بیت حسن دوم امشب شده چون گلشن از دیدن فرزندش چشم او شده روشن آمده در این دنیا (مهدی یوسف زهرا)۲ زیبا گل خوشبویی از گلشن دین آمد آخرین امام ما یار مسلمین آمد غرق نور روی او شد بیت الشرف امشب عسکری ز دیدارش در شور و شعف امشب آمده در این دنیا (مهدی یوسف زهرا)۲ خورشید جهان آرا در جلوه‌گری آمد آخرین امام ما پور عسکری آمد عاشقان آل الله ختم الاوصیا آمد با عطر و بو و خوی ختم الانبیا آمد آمده در این دنیا (مهدی یوسف زهرا)۲ یابن فاطمه مهدی مهمان تو گردیدم شامل کرامات و احسان تو گردیدم همچو مادرت زهرا تو خیر کثیر هستی در کرامت و جودت مولا بی‌نظیر هستی آمده در این دنیا (مهدی یوسف زهرا)۲ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٧٧) امشب سامره چون وادی طور است بیت حسن امشب غرق سرور است منتظران_موسم هم_عهدی آمد از خانه ی_مولا حسن_مهدی آمد مهدی آمد۳ غنچه‌ای از گلشن سر زده امشب حجت بن الحسن آمده امشب عسکری از_دیدن او_گشته خرسند مادرش_نرجس بوسه زد_روی فرزند مهدی آمد۳ امام آخرین آمده امشب یار مستضعفین آمده امشب نور خدا_جلوه‌گر شد_از سامرا فرزند عسکری_آمد_روح تقوا مهدی آمد۳ خورشیدی در سامرا جلوه‌گر شد بر عسکری مهدی نور بصر شد از نور او_روشن شده_بیت الشرف دوم حسن_از مقدمش_غرق شعف مهدی آمد۳ عاشقان مهدی شب میلاد است دل‌های محبان مهدی شاد است خورشیدی از_بیت حسن_گشته عیان آمده امشب_در دنیا_صاحب زمان مهدی آمد۳ ما همه یا مهدی غرق احسانیم شب ولادتت بر تو مهمانیم ای که هستی_چون مادرت_خیر کثیر دست ما را_از کرمت_امشب بگیر مهدی آمد۳ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٧٨) نیمه ی شعبان شد سامره پر نور است دوم حسن امشب شادان و مسرور است امام این امت امشب شده بابا ز مقدم این گل سامره شد زیبا خوش آمدی مهدی۴ ز عطر و بوی او سامره شد گلشن شده ز دیدارش چشم حسن روشن خورشید زیبایی شد جلوه‌گر امشب بر عسکری آمد نور بصر امشب خوش آمدی مهدی۴ ز گلشن اسلام گل وا شده امشب ز مقدمش روشن دنیا شده امشب آخر امام ما مهدی رسید از راه منتقم خون حضرت ثارالله خوش آمدی مهدی۴ زینت این دنیا مهدی زهرا شد روشن ز روی او تمام دنیا شد سامره امشب چون طور تجلا شد روشن وجود هر اهل تولا شد خوش آمدی مهدی۴ منتظران آمد حامی این امت فاطمی خلق و خو پیمبری خصلت عسکری امشب از دیدن او خرسند بوسه زند هر دم روی مه فرزند خوش آمدی مهدی۴ ز لطف تو مهدی شامل احسانم در شب میلادت من بر تو مهمانم چو مادرت زهرا خیر کثیری تو آمده‌ام مهدی دستم بگیری تو خوش آمدی مهدی۴ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٧٩) سامره امشب گشته در شور و در شادی زینت دنیا امشب شد آخرین هادی خوش آمدی مهدی۲ نیمه ی شعبان آمد دل‌ها همه شاد است شادان دل آل الله در شب میلاد است خوش آمدی مهدی۲ ای عاشقان مهدی شد جشن هم عهدی ذکر همه عالم شده خوش آمدی مهدی خوش آمدی مهدی۲ در سامره غوغا شد دوم حسن باباست آخر امام امت زینت این دنیاست خوش آمدی مهدی۲ ز مقدمش سامرا غرق شعف گشته روشن ز نور رویش بیت الشرف گشته خوش آمدی مهدی۲ شامل این امت شد لطف فراوانی جلوه‌گر امشب گشته خورشید تابانی خوش آمدی مهدی۲ ز دامن مام او زیبا پسر آمد بر مادر او نرجس نور بصر آمد خوش آمدی مهدی۲ سامره از یمن او گردیده روح افزا زینت کل عالم شد یوسف زهرا خوش آمدی مهدی۲ یوسف زهرا مهدی آمده ام سویت در شب میلاد تو مستم من از گویت خوش آمدی مهدی۲ شامل من امشب شد احسان تو مهدی گردیده‌ام از لطفت مهمان تو مهدی خوش آمدی مهدی۲ چو مادرت فاطمه خیر کثیری تو گردیده‌ام مهمانت دستم بگیری تو خوش آمدی مهدی۲ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٨۰) خورشیدی جلوه‌گر آمد بر عسکری پسر آمد مهدی وقت سحر آمد یا مهدی خوش آمدی مهدی رسیده نجل رسول الله شد شادمان از مقدمش آل الله مهدی زهرا مهدی زهرا خوش آمدی مهدی۲ شیعه روز شعف آمد نور بیت الشرف آمد نجل شاه نجف آمد یا مهدی خوش آمدی ز مقدم او عالم شده گلشن دیده ی دوم حسن شده روشن مهدی زهرا مهدی زهرا خوش آمدی مهدی۲ گشته فصل شکوفایی سامرا شده غوغایی مهدی گشته تماشایی یا مهدی خوش آمدی دوم حسن از دیدن او خرسند بوسه زند بر روی مه فرزند مهدی زهرا مهدی زهرا خوش آمدی مهدی۲ شادمان همه مرد و زن بیت حسن شده گلشن دیده ی او شده روشن یا مهدی خوش آمدی سر زده امشب ماه دلا‌رایی خانه ی نرجس شده تماشایی مهدی زهرا مهدی زهرا خوش آمدی مهدی۲ چون زهرا ماه روی او چون احمد عطر و بوی او چون حیدر خلق و خوی او یا مهدی خوش آمدی مهدی زهرا کعبه ی دل‌ها شد نور وجودش زینت دنیا شد مهدی زهرا مهدی زهرا خوش آمدی مهدی۲ امشب ما غرق احسانیم یا مهدی بر تو مهمانیم محتاج تو و درمانیم بر ما یک نظری کن مهدی زهرا پشت و پناه ماست امشب به دست مهدی نگاه ماست مهدی زهرا مهدی زهرا خوش آمدی مهدی۲ @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(سرود٨۱) از قدم مهدی سامره چون گلشن شد دیده ی مولا عسکری امشب روشن شد جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده امشب به دنیا منجی آخر آمده نجل علی و زهرای اطهر آمده جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده آمده امشب مهدی زهرا به دنیا سامره از یمن مقدم او شد زیبا جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده ای عاشقان عسکری امشب میلاد است دل تمام منتظران امشب شاد است جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده سامره امشب غرق شعف شد با مهدی ذکر تمام آل عالم هستی یا مهدی جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده بر شیعه امشب لطف فراوان آمده سپهر دین را خورشید تابان آمده جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده نور خداوند حی سرمد آمده حضرت مهدی ز نسل احمد آمده جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده ز لطف خالق عسکری امشب بابا شد ز یمن مهدی سامره امشب غوغا شد جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده عسکری امشب ز دیدن او شد خرسند حضرت نرجس بوسه زد امشب بر فرزند جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده ما همه امشب شامل لطف و احسانیم بر گل طاها مهدی زهرا مهمانیم جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده مهدی زهرا امشب به تو ما پناهیم ما همه امشب محتاج لطف و نگاهیم جشن هم عهدی آمده میلاد مهدی آمده @nohe_sonnati
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوبیتی با اين كه خسوف ،قسمت خورشيد است در آينه ى چشم فلک ،امّيد است در بين تمام جمعه هايم اى عشق آن جمعه كه از سفر بيايى عيد است @nohe_sonnati
دوبیتی شاید که به پیکر جهان جان آمد شاید که شب غصه به پایان آمد آماده پی ظهور او باید شد شاید که همین نیمه ی شعبان آمد @nohe_sonnati
مژده که گل سر سبد فاطمه آمد از باغ جنان، سرو قدِ فاطمه آمد دستِ مددِ حق، مددِ فاطمه آمد اینک سند مستند فاطمه آمد جبریل بشارت دهد از عالم بالا امروز که طاووس جنان بال گشوده دل از همه ی اهل سماوات ربوده از سینه ی یاران، غم و اندوه زدوده این کیست که بر ما همه رخسار نموده او مهدیِ زهراست، همان یوسف طاها بوی گل نرگس همه جا عطر فشان شد امواج نسیمِ سحر از شرق، وزان شد انگار محمد ز جنان باز عیان شد فرعونِ زمان از خبر او نگران شد زیرا حسنِ عسکری امشب شده بابا این است به عالم ثمر آل پیمبر این است همان وعده ی دیرینه ی حیدر او خیر کثیری است پِیِ سوره ی کوثر او جان غدیر است که شد بر همه رهبر آیات الهی است از این چهره هویدا این نور قرار است که در وعده ی نزدیک تابَد به شبی تار، به هر کلبه ی تاریک بر ظلم بتازد، پس از آن کوچه ی باریک گویند ملائک همه بر فاطمه تبریک او پاسخ قطعی است به هر سیلیِ اعدا او صاحب تیغ است، همان تیغ ولایت او رهبر راه است، همان راه هدایت او مظهر عدل است، همان عدل و درایت او سایه ی دست است، همان دست عنایت ما بنده ی عشقیم وَ او سید و مولا او آب حیات است و ما تشنه ی دیدار او معدن سِرّ است و ما طالب اسرار او حافظ دین است و ما ناصرِ ابرار او فاتح کعبه است و ما کُشته ی آن یار با یار بپوئیم مسیر شهدا را در گوشِ فلک از همه سو این خبر افتاد بر دوشِ بت و بتکده دیگر تَبر افتاد با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد هر دشمن مغضوب، به قعر سَقر افتاد تقدیرِ الهی است که قرآن شود احیا او منتقم خون خدا، خون حسین است اسلام بِوَالله که مدیون حسین است مهدی که دمادم، همه محزون حسین است در ناحیه فرمود که مجنون حسین است هر روز به گودال بیاید گل زهرا دل همرهِ ارباب، سوی دشت بلا رفت بر عمّه ی سادات، در آن دشت، چه ها رفت از کرب و بلا دختِ علی تا به کجا رفت گه با اُسرا، گاه کنار شهدا رفت مانده ست غمِ معجر زینب روی دل ها ای زاده ی زهرا که رُخت قبله ی دل هاست بازآ که کنون زینبیه، کعبه ی دل هاست امروز حریمِ حرمش، مکّه ی دل هاست امروز حلب قتلگه و فکّه ی دل هاست مائیم و دفاع از حرم زینب کبرا امروز فداکاریِ ما مرز ندارد بر دینِ خدا، یاریِ ما مرز ندارد این اشک و عزاداریِ ما مرز ندارد امروز علمداریِ ما مرز ندارد فرمان ز علمدارِ تو، فرمانبری از ما @nohe_sonnati
گل های باغ را تو شدی باغبان بیا تا باغ را به بر نگرفته خزان بیا قدم شده کمانی و اشکم روان بیا فریاد العجل شده بر آسمان بیا پروانه ها به شوق شما بال وا کنند جشنی برای آمدن تو به پا کنند در هر سحر به چشمه ی اشکم وضو کنم تا با خدای خویش کمی گفتگو کنم روزی هزار بار تو را آرزو کنم در هر کجا همیشه تو را جستجو کنم آقا عنایتی به من روسیاه کن آلوده ام ولی به غلامت نگاه کن وقتی به خال کنج لبت مبتلا شدم از خلق دل بریدم و سوی خدا شدم هر روز و شب به سجده به حال دعا شدم مس بوده ام که با نفس تو طلا شدم حالا اسیر این کره خاکی ام بیا من مستحق این همه هجران نی ام بیا اقتاده است در سرم حال و هوای تو من غیر اشک هیچ ندارم برای تو شرمنده ام که اشک بریزم به پای تو اما هنوز این دل من هست جای تو پس سر بزن شما سحری هم به خانه ات تا دل شبی دوباره نگیرد بهانه ات یاری که نیست تا بنشیند کنار من هجران شده ست قسمت این روزگار من آمد ز ره بهار و نیامد بهار من مولا برس به داد دل بی قرار من کی می شود که گوشه ی چشمی به ما کنی ما را نصیب ، تربت کرب و بلا کنی @nohe_sonnati
دوبیتی نگاه ابری ام غم دارد، امشب كه هر دم اشک نم نم دارد، امشب قسم بر ماه رويت،قاب چشمم! فقط عكس تو را كم دارد، امشب @nohe_sonnati
ز اوج آسمان های خداوندی ندا آمد شب پرواز آسان شکسته بال ها آمد بده ساقی کمی باده بر این مخمور افتاده شب وا کردن عقده شب مشکل گشا آمد مرو در گوشه‌ی دخمه بزن مطرب... بخوان نغمه شب تصنیف خواندن شد شب عیش و صفا آمد طبیب دردمندان و حبیب مستمندان و امید اهل زندان و کلید قفل ها آمد مگو پس کو نگار ما نگار گلعذار ما حبیب غمگسار ما ز سامرا بیا... آمد! بیاور دست بالا و بزن کف تا توان داری غریبی کم کن ای عاشق که عشق آشنا آمد مبارک باد و فرخنده بساط عیش پاینده نسیم قدسی رحمت ز سمت سامرا آمد اگر در شور او هستی بدان منظور او هستی به عشق او تحمل کن اگر قدری بلا آمد هوالاول، هوالاخر، هوالباطن، هوالظاهر تجلیِ تمام آیه‌های کبریا آمد هواللطف و هو الرأفه هوالغوث هو الرحمه بلاگردان عشاق اسیر و مبتلا آمد هو الطور و هو النور و هو نورٌ علی نور و... شب ظلمت فراری شد سحر شمس الضّحی آمد هو الفتح و هو النصر و هو الصبح و هو العصر و... غروب بی‌قراری شد ببین بدرالدجی آمد هوالدّاعی هوالدّعوه، هو القرآن هو العتره هو وهاب باالفطره عطا آمد سخا آمد هو لبیک للحجٍّ امیر الحاجّ فی الحجٍّ هو الحجُّ و هو الحُجّه صفا بخش صفا آمد شفیع المذنبین یا رحمة للعالمین یا که ... ابوالقاسم اباصالح محمد مصطفی آمد بخوان با جبرئیل انا بخوان آیات اعطینا که آخر شعبه‌ی کوثر ز عرش انما آمد شه دلدل سوارِ ذوالفقار آخته در کف... یگانه وارث تاج امیر لا فتی آمد چه در صولت چه در هیبت چه در قدرت چه در عزّت چه در همّت چه در رفعت تماماً مرتضی آمد حدیث جام و خم خواندی؟ سقاهم ربهم خواندی؟ مرید رَتّل القرآن مراد هل اتی آمد هوالسّر و هو المعلن، هو الحُسن و هو المحسن رحیمی و کریمی و سخای مجتبی آمد هوالوافی هو الکافی هو العافی هو الشّافی شفای زخم لب های شهید کربلا آمد هو زمزم هو الکعبه هو المشعر هو القبله نوای پرچم سرخ غریب نینوا آمد هو القدس هو السبحان هو الرحم و هو الرحمان کرامات الحسینیه بگو کهف الوری آمد هو السّجاد فی السّجده هو الباهر هو الباقر هو الصادق هو الکاظم دلیلِ دلربا آمد امان الخائفین حصن حصین حبل متین یعنی... عطوفت های سلطان سریر ارتضا آمد غیاث المستغیثین و مناجاتُ المُحبین و... عنایات جوادیِ جواد ابن الرضا آمد هو السّرُ هو الاَسری هو القدر هو الاحیا هوالهادی هو المهدی هدایت را بقا آمد حسن صورت حسن سیرت حسن خلقت حسن هیبت حسن رحمت حسن شوکت ببین یار از کجا آمد! هو طه هو الحیدر هو الزّهرا هو الزّینب هو الاکبر هو القاسم همه آل عبا آمد هو القهر هو القاهر هو القوة هو القادر شکوه و غیرت و مجد علمدار وفا آمد هو المحراب و المنبر امین الله فی ارضه ثبات و لنگر ارض و سماوات عُلا آمد سلیم است و سلام است و عنایاتش مدام است و عزیز ذوانتقام است و معز الاولیا آمد هو الفِطر و هو الفاطر هو الستر و هو الساتر هو الغفران، هو الغافر، خداییِ خدا آمد هو العزّ و هو الفخر و هو الذکر و هو الذُخر و امید نا امیدان و جواب ربنا آمد هو الباقی، هو المغنی، هو الفجر و هو المجری هو الحیّ هو المحیی مسیحای شفا آمد چه آقایی چه مولایی چه لیلای دل آرایی چه سیمایی چه غوغایی جمال کبریا آمد شب خوشحالی زهراست شب تکریم سائل‌ها « الا یا ایّها الساقی ادر کأساً و ناولها » @nohe_sonnati
دوبیتی تا چند پی نام و نشانی باشیم یا در طلب جهان فانی باشیم حالا که رسیده وقت بیعت با عشق عشق است که صاحب الزمانی باشیم @nohe_sonnati
ای طلوع صبحدم نور دگر آورده ای آفتابی بهتر از شمس و قمر آورده ای شاهدی از جان و دل محبوبتر آورده ای یا که وجه الله بر اهل نظر آورده ای مصلح کل حجّت ثانی عشر آورده ای مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام آسمان امشب چه سیمای تو روحانی شده دامنت چون قلب نرگس پاک و نورانی شده سینه ات لبریز از انوار ربّانی شده صحنه هایت روضه ی سر سبز رضوانی شده ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده تا طلوع صبح دور سامره گردد مدام ای زمین آغوش جان بگشا که جانان است این سامره تطهیر کن خود را که قرآن است این آسمان در بر بگیرش یک جهان جان است این سیزده معصوم را روح است و ریحان است این قلب قرآن، هستی دین، رکن ایمان است این خود امام و یازده آباء معصومش امام ای ز آوای تو قرآن مفتخر قرآن بخوان ای دمت از فیض عیسی خوبتر قرآن بخوان ای شده پروانه ات مرغ سحر قرآن بخوان ای یگانه مصلح کلّ بشر قرآن بخوان ای نوایت خوشتر از جان، بر پدر قرآن بخوان تا ببوسد لعل لب های تو را با احترام سامره جان شد که این نوزاد جانان من است نرجس پاکیزه دامان گفت ریحان من است عسکری بوسید لب هایش که قرآن من است عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است شب ندا در داد این ماه فروزان من است صبح گفتا از زمین تابید خورشیدم به بام پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام سرو قد گل چهره شورانگیز لب شیرین کلام کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام فاطمی خو مجتبایی حلم ثارالله قیام مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام کعبه می خندد که آغاز ظهورش در من است مکّه می بالد که آثار عبورش در من است کوفه می نازد که تشریف حضورش در من است کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است دل ندا در داد کاین خورشید نورش در من است جان به طوف مهد او چون زائر بیت الحرام دُرّ دندان پیمبر انتظارش می کشد صورت خونین حیدر انتظارش می کشد سینه ی مجروح مادر انتظارش می شکد مجتبی با سوز دیگر انتظارش می کشد زخم ثارالله به پیکر انتظارش می کشد تا نیاید او نیابد زخم قرآن التیام ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور ای فروغت کرده پیش از خلقت عالم ظهور ای وجودت غایب و خلق جهانت در حضور یابن کوثر یابن طاها یابن یاسین یابن طور تو به ما نزدیکتر از مایی و ما از تو دور ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام باغبانا بار دیگر در گلستان باز گرد یوسفا از چاه کنعان سوی کنعان باز گرد موسیا بر کشتن فرعون و هامان باز گرد عیسییا تا جان دهی بر جسم بی جان باز گرد احمدا بر یاری اسلام و قرآن باز گرد حیدرا در دست تو زیباست تیغ انتقام کعبه ی کعبه صفابخش صفا رکن حرم آسمان جود، باران عطا، ابر کرم باز آی ای از گل عدلت جهان رشک ارم دین شده بی احترام و کفر گشته محترم قبله ی قومی نساء و دین افرادی درم هر حرامی بین حلال و هر حلالی را حرام ای وصالت آرزوی دوستان، هجران بس است ای به باغ آفرینش باغبان، هجران بس است ماه کنعان، آفتاب مصر، جان هجران بس است سیّدی الغوث الغوث الامان، هجران بس است مصلح کل مهدی صاحب زمان، هجران بس است تا به کی "میثم" بریزد بی تو خون دل به جام @nohe_sonnati
این عطر بهشت است که خیزد زِ کلامم این فیض مسیح است که ریزد زِ پیامم در هر نفسی اجر صلات است و صیامم با قَدَّمی ذکر سجود است و قیامم شد آتش دل آیه ی، برداً و سلامم زد بوی خوش لاله ی نرگس به مشامم بر گوش خلایق سخن نصر مبارک انوار جمال ولی عصر مبارک امشب به دلم شعله ی تاب و تب مهدی است روشن شب تنهائی ام از کوکب مهدی است من می شنوم ذکر خدا بر لب مهدی است افلاک پر از زمزمه ی یا رب مهدی است از فرش الی عرش خدا مکتب مهدی است لبخند برآرید که امشب شب مهدی است چون صوت هَزاران که زطرف چمن آید از ارض و سما نغمه ی یابن الحسن آید انوار خدا می دمد از خانه ی نرجس زن های بهشتی شده پروانه ی نرجس خورشید درخشد به سرشانه ی نرجس یا ماه دمیده است به کاشانه ی نرجس لبریز زِ کوثر شده پیمانه ی نرجس فردوس کشد ناز زِ ریحانه ی نرجس خیزید زِ جا عطر و گل و عود بیارید جان در قدم مهدی موعود بیارید موسی به زمین شیفته ی آتش طورش عیسی به فلک منتظر روز ظهورش یعقوب نگه یافته از پرتو نورش یوسف شده دلباخته ی فیض حضورش داوود کند مدح سرائی به زبورش با خنده سلیمان شده هم صحبت مورش خوانند همه منتقم خون خدایش جان من و جان همه عالم به فدایش این راهبر و دادرس و دادگر ماست این مظهر حق، حجّت ثانی عشر ماست این ختم رسل را پسر است و پدر ماست این ماه شب قدر و چراغ سحر ماست این همقدم و خوندل و اشک بصر ماست این صاحب ما مهدی ما منتَظر ماست لبخند به لب قلزم اشکش به دو عین است ناخورده لبن در طلب خون حسین است دستی به زمین دست دگر سوی سمایش چشمش به پدر باز و توسّل به خدایش آوای خدا در نفس روح فزایش آیات نبی بر لب توحید سرایش افکند طنین از همه سو ذکر دعایش پاسخ به تمام شهدا بود صدایش این طرفه صدا قصّه ی عهد ازلی بود یادآور فریاد حسین بن علی بود آن روز که از کعبه رخش جلوه گر آید وز بیت خداوند چو خورشید بر آید وز پرده رخ یوسف زهرا به در آید در سلک شبان حجت ثانی عشر آید چون ختم رسل بهر نجات بشر آید بینند همه منتظِران منتَظَر آید خوانند همه قصّه ی هم عهدی او را عالم شنود بانگ انا المهدی او را عالم چو کف دست، به پیش نظر او گردون به دم تیغ حوادث سپر او ارواح رسل زیر لوای ظفر او افواج ملک بنده صفت خاک در او عمّامه ی پیغمبر اکرم به سر او پیراهن سالار شهیدان به بر او از هر نفس اوست برای همه مفهوم هفتاد و دو فریاد زِ هفتاد و دو مظلوم آن روز که آن روی، خدا نور فشاند از تیرگی جهل، بشر را برهاند بیدادگران را به هلاکت برساند داد دل مظلوم زِ ظالم بستاند با تیغ خدا سینه ی شیطان بدراند در مسجد کوفه چو علی خطبه بخواند بس آیت ناگفته که نقل دهن اوست فریاد خروشان خموشان سخن اوست در دولت او ثبت شود دولت عترت با تیغ کجش راست شود قامت عترت بینند همه عالمیان رجعت عترت معلوم شود بر همگان عزّت عترت آرند فرو سر همه بر طاعت عترت بر بام جهان سایه زند رایت عترت آن روز محمّد بود و مکتب نابش منشور قوانین جهان است کتابش ای یوسف گم گشته ی کنعان محمّد ای آرزوی عترت و قرآن محمّد ای جان همه عالم و ای جان محمّد ای لاله ی امید گلستان محمّد تا چند خزان حاکم بستان محمّد تا چند به زیر پای، فرمان محمّد کی می شود ای لاله ی گم گشته به صحرا خیزد زِ لبت پاسخ یا مهدی زهرا بازآی که گیتی بزند سکّه به نامت بازآ که به حق جان دهی از فیض کلامت بازآی که باطل فتد از پا به قیامت بازآ که شهیدان همه گویند سلامت بازآ که خلایق بشناسند مقامت بازآ که جهان نظم بگیرد زِ نظامت بازآی که باز از همگان دل بربائی زنگ غم از آئینه ی (میثم) بزدائی @nohe_sonnati
نسیم امشب پیام آسمانی با خود آورده فضا امشب فروغ جاودانی با خود آورده فلک با آن همه پیری جوانی با خود آورده عروس شب لباس شادمانی با خود آورده به شادی خضر، آب زندگانی با خود آورده نویدی خوش تر از جان، یار جانی با خود آورده که امشب از زمین سامره خورشید می تابد مهی که نور حق در آن توانی دید می تابد به لوح آفرینش نقش بست امضای پیروزی طنین افکنده در گوش جهان آوای پیروزی زمین و آسمان پر گشته از غوغای پیروزی ملایک را بود سرمستی از مینای پیروزی به پرواز است در اوج فضا عَنقای پیروزی که زنجیر اسارت باز شد از پای پیروزی بر آن دستی که باید گلشن دین را دهد رونق برون از غیب، دستی آمد و بنوشت جاء الحق خدا در هر سری شیرین ترین شور آفرید امشب بر اندام جهان پیراهن نور آفرید امشب به پاس نصرت اسلام منصور آفرید امشب ابرمرد دو گیتی را بهین پور آفرید امشب به چشم اهل دل نورٌ علی نور آفرید امشب جنایت پیشگان را، آتشین گور آفرید امشب که هستی داد داور، عدل و داد جاودانی را بسوزانید آن آتش فروزان جهانی را زهی نرجس که از آغوش شب خورشید آوردی خطا گفتم خطا، آئینه ی توحید آوردی سحر پیش از طلوع فجر، صبح عید آوردی تو فرزندی که دادارش کند تمجید آوردی تو ممدوحی که معبودش کند تأیید آوردی تو مرآت خدا، بی شبهه و تردید آوردی همه گویند نرجس، نازنین دُردانه آورده عروس فاطمه بر فاطمه ریحانه آورده به هستی نام باطل از قلم افتاد، جاء الحق که هستی از درون دل زند فریاد، جاء الحق شده آزادی از حبس ابد آزاد، جاء الحق فنا شد ظلم و باقی ماند عدل و داد، جاء الحق خدا با وحی منزل این بشارت داد، جاء الحق اَلا ای پیروان حق مبارک باد، جاء الحق به چشم مردم آزاده روح انقلاب آمد گریزان گشت تاریکی به جایش آفتاب آمد چو روشن کرد با نور جمالش ملک امکان را فراری داد با برقی شب بیداد و طغیان را در آغوش پدر نیکو تلاوت کرد قرآن را پدر لبخند زد بوسید آن لب های خندان را به مهد ناز جا دادند آن خورشید تابان را به ناگه گِرد وی دیدند در پرواز، مرغان را به شور و نغمه و پرواز، هوش از دیگران بردند زِ مهد ناز، مهدی را به سوی آسمان بردند مسیحائی که جان بخشد به افکار بشر آمد دل آرائی که دل را می دهد نوری دگر آمد اهورائی که بر اهریمنان با رد شرر آمد جهانگیری که جِیش او قضا هست و قدر آمد درخت آرزوی آدمی ات را ثمر آمد امام عصر ما، با رایت فتح و ظفر آمد فروغ از پرتو رخ داد جان آدمی ات را تکامل داد جان کاروان آدمی ات را خدا را دست قدرت، نک برون از آستین آمد رسول الله را احیاگر قرآن و دین آمد فروغ چشم زهرا و امیرالمؤمنین آمد حسن حُسنی که بخشد نور بر اهل یقین آمد حسینی نهضتی با صبر زین العابدین آمد به علم باقر و صادق امام راستین آمد جلال موسوی حلم رضا جود جوادی بین نقی و عسکری را در سرور و وجد و شادی بین @nohe_sonnati
سیزده بار زمین خورد دلم سیزده مرتبه افسرد دلم دفعه ی چاردهم مرد دلم ناگه از قبر خودش دل پا شد بخت من نیمه ی شعبان وا شد کوکب طالعم امشب خندید باز هم نور محمد تابید خانه روشن شده چون این خورشید طلعتش فاطمی و حیدری است حجت بن حسن العسکری است پسری آمده دنیا، کاالشّمس پسری زاده ی زهرا، کاالشّمس صورتش، دُرِّ دلارا، کاالشّمس نور در نور بود در جلوات به گل حضرت نرگس صلوات نرجس از آمدنش مسرور است پسرش پارچه ای از نور است دل باباش حسن پر شور است دست حق آمده با بیرقِ حق زَهَقَ الباطِل و جاءَالحَقِ حق نوه ی هاشمی عبد مناف آل کعبه، که خودش هست مطاف عرشیان دور سرش گرم طواف زاده ی سید بطحا آمد آخرین کعبه به دنیا آمد ندبه های سحرم این آقاست وارث تیغ دو دم، این آقاست حیدر صاحب علم، این آقاست خیبری زاده و خیرالناس است هیبتش مثل عموش عباس است تا که او ساکن این دنیا شد پشت شیطان ز قدومش تا شد اسوه اش فاطمه ی زهرا شد آمده شاد کند عالم را حیدرآباد کند عالم را شب تاریک به نورش محتاج بشری ات، به ظهورش محتاج دین و قرآن به حضورش محتاج با ظهورش بنماید نابود نسل وهّابیت و آل سعود از سر لطف علی و زهرا قطره افتاده میان دریا جمکرانی شده ام، شکر خدا جمکران موعد ما در دنیاست مسجد کوفه ی ایران این جاست کاش وقتی که بیاید، باشم برقع از چهره گشاید، باشم تکیِه بر کعبه نماید، باشم روزی از کعبه زند بانگ جلی طالب خون حسین بن علی من همان منتقم خون خدام صاحب ناحیه ی عاشورام جد من کشته شد و بعد خیام حرمتش را که به غارت بردند عمه ام را به اسارت بردند @nohe_sonnati
در حال و هوای شب بارانی هر سال گرم است سر من به چراغانی هر سال در کوچه خیابان دلم ریسه کشیدم دعوت کنمت تا که به مهمانی هر سال با شبنم اشکم سر راهت گل نرگس گل کاشته ام من به گلستانی هر سال پاداش غزل های من این است بیایی یک مرتبه در جشن غزلخوانی هر سال هم خنده به لب دارم و هم اشک به چشمم حالا منم و بی سر و سامانی هر سال می خندم و با دیده ای از عاطفه جاری می خوانمت ای حضرت باران بهاری @nohe_sonnati
دوبیتی اى كاش دلم فرش عبورت گردد يك روز شرفياب حضورت گردد تاريخ ولادتت شود زيباتر اين جمعه اگر عيد ظهورت گردد @nohe_sonnati
مژده که گل سر سبد فاطمه آمد از باغ جنان، سرو قدِ فاطمه آمد دستِ مددِ حق، مددِ فاطمه آمد اینک سند مستند فاطمه آمد جبریل بشارت دهد از عالم بالا امروز که طاووس جنان بال گشوده دل از همه ی اهل سماوات ربوده از سینه ی یاران، غم و اندوه زدوده این کیست که بر ما همه رخسار نموده او مهدیِ زهراست، همان یوسف طاها بوی گل نرگس همه جا عطر فشان شد امواج نسیمِ سحر از شرق، وزان شد انگار محمد ز جنان باز عیان شد فرعونِ زمان از خبر او نگران شد زیرا حسنِ عسکری امشب شده بابا این است به عالم ثمر آل پیمبر این است همان وعده ی دیرینه ی حیدر او خیر کثیری است پِیِ سوره ی کوثر او جان غدیر است که شد بر همه رهبر آیات الهی است از این چهره هویدا این نور قرار است که در وعده ی نزدیک تابَد به شبی تار، به هر کلبه ی تاریک بر ظلم بتازد، پس از آن کوچه ی باریک گویند ملائک همه بر فاطمه تبریک او پاسخ قطعی است به هر سیلیِ اعدا او صاحب تیغ است، همان تیغ ولایت او رهبر راه است، همان راه هدایت او مظهر عدل است، همان عدل و درایت او سایه ی دست است، همان دست عنایت ما بنده ی عشقیم وَ او سید و مولا او آب حیات است و ما تشنه ی دیدار او معدن سِرّ است و ما طالب اسرار او حافظ دین است و ما ناصرِ ابرار او فاتح کعبه است و ما کُشته ی آن یار با یار بپوئیم مسیر شهدا را در گوشِ فلک از همه سو این خبر افتاد بر دوشِ بت و بتکده دیگر تَبر افتاد با آل علی هرکه در افتاد، ور افتاد هر دشمن مغضوب، به قعر سَقر افتاد تقدیرِ الهی است که قرآن شود احیا او منتقم خون خدا، خون حسین است اسلام بِوَالله که مدیون حسین است مهدی که دمادم، همه محزون حسین است در ناحیه فرمود که مجنون حسین است هر روز به گودال بیاید گل زهرا دل همرهِ ارباب، سوی دشت بلا رفت بر عمّه ی سادات، در آن دشت، چه ها رفت از کرب و بلا دختِ علی تا به کجا رفت گه با اُسرا، گاه کنار شهدا رفت مانده ست غمِ معجر زینب روی دل ها ای زاده ی زهرا که رُخت قبله ی دل هاست بازآ که کنون زینبیه، کعبه ی دل هاست امروز حریمِ حرمش، مکّه ی دل هاست امروز حلب قتلگه و فکّه ی دل هاست مائیم و دفاع از حرم زینب کبری امروز فداکاریِ ما مرز ندارد بر دینِ خدا، یاریِ ما مرز ندارد این اشک و عزاداریِ ما مرز ندارد امروز علمداریِ ما مرز ندارد فرمان ز علمدارِ تو، فرمانبری از ما @nohe_sonnati
سلام نازترین مطلع تغزل ها سلام بازترین سفره ی توسل ها سلام واسطه ی فیض، بین ما و خدا سلام تکیه ی مستحکم توکل ها شبیه طور ، ظهورِ تو ظرف می خواهد عروسِ فاطمه دارد از این تحمل ها تو یک شبه به تکامل رسی میانِ رَحِم هنوز غرق تَحَیُر همه تعَقُل ها به غمزه ی تو گره وا شود زکارِ گدا کریم نیست مُقَصِر در این تعلُل ها زِ یاس هایِ بهشتی به دستِ خود زهرا درست کرده برایِ تو تاجی از گُل ها شبیه ماه، در این شامِ تار تابیدی به رویِ دامن نرجس چه ناز خوابیدی تکانِ پلک تو دل می برد ز دلبرها مقابل قدمت خاک می شود سرها فدای خنده ی بابای تو پدرهامان فدایِ مادرِ پاکت تمام مادرها ز «کاخِ روم » رسید و عروسِ زهرا شد نتیجه می دهد آخر عفاف دخترها برایِ خواستِگاری ز چادرش زهرا قواره کرد،برایِ عروس،معجرها از آن به بعد ملائک شدند خادمِ او به پیش مقدمش انداختند شهپرها رسید مژده عقیق یمن شدی نرجس تو انتخاب برای حسن شدی نرجس تمام دار و ندارِ پیمبری مهدی ز انبیای الهی تو برتری مهدی به رویِ بازوی تو حک شده ست جاء الحق شبیهِ آیه ی قرآن مطهری مهدی مگر نگفته ای الگویِ توست مادرِ تو بدونِ شک تو از او ارث می بری مهدی به ذوالفقار قسم وقت انتقام رِسَد تمامِ خلق ببینند حیدری مهدی ز ابروانِ بلندت وقار می ریزد چنان عمویِ رشیدت دلاوری مهدی همین که چشم تو شد باز ، فاطمه خندید خوش آمدی گل زیبایِ عسکری مهدی و ان یکاد بخوانید ماه آمده است تمام هستی زهرا ز راه آمده است زِ دستِ ناز تو ای ناز دار من چه کنم برای وصل توام بی قرار من چه کنم چقدر منتظرانِ تو در دلِ خاکند به طول اگر بکشد انتظار من چه کنم برایِ آمدنِ تو نکرده ام کاری برای آمدنت ای نگار من چه کنم ز بس که دست گرفتی بَد عادتم کردی ز دستِ لطف تو ای سفره دار من چه کنم دلم هوای تو را کرده و زِ تو دورم به غیرِ گریه ی بی اختیار من چه کنم هزار بار زدم زیرِ عهدِ خود با تو ندارد عهدم اگر اعتبار من چه کنم رسیده نیمه ی شعبان چرا نمی آیی نموده ایم چراغان چرا نمی آیی بیا که گنبدِ خضراست دیده بر راهت بیا که حیدرِ تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاهِ مضطرب ماست دیده بر راهت قسم به خاکِ نشسته به چادرِ مادر سکوتِ غربتِ دنیاست دیده بر راهت هنوز ناله ی مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت میانِ کوچه به دنبالِ گوشواره حسن شهیدِ سیلیِ اعداست دیده بر راهت میانِ گودیِ مقتل حسین افتاده هنوز زیرِ لگدهاست دیده بر راهت به رویِ نیزه به فرقی که وا شده از هم نگاهِ حضرتِ سقاست دیده بر راهت میانِ بزمِ شراب و کنارِ تشت طلا هنوز زینب کبراست دیده بر راهت هنوز یادِ گلویِ بریده ی اصغر رباب ،در دلِ صحراست دیده بر راهت @nohe_sonnati
شراب عشق نوشید آن که در جامش علی باشد مسلمان می‌شود هر کس که اسلامش علی باشد خدا می‌خواست پیغمبر که پیغامش علی باشد ظهورش شد علی آغاز و انجامش علی باشد خدا آورد در شعبان علیِ آخرینش را خدا را شُکر می‌بینیم امیرالمؤمنینش را دلی دیگر نمی‌ماند که گیسویی کمند آمد بهشت اُفتاد در پایش که بالایی بلند آمد دهان ما که وا مانده زبانِ ما که بند آمد دلیری دلپسند آمد امیرِ بی گزند آمد حسینش را ندیدیم و خدا آورد عینش را خدا آورد با نرگس حسین بن حسینش را خدا آورده آری مرتضای مرتضی‌ها را همه ابن الکریم ابن الجواد ابن الرضا‌ها را پس از سوالقضا رو کرده او حُسن القضاها را که پُر کرده است بوی حُسنِ یوسف‌ها فضاها را عَلم بر دوش می‌آید به عالم گام می‌کوبد کنارِ مرقد زینب عَلَم در شام می‌کوبد اگر این بال بگذارد هوای سوختن دارم قمار عشق یعنی که خیال باختن دارم "مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویَش را چو جانِ خویشتن دارم" دعایِ عهد می‌خوانم ببینم جانِ زهرا را ببینم تیغِ جوهردارِ خون‌خواهانِ زهرا را دوباره می‌دهد رزمش به میدان اعتبارش را همان وقتی که می‌گیرد به دستش ذوالفقارش را علی حَظ می‌کند وقتی ببیند تار و مارش را نیابد کافرش سر را نبیند الفرارش را چه می دانی که این سویش عَلم دست علمدار است چه رزمی می‌شود وقتی علی اکبر جلودار است نباید فرق باشد در ظهور و غیبتش ما را صدامان می‌کند حتما برای رجعتش ما را هوایی می‌کند روزی هوای صحبتش ما را خطیب کعبه می‌خواند برای بیعتش ما را زمانش می‌رسد نورش به این مُرداب می‌ریزد زمانش می‌رسد زهرا به پشتش آب می‌ریزد "مرا چشمیست خون افشان زِ دست آن کمان ابرو" جهان عاشق شود روزی از آن چشم و از آن ابرو چنان طوباست آن قامت که باشد سایبان ابرو زمین بی عشق می‌خُشکد ببار ای آسمان ابرو هوایِ ابری ما را بیا خورشید باران کن بیا ما را کنارِ خود شبی شش گوشه مهمان کن دل مجنون به جز با دیدنِ لیلا نمی‌سازد به جز تو هیچ کس با ما رعیت ها نمی‌سازد مزار مادرت را غیر تو آقا نمی‌سازد و جز آب و هوای کربلا با ما نمی‌سازد شود آیا که با تو یک زیارت یک شب جمعه... بخوانی از اسارت از جسارت یک شب جمعه نوشتم که فراق تو چه خون انداخت در دل ها "که عشق آسان نمود اول ولی اُفتاد مشکل ها" نوشتم که علی دیدم در آن شیرین شمایل ها "متی ما تلقَ من تهوی دعِ الدُّنیا و اهمِلها" الهی هب لنا عیداً که ما باشیم منظورش "سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش" @nohe_sonnati