eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
11.1هزار دنبال‌کننده
347 عکس
10 ویدیو
1.3هزار فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه خراب کرده مرا قبرِ خاکی اَت این روضه کُشته فاطمه را قبر ِخاکی اَت شاهِ کَرَم امیرِحَرَم صاحبِ عَلَم شد آتشی به سینه ی ما قبرِ خاکی اَت افتاده سایه ی عَلَمَت بر سَرَم ولی... بی سایه بان و صحن و سرا قبرِ خاکی اَت قابی به پیشِ زائرتان در زیارت است دیوار و شبهِ پنجره ها قبرِ خاکی اَت صحنِ چهار نورِدخدا سوت و کور و تار سرفصل و متنِ روضه ی ما قبرِ خاکی اَت باید بمیرم از غمِ اربابِ بی کفن دق می دهد مرا به خدا قبرِ خاکی اَت بارانِ چشم هایِ تَرَم ندبه خوان شده شد ندبه خوان به امرِ خدا قبرِ خاکی اَت @nohe_sonnati
نه ضریحی نه رواقی و نه سقاخانه ای چشم ها این جا نمی بینند جز ویرانه ای زائری این جا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری پیدا نخواهد کرد آب و دانه ی سنگ اگر باشد در این جا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر این جا نلرزد شانه ای چشم هایش ساغر خون دلش شد هر کسی بی صدا کرده ست نذر خاک ها پیمانه ای روضه خواندن، گریه کردن، فاتحه ممنوع شد پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه ای روز و شب گرم طواف قبله های خاکی اند با دو چشم کاسه ی خون دسته ی پروانه ای کافران مأمور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه ای عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه ای @nohe_sonnati
دوبیتی ای که از عرش معلا برتری دل ز اهل آسمان ها می بری ای بقیع! ای تربت نورانی ات سجده گاه حجت ابن العسکری ▪️ چون صاعقه بر دشمن دین می تازیم در حفظ حریمت سر و جان می بازیم تخریب اگر چه گشت، إن‌شاءالله یک روز برایتان حرم می سازیم ▪️ عمریست بقیع راز مبهم دارد روی سر خویش سایه ی غم دارد هر کس رسید گفت: این خاک شریف والله قسم!!! فقط حرم کم دارد @nohe_sonnati
نا جوانمردان از این جا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبر مجتبی برداشتند خاک این جا برتر از خاک تمام عالم است خاک این جا را همه بهر شفا برداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... از همین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی تر شود از میان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم، ازچه رو دو نگهبان آمدند از پیش ما برداشتند! خاک این جا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی این جا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد این جا چه قیامت می کند واقعاً این جا عجب دارالشفایی می شود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع از همان لحظه که آقا تو می آیی می شود می رسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن این جا رونمایی می شود آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود هرچه خواندم در بقیع از سینه عقده وا نشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم در پیش قبر مادر سقا نشد سر به دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه ی زهرا نشد "کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وا نشد از همان شب که علی تابوت را بر شانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شب ها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در وَ دیگر پا نشد سال ها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا نشد @nohe_sonnati
ای به بقیع آمده! هشیار باش خفته چرا چشم تو؟! بیدار باش فرش رهت، بال ملک کرده‏ اند ذره ی تو، مهر فلک کرده‏ اند دیده فرو بند ز ناسوتیان تا نگری جلوه ی لاهوتیان ترک خودی پیشه کن و خاک شو! نیستی ار پاک، برو پاک شو! دل ببر از زمزمه‏ ی خاکیان تا شنوی نغمه ‏ی افلاکیان چشم دل خویش اگر وا کنی آن چه نبینند، تماشا کنی این حرم خاص خداوندی ست طوف درش، مایه ‏ی خرسندی ست شرط حرم، محرمی و محرمی ست محرم اگر نیستی، از مجرمی ست مجرم و محرم ز یک ریشه ‏اند در خور آن، مردم حق پیشه ‏اند سالک این راه، دلش پر غم ست بی ‏غم اگر آمده، نامحرم ست! همدم غم، هم سخن درد باش غم، محک مرد بُوَد مرد باش! @nohe_sonnati
نه قبله در تو که قبله نماست در تو بقیع نه کعبه کعبه ی اهل ولاست در تو بقیع هزار مرتبه برتر از عرش حق هستی نیاز خانه ی اهل سماست در تو بقیع سکوت محض تو در اوج غربت تاریخ نماد ناله ی قلب خداست در تو بقیع همین که بی حرم و گنبدی و گلدسته نشان ز واقعه ای غم فزاست در تو بقیع به هر دو عالم اگر فخر می کنی چه عجب مزار مادر شاه وفاست در تو بقیع به اشک نم نم خود زائرت سحر می گفت شمیم علقمه و کربلاست در تو بقیع اگر چه مهد ولایی، به کربلا نرسی کجا سری ز تن خود جداست در تو بقیع کنار تربت مادر به یاد کرب و بلا صدای ناله ی مهدی رساست در تو بقیع @nohe_sonnati
کـوریِ چشم سَعـود آزاد می گردد  بقیع خالی از هر جور و هر بیداد می گردد بقیع هرچه تخریبش کند وهـّابیِ خوار و زَبون در دل ما شیعیان آبـاد مـی گردد بقیع با حضـور پنــج نور عصـمت آل رسـول با شکـوه دیگـری ایجاد می گردد بقیع شیعه پرچم می زند با ذکر"یازهرا" در آن تا که پرچمدارِ عدل و داد می گردد بقیع بشکند مُهـرِ سکوت از خـاک این غربتکده بغض چندین ساله اش فریاد می گردد بقیع بشـکفــد گلبــوتـه ی سبـز دعـا در تربتش غم به پایان می رسد دلشاد می گردد بقیع چار بابی از کَرَم هر یک کریم بن الکریم باب حاجات و کریـم آباد می گردد بقیع می شودخاک بقیع عرشی ترین خاک زمین زین سبب در آسمان ها یاد می گردد بقیع زائـران دلداده ی بیـن الحرم ها می شوند کربـلایـی در دلـش بنیـاد می گردد بقیع می رسـد از راه  آخـر ، آخـرین نور هـدیٰ با حضـور سبـز او آزاد می گردد بقیع خاک پاکش توتیای چشم خود کن"کیمیا" کور، بینـا می شـود در این دیــار آشنا @nohe_sonnati
بوی غم بوی عزا دارد بقیع غربتی بی انتها دارد بقیع اشك زهرا روی خاكش ریخته روز و شب حال بكا دارد بقیع بس حكایت از زمان غربت و ناله های مرتضی دارد بقیع در میان سینه ی سوزان خود گنج پنهان سال ها دارد بقیع باز بی شمع و چراغ و زائر است مردمانی بی وفا دارد بقیع بوده این جا هیئت ام البنین روضه خوان كربلا دارد بقیع بغض می بارد به هر جا پا نهی آستانی غم فزا دارد بقیع هركه برگشته از آن وادی غم گفته بس نا گفته ها دارد بقیع خواب می دیدم كه قد آسمان گنبدی رنگ طلا دارد بقیع خواب می دیدم كه صحن و بارگاه مثل صحنین رضا دارد بقیع كربلا خاكش شفا گر می دهد تربت پاكش شفا دارد بقیع آن قدر هم بی كس و بی یار نیست زائری نام آشنا دارد بقیع روز تخریب ضریح و گنبدش مهدی صاحب عزا دارد بقیع تا همیشه یاد مادر باشد او خاک بر روی عبا دارد بقیع انتقام فاطمه خواهد گرفت آخر ای دنیا، خدا دارد بقیع @nohe_sonnati
خاکیست، بی ریاست، صفا دارد این حرم بر خاکِ با صفاش قسم دوست دارمش مضمون نابِ اهل قلم بوده این بقیع من هم شبیهِ اهل قلم دوست دارمش آباد یا خراب، تفاوت نمی کند این خاک را برای دلم دوست دارمش گیرم که بسته اند درش را شبانه روز حتی زِ پشت پنجره هم دوست دارمش قُم، کاظمین، کرب و بلا، مشهدالرضا اصلاً شبیهِ هرچه حرم دوست دارمش مثل مقدسّاتِ دگر مثل کربلا مثل کتیبه، بیرق، علم، دوست دارمش این خاک، خاکِ پاکِ کریمِ دو عالم است من هم به عشق شاه کرم دوست دارمش @nohe_sonnati
باز كن بر روى من آغوش جان را اى بقیع تا ببینم دوست دارى میهمان را اى بقیع خاكى اما برتر از افلاک دارى جایگاه در تو مى‏بینم شكوهِ آسمان را اى بقیع پنج خورشیدِ جهان‎افروز در دامان توست كرده ‏اى رشک فلک این خاكدان را اى بقیع مى‏رسیم از گرد ره با كوله بار اشک و آه بار ده این كاروانِ خسته جان را اى بقیع جز تو غم‏ هاى على را هیچ كس باور نكرد مى‏كشى بر دوش خود بارى گران را اى بقیع باز گو با ما، مزار كعبه‎ی دل‎ها كجاست در كجا كردى نهان آن بى‏نشان را اى بقیع قطره‏ اى، اما در آغوش تو دریا خفته است كرده ‏اى پنهان تو موجى بیكران را اى بقیع چشم تو خون گرید و «پروانه» مى‏داند كجاست چشمه ‎ی جوشان این اشکِ روان را اى بقیع @nohe_sonnati
این جا بقیع و گریه این جا جرم دارد با چشم خیس این جا تماشا جرم دارد بوی سقیفه می دهد بی حرمتی ها در شهر حیدر نام زهرا جرم دارد این جا هرآن کس حرفی از عشق علی زد اندازه ی تاریخ دنیا جرم دارد حق زیارت نامه خواندن هم نداری اسم مفاتیح الجنان ها جرم دارد این جا که یک روزی شبیه کربلا بود حرف از حرم افسوس حالا جرم دارد دست از روی دیوارها بردار زائر قصدت تبرک هست اما جرم دارد هرگز مبادا آهت از سینه برآید جز اشک این جا آه حتی جرم دارد قاری طوطی وار بسیار است اما قرآنِ با تفسیر و معنا جرم دارد گفتند روزی با پیمبر این جماعت کاغذ قلم در مکتب ما جرم دارد @nohe_sonnati
رازها داری درون سینه پنهان ای بقیع نیست چشمی که نباشد بر تو گریان ای بقیع گر شود روزی سکوت خویشتن را بشکنی هستی از غم می شود بی تاب و حیران ای بقیع لاله و یاس و شقایق پرپر از باد خزان خفته در آغوش تو از باغ جانان ای بقیع مجتبی دلبند زهرا با دل صد چاک او گشته از زهر جفا نزد تو مهمان ای بقیع باقرالعلم النبی و صادق و سجاد را همچو جان بنموده ای در خویش پنهان ای بقیع خلق می گویند زهرا خفته در آغوش تو ریخته بر روی تو اشک فراوان ای بقیع ای زمین مهمان نوازی کن شکسته پهلویش پشت درب خانه از بیداد عدوان ای بقیع بازوی او زخمی و رخساره اش باشد کبود رحم کن قلب پیمبر را مسوزان ای بقیع حضرت پیغمبر از نزدیک باشد ناظرت بیش از این هرگز مکن او را پریشان ای بقیع روزگاری گنبد و گلدسته هایی داشتی آب بستند و تو را کردند ویران ای  بقیع درب های تو به روی زائرانت بسته است نیست راحت بهر دیدار تو مهمان ای بقیع کاش می شد مهدی زهرا زِ غیبت می رسید تا که می شد جلوه گر آن قبر پنهان ای بقیع عالم امکان رها می شد زِ جور ناکسان خاک کویت می شد از نو چون گلستان ای بقیع گرچه داری قلبی از آتش فروزانتر ولی می شود هر قلب سوزان در تو درمان ای بقیع ای نگین حلقه ی عالم زِ غربت غم مخور عاقبت روزی شود رنج تو پایان ای بقیع @nohe_sonnati