نــــــــورمـــــاه
🟣 ● فرمول کیمیاگری... انسان از گذشته کیمیاگری و تبدیل مس به طلا را از "حرص" جست و جو می کرد و با طم
🟣
● تقسیم وقایع به تلخ و شیرین، مانع رسیدن انسان به مقام بی تفاوتی ابدال است. به تعبیر مولانا، تا از این تقسیم نگذرید، هرگز نصیبی و بویی از گلزار وحدت نمی برید.
تا ز زهر و از شکر در نگذری
کی تو از گلزار وحدت بو بری
● چه آنکه به آدمی چیزی را عطا کند یا بستاند. چه آنکه لطفی کند یا قهری نماید. هر دو یکی و در مصداق بخشش الهی ایست.
گر لطف کنی و گر کنی قهر
پیش تو یکی است نوش یا زهر
● فردی از امام کاظم پرسید: جواد و بخشنده کیست؟ فرمود: پرسش تو دو وجه دارد، اگر از مخلوقین می پرسی، به راستی فرد بخشنده فردی است که آن مقدار که خدا بر او واجب ساخته می پردازد، و فرد بخیل و فرومایه کسی است که در پرداخت واجبات الهی بخل می ورزد؛ و چنانچه منظورت بخشندگی خالق است، پس او چه عطا کند و چه دریغ ورزد [در هر دو صورت] بخشنده است؛ زیرا اگر عطایت فرماید، آنچه از تو نیست به تو بخشیده، و چنانچه از تو باز دارد، آنچه از تو نیست دریغ داشته است.
سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ إِنَّ لِكَلَامِكَ وَجْهَيْنِ فَإِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ- فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يُؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ- وَ الْبَخِيلَ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ- وَ إِنْ كُنْتَ تَعْنِي الْخَالِقَ فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ- لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاكَ أَعْطَاكَ مَا لَيْسَ لَكَ وَ إِنْ مَنَعَكَ مَنَعَكَ مَا لَيْسَ لَكَ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● دو کس نمی ترسند: اول آنکه هیچ چیز ندارد که امساک او از دنیا بی معنا است چون هیچ چیز برای از دست دادن و پرهیز ندارد. و دوم کسی که همه چیز دارد و مانند دریاست که اگر از او یک لیوان بردارند، تغییری حاصل نمی شود، همان که مولانا می گفت:
امر قل زین آمدش کای راستین
کم نخواهد شد بگو دریاست این
● در شگفتم از کسی که به دنیا بخل می ورزد درحالی که آن به او روی آورده یا به آن بخل می ورزد، در حالی که دنیا به وی پشت کرده است. پس نه انفاق درحال اقبال ضرری به آن می زند و نه امساک در حال پشت کردن دنیا به آن سودی می رساند.
عَجِبْتُ لِمَنْ يَبْخَلُ بِالدُّنْيَا وَ هِيَ مُقْبِلَةٌ عَلَيْهِ أَوْ يَبْخَلُ بِهَا وَ هِيَ مُدْبِرَةٌ عَنْهُ فَلَا الْإِنْفَاقُ مَعَ الْإِقْبَالِ يَضُرُّهُ وَ لَا الْإِمْسَاكُ مَعَ الْإِدْبَارِ يَنْفَعُهُ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
● حضرت زهرا(سلام الله علیها) از خداوند سبحان به عنوان "رحم کننده پیران" یاد می کند.
یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ...
● سعدی می گوید: من نیز به همین امید آمده ام که او از موی سپید شرم دارد.
دلم میدهد وقت وقت این امید
که حق شرم دارد ز موی سپید
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
به پاسبانی اوقات خویش مشغولم
به هیچ کار جهان، هیچ کار نیست مرا
● هر کاسبی در دکان به سود خودش می کوشد فارغ از آنکه به فکر اصلاح جهان باشد.
همچنان هر کاسبی اندر دکان
بهر خود کوشد نه اصلاح جهان
● همان که حافظ می گفت: در غم خود باش، غم روزگار چیست؟
پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار
غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
🟣 به پاسبانی اوقات خویش مشغولم به هیچ کار جهان، هیچ کار نیست مرا ● هر کاسبی در دکان به سود خودش می
از شمس پرسیدند: چه شد که به آرامش رسیدی؟
پاسخ داد: وعده این شد خود را آرام کنم نه جهان اطراف را؛ اما معجزه شد و جهان اطراف نیز آرام گشت.
نــــــــورمـــــاه
🟣 ● دو کس نمی ترسند: اول آنکه هیچ چیز ندارد که امساک او از دنیا بی معنا است چون هیچ چیز برای از دست
🟣
در بخشش دو نان توسط امیرالمؤمنین علیه السلام، یک سوره از سوی خداوند سبحان نازل شد از آن رو که تمام دارایی ایشان همان دو نان بود.
سعدی می گوید: بهرام که روزی پادشاه بود اگر حیوانی را کباب کند و ببخشد، به پای ملخی که موری آن را به نثارْ نزد سلیمان آورد نمی ارزد چون تمام دارایی آن مورچه همان پای ملخ بود.
اگر بریان کند بهرام، گوری
نه چون پایِ ملخ باشد ز موری
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
هدایت شده از نــــــــورمـــــاه
🟣
● کسی می تواند با خدای خودش خلوت کند و به اصطلاح "خلوت نشین" باشد که با وجود تجارت و زراعتی که دارد، افکار او پریشان نمی شود و معطوف به خداوند سبحان است.
چو هر ساعت از تو به جایی رود دل
به تنهایی اندر، صفایی نبینی
ورت جاه و مال است و زَرع و تجارت
چو دل با خدای است، خلوتنشینی
● شیخ ما را گفتند: فلان شخص بر روی آب راه میرود!
گفت: سهل است! چغزی (قورباغه) و صعوه ای (پرندهای کوچک) نیز بر روی آب میرود.
گفتند: فلان شخص در هوا میپرد!
گفت: زغن (پرندهای شبیه کلاغ) و مگس نیز در هوا میپرد.
گفتند: فلان شخص در یک لحظه، از شهری به شهری میشود!
شیخ گفت: شیطان نیز در یک نفَس از مشرق به مغرب میرود. این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست! مرد آن بود که در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخورد و بِخُسبد و بخرد و بفروشد و در بازار در میان خلق ستد و داد کند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یک لحظه از خدای غافل نباشد.
رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________