eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
6.1هزار دنبال‌کننده
411 عکس
105 ویدیو
6 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمـــاه اینجا تنها آرشیو مطالبی است که می خوانم و گو‌ش می دهم. ارتباط با ادمین: @sarbbazzaman پیام ناشناس: https://daigo.ir/secret/51646155580
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ رقیب ‌] نگهبان، پاسبان، مراقب. همینطور وقتی دو نفر عاشق کسی باشند یا عاشق چیزی باشند، هر کدام از آنها را "رقیب" می گویند؛ اما در ادبیات و زبان حافظ "رقیب" یعنی مخالف، مدعی و بدخواه که در اینجا به همین معناست [ دیو ] جن؛ جن اگر مذکر باشد "دیو" نامیده می شود و اگر مونث باشد "پری" نامیده می شود؛ اما در ترجمه های قرآنی شیطان را به دیو ترجمه می کنند و ملک را به فرشته و در اینجا هم به همین معناست؛ دیو یعنی یک موجود بسیار زشت و پری یعنی بی عیب و زیبا [ سیرت ] طریقه، روش، خلق و خوی [ پناهم ] از ریشه و مصدر "پناهیدن" است. در زبان و ادبیات قدیم فراوان بکار می رفت: بر که پناهیم تویی بی نظیر در که گریزیم تویی دستگیر اما به مرور زمان استعمال این کلمه کمتر شد و امروز چنین استعمالی وجود ندارد و بیشتر از قالب های "پناه بردن" و "پناه گرفتن" استفاده می شود و دیگر «به پناهم» گفته نمی شود و امروز «به پناه می روم» می گویند [ مگر ] مگر اینکه، امید است که، باشد که [ شهاب ] به آن شعله مانندی گفته می شود که مانند تیر شب ها از دل آسمان دیده می شود که با شتاب و سرعت به زمین حرکت می کند. پس "شهاب" به معنای شعله است [ ثاقب ] سوراخ کننده؛ چون آن شعله به سمت زمین پُر شتاب در حال حرکت است و فضا و جو زمین را سوراخ می کند و به پایین می آید بدان "شهاب ثاقب" گفته می شود. "شهاب ثاقب" یک ترکیب قرآنی است که در سوره ی صافات و آیه ی ۱۰۷ آمده و در این آیه اشاره دارد به اینکه گاهی شیاطین قصد دارند راه به آسمان پیدا کنند، به اسرار آسمانی پِی ببرند و سخنان فرشتگانی که ساکنان آسمان هستند را بشنوند؛ اما خداوند شهاب ثاقب(یک شعله ی آتشین) مثل تیر به سمت آنها روانه می کند و به این وسیله آنها را دور می کند [ آن شهاب ثاقب ] اشاره به چنین شهابی و چنین ماجرایی دارد [ خدا را ] "را" یعنی برای و بنابراین "خدا را" یعنی برای خدا، بخاطر خدا ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ نفس آدمی در وجود آدمی رقیب، مخالف، دشمن و بدخواه آدمی ایست. سیرت، روش، خلق و خوی او هم همان شیوه، روش و اخلاق زشت شیطانی ایست و لذا حافظ تعبیر "دیو سیرت" می آورد. حافظ می گوید: از من در برابر این نفس پلید کاری ساخته نیست و باشد آن شهاب ثاقبی که در قرآن آمده و بوسیله ی آن شیاطین پلید را دور می کند تا به آسمان نزدیک نشوند، همان شهاب ثاقب یار و مددکار من بشود و برای خدا و بخاطر خدا فرود بیاید و این نفس را که مثال همان دیو و شیطان را دارد از من که می خواهم آسمانی بشوم و هوای آسمانی شدن را در سر دادم دور بدارد. جالب است که بدانید مولوی هم چنین درخواستی دارد؛ اما او در قالب مناجات و بگونه دیگری می گوید: دست گیر از دست ما، ما را بخر پرده را بر دار و پرده ی ما مدر باز خر ما را ازین نفس پلید کاردش تا استخوان ما رسید از چو ما بیچارگان این بند سخت کی گشاید ای شه بی‌تاج و تخت این چنین قفل گران را ای وَدود کی تواند جز که فضل تو گشود یعنی مولوی هم به این نتیجه رسیده که بی مدد خداوند و بدون لطف و عنایت او هرگز آدمی از شیطان پلید و نفس خویش نجات نمی‌یابد ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
مژه سیاهت اَر کرد به خون ما اشارت ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ مژه ] تار های کمانی شکلی است که در لبه ی پلک ها و اطراف چشم قرار دارند [ اشارت کردن ] فرمان دادن [ به خون اشارت کردن ] فرمان دادن به ریختن خون کسی [ فریب] در گذشته "فِریب" و امروز "فَریب" تلفظ می شود که به معنای حیله و مکر است [ بیندیش ] از ریشه ی "اندیشیدن" به معنای ترسیدن و "بیندیش" یعنی بترس [ غلط مکن ] این فعل در قدیم مثل امروز معنای منفی نداشت و البته هنوز هم در فارسی افغانستان آن بار منفی در زبان فارسی ما را ندارد." غلط مکن" در گذشته به معنای اشتباه نکن امروز است؛ امروز می گویند: «اشتباه نکن» و در گذشته می گفتند: «غلط مکن» ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ حافظ در این بیت به یک محبوب خطاب می کند، محبوبی که اطرافیانی دارد؛ ولی اطرافیان او خوب نیستند و پیوسته و همواره تلاش می کنند که دیگران را مثل حافظ و امثال او را از چشم او بیندازند. حافظ به آن محبوب و به آن کسی که دوستش دارد هشدار می دهد و می گوید: مراقب اطرافیان خود باش که کلاه سَرت نگذارند و دوستانت را از چشمت نیندازند؛ ولی بالاخره حافظ است و چون حافظ است، همین معنای ساده را در اوج زیبایی و ظرافت بیان می کند. حافظ اولا محبوب خودش را؛ یعنی آن کسی که سخت دوست دارد را به "چشم" تشییه می کند و می گوید: تو برای من و امثال من مثال چشم را داری و اصلا با تو دنیا برای ما دیدنی و تماشایی است و با تو ما دنیا را می بینیم و بی تو دنیا برای ما تار و تاریک است. و دیگر آنکه افرادی که در اطراف تو هستند و این اطرافیان تو که هر کدام مثال مژه ای در اطراف چشم دارند، می خواهند تو به ما توجه نکنی و این یعنی خون ما را ریختن و این با کشتن ما هیچ فرقی نمی کند و ما با این کار می میریم. بقول مولانا: بی‌تو فنا و مردنا و به همین خاطر نهیب می زند که مراقب باش تا تو را فریب ندهند و هرگز چنین اشتباهی نکنی که به ما نظری نکنی و در حقیقت حافظ با این بیان لطیف خودش جایگاه محبوب را نشان می دهد که محبوب هر که باشد(زمینی باشد یا آسمانی باشد، مادی باشد یا معنوی باشد) مثال چشم را دارد و بی اعتنایی و بی توجهی او چیزی شبیه مردن برای محب و عاشق است. و دیگر آنکه در کنار محبوب(چه زمینی و چه آسمانی) همیشه یک موانعی وجود دارد؛ ولی آدمی نباید دست از طلب خودش بردارد. حافظ می گوید: اگر یکی از اطرافیانت ای چشم و چراغ من که برای تو مثال مژه ی سیاه را دارد، خواست و فرمان داد که خون ما را بریزی؛ یعنی به ما توجه نکنی چون توجه نکردن تو به معنای کشتن و ریختن خون ما است. بدان که دارد فریبت می دهد و بترس از این فریب که تو با این کار و کار از این جنس آدم ها، تمام دوستداران و هوا خواهان خود را از دست می دهی و تنها می شوی. محبوب من! اشتباه نکن ما را از نظر دور مدار.... ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
ای تو امان هر بلا ما همه در امان تو
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل عالمی بسوزی چو عِذار بَرفروزی تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ عالم ] "عالم" به معنای جهان و دنیا است؛ اما در اینجا به معنای مردم دنیا است [ عالمی ] مردم جهانی [ دل عالمی بسوزی ] دل عالمی را به عَزا می نشانی و دل مردم بسیاری را می سوزانی [ عذار ] "عذار" در حقیقت به معنای تار های موی بسیار نازک و ظریفی است که بر پشت لب و گونه رویده می شود؛ اما در زبان حافظ و مجموعا در ادبیات فارسی "عذار" به معنای رخسار، چهره و صورت است [ عِذار برفروزی ] کنایه از خشمگین شدن، خشم گرفتن، چهره را در هم کشیدن [ مدارا کردن‌ ] نرمی و ملایمت نشان دادن، به لطف و لطافت رفتار کردن ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ حافظ به محبوب خود اشاره و خطاب می کند که حتی این محبوب می تواند خداوند سبحان باشد. حافظ می گوید: تو وقتی چهره در هم می کشی؛ یعنی تو وقتی خشمگین می شوی، دل های بسیاری را به آتش می کشی. پس بیا و مدارا کن، کوتاه بیا، نادیده بگیر و ببخش. دیگران اگر اغماض نمی کنند، اگر نمی بخشند، اگر با ملایمت و ملاطفت رفتار نمی کنند، بخاطر این است که با این کار دل آنها خنک می شود. اگر دیگران خشمگین می شوند بخاطر این است که به هم ریخته اند، آشفته شده اند و با این کار یک تسلایی پیدا می کنند؛ اما تو که به هم نمی ریزی. حافظ می گوید: دیگران نیازمند چنین رفتاری برای تسلا و آرام کردن خود هستند و از این کار حقیقتا سود می برند؛ اما تو که بی نیازی از هر سود، تو که در پی سود و صرفه نیستی، پس خشم نگیر و ببخش. اگر جوانی و خامی کردیم، نادیده بگیر که ما تاب خشم تو را نداریم، خشم تو عالم سوز است. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایان بنوازد آشنا را ┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ همه شب ] تمام شب، در طول شب، از سر شب تا به صبح [ نسیم صبحگاهی ] باد خنکی که به وقت صبحگاه می وزد و غنچه ها را گل می کند ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ غنچه ها اول صبح باز و شکفته و گل می شوند. در ادبیات ما آن چیزی که غنچه ها را گل می کند همان "نسیم صبحگاهی" یا "باد صبا" است. حافظ خودش را غنچه می داند و مانند غنچه گرفته، دل تنگ و فرو بسته است. غنچه ای که نه جلوه ای دارد، نه جمالی دارد و نه عطر و رائحه ای. حافظ می گوید: تمام شب و تا به صبح امیدم به این بود که صبح از راه برسد و محبوب و معشوق من پیامی از جنس پیام هایی که برای آشنایان و عاشقان خودش می فرستد، برای من آشنا و عاشق و شیدا هم بفرستد و با این کار من را هم بنوازد؛ یعنی نوازشی کند. حافظ می گوید: من این امید را از شب و از بیداری ها و نجواهای شبانه دارم چون بقول آن شاعر که گفت: چنین شنیدم که هر که شب‌ها نظر ز فیضِ سحر نبندد مَلَک ز کارش گره گشاید؛ فلک به کینش کمر نبندد مگر می شود انسان اهل شب باشد، شب خیز و سحر خیز باشد و روز گره به کارش بیفتد؟ و یا گره بیفتد و باز و گشوده نشود؟ امکان ندارد. حافظ می گوید: تمامی شب ها به این امید بیدارم که صبحی از راه برسد و یک کسی نقش نسیم صبحگاهی را باز کند؛ یعنی چطور نسیم غنچه را باز و گل می کند، او هم بیاید وجود و دل من را که مانند غنچه گرفته است، با پیامی که از ناحیه ی محبوب و معشوق من می آورد و همان پیامی که برای عاشقان می برد و غنچه وجودی آنها را گل می کند و به این طریق آنها را مورد نوازش و عنایت قرار می دهد، من را هم همانگونه بنواز و مورد عنایت و لطف خود قرار بدهد. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
شبتون زیر نور ماه آرام و پُرستاره ✌️🙂
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه قیامت است جانا که به عاشقان نُمودی دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ قیامت ] شور، غوغا؛ ولی در اینجا به معنای هجران و فراق است که حافظ در جای دیگر می گوید: حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر کنایتیست که از روزگارِ هجران گفت بالای منبر که مدام از قیامت می گویند، در حقیقت روز قیامت کنایه ای از روز هجران است؛ یعنی وفتی می خواهند به روز هجران و فراق اشاره بکنند از واژه ی قیامت استفاده می کنند. سلمان ساوجی می گوید: شب هجران تو از روز قیامت کم نیست بنابراین "قیامت" در اینجا به معنای هجران است ‌[ چه قیامت است ] این چه هجران و فراقی است. معمولا وقتی برای کسی حادثه ی سهمگینی رخ می دهد از همین ترکیب استفاده می کنند [ جانا ] ای جان، ای عزیز تر از جان، ای محبوب من [ نمودی ] از ریشه ی "نمودن" یعنی نشان دادن و "بنمای" از همین ریشه است یعنی نشان بده [ عِذار ] رخساره، چهره، صورت ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ یکی از ویژگی های روز قیامت، طولانی بودن آن است و دیگر اینکه بسیار سخت و دشوار خواهد بود و حافظ روز هجران و فراق را به همین "روز قیامت" تشبیه می کند، از بس که روز قیامت دراز و سخت و سنگین برای عاشق است. حافظ می گوید: برای عاشق، با تو نبودن و دور بودن مثال روز قیامت دارد که خیلی طولانی و سخت برای او می گذرد. هر ثانیه ای ساعتی است و هر ساعتی سالی است. ای محبوب من! چه طولانی و سخت است این فراق که به عاشقان خود نشان دادی. در حقیقت قیامت را به آنها نشان دادی و خواستی به آنها قیامت را حالی کنی... ای دل من و جان من فدای جمال دل ربای تو! بیان و چهره ی دل ربای خود را نشان بده، جلوه ای کن، چشمان ما را لایق بدان، بگذار ما هم به وصالی برسیم، بگذار باقی عمر را در پرتو نور جمال تو سپری کنیم... ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________