eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/18 _ _ @ostadahadi اگرخمرمنجمدشود مثلا یخ بزند از نظرفقها بازهم نجس است پس یخ زدگی عامل طهارت خمرنیست و در حکم استحاله نیست. 4دلیل: 1- صدق به عنوان اسم و صدق به عنوان اولیه یعنی وقتی خمرمنجمد شد اسم خمر و عنوان خمربراو صادق است عرفا به ان خمرگفته می شود مثل بول که یخ بزند از بولیت خارج نمی شود 2- استصحاب بقای نجاست 3- اطلاقات ادلۀ نجاست شامل خمرمنجمد هم می شود 4- تسالم اصحاب و فقهاست مثل مرحوم شیخ در خلاف فرمودند اجماع فقها براین است که خمرمنجمد نجس است به : استصحاب جاری نیست چون شبهه مفهومیه است نظیراینکه د شک دارم که ایا مرتکب صغیره را عادل می گویند یا اینکه عادل باید تارک هم مرتکب صغیره و کبیره باشد؟ لذا دراینجا گفتند اگرعادل مرتکب صغیره شد استصحاب بقای حکم عدالت جاری نیست چون شبهه مفهومیه است شک در سعه و ضیق مستصحب است چون در دایرۀ خود مستصحب شک دارم لذا گفتند استصحاب جاری نیست اینجا هم بحث ما در دائره سعه و ضیق مستصحب است که ایا دائرۀ خمروسیع است و حتی خمرمنجمد را شامل می شود یا نه لذا جای استصحاب نیست . سوال: ایا مسکری که اصالتا جامد است نجس است ؟ مثل بنگ و تریاک و حشیش و ....مرحوم سید در عروه می فرماید اینها پاک اند ولو اینکه اب شوند ولی مرحوم محقق و علامه در قواعد و ارشاد مفید و دروس شهید قائل به نجاست اند دلیلشان اطلاقات ادلۀ مسکر است یعنی همان ادله ای که می گفت مسکرنجس است شامل مسکر جامد بالاصاله هم می شود استاد: به نظرما مسکرجامد، خمرتنزیلی است منتها تنزیل دو صورت دارد 1) یابه تناسب حکم و موضوع است مثلا در ادبیات به ان وجه شبه گویند زید کالاسد و وجه شبه را شجاعت می دانند اینجا تناسب حکم و موضوع است دراینجا هم مثلا مسکرمایع به خمرتنزیل می شود چون بین موضوع هردو تناسب است و بین حکم هم باید تناسب باشد اگرخمرحرام و نجس است مایع مسکرهم حرام و نجس است 2) تنزیل به لحاظ عمومیت تعلیل است مثلا می گوئیم که اکرم العالم لانه عالم. دراینجا همۀ احکام تمامی مراتب تنزیلی جاری نیست بلکه بعضی از مراتب تنزیلی جاری است مثلا یکی از مراتب تنزیلی وجوب اکرام است اما ایا شرکت دردرس ایشان هم واجب است؟ این دیگرفهمیده نمی شود نهایتش این است که اکرامش بخاطر عالمیتش هست نه بیشتر. در بحث ما هم بنگ و تریاک جامدند و تنزیل به خمر می شوند و فقط شامل یک حکم می شود که همان حرمت است همانطوری که خوردن شراب حرام است مصرف بنگ هم حرام است اما اینکه مثل خمرنجس باشد این را نمی رساند و دلیل می خواهد چون تنزیل اینجا به تناسب حکم و موضوع نیست بلکه به عمومیت تعلیل است یعنی به ان لانه مسکراست ما از لانه مسکر فقط حرمت مصرف را می فهمیم نه نجاست را. نجاست را از دلیل دیگر فهمیدیم از صحیحۀ علی بن مهزیار فهمیدیم. مساله1/ عصیرعنبی: ایا عصیرعنبی بعداز غلیان و قبل از ذهاب 2ثلث نجس است یا پاک است؟ درحرمت عصیرعنبی بعداز غلیان شکی نیست اما در نجاستش دو قول است مشهور بین متاخرین، نجاست است مشهوربین متاخرالمتاخرین طهارت است. میان فقها 3 طبقه است: 1. فقهایی که به عصر ائمه نزدیک اند اینها طبقۀ اول اند. 2. طبقۀ متاخرین: بعد از دورۀ ششم هجری به بعد هستند 3. طبقۀ سوم : متاخر المتاخرین است که مربوط به دوران شهید اول است تا الان ادامه دارد مرحوم محقق نراقی در مستند الشیعه ج 2 ص 214 می نویسد که از میان طبقۀ اولی یعنی قدما افراد نادری یا اصلا معدودی فتوای به نجاست عصیرداشتند ولی در طبقۀ دوم شهرت برنجاست است و در طبقۀ سوم شهرت برطهارت بود. مرحوم امام در کتاب الطهاره وقتی این بحث را مطرح می کند می فرماید به نظرما به هیچ وجه شهرت برنجاست یا طهارت قابل تحصیل نیست چون اقوال و دعاوی در زمینۀ طهارت یا نجاست بسیارزیاد است به گونه ای که نمی توان از هردو طرف به شهرت رسید لذا نمی توانم ادعای شهرت یا اجماع برنجاست را قبول کنم چون با تراکم اراء و نظرات شهرت تشکیل نمی شود : به نظرما این بیان امام اشکال دارد چون شهرت درفتوا گرچه به طهارت عصیرعنبی بعداز غلیان است ولی همان کس که فتوا به طهارت می دهد می گوید حکم به نجاست احوط است حتی سید در متن عروه نوشت و هو الاحوط بعد نوشت و ان کان الاقوی طهارته. معمولا احتیاط در جایی است که نمی خواهند با شهرت فتوائی مخالفت کنند لابد شهرت فتوائی با نجاست عصیر است ولی ادله مناسب با طهارت است به اعتبارادله اقوی برطهارتش هست و به اعتبار شهرت حکم به احتیاط می دهند 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
خارج اصول...برائت جلسه92.mp3
8.54M
خارج اصول برائت...جلسه92...شنبه 18 اسفند
خارج فقه نجاست...مسکر جلسه89.mp3
5.25M
خارج فقه...نجاست مسکر...جلسه89...شنبه18 اسفند
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺ثواب بیست و شش روز روزه ماه رجب🌺 پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند; هر كه بيست و شش روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند براى او در سايه عرش خويش صد كاخ از مرواريد و ياقوت بنا نهد كه بر چكاد و فراز هر كاخى خيمه اى سرخ از حرير بهشتى است كه او در آنها با فراخ روزى، سكنى گزيند در حالى كه مردمان در حسابرسى به سر مى برند؛ به آن حضرت عرض شد اى پيامبر خدا! اگر كسى به سبب ناتوانى يا بيمارى و يا زنى به آن سبب كه پاك نباشد، از روزه ماه رجب باز ماند چه كند تا به آنچه كه بازگو نمودى دست يابد؟ آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: براى هر روز قرص نانى صدقه بدهد. سوگند به آن كس كه جانم به دست اوست، به راستى كه اگر هر روز اين صدقه را پرداخت كند، به آنچه كه باز گفتم و فزونتر از آن دست يابد و بى گمان، اگر همه آفريدگان از آسمانيان و زمينيان گرد هم آيند تا پاداش اين كار را اندازه گيرند، به يك دهم از فضيلتها و درجههايى كه در بهشت از آن ايشان مىگردد نمى رسند. عرض شد: اى پيامبر خدا، اگر كسى توان پرداخت اين صدقه را نداشت چه كند تا به آنچه كه بازگو نمودى دست يابد؟ آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: با اين ذكر در هر روز صد بار خدا را تسبيح گويد تا سى روز به پايان رسد: «سبحان الإله الجليل، سبحان من لا ينبغي التّسبيح الّا له، سبحان الاعزّ الاكرم، سبحان من لبس العزّ و هو له اهل».
You: بسم الله الرحمن الرحیم عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ.(کافی/ج1) طرح در مسیر اجتهاد به فرموده قرآن، تفقه در دین بر طلاب لازم است. فقیه شدن در دین خیری است که از خداوند بر برخی از انسانهای باهمت و مخلص ارزانی شده است. فقاهت هدفی است که با برنامه ریزی درسی منظم و حضور اساتید محترم می‌توان به این هدف دست پیدا کرد. جمعی از شاگردان حضرت آیت الله احدی(دامت برکاته) این افتخار را دارند زیر نظر استاد طرح دوره پنج ساله اجتهاد را با عنوان «در مسیر اجتهاد» اجرا کنند. این دوره به خواست خداوند از تابستان شروع خواهد شد. در این نوشتار کلیات برنامه برای دوستان بیان می‌شود: دوستان در این دوره در رشته فقه و اصول به فقاهت خواهند رسید. ادبیات عرب، رجال، درایه در حد نیاز اجتهاد را فرا‌خواهند گرفت. مطالعه و مباحثه یک دوره تفسیر قرآن و یکی از منابع حدیثی را به پایان خواهند برد. همچنین در طول دوره عزیزان حداقل حافظ 10جزء قرآن خواهند شد. دوره تعریب نیز برگزار خواهد شد. ضوابط کلی دوره 1-دوستان موظف هستند در این مجموعه 9 ساعت از شبانه روز خود را صرف درس و بحث کنند. 2- این 9 ساعت شامل حضور در کلاس، مطالعه، مباحثه، گوش دادن سی دی، کارگروه ها و...می‌باشد. 3- لزوم حضور در کلاس خارج فقه و اصول استاد. 4 - مطالعه و مباحثه منابع ارائه شده.(شامل کتب، سی دی، دروس استاد و...) 5- لزوم پایبندی به قوانین گروه و حضور مرتب در برنامه ها. 6- لزوم شرکت در امتحانات شفاهی حوزه و پایان نامه و...(در این دوره پایان نامه نویسی و...تعلیم داده خواهد شد). منابع کلی مطالعات و تحقیقات دوره: تفسیر( مجمع البیان، کتاب تفسیر تنعیم استاد، المیزان). فقه(جواهر، مستمسک، مکاسب و..). اصول(کفایه، رسائل، مصباح الاصول و...). لازم به ذکر است تعطیلات این گروه‌ها فقط در ایام تبلیغی خواهد بود. جزئیات برنامه ها، قوانین و منابع تحقیقاتی به افراد ثبت نام کننده قبل از شروع دوره اعلام خواهد شد. ثبت نام تا 22 اسفند. فیضیه ساعت 8 خارج اصول استاد. مدرس حائری.
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/20 @ostadahadi راه درستی را پیمودند در اصول فقه بدنبال واسطه در تنجیز و تعذیر هستیم. لکن اشکال ما بر ایشان این است که چرا بحث از برائت را استطرادی وارد اصول کردید در حالیکه در حدیث رفع نسبت به مرفوع نظرات متفاوتی هست: 1- یک نظر این است که مرفوع، جعل عدم تکلیف (اباحه) است یعنی وقتی برای صبی تکلیف جعل نشده یعنی تمام کارهای که برای بزرگها قانونی است برای بچه هیچ قانونی نیست و قانونا برایش مباح است تمام کارها مثل اب خوردن است که برایش مباح است. 2- معنای دیگرحدیث رفع این است که مرفوع جمیع الاثاراست به معنای عدم تکلیف نیست بلکه به معنای رفع اثارتکالیف است اثرتکلیف، ثواب و عقاب است بچه اگر نمازبخواند ثواب نمی برد و اگرنماز را ترک کند عقاب ندارد. 3- یکی دیگراز معانی حدیث رفع این است که احتیاط بربچه و امثال ان برداشته شده است مرفوع، دراینجا وجوب احتیاط است براساس این دو معنای اخیر برائت باید وارد اصول شود و یک مسالۀ اصولیه شود چون رفع جمیع اثار یا رفع وجوب احتیاط به معنای این است که احکام شرعیه از واجبات و محرمات برکسانی که مصداق حدیث رفع اند منجزیت ندارد جلو منجزیت ادلۀ احتیاط را حدیث رفع می گیرد پس مجعول در احکام و تکالیف، وجوب عمل به این احکام و تکالیف است که حدیث رفع مجعول را برمی دارد یعنی این تکالیف و احکام بربرخی ها منجَزنیست و وجوب ندارد و ماهم در اصول می خواهیم واسطۀ درتنجیزوتعذیر را پیدا کنیم پس اصل برائت داخل در مسالۀ اصولی می شود. اما که برتعریف مرحوم اخوند دربارۀ علم اصول فقه داریم این است که چرا ایشان درتعریف اصول فقه دو دسته از مسائل اصول را تقریرفرمودند: 1) یک دسته قواعد ممهده برای استنباط احکام شرعیه و 2) دستۀ دوم ینتهی الیه المجتهد؟ یعنی مسائلی که واسطه در طریق استنباط حکم شرعی قرار نمی گیرد ولی مجتهد براثربی دلیلی ناچاراست که به برخی از قواعد فتوا دهد مثل استصحاب و برائت و... این است که قسمتی از احکام شرعیه ربطی به مجتهد ندارد بلکه مربوط به مقِلد است مثل مسالۀ دماء ثلاثه اگرخون حیض قطع شد ایا نزدیکی با زن قبل از غسل جایزاست یا نه؟ برخی استصحاب بقای حیض جاری کردند و فتوای به عدم جواز دادند این استصحاب را مجتهد جاری می کند و مقلدین عمل می کنند در حالی که استصحاب حرمت وطئ حائض از احکام مجتهد نیست لذا مصداق اوللتی یتنهی الیه المجتهد نخواهد شد چون منتهی الیه مجتهد استصحاب نبود یا مثل خمس و زکات وحدود و دیات که منتهی الیه عمل مجتهد نیست طبق تعریف شما باید این قواعد از بحث اصول خارج شود فقط مباحث اصول مربوط به مسائلی شود که یا مخصوص مجتهد است مثل تعرض خبرین یا مشترک بین مجتهد و مقلد است مثل استطاعت حج. فقها اینجا دو دسته اند: أ‌. یک دسته قائل به نیابت و وکالت اند یعنی مجتهد بنیابت از مقلد استصحاب را جاری میکند مثل استصحاب حرمت وطی حائض قبل از غسل. ب‌. دوم که است اینکه نه وکالت و نه نیابت بلکه مجتهد در مقام فتوا بعنوان اینکه خودش یک دلیل معتبر و طریق معتبر برای بدست آوردن وظیفه عملیه است صرفا کار ایشان طریقیت است لذا خبر زراره درباره نماز جمعه کاشف از واقع است همچنین مقلِد باید مقلَدین و مراجع را بعنوان ی دلیل و طریق معتبر بشناسد در واقع از باب رجوع جاهل به عالم امضا به حجیت فتوا شد . چرا فتوا حجت است چون آیه «فاسئلوا اهل الذکر إن کنتم لا تعلمون» امضای سیره عقلا ست بر رجوع جاهل به عالم. لذا ما اشکال بر مرحوم آخوند را وارد میدانیم، اما تعریف اصول طبق نظر استاد « الحجة علی الفقه» است و مسائل اصولی آن چیزی است که الحجة علی الفقه است. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/20 _ _ @ostadahadi بحث ما پیرامون ادلۀ نجاست قبل از ذهاب ثلاثین است یکی شهرت بود که رد کردیم : روایات نجاست مسکرات : این روایات مطلق است حتی عصیرعنبی جوش امده را هم شامل می شود مرحوم صدوق در من لا یحضره لفقیه ج4 ص 40 باب11حد شرب خمر حدیث 3 دارد که: اعلم ان اصل الخمرمن الکرم اذا اصابته النار او غلی من غیرعن تمسه النارفیصیراسفله اعلاه فهو خمر یعنی خمراز غوره انگوربه دست می اید گاهی اتش اورا به جوش می اورد و گاهی هم خودش به جوش می اید بدون اینکه اتشی با او تماس پیدا کند وقتی جوش امد بالا و پایین به هم می ریزد همین خمراست . وقتی عصیرعنبی جوش امد و غلیان خورد خودش خمر می شود به نظرمی رسد که صدق اسم خمر برعصیرعنبی با تعابیرفقها کاملا مخالفت دارد چون فقها دربارۀ نوشیدنی می گویند دو قسم است یک نوشیدنی مسکر دو نوشیدنی غیرمسکر. عصیرعنبی را داخل در قسم دوم می دانند درحالی که روایات نجاست مسکرات قسم اول نوشیدنی را شامل می شود لذا برداشت مرحوم صدوق را فقها نپذیرفتند و قبول نکردند : برنجاست عصیرعنبی روایات نفی خیراست . در روایت دارد که هیچ خیری در نوشیدن عصیرعنبی نیست و نفی خیرمطلق است هم حرمت و هم نجاست عصیررا شامل می شود وقتی می گوید خیری نیست معنایش این است که حرام و نجس است مثلا وقتی می گویند لارجل فی الدار یعنی هیچ جنسی از مرد داخل خانه نیست کوچک و بزرگ را شامل می شود . : دراینجا دوقرینه دارم براینکه نفی خیر و نفی حلیت است و اثبات حرمت نوشیدن عصیرعنبی است" 1- قرینه اول قرینۀ داخلی است یعنی در خود حدیث هست می فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الطِّلَاءِ فَقَالَ إِنْ طُبِخَ حَتَّى يَذْهَبَ مِنْهُ اثْنَانِ وَ يَبْقَى وَاحِدٌ فَهُوَ حَلَالٌ وَ مَا كَانَ دُونَ ذَلِكَ فَلَيْسَ فِيهِ خَيْرٌ. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج6 ؛ ص420) ابی بصیرقال سمعت ابی عبدالله ع و سال عن الطّلا. عصیر جوش امده را فرمود ان طبخ حتی یذهب منه اثنان و یبقی واحد فهو حلال فرمود اگر 2ثلثش برود و یک ثلثش بماند حلال است انگاه فرمود و ما کان دون ذلک فلیس فیه خیر اگر غیرازاین بود دران خیری نیست . خود کلمه قبل از حلال می رساند که منظور از نفی خیر نفی حلیت است . 2- واما قرینۀ خارجیه: یعنی از عصیرعنبی سایرانتفاعات معقول نیست مثلا شستن دست یا مثلا طهارت حدث اکبربه اصغر یا مثلا شستن لباس کسی که لباسش را با اب انگورنمی شوید پس خود همین ها قرینه می شود که منظوراز فلیس فیه خیر اطلاق ندارد چون اطلاق دارای افراد است و هیچکدام از این انتفاعات افراد عصیرعنبی نیست مثلا لابیع الا فی ملک خیلی افراد دارد شامل بیع فضولی و ربوی و مجهول المالک و بیع ولی و بیع صبی و وکیل و ... این اطلاقش شامل همه افراد می شود لکن دراینجا که افرادی ندارد پس اطلاق را از کجا بدست اوردید؟ 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
خارج اصول...برائت جلسه93.mp3
5.61M
خارج اصول برائت.....جلسه93....دوشنبه 20 اسفند