eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/24 مساله 11: زمان و تاریخ نجاست میته در چه وقتی است ؟ فقهای ما قائل اند اگر کاملا روح از بدن حیوان خارج شده عنوان میته براو ثابت است و حکم به نجاستش می شود چون میته ان است که روح از کل بدن خارج شود نه از قسمتی از بدن ثانیا: این قطعه ای که روح ندارد وصل به بدنش است اجزای مبانه به حساب نمی اید چراکه اگر این جزء از یک زنده جدا شود نجس است چون وصل به بدن است حکم نجاست ندارد. مساله12: زمانی که روح از بدن خارج شد به مجرد خروج نجس می شود اگرچه بدن سرد نشد این حکم فرقی بین انسان و غیر انسان ندارد فقهای عظام در اینباره دو دسته اند دسته اول همین نظر سید را دارند دسته دوم بین بدن گرم و سرد فرق می گذارند که اگر بدن گرم است نجس نیست اما اگر سرد شده نجس می شود : انسان چه قبل از برد یا بعد از برد پاک است و حکم به نجاست بدن انسان را قبول نداریم اما در حیوانات غیر از انسان مثل قول اول هستیم و فرقی بین قبل از برد و بعد البرد نمی گذاریم و در هر صورت نجس است. اما ادله دسته دوم: 4 دلیل دارند براینکه بدن قبل از برد نجس نیست. 1-بین غُسل و غَسل ملازمه است وقتی ائمه دست زدن به بدن انسان مرده قبل از برد را حکم به وجوب غسل مسل میت نمی کنند لازمه اش این است که دست زدن به این میت باعث نجاست دست نمی شود پس هم غسل مس میت و هم شستن دست زمانی واجب می شود که بدن سرد شده باشد.مدارک الاحکام ج 2 ص 271. این دلیل: ملازمات برسه قسم اند: أ‌.یکی ملازمه عقلیه است که در مستقلات عقلیه بکار می روند مثل حسن و قبح و مصلحت و مفسده. ب‌.ملازمات عادیه اند که مربوط به قضایای عرفی اند. ت‌.ملازمات شرعیه اند که مربوط به موضوعاتی اند که باید شرع موضوع انها را مشخص کند مثل رؤیت هلال ماه که فرمود صم عند الرؤیه پس فرقی بین غَسل و غُسل نه عقلیه است ونه عرفیه بلکه شرعیه است و باید شارع مشخص کند که ایا بعداز خروج روح از بدن این فرد را میته می گویند یا نه اگر اطلاق میته بران شخص شود دیگرفرقی بین غُسل و غَسل نیست چون وقتی میته شد بدن نجس است ملاقی نجس (دست) هم باید شسته شود اما چرا غُسل مس میت نیاز نیست چون نص خاص داریم که شارع این ملازمه را ندیده فقط موضوع غَسل را مشخص کرد که همان میته بودن است. 2-مرحوم خوانساری: وقتی روح از بدن خارج شد و هنوز بدن گرم است می توانید استصحاب بقای حیات کنید بنا براین بین غُسل مس میت و بین غَسل در اینجا ملازمه عادیه است نه عقلیه بلحاظ اینکه وقتی بدن سرد شد امام فرمود غسل مس میت داده می شود عادتا وقتی بدن گرم است هنوز روح به کلی خارج نشده است پس قبل از برد لازمه عدم وجوب غسل مس میت این است که این میت نجس و میته نیست پس شستن ملاقی اش هم واجب نیست. : استصحاب حال حیات در صورتی است که اطلاق میته نشود ولی وقتی ثابت شد براین بدنی که روحش خارج شده ولی هنوز گرم است اطلاق میته می شود استصحاب بقای حیات جاری نیست چون تبدل موضوع ایجاد شد در حالی که در استصحاب، وحدت موضوع متیقنه و مشکوکه شرط است . 3-برخی روایات من جمله ابراهیم بن میمون است که در انتهای روایت دارد یعنی اذا برد المیت از این استفاده می شود که موضوع نجاست انسان میته بودن و خروج روح نیست بلکه سرد شدن بدن است لذا تا زمانی که بدن سرد نشده است می توان حکم زنده را براین مرده جاری کرد : این روایت در برخی از نسخه ها این کلمه «یعنی»امده اما در نسخه فروع کافی ج 3 کتاب الجنائز ص 161 حدیث 7 نیامده لذا از دو احتمال خارج نیست یا امام در جلسه دیگری فرمود واین روایتین در دو جلسه بوده یا اینکه این تفسیر یعنی بیان راوی است وقتی یک روایت مشمول به دو احتمال شد و قرینه ای بر ترجیح احدالاحتمالین نبود در انجا از تمسک به روایت صرف نظر می شود 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/9 @ostadahadi است. شیخ در رسائل 6وجه برای اجماع نقل می کند و آخوند 3 مورد را بیان می کند: 1)اجماع محصل یا قولی: از زمان ما تا زمان شیخ طوسی در اقوال علما تتبع کردیم و اتفاق فقها بر حجیت خبر واحد را یافتیم. 2)اجماعات منقوله است مثلا شیخ طوسی در خلاف نقل اجماع بر حجیت خبر واحد کرد و همچنین در کتاب عده الاصول نقل اجماع بر حجیت خبر واحد کرد یا مثلا محقق حلی و کرکی یا سید صدرو...همگی نقل اجماع کرده اند براین اجماع وارد شده دو اشکال بر مقتضی است یعنی این اجماع مقتضی اثبات حجیت خبرواحد را ندارد ویک اشکال هم اشاره به وجود مانع دارد اما آن دو اشکال مربوط به است ایشان در مصباح الاصول می فرماید که: : اجماع، لازمه اش دور است چون حجیت اجماع متوقف بر حجیت خبر واحد است بلحاظ اینکه اجماع منقول نقل واحد است پس خودش هم خبر واحد است از آن طرف اثبات حجیت خبر واحد متوقف بر حجیت اجماع منقول است وهذا دورپس اجماع مقتضی ندارد نمی تواند حجیت خبر را اثبات کند. : این اشکال در صورتی است که اجماع منقول به نقل واحد باشد در حالی که مرحوم شیخ انصاری در 4صفحۀ رسائل در کلمات قدما و متأخرین تتبع کرد و نام تتبعش را اجماع منقول نگذاشت بلکه نامش را اجماعات منقوله گذاشت به نوعی نقل اجماع نقل به تواتر شد لذا دور لازم نمی اید علاوه براین اجماعات دو قسم اند برخی از اجماعات مجرد از قرینه اند و برخی دیگر محفوف به قرینه قطعیه اند .اجماعات منقوله در این بحث از قبیل قسم دوم است یعنی محفوف به قرینه قطعیه اند یکی از قرائن قطعیه وجود علم رجال است و ما می دانیم که رجال عریض و طویل است و مباحث زیادی دارد تأسیس علم رجال از صدر غیبت کبری تا کنون دلیل براین است که فقها روی نقل، بسیار اهمیت می دهند هر نقلی را قبول نمی کنند بلکه به دنبال نقل معتبر و یقین اورند : بین اجماع منقول و حجیت خبر ملازمه نیست چون حجیت خبر عن حس است واجماع منقول خبر عن حدس است لذا اجماع منقول نمی تواند حجیت خبر را اثبات کند چون ناقل، از روی حدس می گوید اجماع منقول برحجیت خبر است حسی در کار نبود چون کنار مجمعین نشسته نبود و دهن به دهن نشده بود اما خبرواحد دهن به دهن است زراره نزد امام صادق نشسته و حرف او را نقل می کند یا محمد بن مسلم نزد امام باقر نشسته و شنیده و بعد نقل می کند : اجماع منقول دو قسم است تارة نقل مسبَب است یعنی ناقل رأی معصوم را حکایت می کند این نقل حدسی است و اخری نقل سبب می کند یعنی اقوال علما را نقل می کند این نقل عن حس است پس اجماع منقول به اعتبار نقل سبب نقل عن حس می شود لذا ملازمه با خبر عن حس دارد. ؛ از شیخ انصاری: این اجماع مانع دارد مانعش اجماع منقول سید مرتضی بر عدم حجیت خبر واحد است . ایشان می فرماید اجماع بر عدم حجیت خبرواحد است دو دسته اجماع تعارض و تساقط می کنند لذا دیگر اجماعی نداریم . وجوهی را برای حل اشکال بیان فرمودند. احسن الوجوه این است که بگوئیم: منظور از عدم حجیت، این است که خبر واحد برای ما علم به حکم شرعی نمی اورد و منظور از علم، وثوق و اطمینان است یعنی موثوق به در خبرواحد وجود ندارد حکمی که بتوان به آن حکم وثوق پیدا کرد از خبر واحد به دست نمی اید به چه دلیل به دلیل اجماع فقها. ما (شیخ انصاری) به سید می گوئیم اجماع شیخ مفید و طوسی برای ما وثوق می اورد لذا اجماع سید توان معارضه با اجماع شیخ طوسی را ندارد علاوه براینکه تعارض در جایی است که موضوع واحد باشد در حالی که اینجا موضوع متعدد شد موضوع اجماع سید انجائی است که خبر مجرد از قرینه باشد ولی موضوع اجماع شیخ آن جائی است که محفوف به قرینه باشد لذا با هم تعارض ندارند در تعارض وحدت موضوع شرط است لکن اینجا دو بحث مستقل اند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷