eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۸ مسألة- 9: السقط قبل ولوج الروح فيه نجس یکی از مسائلی که بسیار مهم است طهارت و نجاست جنین است. مرحوم سید در مساله 9 میفرماید: جنین قبل از دمیدن روح نجس است ولی این فتوا مخالف هم زیاد دارد. بسیاری از فقها جنین را بعد از دمیدن روح، اگر سقط شود نجس میدانند اما سقط جنین را قبل از دمیدن روح پاک میدانند. سه دلیل بر نجاست سقط گفته اند: 1. جنینِ سقط شده مصداق عنوان میته است بخاطر آنکه تقابل بین موت و حیات، تقابل عدم و ملکه است یعنی این جنین (من شأنه أن یکون قابلا لولوج الروح) ولی روح در او دمیده نشده به این اعتبار که قابلیت ولوج روح را دارد وقتی سقط شود میته گفته میشود و میته نجس است. : میته در مقابل مذکی است حیوانی که تذکیه شرعی نشده میته است تقابل بین میته و مذکی تقابل سلب و ایجاب است میته غیر مذکی است مذکی تذکیه شرعیه دارد. لذا میته میشود سالبه مذکی میشود موجبه . اما موت در مقابل حیات است نه در مقابل مذکی . بحث ما پیرامون غیرمذکی است. 2. جنین سقط شده قطعه ای از اجزا انسان است که از انسان جدا شده و اجزا جدا شده از حیّ در حکم میته هست. لذا نجس است. : هم صغری و هم کبری ممنوع است اما ممنوعیت صغری؛ سقط از اجزا مبانه از حی نیست بلکه مثل تخم مرغ در شکم مرغ است. اما ممنوعیت کبری؛ «کل جزءٍ مبانةٍ عن الحیّ لیس بنجس» مثل موی جدا شده از یک زنده نجس نیست اندام جدا شده از زنده نجس نیست. پس به کلی قبول نداریم که هرچیزی که از زنده جدا شود نجس است چون اجزائی که روح در آن دمیده نشده است نجس نیست ولو اینکه از حی جدا شود و به قول صاحب جواهر: اگر سقط، قطعه ای از حی باشد و کسی او را دست بزند باید غسل مس میت کند و لم یلزم به أحد. پس معلوم میشود که این قطعه در حکم تخم مرغ است . جواهر الکلام ج 5 ص 345. 3. مرحوم در مصباح الفقیه ج 1 ص 538 فرموده : در روایت معتبره آمده تذکیه جنین به تذکیه مادر است. ذکاة الجنین ذکاة أمّه و این عام است قبل ولوج روح و بعد ولوج روح را میگیرد. نتیجه اش این است که اگر قبلاز ولوج روح سقط جنین شود تذکیه نشده است لذا جنین هم تذکیه نشده و نجس است. : الاول: مبدأ پیدایش این اختلاف بر میگردد به مفسرین هم از قدما و هم از متأخرین. در تفسیر آیه «أحلّت لکم بهیمة الانعام» اختلاف است که آیا منظور از بهیمة الانعام خود چهارپایان هستند یا جنین انها. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۱۹ وجه سوم: به دلیل غایةالواجب واجبٌ آیه را دلیل بر حجیت خبر واحد گرفت وقتی نفر به مقتضای لولا واجب شد و إنذار بعنوان غایت واجب، واجب شد و حذر هم غایت انذار است باید واجب باشد چون معقول نیست مقدمه واجب باشد و ذی المقدمه واجب نباشد پس پذیرش خبر واحد واجب است. کاربرد برای غایت در قرآن فراوان است مانند لعلکم تتقون یا تفلحون یا مثل جمله أسلِم لعلک تُفلِح لعل برای غایت است . چیست؟ 1. وجه اول ناظر به ملازمه بین محبوبیت حذر عند الإنذار و بین وجوبِ حذر شرعا و عقلا بود. 2. وجه دوم ناظر به لزوم لغویت وجوب الإنذار در صورتی که حذر واجب نشود بود. 3. وجه سوم ناظر به ملازمه بین وجوب إنذار و وجوب حذر است بخاطر اینکه وجوب حذر غایت إنذار واجب است پس این سه فرق دارند. 4. در حاشیه رسائل ص 68 میفرماید بحسب عرف وجوب حذر مستلزم وجوب انذار نیست ولی وجوب انذار مستلزم وجوب حذر هست ولواینکه بین وجوب انذار و وجوب حذر عقلا و شرعا ملازمه نباشد و عرف میگوید اگر تورا کسی انذار کرد چون انذار واجاب است برتو لازم است آنرا قبول کنی و ترتیب اثر دهی. 5. _رسائل فرمود: اخبار کثیره ای دلالت بر تلازم وجوب انذار و وجوب حذر و ترتیب اثر بر خبر واحد به حکم آیه دارد مثلا در صحیحه یعقوب بن شعیب و عبدالاعلی دارد که اگر امام از دنیا رفت شیعیان منتظر بمانند تا عده ای بروند و معلوم کنند امام بعدشان کیست مائامیکه نافرین در طلبند هم نافرین و هم متخلفین معذورند اما بعد برگشت و خبر آوردنشان که امام جواد (ع) بعد امام رضا (ع) امام است حجت تمام است این روایات در ذیل آیه اثبات میکند که آیه در مقام وجوب حذر و وجوب ترتیب اثر به خبر عادل است هم انذار و هم حذر را واجب میکند بینشان ملازمه قائل است. آیا از آیه نفر میتوان برای تخصیص آیات ناهیه عمل به ظن کمک گرفت؟ بر دلالت آیه گرفت؟ 1- وجوب انذار معلوم است ولی آیا وجوب حذر مطلق است؟ خواه انذار علم بیاورد خواه ظن، حذر واجب است و باید ترتیب اثر داد؟ شیخ میگوید علم معتبر است نه ظن و ترتیب اثر به انذار منذر منوط به علم است چون آیه درصدد بیان وجوب نفر است یعنی عده ای از مردم به شغل و کار خود بپردازند و عده ای برای یادگیری فقه کوچ کنند آیه درصددبیان غایتش نیست شاید وجوب حذر مشروط به علم است اگر انذار علم بیاورد باید ترتیب اثر داد آیه میخواهد وجوب کفایی تحصیل فقه را بیان کند نه وجوب حذر را. اشکال را حل کرد فرمود : اطلاق آیه به دو راه ثابت میشود: أ‌- اصالة البیان؛ در شک به اینکه آیه در مقام بیان وجوب حذر است یا نه اصالة البیان جاری میکنیم و رفع شک میکنیم. ب‌- اهمال در وظیفه مکلفین: خداوند وظیفه مکلفین را مهمل نمی‌گذارد لذا مردم را دو دسته کرد عده ای بروند فقه یاد بگیرند و آموزش دهند و واجب است بر مردم که تن به آموزش دهند اگر بر مردم واجب نکنیم اهمال لازم میآید درحالیکه خداوند قبیح است وظیفه مردم را مهمل بگذارد لذا قطعا حذر اطلاق دارد هم صورت علم و هم صورت ظن به انذار را می‌گیرد. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج اصول خبر واحد جلسه40.mp3
6.52M
خارج اصول ادله حجیت خبر واحد آیه شریفه نفر
🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/19 ذکاته ذکات امه. درواقع دو وجه ذکر کرده اند: 1-از باب حمل سبب بر مسبَب است به معنی اینکه ذکات جنین به سبب ذکات مادرش است مفهومش این است که اگر مادرش بمیرد جنین هم میته است با این بیان باید حکم به نجاست سِقط کرد. این احتمال در صورتی است که ذکاته مبتدا و ذکات امه خبرش باشد واین قول مشهور است. 2-حمل بر نوع تذکیه شود به این صورت: ذکات الجنین تکون کنوع ذکات امه من النحر والذبح یعنی اگر کودک در رحم مادر سقط شود اگر شتر باشد باید نحرش کنید و اگرگوسفند باشد ذبحش کنید پس تذکیه جنین مطابق با تذکیه مادر است این احتمال بنابر این است که ذکات امه به نصب خوانده شود علت نصب سه چیز است: أ‌-مفعول مطلق نوعی باشد: مثل ضربت ضرب الامیر ب‌-منصوب به نزع خافض باشد: یعنی اصل آن کذکات امه بود ت‌-ظرفیت باشد: یعنی فی در تقدیر است برخی از علمای اهل سنت نصب را انتخاب کردند واین شیوه در میان اهل سنت رایج شد و حدیث را به نصب می خوانند ولی حق با قول اول است چون مفاد حدیث این است که جنین دو جور سقط می شود: تارة مذکی هست یعنی گوسفندی است که 4ماه شده مادرش را ذبح کردند این بچه را مذکی گویند اخری غیر مذکی هست جایی است که مادرش تذکیه نشده و زنده است لکن بچه اش را سقط کرده . اینجا مصداق سقط است که غیر مذکی است و نجس است. شرائط حکم به تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است چیست؟ 3 شرط را نقل کرده اند 1.روح در جنین دمیده نباشد. دراین صورت تذکیه جنین تابع تذکیه مادر است. شرایع: ذکات الجنین ذکات امه ان تمت خلقته ولم تلجه الروح ولو ولجته لم یکن به من تذکیته. اگر جنین در رحم مادر تام الخلقه شود و روح دران دمیده نشده باشد مادر را ذبح شرعی کنید جنین هم مذکی است وگرنه جنین نیاز به ذبح دارد اتفاقا صاحب جواهر هم نسبت داد به شیخ طوسی و ابن براج و عالمه حلی همین نظریه را نسبت داد ولی جمعی از فقها فرقی بین ولوج روح و عدم ولوج روح نمی گذارند در هر صورت تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است وهو المختار به دلیل موثقه عمار . عن ابی عبدالله ع فی الشاة تذبح فیموت ولدها فی بطنها گوسفند ذبح شد و بچه اش در شکمش مرد چه حکمی دارد.فقال ع کله بخور فانه حلال لان ذکاته ذکات امه. چون ذکات جنین تابع ذکات مادرش است. فان هو خرج و هو حی فاذبحه اگر جنین از رحم مادر زنده بیرون امد اورا ذبح کنید فان مات قبل ان تذبحه فلا تاکله اگر قبل از ذبح بمیرد این جنین را مصرف نکیند وکذلک البقر و الغنم . مختص شتر نیست بلکه در گاوو گوسفند هم هست. 2.جنین باید تام الخلقه باشد و یک قطعه گوشت نباشد یعنی 4 ماهش شده باشد این شرط مطابق با فتوا و نص است و مخالفی در مساله نیست . به دلیل روایت ابی مسکان و صحیح حلبی عن ابی عبدالله ع اذا ذبحت الذبیحه فوجدت فی بطنها ولدا تاما فکل وان لم یکن تاما فلا تاکل . اگر ذبیحه ای را دیدی که در رحمش بچه ای است که تام است میل کن و اگر غیر تام بود از ان نخور و نیز خبر جراح مدائنی عنه از ابی عبدالله ع اذا ذبحت ذبیحة و فی بطنها ولد تام فان ذکاته ذکات امه فان لم یکن تاما فلا تاکله. سوال: در برخی روایات علاوه بر تام الخلقه بودن قید دیگری هم امده که اذا اشعر و اوبر هم دارد زمانی که مو و کرک داشته باشد ایا این هم از شرائط است؟ نه یکی از نشانه های خلقت تام این است که مو دارد 3.جنین از شکم مادر مرده بیرون اید در این صورت تذکیه اش تابع تذکیه مادر است این شرط هم مطابق با نص و فتواست . سوال: اگر بعد از تذکیه مادر کودک را از شکم خارج کردند در حالی که زنده بود وقت کافی برای ذبح نبود و بعد از مدتی کوتاه بچه بمیرد ایا نجس است و حرام می شود؟ دو قول است أ‌-قول مبسوط: انه بحکم المیت الذی ذکاته بذکات امه لعدم استقرار حیاته. شهید در دروس هم می فرماید ولو خرج حیا لم یحل الا بالتذکیه ولو ذاق الزمان عنها فان لم یکن فیها حیات یستقره حلت والا ففی الحلال وجهان ب‌-این کودک پاک است و حلال است چون وجوب تذکیه برای حیوان زنده اطلاق ندارد که حتی ان بچه ای را که از رحم مادر بر اثر ذبح مادر گرفته می شود لحظه ای کوتاه در حد حرکت دادن دست یا پا حیات دارد او را هم واجب الذبح بگیریم این اندازه اطلاق ندارد چون در این بچه حیات استقرار پیدا نکرد و ذبح شرعی مال حیوانی است که واقعا زنده است لذا اگر بچه ای بعد از ذبح مادر و بیرون اوردن از شکم مادر لحظه ای زنده باشد و بعد بمیرد پاک است به دلیل همان ذکاته ذکات امه. مدت استقرار روح چقدر است؟ 1روز است صبح تا ظهر است صبح تا غروب؟ چه اندازه است؟ مناسب برای رساله علمیه. سه جا برای تحقیق: فی شرائط الذبیحه ان تکون له حیاتا مستقره فی ما لو ادرک الصید ولم یتصف الزمان لذبحه بحث مانحن فیه که مقدار استقرار روح چقدر است؟ 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج اصول خبر واحد جلسه41.mp3
7.57M
خارج اصول جلسه چهل و یک ادله حجیت خبر واحد آیه شریفه نفر
اهل بیت (ع) - معارف دین امام هادی علیه السلام أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عليه السلام اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى. كامل الزيارات ص 324
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/20 حد و مرز حیات مستقَرّ چه اندازه است؟ آرای فقها مختلف است. 1-علامه در تحریر و قواعد و محقق در شرایع: میزان حیات مستقر را یک روز یا چند روز دانسته اند بامکان اَن یعیش مثلها الیوم او الایام یعنی امکان دارد مثل این که جنین یک روز یا چند روز زنده بماند ولی متاسفانه اجل به اومهلت نداد و از دنیا رفت حالا که میته شد نجس است مال هرچه که باشد. 2-شیخ طوسی در خلاف: میزان حیات مستقر را حرکت قوی دانست نه حرکت ضعیف یعنی دست و پا بزند«بان یتحرّک حرکة قویّة» اگر اینگونه بود و ذبح نشد و مرد حرام است 3-ابن حمزه در الوسیله: ان الاسقرار ان تطرف عینه او ترکز رجله او یحرک ذَنَبه میزان حیات مستقر 3 چیز است به نحو مانعه الخلو است یا چشمانش را بگرداند به اطراف یا پاهایش را به زمین بکوبد یا دمش را حرکت دهد. 4-فخرالمحققین در ایضاح الفوائد فی شرح القواعد: هیچکدام از این موازین را قبول ندارد حرکت دم یا دست و پا زدن یا گرداندن چشم را علامت حیات مستقر نمی داند بلکه ملاک حیات مستقر را وقت و زمان می داند اگرباندازه ای زنده ماند که فرصت ذبح یا نحر بود و انجامش ندادند و بمید می شود میته و نجس ولی اگر دراین فاصله کوتاه ذبحش کنند پاک است و می توان خورد. «استقرار الحیات بمعنی المتقدم لا یلا.....لتذکیته » این علائمی که فقها گفتند تناسب با انجائی که زمان برای تذکیه فراهم نیست ندارد باید ملاک را فراهم بودن زمان و تذکیه قرار بدهیم. این ظهور عرفی است اینکه میزان اتصاف را عرف باید مشخص کند و به ید فقیه نیست لذا سقط چه دارای ولوج روح باشد وقتی تام الخلقه به دنیا امد باید تذکیه شود وبدون تذکیه حرام و نجس و میته است منتهی تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است ولی اگر زنده بیرون اید به حدی که زمان برای ذبحش باقی باشد باید این کار را انجام دهند و گرنه در حکم میته است و اگر زمان برای ذبحش نباشد و بمیرد پاک است. سقط قبل از ولوج روح نجس است . و کذا الفخ فی البیض و نیز اگرجوجه در تخم بمیرد نجس است غالبا فقها دلیل این فتوا را اجماع منقول و ذوق فقهی می دانند منظور از ذوق فقهی استنباطی است که از مساله سقط جنین انجام شد ولی به نظر می رسد که عنوان جیفه براو صادق است و جیفه یعنی بد بو و متعفن صحیحه حریض از امام صادق دارد کل ما غلب الماء علی ریح الجیفه فتوضا و ...فاذا تغیر الماء و تغیر الطعم فلا توضا منعه و لا تشرب اگر اب حوض بر جیفه غلبه کرد و بوی جیفه را گرفت از ان اب می توانی وضو بگیری و بیاشامی و لی اگر بوی جیفه بر اب غلبه کرد وضو نگیر و نخور . جوجه در تخم وقتی می میرد بسیار بدبو می شود خصوصا قبل از دمیدن روح عرب به ان جیفه گویند ذوق فقهی از این حدیث استفاده می کند که لابد جیفه نجس و حرام است که امام دستور میدهد از ان اب پرهیز کن اینجا تنقیح مناط هست و قیاس نیست . پس واقعا می توان استفاده کرد که جیفه است بلکه به مراتب بدتر است. مساله10 حکم ملاقی میته چیست؟ مثلا انسان میت روی آن پتو می اندازند ایا پتو نجس می شود؟ یا گوسفندی مرده و لباسی به او برخورد می کند نجس است یا نه؟ 4 قول است: أ‌.سید در عروه: ملاقی میته بدون رطوبت مسری پاک است ولی احتیاط مستحب بر شستن ان ملاقی است بویژه اگر میته انسان باشد ب‌.محقق کاشانی در مفاتیح الشرایع ج 1 مفتاح 75 ص 67: انسان مرده نجس نیست قید رطوبت لازم نیست چه مرطوب باشد یا نباشد نجس نیست . غسل میت برای رفع خباثت معنوی است نه نجاست ظاهری. ت‌.ابن ادریس در سرائر ج 1 ص 163: نجاست میت ادمی را می پذیرم ولی سرایت را نمی پذیرم هرگز نجاست انسان مرده به کسی سرایت نمی کند چه مرطوب باشد یا نباشد.(غسل برای تکریم مومن است) ث‌.شهید اول در البیان ص 33و علامه در تذکره ج 2 ص 145 : قائل به تفصیل بین میت ادمی و غیر ادمی هستند انسان مرده مطلقا مسری است حتی با یبوست ولی سایر حیوانات مرده بشرط رطوبت مسری اند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/20 بحث ما در دلالت آیه نفر بود. : قائل است به عدم دلالت آیه نفر بر حجیت خبرواحد. چون وجوب حذر اطلاق ندارد حذر بشرط علم واجب است شامل غیر علم نمی شود. : قائل به اطلاق است ایشان اصالة البیان جاری می کنند یعنی اگر شک کردیم که آیا در زمانی که علم به حکم پیدا نشد ظن به انذار پیدا شد حذرواجب است یا نه؟ اصالة البیان محکم است مولا در مقام بیان بود اگرعلم را در وجوب حذر دخیلی می دانست می فرمود و چون نفرمود و آیه را مطلق گذاشت پس حذر واجب است حتی در صورت ظن به انذار. : در تفسیر آیه شریفه 3 احتمال برخی از این احتمالات مستند به روایت است با وجود احتمالات ثلاثه چگونه اصالة البیان جاری می کنید؟ 1-آیه شریفه وظیف مومنان نسبت به جهاد را مشخص کردآیا مردم مدینه همگی باید به جهاد بروند یانه؟ آیه 120 سوره توبه می گوید اری همه باید بروند ماکان لاهل المدینه ومن حولهم من الاعرآب ان یتخلفوا عن رسول الله هیچکس حق ندارد از فرمان رسول خدا تخلف کند همه باید به جهاد بروند آیه 122 یعنی آیه نفر مخصص این آیه شد از هر طائفه ای عده ای بروند و عده ای محضر رسول خدا بمانند و احکام شرعیه را یاد بگیرند مستند این احتمال تفسیر امام باقر است. تبیان ج5 ص 323. 2-آیه وضعیت مومنان را گزارش می دهد در صدد انشای حکمی نیست وضعیت مومنان مدینه این بود که هم باید به جبهه بروند و هم باید احکام را یادبگیرند و به تبلیغ بروند این احتمال هم مستند به امام صادق و امام عسکری است. 3-آیه در صدد انشای حکم است منتهی مومنین باید تقسیم کار کنند عده ای جهاد بروند و عده ای درس بخوانند پس احتمالات بر مدارسه امرمی چرخد اینجاست که باید مراد از تفقه را بفهمیم که چیست آیا خصوص مسائل فرعیه است یا اصول عقائد است مثل معرفت امامت چنانچه در صحیحه آبن شعیب و عبدالاعلی بود یا اعم از مسائل فرعیه و اصول عقائد است با این وجود اصالة البیان معنا ندارد. : قائل به اطلاق وجوب حذراند. ایشان مقدماتی را ذکر می کنند در مقدمه 3 می فرماید لینذروا عام است وعموم استغراقی دارد یعنی فرد فرد هر طائفه ای موظف اند که علم فقه را یاد بگیرند و انذار کنند لازمه اش این است که یحذرون هم مطلق باشد یعنی بر فرد فرد جامعه مسلیمن واجب است که انذار منذررا قبول کنند خواه علم بیاورد یا علم نیاورد. چون اگر وجوب حذررا مقید به علم کنید لازمه اش این است که انذار از موضوعیت بیفتد و مقید به جائی باشد که مفید علم است پس انذار از کارافتاد و فقط در صورت علم مفید است دامنه اش وسیع نیست و هر طلبه ای یا مومنی که مردم را انذار کند نیازی نیست چون علم اور نیست در واقع دایره عموم استغراقی را ضیق کردید در حالی که کار درستی نیست . این قاعده در فقه هم تنزیل دارد .درباره عدم انفعال آب دو دسته ادله داریم: دسته اول: اینکه آب کر بر اثر ملاقات با نجس منفعل نمی شود اذا بلغ الماء قدر کر لم ینجسه شیئ – دسته د وم: گویند که آب جاری منفعل نمی شود بینشان تعارض افتاد در اینجا گفته اند اگر حکم به عدم انفعال را منحصر به آب کر کنیم لغویت لازم می اید چون در حدیث دیگر عدم انفعال حکمی است که مترتب بر آب جاری شد پس دائره عدم انفعال وسیع است برای حل تعارض باید گفت اگر آب جاری آب قلیل بود منفعل می شود در اینجا هم اگر لینذروا را منحصر به علم کنیم لغویت لازم می اید چون دائره لینذروا وسیع است وفرد فرد طوائف مدینه را شامل می شود وقتی لینذروا عام و مطلق شد لعلهم ینذرون هم عام و مطلق می شود. : مفاد آیه نفر تعلیم احکام شرعیه به مجاهدینی است که از جهاد برگشتند تعلیم، موجب علم متعلّم می شود گویا آیه می خواهد بفرماید که ولیعلّموا قومهم اذا رجعوا الیهم پس حذر در آیه برخواسته از تحصیلاتی است که موجب علم شد نظیر اینکه قران می گوید فسالوا اهل الذکر برای اینکه سوال از اهل علم تحصیل علم می اورد پس آیه می خواهد بگوید به نافرین فقه را یاد بدهید تا انها عالم به احکام شوند بخاطر نفر به جهاد جاهل نمانند لذا از اول لینذروا مطلق نیست لینذروا ای یعلّموا تعلیم و تدریس علم می اورد . لذا از اشکال شیخ دفاع کردیم و آیه اطلاق ندارد و نمی تواند حجیت خبر واحد را اثبات کند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 در رسائل : این است که موضوع انذار تفقه در احکام واقعیه است لعلهم یحذرون براین موضوع مترتب شد یعنی اگرانذاری بود که مارا به سمت احکام واقعیه فقاهت می داد برما واجب است که این انذار فقیهانه را بپذیریم و به این انذار عمل کنیم حال اگرخبرواحد عادلی برانذاریکی از احکام واقعیه به ما رسیده است و ما شک داریم که ایا این انذار به فقاهت در احکام واقعیه هست یا نه؟ اگر بخواهیم ازعموم ایه نفراستفاده کنیم و این شک را برطرف کنیم وبگوئیم که این انذار همان انذارتفقه درامور دین است تمسک به دلیل در شبهه موضوعیۀ دلیل می شود که به اتفاق علمای اصول جایز نیست نظیر اینکه به مومنان توصیه شده قل الحق ولی نمی دانند این حرفی که فلان مومن زده حق است یا نه از قل الحق تمسک کنم برای اثبات اینکه این حرف حرف حق است این تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه دلیل می شود که جایز نیست. در اینجاهم ما نسبت به خبر واحد که از احکام شرعیه خبر می دهند شک داریم که ایا انذار به تفقه در امور دین هست یا نه ؟ شما می خواهید از این ایه اثبات کنید که این انذار تفقه در امور دین است این همان تمسک به دلیل شبهۀ موضوعیه دلیل می شود : ما در اینجا کاشف داریم. کاشف، اطلاق لعلهم یحذرون است این اطلاق کشف می کند به اینکه انذار به تفقه در امور دین فرق نمی کند که این انذار علم بیاورد یا علم نیاورد درهرصورت برما واجب است به این انذار ترتیب اثر بدهیم پس این راه ما تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه خود دلیل نشد بلکه از اطلاق قسمتی از ایه احراز موضوع کردیم موضوع، انذاربه امور واقعیه و احکام شرعیه است ایا این انذار فقط با علم صورت می گیرد یا به ظن خاص هم صورت می پذیرد؟ اطلاق لعلهم یحذرون کشف می کند به اینکه با ظن خاص هم انذار به فقه و احام شرعیه محقق می شود لذا وقتی شک کردم که این خبر واحد ما که از یک حکم واقعی خبر داد مصداق لینذروا قومهم لیتفقهوا ...هست یا نه اطلاق لعلهم یحذرون این خبر را وارد در ان موضوع می کند و شک ما برطرف می شود. نظیر: در بحث صحیح و اعمی گذشت اوفوا بالعقود وجوب وفای به کل عقد عقد را می رساند ایا عقد فاسد را هم شامل می شود؟ عقل می گوید معقول نیست که عقد فاسد وجوب وفا داشته باشد شک می کنیم که ایا این عقد فاسد است یا صحیح؟ از اطلاق اوفوا بالعقود به معنی کل عقد عقد احراز می کنم به اینکه این عقد عقد صحیح است به لحاظ اینکه این عقد عقد است و تحت کل فرد فرد است اگر صحیح نبود تحت عموم اوفوا بالعقود نمی رفت و از مصادیقش نمی شد پس صحیح است البته تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل نکردم بلکه از راه کشف ملزوم از لازم امدم . لازمه شمول کل عقد عقد این است که این عقد صحیح است چون هرگز اوفوا بالعقود عقد فاسد را شامل نمی شود نمونه دیگر در قضایای خارجیه است که فرمود لعن الله بنی امیه. از طرفی می دانیم که لعن مومن جایز نیست از سوی دیگر می بینیم ائمه این عبارت را مطلق گذاشتند کشف می کنیم که بنی امیه اصلا ایمان ندارند این از راه استکشاف است نه از راه تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه. به به شیخ وارد نیست چون: اولا این اشکال مبنائی است مبنای ایشان این است که لعلهم یحذرون اطلاق دارد در حالی که طبق مبنای شیخ اطلاق ندارد ثانیا مخصص در ایه مخصص متصل لفظی است یعنی لینذروا تخصیص خورده به ولیتفقهوا فی الدین فرق بین مخصص متصل و مخصص منفصل این است که مخصص منفصل حجیت را بر می دادر نه ظهوررا مثلا اکرم العلما را این هفته گفت و هفته بعد لاتکرم النحاة را گفت معنایش این است که وجوب اکرام برنحات نیست نحوی ها دلیل وجوب اکرام ندارند اما مخصص متصل تصرف در ظهور می کندتفقه در دین ظهور انذار است پس انذاری که تفقه در امور دین نباشد انذار نیست فقه یعنی فهم ماباید انذار را بفهمیم مادامی که انذار برای ما فهم حاصل نکرد انذار نیست نسبت به یک خبر واحدی شک دارم که ایا انذار به تفقه در امور دین است یا نه؟ یعنی می توانم از این خبرواقع را بفهمم؟ وظیفه واقعیۀ خود را پیدا کنم؟ اگر بخواهم ازهمین ایه تمسک کنم به اینکه این خبرو این انذار فهم می اورد تمسک به دلیل درشبهۀ موضوعیه دلیل می شودکه جایز نیست بله اگر مخصص مخصص منفصل بود ظهور ایه حفظ بود و دست نمی خورد اطلاق اخر ایه کاشف می شد ولی مخصص ما مخصص متصل است دائره موضوع را مضیق کرد و بست و نیازی به کاشف ندارد چه چیزی را می خواهیم کشف کنیم موضوع که مهمل یا مجمل یا مطلق نیست که بخواهیم کشفش کنیم بلکه داخل خود ایه هست و معین است