اهل بیت (ع) - معارف دین
امام هادی علیه السلام أَمَا إِنَّكَ لَوْ زُرْتَ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِيمِ عِنْدَكُمْ لَكُنْتَ كَمَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عليه السلام
اگر قبر عبد العظيم را در شهر خود زيارت كنى، چنان است كه گويى امام حسين عليه السلام را زيارت كرده اى.
كامل الزيارات ص 324
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_فقه_97/9/20
#جلسه_40
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_9_10
#حیات_مستقر_حکم_میته_آدمی
حد و مرز حیات مستقَرّ چه اندازه است؟
آرای فقها مختلف است.
1-علامه در تحریر و قواعد و محقق در شرایع: میزان حیات مستقر را یک روز یا چند روز دانسته اند بامکان اَن یعیش مثلها الیوم او الایام یعنی امکان دارد مثل این که جنین یک روز یا چند روز زنده بماند ولی متاسفانه اجل به اومهلت نداد و از دنیا رفت حالا که میته شد نجس است مال هرچه که باشد.
2-شیخ طوسی در خلاف: میزان حیات مستقر را حرکت قوی دانست نه حرکت ضعیف یعنی دست و پا بزند«بان یتحرّک حرکة قویّة» اگر اینگونه بود و ذبح نشد و مرد حرام است
3-ابن حمزه در الوسیله: ان الاسقرار ان تطرف عینه او ترکز رجله او یحرک ذَنَبه میزان حیات مستقر 3 چیز است به نحو مانعه الخلو است یا چشمانش را بگرداند به اطراف یا پاهایش را به زمین بکوبد یا دمش را حرکت دهد.
4-فخرالمحققین در ایضاح الفوائد فی شرح القواعد: هیچکدام از این موازین را قبول ندارد حرکت دم یا دست و پا زدن یا گرداندن چشم را علامت حیات مستقر نمی داند بلکه ملاک حیات مستقر را وقت و زمان می داند اگرباندازه ای زنده ماند که فرصت ذبح یا نحر بود و انجامش ندادند و بمید می شود میته و نجس ولی اگر دراین فاصله کوتاه ذبحش کنند پاک است و می توان خورد. «استقرار الحیات بمعنی المتقدم لا یلا.....لتذکیته » این علائمی که فقها گفتند تناسب با انجائی که زمان برای تذکیه فراهم نیست ندارد باید ملاک را فراهم بودن زمان و تذکیه قرار بدهیم. این ظهور عرفی است
#خلاصه اینکه میزان اتصاف را عرف باید مشخص کند و به ید فقیه نیست لذا سقط چه دارای ولوج روح باشد وقتی تام الخلقه به دنیا امد باید تذکیه شود وبدون تذکیه حرام و نجس و میته است منتهی تذکیه جنین تابع تذکیه مادرش است ولی اگر زنده بیرون اید به حدی که زمان برای ذبحش باقی باشد باید این کار را انجام دهند و گرنه در حکم میته است و اگر زمان برای ذبحش نباشد و بمیرد پاک است.
سقط قبل از ولوج روح نجس است . و کذا الفخ فی البیض و نیز اگرجوجه در تخم بمیرد نجس است غالبا فقها دلیل این فتوا را اجماع منقول و ذوق فقهی می دانند منظور از ذوق فقهی استنباطی است که از مساله سقط جنین انجام شد ولی به نظر می رسد که عنوان جیفه براو صادق است و جیفه یعنی بد بو و متعفن صحیحه حریض از امام صادق دارد کل ما غلب الماء علی ریح الجیفه فتوضا و ...فاذا تغیر الماء و تغیر الطعم فلا توضا منعه و لا تشرب اگر اب حوض بر جیفه غلبه کرد و بوی جیفه را گرفت از ان اب می توانی وضو بگیری و بیاشامی و لی اگر بوی جیفه بر اب غلبه کرد وضو نگیر و نخور . جوجه در تخم وقتی می میرد بسیار بدبو می شود خصوصا قبل از دمیدن روح عرب به ان جیفه گویند ذوق فقهی از این حدیث استفاده می کند که لابد جیفه نجس و حرام است که امام دستور میدهد از ان اب پرهیز کن اینجا تنقیح مناط هست و قیاس نیست . پس واقعا می توان استفاده کرد که جیفه است بلکه به مراتب بدتر است.
مساله10
حکم ملاقی میته چیست؟ مثلا انسان میت روی آن پتو می اندازند ایا پتو نجس می شود؟ یا گوسفندی مرده و لباسی به او برخورد می کند نجس است یا نه؟ 4 قول است:
أ.سید در عروه: ملاقی میته بدون رطوبت مسری پاک است ولی احتیاط مستحب بر شستن ان ملاقی است بویژه اگر میته انسان باشد
ب.محقق کاشانی در مفاتیح الشرایع ج 1 مفتاح 75 ص 67: انسان مرده نجس نیست قید رطوبت لازم نیست چه مرطوب باشد یا نباشد نجس نیست . غسل میت برای رفع خباثت معنوی است نه نجاست ظاهری.
ت.ابن ادریس در سرائر ج 1 ص 163: نجاست میت ادمی را می پذیرم ولی سرایت را نمی پذیرم هرگز نجاست انسان مرده به کسی سرایت نمی کند چه مرطوب باشد یا نباشد.(غسل برای تکریم مومن است)
ث.شهید اول در البیان ص 33و علامه در تذکره ج 2 ص 145 : قائل به تفصیل بین میت ادمی و غیر ادمی هستند انسان مرده مطلقا مسری است حتی با یبوست ولی سایر حیوانات مرده بشرط رطوبت مسری اند.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_97/9/20
#جلسه_41
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#وجه_سوم_شیخ_رسائل
بحث ما در دلالت آیه نفر بود.
#مرحوم_شیخ: قائل است به عدم دلالت آیه نفر بر حجیت خبرواحد. چون وجوب حذر اطلاق ندارد حذر بشرط علم واجب است شامل غیر علم نمی شود.
#مرحوم_خوئی: قائل به اطلاق است ایشان اصالة البیان جاری می کنند یعنی اگر شک کردیم که آیا در زمانی که علم به حکم پیدا نشد ظن به انذار پیدا شد حذرواجب است یا نه؟ اصالة البیان محکم است مولا در مقام بیان بود اگرعلم را در وجوب حذر دخیلی می دانست می فرمود و چون نفرمود و آیه را مطلق گذاشت پس حذر واجب است حتی در صورت ظن به انذار.
#استاد: در تفسیر آیه شریفه 3 احتمال برخی از این احتمالات مستند به روایت است با وجود احتمالات ثلاثه چگونه اصالة البیان جاری می کنید؟
1-آیه شریفه وظیف مومنان نسبت به جهاد را مشخص کردآیا مردم مدینه همگی باید به جهاد بروند یانه؟ آیه 120 سوره توبه می گوید اری همه باید بروند ماکان لاهل المدینه ومن حولهم من الاعرآب ان یتخلفوا عن رسول الله هیچکس حق ندارد از فرمان رسول خدا تخلف کند همه باید به جهاد بروند آیه 122 یعنی آیه نفر مخصص این آیه شد از هر طائفه ای عده ای بروند و عده ای محضر رسول خدا بمانند و احکام شرعیه را یاد بگیرند مستند این احتمال تفسیر امام باقر است. تبیان ج5 ص 323.
2-آیه وضعیت مومنان را گزارش می دهد در صدد انشای حکمی نیست وضعیت مومنان مدینه این بود که هم باید به جبهه بروند و هم باید احکام را یادبگیرند و به تبلیغ بروند این احتمال هم مستند به امام صادق و امام عسکری است.
3-آیه در صدد انشای حکم است منتهی مومنین باید تقسیم کار کنند عده ای جهاد بروند و عده ای درس بخوانند
پس احتمالات بر مدارسه امرمی چرخد اینجاست که باید مراد از تفقه را بفهمیم که چیست آیا خصوص مسائل فرعیه است یا اصول عقائد است مثل معرفت امامت چنانچه در صحیحه آبن شعیب و عبدالاعلی بود یا اعم از مسائل فرعیه و اصول عقائد است با این وجود اصالة البیان معنا ندارد.
#محقق_نائینی: قائل به اطلاق وجوب حذراند. ایشان مقدماتی را ذکر می کنند در مقدمه 3 می فرماید لینذروا عام است وعموم استغراقی دارد یعنی فرد فرد هر طائفه ای موظف اند که علم فقه را یاد بگیرند و انذار کنند لازمه اش این است که یحذرون هم مطلق باشد یعنی بر فرد فرد جامعه مسلیمن واجب است که انذار منذررا قبول کنند خواه علم بیاورد یا علم نیاورد. چون اگر وجوب حذررا مقید به علم کنید لازمه اش این است که انذار از موضوعیت بیفتد و مقید به جائی باشد که مفید علم است پس انذار از کارافتاد و فقط در صورت علم مفید است دامنه اش وسیع نیست و هر طلبه ای یا مومنی که مردم را انذار کند نیازی نیست چون علم اور نیست در واقع دایره عموم استغراقی را ضیق کردید در حالی که کار درستی نیست .
این قاعده در فقه هم تنزیل دارد .درباره عدم انفعال آب دو دسته ادله داریم:
دسته اول: اینکه آب کر بر اثر ملاقات با نجس منفعل نمی شود اذا بلغ الماء قدر کر لم ینجسه شیئ – دسته د وم: گویند که آب جاری منفعل نمی شود بینشان تعارض افتاد در اینجا گفته اند اگر حکم به عدم انفعال را منحصر به آب کر کنیم لغویت لازم می اید چون در حدیث دیگر عدم انفعال حکمی است که مترتب بر آب جاری شد پس دائره عدم انفعال وسیع است برای حل تعارض باید گفت اگر آب جاری آب قلیل بود منفعل می شود در اینجا هم اگر لینذروا را منحصر به علم کنیم لغویت لازم می اید چون دائره لینذروا وسیع است وفرد فرد طوائف مدینه را شامل می شود وقتی لینذروا عام و مطلق شد لعلهم ینذرون هم عام و مطلق می شود.
#اشکال_استاد: مفاد آیه نفر تعلیم احکام شرعیه به مجاهدینی است که از جهاد برگشتند تعلیم، موجب علم متعلّم می شود گویا آیه می خواهد بفرماید که ولیعلّموا قومهم اذا رجعوا الیهم پس حذر در آیه برخواسته از تحصیلاتی است که موجب علم شد نظیر اینکه قران می گوید فسالوا اهل الذکر برای اینکه سوال از اهل علم تحصیل علم می اورد پس آیه می خواهد بگوید به نافرین فقه را یاد بدهید تا انها عالم به احکام شوند بخاطر نفر به جهاد جاهل نمانند لذا از اول لینذروا مطلق نیست لینذروا ای یعلّموا تعلیم و تدریس علم می اورد . لذا از اشکال شیخ دفاع کردیم و آیه اطلاق ندارد و نمی تواند حجیت خبر واحد را اثبات کند.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_اصول_21/9/97
#جلسه_42
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#وجه_سوم_شیخ_رسائل
#اشکال_دوم_شیخ در رسائل : این است که موضوع انذار تفقه در احکام واقعیه است لعلهم یحذرون براین موضوع مترتب شد یعنی اگرانذاری بود که مارا به سمت احکام واقعیه فقاهت می داد برما واجب است که این انذار فقیهانه را بپذیریم و به این انذار عمل کنیم حال اگرخبرواحد عادلی برانذاریکی از احکام واقعیه به ما رسیده است و ما شک داریم که ایا این انذار به فقاهت در احکام واقعیه هست یا نه؟ اگر بخواهیم ازعموم ایه نفراستفاده کنیم و این شک را برطرف کنیم وبگوئیم که این انذار همان انذارتفقه درامور دین است تمسک به دلیل در شبهه موضوعیۀ دلیل می شود که به اتفاق علمای اصول جایز نیست نظیر اینکه به مومنان توصیه شده قل الحق ولی نمی دانند این حرفی که فلان مومن زده حق است یا نه از قل الحق تمسک کنم برای اثبات اینکه این حرف حرف حق است این تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه دلیل می شود که جایز نیست. در اینجاهم ما نسبت به خبر واحد که از احکام شرعیه خبر می دهند شک داریم که ایا انذار به تفقه در امور دین هست یا نه ؟ شما می خواهید از این ایه اثبات کنید که این انذار تفقه در امور دین است این همان تمسک به دلیل شبهۀ موضوعیه دلیل می شود
#پاسخ_مرحوم_نائینی: ما در اینجا کاشف داریم. کاشف، اطلاق لعلهم یحذرون است این اطلاق کشف می کند به اینکه انذار به تفقه در امور دین فرق نمی کند که این انذار علم بیاورد یا علم نیاورد درهرصورت برما واجب است به این انذار ترتیب اثر بدهیم پس این راه ما تمسک به دلیل در شبهۀ موضوعیه خود دلیل نشد بلکه از اطلاق قسمتی از ایه احراز موضوع کردیم موضوع، انذاربه امور واقعیه و احکام شرعیه است ایا این انذار فقط با علم صورت می گیرد یا به ظن خاص هم صورت می پذیرد؟ اطلاق لعلهم یحذرون کشف می کند به اینکه با ظن خاص هم انذار به فقه و احام شرعیه محقق می شود لذا وقتی شک کردم که این خبر واحد ما که از یک حکم واقعی خبر داد مصداق لینذروا قومهم لیتفقهوا ...هست یا نه اطلاق لعلهم یحذرون این خبر را وارد در ان موضوع می کند و شک ما برطرف می شود.
نظیر: در بحث صحیح و اعمی گذشت اوفوا بالعقود وجوب وفای به کل عقد عقد را می رساند ایا عقد فاسد را هم شامل می شود؟ عقل می گوید معقول نیست که عقد فاسد وجوب وفا داشته باشد شک می کنیم که ایا این عقد فاسد است یا صحیح؟ از اطلاق اوفوا بالعقود به معنی کل عقد عقد احراز می کنم به اینکه این عقد عقد صحیح است به لحاظ اینکه این عقد عقد است و تحت کل فرد فرد است اگر صحیح نبود تحت عموم اوفوا بالعقود نمی رفت و از مصادیقش نمی شد پس صحیح است البته تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه دلیل نکردم بلکه از راه کشف ملزوم از لازم امدم . لازمه شمول کل عقد عقد این است که این عقد صحیح است چون هرگز اوفوا بالعقود عقد فاسد را شامل نمی شود
نمونه دیگر در قضایای خارجیه است که فرمود لعن الله بنی امیه. از طرفی می دانیم که لعن مومن جایز نیست از سوی دیگر می بینیم ائمه این عبارت را مطلق گذاشتند کشف می کنیم که بنی امیه اصلا ایمان ندارند این از راه استکشاف است نه از راه تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه.
به #نظر_استاد_جواب_مرحوم_نائینی به شیخ وارد نیست چون:
اولا این اشکال مبنائی است مبنای ایشان این است که لعلهم یحذرون اطلاق دارد در حالی که طبق مبنای شیخ اطلاق ندارد
ثانیا مخصص در ایه مخصص متصل لفظی است یعنی لینذروا تخصیص خورده به ولیتفقهوا فی الدین فرق بین مخصص متصل و مخصص منفصل این است که مخصص منفصل حجیت را بر می دادر نه ظهوررا مثلا اکرم العلما را این هفته گفت و هفته بعد لاتکرم النحاة را گفت معنایش این است که وجوب اکرام برنحات نیست نحوی ها دلیل وجوب اکرام ندارند اما مخصص متصل تصرف در ظهور می کندتفقه در دین ظهور انذار است پس انذاری که تفقه در امور دین نباشد انذار نیست فقه یعنی فهم ماباید انذار را بفهمیم مادامی که انذار برای ما فهم حاصل نکرد انذار نیست نسبت به یک خبر واحدی شک دارم که ایا انذار به تفقه در امور دین است یا نه؟ یعنی می توانم از این خبرواقع را بفهمم؟ وظیفه واقعیۀ خود را پیدا کنم؟ اگر بخواهم ازهمین ایه تمسک کنم به اینکه این خبرو این انذار فهم می اورد تمسک به دلیل درشبهۀ موضوعیه دلیل می شودکه جایز نیست بله اگر مخصص مخصص منفصل بود ظهور ایه حفظ بود و دست نمی خورد اطلاق اخر ایه کاشف می شد ولی مخصص ما مخصص متصل است دائره موضوع را مضیق کرد و بست و نیازی به کاشف ندارد چه چیزی را می خواهیم کشف کنیم موضوع که مهمل یا مجمل یا مطلق نیست که بخواهیم کشفش کنیم بلکه داخل خود ایه هست و معین است
آن دو تنزیلی که فرمودید مربوط به مخصص لبی است عقل می گوید شمول اوفوا بالعقود عقد فاسد را غیر معقول است انگاه در موردی که شک می کنیم که ایا این عقد صحیح است یا نه؟ می توانی از اطلاق العقود استفاده کنی که این عقد صحیح است اینجا مخصص لبی است یا مثال بنی امیه هم لبی است و دلیل لفظی نیست .پس اشکال شیخ بر ایه وارد است .
(کهف 24: ...الا ان تقول ان شاءالله نمی خواهد پیامبر وعده دروغ دهد بلکه دلیل لبی است و می خواهد بگوید من هم بشر هستم و در عین اختیارداشتن، مستقل نیستم .)
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#درس_خارج_فقه 97/9/21
#جلسه_41
#فصل_فی_النجاسة
#مسأله_10
#حیات_مستقر_حکم_میته_آدمی
ایا انسان مرده نجس است
کسانی که قائل به نجاست میت ادمی اند به دو دسته از روایات تمسک کرده اند
دسته اول روایات نجاست میته است: وقتی این روایات میته را نجس می دانند فرقی بین میته ادم و غیر ادم نگذاشته
اشکال ما این است که میته به معنای غیر مذکی هست مساله تذکیه و عدم تذکیه برای حیوانات است نه برای انسان پس موضوعا انسان از ادله عمومات روایات میته خارج است
دسته دوم روایات خاص اند مثل صحیحه حلبی عن ابی عبدالله ع قال سالته عن الرجل یصیب ثوبه جسدالمیت از امام صادق پرسیدم لباس مردی به بدن میت اصابت می کند فقال ع یغسل ما اصاب الثوب ان جائی که از لباس به بدن میت اصابت کرد انرا بشوئید
روایت دوم از ابراهیم بن میمون استقال سالت اباعبدالله ع عن رجل یقع ثوبه علی جسدالمیت مردی که لباسش را روی بدن میت می اندازد قال ع ان کان غسَّل المیت فلا اغسل ما ...اگر میت را شستند و غسل دادند نیازی به شستن لباس نیست والا فاغسل ما اصابک منه لباس را بشورالبته در صورتی که بدن میت سرد شده باشد
#تقریب_استدلال به این دو حدیث: انصراف است . شستن لباس انصراف دارد به اینکه میت ادمی نجس است و نیز انصراف دارد به اینکه بدن یا لباس مرطوب است رطوبت بدن به لباس سرایت کرد پس اگر بدن میت و لباس خشک باشد لباس نجس نمی شود
انصراف دوم قطعا از ذوق فقهی است که چیزی که خشک است موجب نجاست نمی شود
#اشکالاتی براین استدلال وارد است :
1- انصراف دو قسم است :یکی انصراف بدوی ودیگر انصرافی است که از غلبة الاستعمال به دست می اید یقینا این انصراف بدوی است چون در روایت امر به شستن کرد شستن فقط در نجاسات نیست در اموری که مخالف طبع بشر است که از ان تعبیر می کنند به شئ مستقذر یعنی شیئی که قذارت دارد و منافات با طبع بشر است در انجا هم ائمه امر به شستن کردند مثل برخی از حیوانات صغیری که خون جهنده نداشتند نجس نبودندلکن امام ع فرمود که دست خود را بشویید یادرباۀ دست زدن به غائط یا جیفه خشک فرمودند دست خود را بشویید قبلا گذشت که این امر به شستن یک امر بهداشتی است پس هرجا اغسل امده دلیل برنجاست شیئ نیست لذا این انصراف شما انصراف بدوی است.
2- نجاست بردو قسم است یکی نجاست عینیه قطعا انسان نجاست عینیه ندارد و مثل سگ نیست چون اگر نجاست عینیه داشت مکلف به فروع و اصول نبود دوم نجاست حکمیه : ان است که شارع حکم به نجاست کند در قران سوره مائده ایه 3 وقتی اقاسام نجاسات را می شمارد در ردیف ان اقسام انسان را نمی گذارد و نیز در روایات ما در بخش اقسام نجاسات انسان را نمی گذارد پس ماباید ثابت کنیم که الانسان نجس صرف اغسل نمی شود که دلالت بر نجاست کند. نظر مرحوم شاه ابادی هم همین بود که بدن میت نجس نیست.
3- از کجا می گوئید امر اغسل دلالت بر وجوب می کند شاید دلالت بر کند بویژه اینکه در اخر روایت دارد اذا برد میت زمانی که بدن میت سرد شود اتفاقا در صنعت پزشکی ثابت شده که وقتی بدن گرم است ویروس ها داخل بدن به بیرون منتقل نمی شود لکن وقتی سرد شد میکروبها از بدن به بیرون سرایت می کند لذا این امر به شستن از باب نجاست نیست بلکه از باب تنظیف است.
4- این دو روایت با قاعده مسلم فقهی منافات دارد. کل شیئ یابس ذکی هر چیزی که خشک است پاک است یعنی در صورت برخورد لباس با ان مانعی ندارد .
موثقه ابن بکیر قلت لابی عبدالله ع الرجل یقول ولا یکون عندالماء اب ندرد فینسب ذکره بالغائط امام فرمود کل شیئ یابس ذکی چون الان خشک شده نجس نیست.
5- اطلاق میته دربارۀ ادم در روایات نیامده بلکه در ایات و روایات این واژه ها امد- انتقل الی ربه – تتوفی- روح اورا قبض کردم . روح او منتقل به برزخ شد روحش به عالم دیگر کوچ کرد-و نیز ذائقة الموت که به تعبیر علامه جوادی او مرده نیست بلکه زنده است که مرگ را می چشد و فقط منزلش جدید می شود.
سوال: اگر بدن میت را میته نمی گویند چرا امر به شستن پارچه روی میت می کنند؟ جواب: امر به شستن امر تعبدی است در امر تعبدی کشف و استکشاف نیست مثلا فرض فاقطعوا ایدیهما کشف کنیم که صرف اینکه جراحت وارد کنید یا نصفش را ببرید یا پای او را قطع کنید اشکال ندارد . چنین چیزی صحیح نیست چون امر تعبدی است و نمی توان هرچیزی را به ان اضافه کرد لذا از این امر نمی شود نجاست فهمید فقط شستن این پارچه را امر فرمود اما دلالتی بر نجاست بدن میت ندارد مثل امر غسل مس میت که بعد از لمس دستور به غسل داده شده ایا می توان گفت که حالا که به میت دست زدید معنایش این است که میت نجس است پس اگر منظور نجاست باشد باید با دست زدن به هر نجسی غسل کرد در حالی که چنین نیست.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
خارج فقه نجاسات جلسه41.mp3
6.58M
خارج فقه جلسه چهل و یک
ادله پاک بودن #میت
سلام دوستانی که در کلاس حضرت استاد شرکت می کنند و اسامی خود را در لیست کلاس ثبت نکردند لطفا شنبه برای ثبت به آقای زمانی مراجعه فرمایند.
سعید دینی
📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙
@ostadahadi
🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎
#خلاصه_خارج_اصول_شنبه_97/9/24
#جلسه_43
#حجیت_خبر_واحد
#وجوه_استدلال_به_آیه_نفر
#اشکال_سوم_شیخ_آیه_نفر
اشکال این است چون انذار یعنی ابلاغ توأم با ایعاد و ترساندن است و چنین انذاری مال دو گروه است:
1.وعاظ
2.مفتی و مجتهد و آیه دلالت بر حجیت فتوا دارد نه خبر واحد.
#جواب_مرحوم_آخوند: روات مانند ناقلین فتوا اند آن وقت میپرسیم روایات استحباب و کراهت که نظری به انذار ندارند چه میشود؟
جواب میدهد که از باب عدم قول به فصل چه روایات توأم با تخیف و غیر توأم هر دوحجت اند.
#جواب_استاد: #مرحوم_شیخ (فرائد ج 1 ص 284) میفرماید: مجتهد دو گونه نقل فتوا دارد:
أ-توأم با تخویف است مانند اتقوا عن شرب الخمر لانه موجب للعذاب
ب-روایت را نقل کرده.
صورت اول فتوا فقط برای مقلدینش حجت است نه خود مجتهد.
اما صورت دوم دو قسم است:
1.در روایت تخویف است.
2.نقل و حکایت است.
که قسم اول فقط بر مقلدین حجت است نه بر مجتهد.
اما قسم دوم مجتهد میتواند از نقل شیخ در مبسوط در استنباط خود بهره برداری کند.
پس دلیل اخص از مدعا است حرف ایشان ثابت نمیشود. لذا از #نظر_استاد_اشکال_شیخ بر دلالت آیه وارد است اما #اشکال_استاد بر #شیخ این است چرا شما میگوئید بر مقلدین حجت است و بر مجتهدین حجت نیست؟
#تالی_فاسد_قول این است روایات اخلاقی و اعتقادی توأم با تخویف برای غیر مقلدین شیخ طوسی و بقیه مجتهدین مانند محقق حلّی و.. بهره برداری از آن جایز نباشد و لم یلتزم به أحد.
#سؤال :از وجوب در فتاوا چگونه تخویف فهمیده میشود؟
قلت: شیخ در رسائل فرمود: تخویف یا به دلالت مطابقی است یا به دلالت التزامی چون لازمه وجوب این است که ترکش معصیت و عذاب دارد.
🍃
🌹🍏🍃🌾🌷
🍃🍀🌾🌷➖➖🌷
🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏
📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖
@ostadahadi
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃
🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷