eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔مشتى ديگر بر دهان آخوند شياد ما در پستی، سوره ولايت را قرار داديم و گفتيم اين سوره پاسخ تحدى قرآن است. طبق معمول آخوند زيرك و باهوش كانال پرسمان اعتقادى با دروغگويى اثبات كرد كه آخوند نه شرافت دارد و نه براى مخاطبينش احترام قائل است. ايشان در مورد سوره ولايت ميگويد: سوره نورين و ولايت را جاعلين به طرز ناشيانه اى جعل كرده و تا پيش از قرن يازدهم هيچ مدارك و منابعى نداشته اند. بر طبق مدارك و شواهد اين دو سوره در هندوستان توسط عده اى جعل شده اند. سپس ادامه ميدهد كه سوره ولايت تنها در يك نسخه خطى از قرآنى مجهول و در قرن هفدهم ميلادى در هندوستان نگاشته شده و هيچ اثرى از آن در مصادر شيعى و غير شيعى وجود ندارد. حال براى اينكه ببينيد اين آخوند شياد براى فريب مخاطبش چه دروغى گفته و مخاطبش را مانند خودش نادان فرض كرده به مطلب بعدى با دقت توجه كنيد. علامه طبرسى يا همان علامه محدث نورى در كتاب معروف خود به نام فصل الخطاب في تحريف الكتاب كه در اثبات تحريف قرآن نوشته است در صفحه(تصوير بالا) ١٨٠ و ١٨١ هم سوره نورين و هم سوره ولايت را نوشته است و در زير اين سوره ها چنين ميگويد: من می گویم ظاهر کلام این است که او این مطلب را از کتب شیعه اخذ کرده و من اثری از آن نیافتم غیر از اینکه شیخ محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی در کتاب المثالب از او نقل شده که آنان(اهل سنت) تمام سوره ولایت را از قرآن حذف کرده اند و این سوره در قرآن بوده است. خوب با اين ادعا، علامه محدث نورى ميگويد كه ابن شهرآشوب مازندرانى در كتاب المثالب سوره ولايت را آورده و آنرا سوره اى حذف شده از قرآن خطاب كرده است. ابن شهرآشوب كه از علماى بزرگ شيعه ميباشد و در قرن ٥ هجرى ميزيسته است يعنى ٦٠٠ سال قبل از زمانى كه آخوند كانال پرسمان ادعايش را كرده است اين آخوند ادعا كرده بود كه در هيچكدام از مصادر شيعى وجود نداشته و هنديها در قرن يازدهم نوشته اند درصورتى كه عالم بزرگ تشيع در قرن پنجم آنرا سوره اى حذف شده از قرآن ناميده و محدث نورى هم آنرا در كتابش آورده است ❗️❗️ 💠💠 👌 چنان که گفتیم ، سوره نورين و ولايت دو سوره ‏اى است كه جاعلين آن به طرز ناشيانه و با عباراتى سست و سراسر مغلوط درباره وصايت و مناقب امام على عليه السلام جعل كرده ‏اند. اين دو سوره‏ تا پيش از قرن يازدهم هيچ مدرك و منبعى نداشته و اثرى از متن و نام آنها نبوده است. افرادى كه به نقل يا نقد آنها پرداخته‏ اند، نيز منبع معتبر يا غيرمعتبرى تا پيش از اين قرن ارائه نكرده‏ اند. برطبق مدارك و شواهد و جست و جوهاى گسترده، اين دو سوره در قرن يازدهم در هندوستانِ قديم توسط عدّه ‏اى ناشناخته جعل شده و سپس نشر و گسترش يافته است. ❕سوره «ولايت» تنها در آخر نسخه خطّى، از قرآنى مجهول، كه در قرن هفدهم ميلادى در هندوستان نگاشته شده، وجود دارد و لذا اثرى از آن در منابع و مصادر شيعه و غيرشيعه به‏ چشم نمى ‏خورد. تنها آدرس اين نسخه مجهول قرآن اين است: «اين نسخه در ژوئن 1912 در بانكيپور هند يافت شده، مدير كتاب‏خانه بانكيپور گفته است اين نسخه را بيست سال پيش از شخصى به‏نام نواب در لكنهوى هند خريدارى كردم. قدمت اين نسخه حداكثر 200 تا 300 سال پيش است» 📚شیعه شناسی ، رضوانی ، ج 1 ص 295 ❕منبع اصلی که از دو سوره مذکور سخن به میان اورده ، کتاب دبستان مذاهب است و محدث نوری هم سوره نورین با نام سوره ولایت را از همین کتاب نقل می کند ، در حالی که علامه عسکری پیرامون کتاب دبستان مذاهب استدلال زیبایی دارد و می گوید ؛ ❕«مخالفين امثال احسان الهى ظهير در نسبت دادن سوره نورين به شيعه به كتاب ... كتاب دبستان المذاهب اعتماد نموده ‏اند، در حالى كه اين كتاب هيچ ارزش علمى ندارند، زيرا ؛ ❕ نام مؤلف دبستان المذاهب نوشته نشده است. و لذا علما در تشخيص مؤلّف آن اختلاف نموده ‏اند؛ برخى آن‏را به ميرذوالفقار على حسين اردستانى نسبت داده ‏اند و عده ‏اى به شيخ كشميرى، از علماى متعصب اهل سنت و بعضى نيز به كيخسرو بن اسفنديار از بزرگانِ علماى فرقه مجوس در هند نسبت داده‏ اند. 👌برخى مى ‏گويند مؤلف از آن‏جهت كه درصدد ترويج دين زردشت و ابطال اديان ديگر بوده، اين كتاب را نوشته است تا اديان ديگر را سست جلوه دهد. در مدرسه اهل‏بيت عليهم السلام براى خبرى كه با سند صحيح به رسول خدايا يكى از اهل بيت عليهم السلام بازنگردد ارزشى قائل نيستند و براى اين سوره جعلى هيچ نوع سندى عرضه نشده است. 📚القرآن الکریم و روایات المدرستین ج 3 ص 174 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕حال معاند می گوید که اگر دو سوره نورین و ولایت پس از قرن یازدهم مطرح شده اند ، چگونه است که محدث نوری می گوید ابن شهر آشوب سوره ولایت را در کتاب مثالب خود آورده است در حالی که ابن شهر آشوب در قرن پنجم هجری می زیسته است . 👌در پاسخ می گوییم محدث نورى تنها سوره نورين را با نام سوره‏ ى ولايت از كتاب دبستان مذاهب نقل مى‏ كند و سپس چنين مى‏ نويسد ؛ «ظاهر كلام دبستان مذاهب اين است كه وى اين سوره را از كتاب‏هاى شيعه بر گرفته است، ولى من هيچ اثرى از اين سوره در كتاب‏هاى شيعه نيافتم، جز بنا به آن چه از محمد بن شهر آشوب مازندرانى نقل مى‏ كنند. وى در كتاب «المثالب» گفته است ، مخالفان، سوره ‏ى ولايت را از قرآن انداختند و شايد منظور وى همين سوره باشد. 📚فصل الخطاب ص 180 ❕متأسفانه محدث نورى در نقل نظر دبستان مذاهب دقت كافى نكرده و نيز به قول كسانى كه به ابن شهر آشوب چنين نسبتى داده ‏اند بدون تحقيق اعتماد كرده است، كه به زودى در نکات ذیل خواهيد ديد ؛ 1⃣نسبتى كه ديگران به كتاب المثالب محمد بن على شهر آشوب مى ‏دهند و محدث نورى از آنها نقل مى ‏كند، كاملا بى ‏اساس و بدون مطالعه است؛ هر چند محدث نورى با تعبير: «على ما حكى عنه: بنا به آن چه از او [ابن شهر آشوب‏] حكايت شده» سوره‏ ى ولايت را به كتاب المثالب ابن شهر آشوب نسبت مى‏ دهد و اين عبارت نشان مى‏ دهد خود محدث نورى كتاب المثالب را نديده است، ليكن اين كتاب امروز در نزد ماست و، با چند بار تفحص، در آن هيچ اثرى از برانداختن سوره ‏ى ولايت به چشم نمى ‏خورد . 2⃣افزون بر آن ابن شهر آشوب به طور روشن ديدگاهش را درباره‏ سلامت قرآن از تحريف بيان كرده و همسان با ديدگاه سيد مرتضى علم الهدى ( الذخیره فی علم الکلام ص 363 ) بر اين باور است كه قرآن در عصر حضرت رسول اكرم به همين صورت كنونى جمع و در بين دو جلد تدوين شده است. ابن شهر آشوب در تعرض به اهل سنت مى‏ نويسد ؛ «به گمان شما، عثمان قرآن را جمع‏ آورى كرد و حال آن كه اين پندار مخالف آيات قرآن و اخبار است. » 👌سپس به ذكر آيات و اخبار درباره ‏ى جمع قرآن در عصر رسول خدا مى ‏پردازد و از جمله چنين مى ‏آورد ؛ « حضرت رسول اللّه كه هر سال قرآن را بر جبرائيل قرائت مى ‏كرد و در سال وفات دوبار آن را بر وى قرائت كرد، چطور ممكن است كه حضرت قرآنى را كه‏ تدوين و تأليف نشده و در مجموعه‏ اى مستقل گرد نيامده است بر جبرائيل قرائت كند؟! 📚مثالب النواصب ، ص 468 ❕ابن شهر آشوب در كتاب متشابه القرآن و مختلفه نيز ديدگاه صريح و روشن خود را درباره‏ ى صيانت قرآن از تحريف چنين مى‏ آورد ؛ « قول درست اين است كه هر چه در روايات بيش از مصحف موجود ادعا شود، تأويل قرآن است و تنزيل [يعنى: ظاهر الفاظ] قرآن بدون افزايش و كاهش بر جاى خود است.» 📚متشابه القرآن و مختلفه ج 2 ص 77 3⃣بنابراين، ابن شهر آشوب چنين نظرى ندارد؛ ليكن بايد ديد چه كسى اين نسبت را به ابن شهر آشوب داده كه موجب شده محدث نورى با استناد به قول او، با تعبير «على ما حكى عنه؛ بنا به آن چه از او [ابن شهر آشوب‏] حكايت شده» ، از وى نقل مى ‏كند؟ ❕ اين فرد كسى جز ابو المعالى محمود آلوسى مؤلف كتاب تفسير روح المعانى نيست. وى در مقدمه‏ تفسيرش با صراحت مى ‏نويسد ؛ « ابن شهر آشوب مازندرانى در كتاب مثالب گفته است: سوره‏ ولايت از قرآن ساقط شده است .... » 📚روح المعانی ج 1 ص 44 👌در گذشت آلوسى سال 1270 ق. و محدث نورى سال 1320 ق. است و نورى از تفسير آلوسى در فصل الخطاب استفاده كرده است؛ مانند اين عبارت كه مى‏ گويد ؛ « محمود آلوسى معاصر در فايده‏ ششم از مقدمات تفسيرش مى‏ گويد .... » 📚فصل الخطاب ص 162 ❕بنابراین آنچه به ابن شهر آشوب نسبت داده شده است صحیح نیست و تهمتی از جانب مخالفان بوده که متاسفانه محدث نوری بدون دقت کافی این نسبت را در کتاب خود نقل می کند ، ما در گذشته پیرامون محدث نوری و کتاب فصل الخطاب او مفصلا توضیح داده ایم. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مگر امام حسین سید و شهداء می باشد ❗️چگونه در برخی روایات حضرت به عنوان سید الشهداء معرفی شده است ❕آیا این دو با یکدیگر تناقض ندارد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که از جمله القاب حضرت حمزه علیه السلام « » می باشد. 🔷 علیه السلام فرمود ؛ « از ما بنی هاشم هستند هفت نفری که خداوند مانند آنها را خلق نکرده است ؛ رسول الله آقای اول و آخر جهانیان و خاتم پیامبران ، وصی او ( علی ) سرور وصیان ، دو نوه او حسن و حسین ،و ، و جعفر و قائم » 📚 ج22 ص276 👌در روایت دیگری حبرئیل امین حضرت را چنین معرفی کرد ؛ « این بن عبدالمطلب سید الشهداء است » 📚 ج22 ص277 ❕حضرت علی علیه السلام در شوری در برابر مهاجرین و انصار چنین کردند ؛ « شما را به خدا قسم می دهم که به مانند عموی من حمزه ، شیر خدا و شیر پیامبر و ، در میان شما کسی وجود دارد » 📚 ج2 ص555 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « بر عرش مکتوب است که شیر خدا و شیر پیامبرش و سید الشهداء است » 📚 ج1 ص224 🗯از سوی دیگر خداوند در حدیث قدسی امام علیه السلام را به عنوان سید الشهداء معرفی می کند و می فرماید ؛ «او سید و سرور تمام شهداء از اولین تا آخرین آنها است و او سرور بهشت می باشد » 📚 ج44 ص238 🗯میان این دو مطلب تنافی نیست . 🔶طبق بیان پیامبر گرامی ، حضرت نسبت به شهیدان معمولی ، کسانی که پیامبر یا وصی پیامبر نیستند سید و است و شمول سرور و سید بودن او نسبت به انبیاء و امامان نمی باشد . 🔷در روایتی آمده است که پیامبر گرامی خطاب به حضرت سلام الله علیهما عرضه داشتند ؛ « شهید ما حمزه سید و سرور شهداء است . فاطمه سوال کرد آیا حمزه سرور شهدایی است که با شما شهید شده اند ( یا سرور تمام است ؟) پیامبر پاسخ دادند او سرور و سید تمام شهداء از اولین تا آخرین آنها به غیر از و است » 📚 ج22 ص280 📚 یک جلدی ص153 🗯بنابراین حضرت حمزه نسبت به شهیدان معمولی سید و سرور است و امام حسین علیه السلام نسبت به تمام شهیدان اعم از شهیدان معمولی و غیر معمولی و برتر ، سید و سرور است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⚫️ویژه نامه به مناسبت وفات حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام ؛ ◼️ ایشان حضرت عبد العظيم‏ بن عبد اللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علىّ بن ابى طالب عليهم السّلام است ، كه از اكابر محدّثين، و اعاظم علما و زهّاد و عبّاد و صاحب و تقوى است، و از اصحاب حضرت جواد و هادى عليهم السّلام است و نهايت توسّل و انقطاع به خدمت ايشان داشته و احاديث بسيار از ايشان روايت كرده‏ است . 📚منتهی الامال ج 3 ص 1899 ▪️براى اثبات عظمت علمى حضرت عبد العظيم عليه السلام، كافى است كه بدانيم امام معصوم، مردم را براى حلّ مشكلات دينى و يافتن پاسخ ‏هاى اعتقادى و عملى‏شان، به ايشان ارجاع داده است. ▫️صاحب بن عَبّاد در رساله‏اى كه در شرح حال حضرت عبد العظيم عليه السلام نوشته، در توصيف علمى ايشان آورده ؛ ابو تراب رويانى، روايت كرد كه شنيدم ابو حمّاد رازى مى‏ گفت: خدمت امام هادى عليه السلام در سامرّا رسيدم و مسائلى از حلال و حرام از ايشان پرسيدم. امام به پرسش‏هاى من پاسخ داد و هنگامى كه خواستم از ايشان خداحافظى كنم، به من فرمود : « اى ابو حمّاد ، هنگامى كه چيزى از امور دينى در منطقه ‏ات براى تو مشكل شد، از عبد العظيم بن عبد اللَّه حسنى بپرس و مرا به او برسان. » 📚شناخت‏نامه حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام و شهررى/ مجموعه رساله ‏هاى خطّى و سنگى: ص 23 (رساله «رسالةٌ فى فضل عبد العظيم عليه السلام»، صاحب بن عبّاد). 👌این تعبير، به روشنى نشان مى ‏دهد كه حضرت عبد العظيم عليه السلام در عصر خود، مجتهد توانمندى بوده كه بر اساس اصول و قواعدى كه از اهل بيت عليهم السلام در اختيار داشته، مى‏ توانسته ديدگاه‏هاى اسلام را در زمينه ‏هاى مختلف اعتقادى و عملى، استخراج كند و به پرسش‏هاى مردم پاسخ گويد. بنا بر اين، ايشان تنها يك محدّث و راوى احاديث اهل بيت عليهم السلام نبوده است؛ بلكه از علماى بزرگ خاندان رسالت بوده كه پس از معصومان، توان پاسخگويى به مسائل علمى را داشته و توانمندى علمى‏ اش مورد تأييد و تصديق امام هادى عليه السلام قرار گرفته است‏. 📚حکمت نامه حضرت عبد العظیم حسنی ، ص 20 👌علامه نقل می کند ؛ « زمانی که حضرت عبدالعظیم از هراس سلطان وقت ، وارد ری شد ، در سرداب منزل یکی از شیعیان سکنی گزید ، و پیوسته در آن سرداب مشغول عبادت خداوند بود ، و روزها را با روزه داری و شب ها را با شب زنده داری و سپری می کرد » 📚بحار الانوار ج 99 ص 268 ❕مهم‏ترين نشانه عظمت و مقامات باطنى حضرت عبد العظيم عليه السلام، برابرى فضيلت زيارت مزار آن بزرگوار، با فضيلت زيارت سيّد الشهدا عليه السلام است. 👌شيخ المحدّثين، صدوق، از محمّد بن يحيى عطّار كه يكى از اهالى رى است اين گونه نقل كرده كه خدمت امام هادى عليه السلام رسيدم. ايشان فرمود: «كجا بودى؟». گفتم: حسين بن على عليه السلام را زيارت كردم. امام هادى عليه السلام فرمود: « بدان كه اگر قبر عبد العظيم را در شهر خودتان زيارت كنى، مانند كسى هستى كه حسين بن على عليه السلام را كرده باشد.» 📚ثواب الاعمال ص 124 ❕از شهيد ثانى در تعليقه خلاصة علّامه حلّى از امام رضا عليه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « هر كس قبر عبد العظيم را زيارت كند، بر خدا لازم مى ‏شود كه او را داخل بهشت كند. » و در حديث ديگرى از آن امام آمده كه فرمود ؛ «هر كس نمى‏ تواند مرا زيارت كند، برادرم عبد العظيم حسنى را در رى زيارت كند» 📚حاشیه الشهید الثانی علی خلاصه الاقوال ص 191 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⚫️ویژه نامه به مناسبت شهادت سید الشهداء ، عموی بزرگوار پیامبر گرامی علیهما السلام ؛ ◼️حمزه پیامبر گرامی اسلام ؛ ❕روزى «ابو جهل» پيامبر را در «صفا» ديد و به او ناسزا و بد گفت. رسول گرامى، با او سخن نگفت و راه منزل را در پيش گرفت. ابو جهل نيز به سوى محفل قريش كنار كعبه روانه شد. حمزه كه عمو و برادر رضاعى پيامبر بود، همان روز در حالى كه كمان خود را حمايل كرده بود از شكار برگشت. عادت ديرينه او اين بود كه پس از ورود به مكّه، پيش از آن‏كه از فرزندان و خويشاوندان خود ديدن به عمل آورد، به زيارت و طواف كعبه مى‏ رفت. سپس به اجتماع ‏هاى مختلف قريش در دور كعبه سرى مى ‏زد و سلام و تعارفى ميانشان رد و بدل مى ‏شد. 👌وى همان روز، پس از انجام اين مراسم به سوى خانه رفت. اتفاقا كنيز «عبد اللّه بن جدعان» كه شاهد آزار ابو جهل به پيامبر بود، جلو آمد و گفت: «ابا عماره» (كنيه حمزه) اى كاش دقايقى چند در همين نقطه بودى و جريان را مى ‏ديدى كه چگونه «ابو جهل» به برادرزاده ‏ات ناسزا گفت و او را سخت آزار داد. سخنان اين كنيز، اثر عجيبى در روان «حمزه» گذاشت و او بدون اينكه به سرانجام كار فكر كند، تصميم گرفت كه انتقام برادرزاده خود را از «ابو جهل» بگيرد. ❕لذا از همان راهى كه آمده بود، برگشت و ابو جهل را ميان اجتماع قريش ديد و به طرف وى رفت و بدون اينكه با كسى سخن بگويد كمان خود را بلند كرد و سخت بر سر او كوفت، چنان كه سرش شكست و گفت: «او (پيامبر) را ناسزا مى‏گويى و من به او ايمان آورده ‏ام و مى‏ روم كه او رفته است، هرگاه قدرت دارى با من بجنگ». 📚سیره ابن هشام ج 1 ص 313_ تاریخ طبری ج 2 ص 72 👌اين تاريخ ، گواه بر آن است كه وجود قهرمانى مانند حمزه كه بعدها بزرگ‏ترين سردار اسلام گرديد؛ در حفظ و حراست پيامبر و تقويت جناح مسلمانان تأثير بسزايى داشت ، چنان كه ابن اثير مى ‏نويسد ؛ « قريش، اسلام حمزه را بزرگ‏ترين عامل ترقى و تقويت مسلمانان دانستند » 📚الکامل فی التاریخ ج 2 ص 56 ❕پس از جنگ احد و شهادت حمزه علیه السلام ، اكثر خانه‏ هاى مدینه ناله مادران داغ‏ديده و همسران شوهر از دست داده بلند بود. 👌پيامبر به خانه ‏هاى «بنى عبد الاشهل» رسيد. نوحه‏ سرايى زنان آن‏ها، حال پيامبر را منقلب ساخت. اشك از چشمان نورانى‏ اش شد و با چشمانى اشك‏بار زير لب اين جمله را گفت ؛ «متأسفم كه كسى براى «حمزه» گريه نمى‏ كند » ❕سعد معاذ و چند نفر ديگر از مقصد پيامبر آگاه شدند، به گروهى از زنان دستور دادند كه براى حمزه، اين افسر خدمت‏گزار نوحه ‏سرايى كنند. پيامبر گرامى از جريان، مطلع شد، در حق زنان دعا كرد . 📚بحار الانوار ج 20 ص 98 🔹امام علیه السلام فرمود ؛ « هیچ روزی بر رسول خدا سخت تر از روز احد که حمزه در آن شهید شد نبود ، حمزه کسی بود که شیر خدا و شیر رسول خدا بود » 📚امالی صدوق ص 462 💠ادامه 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
💠ادامه 👇👇👇 👌 از حضرت امام عليه السّلام روایت شده كه حضرت رسول فرمود ؛ « بهترين برادران من على است، و بهترين عموهاى من حمزه است، و عبّاس با پدرم از يك اصل بر آمده است. » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 61 👌و فرمود ؛ « حضرت در نماز بر هفتاد تكبير گفت.» 📚همان مدرک ص 45 ❕و در قرب الأسناد از حضرت صادق عليه السّلام نقل است كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند ؛ «از ما است رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه سيّد پيشينيان وپسينيان است و خاتم پيغمبران است، و وصىّ او كه بهترين اوصياى پيغمبران است، و دو فرزندزاده او حسن و حسين عليهم السّلام كه فرزندزاده ‏هاى پيغمبرانند، و بهترين شهيدان حمزه كه عمّ او است و جعفر كه با ملائكه پرواز مى‏ كند و قائم آل محمّد- صلوات اللّه عليهم اجمعين » 📚قرب الاسناد ص 25 👌 على بن ابراهيم كرده كه حضرت رسول فرمود ؛ « پروردگار من برگزيده مرا با سه نفر اهل بيت من كه من بهترين و پرهيزكارترين ايشانم و فخر نمى‏ كنم، برگزيد مرا و على و جعفر دو پسر ابو طالب را و حمزه پسر عبد المطّلب » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 347 👌از آن حضرت در بصائر روايت شده كه بر ساق نوشته است ؛ « حمزه شير خدا و شير رسول خدا و سيّد الشهداء است.» 📚بصائر الدرجات ص 121 ❕خداوند می فرماید ؛ « در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر كه با خدا بستند صادقانه ايستاده ‏اند، بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود نداده‏ اند.» ( احزاب 23) 👌امام محمّد باقر عليه السّلام در تفسير آيه فرمود ؛ « مراد از کسی که پیمان خود را به آخر برده است ، حمزه و جعفر ، است و کسی که منتظر است ، علىّ بن ابى طالب است » 📚تفسیر قمی ج 2 ص 188 👌پیامبر فرمود ؛ « هرکس من را زیارت کند و قبر عمویم حمزه را زیارت نکند ، به من جفا کرده است » 📚سفینه البحار ج 2 ص 433 👌و فرمود ؛ « در هنگام قیامت جمعیتی زیاد دیده می شود که جز خداوند عدد آنها را نمی داند ، آنان محبین عمویم حمزه هستند ، بسیاری از آنان بوده که به سبب گناهان نمی توانند وارد بهشت شوند ، آنان حمزه عمویم را برای نجات صدا می زنند ، حمزه به من و علی بن ابی طالب می گوید اینان دوستداران من هستند که از من درخواست کمک دارند ، رسول خدا به علی امر می کند که محبین حمزه را ( به شفاعت حمزه ) وارد بهشت کند » 📚بحار الانوار ج 22 ص 281 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ميخواستم بدونم آيا سنديتي هست كه هرروز هنگام غروب اموات رو ميبرند وادي السلام و نبايد اون در قبرستان باشيم.؟ اصلا همچين چيزي هست؟ هرروز هست يا روزهاي خاصي ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از سنت های شرعی که مورد توصیه بسیاری از روایات واقع شده است ، زیارت قبور است . 🔶محمد بن مسلم می گوید: « به امام صادق گفتم ما به زیارت مردگان می رویم. امام فرمود کار خوبی است. 🔶گفتم آنان متوجه حضور ما می شوند ؟ 👌فرمود: « بله به خدا سوگند آنان از حضور شما مطلع می شوند و شاد می شوند و با شما انس می گیرند» 📚الفقیه ج1 ص180 🔷حضرت علیه السلام فرمود ؛ « مردگان خود را زیارت کنید زیرا آنان به زیارت شما خوشحال می شوند و حاجات خود را سر قبر پدر و مادر با برای آنان از خدا بخواهید» 📚الکافی ج3 ص229 🔰 از روایاتی استفاده می شود که ارواح مومنان در عالم برزخ به سوی مکان مقدس « » رفت و آمد دارند . 🔸حبّه عُرَنى می گوید ؛ « همراه امير مؤمنان به بيرون شهر رفتم. او در وادى‏ السلام ايستاد و گويى با كسانى سخن مى‏ گفت [؛ امّا كسى ديده نمى ‏شد]. من هم كنارش ايستادم تا اين كه خسته شدم. نشستم. از نشستن هم خسته شدم. باز ايستادم، به قدرى كه چون دفعه قبل، خسته شدم. نشستم و باز خسته شدم. آن گاه، ايستادم و ردايم را از پشتم گرفتم و گفتم: اى امير مؤمنان! دلم براى تو به خاطر طولانى شدن ايستادنت مى ‏سوزد! ساعتى استراحت كن.سپس ردايم را افكندم تا بنشيند. به من فرمود ؛ ❕ «اى حَبّه! اين، جز گفتگو و هم‏نشينى با مؤمن نيست».گفتم اى امير مؤمنان! آنان، اين‏چنين هستند؟ فرمود: «آرى. اگر برايت آشكار گردد، خواهى ديد كه آنان، گروه گروه، چمباتمه زده، با هم حرف مى‏ زنند». ❔گفتم: پيكرها يا جان‏ها؟ 👌فرمود: «جان‏ها. هيچ مؤمنى در هيچ كجاى زمين نمى‏ ميرد، مگر آن كه به روحش گفته مى ‏شود:" به وادى السلام ملحق شو". اين جا ‏اى از بهشت عَدْن است». 📚الکافی ج 3 ص 243 ❕از روایات دیگری استفاده می شود که ارواح مومنین در هنگام مساء که شامل آخر غروب تا نصف شب می شود ؛ 📚لسان العرب ج 15 ص 281 👌جهت بهره مندی به بهشت دنیوی موجود در مغرب زمین که ممکن است شامل وادی السلام نیز بشود می روند و از برکات آن بهشت استفاده می کنند . 📚الکافی ج 3 ص 246 ❕لذا بهتر است که انسان در زمانی که ارواح مومنین متنعم در نعمات الهی هستند ( آخر روز و آغاز شب تا نیمه شب ) به زیارت قبور آنها نروند و عیش آنها را بر هم نزند زیرا بر اساس روایات بالا ، مردگان به زیارت کنندگان خود توجه ویژه ای دارند . 🔸از پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛ « مردگانتان را در روز زیارت کنید و از زیارت آنها در شب کنید » 📚مستدرک الوسائل ج 2 ص 363_ سفینه البحار ج 7 ص 192 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی امروز را زاد روز زرتشت معرفی کرده و تبریک گفتند ❗️سوالم این است که آیا واقعا زرتشت از نظر اسلام یک پیامبر الهی برای مجوسیان بوده است ❕❕ 💠💠 ❕واژه مجوس که بر زرتشتیان اطلاق می شود فقط یک بار در قرآن مجید ( آیه 17 حج ) مطرح شده و با توجه به اینکه در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانی قرار گرفته اند چنین بر می آید که آنها دارای دین و کتاب و پیامبری بوده اند. 🌐تردیدی نیست که امروز به پیروان زرتشت گفته می شود، و یا لااقل پیروان زرتشت بخش مهمی از آنان را تشکیل می دهند، ولی تاریخ خود زرتشت نیز به هیچ وجه روشن نمی باشد، تا آنجا که بعضی ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضی در قرن ششم یا هفتم 📚اعلام قرآن صفحه 550. 👌این تفاوت و اختلاف عجیب یعنی پنج قرن ! نشان می دهد که تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است . ❗️معروف این است او کتابی به نام اوستا داشته که در سلطه اسکندر بر ایران از بین رفته است، و بعدا در زمان بعضی از پادشاهان ساسانی بازنویسی شده است . 📚تفسیر المیزان جلد 14 صفحه 392 👌از عقائد آنها مطالب زیادی در دست نداریم، ولی چیزی که امروز بیش از همه شهرت دارد مساله اعتقاد به دو مبداء خیر و شر یا نور و ظلمت است، به این ترتیب که خدای نیکیها و نور را اهورامزدا و شر و ظلمت را اهریمن می دانند، و به عناصر چهار گانه مخصوصا آتش احترام بسیار می گذارند تا آنجا که آنها را آتش پرست می خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده ای کوچک یا بزرگ نیز وجود دارد. ❕در روایات اسلامی آنها از پیروان یکی از انبیای بر حق شمرده شده اند (که بعدا از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روی آورده اند). 👌در بعضی از روایات می خوانیم مشرکان مکه از پیامبر تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستی به آنها بدهد! پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم، آنها در پاسخ نوشتند تو چگونه چنین میگوئی در حالی که از مجوس منطقه ((هجر)) جزیه گرفته ای ؟! ❕پیامبر فرمود ؛ « مجوس داشتند و کتاب آسمانی، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند» 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. 👌در حدیث دیگری از اصبغ بن نباته می خوانیم که علی (علیه السلام ) بر فراز منبر فرمود ؛ از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید »اشعث بن قیس (منافق معروف ) برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشته اند؟ علی (علیه السلام ) فرمود: آری ای اشعث قد انزل الله الیهم کتابا و بعث الیهم نبیا ؛ « خداوند کتابی بر آنها نازل کرده و پیامبری مبعوث نموده است » 📚وسائل الشیعه جلد 11 _ ابواب جهاد العدو _ باب 49 صفحه 96. ❗️و در حدیثی از امام سجاد علی بن الحسین (علیه السلام ) می خوانیم که پیامبر فرمود ؛ « سنوا بهم سنة اهل الکتاب، یعنی المجوس » « با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود» 📚همان _ تفسیر نمونه ج 14 ص 44 ❕چنان که گذشت ، اصل این که مجوسیان که به نام زرتشتیان شناخته می شوند پیامبری داشته اند که او را کشته و کتابش را آتش زده اند ، قابل انکار نیست ، اما این که پیامبرشان همان زرتشت بوده این نیست چرا که اساسا برخی معتقدند که زرتشت یک شخصیت خیالی و وهمی است و اصلا وجود خارجی نداشته و خیال بافان چنین وجودی را ساخته اند و دلیل آن این است که محل و تاریخ تولدش معلوم نیست و در مکان تولد او هم اختلاف شده است پس اصل وجود چنین کسی از نظر تاریخی محل بحث است . 📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 4 ص 125 ❕در روایات اسلامی نیز زرتشت پیامبری الهی محسوب نشده است ، بلکه کسی بود که به دروغ ادعای نبوت کرد که نهایتا قومش او را از شهر بیرون کردند و توسط درندگان به هلاکت رسید . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هیچ امتی وجود ندارد مگر اینکه پیامبری میان آنها وجود داشته و رسولی با کتاب از جانب خدا بر انگیخته شده اما انکارش کردند . مردی سوال کرد که پیامبر مجوسیان کیست ؟ بعضی از مردم خالد بن سنان را معرفی می کنند ؟ فرمود ؛ خالد بن سنان مرد عربی بیابانی بود نه پیامبر این حرفی است که بعضی از مردم می زنند . مرد سوال کرد پس زرتشت بوده است ؟ فرمود ؛ ( زرتشت ) برای آنها با زمزمه ( کلام نا مفهوم و مباین با حق ) آمد و ادعای ( دروغ ) پیامبری کرد ، برخی ایمان آوردند و گروهی نیز منکر شدند او را در بیابان انداختند درندگان بدنش را خوردند ...» 📚الاحتجاج ج 2 ص 346_بحار الانوار ج 10 ص 193 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔بنده در مورد نظریه دکتر سروش در خصوص وحی فایل سخنرانی را یافتم که در ان اقای سروش وحی را خواب رسولانه عنوان میکرد و میگفت ایاتی که بر پیامبر اسلام نازل شده همگی در خواب بوده مانند خواب حضرت ابراهیم سلام الله علیه که دستور ذبح فرزند به وی داده شد و دیگر پیامران هم بدین شکل بوده است و لذا پیامبر عزیز اسلام ایات را به نوعی برای مردم بیان میکرده که انان بفهمند لطفا جواب دهید ❕ 💠💠 👌 ارتباط پیامبران و پیامبر گرامی اسلام با عالم غیب و خداوند اختصاص به عالم خواب نداشته است چرا که قرآن کریم طرق ارتباط پیامبران با خداوند را چنین شرح می دهد ؛ « ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ » « شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد، مگر از طريق وحى، يا از وراء حجاب، يا رسولى مى ‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‏ كند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است » ( شوری 51) ❕از مجموع آيه چنين بر مى ‏آيد كه راه ارتباط پيامبران با خدا منحصر به سه راه بوده است ؛ 1⃣القاى به قلب كه در مورد بسيارى از انبيا بوده است مانند نوح كه مى ‏گويد فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا:" ما به نوح وحى كرديم كه كشتى در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز" (مؤمنون- 27). 2⃣ از پشت حجاب آن گونه كه خداوند در كوه طور با موسى سخن مى‏ گفت وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً (نساء- 164). 👌بعضى نيز « من وراء حجاب » را شامل رؤياى صادقه نيز مى‏ دانند. 3⃣ از طريق ارسال رسول آن گونه كه در مورد پيامبر اسلام ص آمده « قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ » « بگو كسى كه دشمن جبرئيل باشد (دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل كرد »(بقره- 97). ❕وحى از طريق القاى به قلب گاه در بيدارى صورت مى‏ گرفته، چنانچه در بالا اشاره شد، و گاه در خواب و رؤياى صادقه، چنان كه در مورد ابراهيم و دستور ذبح اسماعيل آمده است (هر چند بعضى آن را مصداق مِنْ وَراءِ حِجابٍ دانسته‏ اند). 📚تفسیر نمونه ج 20 ص 486 ❕وحی به پیامبر گرامی اسلام در بیشتر موارد در عالم بیداری نازل می شده است . 👌احوَل می گوید از امام باقر عليه السلام در باره [فرق‏] رسول و نبى و محدَّث پرسيدم. 💠فرمود: «رسول، كسى است كه جبرئيل عليه السلام نزدش بيايد و او را ببيند و با وى سخن بگويد. اين، رسول است. ❕نبى، كسى است كه در خواب ببيند، مانند خواب ديدن ابراهيم [در باره ذبح اسماعيل‏] و مانند آنچه پيامبر خدا پيش از آمدن وحى، از اسباب [و علايم‏] نبوّت مى‏ ديد تا آن كه جبرئيل عليه السلام، رسالت را از جانب خداوند، برايش آورد. 👌محمّد صلى الله عليه و آله، هنگامى كه نبوّت و رسالت الهى برايش جمع شد، جبرئيل عليه السلام برايش پيغام مى ‏آورد و رو در رو با وى، سخن مى ‏گفت. برخى از پيامبران [تنها] از نبوّت بهره‏ مندند و در خواب مى ‏بينند و روح القدس، نزدشان مى‏ آيد و با آنها سخن مى ‏گويد و برايشان، بازگو مى ‏كند، بدون آن كه در بيدارى ببينند و محدَّث، كسى است كه به او خبر داده مى‏شود. [صدا را] مى ‏شنود، ولى نه مشاهده مى‏ كند و نه در خواب مى‏ بيند» 📚الکافی ج 1 ص 176 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ «نبى كسى است كه در خواب مى‏ بيند (و وحى الهى را از اين طريق دريافت مى‏ دارد) و صداى (فرشته) را ( در بیداری ) مى ‏شنود ولى فرشته وحى را نمى ‏بيند، ولى رسول كسى است كه هم صدا را مى‏ شنود و هم در خواب مى‏ بيند و هم فرشته وحى را در بيدارى مشاهده مى‏ كند». 📚همان مدرک ❕از این روایات استفاده می شود که انبیاء و رسولان الهی ، فرشته وحی را در عالم بیداری درک می کنند ، منتها تنها رسولان هستند که او را می بینند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه جبرئيل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏آمد همچون بندگان در برابر حضرتش‏ می نشست و هرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد» 📚بحار الانوار ج 18 ص 256 ❕و در نقل دیگر آمده است ؛ « «هنگامى كه وحى بر پيامبرنازل مى‏ شد احساس درد شديدى مى‏ كرد و سر مباركش شديداً درد مى‏ گرفت، و در خود سنگينى فوق‏ العاده مى ‏يافت، و اين همان است كه قرآن مى ‏گويد ما به زودى بر تو گفتار سنگينى القا مى ‏كنيم. سپس مى ‏افزاید جبرئیل ۶۰ هزار بار بر پیامبر اسلام نازل شد » 📚همان مدرک ص 261 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه 👌از بعضى از روايات نیز استفاده مى‏ شود هنگامى كه وحى بر پيامبر از طريق فرشته نازل مى ‏شد حال پيامبر عادى بود اما هنگامى كه ارتباط مستقيم و بدون واسطه برقرار مى‏ گشت پیامبر سنگينى فوق‏ العاده ‏اى احساس مى ‏كرد، تا آن‏جا كه مدهوش مى‏ شد، چنان‏كه در توحيد صدوق از امام صادق عليه السلام نقل شده كه از حضرتش پرسيدند: «آن حالت مدهوش شدن كه به پيامبر به هنگام وحى دست مى‏ داد چه بود؟ فرمود، اين در هنگامى بود كه در ميان او و خداوند هيچ‏كس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلى مى‏ كرد» 📚التوحید ، صدوق ، ص 115 ❕ابن شهر آشوب می نویسد و نقل می کند ؛ « حارث بن هشام، از پيامبر خدا سؤال كرد و پرسيد: چگونه بر تو وحى مى‏ شود؟ فرمود: «گاه مانند صداى زنگ بر من مى‏ آيد كه اين، سخت‏ترين حالت آن براى من است، و چون از من قطع مى‏ شود، آنچه را گفته است، در مى‏ يابم. گاهى هم فرشته به صورت مردى بر من نمايان مى‏ گردد و با من سخن مى‏ گويد و من آنچه را مى‏ گويد، مى ‏گيرم». ❕روايت شده است كه هر گاه وحى بر ايشان فرود مى ‏آمد، نزديك صورتش صدايى شبيه صداى [وِز وِزِ] زنبوران عسل، شنيده مى‏ شد و نيز روايت شده است كه در يك روز بسيار سرد، وحى بر ايشان، فرود آمد و چون وحى قطع شد، از پيشانى ‏اش عرق مى‏ چكيد و باز روايت شده است كه هر گاه بر ايشان، وحى فرود مى‏ آمد، از [گرانىِ‏] آن در رنج مى‏ افتاد و چهره ‏اش به تيرگى مى ‏گراييد. سرش را پايين مى ‏انداخت و يارانش نيز سرشان را به زير مى ‏افكندند. از اين رو، به آن، دردناكىِ وحى مى‏ گويند » 📚المناقب ج 1 ص 43 ❕شیخ صدوق می نویسد ؛ « ما عقيده داريم كه پيش روى اسرافيل لوحى است هنگامى كه خداوند متعال مى‏ خواهد وحى بفرستد لوح به پيشانى اسرافيل مى ‏خورد، و او به آن نگاه مى ‏كند، و آنچه را در آن است مى‏ خواند، سپس او به ميكائيل القا مى‏ كند، ميكائيل هم به جبرئيل، و جبرئيل آن را به انبيا القا مى‏ كند، اما آن حالت بيهوشى كه عارض پيغمبر اكرم مى ‏شد، بدن سنگين مى‏ گشت و عرق مى ‏نمود مربوط به موقعى است كه خداوند مستقيماً او را مخاطب مى ‏ساخت، اما جبرئيل براى احترام پيامبرهرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد، و نزد حضرت بسيار مؤدب مى‏ نشست». 📚اعتقادات ص 100 👌مضمون این سخن در روایات ما آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج 18 ص 254 👌از تمام آنچه گفتیم و نگفتیم بدست می آید که نزول وحی بر پیامبران اختصاص به عالم خواب نداشته است ، بلکه بسیاری از پیامبران و پیامبر اسلام در عالم بیداری وحی را دریافت و فرشته وحی را مشاهده می کرده اند و آنچه شما از فرد معلوم الحال نقل کردید بدون سند بوده و ساخته ذهن فرد مذکور تلقی می شود. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یه سوال داشتم پیامبر (ص) فرمودند: ساعت (قیام مهدی عج) فرا نمی‌رسد، مگر آنکه در خانه (کعبه) حج گزارده نشود. ×مستدرک علی الصحیحین-ج۵ خواستم ببینم که سند این حدیث از نظر شیعه معتبره؟ (اخه اطلاعات زیادی در این زمینه ندارم) کلا اگه میشه درباره محتواش و.... هم توضیح بدید ممنون میشم ❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه شاهد بودیم که در ایام اخیر ، وهابیت خبیث به بهانه شیوع کرونا ، حج خانه خدا را تعطیل کرد ، در حالی که می توانست با تقلیل جمعیت ، و حج گذاری افراد به تعداد کم و انگشت شمار ، هم با کرونا مقابله کند و هم حج خانه خدا را تعطیل نکند ، بی شک به حسب روایات ، آنان باید منتظر عذاب الهی باشند که به صورت های گوناکون دامنگیرشان خواهد شد . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اگر مردم حج را ترک کنند ، عذاب بر آنان جاری می شود و مهلت داده نمی شوند » 📚الکافی ج4 ص271 👌علی علیه السلام نیز فرمود ؛ « به حج خانه پرودگار توجه داشته باشید تا آن خانه از حضور شما خالی نشود که اگر خالی شود مهلت نمی یابید و عذاب بر شما جاری می شود » 📚 الشیعه ج11 ص21 ❕در روایات ما ، جلوگیری از زیارت کعبه توسط عده ای منحرف ، به عنوان علامت غیر حتمی ظهور معرفی شده است که روشن است که این علامت ، چون جزء نشانه های غیر حتمی است ، ممکن است بین آن و ظهور فاصله باشد ، اما به هر حال خبر از نزدیک شدن ظهور می دهد . 👌على بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى، در بیان نقل ملاقاتش با صاحب الأمر عليه السلام می گوید به ایشان گفتم ؛ « سَرور من! اين امر (قيام)، كِى روى مى‏ دهد؟ امام علیه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه ميان شما و راه كعبه مانع شوند و خورشيد و ماه، گرد هم آيند و ستارگان و سيّارگان به گرد آن دو بچرخند». 📚الغيبة، طوسى ص 263 _ كمال الدين ، صدوق ، یک جلدی ص 469 ح 23 ❕سدير صيرفى می گوید ؛ « نزد امام صادق عليه السلام بودم و گروهى از كوفيان نزد ايشان بودند. امام عليه السلام رو به آنان كرد و به ايشان فرمود ؛ ❕ «به حج برويد، پيش از آن كه نتوانيد حج بگزاريد. به حج برويد، پيش از آن كه نيكى، دامن خود را جمع كند. حج بگزاريد، پيش از آن كه مسجدى در عراق ميان نخلستان و جوى‏ ها، منهدم شود، به حج برويد، پيش از بريده شدن درخت سدرى كه در زوراء بر روى صمغ ريشه ‏هاى درخت خرمايى روييده است، [همان‏] كه مريم خرماى تازه از آن‏ چيد، كه اين هنگام از حج باز داشته مى ‏شويد و ميوه كم مى‏ شود، سرزمين‏ها دچار خشك‏سالى مى‏ شوند و گرفتار گرانى و ستم حاكمان مى ‏گرديد و ستم و تجاوز، ميان شما پديدار مى ‏شود و بلا و وبا و گرسنگى با آن همراهى مى‏ كنند و فتنه‏ ها از همه سو بر شما سايه مى‏ افكنند. واى بر شما، اى عراقيان ، هنگامى كه پرچم‏هايى از خراسان به سوى شما مى ‏آيد ...» 📚امالى، مفيد ص 63 _ بحار الأنوار ج 47 ص 122 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔لطفا مواردی از باب کرامت امام موسی کاظم در رابطه با باب الحوائج بودن بصورت مصداقی بیان فرمائید ❗️❗️ 💠💠 👌امام کاظم علیه السلام با لقب باب الحوائج شناخته می شوند ، چرا که ایشان چه در هنگام حیات و چه پس از ممات ، همواره دستگیری می کردند از نیازمندان و حاجتمندان که ذیلا به مواردی اشاره می شود ؛ 1⃣عيسى بن محمّد گوید ؛ « يك سال در جوانيه (محلى است نزديك مدينه) خربزه و خيار و كدو كاشته بودم كنار چاهى بنام ام عظام. همين كه نزديك برداشت محصول شد و زراعت آماده گرديد ملخ آمد تمام زراعت را از بين برد. صد و بيست دينار و بهاى دو شتر را خرج آن زراعت كرده بودم. يك روز ناراحت نشسته بودم كه موسى بن جعفر عليه السّلام آمد سلام كرده فرمود ؛ « حالت چطور است؟ گفتم: مثل آدمهاى مردنى هستم ملخ تمام زراعتم را خورد. فرمود: چقدر زيان ديده ‏اى؟ عرض كردم: صد و بيست دينار باضافه بهاى دو شتر. فرمود: عرفه! به ابو الغيث صد و پنجاه دينار و دو شتر بده سى دينار اضافه از مخارجى كه كرده. عرض كردم: اگر دعائى بفرمائيد خداوند بركت عنايت كند، داخل مزرعه شد و دعا كرد و از پيغمبر اكرم نقل كرد كه فرموده است هنگام گرفتار شدن بمصائب و ناراحتى‏ ها شكيبا باشيد و اندوه و جزع نداشته باشيد آن دو شتر را بكار بستم و زراعت را آب دادم خداوند چنان بركت داد و زراعت نمو كرد كه محصول آن را ده هزار (درهم) فروختم » 📚کشف الغمه ج 2 ص 217 2⃣پسر بطائنى از پدرش نقل كرد كه گفت ؛ « وارد مدينه شدم سخت مريض بودم بطورى كه هر كس مى‏ آمد نميشناختم به علت تب شديدى كه داشتم حواس خود را از دست داده بودم اسحاق بن عمار گفت سه روز در مدينه ماندم يقين داشتم كه تو ميميرى خواستم در نماز و دفنت شركت كنم ولى بعد از رفتن او من بهوش آمدم به دوستانم گفتم كيسه پولم را بگشائيد و صد دينار بيرون آوريد بين دوستان تقسيم كنيد حضرت موسى بن جعفر برايم ظرف آبى فرستاد. آورنده ظرف گفت حضرت موسى بن جعفر فرموده اين آب شفاى تو است ان شاء اللَّه بياشام همين كه آب را آشاميدم حالم خوب شد و آن ناراحتى معده كه داشتم برطرف گرديد » 📚دلائل الامامه ص 334 3⃣سليمان بن عبد اللَّه گوید ؛ « در خدمت موسى بن جعفر نشسته بودم كه زنى را آوردند صورتش به پشت برگشته بود امام فرمود ؛ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ م بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ » و صورتش را بحالت اول برگرداند فرمود: مبادا چنين كارى را دو مرتبه بكنى. عرض كردند: آقا مگر چه كرده؟ فرمود: بايد خودش بگويد. از خودش پرسيدند گفت: من ، هوویی داشتم مشغول نماز بودم خيال كردم شوهرم با او است صورت برگرداندم تا آنها را تماشا كنم ديدم آن زن تنها نشسته شوهرم آنجا نيست صورتم به مان حالت ماند.» 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 205 4⃣عثمان بن عيسى گوید ؛ «به حضرت موسى بن جعفر عرضذكردم حسن بن محمّد برادرش پدرى دارد كه بچه برايش متولد مى‏ شود ميميرد دعا بفرمائيد بچه ‏اش بماند. فرمود حاجتش برآورده شد. براى او دو پسر متولد و زنده ماند » 📚قرب الاسناد ص 305 5⃣عثمان بن عيسى گوید ؛ « در مدينه خدمت امام کاظم علیه السلام رسيدم فرمود: كجا خانه گرفته ‏اى؟ گفتم: با رفيقم در خانه فلان كس مى‏ نشينيم، فرمود: فورى برويد لباسهاى خود را برداريد هم اكنون . گفت من با عجله رفتم لباسهايم را برداشته بيرون آوردم همين كه از خانه خارج شديم خانه فرو ريخت و خراب شد » 📚اثباه الهداه ج4 ص 254 6⃣حماد بن عيسى گوید ؛ « خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام رسيدم در بصره، عرض كردم: آقا فدايت شوم از خدا بخواه بمن منزلى و همسرى و فرزند و خدمتكار عنايت كند و هر سال موفق بزيارت خانه خدا شوم امام عليه السّلام دست خود را بلند نموده گفت:«اللهم صل على محمّد و آل محمّد» خدايا حماد بن عيسى را منزل و همسر و فرزند و خادمى با پنجاه سال حج خانه خود روزى فرما ، همان شد که امام دعا کرده بود » 📚اثباه الهداه ج 4 ص 252 7⃣على بن مغيره گوید ؛ « حضرت موسى بن جعفر بر زنى گذشت در منى كه گريه ميكرد بچه‏ هايش نيز اشك ميريختند اطراف گاو مرده ‏اى ايستاده بودند، نزديك شده فرمود: بنده ‏ى خدا چرا گريه ميكنى؟ عرض كرد: چند بچه يتيم دارم كه گذران ما از شير همين گاو بود اكنون مرده است من و بچه ‏هايم بيچاره‏ شده ‏ايم. فرمود: ميل دارى گاو را برايت زنده كنم. گفت: آرى. امام بگوشه ‏اى رفت دو ركعت نماز خواند و دستهاى خود را بلند نمود دعا كرد، بعد از جاى حركت نمود كنار گاو ايستاد و با پا او را تكان داد از جاى حركت كرده ايستاد و همين كه چشم آن زن به گاوش افتاد كه زنده شد فرياد زد: بخداى كعبه عيسى بن مريم است اين شخص. امام در ميان جمعيت داخل شده رفت‏ » 📚بحار الانوار ج 48 ص 55 🔸ادامه 👇
🔸ادامه👇 8⃣بطائنى گوید ؛ « روزى حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام از مدينه خارج شد به قصد باغى كه در خارج مدينه داشت من در خدمت آن جناب بودم امام سوار قاطر بود و من سوار الاغ، در بين راه شيرى سر راه بر ما گرفت ترس مرا فرا گرفت ايستادم، ولى موسى بن جعفر عليه السّلام بى ‏اعتنا پيش رفت ديدم شير اظهار كوچكى ميكند و صدائى كه حاكى از التماس است مى‏ نمايد، امام نيز ايستاد مثل كسى كه گوش بصداى او ميدهد شير دستش را روى ران قاطر امام گذاشت، من خيلى ترسيدم. شير از راه كناره گرفت امام عليه السّلام رو بقبله ايستاد و شروع بدعا كرد، من‏ دعاى آن جناب را نمى ‏فهميدم. در اين موقع اشاره به شير نمود كه برو غرش مخصوصى نمود، موسى بن جعفر ميفرمود: آمين، آمين، بالاخره رفت تا از نظر ناپديد گرديد امام راه خود ادامه داد من نيز در خدمتش بودم. وقتى از آن محل دور شديم من خود را به امام رسانده عرض كردم: آقا اين شير چه كارى داشت من خيلى ترسيدم كه بشما زيانى نرساند، ولى در شگفت شدم از برخوردى كه با او داشتيد. فرمود: او شكايت ميكرد كه زايمان بر همسر من دشوار شده تقاضا ميكرد برايش دعا كنم كه خلاص شود و من نيز دعا كردم بدلم افتاد كه بچه‏ اش نر است به او اطلاع دادم شير گفت: برو در امان خدا هرگز بر تو و خانواده و شيعيانت خداوند درنده‏اى را مسلط نكند من گفتم: آمين. » 📚الارشاد ج 2 ص 229 9⃣على بن ابى حمزه گوید ؛ « روزى موسى بن جعفر عليه السّلام دست مرا گرفت از مدينه خارج شديم به طرف بيابان در بين راه برخورد كرديم بمردى از اهالى مغرب سر راه نشسته گريه مى‏ كرد در مقابلش يك الاغ مرده قرار داشت بارهايش نيز روى زمين ريخته بود امام عليه السّلام فرمود: چه شده. گفت: با دوستان و رفيقانم عازم مكه بوديم در اين محل الاغم مرد من ماندم آنها رفتند اكنون متحيرم چه بكنم. وسيله‏ اى ندارم كه بار خود را با آن حمل كنم، امام عليه السّلام فرمود: شايد نمرده باشد. گفت: آقا بمن رحم نمى ‏كنيد كه با من شوخى ميكنيد. فرمود: من يك دعاى خوبى دارم. مغربى عرض كرد: آقا اين گرفتارى كه دارم كافى نيست كه مرا مسخره ميكنيد. موسى بن جعفر عليه السّلام‏ نزديك الاغ رفت لبهايش بكلمات حركت نمود كه من نشنيدم. چوبى كه روى زمين بود برداشت صدائى بر او زد الاغ صحيح و سالم از جاى حركت نمود. فرمود:آقاى مغربى در اينجا مسخره‏ اى هم وجود داشت؟ زود خود را بدوستانت برسان ما رفتيم و او را گذاشتيم. ❕على بن ابى حمزه گفت: يك روز در مكه سر چاه زمزم بودم كه چشمم بآن مرد مغربى افتاد همين كه مرا ديد دويده پيش من آمد و دستم را بوسيده از شادى و سرور گفتم حال الاغت چطوره گفت: بخدا قسم صحيح و سالم است نفهميدم آن مرد كه خدا منت گذاشت و برايم رساند اهل كجا بود و از كجا آمد كه الاغ مرا زنده نمود، گفتم تو كه بمقصود خود رسيدى ديگر چه كار دارى از كسى مى‏پرسى كه نميتوانى او را بشناسى.» 📚کشف الغمه ج 2 ص 247 ❕امام کاظم علیه السلام ، بعد از ممات هم ، همواره دستگیری از درماندگان و گرفتاران را داشته اند ، چنان که ابو علی خلال که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى‏ شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى‏ كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این پزشکان و پرستاران که در حال خدمت رسانی به بیماران کرونایی هستند ، پاداشی هم نزد دارند یا خیر ❗️ 💠💠 👌بی شک آنانی که در این اوضاع بحرانی به خدمت رسانی به بیماران مشغول اند و با فدا کردن جان خود ، سعی در احیاء دیگران دارند ، دارای مقامی بس عظیم در نزد خداوند هستند چنان که خداوند می فرماید ؛ « هر كس انسانى را از مرگ رهايى بخشد چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است » ( مائده 32) ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ « كسى كه در راه برآوردن نياز برادر مؤمن خود بكوشد، چنان است كه نُه هزار سال با روزه گرفتن و شب زنده ‏دارى خدا را عبادت كرده باشد. » 📚بحار الانوار ج 74 ص 315 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « هر كه- براى رضاى خدا- در راه برآوردن نياز برادر مسلمان خود بكوشد، خداوند عزّوجلّ هزار هزار حسنه برايش بنويسد.» 📚الکافی ج 2 ص 197 👌و فرمود ؛ « اگر براى برآوردن نياز برادر خود بكوشم، تا نيازش برطرف شود، نزد من خوش تر است از اين كه هزار بنده آزاد كنم و هزار اسب زين كرده و لگام بسته [براى جهاد] در راه خدا هديه كنم.» 📚بحار الانوار ج 74 ص 316 ❕ امام كاظم عليه السلام فرمود ؛ « خدا را در زمين بندگانى است كه براى رفع نيازهاى مردم مى ‏كوشند. اينان در روز قيامت در امان هستند.» 📚بحار الانوار ج 74 ص 319 ❕امام صادق عليه السلام فرمود؛ « زمانى كه بنده ‏اى براى برطرف ساختن نياز برادر مؤمن خود قدم بردارد، خداوند عزّوجلّ دو فرشته را، يكى در سمت راست او و ديگرى در سمت چپش، بر وى بگمارد، كه از پروردگارش براى او آمرزش طلبند و براى روا شدن حاجتش دعا كنند » 📚الکافی ج 2 ص 195 👌و فرمود ؛ « هر كس يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عزّوجلّ در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورد كه نخستين آنها بهشت است » 📚الکافی ج 2 ص 193 ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ « هر كس يك شبانه روز بيمارى را پرستارى كند، خداوند، او را همراه با ابراهيم خليل، برمى ‏انگيزد و به سان برقى پُردرخشش، از صراط مى‏ گذرد. » 📚ثواب الاعمال ص 341 ❕وفرمود ؛ «هر كس در برآوردن نياز بيمارى بكوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنياورد، از زير بار گناه خويش بيرون مى‏رود، به ‏سان آن روز كه از مادر، زاده شده است». 📚الفقیه ج 4 ص 16 ❕امام صادق عليه السلام در تفسير واژه «احسان» در اين سخن خداوند در سوره يوسف كه فرمود ؛ «ما را از تأويل آن، آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مى‏ بينم » (یوسف 36) يوسف، از بيماران، پرستارى مى‏ كرد. » 📚تفسیر قمی ج 1 ص 344 👌البته کسانی هم بودند که در این ایام بحرانی از خدمت به بیماران خود داری کردند و حتی مطب های خود را تعطیل کردند و گروه عظیمی از بیماران را بدون درمان رها کردند ، اینان هم بدانند که امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « هر گاه مؤمنى بتواند برادر خود را يارى رساند، اما تنهايش گذارد، خداوند در دنيا و آخرت او را تنها گذارد » 📚میزان الحکمه ج 3 ص 253 👌و فرمود ؛ « هر مؤمنى كه خود را از دسترس مؤمن ديگر دور نگه دارد، خداوند عزّوجلّ ميان او و بهشت هفتاد هزار حصار بكشد، كه ميان هر حصار با حصار ديگر، هزار سال راه است » 📚الکافی ج 2 ص 364 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این قضیه خراب کردن مسجد توسط پیامبر اسلام چیه ❗️کانالی ضد دین می گفت خراب کردن مسجد رو از پیامبر اسلام یاد گرفته ❕ 💠💠 👌مسجدی که توسط پیامبر گرامی اسلام مورد تخریب قرار گرفت مسجد نام داشت که جریان آن به این شکل است ؛ ❕در شبه جزيره عربستان، مدينه و نجران دو نقطه وسيع و مركزى بزرگ براى اهل كتاب بود. از اين رو گروهى از عرب ‏هاى اوس و خزرج به آيين يهود و مسيح گرويده و آن‏ها شده بودند. 👌 «ابو عامر» پدر «حنظله» شهيد معروف غزوه «احد» گويا در دوران جاهليت تمايلاتى شديد به آيين مسيح پيدا كرده و در سلك راهبان درآمده بود. هنگامى كه ستاره اسلام از افق مدينه طلوع و اقليت‏هاى مذهبى را در خود هضم كرد؛ «ابو عامر» از اين جريان بسيار شد و با منافقان «اوس» و «خزرج» همكارى صميمانه‏ اى آغاز نمود. پيامبر از نقشه‏ هاى تخريبى وى آگاه گرديد و خواست او را دست‏گير كند. 👌او از مدينه به مكه و از آن‏جا به طائف و پس از سقوط طائف به شام گريخت. وى از آن‏جا شبكه جاسوسى حزب منافقان را رهبرى كرد. ❕او در يكى از نامه ‏هاى خود به چنين نوشت ؛ «در دهكده قبا مسجدى در برابر مسلمانان بسازيد و در مواقع نماز در آن‏جا گرد آييد. به بهانه اداى فريضه، درباره موضوعات مربوط به اسلام و مسلمانان و نحوه اجراى نقشه ‏هاى حزبى به بحث و گفت‏وگو بپردازيد » ❕ «ابو عامر» بسان دشمنان امروز اسلام، احساس كرده بود كه در كشورى كه دين رواج كامل دارد، بهترين وسيله براى هدم و قلع آن، همان استفاده از نام دين است و از نام دين بيش از هر عامل ديگر مى‏ توان بر ضرر آن استفاده كرد.او مى ‏دانست كه پيامبر به هيچ به حزب منافق اجازه نخواهد دارد، مركزى براى خود بسازند؛ مگر در صورتى كه به آن مركز رنگ مذهبى بدهند و تحت عنوان مسجد و ساختن معبد، محفلى براى خود بسازند. ❕هنگامى كه پيامبر عازم تبوك بود، نمايندگان حزب نفاق خدمت پيامبر رسيدند و به بهانه اين‏كه پيران و بيماران آنان در شب‏هاى تار و بارانى، نمى ‏توانند مسافت ميان خانه ‏ها و «قبا» را طى كنند، از او خواستند كه اجازه دهد آنان در محله خود مسجدى بسازند. پيامبر در تأييد و ردّ پرسش آنان پاسخى نگفت و تصميم نهايى را پس از مراجعت از سفر موكول كرد. 📚مغازی واحدی ج 3 ص 1046 👌حزب نفاق در غياب پيامبر، محلى را در نظر گرفتند و با شتاب هرچه تمام‏ تر، ساختمان آن را به نام مسجد به پايان رسانيدند. روزى كه پيامبر به مدينه بازگشت، از حضرتش خواستند كه اين پرستش‏گاه را با خواندن چند ركعت نماز بگشايد. در اين لحظه، وحى نازل گرديد و پيامبر را از جريان آگاه ساخت و آن‏جا را مسجد «ضرار» خواند كه براى دسته ‏بندى‏ه اى سياسى و ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان ساخته شده بود. ( توبه 107_108) 👌پيامبر دستور داد كه ساختمان مسجد «ضرار» را با خاك يكسان كنند و تيرهاى آن‏جا را بسوزانند و براى مدتى مركز زباله باشد. 📚سیره ابن هشام ج 2 ص 530 _ بحار الانوار ج 20 ص 353 👌ويران كردن مسجد «ضرار» شكننده‏ اى بود كه بر فرق حزب نفاق وارد شد. از آن به بعد، رشته حزب از هم گسست و يگانه حامى آنان «عبد اللّه بن ابى» دو ماه پس از جنگ تبوك درگذشت. 📚فروغ ابدیت ص 884 ❕يك اصل اساسى در اسلام اين است كه بايد قبل از همه چيز نيات بررسى شود و ارزش هر عمل بستگى به آن دارد، نه به ظاهر آن، گر چه نيت يك امر باطنى است، اما ممكن نيست كسى نيتى در دل داشته باشد، اثر آن در گوشه و كنار عملش ظاهر نشود، هر چند در پرده ‏پوشى فوق العاده استاد و ماهر باشد. 👌و از اينجا جواب اين روشن مى‏ شود كه چرا پيامبر با آن عظمت مقام دستور داد مسجد يعنى خانه خدا را آتش بزنند، و مسجدى كه يك ريگ آن را نمى‏ توان بيرون برد ويران سازند، و مكانى را كه اگر آلوده شود بايد فورا تطهير كنند مزبله گاه شهر سازند . ❕ پاسخ همه اين سؤالها يك است و آن اينكه مسجد ضرار مسجد نبود در واقع بتخانه بود، مكان مقدس نبود كانون تفرقه و نفاق بود، خانه خدا نبود بلكه خانه شيطان بود، و هرگز اسم و عنوان ظاهرى و ماسك‏ها، واقعيت چيزى را دگرگون نمى‏ سازد، اين بود درس بزرگى كه داستان مسجد ضرار به همه مسلمانان براى همه اعصار و قرون داد . 📚تفسیر نمونه ج 8 ص 145 ❕ بنا براین روشن می شود که خراب کردن کانونی شیطانی توسط پیامبر با خراب کردن مساجدی که نماد حق و هستند توسط داعش ، اختلافی ماهوی دارد و جز ضد دینان بی اندیشه کسی بر این مساله خرده نمی گیرد و این دو را با هم مقایسه نمی کند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اخیرا شبهاتی مطرح می شود که چرا خداوند یهودیان گرسنه و بخت برگشته را به خاطر در روز شنبه تبدیل به بوزینه می کند اما با ظالمین و متجاوزین که هزاران انسان را به خاک و خون می کشند کاری ندارد ❗️آیا این خداوند است ❕ 💠💠 👌خداوند در مورد مسخ شدن که حرمت روز شنبه را نگه نداشتند می فرماید ؛ « بطور قطع حال كسانى را از شما كه در روز شنبه نافرمانى و گناه كردند دانستيد، ما به آنها گفتيم بصورت بوزينه‏ هاى طرد شده‏ اى در آئيد ، ما اين جريان را مجازات و درس عبرتى براى مردم آن زمان و كسانى كه بعد از آنان آمدند، و هم پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم » ( بقره 65_66) ❕خداوند به دستور داده بود، روز شنبه را تعطيل كنند، گروهى از آنان كه در كنار دريا مى ‏زيستند به عنوان آزمايش دستور يافتند از دريا در آن روز ماهى نگيرند، ولى از قضا روزهاى شنبه كه مى‏ شد، ماهيان فراوانى بر صفحه آب ظاهر مى ‏شدند، آنها به فكر حيله ‏گرى افتادند و با يك نوع كلاه شرعى روز شنبه از آب ماهى گرفتند، خداوند آنان را به جرم اين نافرمانى مجازات كرد و چهره‏ شان را از صورت انسان به دگرگون ساخت . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 297 👌درست است كه ماهى گرفتن از دريا براى ساحل‏ن شينان كار خلافى نيست گاهى ممكن است خداوند براى امتحان و آزمايش، جمعيتى را موقتا از اين موضوع نهى كند، تا مقدار فداكارى آنها روشن شود، و اين يكى از اشكال امتحان خداوند است به علاوه روز در آئين يهود، روز مقدسى بود و دستور داشتند براى احترام آن روز و رسيدن به عبادت و برنامه ‏هاى مذهبى دست از كسب و كار بكشند، ولى ساحل‏ نشينان همه اين مسائل را ناديده گرفتند و آن چنان مجازات شدند كه زندگينامه آنها درس عبرتى براى آيندگان شد. 📚همان مدرک ج 6 ص 428 ❕نافرمانی و عناد و دشمنی یهودیان با خداوند تا جایی پیش رفت که امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خداوند و پیامبرانش آنها را از ماهیگیری در روز شنبه نهی کردند ، اما آنان به حیله ای تمسک جستند تا خدا را برای خود حلال کنند » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 233 👌بی شک کسانی که در عین دیدن قدرت خداوند و معجزات پیامبرانش و حتی ایمان آوردن به آنها ، دست به دشمنی و عناد و سرکشی با حق و حقیقت بزنند شایسته شدیدترین هستند ، لذا در روایتی امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « خداوند بر آنان غضب کرد در حالی که آنان به خداوند رحمان شرک نورزیدند و در حقانیت شریعت موسی نداشتند ( بلکه به خاطر عناد و دشمنی عمدی آنها با دستورات خداوند گرفتار عذاب شدند )» 📚الکافی ج 2 ص 28 👌بنابر این روشن می شود که خداوند بنی اسرائیل را به صرف ماهیگیری در روز شنبه مجازات نکرد ،بلکه به خاطر دشمنی و عداوت عمدی و سرکشی و نافرمانی و با حق و حقیقت آن هم بعد از ایمان به شریعت ، گرفتار عذاب خود کرد . ❔حال سوال اینجاست که چرا خداوند در زمان ما و کفار را که به مراتب اعمال زشت آنها قبیح تر از عمل بنی اسرائیل است ، گرفتار مجازات و مسخ خود نمی کند ❗️ 👌پاسخ است ، زیرا اگر چه امروزه ظالمینی هستند که گناهانی بس بزرگتر از ماهی گیری در روز شنبه انجام می دهند ، اما خداوند به آنان مهلت می دهد و آنان را گرفتار عذاب خود نمی کند زیرا هنوز حجت بر آنان تمام نشده است . بسیاری از این ظالمین از روی جهل و نادانی دست به اقدامات می زنند و دعوت خداوند و حقانیت شریعت او ، خوب برای آنها تبیین نشده است ،به خلاف بنی اسرائیل که پس از اعتراف به دستورات خداوند از روی عناد و سرکشی دست به مخالفت زدند . 👌خداوند می فرماید ؛ « مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری کنیم ( و اتمام حجت کنیم)» (اسراء 15 ) 👌و می فرماید ؛ « هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر آنکه برای آن دهندگانی بود» 🔷شعراء 208 👌ادامه 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ادامه 👇 ❕البته انکار نمی کنیم که ظالمینی نیز هستند که پس از اتمام حجت از روی عناد و دست به اقدامات خرابکارانه می زنند ، اما خداوند به خاطر حکمت ها و در دنیا به آنها فرصت می دهد ، چنان که در روایتی امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خداوند بنی اسرائیل را به خاطر ماهیگیری در روز شنبه مسخ نمود ، پس چگونه است حال کسانی که ( گناهی بزرگتر انجام می دهند ) و اولاد رسول خدا را کشته و حرمتش را می کنند ؟ خداوند در دنیا آنها را مسخ نمی کند اما عذابی چند برابر عذاب مسخ ، در آخرت برای آنها آماده کرده است . ❕از امام علیه السلام سوال کردند که برخی از دشمنان به ما می گویند قتل امام حسین گناهش از گناه در روز شنبه بزرگتر است ، چرا خدا قاتلین حسین را مسخ نکرد همانند آنچه با بنی اسرائیل کرد ❔ 👌امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « به آنها بگویبد گناه بزرگتر از گناه کافرانی است که ابلیس آنها را گمراه می کند ، اما خداوند از کافرین گروه هایی را چون قوم نوح و فرعون و ...هلاک می کند اما ابلیس را نکرد ❔در حالی که او سزاوارتر به هلاکت است . چرا خداوند کافرینی که گناهشان از ابلیس کمتر است را هلاک می کند اما با ابلیس کاری ندارد ؟ 👌بدانید که خداوند است و کارهایش از روی حکمت است ، چه کسانی که هلاک شدند از روی حکمت هلاک شدند و چه آنانی که هلاک نشدند . اگر بنی اسرائیل مسخ شدند از روی حکمت بوده و اگر قاتلین حسین نشدند آن هم از روی حکمت بوده است » 📚بحار الانوار ج 45 ص 295 ❕تکامل انسانی چیزی نیست که بتوان آن را به اجبار آفرید بلکه راه طولانی و درازی است که باید با پای خود آن را طی کنند و با اراده و تصمیم و افعال اختیاری خویش طرح آن را بریزند.آیا اگر از کسی به اجبار و با زور سر نیزه مبلغ هنگفتی برای ساختن یک بیمارستان بگیرند این عمل هیچ اثر اخلاقی و تکامل روحی برای او دارد؟ مسلما خیر اما اگر به اراده و میل خویش حتی یک ریال به چنین هدف کمک کند به همان نسبت راه کمال اخلاقی را پیموده است 👌 اساس زندگی بشر بر آزادی اراده است تا همگی آزمایش شوند نه اجبار و اکراه و گرنه صورت نخواهد گرفت .اگر ظالمین ببینند که هر ظلمی می کنند سریع عذاب و مسخ شده و تبدیل به حیوانات می شوند دیگر کسی جرات کردن را به خود نمی دهد و همگان بالاجبار مسیر صلاح را در پیش می گیرند که روشن است که این هدایت اجباری فایده ای ندارد زیرا تکامل است که ارزشمند است. ❕البته این سخن مانع از آن نیست که ظالمین به گونه ای عذاب شوند که با تکامل اختیاری سایرین منافاتی نداشته باشد ‌ ، چنان که در روایات ما بیان شده است که خداوند از طریق زلزله ، سیل ، خشکسالی ، بیماری های مختلف ، و سایر پدیده های طبیعی ، گرانی ، زمامداران ظالم و... افراد سرکش و ظالم را در دنیا می کند. 📚بحار الانوار ج70 ص366 باب138 👌اما متاسفانه امروزه با کشف علت های طبیعی و حمل این حوادث بر اتفاقات طبیعی عالم بسیاری از مردم از متذکر شدن به این حوادث غافل هستند و بدون پند گرفتن به مسیر خود ادامه می دهند اما همین حوادث اگر در امت های گذشته اتفاق می افتاد دلیل روشنی بر و هلاکت آنان تلقی می شد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔من در گروهی روانشناس قراردارم که بااستنادهای علمی وروانشناسی خود شبهاتی وارد کرده که پیامبر بخاطر انسان بودنش دارای اشتباه است و او وحی را با زبان انسانی دریافت می کند که طبیعتا از ورود خطاهای انسانی در دریافت وحی گریزی نیست چرا که خطا همزاد انسان است ❕ 💠💠 👌اگر چه خطا کردن از ویژگیهای انسانها تلقی میشود و آن ها از خطا کردن مصون نیستند ،اما هدایتگران الهی و انبیاء خداوند به توفیق و عنایت الهی از خطا کردن مصون هستند و هیچگاه دچار خطا و اشتباه چه در دریافت وحی و چه در ابلاغ وحی و ...نمی شوند . 1⃣دلیل عقلی بر این مساله می گوید هدف از بعثت پيامبران هدايت نوع بشر در سايه دستورات الهى است؛ اين هدف در صورتى تأمين مى‏ شود كه هيچ‏گونه شك و ترديدى براى مردم نسبت به سخنان و تعليمات آنها نباشد، به گونه‏ اى كه سخن آنها را سخن خدا بدانند، و تعليمات آنها را تعليمات الهى، تا از جان و دل آنها را بپذيرند، و صد درصد در برابر آن تسليم باشند، و به آن اعتماد كنند. 👌بديهى است اگر آنها از گناه و خطا معصوم نباشند احتمال دروغ و تحريف حقايق، و خطا و اشتباه، در كلمات آنها راه پيدا كند، سخنان آنها قابل اعتماد نخواهد بود؛ حتى اگر آنها آدم‏هاى خوبى باشند؛ زيرا منهاى مقام عصمت، باز اين احتمال وجود دارد كه روزى پاى آنها در برابر مظاهر فريبنده مادى بلغزد، و يا بدون قصد و غرضى گرفتار خطا و اشتباه شوند. ❕اين احتمال هميشه خاطر پيروان آنان را مشّوش مى‏ سازد، و مايه نگرانى و ترديد خواهد بود. به علاوه مسأله اتمام حجت نيز حاصل نمى‏ شود؛ زيرا هميشه بهانه‏ اى در دست مخالفان خواهد بود كه عدم پيروزى از تعليمات پيامبر به خاطر احتمال دروغ و كذب و يا خطا و اشتباه بوده است. كوتاه سخن اين‏كه سرمايه اصلى نبوت، جلب اعتماد تشنگان حقيقت است، و اين معنا بدون «مقام عصمت و مصونيت از گناه و خطا» امكان‏ پذير نيست. 📚پیام قرآن ج 7 ص 181 2⃣عصمت در دریافت و تبلیغ وحی پیامبران مورد تاکید قرآن قرار گرفته است و می فرماید ؛ « خدا آگاه از غیب است کسی را بر غیب خود مطلع نمی سازد. مگر آن کس که او را برگزیند، یعنی پیامبران. در این صورت خدا محافظان و مراقبانی از پیش رو و پشت سر آن رسولان قرار می‌دهد. تا خدا بداند (تحقق پذیرد) که رسولان، رسالت‌های پروردگار خود را به خوبی ابلاغ کرده اند، و او بر آنچه که نزد رسولان است احاطه داشت و همه چیز را به خوبی شمرده است». 🔰جن 28 ❕از این آیه مصونیت پیامبران در مسائل مربوط به وحی وابلاغ دین اعم از تلقی، نگهداری و ابلاغ کاملاً استفاده می‌شود، زیرا جمله ( مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏ دهد ) گواه بر این است که خدا مراقبان و محافظانی را از همه جانب بر پیامبران تعیین کرده است و این تعبیر کنایه از آن است که پیامبران از همه جوانب تحت کنترل و مراقبت راصدان و مراقبان الهی می‌باشند و نتیجه این رصدها و مراقبت‌ها آن است که از نفوذ عوامل مخرب به قلب پیامبران الهی جلوگیری می‌شود، نه شیاطین در آن نفوذ می‌کنند و نه پیامبران آن را فراموش می‌نمایند. ❕با توجه به مضمون این آیه می‌توان گفت که رسولان الهی در مسائل مربوط به غیب و وحی، پیوسته مورد مراقبت فرشتگان الهی بوده تا رسالتی را که بر دوش گرفته اند به خوبی انجام دهند و این تعبیر دیگری از مصونیت آنان در تلقی وحی و حفظ و ابلاغ آن است، زیرا اگر خللی در این مراحل رخ دهد، هرگز رسالت الهی تحقق نمی پذیرد. 3⃣برخی دیگر از آیات قرآن حاکی است که خدا همراه پیامبران کتاب فرستاده تا در میان مردم به حق داوری کند و این دو هدف جز با مصونیت پیامبران در مسائل مربوط به دنیا تحقق نمی پذیرد آنجا که می‌فرماید ؛ «کانَ النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللّه النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَمُنْذِرینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الکِتابَ بِالحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ... ). ( بقره 213) «مردم گروه واحدی بودند، آنگاه پیامبران نوید دهنده و بیم دهنده را بر انگیخت و همراه آنان به حق کتاب نازل کرد تا در میان مردم در باره آنچه اختلاف کرده اند داوری کند». 👌درست است داور در آیه، به حکم این که فعل را مفرد آورد (لِیَحْکُمَ) کتاب است و طبعاً کتاب آسمانی باید عین حق و مصون از هر نوع لغزش باشد امّا این کتاب صامت، به وسیله کتاب ناطق بیان می‌گردد و اگر کتاب ناطق (پیامبر) در مسائل مربوط به وحی از اخذ و حفظ و تبلیغ دچار اشتباه گردد، قهراً خود کتاب نیز مصون از خطا نخواهد بود. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه پاسخ 👇👇👇 4⃣ دلیل دیگر قرآنی بر این مساله آن است که پیامبران، جانشینان خدا در روی زمین بوده و منطق آنان مستند به هوای نفس نیست، بلکه آنچه را از خدا می‌گیرند، برای مردم بیان می‌کنند چنان که می‌فرماید ؛ «وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». ❕این آیه به مجموع گفتارهای پیامبر اعم از قرآن و حدیث، مصونیت می بخشد و لذا پیامبر نه تنها در بیان دین از طریق قرآن، از هر لغزشی (عمدی وسهوی) مصون می‌باشد، بلکه در بیان دین از طریق حدیث نیز همین اصل بر او حاکم است. 📚منشور جاوید ج 3 ص 193 5⃣روایات فراوانی نیز بر عصمت و مصونیت پیامبران الهی در دریافت و تبلیغ وحی گواهی می دهد . ❕امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «آنان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 🔶پیامبر گرامی فرمود: «سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 ❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند 📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3 ❕امام رضا علیه السلام در وصف هادیان خداوند فرمود ؛ «آنها معصوم هستند و مؤيد و موفق و مستقيم و آگاه از حق، و ايمن از خطاها و لغزش‏ها و انحراف‏ها، خداوند آنها را به اين‏ صفت مخصوص كرده تا حجتش بر بندگان و شاهدش بر خلق باشد». 📚الکافی ج 1 ص 203 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔میخواستم بپرسم که شیطان با شش هزار سال عبادت چطور به یکباره سرکشی میکنه و و استکبار میورزه؟ اگر عبادت شیطان از روی معرفت و خلوص بوده که نباید این گناه و سرکشی را انجام میداده، و اگر از روی بی معرفتی و عادت و زبان انجام می داده که نباید به این مقام قرب میرسیده ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که عبادت خداوند همراه با اخلاص و معرفت به ذات الهی ، سبب رسیدن بندگان به درجات عالی و والای الهی می گردد چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اولین چیزی که خداوند بر بندگانش فرض و واجب کرده ( که سبب ترفیع قرب و مقام آنها می شود ) معرفت است » 📚بحار الانوار ج 3 ص 14 ❕ باید توجه داشت که اگر چه انسان با معرفت و اخلاص الهی می تواند به درجات والا و عالی دست پیدا کند ، اما اگر لحظه ای گرفتار عجب و خود برتربینی و غرور شود ، و نسبت به معرفت الهی و اخلاص او که بی تفاوت شود ، تمام آنچه را که برای رسیدن به آن تلاش کرده از دست می دهد و گرفتار سقوط و می شود همانند آنچه برای ابلیس اتفاق افتاد . 👌در روایتی آمده است ؛ « دو نفر وارد مسجد شدند يكى عابد بود و ديگرى فاسق اما هنگامى كه از مسجد خارج مى‏ شدند فاسق، جزء صديقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود ، اين بدان رو است كه چون عابد وارد شد به عبادت خود مى ‏باليد و در اين فكر بود و فاسق هنگامى كه وارد شد فكرش در پشيمانى بود و پيوسته از گناهان خويش استغفار مى ‏كرد.» 📚الکافی ج 2 ص 314 ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند متعال به داود وحى فرستاد گنهگاران را بشارت ده و صديقين (والا مقام) را بيم ده» (داود تعجب كرد و) عرض كرد اى پروردگار چگونه چنين چيزى ممكن است؟ خداوند فرمود: گنهكاران (پشيمان و نادم) را بشارت ده كه من توبه آنها را مى ‏پذيرم و از گناهانشان نظر مى‏ كنم و صديقين را بيم ده كه از اعمالشان عُجب و خود پسندی به خود راه ندهند». 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند به پیامبر اسلام وحى فرستاد كه بعضى از بندگان من در مسير عبادت تلاش مى‏ كند و شب از خواب خوش و بستر لذت‏ بخش بر مى‏ خيزد و مشغول عبادت مى ‏شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى‏ اندازد. گاه من او را يك شب يا دو شب گرفتار خواب مى‏ كنم تا در مسير صحيح گام بردارد، زيرا هنگامى كه به خواب مى‏ رود و صبح بيدار مى‏ شود نسبت به خود خشمگين است و خود را سرزنش مى‏ كند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى ‏خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از اين راه حالتى به او دست دهد كه در آن است‏ » 📚الکافی ج 2 ص 60 ❕در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام" " كه زمانى طولانى عبادت كرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى‏ آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مى‏ يافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد، شيطان در اينجا به وسوسه‏ گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد ، چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشه سرچشمه گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشه‏ اى از بيابان دفن كرد. برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهى‏ از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند، هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مى ‏گويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد! عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است! عابد گفت: در اين حالتى كه مى‏بينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشاره‏ اى كفايت مى‏ كند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشاره ‏اى كرد و به شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت‏ » 📚بحار الانوار ج 14 ص 486 ❕از آنچه گفته شد بدست می آید که عبادت و بندگی به همراه خلوص و معرفت سبب درجه می شود اما خود پسندی و غرور و بی اعتنایی به علم و آگاهی حاصل شده سبب سقوط و هلاکت می گردد و با توجه به این روشن می شود که هیچ ندارد که شیطان با معرفت و اخلاصی که نسبت به خداوند داشت به درجات بالای قرب و کمال برسد اما با بی اعتنایی به این معرفت و اخلاص و گرفتار شدن به عجب و غرور و خود خواهی تمام آنچه را که آورده بود را از دست دهد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه قرآن می گوید افرادی که ربا می خورند از بین می رود در حالی که ما می بینیم ربا خواران روز به روز بر ثروتشان افزوده می شود ❗️این ذهنم را مشغول کرده است ❕ 💠💠 👌قرآن می فرماید ؛ « خداوند ربا را مى‏ كند، و صدقات را افزايش مى ‏دهد ، و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهكارى را دوست نمى‏ دارد » ( بقره 276) ❕از آنجا كه رباخوار به وسيله كه در دست دارد که حاصل دسترنج طبقه زحمتكش را جمع مى‏ كند و گاه با اين وسيله به هستى و زندگى آنان خاتمه مى ‏دهد و يا لا اقل بذر دشمنى و در دل آنان مى‏ پاشد به طورى كه تدريجا تشنه خون رباخوار مى ‏گردند و جان و مالش را در معرض خطر قرار مى ‏دهند. 👌قرآن مى ‏گويد خدا سرمايه‏ هاى را به نابودى سوق مى‏ دهد چون ربا باعث قساوت قلب و خسارت مى‏ شود و اين دو باعث بغض و عداوت و سوء ظن مى ‏گردد و امنيت و مصونيت را سلب نموده، نفوس را تحريك مى‏ كند تا از هر راهى و وسيله‏ اى كه ممكن باشد چه با زبان و چه با عمل، چه مستقيم و چه غير مستقيم از يكديگر انتقام بگيرند، و مال یکدیگر را نابود و همه اينها باعث تفرقه و اختلاف مى‏ شود و اين هم راه‏هاى فساد و زوال و تباهى را مى‏ گشايد و كمتر مالى از آفت و يا خطر زوال محفوظ مى ‏ماند. ❕همه اينها براى اين است كه صدقه و ربا هر دو با زندگى طبقه محروم و محتاج تماس دارد زيرا احتياج به ضروريات زندگى، احساسات باطنى آنان را تحريك كرده و در اثر وجود عقده ‏ها و خواسته‏ هاى نشده آماده دفاع از حقوق زندگى خود گشته و هر طور كه شده در صدد مبارزه بر مى‏ آيند اگر در اين هنگام به ايشان احسان شده و كمك‏هاى بلاعوض برسد احساساتشان تحريك مى ‏شود تا با احسان و حسن نيت خود، آن احسان را تلافى كنند و اگر در چنين وضعى در حق آنان با قساوت و خشونت رفتار شود بطورى كه تتمه هم از بين برود و آبرو و جانشان در خطر افتد، با انتقام مقابله خواهند كرد و به هر وسيله ‏اى كه دستشان برسد طرف مقابل را منكوب مى‏ سازند و رباخوارى است كه از آثار شوم اين مبارزه محفوظ بماند بلكه آنهايى كه سرگذشت رباخواران را ديده ‏اند همه از نكبت و نابودى اموال آنان و ويرانى خانه‏ ها و بى ثمر ماندن تلاشهايشان از قهر فقرا خبر مى‏ دهند. 📚ترجمه المیزان ج 2 ص 642 👌به دیگر ؛ ❕در ميان بزرگان اهل تفسير گفتگوست كه آيه فوق اشاره به نابودى درآمدهاى حاصله از در اين دنياست، يا اشاره به بى ‏ثمر بودن آنها در آخرت است هر چند در راه خدا انفاق شود و به وسيله آن كارهاى به ظاهر خير انجام گردد؟ 👌هر دو معنى مى‏ تواند باشد زيرا تجربه نشان داده كه اموال حاصل از ربا دوام و بقاء و بركتى ندارد و رباخواران گرفتار سرنوشت‏هاى شومى مى‏ شوند و با بدى از دنيا مى ‏روند. ❕در آخرت نيز روشن است به فرض كه آن اموال را در راه خدا انفاق كرده باشند چيزى نمى‏ شود چرا كه خداوند جز اموال پاك و حلال را نمى‏ پذيرد و اصل قرآنى «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» همه جا حاكم است. 📚ربا و بانکداری اسلامی ، ص 12 ❕در روایات ، یکی از مصادیق ربا ، نقصان دینی و آخرتی بیان شده است . 💠زراره به نزد امام صادق علیه السلام رفته و می گوید ؛ « چگونه خدا ربا را كاهش داده و نابود مى‏ كند با اينكه ما مى‏ بينيم ربا خواران روز به روز بيشتر مى‏ شود؟ 👌امام پاسخ داد ؛ « چه نقصانى شديدتر از نقصان يك درهم ربا كه دين آدمى را ناقص مى‏ كند و از بين مى ‏برد و اگر هم بخواهد توبه كند ( باید اموال مردم را باز گرداند که در این صورت ) همه از بين مى‏ رود و فقير مى‏ شود » 📚التهذیب ج 7 ص 15 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چادر سیاه در قرآن و روایات نیامده است و این رسمی است که از عرب جاهلی باقیمانده که دختران خود را به خاطر ننگ دختر بودن در چادرهای سیاه پنهان می کردند ❗️آیا واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌پوشیدن چادر سیاه برای زنان در جهت پوشش بدن از نامحرم مورد آیات و روایات قرار گرفته است . ❕در تعالیم اسلامی تاکید شده است که بانوان باید تمام بدن خود را جز قرص صورت و دست ها تا مچ از بپوشانند . 🗯خداوند در سوره نور آیه 31 می فرماید: «به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و های خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود)» 🗯امام صادق فرمود: «زینت ظاهری که پوشاندن آن واجب نیست صورت و دو دست است» 📚قرب الاسناد ص40 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 202 ❗️و در سوره احزاب آیه 59 می فرماید: «ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومن بگو خود را بر خویش فرو افکنند .این کار برای اینکه مورد آزار قرار نگیرند بهتر است» ❕جلباب به پوشش های بلندی اطلاق می شود که سر و سینه و زن را می پوشاند . 📚لسان العرب ج 1 ص 272 ❕در تفسیر در المنثور آمده است ؛ « وقتى آيه" يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ" نازل شد، زنان انصار طورى از خانه‏ ها بيرون شدند كه گويى كلاغ سياهند، چون كيسه‏ اى سياه به خود پوشانده بودند كه سراپايشان گرفته بود » 📚الدر المنثور ج 5 ص 221 ❗️پیامبر گرامی فرمود: «زن وقتی به حد بلوغ می رسد نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود مگر صورت و دست ها » 📚سنن ابی داود ج2 ص383 ❕روشن است که پوشاندن کامل بدن جز صورت و دست ها با پوشش های سرتاسری حاصل می شود که ما امروزه از آن تعبیر به چادر می کنیم و این نکته نیز روشن است که با پوشش و چادر مشکی بهتر حجاب شرعی رعایت می شود و بدن و زینت های آن تحت پوشش قرار می گیرد و بانوان در معرض نگاه نامحرمان قرار نمی گیرند . ❕در مورد حضرت زهرا آمده است که زمانی که به مسجد برای خواندن خطبه فدکیه می رفت ؛ 👌« سرپوش به سر افکند و خود را در پیچیده با گروهی از زنان به جانب مسجد راه افتاد در حالی که خود را سخت پوشانده بود « لاثت خمارها علی راسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمه من حفدتها و نساء قومها تطا ذیولها» 📚بحار الانوار ج29 ص216 👌لذا در روایات ما ، حکم کراهت پوشش مشکی از چادر برداشته شده است . 🔰امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « پوشش سیاه مکروه است ، مگر در عمامه و چکمه و » 📚الکافی ج 6 ص 415 ❕کساء به پوششی گفته می شود که تقریبا تمام بدن را می پوشاند مانند عبا و ؛ 📚التحقیق فی کلمات القرآن ج 10 ص 67 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که گفته میشود از جمله معجزات قرآن پرده برداشتن از مراحل جنین است چقدر واقعیه ❗️برخی نزدیکان می گویند که دقیقا نظرات قرآن بر خلاف علم روز جنین شناسی است ❕❕ 💠💠 👌در قرآن مجيد در لابه ‏لاى آيات مربوط به نشانه ‏هاى توحيد و همچنين دلايل معاد اشارات بسيار پر معنايى به مسأله آفرينش انسان از نطفه و سپس تطورات جنين آمده است، كه بعضى از آنها را مى ‏توان در زمره معجزات علمى قرآن شمرد. از جمله در آيه دوم سوره انسان مى‏خوانيم:« إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِنْ نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعاً بَصِيراً: «ما انسان را از نطفه به هم آميخته اى‏ آفريديم، و او را مى آزماييم؛ (بدين جهت) او را شنوا و بينا قرار داديم». ❕امْشاج جمع بوده و به معناى شئ مخلوط است؛ در اين‏كه اين نطفه از چه چيز مخلوط است مفسران احتمالات گوناگونى داده ‏اند، گاه آن را اشاره به تركيب نطفه انسان (از اسپرم و اوول) دانسته ‏اند و گاه اشاره به تركيبى از استعدادهاى مختلف (از نظر جسمانى و روحانى، زشت و زيبا، باهوش و كم هوش و ...) ذكر كرده ‏اند؛ و گاه اشاره به تركيب نطفه انسان از مواد مختلفى از فلزات و شبيه فلزات دانسته‏ اند. 👌ولى با پيشرفت علم و گسترش دانشمندان، امروز اين معنا اثبات شده است كه اين قطرات ناچيز منى (كه تعبير ديگرش نطفه است از آب های متعددى كه غدد مختلف بدن ترشح مى‏ كنند تركيب شده است؛ و ترشحات پنج غده منى را درست مى‏ كنند؛ و آنها عبارتند از: دو غده به نام بيضه كه در كيسه‏ هاى تخمى كه نزديك غده پروستات قرار دارند، و ديگرى خود غده پروستات است، و همچنين غده ‏هاى كوپر و ليتره كه در كنار مجارى ادرار قرار دارند. 📚اقتباس از كتاب «مقايسه ‏اى ميان تورات و انجيل و قرآن و علم» نوشته دكتر بوكاى، ترجمه مهندس ذبيح الله دبير صفحه 271. 👌اين آب‏هاى پنج‏گانه با دقيق و حساب شده ‏اى به هم مى ‏آميزند و ماده حيات آفرين نطفه را تشكيل مى ‏دهند. ❕دانشمند فرانسوى، فوق الذکر ، معتقد است تعبير به اشماج كه در قرآن وارد شده؛ اشاره به همين نكته دقيق دارد كه هنگام نزول آيات قرآن از چشم جهانيان و دانشمندان آن عصر، پوشيده و پنهان بوده است. 👌از سوى ديگر در آيه 20 تا 23 سوره مرسلات مى‏ فرمايد: أَلَمْ نَخْلُقْكُمْ مِّنْ مَّاءٍ مَهِينٍ- فَجَعَلْنَاهُ فِى قَرَارٍ مَّكِينٍ- إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ- فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ: «آيا شما را از آبى پست و ناچيز نيافريديم،- سپس آن را در قرارگاهى مطمئن و آماده (رحم) قرار داديم،- تا مدّتى معيّن؟!- ما توانايى بر اين كار داشتيم، پس ما چه تواناى خوبى هستيم (و امر معاد براى ما آسان است)». 👌دانشمندان جنين‏ شناسى، امروزه با و مشاهدات دقيقى كه از طريق فيلمبردارى‏هاى زنده از تحولات جنين به عمل آمده به اين نكته رسيده ‏اند كه تركيب اسپرم با اوول در بيرون رحم و دهليزهاى منتهى به آن صورت مى ‏گيرد؛ و بعد نطفه منعقد شده به سوى قرارگاه اصلى كه رحم است پيش مى ‏رود و بر ديواره آن مى ‏چسبد. 💠در آيه فوق نيز به وضوح اين معنا ديده مى‏ شود؛ نخست از آفرينش انسان سخن مى ‏گويد؛ سپس از قرار گرفتن او در قرارگاه رحم- توجه داشته باشيد كه واژه ثُمَّ در لغت عرب معمولًا براى عطف همراه با ترتيب و فاصله زمانى به كار مى ‏رود- و به اين ترتيب چيزى كه از چشم همه دانشمندان در آن عصر و قرن‏هاى بعد مستور بوده به وضوح در قرآن آمده است. ❕تعبير به «قرارٍ مكينٍ» (جايگاه امن و امان) نيز تعبير بسيار پر معنايى است، كه مسلماً ابعادش در آن زمان ناشناخته بوده و امروزه با پيشرفت علم و دانش ما مى‏ دانيم كه چه نكات مهمى در رحم به كار گرفته شده است كه آن را به صورت مطمئن‏ترين جايگاه براى جنين در آورده است. 👌گذشته از پرده‏ هاى سه گانه‏اى كه از هر سو جنين را احاطه كرده (پوست شكم مادر، ساختمان رحم، كيسه مخصوصى كه جنين درون آن قرار دارد) هر جنينى در ميان كيسه ‏اى كه اطراف داخل آن را آب لزجى فرا گرفته شناور است؛ و تقريباً در يك حالت بى وزنى، بدون اتكاء بر چيزى در آنجا قرار دارد؛ و بسيارى از ضربه هايى كه از اطراف بر بدن مادر وارد مى‏شود براى او قابل تحمّل است؛ چرا كه در واقع ضربه‏ ها بر كيسه آب وارد مى ‏شود، نه مستقيماً بر خود جنين و به تعبير ديگر كيسه و محتواى آن را مى‏ توان يك دستگاه ضد ضربه ناميد كه مانند فنرهاى نرم اتومبيل ضربه ‏هاى سنگين موجها و دست اندازهاى جاده را خنثى مى‏ كند و از اين گذشته نمى ‏گذارد اعضاى بدن جنين روى هم فشار بياورد زيرا اين فشار براى آن جسم لطيف، مسلماً زيان آور است. 💠ادامه 👇👇👇
🔰ادامه 👇👇👇 ❕به علاوه سرما و گرماى خارج به آسانى به منتقل نمى ‏شود؛ زيرا ناچار است از آن كيسه مملو از آب بگذرد و طبعاً تعديل مى ‏شود و به جنين مى ‏رسد، و گرنه ممكن بود با يك حمام گرفتن مادر با آب سرد يا گرم، وضع جنين به كلى مختل شود. 👌با توجه به اين امور است كه «قَرارٍ مَكينٍ» (جايگاه مطمئن و آرام) بر ما كاملًا آشكار مى ‏گردد. نه تنها جنين جايگاه امن و مناسبى در رحم دارد؛ بلكه اين امنيت و ايمنى در مراحل تولد نيز ادامه دارد. به گفته بعضى از مفسران آن ماده سيال مخصوصى كه جنين در آن شناور است، به هنگام تولد، سبب توسعه دهانه رحم و ضد عفونى كردن مجراى عبور جنين مى‏شود تا به راحتى و در نهايت امنيت از مجرايى كه معمولًا آلوده به انواع ميكرب‏ها است بگذرد و سالم‏ به دنيا آيد. 📚تفسیر پیام قرآن ج8 ص 182 ❕اين نكته نيز شايان اهميت است، كه قرآن مجيد هنگامى كه سلسله مراحل تكاملى جنين را در آيه 12 و 13 و 14 سوره مؤمنون بازگو مى ‏كند، اين‏چنين مى ‏فرمايد ؛ « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِين‏ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ: «ما انسان را از عصاره ‏اى از گل آفريديم.سپس آن را نطفه ‏اى در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم. سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته)، و علقه را به صورت مضغه (چيزى شبيه گوشت جويده شده)، و مضغه را به صورت استخوان‏هايى درآورديم؛ و بر استخوان‏ها گوشت پوشانديم؛ سپس آن را آفرينش تازه اى بخشيديم؛ پس و پر بركت است خدايى كه بهترين آفرينندگان است!» 👌«عَلَقَة» از مادّه «عَلَق» (بر وزن شفق) در اصل به معنى علاقه و ارتباط به چيزى است؛ و لذا «عَلَقْ» به معنى خون بسته و زالو نيز آمده است؛ و «علقه» كه يكى از مراحل تكوّن جنين در مادر است از اين رو علقه ناميده شده كه شبيه قطعه خون منعقد شده است. 📚مفردات راغب 👌«مُضْغَة» از مادّه «مَضْغ» به معنى جويدن غذا است؛ و به معنى قطعه‏ اى از گوشت است به اندازه‏ اى كه انسان يكبار مى‏ جود، به شرط اينكه هنوز پخته نشده باشد. اطلاق اين واژه بر يكى از مراحل جنين كه بعد از حالت «علقه» است به خاطر شباهتى است كه با چنين دارد. در اين هنگام جنين به صورت قطعه گوشت سرخ رنگى درمى‏ آيد كه در آن رگ‏هاى فراوان سبز رنگى است‏. 👌نخست به آفرينش انسان از عصاره گِل، و سپس از نطفه ‏اى كه در قرارگاه مطمئن رحم جاى مى‏ گيرد اشاره مى‏ كند؛ و بعد از ذكر اين دو مرحله، به ذكر پنج مرحله ديگر كه مجموعاً هفت مرحله را تشكيل مى‏ دهد؛ مى ‏پردازد: 1- مرحله «علقه» كه نطفه تبديل به بسته‏ اى مى‏ شود كه عروق فراوان در آن وجود دارد.2- مرحله «مضغه» كه اين خون لخته شده به شكل قطعه گوشتى در مى‏ آيد.3- مرحله «عظام» كه سلّول‏هاى گوشتى همگى تبديل به سلّول‏هاى استخوانى مى‏ شود.4- مرحله پوشش استخوان‏ها با گوشت فرا مى ‏رسد كه عضلات سرتاسر استخوان‏ها را فرا مى‏ گيرد .5- در اينجا لحن قرآن عوض مى‏شود و خبر از تحوّل و آفرينش مهم و جديدى درباره جنين مى‏ دهد؛ و به صورت يك تعبير سر بسته و اسرارآميز مى‏ گويد: «سپس آفرينش تازه ‏اى به آن داديم» ❕جالب اين است كه علم جنين‏ شناسى، امروز ثابت كرده كه وقتى جنين مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام ‏هاى آن تبديل به سلول‏هاى استخوانى مى ‏شود؛ و بعد از آن تدريجاً عضلات و گوشت روى آن را مى ‏پوشاند اين معنا با فيلمبردارى‏هاى دقيق و پر هزينه‏ اى كه از تمام مراحل جنين به عمل آمده، نيز به اثبات رسيده است- و اين دقيقاً همان چيزى است كه در آيه فوق آمده كه مى‏ فرمايد: «مضغه را به صورت استخوانهايى درآورديم؛ و بر استخوانها گوشت پوشانديم» و اين يكى از معجزات علمى قرآن مجيد است؛ چرا كه در آن روز چيزى به نام علم تشريح جنين وجود نداشت؛ مخصوصاً در محيط جزيره عربستان كه از ساده ‏ترين مسائل علمى نيز خبرى نبود. 👌 👇👇👇