🇧🇭 عنایات پی در پی #امام_رضا (ع) به طلبه بحرینی!
💚 سیدی صالح در كاظمین به من فرمود خوشا بحال تو كه از خدمتگذاران و خدام عتبه مقدسه سلطان خراسان هستی، زیرا كه كار دنیا و آخرت من به بركت وجود مبارك آن حضرت اصلاح گردید و من از آن بزرگوار حكایتی دارم و آن این است:
📚📖 من در #بحرین در مدرسه مشغول تحصیل علم بودم و در نهایت فقر وسختی می گذرانیدم تا اینكه روزی به جهت شغلی از مدرسه بیرون آمدم ناگهان چشمم به دختری آفتاب طلعت افتاد و او تازه از حمامی كه برابر مدرسه بود بیرون آمد.
💓 من تا او را دیدم عشق او در دل من جای گرفت و محو جمال او شدم.
💎 غافل از اینكه او دختر #شیخ_ناصر_لؤلؤئی است كه متمول تر از او در بحرین نیست!!
📚 📿 باجمله صورت آن پری رخسار از نظرم نمی رفت و از مطالعه و مباحثه و عبادت بازماندم.
👥👥 تا اینكه خبردار شدم كه جماعتی عزم زیارت امام غریبان و ضامن بیكسان حضرت رضا (ع) دارند.
💭 من با خود گفتم كه دوای این درد جانكاه تو از دربار آن حضرت به درمان می رسد و تو باید شربت این مرض سخت خود را از شربت خانه آنسرور بدست آوری!
🌙 لذا من هم با آن جماعت حركت كرده و روبراه نهادم تا اینكه در اول ماه مبارك رمضان به آستان قدس آن بزرگوار مشرف شدم!
🕌 شب شد در عالم خواب خدمت آن حجت حق حضرت #ثامن_الائمه (ع) رسیدم.
🌹آنحضرت به من فرمود: تو در این ماه مهمان مائی و بعد از آن تو را روانه بحرین می نمائیم و حاجت تو را بر می آوریم.
💰چون بیدار شدم یك نفر به من سه تومان بعنوان هدیه داد و من تمام ماه مبارك رمضان را بوظائف طاعات و عبادات قیام می نمودم تا اینكه ماه مبارك رمضان به آخر رسید.
🕌 آنگاه خدمت آنحضرت مشرف شدم و آن سرور را وداع نمودم و از روضه مطهره بیرون آمدم تا اینكه به پائین خیابان رسیدم ناگهان از طرف راست خود كسی مرا به اسم صدا زد.
🛌 و به من گفت الا ن خواب بودم و در عالم خواب خدمت حضرت رضا (ع) مشرف گردیدم!
🌹آنحضرت به من فرمود طلبی كه از فلان شخص داری و از وصول آن مأیوس شده ای من آن وجه را به تو می رسانم بشرط آنكه یك اسب و ده تومان بدهی به آنكسی كه الان كه بیدار می شوی و از خانه بیرون می روی بدرخانه با تو مصادف خواهد شد پس آن مرد به فرموده امام (ع) عمل كرد یك اسب و ده تومان بمن داد و من سوار شدم و از شهر خارج گردیدم!
🐫🏇🐪 چون به منزل اول كه آنجا را طرق می گویند رسیدم تاجری بمن رسید كه بواسطه سدّ راه در آنجا متحیر بود و امام هشتم (ع) را در خواب دیده بود كه آنحضرت باو فرموده بود كه اگر منافع فلان پانصد تومان خودت را به فلان سید بحرینی كه فردا بفلان هیئت و لباس می آید بدهی من تو را بصحت و سلامت بمقصدت می رسانم و درباره تو نیز شفاعت خواهم كرد!!
💰آن تاجر تا مرا ملاقات كرد با من مصاحبت نمود و با هم حركت كردیم تا رفتیم به اصفهان سپس آن تاجر صد تومان به من داد و من از آن وجه اسباب دامادی خود را فراهم كردم و روبراه نهاده و به سلامتی وارد بحرین شدم و رفتم در همان مدرسه ای كه قبلا بودم ساكن شدم!
👴🏼 چند روز گذشت ناگهان دیدم شیخ ناصر لؤلؤئی كه پدر همان دختر است با حشم و خدم خود وارد مدرسه شد و یكسره نزد من آمد و خودش را روی دست و پای من انداخت كه ببوسد من در مقام امتناع بر آمدم!
✋ گفت چگونه دست و پای تو را نبوسم و حال آنكه من ببركت تو داخل در شفاعت #حضرت_رضا (ع) شده ام!
🛌 زیرا من دیشب گذشته در خواب خدمت آن بزرگوار مشرف شدم آن حضرت به من فرمود كه اگر شفاعت مرا می خواهی باید فردا بروی بفلان مدرسه و فلان حجره كه سیدی از اهل این شهر به زیارت من آمده بود و حال برگشته و دختر تو را خواهان است!
💞 اگر دخترت را به او بدهی من شفیع تو می شوم در روزی كه لاینفع مال و لا بنون این بود كه شیخ ناصر آن دختر را بمن تزویج كرد.
🌹بعد از آن باز امام هشتم (ع) را در خواب دیدم فرمود:
🔅برو بسوی نجف سپس من به نجف رفتم و یكسال در آنجا توقف نمودم. باز آن بزرگوار را در عالم رؤیا زیارت كردم كه فرمود یك سال در كربلا باش و یك سال در كاظمین تا باز امر من بتو برسد. و اینك من در كاظمین هستم تا اینكه یك سال تمام شود و بعد چه امر فرماید. (١)
📚 پی نوشت ها:
١. دارالسلام نوری.
📔 كرامات الرضويه (عليه السلام) معجزات علي بن موسي الرضا عليه السلام بعد از شهادت، علی مير خلف زاده.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
#سـیـره_اهـل_بیـٺ