🌹 مسئولی از جنس مردم
📮 #برسد_به_دست_مسئولان!!
👳🏻 #سلمان_فارسی از صحابه ایرانی و مشهور #پیامبر_اکرم (ص) بود، او انسانی خردمند و طراح اصلی کندن #خندق، در جنگ خندق بود که در اواخر عمر خود نیز استاندار مدائن شد.
👴🏼 روزی مردی از اهل شام که بار کاه با خود حمل میکرد، به مدائن رسید، نگاه خستهاش را به این طرف و آن طرف چرخاند شاید کسی را بیابد و به او کمک کند، وقتی سلمان را دید، او را نشناخت و گفت:
👈🏻 های! این بار را بردار!
👳🏻 سلمان محمدی(ص) دسته کاه را بلند کرد، بر سر گذاشت و به سمت خانه آن مرد به راه افتاد!!
👥👥 در بین راه، مردم، سلمان را دیدند که بار کاه را بر روی سر گذاشته و برای آن مرد حمل میکند!!
🗣 کسی از میان مردم با تعجب و سرزنش به آن مرد گفت: هیچ میدانی این فرد که بار تو را بر دوش میکشد سلمان است؟!
👴🏼 رنگ از روی مرد پرید، بیدرنگ رفت تا بار را از سلمان بگیرد و در همان حال شروع به عذرخواهی کرد و گفت:
✋🏻 ای مهربان، به خدا من تو را نشناختم، چرا چنین کاری کردی؟
👴🏼 و بار را در دست گرفت، اما سلمان بار را از بالای سر پایین نگذاشت و گفت:
👳🏻 تا بار را به خانهات نرسانم، آن را بر زمین نخواهم گذاشت!!
🔅چو نیکی نمایدت گیتی خدای
🔅تو با هر کسی نیز نیکی نمای
📗 منبع: با اقتباس و ویراست از قصص الاخلاق.
🌹 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#روایت
#پندها
📖 آیهای که #شمر را از کشته شدن نجات داد!!
⛺ در صبح #عاشورا، شمر، اصرار داشت که پشت خیمه ها بیاید بلکه بتواند دست به جنایتی بزند، ولی نمی دانست که #امام_حسین (علیه السّلام) دستور داده اند که خیمه ها را از نزدیک یکدیگر، به شکل منحنی قرار داده و پشت آنها را #خندق بکنند و در آن آتش برپا کنند، تا دشمن نتواند حمله کند.
🗣 وقتی شمر با آن وضع مواجه شد، ناراحت شده و شروع به فحاشی کرد.
🏹 یکی از اصحاب عرض کرد: یا اباعبدالله! اجازه دهید او را با یک تیر، از پای درآوریم.
🌷 حضرت فرمودند، نه!
👌او چنین پنداشت که حضرت، شمر را نمی شناسد و به خبث باطنی او متوجه نیست، عرض کرد: من او را می شناسم که چه آدم شقی و پستی است.
🌷 امام فرمود: من هم می شناسم!
⁉ عرض کرد: پس چرا اجازه نمی دهید؟!
🌷 فرمود: من نمی خواهم #جنگ را شروع کرده باشم، تا آنها دست به جنگ و خونریزی نزنند من دست به جنگ و مبارزه نمی زنم و این اصل قرآنی را محترم می شمارم که خداوند می فرماید:
🔅«اَلشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْحُرُماتُ قِصاصُ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ وَاعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ»؛
🔅 #ماه_حرام در برابر ماه حرام، (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل بکنید) و تمام حرامها قابل قصاص است و بطور کلّی هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید، و از خدا بپرهیزید و زیاده روی نکنید و بدانید خداوند با پرهیزگاران است.
✍ عبدالکریم پاک نیا، کتاب «جلوه هایی از نور قرآن».
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#نڪٺه_هاے_قرآنے
#داستان_کوتاه
#پندها
#روایت
⚜️ #مشورت!
🤲🏽 نماز می خواندم که صدای الله اکبر عده ای را شنیدم!
👥👥 بعد از نماز به کوچه رفتم و به دنبال جمعیت به راه افتادم.
❓پرسیدم: چه شده؟ این جمعیت کجا می روند؟
⚔️ یکی گفت: مگر نمی دانی؟! #ابوسفیان با حدود ده هزار نفر به سمت مدینه در حرکت است! آنان هزاران مرد جنگی، هزار اسب و سیصد شتر دارند و می خواهند #مدینه را ویران کنند!
⏳درنگ جایز نبود. مردم خود را به #پیامبر (صلی الله علیه و آله) رساندند. گروهی در حال تهیه ساز و برگ جنگ بودند.
👥 همه از یکدیگر می پرسیدند:
❓چگونه و در کجا می جنگیم؟ پیامبر چه تصمیمی خواهد گرفت؟
🌹پیامبر خدا جلسه ای ترتیب داد و نظر مردم را پرسید.
- یا رسول الله! در شهر بمانیم و دفاع کنیم. تعداد ما کمتر از آنها است.
- ای رسول خدا! اگر در شهر بمانیم، می گویند ترسیدند و مرد میدان نیستند!
🌹 سلمان! نظر تو چیست؟
- سرور من! در سرزمین ما، هر گاه لشکری قصد تجاوز به شهری را داشت، دور شهر را خندق می کندند و فقط در مناطق خاصی که #خندق نداشت، می جنگیدند. فکر می کنم بتوانیم این جا هم از آن روش استفاده کنیم.
👁️ اصحاب با نگاه های پرسشگرانه، اما امیدوار به هم نگاه کردند. او #عجم بود و غیر عرب.
💭 من هم فکر نمی کردم پیامبر نظر #سلمان_فارسی را قبول کند، ولی دیدم از همه زودتر بیل و کلنگ به دست گرفت. (۱)
📚 پی نوشت:
بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۲۱۷.
📗 حیات پاکان / ۱ داستان هایی از زندگی #پیامبر_اکرم، امیر مؤمنان و حضرت فاطمه (علیهم السلام)، مهدی محدثی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#عید_مبعث
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🏴 هفت مصیبت بزرگی که بر اسرای آل الله در شام وارد آمد!
🌒 به مناسبت اول #ماه_صفر، ورود اسرا به دروازه شام
📚 در #روایت آمده، از #امام_سجاد (علیه السلام) پرسیدند:
❓سخت ترین مصائب شما در سفر #کربلا کجا بود؟
🌷 در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
▪️امان از شام!
📚 طبق روایت دیگر امام سجاد (علیه السلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
▪️ «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
◼️ ۱. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزهها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
◼️ ۲. سرهای شهداء را در میان هودج های زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (علیهاالسلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیهم السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (سلام الله علیها) و فاطمه (سلام الله علیها) میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
◼️ ۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
◼️ ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
◼️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در #خیبر و #خندق و...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند. امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
◼️ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
◼️ ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
📓 برگرفته از: تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🌟 شجاعت و رشادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کلام حذیفه یمانی
📚 علامه کبیر مقدس اردبیلی (رضوان الله علیه) عالم بزرگ شیعه مینویسد:
🌴 ربیعه سعدی به خدمت #حذیفه_یمانی رفت و گفت:
✋🏻یا اباعبدالله، اگر ما از علی (علیه السلام) چیزی نقل میکنیم، اهل بصره میگویند شما در باب دوستی #على افراط میکنید. هیچ حدیثی به خاطرت هست که من آن را نقل کنم تا زبان ایشان کوتاه شود؟
👳🏼♂️☝🏻 حذیفه گفت: «به آن خدایی که جان من به دست قدرت اوست که اگر عمل تمام امت محمد (صلی الله علیه و آله) را جمع کنند و در سر ترازویی بگذارند و جنگ على (علیه السلام) را در روز #خندق در سر دیگر، البته عمل على (علیه السلام) زیادتی خواهد کرد!»
⁉️ پس ربیعه گفت: این را از ما کی میشنوند؟!
👳🏼♂️ حذيفه گفت: «چون نشنوند و حال آنکه من و ابوبکر و عمر و جميع اصحاب پیغمبر - در جنگ خندق - حاضر بودیم که عمرو بن عبدود مبارز طلبید و همه لشکر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) سرها به زیر افکنده بودیم و قدرت جواب نداشتیم به غیر از علی (علیه السلام) که به برابر او رفت و او را به دوزخ فرستاد... والله که عمل او زیاده است بر عمل اصحاب محمد تا روز قیامت و در غزوه خیبر خود فتح، به دست قلعه گشای آن حضرت واقع شد که مثل مرحب دلاوری را کشت و چنان دری را کند که هفتاد کس حرکتش میدادند و در غزوه حنین که مسلمانان به کثرت و بسیاری لشکر قوی دل بودند و چنان شکستی به مسلمانان افتاد که با رسول الله (صلی الله علیه و آله) به غير ۹ کس از بنی هاشم نماندند؛ حضرت امیر جمع کثیری از شجاعان کفار را به قتل آورد که یکی از ایشان «ابوجردل» نام داشت و از سرداران ایشان بود و به غیر این، چهل مبارز دیگر از سرداران آن لشکر را مقتول ساخت به غیر از تابعان ایشان، تا فتح روی نمود حق تعالی این آیه فرستاد:
🔅«ثم أنزل الله سكينته على رسوله و على المؤمنين»؛
🔅یعنی بعد از آنکه همه گریخته بودند الله تعالی آرام و اطمینان به رسول و مؤمنین فرستاد و مراد از مؤمنان، #امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که به سبب او آن فتح روی نمود».
📚 حدیقة الشیعة، تألیف مقدس اردبیلی، ج ۱، ص ۲۷۱ - ۲۷۲
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#عید_غدیر
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
🏳 نقش امام علی (ع) در دو جنگ بنی النضیر و بنی قریظه
⚔ جنگ بنى قُرَيظه:
🕎 🗿در نبرد #خندق (احزاب)، توطئه بزرگ مشركان و يهوديان در هم شكست. در آن نبرد، #بنی_قریظه، پيمان عدم تعرّض به مسلمانان را شكسته و با مشركان، عليه #پيامبر (صلى الله عليه و آله) همدستى كرده بودند.
🏰 پيامبر خدا، فرداى روز فرار مشركان، عازم در هم شكستن دژ بنى قريظه، آخرين لانه فساد يهوديان در كنار مدينه شد.
🤲🏻 پيامبر خدا، نماز ظهر را خواند و فرمان بسيج داد و فرمود: «نماز عصر را در منطقه بنى قريظه به جا مىآوريم».
🌹جلوه شخصيت مولا على عليه السلام در اين حركت نيز چشمگير است، بدين سان كه:
🔅۱. پرچم بلند اسلام در دستان پرتوان على عليه السلام بود.
🔅۲. پيشروان سپاه را على عليه السلام فرماندهى مىكرد.
🔅۳. بنى قريظه، آوازه على عليه السلام را شنيده بودند و چون وى را ديدند، فرياد مىزدند: «قاتلِ عمرو بن عبدِوُد آمد».
⚜ ابن هشام مىگويد: سبب تسليم شدن بنى قريظه به حكميت سعد بن مُعاذ، اين بود كه على عليه السلام فرياد كشيد:
✋🏻 «به خدا سوگند، يا شربتى كه حمزه نوشيد، مىنوشم و يا دژ آنان را مىگشايم!»
🔅۴. يهوديان، به لحاظ پيوستگى و دوستى ديرينى كه با سعد بن معاذ داشتند، به داورى او كه مىپنداشتند به نفع آنان خواهد بود، گردن نهادند و سعد بن معاذ، حكم كرد كه مردان آنها كشته شوند، اموالشان مصادره شود و فرزندانشان اسير گردند.
📚 منبع: دانشنامه امیرالمؤمنین(ع)، ج ۱، ص ۳۰۹ ـ ۳۱۵.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#امام_علی
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی